نویسنده

 

امام خمینى ; حقوق زنان
نگاهى دوباره
فاطمه صفرى

مقدمه
براى تبیین و ارایه یک تعریف روشـن و جامع از ((حقوق زنان)) در سطح جهان تاکنـون مطالعات و بـررسیهاى مختلف و گـوناگـونـى بـا رویکردهاى متفاوت و بعضا متناقض صورت پذیرفته است. در کشـورهاى مسلمان نیز چنیـن مطالعات و بـررسیهایـى, آن هـم با دیـدگاههاى گوناگـون انجام شـده است و شاید بتـوان گفت که در ایـن کشـورها نوعى بحران فرهنگى و فکرى در زمینه هاى گوناگـون سیاسى, اجتماعى و فرهنگـى و از جمله در خصـوص موضـوع مـورد بحث, جریان داشته و دارد. در میان کشـورهاى مسلمان, در کشـور ما در صـد سـال اخیـر شـوون و حقـوق زنان مـوضـوع بحث, بررسى, مطالعه و حتـى مناقشات مختلفى بـوده است. بررسى و نقد مـوقعیت اجتماعى, مدنى و حقـوقى زنان و خـواستهاى تـرقـى خـواهانه در زمینه هاى اجتماعى, مذهبـى, علمـى و ... حاصل پـرسشهاى جـدیـد, نگرش و معرفت تازه به مسایل فردى و اجتماعى و در نهایت نتیجه نـوعى بیـدارى فطـرت انسانـى, الهى افـراد در جهت شکـوفا ساختـن استعدادهاى نهفته بشـرى است.
با مطالعه تاریخ, نادیده انگاشتـن حقوق انسانى و اجتماعى زنان, و ظلـم و ستـم نسبت به آنها را در طـى قرون مختلف و همچنیـن در مقاطعى از زمان پیشرفتهاى مثبتى در جهت رفع تبعیض و ظلم و ستـم از آنان را ملاحظه خـواهیـم نمود. اما بحث در خصوص حقوق زنان در دوران اخیـر از نهضت حقـوق زنـان در غرب در قـرن بیستـم آغاز و وارد مرحله اى جـدید, بحث انگیز و مجادلهآمیزى حتـى در داخل خـود کشورهاى غربى شد.
((جنبشهایى که توسط دو جنگ جهانى متلاشى شد و سپـس در حدود 1970 تـولـدى دیگـر یافت.))(1) ایـن جنبشها به جنبشهاى فمینیستـى(2) معروف هستنـد. ((فمینیستها یکپـارچه نیستنـد. آنـان نظریه هــاى متعددى پدید آورده اند که در پـى آن اند تا از علل فرو دستى زنان پرده بردارند و براى رهایى زنان سیاستهایى بیابند.))(3) انـواع نگرشهاى فمینیستـى ستمـدیدگـى زنان را مسإله اصلـى دانسته اما تبیینهاىشـان در مـورد علت ستمـدیـدگـى زنـان و نیز راهبـردهاى پیشنهادىشان براى از بیـن بردن آن متفاوت است. (4) و صاحب نظران بسیارى معتقدند جنبـش حقوق زنان على رغم توفیقات و خدمات بسیارش در خصـوص طـرح مسـایل زنان و احقاق حقـوق آنها به صـورت عملـى, گـرفتـار تفـریط و اشتبـاهـات خطـرنـاکـى نیز شـده است:
در دوران اخیـر نظریه اى که, فـرودستـى زنـان و نـابـرابـریها و تفاوتهایـى که مـوجب عقب ماندگـى زنان و تبدیل شدن آنها به جنـس دوم مـى شـود را ناشـى از تفاوتهاى طبیعى و زیستـى میان دو جنـس مـى داند و هر گـونه تغییر در ایـن خصـوص را نـوعى هجـوم به نظم طبیعى اشیإ مى پندارد, مـورد انتقاد شدید قرار گرفت و در مقابل نظریه اى نضج گـرفت که نابـرابـریها و تفـاوتهاى یاد شـده را نه نتیجه تفاوتهاى طبیعى و زیستـى و حاصل یک نظم طبیعى مبتنـى بـر ایـن گـونه تفاوتها و یا ناشـى از اراده خـداوند مـى دانـد بلکه تإکید مـى کند که ایـن نابرابریها و تفاوتها نتیجه تإثیر محیط و رفتـار اجتمـاعى نادرست و نـاعادلانه بـا زنـان, مجمـوعه اى از پیشداوریها, سنتها و قـوانیـن نادرست و ناعادلانه در باره زنان, حقـوق و نقشهاى آنان و ... مـى باشد. اجتماعى شـدن بر اساس ایـن پیشـداوریها و سنتها و محـروم بـودن زنان از آمـوزش, امکـانـات اجتماعى, فرهنگـى و اقتصادى و فرصتهاى برابر و گرفتارى آنها در چنگال سنتهاى جاهلانه در طـى قـرون متمادى, از زنان مـوجـوداتـى ساخت که در مـوارد بسیارى خـودشان نیز دچار ایـن پندار شدند که آرى, جنس دوم اند. و ایـن گونه بود که جامعه هیچ گونه دینى نسبت به آنها احساس نمى کرد. با مورد سـوال و انتقاد جدى قرار گرفتـن ایـن پیشداوریها و افکار و اعمالى که زنان را فرودست و ستمدیده مى سازد, ایـن نظر مطرح شد که زنان به عنوان موجوداتى انسانى حق شکـوفایى تمامى استعدادها و ابعاد شخصیتـى خـود (فکرى, اخلاقـى, عاطفـى, سیـاسـى, اجتمـاعى ...) را بـایـد داشته بـاشند.
همان طـور که بیان کـردیـم در کشور ما در صـد سال اخیر شـوون و حقـوق زنان مـوضـوع بحث, بررسـى, مطالعه و حتـى مناقشات مختلفى بوده است.
در عصر رژیـم پهلوى, حقوق زنان در شکلهاى خشـونتآمیز و بى تـوجه به هـویت فرهنگى و دینى جامعه و حتى با شیـوه دیـن ستیزانه مطرح شد.
گـرچه حقـوق زنـان مسلمـان و ایـرانـى در آن دوران در عرصه هـاى گوناگـون آموزش, فرهنگ, سیاست و اجتماع و ... و در حـوزه حقـوق خانـوادگـى مـى بایست مـورد تـوجه جدى قرار گرفته و براى مشکلات, محرومیتها و مسایل گوناگـون آن چاره اندیشى مى شد ولى ایـن شیـوه دیـن ستیزانه و بى تـوجه به هـویت فرهنگى و مذهبـى جامعه, در طرح حقـوق زنان, خـود سبب شد که علماى مذهبـى, بحق آن را مقابله با اسلام و احکـام آن و نقشه بیگانگـان دانسته و به مقـابله بـا آن برخیزند. اما در جریان انقلاب اسلامى و پـس از آن, نگاه و رویکرد به زنان, مسایل و حقـوقشان چرخشى اساسـى کرد. شایان ذکر است که حضـور انبـوه زنان مسلمان, تحصیلکـرده, شاغل, خانه دار و ... در انقلاب و مسایل سیاسـى, اجتماعى آن نقشـى تعییـن کننده, لااقل در مطـرح شـدن ایـن نگاه و رویکـرد داشت. و کار به جایـى رسیـد که انقلاب اسلامـى ایـران در سطح جهانـى داعیه دار تعریف نـوینــى از شخصیت زن, حقـوق و نقـش وى در جـامعه بـر اسـاس نیازهاى زمان و لزوم اصلاح و پیشرفت در حیات بشرى مى باشد. چنیـن وضعیتـى بررسـى کارشناسانه حقـوق زنان و مسایل آنها را از طرف فقها, پژوهشگران و مفسران و اندیشمندان امور دینى, اجتماعى و حقوقى به طـور جدى مـى طلبد. در واقع ((هیچ گاه مجتهدان و صاحبان رإى فقهى به شکل امـروزى مجبـور نشـده بـودنـد بـراى پـرسشهاى یک جامعه پیچیـده پاسخهاى متناسب با زمان و مکان پیدا کننـد و در نتیجه مـوفق به محک زدن بازتابهاى عملى نظریات خویـش نبـوده اند. ))(5) آیت الله هاشمـى رفسنجـانـى در نخستیـن گـردهمایـى از سلسله ((همـایشهاى ادوارى مرورى بر حقـوق زنان در قانـون مدنـى ایران)) مـى گـوید: ((قرآن مى فرماید که تفاوتى بیـن زن و مرد وجود ندارد و حقوق زن بـایـد عادلانه داده شـود.)) ایشـان مـى افزایند:
((سعى کنیـد فکر و ذهـن خـودتان را از پیـش داوریهایـى که برخـى عواطف و یا تقلیدها به وجود مىآورد خالى کنید. مسإله مهم ایـن است که ایـن همایـش و مطالعات بعدى, کاملا بر اساس اصـول علمى و تحقیقـى و با تـوجه به واقعیتها و مقتضیات بـرگزار شـود. ))(6) ایشـان بـا تـوجه به ضـرورت اجتهاد در خصـوص مـوضـوع مـورد بحث مى گویند: ((خوشبختانه اجتهاد اسلام, پـویا, تحول پذیر و همراه با منطق است ... همه کارشناسان اسلام قبـول دارند که احکام اسلام با منطق سـازگـار است و مـا ایـن را یک محـور بــــــــراى اجتهاد مـى دانیـم.))(7) اما چـرخـش اساسـى در رویکرد به زنان, مسایل و حقـوق آنها در جـریان انقلاب اسلامـى و پـس از آن با طرح نظرات و دیدگاه امام خمینـى به عنـوان مجتهدى که رهبرى انقلاب را در دست داشت آغاز, و به دلیل اعتبـار فقهى, اجتهادى و اجتمـاعى ایشـان نافذ واقع شد.
در بیست و چهارم آبـانماه سـال 1357 خبـرنگـار روزنامه آلمانـى دنیاى سوم از ایشان مى پرسد:
تشیع در نظر کشـورهاى غربى به عنوان عنصرى محافظه کار در پیشرفت قلمـداد شـده است; همچنیـن مـا خـواستهاى شیعیـان را مبنـى بـر کناره گیرى زنان از صحنه زندگى اجتماعى و نیز بازگشت به قوانیـن شیعى که مى خـواهد سنت مذهبى مبناى قـوانیـن حکـومتى قرار گیرد, همان طورى که در قانون اساسى که به طـور غیرقانونى به صـورت از بیـن رفته درآمـده نیز ذکـر شـده است شنیـده ایـم. مـا همچنیــن شنیـده ایـم که تشیع, سبک زنـدگـى غرب را بـراى اینکه با سنتهاى مذهبى تـوافق ندارد رد مى کند؟ آیا ممکـن است شما نظر خود را در بـاره ایـن مسـإله بـر اسـاس مذهب تشیع بیـان کنید؟
ایشان در جـواب مى فرمایند: ((تشیع که مکتبى است انقلابى و ادامه اسلام راستیـن پیامبـر است همچـون خـود شیعیان همیشه مـورد حمله نـاجـوانمـردانه مستبـدیـن و استعمـارگـران بوده است.
تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگـى اجتماعى طرد نمى کند, بلکه آنان را در جامعه در جایگاه رفیع انسانـى خـود قرار مـى دهد. ما پیشرفتهاى دنیاى غرب را مى پذیریـم ولى فساد غرب را که خود آنان از آن ناله مى کنند نه)).(8) در سخنان یادشـده, مشاهده مـى کنیـم ایشان, ایـن دیدگاه که تشیع به عنـوان عنصرى محافظه کار در قبال پیشرفت از جمله حقـوق اجتماعى زنان لجـوجانه مقاومت مـى کنـد را قاطعانه رد کرده و مـورد انتقاد جدى قرار مى دهد و تنها فساد در غرب را مـورد نکـوهـش و نـاپذیـرفتنـى مـى داند.
ایشان در فرازى از وصیت نامه خـویـش محرومیتهاى زنان را ناشى از تـوطئه دشمنان و ناآشنایـى دوستان از احکام اسلام و قـرآن و نیز ناشـى از خرافاتـى که دشمنان براى منافع خـود به دست نادانان و بعضى آخـوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند مى دانند.(9) با تـوجه به مقدمات یادشده, بررسى کارشناسانه حقوق زنان و مسایل آنها از طرف فقها, پژوهشگران و اندیشمندان دینـى, اجتماعى و حقـوقـى و شناخت اجتهادى حقـوق زنان و فـراهـم آوردن زمینه هـاى عملـى تحقق حقـوق زنان ضـرورى و اجتناب نـاپذیـر است.
نظراتـى که امام خمینـى در جـریان انقلاب اسلامـى و پـس از آن در خصـوص موضـوع مـورد بحث ارایه کرده اند, اقدام عملى و آغاز تحقق ایـن ضرورت محسـوب مى شود. و از آنجا که اعلام سال امام خمینى به ادامه راه ایشان نظر دارد پرداختـن به چنیـن ضرورتهایى اقدامـى بـراى پیمـودن ایـن راه محسـوب خـواهـد شد.
در اینجـا نگاهـى به نظرات ایشان در بـاره مسـایل و حقـوق زنان مـى انـدازیـم. اما قبل از ورود به این مطلب, ذکر ایـن نکته لازم است که حقوق زنان در دو حـوزه عمومى و خصـوصى قابل طرح و بررسى است. گرچه ایـن دو حوزه از یکدیگر جدا نیستند و داراى تإثیر و تإثر متقابل اند. به طورى که ملاحظه خواهیـم کرد, به دلیل شرایط زمان انقلاب و سالهاى اولیه پـس از آن و اینکه کانـون پـرسشها و تـوجهات بیشتر حول محور حقوق اجتماعى و زندگى عمومى آنها بـوده است, اکثر سخنان امام خمینـى در حـوزه عمـومـى حقـوق زنان است.

حقوق انسانى زن
حقـوق انسان مترتب بر واقعیتهاى وجـودى او است. واقعیت خـوردن, خـوابیـدن, حق خـوردن و خـوابیـدن را در بــــر دارد. و واقعیت اندیشیدن, حق اندیشیدن را. زنان باید تمامى حقـوق انسانى مترتب بر واقعیتهاى وجـودى خـود را دارا باشند. اینکه مردان از حقـوق انسـانـى خـود بهره منـد بـاشنـد امـا زنان از حقـوق متـرتب بـر واقعیتهاى وجـودى انسـانـى اشان و استعدادهـاى نهفته وجـودیشـان بهره مند نباشند یا به طـور ناقص و دست و پا شکسته بهره اى داشته باشند, این عیـن تبعیض و مخالف اصول انسانى و سنتهاى الهى است. محرومیت زنان از آزادى, در زندگـى عمـومـى یا خصـوصـى, در واقع نـوعى خشـونت علیه آنان است. و نه تنها از مـوانع رشد و پیشرفت زنـان است بلکه سبب رشـدنیـافتگـى جـامعه نیز مـى شـود.
امام خمینى در باره ابعاد وجـودى زن مى گـویند: ((براى زن ابعاد مختلفه است, چنانچه بـراى مـرد و بـراى انسـان, ایـن ورق صـورى طبیعى نازل تریـن مرتبه انسان است و نازلتـریـن مـرتبه زن است و نازلترین مرتبه مرد است. لکـن از همیـن مرتبه نازل حرکت به سوى کمال است. انسان مـوجـود متحـرک است, از مرتبه طبیعت تا مـرتبه غیب, تا فنا بر الـوهیت.))(10) و در زمینه تساوى زنان با مردان مى گـویند: ((اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد. اسلام در وقتى که ظهور کرد در جزیره العرب, بانوان حیثیت خودشان را پیـش مردان از دست داده بـودند; اسلام آنها را سربلنـد و سـرافـراز کـرد, اسلام آنها را با مـردان مسـاوى کـرد.))(11) همچنیـن ایشـان در بـاره تساوى زن و مرد و حق دخالت در سـرنـوشت بـراى زنان مطالب دیگرى دارند که به برخى موارد آن اشاره مى کنیم: ((ما مى خواهیـم زن به مقام والاى انسانیت برسد. زن باید در سرنـوشت خـودش دخالت داشته باشـد.))(12) در مصاحبه با روزنامه هلندى دىولت گرانت, در پاسخ به ایـن سـوال که مشخصا حقـوق زنان در جمهورى اسلامـى چه خـواهد بود؟ مى فرمایند:
((از حقـوق انسانـى, تفاوتـى بیـن زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویـش را همچون مرد دارد. بله در بعضـى از مـوارد تفاوتهایـى بیـن زن و مرد وجـود دارد که به حیثیت انسانى آنها ارتباط ندارد.))(13) مصادیق ایـن تفاوتها که به حیثیت و حقـوق انسانـى زن و مرد ارتباطـى نـدارد باید تـوسط فقها و پژوهشگران دینى به طور دقیق مشخص شـود تا از کمیـن کردن افکار و اندیشه هاى ناصواب در خصـوص حقـوق انسانـى زنان در سایه روشـن نبودن ایـن مصادیق, ممانعت به عمل آید. ((اسلام زن را مثل مرد در همه شوون, در همه شوون, همان طـورى که مرد در همه شـوون دخالت دارد, زن هـم دخالت دارد, همان طورى که مرد باید از فساد اجتناب کند, زن هـم بایـد از فساد اجتناب کنـد ... زنها اختیار دارند, همان طـورى که مردها اختیار دارنـد.))(14) در مصاحبه با نشریه فرانسـوى زبان لـومـوند مطرح مـى شـود که شما را مخالف با تمـدن قلمـداد مـى کننـد و شمـا نیز همیـن اتهام را به شـــــاه برمى گردانید و ایـن مطلب لزوما قانع کننده نیست, لطفا ممکـن است موقع و موضع خـود را راجع به سه مـوضـوع اصلـى ایران بفرمایید, اصلاحات ارضـى, صنعتـى کـردن مملکت و زنان, ایشان مـى فـرماینـد:
((در خصـوص زنان, اسلام هیچ گـاه مخـالف آزادى آنها نبـوده است. بعکـس اسلام با مفهوم زن شىء شـده و به عنـوان شـىء مخالفت کرده است و شـرافت و حیثیت وى را به وى باز داده است.
زن مسـاوى مـرد است, زن مـاننـد مـرد آزاد است که سـرنـــوشت و فعالیتهاى خـود را انتخـاب کنـد, اما رژیـم شاه است که بـا غرق کردن آنها در امـور خلاف اخلاق مـى کـوشد تا مانع آن شـود که زنان آزاد بـاشنـد و اسلام شـدیـدا معتـرض به ایـن امـر است ... مــا مى خـواهیـم که زنان را از فسادى که آنها را تهدید مـى کنـد آزاد سازیم.))(15) بنابرایـن, از آنجا که اسلام زن را مساوى مرد قرار داده است, و در قانـون اساسـى نیز ((تـإمیـن حقـوق همه جـانبه افـراد از زن و مـرد و ایجـاد امنیت قضایـى عادلانه بـراى همه و تساوى عمـوم در برابر قانـون))(16) ذکر شده است, مـى بایست اول: از تجاوز به حقوق انسانى زنان پیشگیرى شود. و متخلفیـن ارشاد و در صـورت غیر مفید بـودن, مجازات شـونـد. دوم: محاکـم قضایـى و دستگاههاى قانـونگذارى نسبت به اذیت و آزارها و یا قتلهایـى که در مورد زنان و کـودکان در محیط خانه و یا احیانا خارج از خانه صورت مى گیرد, برخـورد مناسب و قاطع داشته باشند. سوم: با حمایت از مساوات و عدم تبعیض از طرق فرهنگـى و قانـونى و با بالا بردن سطح آموزش و آگاهى زنان و فراهـم نمودن زمینه دستیابى به حقـوق انسـانـى بـراى آنها, مـوقعیتشـان را ارتقـإ بخشند.
انجـام امـور یادشـده در مناطق مختلف کشـور, ماننـد تهران و یا کهکیلـویه و بـویراحمـد ـ چهارمحال و بختیارى, کرمانشاه, ایلام, هـرمزگـان و بـوشهر به سبب بـافت فـرهنگـى, اجتماعى و اقتصـادى متفاوتشان نیاز به برنامه ریزیهاى همه جانبه و واقع گـرایانه بـر اساس شرایط آن مناطق دارد.

زنان و آموزش
آمـوزش و پرورش از حقـوق اساسـى انسان است و عامل تعییـن کننـده تساوى زن و مرد و تـوسعه جامعه است. سـواد و سطح آن در زنان نه تنها مـوجب رشد و تـواناسازى خـود آنهاست بلکه کلید مهم سلامت و بهداشت, تعلیـم و تربیت در خانواده و رشد اعضاى خانـواده و حتى جامعه است. ((تحصیل که در مـورد مـردان عامل مهمـى بـراى تحـرک شغلى است در مـورد زنان براى تحرک صعودى, متغیر سرنـوشت سازى به نظر مـى رسـد. ))(17) ایـن پنـدار غلط که زنان به دلیل ازدواج و مادرى, به آموزش و یا موفقیت علمى نیاز ندارند, در طـول تاریخ, عامل مهمى براى محرومیت و فقر آمـوزشـى و علمى زنان مـى باشد. و زنان را از آمـوزشهاى لازم و فـرصتهاى برابـر محـروم ساخته است. امام خمینى در خصوص آموزش, تعلیـم و تعلم, علـمآموزى و فرصتهاى برابر آموزشـى رهنمـودهایـى دارنـد که به بـرخـى از آنها اشاره مى کنیم:
((در علم و تقـوا کوشـش کنید که علـم به هیچ کـس انحصار ندارد, علـم مال همه است. ))(18) ((بـانـوان ایـران در همه جـا فعالیت کردنـد, چه فعالیتهاى فرهنگـى و چه فعالیتهاى اقتصادى; که قشـر کثیرى در کشاورزى دخالت دارنـد, و قشـر کثیـرى از آنها در صنعت دخالت دارنـد و قشـر کثیرى در فرهنگ و ادب و علـم و هنر.))(19) ((حالا طـورى شده است که خانمها همدوش با سایر برادران در تحصیل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علـم و ان شإالله صنعت فعالیت مـى کنند.))(20) ذکر شعب گوناگـون علـم و بیان اینکه ان شإالله زنان همـدوش با مـردان در صنعت فعالیت کننـد, به رسمیت شناختـن امکانات و فرصتهاى برابر آمـوزشـى در تمام علـوم بـراى زنان از دیـدگاه فقهى است. ((لازم است تمام بـى سـوادان بـراى یادگیـرى و تمـام خـواهـران و بـرادران بـاسـواد بـراى یـاد دادن بپـــــا خیزنـد.))(21) ((از آنجـا که علـوم مطلقا, خصـوصا علـوم اسلامـى اختصاص به قشرى دون قشرى نـدارد و بانـوان محترم ایران در طـول انقلاب ثابت نمـودند که همدوش مردان مى تـوانند حتى در فعالیتهاى اجتماعى و سیاسـى خـدمتهاى ارزشمندى به اسلام و مسلمانان نمایند و در تـربیت و تعلیـم جامعه بزرگـوار بانـوان پیشتاز بـاشنـد و اکنون بحمدالله تعالى موسسه اى(22) در شهر مقدس قـم, شهر علـم و جهاد بـراى تعلیـم و تربیت بانـوان محترم در دست ساختمان است و امید است با کـوشـش علماى اعلام و مدرسیـن حـوزه علمیه قـم دامت برکاتهم ایـن مقصد اسلامى جامه عمل پـوشد و در رشد فکرى و شکوفا شدن دانـش اسلامـى بانـوان قدم مـوثرى باشد لهذا حضرات حجج اسلام آقایان ... را به عنوان هیإت مـوسـس این مکتب خـواهران تعییـن نمودم.))(23) و در پاسخ ایـن سوال که ((آیا زن مى تواند به مقام اجتهاد برسد یا خیر؟ امام خمینى مى گـویند: امکان رسیدن به رتبه اجتهاد براى زن هـم هست ولـى نمى تـواند مرجع تقلید براى دیگران باشد.))(24) با طرح نظرات امام خمینى به عنـوان مجتهدى که رهبر انقلاب اسلامـى بـود, شاهـد به رسمیت شناختـن امکانات و فـرصتهاى برابر آمـوزشـى و علمـى در تمام زمینه ها و رشته ها براى زنان از دیدگاه فقهى بودیم. بنابرایـن, برخورد موثر و مناسب با علل ترک تحصیل دختـران بخصـوص در مناطق محـروم و گرفتار فقـر اقتصادى و فقر فرهنگى و نیز رفع موانع فرهنگى, اجتماعى و قانونى که مـوجب عدم دستیابـى زنان به امکانات و فرصتهاى برابر آمـوزشى مى شـود, از وظایف مسوولین کشور است.

زنان و حیات سیاسى, اجتماعى
هر فرد انسان حق شـرکت در اداره و تصمیـم گیرى بـراى جامعه اى که در آن زندگى مى کند را دارد; حضـور و مشارکت در امـور کشـور, حق رإى دادن و انتخـاب شـدن, حضـور در منـاصب سیاسـى, اجتمـاعى و مـراکز تصمیـم گیـرى, شـرکت در سـازمانها و انجمنها.
حضـور انبـوه زنان مسلمان در انقلاب و جریانات سیاسى اجتماعى آن چرخشى اساسى در نگاه و رویکرد به حقوق زنان بخصـوص حقوق سیاسى, اجتمـاعى آنها ایجـاد کـرد. لذا زمینه فـرهنگـى ادامه حضــور و توانمند شدن آنها فراهم آمد.
نظرات امام خمینى, مجتهد شناخته شده جهانى و رهبر انقلاب اسلامـى در زمینه حقـوق سیـاسـى اجتماعى زنان, بـاقـى مـانـدن زنـان در صحنه هاى حیات سیاسـى, اجتماعى و تـوانمنـد شـدن آنها را تضمیـن نمود. برخـى سخنان که بیان کننـده نظرات ایشان در خصـوص مـوضـوع مـورد بحث است به شـرح ذیل مـى باشـد سخنان ایشان در مصاحبه بـا روزنـامه آلمـانـى دنیـاى سـوم را خـوانـدیم.
در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در تاریخ 3/11/57 در پاسخ به ایـن سوال که نقـش زنان در حکومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آیا مثلا در امور کشور هـم شرکت خواهند داشت. براى مثال وکیل و وزیر خواهند شـد؟ البته اگـر استعداد و لیاقتـى نشـان دهنـد؟ مـى فـرماینـد:
((در مورد این گونه مسایل, حکـومت اسلامى تکالیف را معیـن مى کند و الان وقت اظهارنظر در ایـن زمینه ها نیست. زنان همچون مردان در ساختـن جامعه اسلامـى فردا شرکت دارنـد. آنان از حق رإى دادن و رإى گرفتـن برخوردارند ... ما همه گونه آزادى را به زن خواهیم داد, البته جلوى فساد را مى گیریـم و در این مورد, دیگر بیـن زن و مرد فـرقى نیست.))(25) ((در نظام اسلامـى, زن همان حقـوقـى را دارد که مـرد دارد, حق تحصیل, حق کـار, حق مــــالکیت, حق رإى دادن, حق رإى گرفتـن, در تمام جهاتى که مرد حق دارد, زن هم حق دارد.))(26) ((زن بـایـد در مقـدرات اسـاسـى مملکت دخــــــالت کند.))(27) ((خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکننـد, تکلیفشان ایـن است. ))(28) ((بـایـد همه زنها و همه مـردهـا در مســـایل اجتماعى, در مسایل سیاسى وارد باشند و ناظر باشند, هـم به مجلس نـاظر بـاشنـد, هـم به کـارهـاى دولت نـاظر بـاشنــد, اظهارنظر بکننـد.))(29) ((امروز باید خانمها وظایف اجتماعى خـودشان را و وظایف دینـى خـودشان را بایـد عمل بکننـد و عفت عمـومـى را حفظ بکننـد و روى آن عفت عمـومـى کارهاى اجتماعى و سیاسـى را انجام بـدهنـد.))(30) ((زنها هـم باید در فعالیتهاى اجتماعى و سیاسـى همدوش مردها باشند. البته با حفظ آن چیزى که اسلام فرمـوده است. ))(31) بدیـن ترتیب نه تنها رویکرد امام خمینـى زنان را به هیچ عنـوان با سیاست بى ارتباط نمى داند, بلکه در نظر ایشان رفتارهاى سیاسـى زنان در قیاس با مردان از اعتبار بیشترى نیز بـرخـوردار است. زیـرا زنان بـا فعالیتها و مشـارکت سیاسـى, اجتماعى خـود, موجب تقویت ایـن گونه فعالیتهاى مردان مى شـوند. ((شما (بانوان) هستید که علاوه بـر آنکه خـودتان فعالیت مـى کنیـد, فعالیت را در مردها مضاعف مـى کنیـد. ))(32) ((پیشقـدم شـدن شما در همه مسایل ... اسباب ایـن مى شود که مردها هم بیشتر وارد بشوند, مردها هـم قـوىتر بشـوند.))(33) بنابرایـن وجـود فرصت و امکانات لازم براى زنان در عرصه هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى و رفع هر گـونه تبعیض ضرورى است.

زنان و اقتصاد
در دهه هاى اخیـر حضـور زنان در فعالیتهاى اقتصادى گستـرش یافته است. گرچه ایـن اشتغال نامنظم بـوده است, اما زنان تـوانایـى و صلاحیت خـود را در مشاغل گـوناگـون و مختلفـى حتـى مشاغلـى چـون مهنـدسـى که شغلـى مـردانه تلقـى مـى شـد, نشـان داده اند.
گـرچه مـى تـوان گفت در اشتغال تنها جنبه مادى قضیه مطـرح نیست, بلکه کسب تجربه, گستـرش دانـش و رشـد فرد نیز از دیگر نتایج آن است, اما باید در نظر داشت که همـواره تعدادى از زنان نه پدر و نه شوهر دارند تا از آنها حمایت شـود. و یا برخـى به دلایل دیگر از جمله ناتـوانى پدر یا شـوهر ... نیاز به کار و اشتغال دارند که جامعه مسـوول تإمیـن شغل و حمایت از آنها مى باشد. پـس زنان بـایـد داراى حق کـار و اشتغال بـوده و جـامعه نیز امکـانـات و فـرصتهاى لازم را بـایـد بـراى آنها تإمیـن نمایـد. نظرات امام خمینـى در خصـوص حق اشتغال و گستـره مشاغل و فرصتها به شرح زیر است: در مصاحبه بـا دکتـر جیـم کـوکلـررفت در تاریخ 57/10/7 در پاسخ به ایـن پرسش که در جامعه ایران چه تغییراتى را در موقعیت زن, مورد نیاز حـس مى کنید و به نظر شما دولت اسلامى چگونه شرایط زنان را تغییر خـواهـد داد, مثل اشتغال به کارهاى دولتـى و کار کردن به عنـوان حرفه هاى مختلف مانند پزشکى, مهندسى و غیره ...؟ مـى فرمایند: ((تبلیغات سـوء شاه و کسانـى که با پـول شاه خریده شـده اند, چنان مـوضـوع آزادى زن را براى مردم مشتبه کرده اند که خیال مى کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشیـن کند. چرا با درس خـواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیـم؟ چرا زن نتـوانـد کارهاى دولتـى انجام دهد؟ ...))(34) ((زن همان حقـوقـى را دارد که مـرد دارد, حق تحصیل, حق کـار, حق مــالکیت ...))(35) ((تمـام معاملاتشـان به اختیـار خـودشــان هست و آزاد هستنـد, اختیار شغل را آزاد هستنـد.))(36) ((در وزارتخـانه هـاى اسلامـى نباید زنها لخت بیایند, زنها بروند اما با حجاب باشنـد, مانعى ندارد بروند اما کار بکنند لکـن با حجاب شرعى باشنـد, با حفظ جهات شـرعى باشنـد.))(37) در زمینه گستـره مشاغل و فرصتهاى شغلى زنان از نظر امام خمینى مى تـوان به مطلب زیر اشاره نمـود:
((بانـوان ایران در همه جا فعالیت کردند, چه فعالیتهاى فرهنگـى و چه فعالیتهاى اقتصـادى; که قشـر کثیـرى از آنها در کشــاورزى دخالت دارند, و قشر کثیرى از آنها در صنعت دخالت دارنـد و قشـر کثیرى در فـرهنگ و ادب و علـم و هنر.))(38) بنابـرایـن زنان در گستـره متنـوعى از مشـاغل بـایـد از امکانات لازم, امنیت شغلـى, ارتقاى مقام, استفاده از آمـوزش و دیگـر مزایا بهره مند باشنـد.
همچنیـن زنان از حیث استقلال مـالـى داراى تسـاوى حقـوق هستنـد.
((تمام معاملاتشان به اختیار خـودشـان هست و آزاد هستنـد.))(39)
2زنان و دفاع2 تجاوز به حقوق بشر و برخـوردهاى مسلحانه و اشغال نظامـى, تعدى به اصـول بنیادى انسانـى است. بـا وجـود اینکه در اکثـریت قـریب به اتفاق جنگها ایـن مـردان هستنـد که در حملات و درگیـریهاى نظامى شـرکت مـى کننـد. اما زنان نیز قـربانیان و یا مهاجران و افراد بى مکان و بى پناه ایـن جنگها را تشکیل مى دهند و یا مـورد هتک حـرمت واقع مـى شـونـد. از ایـن رو, اگر چه لازم است دولتها و قـوانین بیـن المللى به تـوقف برخـوردهاى مسلحانه علیه زنان همت گمارند; در عیـن حال لازم است زنان به آمـوزشهاى نظامى و دفاعى مجهز گردند. در اینجا به بیان برخـى نظرات امام خمینـى که نشان دهنـده موضع ایشان در باره آمـوزش نظامـى زنان و فعالیت آنها در نیـروهـاى نظامـى است, مـى پـردازیم:
((مـن از آنچه تا کنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است, امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آمـوزش نظامى و عقیدتى و اخلاقـى و فرهنگـى با تإیید خداوند متعال مـوفق شـوند و دوره تعلیمات و تمرینهاى عملى نظامى و پارتیزانى و چریکـى را شایسته و به طـورى که سزاوار یک ملت اسلامـى بپا خـاسته است, به پـایان رسانند.))(40) ((اگر خداى نخـواسته زمانـى یک هجـومـى به مملکت اسلامـى بشـود بایـد همه مردم زن و مرد حرکت کننـد. مسإله دفاع ایـن طـور نیست که تکلیف منحصـر به مـرد باشـد یا اختصاص به یک دسته اى داشته باشـد, همه بـایـد بـرونـد و از مملکت خـود دفـاع بکننـد. ))(41) ((اگر دفاع بـر همه واجب شـد, مقـدمات دفاع هـم باید عمل بشـود, از آن جمله قضیه اینکه ترتیب نظامى بـودن, یاد گرفتـن, انواع نظامى بودن را براى آنهایى که ممکن است, این طور که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جـور دفاع کنیـم, باید بدانیم چه جـور دفاع کنیـم ... البته در آن محیطـى که شما تعلیـم نظامى مى بینید باید محیط صحیح باشد, محیط اسلامـى باشـد, همه جهات عفاف محفوظ باشد, همه جهات اسلامـى محفـوظ باشد.))(42)
((س: دخترى هستـم که علاقه دارم به خاطر خـدمت به انقلاب در سپاه پاسداران وارد شـوم ولـى پدرم مـوافقت نمى کند. خـواهشمندم حکـم شرعى را بیان فرمایید.
ج: پاسدار شدن خـواهران هـم با مراعات وظایف شرعیه مانع ندارد, ولـى شما مراعات رضایت پدرتان را بکنید.))(43) البته همان طـور که ملاحظه شد امام خمینـى تإکید شدید دارند که محیط آمـوزشـى و شغلى زنان در ایـن مراکز, همچـون مراکز دیگر باید سالـم و عارى از فسـاد بـوده و همه جهات عفـاف در آن رعایت شود.

حقوق زنان در حوزه خصوصى
حقـوق زنان در دو حـوزه عمـومى و خصـوصى نه تنها از یکدیگر جدا نیستند بلکه داراى تإثیر و تإثـر متقابل مـى باشنـد. اما همان طـور که قبل از ایـن نیز بیان شـد, به دلیل شرایط زمان انقلاب و سالهاى اولیه پـس از آن و اینکه کانـون پرسشها و تـوجهات بیشتر حول محـور حقـوق اجتماعى و زندگى عمـومى زنان بـوده است, بیشتر نظرات بیان شده امام خمینـى در حـوزه عمـومـى حقـوق زنان است و نظرات فقهى حضـرت امام در حـوزه حقـوق خصـوصـى زنان عمـدتـا در کتابهاى فقهى ایشان آمده است.

سخن آخر
نقطه نظرها و مواضعى که از امام خمینى در خصـوص حقـوق زنان بیان شد, در واقع پاسخـى به ضرورت بررسى کارشناسانه و اجتهادى حقـوق زنان به خصـوص در دوران معاصـر است. نظرات ایشان در واقع نـوعى نقادى از دیدگاه دیـن شناسانه گـرفتار سنتها و عقایـد خـرافـى و ناآشنا به مفـاهیـم انسـانـى و واقعیتها و ناآگاه به زمان است. ادامه این روند و بررسـى حقـوق زنان از سـوى فقها و مجتهدیـن و محققان دینـى, اجتماعى و حقـوقـى به منظور رفع مـوانع دیدگاهى, اصلاح ساختار فرهنگى و نیز بازنگرى قوانیـن داخلى و فراهم آوردن شـرایط تحقق عملـى حقـوق زنـان اجتنـاب نـاپذیـر است. و در واقع پرداختـن به چنیـن ضرورتهایى اقدامـى در جهت پیمـودن راه ایشان است.


پى نوشت :
1ـ میشل, آنـدره, جنبـش اجتماعى زنان, دکتـر هما زنجـانـى زاده, گـوتمبـرک, مشهد, چـاپ اول, پاییز 1372, ص7.
2ـ فمینیسـمFeminism آئینى است که خـواهان برابرى فرصتها براى مردان و زنان است. به نقل از: فرهنگ جامعه شناسـى ـ نیکلاس آبرکرامبـى, استفـن هیل, برایان. اس. تـرنـر, تـرجمه: حسـن پـویان ـ انتشارات چاپخـش, چاپ اول, بهار 1367, ص155.
3ـ ابـوت, پاملا, والاس, کلـر, درآمـدى بـر جامعه شناسـى نگـرشهاى فمینیستـى, مریـم خراسانى, حمید احمدى, دنیاى مادر, تهران, چاپ اول, زمستان, 1376, ص265.
4ـ همان, ص36 و 39 ـ 38.
5ـ کـار, مهرانگیز, رفع تبعیض از زنان, انتشـارات پـرویـن (بـا همکـارى نشـر قطـره), تهران, چـاپ اول, 1378 ـ ص99.
6ـ هاشمـى رفسنجانى, علـى اکبـر, سخنرانـى در ((همایشهاى ادوارى مرورى بر حقـوق زنان در قانـون مدنـى ایران)), روزنامه همشهرى, یکشنبه 12 اسفنـد 1375, سـال پنجـم, شماره 1208, ص2.
7ـ همان.
8ـ صحیفه نور, ج 3, ص 159.
9ـ همان, ج 21, ص172.
10ـ همان, ج 6, ص185.
11ـ همان, ج 11, ص 254.
12ـ همان, ج 5, ص 153.
13ـ همان, ج 3, ص 49.
14ـ همان, ج 11, ص 254.
15ـ همان, ج 2, ص 44.
16ـ قـانـون اسـاسـى جمهورى اسلامـى, اصل سـوم, بند 14.
17ـ ابـوت, پـاملا, والاس, کلر, ص71.
18ـ صحیفه نور, ج 19, ص 120.
19ـ همان.
20ـ همان, ج 18, ص 263.
21ـ همان, ج 11, ص 121.
22ـ حـوزه علمیه جـامعه الزهـرإ (در قم).
23ـ صحیفه نور, ج 19, ص 23.
24ـ استفتائات, ج 1, ص 21.
25ـ همان, ج 4, ص 259.
26ـ همان, ص34.
27ـ همان, ج 5, ص 153.
28ـ همان, ج 9, ص 136.
29ـ همان, ج 13, ص 170.
30ـ همان, ص69.
31ـ همان, ج 18, ص 264.
32ـ همان, ج 19, ص 120.
33ـ همان, ص278.
34ـ همان, ج 4, ص 103.
35ـ همان, ص34.
36ـ همان, ج 5, ص 221.
37ـ همان, ص 150.
38ـ همان, ج 19, ص 120.
39ـ همان, ج 5, ص 221.
40ـ همان, ج 11, ص 275.
41ـ همان, ص 117.
42ـ همان, ج 19, ص 280.
43ـ استفتائات, ج 1, ص 503.