-اشاره تمدن اسلامى آخرین حلقه تمدن الهى است که نهال درخت تنومندش با دستان پرتوان پیامبراکرم(ص) کاشته شد و ریشه‌اش با هجرت آن بزرگوار و سایر مسلمانان مستحکم گردید و همچنین میوه‌اش پس از گذشت چند قرن در زمینه علوم شرعى، عقلى، ادبى، تجربى، فرهنگ و هنر به بار نشست. با ظهور این تمدّن الهى ـ انسانى، خداوند اتمام نعمت را بر پیکر انسانیّت پوشانید، بنابراین مسلمانان با الهام از آموزههاى قرآنى و سیره پیشوایان معصوم(ع) بیشترین نقش را در زمینه رشد و شکوفایى ایفا نمودند. نگارنده سعى دارد که در این نوشتار نقش مسلمانان را در زمینه پیشرفت فرهنگ و علوم مورد بررسى قرار دهد. امید است که در سال نوآورى و شکوفایى گامى مؤثر در جهت اعتلاى تعلیم و تربیت و شکوفایى برداریم. -مسلمانان مشعل داران تمدّن قرآن کریم در آموزههاى خود دعوت به فراگیرى دانش و تشویق انسانها به آبادانى و نوآورى را مورد تأکید قرار داده است. با این که عدم تبعیض در میان انسانها از اصول تغییرناپذیر این کتاب آسمانى است، امّا خداوند به صراحت مىفرماید: «هل یستوى الّذین یعلمون و الّذین لایعلمون؛() آیا کسانى که می‌دانند با کسانى که نمی‌دانند برابر هستند؟» قرآن کریم با دمیدن روح جدید بر پیکر نیمه مرده سرزمینهاى فتح شده، فضاى علمى و فرهنگى نوى را پدید آورد، بدین صورت که ابتدا افکار مسلمانان را متوجه فلسفه آفرینش و فرجام هستى نمود و با یادآورى آثار قدرت الهى دریچه‌اى به سوى اسرار خلقت گشود و گامى را به سوى پیشرفت علمى فراهم ساخت. با این که علوم مسلمانان در آغاز منحصر به علوم دینى بود، ولى در قرن دوم هجرى آنان به سراغ اندوختههاى علمى سایر ملتها رفتند وطى دو قرن قسمت عمده علوم را از ملتها گرفتند سپس در پرتو منطق قرآنى و تجربه علمى دست به ابتکار زدند. مفسر بزرگ علامه طباطبایى(ره) در مورد تأثیر قرآن در پیشرفت فرهنگ و شکوفایى مىنویسد: «عامل اصلى اشتغال مسلمانان به علوم عقلى به صورت نقل و ترجمه در ابتدا و به صورت ابتکار در پایان، همان انگیزه فرهنگى بود که قرآن مجید در نفوس مسلمانان فراهم کرده بود. و معلوم است که مدنیّت اسلامى بعد از هجرت و رحلت رسول اکرم(ص) به وجود آمد و بالأخره امروز در حدود شش صد میلیون نفر از جمعیّت کره زمین را به نام اسلام در بر مىگیرد و بدیهى است که چنین تحوّلى که یکى از حلقههاى بارز سلسله حوادث جهان مىباشد، در حلقههاى بعدى تأثیر بسزایى خواهد داشت و از این رو یکى از علل و مقدّمات تحول امروزى و پیشرفت فرهنگ جهان قرآن مجید خواهد بود.»() با این بیان معلوم مىشود که قرآن از همان راهى که فکر توحید و یکتاپرستى را در بشر بیدار کرد، دقیقاً از همان راه بشر را در خط سیر علمى و کشف حقایق جهان هستى که پایه تمدّن است، قرار داد و احادیث نبوى جان تشنه مؤمنان را براى دریافت دانشهاى گوناگون با عزمى راسخ به حرکت واداشت، لذا مىبینیم که سدههاى نخستین تاریخ اسلام به ویژه قرن دوم تا پنجم هـ.ق «عصر طلایى» جهان اسلام است. مسلمانان با الهام از آیات قرآن کریم و تعالیم پیامبر اکرم(ص) و به کمک آموزههاى دینى به پیشرفتهاى علمى و فرهنگى چشمگیرى دست یافتند. این زمان مقارن با دوره قرون وسطى، یعنى دوران انحطاط تمدن در تاریخ اروپا بود. قرون وسطى تقریباً از سال 476 م شروع شد و تا سال 1450 م ؛ یعنى حدود 950 سال ادامه یافت. این زمان در تاریخ اسلام مطابق بود با حدود 100 سال قبل از هجرت تا حدود 850 سال بعد از هجرت. این دوران را براى اروپا و جهان مسیحیّت «عصر ظلمت» نامیده‌اند. زمانى که اروپا رکود این دوره تاریک را سپرى مىکرد، در مشرق زمین دولتهاى اسلامى، تمدّنهاى قدیمى بین النهرین، مصر، ایران، یونان و هند را بازشناسى کرده بودند، هم چنین شهرهاى مهم دنیاى اسلام به صورت مراکز علمى و فرهنگى درآمده بودند و دانشمندان مسلمان ابتکارات خود را به دنیا عرضه مىکردند. نوآورىهاى فراوان، تألیفات متعدد، مساجد، کتابخانهها، مدارس، شهرهاى با شکوه و پرجمعیت، روستاهاى آباد، ارتباطات وسیع، تجارت پررونق و دیگر عوامل مسلمانان را مشعل داران فرهنگ و تمدّن قرار داده بود. شاهکار مسلمانان در این بود که جنبش و تحوّلى در جهان پدید آوردند که قرنها جامعه بشرى از فیض وجود آن بهرهمند بود. مسلمانان در طول چند قرن آن چنان در علوم، صنایع، اقتصاد، سیاست و نظامات اجتماعى پیشرفت نمودند که به اعتراف دانشمندان غربى از همه جلو افتادند و حتّى تمدن کنونى اروپا و غرب بیش از هر چیز دیگر از آن مایه گرفته است.() دکتر حسین نصر در زمینه رشد و بالندگى تمدن اسلامى مىگوید: «تنها پس از آن که وحى اسلامى توانست به تمدّن جدید رنگ مشخص اسلامى بدهد، علم، ادب و فلسفه به اوج کمال خود رسید.»() بنابراین تمدّن اسلامى با بهرهگیرى از آیات قرآن و اقدامات پیامبر اکرم(ص) در طى مراحل کمال و پختگى به درجه‌اى رسید که آدام متز (دانشمند سوئیسى) در کتاب خود قرن چهارم هجرى را «عصر نوزایى اسلامى» نامیده است.() در این دوره دانشمندان مسلمان در علوم و فنون به قدرى از خود ابتکار نشان دادند که طبق اعتراف گوستاولوبون تا قرن یازدهم میلادى دانشمندان اروپا قولى را که مأخوذ از مصنّفین مسلمان نبود، مستند نمىشمردند و تمام دانشکدهها و دانشگاههاى اروپا تا پانصد سال روى ترجمه کتابهاى دانشمندان اسلامى دایر بود و مدار علوم مردم اروپا فقط دانش مسلمین بود.() -دانشهاى نوین رشد و شکوفایى مسلمانان فقط در زمینه فهم معارف و مباحث اعتقادى نبود، بلکه علاوه بر ابداع علومى همچون: فقه و اصول و تفسیر، دانش هایى همچون: علم کلام، فلسفه و اخلاق را مطابق مضامین آیات قرآن کریم مطرح نمودند و با شیوه‌اى نوین گسترش دادند و حتّى فراتر از اینها علوم طبیعى، ریاضى، تاریخ، جغرافیا، دانشهاى تجربى و هنرهاى زیبا را به اوج کمال رساندند و از این رهگذر ابتکارات، اختراعات و اکتشافات نوین را به جامعه بشرى عرضه نمودند. در عصر مأمون محمد خوارزمى علم «جبر» را پایهگذارى کرد و کتاب او به نام «جبر و مقابله» مرجع دانشمندان اروپا قرار گرفت.() در ریاضیّات و هندسه ابوریحان بیرونى به کشفیّات تازه‌اى دست یافت و در هندسه مسطّحه خواجه نصیر الدین طوسى به ابداعاتى نایل آمد. هم چنین تا قرن سیزدهم میلادى عدد صفر مجهول بود تا این که خوارزمى آن را کشف کرد. او کسى بود که علامات اعشارى را براى نخستین بار به کار برد.() دانش جغرافیا در پرتو فرهنگ اسلامى رشد قابل ملاحظه‌اى پیدا کرد. بسیارى از کتب «مسالک و ممالک» با محور قرار دادن مکه و مدینه که هر ساله میزان زائران خانه خدا بود، به نگارش درآمدند و در این دانش مسلمین پیش گام دیگر ملّتها شدند. هم چنین «نقشه جهانى» را ابوعبداللّه ادریسى مؤلف کتاب «نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق» اختراع نمود و مدتها مرجع دانشمندان اروپا بود.() در علم شیمى جابربن حیّان به کشفیّات نو و آفرینش آثار پر ارج و بىبدیل دست یافت. در فیزیک ابن هیثم شهرت فراوانى پیدا نمود و کتاب وى «علم المناظر» به عنوان بهترین کتاب قرون وسطایى در نورشناسى شناخته شد. در فلسفه تاریخ و علم جامعهشناسى ابن خلدون مطالب بى سابقه‌اى را عنوان کرد. در فلسفه سیاسى فارابى با بهرهگیرى از کار پیشینیان نکات جدیدى را عرضه نمود و در روان شناسى ابن سینا شیوه‌اى علمى پدید آورد. در علم پزشکى محمد بن زکریاى رازى، حنین ابن اسحاق و ابوعلى سینا آثار بى مانندى از خود به یادگار گذاشتند و پیشرفت مسلمانان در این علم به نحو بى سابقه و گسترده‌اى رواج پیدا کرد. به همین جهت نوشته‌اند که مسلمانان در ایجاد بیمارستانهاى خوب و تهیه لوازم آن پیشاهنگ جهان بوده‌اند. نخستین بیمارستانى که در سرزمینهاى اسلامى تأسیس شد، بیمارستان صحرایى (در میان چادر با برخى تجهیزات) بود که در جنگ بدر به دستور پیامبر اکرم(ص) ساخته شد.() امّا بعدها این پدیده روبه رشد و کمال رفت و بیمارستانهاى بزرگ و مجهزّى تأسیس شد. هم چنین ابتکارات مسلمانان همچون: اختراع چاپ، قطب نما، کشف فرمول باروت، کشف گردش خون، صنعت کاغذ سازى و دهها ابتکار دیگر نشانه عشق و علاقه آنان به نوآورى و شکوفایى بود.() -نهضت ترجمه در پایان قرن اول هجرى مترجمان اسلامى کار ترجمه را شروع کردند. نخستین گام ترجمههاى اسلام در زمان منصور خلیفه عباسى(158 ـ 136 هـ.ق) برداشته شد، ولى نهضت واقعى ترجمه از نیمه دوم قرن دوم هجرى رسمیّت یافت. در قرن سوم هجرى(عصر کلاسیک اسلام) این نهضت به اوج خود رسید و تا پایان قرن پنجم ادامه یافت، بنابراین مسلمانان بیش از سه قرن سخت مشغول ترجمه آثار علمى، فلسفى، ادبى و مذهبى تمدنهاى کهن بودند و از میراث انسانى بزرگى که به زبانهاى مختلف آن زمان، یعنى عبرى، سریانى، فارسى، هندى، لاتینى و یونانى بود، بهرهمند شدند.() به منظور جاى دادن مترجمان و حفظ آثار آنان مؤسسه علمى به نام «بیت الحکمه» در بغداد تأسیس شد. زمان تأسیس این مرکز به درستى مشخص نیست و عدّه‌اى بنیان آن را در سال 210 یا 211 هـ.ق می‌دانند، عدّه‌اى هم تأسیس آن را در عصر هارون الرشید دانسته‌اند. به هر صورت این مرکز در زمان مأمون به علت رواج روحیه علمى و عقلى از رونق فراوانى برخوردار گردید.() این بیت الحکمه نوعى آکادمى و دارالترجمه محسوب مىشد که داراى کتابخانه‌اى مفصّل با یک رصدخانه بود و در نقل علوم یونانى نقش قابل ملاحظه‌اى را ایفا مىکرد. رصدخانه‌اى که مأمون ضمیمه بیت الحکمه کرد، مرکزى شد براى مطالعه نجوم و ریاضیات. در این رصدخانه مسلمین محاسبات نجومى انجام می‌دادند، چنان که طول یک درجه از نصف النهار را با دقّتى نزدیک به محاسبات امروز اندازه مىگرفتند. در زمان این خلیفه (مأمون) که مسلمانان کتاب بطلمیوس و اقلیدس را ترجمه مىکردند، در تمام اروپا تنها یک ریاضى دان مشهور وجود داشت که نوشتههاى او در ریاضیات از بعضى اصول مقدّماتى تجاوز نمىکرد، لذا در تمام قرون وسطى پیشرفت ریاضیّات در واقع مدیون نبوغ ریاضى مسلمانان بود.() مسأله مهمى که در طول نهضت ترجمه کار مسلمانان را در ترجمه و جذب کتابهاى خارجى آسانتر مىکرد، استفاده از مترجمین هر قومى بود که در سیطره اسلام به سر مىبردند.() نتیجه این که آنان قسمت اعظم آثار علمى و فلسفى و ادبى اقوام مختلف را به زبان عربى ترجمه کردند و بهترین معلومات هر ملّتى را آموختند، مثلاً در قسمت فلسفه، طب،هندسه،منطق و هیأت از یونانیان استفاده نمودند و از ایرانیان تاریخ، ستارهشناسى، ادبیات و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند، از هندیان حساب، نجوم، داستان و گیاهشناسى را آموختند و از خود چیزهایى به آنها افزودند و از مجموع آنها علوم و صنایع را پدید آوردند.() -مساجد یکى از اقدامات مهم نبى مکرّم(ص) پس از هجرت، ساختن مسجد بود. استقبال عظیمى که اکثریت مردم مدینه از پیامبر(ص) به عمل آوردند، آن حضرت را بر آن داشت که پیش از هر کارى براى مسلمانان یک مرکز عمومى به نام «مسجد» بسازد تا امور عبادى، آموزشى، پرورشى، سیاسى و قضایى در آن انجام گیرد. پیامبر(ص) زمینى را که شترش در آن زانو زد، براى ساختمان مسجد خریدارى نمود و تمام مسلمانان در ساختن و فراهم کردن وسایل ساختمانى شرکت کردند.() ساختن مسجد باعث ایجاد وحدت و هم دلى بین مسلمانان گردید و تا آغاز قرن چهارم هجرى در غیر اوقات نماز، مکانى براى تعلیم و تربیت بود، به طورى که بسیارى از علما و دانشمندان فارغ التحصیلان حلقههاى تدریس مساجد بودند. از زمان خلافت خلیفه دوم دامنه فتوحات مسلمانان گسترش یافت و تعداد افراد زیادى از سایر سرزمینها به آیین اسلام گرویدند، به طورى که با زبان عربى آشنایى نداشتند، بنابراین آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام توسط اصحاب پیامبر و تابعین در مساجد نو بنیاد آغاز شد. این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره و مداین بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم برخى از صحابه پیامبر(ص) مأمور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین در آن مکانهاى مقدّس شدند.() در عصر خلفاى راشدین و پس از آن در دروه حکومت امویان، مساجد بزرگ که عنوان جامع داشت، در مراکز بلاد اسلامى ساخته شد و علاوه بر تعلیم مسائل دینى به آموزش مسائل علمى نیز مىپرداختند. بسیارى از صحابه پیامبر(ص) و تابعین و نیز پیشوایان مذاهب در این دانشگاههاى عمومى به تعلیم مبانى دین و نشر مذهب خود مىپرداختند. مراکز مشهور آموزش اسلامى در این دوره عبارت بود از: مسجد النبى در مدینه، مسجد الحرام در مکه، جامع بصر، جامع کوفه، جامع اصفهان، جامع فسطاط مصر، مسجد الاقصى و قبة الصخره در بیت المقدّس، جامع اموى دمشق،جامع زیتونه در تونس و جامع قیروان در مراکش. همزمان با نشر اسلام در خارج از جزیرة العرب، گروه عظیمى از ایرانیان آزموده و برخوردار از فرهنگ و ادب، خالصانه به آیین اسلام گرویدند. علاقه ایرانیان به دین مقدّس اسلام از همان آغاز شروع شد و از دل و جان در ترویج احکام و دستورات شریعت اسلام کوشش نمودند و حتّى در راه اسلام و مبارزه با معاندین نبى اکرم(ص) جان فشانى نمودند. از این زمان کوشش و زحمات ایرانیان مسلمان در خدمت به فرهنگ و معارف اسلامى قرار گرفت و گامى جدید در تدوین و توسعه فرهنگ و تمدن اسلامى بود.() -کتاب و کتابخانه آموزههاى قرآنى و سیره پیشوایان معصوم(ع) انگیزه‌اى نیرومند براى دانش پژوهى در گستره جهان اسلام گردید. به برکت همین روحیه و فرهنگ بود که دانشمندان مسلمان توانستند در مدّت کوتاهى آثار نفیس و گران بهایى را به جامعه بشرى عرضه بدارند. عشق به مطالعه و تحقیق چنان فضایى را در جامعه اسلامى به وجود آورده بود که تأسیس کتابخانه نیاز مبرّم شناخته شد، لذا از اویل تأسیس بیت الحکمه تا سدههاى چهارم و پنجم هجرى کتابخانههاى بزرگى در گوشه و کنار جهان اسلام بنا شد. تقریباً هر سلسه‌اى، از خلفاى بنى امیّه و بنى عباس گرفته تا فاطمیان، آل بویه، سامانیان، غزنویان و مغولان که هر کدام در مرکز حکومت خود کتابخانههاى با شکوهى را تأسیس کردند این علاقه به کتابخوانى و ارج نهادن به کتاب در سده چهارم در شکوفایى علمى و فکرى و پیدایش نهضت علمى اسلامى تأثیرى بس شگرف داشت. در اواخر قرن چهارم فرمانروایان مهم اسلامى در بغداد، مصر و قرطبه داراى کتابخانههاى عظیمى بودند، به عنوان نمونه عزیزبن معزّ(خلیفه فاطمى) در مصر کتابخانه بزرگى داشت که تعداد کتابهاى آن را شش هزار جلد تخمین زده‌اند. در قرن نهم میلادى کتابخانه کلیساى شهر «کنستانز» فقط سى صد و پنجاه و شش جلد کتاب داشت، در حالى که در کتابخانه قرطبه چهارصد هزار جلد کتاب وجود داشت و فهرست کتابهاى این کتابخانه در چهل و چهار جلد تهیه شده بود.() در غرناطه (گرانادا) در عصر امویان اندلس هفتاد کتابخانه عمومى وجود داشت در صورتى که چهارصد سال پس از این تاریخ شارل خردمند، امپراتور فرانسه، براى تأسیس کتابخانه دولتى پاریس به زحمت توانست نهصد جلد کتاب جمع آورى کند که ثلث آن نیز ادعیه و اوارد راهبان و کشیشان بود.() در مورد کتاب فروشىهاى شهرهاى اسلامى گفته یعقوبى(مورخ) را مىتوان مطرح ساخت که معتقد است در زمانش تنها در بغداد متجاوز از صد کتاب فروشى وجود داشته است. ضیاء الدین سردار (نویسنده و مورّخ) در این زمینه به کتاب فروشى ابن ندیم اشاره مىکند. او معتقد است که کتاب فروشى ابن ندیم که کتب موجود در فهرست مفصّل او (الفهرست) را شامل مىشد، چندین برابر بزرگتر از کتاب فروشى «فویل» لندن که در آن زمان به عنوان بزرگترین کتابفروشى جهان توصیف مىشد، بوده است.() علاوه بر اینها در غالب مساجد کتابخانه‌اى وجود داشت و در بیشتر شهرهاى اسلامى کتاب خانههاى عمومى بود که تعداد زیادى کتاب در آنها گردآورى شده بود. کتابخانه بصره به دانشورانى که در آن جا مطالعه مىکردند، مقررّى می‌داد. وقتى مغولان بغداد را ویران کردند، سى و شش کتابخانه عمومى در آن جا بود و این غیر از کتابخانههاى خصوصى بود. نقل مىشود که وقتى امیر بخارا، واقدى«مورّخ معروف» را دعوت کرد، وى نپذیرفت و فقط چهارصد شتر براى حمل کتابهاى خویش درخواست کرد. پس از درگذشت واقدى شش صد صندوق پر از کتاب به جاى ماند که براى برداشتن هر صندوق دو مرد لازم بود. بعضى از بزرگان همچون ساحب بن عبّاد به اندازه همه کتابخانههاى اروپا کتاب داشتند.() -پیدایش مدارس مکتب حیات بخش اسلام در آموزههاى خود بیشترین تأکید را نسبت به تعلیم و تربیت دارد. نبى مکرّم اسلام(ص) در سیره خود تعلیمات را بر اساس اوضاع اجتماعى و با روشهاى خاص انجام می‌داد. نخستین جلسات آموزشى آن حضرت با تعلیم قرآن در مسجد مدینه شروع شد. بعد از رحلت آن بزرگوار ائمّه اطهار(ع) دنباله رو کارها و خدمات ارزنده ایشان بودند و در زمینههاى مختلف نقش خویش را به بهترین وجه ایفا نمودند. اهمیّت مسأله تعلیم و تربیت و تفکّر در آموزههاى دینى، زمینه توجه مسلمانان را نسبت به ایجاد مدارس فراهم نمود. تا قرن سوم هجرى مرکز تعلیم علوم دینى و ادبیات مساجد بود. تعدّد مکتبهاى فلسفى و مذهبى و ضرورت تعلیمات کلاسیک و بلند مدّت منجر به گسترش تعلیم و تربیت و ازدیاد طلّاب گردید. ضرورت ایجاد فضاهاى خاص آموزشى بدین منظور که بحث و جدل مزاحم عبادت کنندگان نشود و آمد و رفت عموم مردم باعث ایجاد اخلال در تدریس نگردد، سبب احداث مدرسه شد. رقابت و مبارزه خلفا و امرا در تبلیغات مذهبى و سیاسى نه تنها به این روند شدت بخشید، بلکه به عنوان عامل اصلى و اساسى در پیدایش تعداد بسیارى از مدارس، مؤثّر بود.() اکثر منابع تاریخى، شهر نیشابور را مهد نخستین مدارس دانسته‌اند. اولین مدرسه مستقل را «ناصر کبیر» در اواخر قرن سوم هجرى در آمل برپا کرد و سالها در آن به تدریس پرداخت. شخصیت مشهور دیگرى که در زمینه راه اندازى مدارس نقش قابل ملاحظه‌اى را ایفا نمود، خواجه نظام الملک طوسى بود. وى مدارس نظامیه را تأسیس کرد. خواجه در سال 457 هجرى به صدارت منصوب شد و حدود سى سال با توانایى و اقتدار زیاد در عصر حاکمیت آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقى وزارت آنها را بر عهده داشت. تأسیس مدارس نظامیه با دوران سلطنت آلب ارسلان سلجوقى (465 ـ 455 هـ.ق) دومین پادشاه بزرگ این سلسله مقارن بود.() شخصیّتهاى مشهور در این نظامیهها مشغول به تدریس شدند که از جمله آنان عبدالملک بن محمد جوینى بود. وى به شاگردانش در مجالس مناظره آزادى می‌داد و این مناظره قدرت و استعداد آنان را پرورش می‌داد.() نظامیه بغداد از معروفترین نظامیهها بود و همیشه مشهورترین دانشمندان عصر را براى تدریس در آن انتخاب مىکردند. خواجه نظام الملک توجه خاصّى به نظامیه بغداد داشت. با وجود این که نظامیّه نیشابور در آن زمان هنوز اعتبار خود را در دوره سلجوقى حفظ کرده بود و نیز نظامیه بصره که از نظامیه بغداد بزرگتر و زیباتر بود، امّا هیچ گاه اعتبار هیچ کدام از نظامیّهها به پایه و منزلت نظامیه بغداد نمی‌رسید. تأسیس مدارس نظامیه آغاز نهضتى چشمگیر در گسترش دامنه مدارس اسلامى گردید و بسیارى از بزرگان علمى و سیاسى را بر آن داشت که با پیروى از روش خواجه نظام الملک به تأسیس مراکزى از این نوع مبادرت ورزند، چنان که فاصله نیمه دوم قرن پنجم تا حمله مغول در نیمه دوم قرن هفتم در تاریخ علمى اسلام به وفور مدارس، ممتاز و مشهور گردیده است.() - پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ . سوره زمر، آیه .9 . قرآن در اسلام، علامه طباطبایى، ص .98 . علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانى، ص .19 . سه حکیم مسلمان، سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام،ص.1 . تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، آدام متز، ترجمه على رضا ذکاوتى قراگزلو، ص .9 . فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه مرتضى رهبانى، ج 2، ص .36 . تاریخ فلسفه در جهان اسلام، حنّا الفاخورى، ج 2، ص .362 . مسلمانان و دانش جدید، عبدالرزّاق نوفل، ص .81 . دانش مسلمین، محمد رضا حکیمى، ص .156 . سیره ابن هشام، ج 1، ص .688 . روح اسلام، امیر على، ترجمه ایرج رزّاقى و دیگران، ص .351 نهضت ترجمه در جهان اسلام، ترجمه اسماعیل سعادت، ص .6 . تاریخ مدارس ایران از عهد باستان تا تأسیس دارالفنون، حسین سلطان زاده، ص .70 . کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرّین کوب، ص 66 ـ .65 . نقش فرهنگ و تمدن اسلامى در بیدارى غرب، ذکر اللّه محمدى، ص .61 . تاریخ تمدن اسلام، جرجى زیدان، ترجمه على جواهر کلام، ص .581 . فروغ ابدیت آیة اللّه جعفر سبحانى، ج 1، ص .369 . تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامى، عبدالرحیم غنیمه، ترجمه نور اللّه کسایى، ص .5 . مجلّه آیینه پژوهش، شماره 87، سال 1383، ص 10 ـ .90 . تمدن اسلام در قرن چهارم هجرى، ص .202 . نشریه سمینار کتاب و کتابدارى، دانشگاه مشهد، سال 1360، .74 . تمدّن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ترجمه محمد تقى فخرداعى گیلانى، ص .558 . میراث اسلامى در گذشته و حال، ضیاء الدین سردار، ترجمه على اصغر شیرى، ص .30 . نقش کتابخانههاى مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامى، محمد مکى السباعى، ترجمه دکتر على شکوهى، ص .125 . تاریخ مدارس ایران از عهد باستان تا تأسیس دارالفنون، ص.94 . مدارس نظامیه و تأثیرات علمى و اجتماعى آن، نوراللّه کسایى، ص .11 . فرار از مدرسه، دکتر عبدالحسین زرین کوب، ص .23 . مجلّه آیینه پژوهش، شماره 87، سال 1383، ص .14