پرسش ما و پاسخ امام باقر علیه السلام
حجةالاسلام سید جواد حسینى
اول ماه رجب ولادت با سعادت امام محمد باقر(ع) است به جاى بیان تاریخ ولادت مناسب آن دیدیم که دو فضیلت از فضائل آن حضرت را، یکى از زبان خود آن حضرت و دیگرى از زبان فرزندش حضرت صادق(ع) ذکر شود، امید که مفید و مورد قبول افتد.
1- دائم الذکر بود
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «کان ابى کثیر الذّکر لقد کنت امشى معه و انّه لیذکر اللّه و آکل معه الطّعام و انّه لیذکر اللّه، و لقد کان یحدّث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر اللّه و کنت ارى لسانه لازقاً بحنکه یقول لا اله الّا اللّه ؛پدرم زیاد ذکر(خدا) مىگفت، براستى من همیشه با او راه مىرفتم، و او (در حال رفتن) ذکر خدا مىگفت، و با او غذا مىخوردم و او ذکر خدا مىگفت، و هر گاه با مردم حرف مىزد، حرف زدن با مردم او را از یاد خدا باز نمىداشت و من مىدیدم که زبانش به سقف دهانش چسبیده مرتب لا اله الّا اللّه مىگفت، و کان یجمعنا فیأمرنا بالذّکر حتّى تطلع الشمس و یأمر بالْقرائه من کان یقرأ منّا و من کان لایقرء امره بالذّکر، همیشه این گونه بود که ما (فرزندان) را جمع مىکرد، (بعد از نماز صبح) سپس دستور مىداد به ذکر خدا گفتن تا طلوع آفتاب( با این توضیح که) هر کس قرآن وارد بود از ما دستور مىداد قرآن بخواند، و کسى که قرائت (قرآن) بلد نبود دستور مىداد به ذکر (خدا) گفتن.»(1)
2- علم ماکان و مایکون
فضیلت دیگر از زبان خود حضرت باقر علیه السلام نقل شده، آنگاه که جابر سلام رسول خدا(ص) را به او رساند که حضرت او را باقر العلم نامیده، امام باقر فرمود: «و اللّه یا جابر لقد اعطانى اللّه علم ماکان و ما هو کائن الى یوم القیامة؛اى جابر به خدا سوگند خداوند علم گذشته و آینده تا روز قیامت را به من عطا کرده است.»(2)
سخنانى از میان احادیث حضرت باقر(ع) انتخاب شده و به صورت پرسش و پاسخ بیان مىشود.
س. چرا باید به سخنان شما امامان گوش داد و احادیث شما را شنید؟
این پرسش همیشه مطرح است که چرا در منابر و مجالس از قرآن و احادیث اهل بیت(ع) استفاده مىشود؟ آیا بهتر نیست به جاى این سخنان که مربوط به قرون گذشته است، از سخنان دانشمندان فعلى مخصوصاً از نوع غربى آن استفاده کنیم که هم جدید است و هم روشنفکران بهتر مىپسندند و هم نشانه اطلاع منبرى از زمان است و هم پُز عالى دارد؟
قرآن کریم از طرف خود جواب داده که: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنین؛(3) از قرآن چیزى نازل کردیم که شفا دهنده و رحمت براى مؤمنان است.»
و اما پاسخ امام باقر(ع): «انّ حدیثنا یحیى القلوب؛(4) به راستى حدیث(سخن) ما دلها(ى مردم) را زنده مىکند.»
مراد از این قلوب، قلبهاى گوشتى نیست، بلکه مراد روح و روان انسان است که گاه بر اثر نرسیدن غذاهاى معنوى مىمیرد و یا بر اثر گناه قساوت پیدا مىکند.
على(ع) فرمود: «و ما قست القلوب الّا لکثرة الذّنوب؛(5) و دلها قساوت پیدا نمىکند، مگر به جهت زیاد گناه کردن.»
س. دوستداریم از زبان شما بشنویم که شیعه واقعى شما کیست؟
به بیان دیگر، بسیارند کسانى که ادّعا مىکنند شیعیان شما هستند، خوب است بدانیم شما چه کسانى را شیعه واقعى خود مىدانید؟
پاسخ امام باقر(ع): «ما شیعتنا الّا من اتّقى اللّه و اطاعه؛(6) شیعه ما، تنها کسى است که تقواى الهى پیشه کند(خدا ترس باشد) و از خداوند اطاعت نماید.»
و در ادامه فرمود: «و ما کانوا یعرفون الّا بالتّواضع و التّخشّع و اداء الامانة و کثرة ذکر اللّه؛(7) و شناخته نمىشدند، مگر با تواضع و فروتنى، خشوع، اداى امانت و زیاد ذکر خدا گفتن.»
و ضمناً اضافه فرمود که شیعیان چند دستهاند و یک نوع آن طلاى ناب است:
«شیعتنا ثلاثة اصنافٍ صنف یأکلون النّاس بنا و صنفٌ کالزّجاج ینمّ و صنفٌ کالذّهب الاحمر کلّما ادخل النّار ازداد جودةً؛(8) شیعیان ما سه دستهاند: گروهى ما را وسیله درآمد از مردم قرار دادهاند و گروهى همچون شیشهاند (که هم زود مىشکنند و هم هرچه اسرار دارند، آشکار مىسازند) و گروهى چون طلاى(ناب) سرخاند. که هر چه بیشتر داخل آتش شوند، بر خوبى آنها افزوده مىشود(و هرچه سختى و رنج در راه دین ببینند، آبدیدهتر و مقاومتر مىشوند).»
یک سفارش به شیعیان
حضرت باقر(ع) فرمود: «مروا شیعتنا بزیارة قبرالحسین بن علىّ(ع) فانّ اتیانه یزید فى الرّزق و یمدّ فى العمر و یدفع مدافع السوء؛(9) شیعیان ما را امر کنید به زیارت قبر حسین بن على(ع)، زیرا زیارت او باعث افزایش روزى و طولانى شدن عمر و دفع بدیها مىشود.»
راه شناخت مقامات شیعه
یزید رزّاز از حضرت صادق(ع) و ایشان از پدرش امام باقر(ع) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «اعرف منازل الشّیعة على قدر روایاتهم و معرفتهم فانّ المعرفة هى الدّرایة للرّوایة و بالدّرایة للرّوایة یعلوالمؤمن الى اقصى درجات الایمان؛(10) بشناس مقام شیعیان را از طریق مقدار روایات آنها و معرفت و شناختشان، زیرا معرفت همان فهم روایت است و با فهم روایت مؤمن(و شیعه) به درجات بالاى ایمان مىرسد.»
س. برترین کمالات انسان چیست؟
حال که فهمیدیم سخنان شما دلها را زنده مىکند و شیعه شما باید داراى قلوب زنده و داراى کمالات باشند، خوب است بدانیم برترین کمالات حقیقى انسانى از دیدگاه امام باقر(ع) چه چیز است؟
امام باقر(ع) مىفرماید: «الکمال کلّ الکمال التّفقّه فى الدّین و الصّبر على النّائبة و تقدیر المعیشة؛(11) همه کمال در شناخت عمیق و خوب فهمیدن دین و شکیبایى در پیش آمدها و اندازه نگه داشتن در زندگى است.»
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
س. بدترین عقوبت خداوند در دنیا چیست؟
به بیان دیگر، مىدانیم کسى که راه کمال را نپیماید و در بیراهه و در مسیر گناه قدم بردارد، به بلاهایى در دنیا و آخرت گرفتار مىشود. خوب است از زبان حضرت باقر(ع) بدانیم بدترین مجازاتالهى در دنیا چیست؟
پاسخ امام باقر(ع): «ما ضرب عبدٌ بعقوبةٍ اعظم من قسوة القلب؛(12) هیچ بندهاى به کیفرى بزرگتر از سنگدلى و سخت دلى کیفر نشد.»
راز این مسئله را حضرت باقر(ع) در سخن دیگرى آشکار نمود؛ آنجا که فرمود: «اعلم انّه لاعلم کطلب السّلامة و لاسلامة کسلامة القلب؛(13) بدان که هیچ علمى چون طلب سلامت نیست و هیچ سلامتى مانند سلامت قلب نیست.»
به یقین مىتوان گفت که مقصود حضرت فقط علم پزشکى و سلامتى جسم و جان و قلب گوشتى نیست، بلکه سلامتى قلب از گناهان و قساوت نیز مقصود است.
و از جمله گناهانى که سلامتى قلب را به خطر مىاندازد و قساوت را در پى دارد، تکبّر است.
حضرت باقر(ع) فرمود: «ما دخل قلب امرءٍ شىءٌ من الکبر الّا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلک قلّ ذلک او کثر؛(14) چیزى از کبر در قلب مرد داخل نمىشود، مگر آنکه به همان مقدار از عقلش کاسته مىشود، خواه کم باشد یا زیاد.»
س. برترین عبادت چیست؟
آرى، متوجه شدیم که نافرمانى خدا، بدترین مجازات را که قساوت قلب باشد، در پى دارد، اکنون جا دارد از محضر حضرت باقر(ع) با زبان حال بپرسیم که برترین بندگى و طاعت خداوند چیست تا در کنار عبادات واجبه به انجام آن اقدام کنیم؟
حضرت باقر(ع) در پاسخ این سؤال مىفرماید: «ما عبد اللّه بشىءٍ افضل من عفّة بطنٍ و فرجٍ؛(15) خداوند با چیزى برتر از عفت شکم و دامن پرستیده نشده است.»
از این روایت استفاده مىشود که عبادت، فقط عبادتهاى مرسومه واجب و مستحب نیست ؛بلکه در معناى عام، عفت جستن و دورى از لقمه حرام نیز عبادت و بلکه عبادت برتر شمرده مىشود.
همچنین به فرموده حضرت باقر(ع)، در نجوایى که خداوند در کوه طور با موسى(ع) داشت، فرمود: «ابلغ قومک انّه ما یتقرّب الىّ المتقرّبون بمثل البکاء من خشیتى و ما تعبّد لى المتعبدون بمثل الورع من محارمى؛(16) به قومت برسان که هیچ چیزى تقرّب جویان به سوى من را مانند گریه از خوف من به من نزدیک نمىسازد و هیچ عبادتى از عبادتگران من به مانند دورى از حرامهاى من ارزشمند نیست.»
راز این برترى آن است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «عبادت (خداوند از طریق نماز و سایر عبادات) با خوردن لقمه حرام، مانند ساختن خانه بر روى ریگ یا بر آب است.»(17)
س. ریشه گرفتاریهاى انسان چیست؟
همه انسانهاى معمولى از بلا و گرفتاریها گریزان هستند، جز انسانهاى والا و برتر که براى رشد بیشتر خویشتن از بلاها و گرفتاریها در راه خداوند استقبال مىکنند.
بنابراین، خوب است بدانیم ریشه گرفتاریهاى انسانهاى معمولى در چیست؟
پاسخ این سؤال را مىتوان از زبان حضرت باقر(ع) دریافت کرد، آنجا که فرمود: «ما من نکبةٍ تصیب العبد الّا بذنبٍ؛(18) هیچ گرفتارى اى به بنده نمىرسد، مگر به سبب گناه.»
این همان است که قرآن کریم مىفرماید: «و ما اصابکم من مصیبةٍ فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیرٍ؛(19) هر مصیبتى به شما مىرسد، به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند.»
س. بدترین شر و گناه چه چیز است؟
این مطلب را متوجه شدیم که ریشه گرفتاریهاى ما انسانهاى معمولى گناه است، حال خوب است از زبان حضرت باقر(ع) بشنویم که کدام گناه و یا گناهان است که بدتر از همه است و شرّترین آنها که زمینه گرفتارى انسان را فراهم مىکند، کدام است؟
حضرت باقر(ع) در پاسخ به این سؤال سخنانى دارد، از جمله:
1. فرمود: «انّ اللّه جعل للشّرّ اقفالاً و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشّراب و الکذب شرٌّ من ذلک؛(20) به راستى خداوند براى شرّ و بدى قفلهایى قرار داده که کلید آن قفلها شراب است و دروغگویى بدتر از شراب است.»
2. فرمود: «ایّاک و الکسل و الضّجر فانّهما مفتاح کلّ شرٍّ؛(21) از تنبلى و بى حوصلگى بپرهیزید که این دو کلید هر بدىاند.»
و مخصوصاً درباره کسالت در نماز فرمود: «لا تقم الى الصّلاة متکاسلاً و لا متناعساً و لامتثاقلاً فانّها من خلل النّفاق؛(22) نماز را با کسالت و خواب آلودگى و بى حالى و سنگینى اقامه نکنید، چون این عمل از راهها(و نشانهها)ى نفاق شمرده مىشود.»
س. عامل نجات انسان از گناهان و گرفتاریها چیست؟
روشن شد که گناهان عامل بیچارگى و گرفتارى انسان است، اکنون مناسب است بدانیم راه نجات انسان از گرفتاریها و بلاها و گناهان چه مىتواند باشد؟
حضرت باقر(ع) نجات انسان را در پاکى و تقوا مىداند و در این باره سخنان نغز و زیبایى دارد که به نمونههایى اشاره مىشود:
1. آن حضرت در نامه به سعد خیر نوشت: «انّ اللّه یقى بالتّقوى عن العبد ما غرب عنه عقله و یجلى بالتّقوى عنه عماه و جهله و بالتّقوى نجا نوحٌ و من معه فى السّفینة و صالحٌ و من معه من الصّاعقة و بالتّقوى فاز الصّابرون و نجت تلک العصب من المهالک؛(23) به راستى خداوند به وسیله تقوا از بنده در مقابل آنچه از فهم عقل پوشیده مانده، محافظت مىکند و به وسیله تقوا کورى و نادانى او را بر طرف مىسازد و به وسیله تقواست که نوح(ع) و همراهان او در کشتى نجات یافتند و به وسیله تقوى صالح(ع) و همراهان از صاعقه نجات یافتند و به وسیله تقواست که صابران رستگار شدند و آن گروهها از هلاکت نجات یافتند.»
2. در جاى دیگر به سعد خیر فرمود: «اوصیک بتقوى اللّه فانّ فیها السّلامة من التّلف و الغنیمة فى المنقلب؛(24) تو را به تقوا و خداترسى توصیه مىکنم، زیرا در تقوا سلامت و رهایى از تلف شدن (و هلاکت) و سود بردن در بازگشتگاه (آخرت) است.»
ضمناً علائم و نشانههاى متقین را نیز بیان مىکند تا بتوانیم خود را چک کنیم که علامت تقوا را دارا هستیم یا نه.
حضرت باقر(ع) از جدّش امیرمؤمنان نقل نموده که آن حضرت فرمود: «انّ لاهل التّقوى علاماتٍ یعرفون بها صدق الحدیث و اداء الامانة و الوفاء بالعهد..و قلّة المؤاتاة للنّساء و بذل المعروف و حسن الخلق وسعة الحلم و اتّباع العلم فیما یقرّب الى اللّه؛(25) براى اهل تقوا نشانه هایى است که با آن شناخته مىشوند(از جمله): راستگویى، امانتدارى،وفاى به عهد،...کمتر آمیختن با زنان، احسان بى دریغ، خوش اخلاقى، با حوصلگى و دریا دلى، و دنبال آگاهى و فهم بودن در آن چیزى که انسان را به خدا نزدیک مىسازد.»
س. راه افزایش علم چیست؟
اشاره شد که یکى از علائم متقین پیروى از علم و دانش است. در این زمینه پرسشى مطرح است که آیا راه افزودن علم و دانش فقط تلاش و کوشش است و یا راههاى دیگرى نیز وجود دارد که براى کسب دانش توجّه به آنها نیز ضرورى است؟
در پاسخ حضرت باقر(ع) رهنمودهاى زیبایى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. آن حضرت فرمود: «من عمل بما یعلم علّمه اللّه ما لا یعلم؛(26) هر کس به آنچه مىداند، عمل کند، خداوند دانشى را که نمىداند (به صورت غیر مستقیم) به او تعلیم مىدهد.»
2. حضرت به سلمة بن کهیل و حکم بن عتبه فرمود: «شرّقا و غرّبا لن تجدا علماً صحیحاً الّا شیئاً یخرج من عندنا اهل البیت؛(27) به شرق روید و یا غرب، علم صحیحى نمىیابید، مگر اینکه از (دهان) ما اهل بیت خارج شده است.»
ابن ابى الحدید در مقدّمه جلد اول شرح نهج البلاغه، اعتراف مىکند که همه علوم به اهل بیت(ع) و على(ع) بر مىگردد.
ضمناً به این نکات توجه کنید:
1. علم را هر جا یافتید اخذ کنید
حضرت باقر(ع) فرمود: «خذوا الکلمة الطّیّبة ممّن قالها و ان لم یعمل بها؛(28) سخن نیک را از گوینده آن برگیرید، هر چند به آن عمل نکند.»
2. قلب بى دانش همچون خانه خراب است
آن حضرت فرمود: «انّ قلباً لیس فیه شىءٌ من العلم کالبیت الخراب الّذى لاعامر له؛(29) دلى که در آن دانش نباشد، مانند خانهاى است خراب که آبادى ندارد.»
3. پاداش معلّم
در یک جا فرمود: «من علّم باب هدىً فله مثل اجر من عمل به و لا ینقص اولئک من اجورهم شیئاً؛(30) کسى که راه هدایت را تعلیم دهد، اجر کسى را دارد که بدان عمل مىکند و این پاداش از پاداش عمل کنندهگان نمىکاهد.»
و در جاى دیگر فرمود: «معلّم الخیر یستغفر له دوابٌّ الارض و حیتان البُحور و کلّ صغیرة و کبیرةٍ فى ارض اللّه و سمائه؛(31) براى معلّم خیر، جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر ریز و درشتى که در زمین و آسمان خداوند است، استغفار مىکنند.»
س. جایگاه عقل، به عنوان عامل فرا گرفتن علم و دانش چیست؟
بعد از بیان لزوم فراگیرى دانش و توجّه به نکات مربوطه، این پرسش رخ مىنماید که عقل به عنوان عامل فراگیرى علم و دانش در نزد امام باقر(ع) از چه جایگاهى برخوردار است؟
به نظر حضرت باقر(ع) عقل برترین مخلوق الهى است که از آن برتر نیافریده است و لذا فرمود: «لمّا خلق اللّه العقل قال له اقبل فاقبل ثمّ قال له ادبر فادبر فقال و عزّتى و جلالى ما خلقت خلقاً احسن منک ایّاک آمر و ایّاک انهى و ایّاک اُثیب و ایّاک اُعاقب؛(32) خداوند وقتى که عقل را آفرید، به او گفت: رو کن! پس رو کرد. سپس به او گفت: برگرد! پس برگشت. سپس فرمود: به عزّت و جلالم قسم! خلقى نیکوتر از تو نیافریدم. تو را امر مىکنم و تو را نهى مىکنم و تو را ثواب مىدهم و تو را (در صورت مخالفت) عقاب مىکنم.»
و به فرموده آن حضرت: از چیزهایى که خداوند به موسى(ع) وحى کرد، این بود که: «انا اؤاخذ عبادى على قدر ما اعطیتهم من العقل؛(33) من بندگانم را به اندازهاى که عقل دادهام، مورد مؤاخذه قرار مىدهم.»
امام باقر(ع) همچنین فرمود: «وجدت فى الکتاب (یعنى کتاباً لعلىٍّ) انّ قیمة کلّ امرءٍو قدره معرفته انّ اللّه تبارک و تعالى یحاسب النّاس على قدر ما آتاهم من العقول فى دار الدّنیا؛(34) در کتاب (على(ع)) یافتم که قیمت هر مرد و ارزش او به اندازه شناخت اوست (و شناخت با عقل و علم حاصل مىشود و لذا) خداى تبارک و تعالى مردم را به اندازهاى که عقل داده است، مورد محاسبه قرار مىدهد.»
احادیث فوق جایگاه عقل را از دیدگاه حضرت باقر(ع) به خوبى نشان مىدهد و مىرساند که عقل برترین آفریده خدا، معیار و ملاک تکلیف و میزان محاسبه در روز قیامت است.
س. محبوبترین عمل در نزد خداوند چه عملى است؟
هر عملى که براى خداوند انجام گیرد، محبوب الهى است، ولى برترین آنها آن عملى است که فصلى و محدود به زمان خاص نباشد، بلکه دوام و استمرار داشته باشد و لذا حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ما من شىءٍ احبّ الى اللّه من عملٍ یداوم علیه و ان قلّ؛(35) چیزى در نزد خداوند محبوبتر از عملى که استمرار داشته باشد، نیست، هر چند کم باشد.»
مثلاً در روز یک صفحه قرآن بخواند، ولى دائمى باشد و یا هفتهاى دوبار به زیارت رود، منتهى دائمى باشد.
برخى افراد در ماه رمضان در خواندن قرآن زیاده روى مىکنند، ولى در طول سال قرآن را باز نمىکنند.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
رهرو آن نیست گهى تند و گهى خسته رود
پرسشها مقدارى طولانى شد، از همه عذرخواهى مىکنیم. آخرین پرسش درباره برخى مسائل مربوط به قیامت است:
س. اوّلین پرسش در روز قیامت چیست؟ و پشیمانترین فرد در قیامت کیست؟
در پاسخ بخش اوّل این پرسش باید گفت: اوّلین چیزى که مورد محاسبه و بازرسى قرار مىگیرد، نماز است.
حضرت باقر(ع) فرمود: «انّ اوّل ما یحاسب به العبد الصّلاة فان قبلت قبل ما سواها؛(36) اولین چیزى که(در روز قیامت) از بنده مورد حساب رسى قرار مىگیرد، نماز است. اگر نماز پذیرفته شود، مابقى (اعمال) نیز پذیرفته مىشود.»
آرى روز محشر که جانگداز بود
اوّلین پرسش از نماز بود
و راز این اهمّیت را امام باقر(ع) در حدیث دیگرى بیان فرمود: «الصّلاة عمود الدّین مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود یثبت الاوتاد و الاطناب و اذا امال العمود و انکسر لم یثبت وتدٌ و لا طُنُب؛(37) نماز ستون دین است، مثل آن مانند ستون(وسط) خیمه است. هرگاه عمود ثابت و استوار باشد، میخها و طنابهاى (اطراف) نیز برپا خواهد بود و اگر عمود خیمه خم و کج باشد و یا شکسته باشد، میخ و طنابى به جا نخواهد ماند.»
اما در مورد بخش دوّم پرسش باید گفت که حضرت باقر(ع) مىفرماید: «انّ اشدّ النّاس حسرة یوم القیامة عبدٌ وصف عدلاً ثمّ خالفه الى غیره؛(38) به راستى حسرتمندترین مردم در روز قیامت، بندهاى است که سخن از عدالت گوید و بر خلاف آن عمل کند.»
به پایان آمد این پرسش و پاسخ، ولى حکایت سخنان نغز و شیرین و فراوان حضرت باقر(ع) همچنان باقى است.
پىنوشتها:
1. اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 499، ح 1، منتخب میزان الحکمة، محمدى رى شهرى، سید حمید حسینى، قم دارالحدیث، 1382، ص 47، ح 143 از جلد یک.
2. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، دوم، 1403 ق، ج 46، ص 296.
3. سوره اسراء، آیه 82.
4. بحارالانوار، ج 2، ص 155.
5. منتخب میزان الحکمة، محمدى رى شهرى، قم دارالحدیث، 1382 ش، ص 205 ح 2425؛ علل الشرائع، صدوق، ص 81، ح 1.
6. تحف العقول، على بن شعبة، تحقیق على اکبرى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، دوم، 1404 ق، ص 295.
7. همان، منتخب میزان الحکمة، ص 285.
8. منتخب میزان الحکمة، ص 286؛ ح 3432، الخصال، صدوق، ص 103، ح 61.
9. بحارالانوار، ج 101، ص 4، ح 12؛ منتخب میزان الحکمة، ص 372، ح 4606.
10. حیاة الامام محمد باقر(ع)، شریف قرشى، ص 140 و 141، به نقل از: اعلام الهدایة، المجمع العالمى لاهل البیت(ع) اوّل، 1422، ج 7، ص 291.
11. تحف العقول، ص 292.
12. همان، ص 296.
13. تحف العقول، ص 286؛ منتخب میزان الحکمة، ص 370.
14. بحارالانوار، ج 78، ص 186، ح 16؛ منتخب میزان الحکمة، ص 435، ح 5386.
15. الکافى، ج 2، ص 79، ح1.
16. منتخب میزان الحکمة، ص 420، ح 5219؛ ثواب الاعمال، صدوق، ص 205، ح 1.
17. منتخب میزان الحکمه، ص 326،ح3953.
18. الکافى، ج 2، ص 269، ح 4.
19. سوره شورى، آیه 30.
20. بحارالانوار، ج 72، ص 236، ح 3؛ منتخب میزان الحکمة، ص 269.
21. تحف العقول، ص 295.
22. منتخب میزان الحکمة، ص 301، تفسیر العیاشى، ج 1، ص 242، ح 134.
23. همان، ص 544، ح 6660،به نقل از: الکافى، ج 8، ص 52، ح 16.
24. همان.
25. همان، ص 545 - 546، ح 6675؛ الخصال، صدوق، ص 483، ح 56.
26. اعلام الدین، ص 301، به نقل از: منتخب میزان الحکمة، ص 370، ح 4583.
27. بحارالانوار، ج 2، ص 92، ح 20؛ منتخب میزان الحکمة، ص 370.
28. تحف العقول، ص 291.
29. الامالى، الطوسى،ص 543، ح 1165، به نقل از: منتخب میزان الحکمة، ص 363.
30. تحف العقول، ص 297.
31. ثواب الاعمال، ص 131.
32. الکافى، ج 1، ص 26، ح 26؛ منتخب میزان الحکمة، ص 358.
33. المحاسن، برقى، ج 1، ص 308، ح 608، به نقل از: منتخب میزان الحکمة، ص 358.
34. معانى الاخبار، صدوق، ج 1، ص 2، به نقل از منتخب میزان الحکمة، ص 358.
35. الکافى، ج 2، ص 82، ح 1 و 3؛ منتخب میزان الحکمة، ص 373.
36. الکافى، ج 3، ص 268، ح 4.
37. المحاسن برقى، ج 1، ص 116، ح 117، به نقل از: منتخب میزان الحکمة، ص 298.
38. بحارالانوار، ج 78، ص 179.
39. همان، ج 46، ص 220.