تکریم پسندیده
پروردگار متعال براى رسیدن انسانها به مقاصد عالى و سعادت ابدى قوانین استوار و متقنى مطابق با نیازهاى درونى و شرایط فطرى آنها توسط برگزیدگان خویش ابلاغ کرد و مسیر هدایت را براى تمامى انسانها هموار نمود، ولى تعداد بسیارى به جاى روى آوردن به چشمه پاکى و حقیقت و حظّ از نسیم فرحناک معنوى در گردابهاى نفسانى و هیجانات شهوانى گرفتار شده و ظلم و تعدّى به حقوق دیگر انسانها که بنابر کرامت ذاتى مورد احترام خالق هستى بودند را سر لوحه عمل خویش قرار دادند.
نمونه بارز جامعهاى که آتش جهل و خرافه در آن زبانه مىکشید و نشاط فکرى و روحى از آن رخت بر بسته بود و سایه ظلم و اختناق در جاى جاى آن به چشم مىخورد و مردم از ابتدایىترین حقوق خویش محروم بودند، عصر
بعثت بود. در این بین زنان بیش از مردان مورد اذیت و آزار قرار مىگرفتند و حقشان تضییع مىشد.
با تابش آذرخش حیات پاک نبوى و طلوع پرفروغ اسلام در ظلمتکده زر و زور و تزویر، انسانها به کرامت حقیقى خود واقف شده و هویت انسانى زن نیز همچون مردان گرامى داشته شد و بر یکسان بودن جوهره وجودى زن و مرد و بهرهگیرى از حقوق واقعى تأکید گردید. پیام آسمانى «انا خلقناکم من ذکرٍ و انثى»() خلقت این دو موجود را یکسان دانست و زن را بر خلاف تصوّر جامعه مرده جاهلى داراى سرشتى ملکوتى، نفخه الهى و فطرتى پاک معرفى نمود. و به او حق حیات اجتماعى، مالکیت مشارکت در فعالیتهاى متناسب با مقتضیات زیستى و عاطفى داد. و زن و مرد را در زمینه ساز بودن تکامل یکدیگر به مثابه لباسى
دانست که به حفظ آبرو، حیثیت و پوشیدگى از ناروائى و زشتىها میانجامد.
در آئین احمدى ارج نهادن به مقام زن چنان گسترده و عمیق است که در کلام وحى از او به عنوان اسوه برتر یاد شده است :«ضرب اللّه مثلاً للذین آمنوا امرأة فرعون»() و قابل توجه اینکه در رسیدن به مقامات عالى انسانى چون ایمان، صبر، یقین و حیات طیب، زنان را همانند مردان دانسته و تفاوتى بین آنها قائل نگردیده و پاداش عمل صالح و زندگى برتر را برایشان نوید داده است: «من عمل صالحاً من ذکر اوانثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبه»() در کنار این مقامات، زن در نقش همسرى و مادرى والاترین و شریفترین مسؤولیتها را هماهنگ با آفرینش خود عهده دار مىباشد و موجودى منحصر به فرد است که توان تربیت شخصیتهاى برجستهاى را دارد که در پرتو خصائل و رفتار نیکشان جوامع بسیارى، راه سعادت مىیابند و به ترقى، عدالت اجتماعى و کمال واقعى میرسند.
اسوههاى شایسته
بدون شک وجود مطهر حضرت فاطمه زهرا(س) پسندیدهترین چهره زن در تاریخ اسلام و بشریت است، رسول خدا(ص) او را سرور زنان عالم نامید، که با اعمال و رفتارش حقیقت و ماهیت یک زن متعالى و رشد یافته در بستر ایمان و فراخناى تعالیم الهى را متبلور مىسازد. امام خمینى مىفرماید :«به منظور حفظ اعتبار عظیم زنان، همه باید به آن گوهر یکتا و بى همتاى زنان، حضرت فاطمه زهرا(س) اقتدا کنند.»()
و دلیل این اقتدا و رهیابى را چنین بازگو مىنمایند که :«معنویات و جلوههاى الهى جلوههاى جبروتى، جلوههاى ملکى و ناب سوتى همه در این موجود (یعنى حضرت فاطمه زهرا(س)) مجتمع است.»()
افتخارى از این بالاتر نیست که استمرار ذرّیه پیامبر اکرم(ص) از وجود یک زن سرچشمه مىگیرد و بر نگرش و تفکر جاهلانى که زن را کالایى بى ارزش جهت بهرهکشى و بیکارى و یا وسیلهاى براى منافع خویش میدانستند مهر باطل میزند. در سنت و سیره محمّدى(ص) که برگرفته از تعالیم قرآنى و هدایت گستر الهى است نه تنها براى حضرت زهرا(س) با ویژگىهاى یک زن نمونه، بلکه براى تمامى بانوانى که با پاکى، درستى، عفت و حجاب و شعار و شعور دیندارى زندگى مىکنند. منزلتى والا و احترامى ویژه قائل مىشود. شخصیت
هایى چون حضرت مریم(س) خدیجه، آسیه همسر فرعون و هاجر آن بانوى موحد، از این تبارند. در اجراى بخشى از مناسک حج که مطابق با سنت پیامبر برگزار مىگردد، نه تنها بانوان، بلکه مردان به این الگوى استقامت، بندگى و اخلاص اقتدا مىکنند و همانند او هفت بار سعى بین صفا و مروه را مىپیمایند و در تواضع به آستان حق صفاى ایمان را مىچشند.طواف بر گرد خانه خدا بدون دور زدن حجر اسماعیل بنابر نظر اکثریت علماء باطل است و آن محلى است که هاجر و فرزندش در آن زندگى و سپس دفن شدهاند.
حضور دلیرانه و صبورانه حضرت زینب(س) در حادثه کربلا، جلوه یک زن در مقام ایمان، مقاومت و دفاع از حقوق مظلومان را به نمایش مىگذارد، وى پس از شهادت امام حسین(ع) نه تنها منزوى و منفعل نشد بلکه رسالت آن حضرت را به عالىترین شکل به انجام رساند و با بیانات و حرکات کوبنده، دشمن را مفتضح و رسوا نمود و پتکى محکم بر پیکر بى رمق و مرده آن نابخردان سست ایمان فرود آورد تا جایى که امام سجاد(ع) او را «عالمه غیر معلمه؛ داناى نیاموخته» نامید.()
شجاعت و شکیبایى حضرت زینب(س) سبب گردید زنان همراهش در صحنه نبرد بهترین نقشها را آفریدند و در راه همدلى و همسویى با پیام و رسالت آن بانو لحظهاى تمرد، کوتاهى و نقصى را بوجود نیاوردند.
مادر وهب از جمله حماسه سازان آن دوران است، وقتى فرزندش رودرروى لشکر ستم میایستد او را به مبارزه تشویق مىکند و مىگوید: تا در مقابل امام حسین(ع) کشته نگردى از تو راضى نمىشوم و در پایان جنگ که دشمن سر او را از بدن جدا کرده بسوى خیمه پرتاب مىکند مادر سر را برداشته مىبوسد و به میدان میاندازد و بیان میدارد: آنچه در راه خدا دادم پس نمىگیرم.()
بعد از آنکه قاصد امام حسین(ع) زهیربن قین را که نزدیکى چادر آن حضرت مستقر شده بود فراخواند، وى از رفتن امتناع کرد، همسرش که شاهد ماجرا بود او را ندا داد که: فرزند رسول خدا(ص) تو را دعوت کرده اجابتش نمىکنى؟ تأثیر کلام این زن سبب شد زهیر از جا برخاسته و به محضر امام شرفیاب شود و جزء یاران آن حضرت درآمده و به فیض شهادت نائل گردد.
امام خمینى با دلالت بر این شواهد مىفرماید :«زن یکتا موجودى است که مىتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعهها به استقامت و
ارزشهاى والاى انسانى کشیده شوند.»(). سرّ این نکته آن است که عواطف بانوان با جاذبههاى به موقع در قوى نمودن روحیه مردان و تشجیع آنها براى حضور در صحنههاى اجتماعى، سیاسى و حماسى بسیار مؤثّر است و با رأفت زنان که جلوهاى از رحمت الهى مىباشد چه بسیار خشونتهاى نابجا در خانواده و جامعه تعدیل گشته و از بروز عواقب ناخوشایند، رکود و کندى در کار جلوگیرى مىشود. امام خمینى رهبر نهضت اسلامى ایران، زنان را عناصرى فعّال که توانایى انجام کارهاى بزرگ دارند معرفى کرده و نقش رهبرى، هدایتگرى و پیروزى را در حوزه تلاش آنان میداند :«بانوان ایران و بانوان قم و سایر بلاد، در این پیروزى(انقلاب اسلامى) پیشقدم هستند، آنها مردان را تشجیع کردند. مردان ما مرهون شجاعتهاى زنهاى شیر دل هستند.»()
استقامت بىنظیر
زن در ایران اگرچه در تمامى صحنهها پابه پاى مردان حضور نداشت، امّا به گواه تاریخ بر خلاف زنان غربى از نعمت مالکیت، ارث و بسیارى از حقوق دیگر بهرهمند بود و از ارکان مهم نظام خانواده به حساب میآمد. زنان مسلمان ایرانى به صورت پیدا و نهان در هر زمانى که احساس کردند اصلاحات اجتماعى به آنها نیاز دارد و یا حضورشان گرهاى از مشکلات جامعه را مىگشاید، جسورانه پا به میدان گذاشتند و در پیروى از نداى حقطلبى رهبران دینى از هیچ کوششى دریغ نورزیدند. حضور اجتماعى زنان مسلمان قبل از انقلاب مشروطه، در نهضت تنباکو از نقاط برجسته مشارکت آنان در عکس العملهاى ملى و مذهبى بود. در پى مخالفت علماء و مردم نسبت به قرارداد ننگین تنباکو در دوران سلطنت ناصرالدین شاه وقتى خبر رسید که میرزاى آشتیانى از معترضین به قرارداد فوق و حمایت کنندگان از فتواى میرزاى شیرازى تحت فشار واقع شده و شاه از او خواسته است که یا در ملأ عام قلیان بکشد و یا از ایران خارج شود و به عتبات برود، زنان همگام با مردان بر ضد حکومت تظاهرات مىکنند و جمعى از آنان در سنگلج، محل استقرار میرزاى آشتیانى جمع مىشوند و با اعلام حمایت از تداوم مبارزه حتى بدون حمایت مردان اقدام به بستن بازار مىکنند و در تبریز نیز زنان در مخالفت با قرارداد شاه همراه مردان به پا مىخیزند و بازار شهر به علامت اعتراض بسته مىشود و بیش از بیست هزار نفر مسلح به شاه تلگراف میزنند که زیر بار قرار داد نخواهند
رفت. پس از چند روز که از بسته شدن بازار مىگذرد مأموران دولتى به زور و تهدید و وعده و پاداش بازاریان را مجبور به بازکردن مغارههاى خود مىکنند. اما چند ساعت پس از این اتفاق دستهاى از زنان به زور اسلحه بازار را مىبندند. و از صحنه دور مىشوند تا از تعرض مأموران در امان باشند.
زنان پادشاه در پى فتواى تحریم تنباکو از سوى میرزاى شیرازى دست به اقدام زده و با شکستن قلیانها از شاه خواستند به تقاضاى علما پاسخ مثبت دهد و بیش از این استقلال کشور و آبروى دولت را به خطر نیندازد.()
با ورود جدى فرهنگ غرب خصوصاً در آستانه انقلاب مشروطه وضعیت زنان نیز تحت تأثیر قرار گرفت. اول از نقطه نظر حضور فعّال و مؤثر آنها در اجتماعات و دوم مشارکتهاى نیمه سرّى قشرى از زنان متعهد و انقلابى که سبب تعجّب مخالفان و بیدارى بیشتر مردان شد که عزم آنها در مبارزه کمتر از بانوان بود. به عنوان مثال: وقتى که ستارخان سردار ملى در آذربایجان علیه ظلم و ستم قاجارها و نفوذ بیگانگان قیام کرد، در میان افرادى که به حمایت از وى کشته شده بودند پیکر بیست زن مشروطه خواه بدست آمد که با پوشش مردانه در مبارزات شرکت نموده بودند.()
بعد از واقعه تحصن مشروطه خواهان در سفارت انگلیس زنان معترض، اجتماعات متعددى را در خیابانهاى تهران ترتیب دادند و در اعتراض به کشته شدن نخستین شهید مشروطه که طلبهاى به نام سید عبدالحمید بود هیجانات خود را بروز داده و با حضور به موقع در معابر و خیابانها انقلابیون را علیه حکومت تشویق کردند.()
جالب اینکه زنان با شنیدن خبر تبعید علماى طرفدار مشروطه و مخالف شاه، اطراف کالسکه مظفرالدین شاه که از یک مهمانى میآمد جمع شدند و با فریاد و گریه و زارى گفتند :«ما رهبران دین را مىخواهیم، ما مسلمان هستیم، حکم مجتهدان را واجب الاطاعه میدانیم. تمام امور ما به دست آقایون بوده و هست. چطور راضى شویم علما را نفى بلد و تبعید نمایند. اى شاه مسلمان بفرما:رؤساى مسلمانان را احترام کنند. اى حاکم مسلمان براى اهل اسلام ذلّت نخواهید، اى پادشاه اهل اسلام، وقتى روس و انگلیس با تو از در جنگ درآیند ملت ایران به حکم آقایان با این متجاوزان جهاد مىکنند.»()
تلاشها و خدمات ارزنده جمعى از زنان ایرانى در جهت تحقق انقلاب مشروطه در قالب انجمنهاى نیمه سرى، ستایش بعضى خارجیان
از جمله اقتصاددان معروف "مورگان شوستر" که مدتى را در ایران زندگى کرده بود را برانگیخت زیرا زنان به ناتوانى عناصر سازش کار و محافظه کار اگرچه از حامیان مجلس بودند اذعان داشتند و همچنین در حمایت از کالاهاى بومى و عدم خرید منسوجات اروپایى و تأسیس بانک ملى مشارکت کردند. آنها ضمن تحریم اجناس بیگانه از مردم خواستند لباسهاى قبلى خود را بپوشند و به تولید پارچه و لباس داخلى امیدوار باشند. علاوه بر موارد یاد شده وقتى مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضاء کرد، مجلس تقاضاى زنى را منتشر کرد که خواستار حمایت رسمى از آموزش زنان و مشارکت اجتماعى ایشان شده بود و از دولت تقاضاى دقت و توجه بیشترى به مدارس دخترانه را داشتند و در نهایت به شیوهاى خلاقانه به تأسیس و اداره مدارس زنانه، مراکز بهداشتى و درمانى و کانونهایى براى نگهدارى و تربیت کودکان بى سرپرست بدون انتظار پاسخ شنیدن از کارگزاران وقت اقدام کردند.()
در دوران اختناق رضاخانى، وى با حربه کشف حجاب سعى در محو ارزشهاى ملى و هویت دینى مردم داشت لذا فرمان داد زنها چادر را ترک کنند و در مجامع عمومى و خارج از منزل بدون حجاب ظاهر شوند. و اگر آنها با لباسهاى بلند و روسرى به سر، به کوچه و خیابان بیایند با زور روسرى را از سرشان برداشته و آن را پاره کنند. زنان در مقابل این اعمال پایدارى نموده و حتى ماندن در خانه را به بى حجابى در انظار نامحرمان ترجیح دادند. یکى از ناظران در این باره مىگوید: پاسبانان همچون لشکر مغول متعرض زنان مىشدند و چادر از سرشان برمیداشتند و یا آن را پاره مىکردند.
بسیارى از زنان آبستن از خوف چنین وحشى گرىها بچههاى خود را سقط مىکردند و عدّهاى هم سکته نموده بودند.() مقاومت مردم، علماء و مردان و زنان با غیرت در رویداد ننگین کشف حجاب در تمام نقاط ایران سبب رسوایى رژیم رضاخان شد و به فرموده امام خمینى: «آنچنان بانوان پایدارى کردند که مشت به دهان آنها زدند، در تهران و سایر شهرستانها هم اکثریت زنها با آن مخالفت کردند و تو دهنى زدند.»()
د رمشهد مردم و روحانیان در مسجد گوهرشاد اجتماع کردند و علیه این یورش فرهنگى معترض گردیدند، مقاومت و دفاع زنان از آرمانهاى مذهبى در این قیام منجر به شهادت دهها نفر از آنان توسط نیروهاى مسلح سرلشکر ایرج مطبوعى بود که غریبانه و شبانه در بیابانهاى اطراف مشهد دفن شدند.()
سراب آزادى
در طول سالیان متمادى، همان گونه که بسیارى از توصیهها و دستورات الهى توسط حاکمان ظالم به بوته فراموشى سپرده شد، احکام مربوط به احیاى ارزش زن و کرامتها و استعدادهاى ذاتى او در معرض غفلت و گاه تحریف واقع گردید. و در سدههاى اخیر به اسف انگیزترین وضع خود رسید. مکاتب و جوامع گوناگون به حقوق راستین و جایگاه واقعى زنان توجهى نکردند و با نقشهها و برنامههاى حساب شده عزّت کریمانه و توانمندىهاى گرانمایه به همراه لیاقتهاى درونى را از زنان سلب کردند. گرچه در مواردى آتش انقلاب و اعتراض علیه چنین افکارى از زیر خاکستر مظلومیت آنها شعله کشید اما به نتایج موفقیتآمیزى دست نیافت. زیرا دعوتهاى فریبنده و اغوا کننده غرب در جوامع اسلامى نشر پیدا کرد و شعار تساوى حقوق زن و مرد و اعلام رفع تبعیض از زنان همه جا را پر کرد. و متأسفانه با همکارى سرسپردگان داخلى و پیروى جمعى که این نواها را عامل رهایى از تحقیر و عقب ماندگى میدانستند نقشههاى بیگانگان تا حدى به ثمر نشست. ولى در عمل ثابت شد که این حرکتها چیزى جز محو ارزشهاى والا و به تحلیل بردن گوهر عفاف و حجاب و خودباختگى و وابستگى فرهنگى و اخلاقى حاصلى بدنبال نداشت.
شعار آزادى دروغین و ویران ساز، در سرزمینهایى که اکثریت آنان مسلمان بودند چنان گسترشى یافت که برخى زنهاى مسلمان نیز به دام این نیرنگ افتادند و غبار ابتذال بر هویت اصیل و راستین آنها نشست و جایگاه مادرى، تربیت اولاد و نقش آفرینى در کنار مردان بر علیه ظلم و ستم، آنان را از اوج عزّت به حضیض ذلّت کشاند و اندک، اندک رسومات اجتماعى اقوام مختلف با شریعت درآمیخت و زنان را به انزوا کشاند و یا تعدادى به مراکزى که متناسب با خصوصیات روحى و اخلاقى آنان
نبود روى آوردند. در این راستا روابط عاطفى برخاسته از طبیعت انسانى و آسایش بخش این قشر از جامعه تحت الشعاع تبلیغات کاذب قرار گرفت و مناسباتشان با دیگر اعضاى خانواده دچار تنش شد و به اقرار گردانندگان برنامههاى آزادى زنان در غرب، پیامدهاى تیرهاى را به همراه داشت.
"جریر گریز" از رهبران گرایشهاى ضد تبعیض زنان در غرب مىگوید: به گفتهاى، آزادى زن و به آزاد شدن مرد از تعهدات خانوادگى نسبت به همسر و فرزندان به ویژه در تأمین هزینههاى خانواده منجر شده است. مرد امروز، زندگى بدون مسؤولیت مىطلبد و زنان را با مشکلات اقتصادى تنها گذاشته است. «به گونهاى که امروز تأنیث فقر در جهان غرب به مسئله بحث برانگیز تبدیل شده است. زندگى مشترک بدون ازدواج به مردان این فرصت را میدهد که با رها کردن زندگى، زن را با مشکلات ناشى از حضانت طفل که به موجب قانون به زن واگذار شده است تنها رها سازد.»()
متأسفانه با تلاشهاى مثبت گروهى بیداردل در جوامع مسلمان جهت مبارزه و شکوفایى استعدادهاى ملى و مذهبى باز گروهى در پى تحولاتى از نوع غربى بودند، زیرا تنها راه سعادت را الگو بردارى از جهان به اصطلاح متجدد فرنگى و رهایى از مظاهر سنتى میدانستند. به همین دلیل در اواخر سلطنت قاجار، جنبشهایى توسط تعدادى از زنها بوجود آمد که با هدایت فرزندان و همسران تحصیل کرده در غرب تأثیر پذیرى آنها را از فرهنگ غرب دوچندان کرد و پیروى بعضى از زنان روشنفکر ایرانى از زنان متجدّد غرب در ابتدا به تشکیل کلاسهاى دخترانه به سبک جدید، انتشار مجلات و بعضاً تشکیل انجمنهاى زنان محدود مىشد. تا اینکه با به قدرت رسیدن
خاندان پهلوى فصل تازهاى در تاریخ زنان ایران گشوده شد و بى هویتى حاکمان بر سرنوشت این کشور چهره پنهان خود را آشکار نمود و تا مدتها سبب عقب ماندگى و گسیختگى فرهنگ و عزّت و اقتدار ملّت، خصوصاً قشر زنان شد. کشف حجاب در سال 1317 که به بهانه آزاد کردن نیمى از نیروهاى انسانى جامعه تحقق یافت. نقطه آغازى بود که تأثیر بسزائى در شکلگیرى برداشتهاى منفى در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانى گذاشت و بدنبال آن با طرح لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى در دوره محمد رضاشاه حق زنان را مانند مردان در رأى دادن و رأىگیرى مساوى دانسته و بهانهاى براى حضور مفسدهانگیز و مبتذل زنان بوجود آوردند. علماء و خصوصاً حضرت امام خمینى(ره) در آن زمان به مخالفت با لایحه مذکوربرخاست و بیان داشت، نقشههاى پشت پرده رژیم به منظور فساد زنان و مردان کشیده شده و هدف آزادى زنان نیست.
احیاى هویت
امام خمینى آن وارث راستین اجداد طاهرینش به احیاى کرامت و شخصیت زن مسلمان همّت گماشت. امام نیک میدانست پیرایههاى بى اساس بسته شده به اسلام و حقوق زن از یک طرف و بى اطلاعى بانوان از دیگر سو، سبب تحمیل افکار نادرست و القاء تبلیغات منحرف بر این قشر شده است. در سخنرانىها و مصاحبهها و حتى نامهها سعى در نشان دادن چهره واقعى زن و بیدار شدن شخصیّت گم شده وى نمود و ایشان تأکید داشتند که «در نظام اسلامى زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأى دادن، حق رأى گرفتن، در تمامى جهاتى که مرد حق دارد زن هم حق دارد... اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانیشان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد».()
در همان زمان ایشان بیان داشتند که :«زنان از نظر اسلام، نقس حسّاسى در بناى جامعه اسلامى
دارند و اسلام زن را تا حدّى ارتقاء میدهد که او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه بازیابد و از حد شىء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى است که مىتواند در ساختمان حکومت اسلامى مسؤولیتهایى را به عهده بگیرد».()
نظر امام خمینى به عنوان رهبر و مقتداى جامعه دینى برگرفته از عمق معارف الهى و عنایت همه جانبه مکتب اسلام نسبت به زن بود. وجه بارزى که مکاتب غربى و بعضاً انسانهاى مسخ شده از تبلیغات گمراه کننده آنان براى زنان قائل مىشدند. حالت مصرف گرائى، استفاده تبلیغاتى و برداشت دون از شأن آنها بود. امام نقش زن را فراتر از یک انسان دنیا زده با ویژگىهاى سطحى مادى میدانست به این سبب مىفرمود :«نقش بانوان در عالم از ویژگىهاى خاصّى برخوردار است. صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مىگیرد. زن نقش بزرگى در اجتماع دارد، زن مظهر تحقق آمال بشر است.»()
امام در صدد بود بر اساس سنت رسول اکرم(ص) به زن نگریسته شود یعنى علاوه بر پذیرش مسئولیت مادرى و همسرى از دیگر توانائیهایش بهره ببرد. تأکید ایشان بر این بود که زنان هم، باید همانند مردان به اسلام خدمت کنند و به اندازه وسعشان در صحنه باشند. خانم مرضیه حدیدهچى(دباغ) مىگوید: وقتى در نجف خدمت امام رسیدم از تکلیف خود سؤال کردم فرمودند :«بمانید تا انقلاب پیروز شود. همه با هم بر مىگردیم. چون سؤال کردم که آیا اجازه میدهید در کنار خواهران و برادران فلسطینى با غاصبان بجنگم؟ فرمودند: هرکجا ببینید براى اسلام مفید است و مىتوانید خدمت بکنید تکلیف است.»()
در اندیشه امام خمینى، زن صاحب رأى مستقل است و حق تعیین سرنوشت و دخالت در عرصه زندگى را دارد و از اینکه مجبور به اطاعت محض و تبعیت بىچون و چراى دیگران باشد نهى شده است. امام مىفرماید :«ما مىخواهیم زن به مقام والاى انسانیت برسد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.»() و در جاى دیگر ضمن یادآورى مسؤولیت پذیرى آنها گوشزد مىنماید :«اگر زنهاى انسان ساز از ملّتها گرفته شوند ملتها به شکست و انحطاط مبدّل خواهند شد.»()
در این میان زنانى که طالب تغییر شرایط حاکم بر سرنوشتشان و رهایى از قید بندگى و رسیدن به جایگاه واقعى خویش هستند باید، اولاً: در جهت کسب دیدگاههاى صحیح درباره سرشت و خلقت الهى زن بکوشند و ثانیاً: مسؤولیت حقیقى زن در کانون خانواده و اجتماع
را بپذیرند و در نقش یک بانوى مسلمان و آگاه به تعالیم دینى انجام وظیفه کنند. و ضمن دورى از تعلقات مادى و کم ارزش، موجب اقتخار خود و جامعه گردند و مصداق کلام امام گردند که فرمود :«ما مفتخریم که بانوان... با آزادى شجاعانه خود بر مبناى ایمان از محرومیت هایى که توطئه دشمنان و با آشنایى دوستان نسبت به احکام اسلام و مقاصد قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان....به وجود آمده بودند خارج نمودهاند.»()
حضور در عرصههاى سیاسى اجتماعى
افق روشن انقلاب اسلامى که با رشادتهاى مردان و زنان مسلمان و رهبرى بى نظیر امام خمینى(ره) از پس ابرهاى تیره و تار ظالمانه طاغوت متجلّى گردید. از پشتوانه محکم اعتقادى ملتى برخوردار بود که در شریانهاى حیاتشان عشق به اسلام و شور مکتب موج میزد. اگرچه در دوره هایى از تاریخ استعمارگران براى مسخ ارزشهاى والاى انسانى و غفلت از هویت ملى و مذهبى جامعه ایرانى با انواع ترفندها و نقشهها و صرف هزینههاى بسیار کوشیدند تا اعتقادات مردم خصوصاً زنان را سست نمایند. امّا به تلاش و همّت باغبان دلسوز انقلاب برنامههاشان بىثمر ماند و حداقل در سرزمین ایران به مقصود نهایى خود نائل نگشتند.
مبارزه فعالانه زنان در جنبش انقلابى سال 57 که با تأثیر از آموزههاى دینى، قیام عاشورایى و رهبرى الهى صورت پذیرفت را باید پدیدهاى چشمگیر در تاریخ معاصر ایران دانست. آنها با حضور در میدان مبارزه علیه طاغوت هاجر وار، اسماعیلهاى خود را به مذبح آوردند و بدون هیچ گونه دلبستگى و ترسى آنها را فداى مکتب و رهبر نمودند.
در شب دوازدهم محرم 1383 مطابق با 15 خرداد 42 دژخیمان به منزل امام خمینى حملهبردند و ایشان را دستگیر کردند. هنوز صبح نشده بود که خبر دستگیرى رهبر، همه مردم را نگران و هیجان زده کرد و عدّهاى از علماء و مردم به منظور اعتراض به این عمل راهى صحن مطهر حضرت معصومه(س) شدند. براى نخستین بار در نهضت امام خمینى زنان با ایمان در کنار مردان در حالى که بسیارى از آنان کودکان خردسال خود را به بغل گرفته بودند به جمع تظاهر کنندگان پیوستند. جمعیت از زن و مرد به خیابانها ریختند و با شعار حمایت از امام
خمینى علیه رژیم طاغوت لعن و نفرین فرستادند. هنوز تظاهر کنندگان بیش از دویست متر از صحن مطهر فاصله نگرفته بودند که با یورش عوامل خونخوار روبرو گشتند و هدف گلوله واقع شدند. امّا آنان بدون اعتنا به آتشى که بر سر آنها مىبارید، قهرمانانه به پیش رفتند و دلیرانه از سینه فریاد خشم برآوردند. این مقاومت ظلم ستیز با بجا گذاشتن کشتهها و زخمىها، بعد از حدود ده ساعت درهم شکسته شد و شهر قم به صورت ماتمکدهاى که با یورش دشمن ویران گردیده در تاریکى وحشت زایى فرو رفت، زنان زیادى در این حادثه در خون خود غلطیدند و گروهى بى سرپرست شده، برادر و فرزندشان به شهادت رسید، گویى عاشورا دوباره برپا گردیده است.()
این شهامت و پایدارى را در مقاطع دیگر نهضت اسلامى به طور گسترده شاهد و ناظریم.
برخى از افراد از تهران و قم براى امام در نجف پیام دادند خواهرانى که در تظاهرات شرکت مىکنند ممکن است دستگیر شوند و هتک حرمت گردند و شکنجه ببینند و با این دلایل انتظار داشتند امام زنها را از حضور در صحنه معاف کند، در حالى که ایشان از این طرز فکر عصبانى شده بودند بر مشارکت همه جانبه زنان در نهضت تأکید کرده و حرکت سیاسى بدون حضور آنها را توأم با نقص و کاستى دانسته و فرمودند :«خانمها دوش به دوش مردان و در کنار آقایان در تمامى مراحل شرکت داشته باشند و هیچ کس حق ندارد که تفوهى نسبت به مسأله جدا کردن خانمها از حرکتهاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى داشته باشد.»()
حضور سیاسى، اجتماعى زنان در صحنههاى انقلاب که بدنبال احیاء هویت آنان از سوى رهبر نهضت به وقوع پیوست چنان بود که نویسندگان و تحلیل گران خارجى نیز نتوانستند آن را پنهان کنند و بى تفاوت از کنارش بگذرند. خانم "فانى اوچوآ، ُجوا" مىگوید: به طور یقین زنان ایران اولین کسانى بودند که علیه مرد سابق سلطنت یعنى "شاه" جلو آمدند. اولین کسانى بودند که دریافتند اگر آنها ابتدا و قبل از مردان اقدام نکنند همه چیز از دست میرود. آنها با سرعتى فوق العاده ملاحظه کردند. اگر سلسله پهلوى را نابود نمىکردند، خانواده، میهن، و سنتهاى هزار سالهشان نابود مىشد. به همین دلیل همین زنان ایرانى بودند که نه تنها شوهران و فرزندان خود را براى رفتن به خیابانها جهت اعتراض علیه رژیم سلطنتى برانگیختند، بلکه آنها در حالى که فریاد میزدند: «اللّه اکبر» به خیابانها و میادین بزرگ و کوچک
شهرهاى این کشور رفتند. و خیلى زودتر از آنکه مردان آگاه شوند که مىبایست "روح حسین" را مجسّم کنند، زن ایرانى اولین کسى بود که دریافت هر یک از آنها روح "زینب" است در جنگ علیه معاویه ستمکار و گناهکار از خاندان امیه.()
پشتوانه ارزشمند
امام بر این باور بود، زنان در حرکتهاى سیاسى و اجتماعى که منجر به سقوط رژیم ستمشاهى گردید و استکبار جهانى را به هراس انداخت نقش بسیار ارزندهاى داشتند «شما بانوان در ایران ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید، شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما دارید. شما در آینده براى مملکت ما پشتوانه هستید. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت مىشوند. شما ملت شریف دیدید که زنهاى محترم ایران پیش از مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهى را درهم شکستند. و ما همه مرهون قیام و اقدام آنها هستیم.»()
امام در مصاحبه با نماینده مجله عربى "القومى العربى" از نقش زنان در مبارزات این گونه یاد مىکنند :«در تظاهرات خیابان، زنان ما بچههاى خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمدهاند. جلسات سیاسى اى که زنان در شهرهاى مختلف برپا مىکنند کم نیست. آنان نقش بسیار ارزندهاى در مبارزات ما ایفا کردهاند. مادران شجاع فرزندان اسلام خاطره جانبازى و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کردهاند. درچه تاریخى این چنین زنانى را سراغ دارید و در چه کشور.»()
و در سخنرانى ایشان که در مدرسه فیضیه که به سال 1357 هـ.ش صورت گرفته است این حقایق درباره زنان مطرح شده است. «شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان، پیروزى را براى اسلام بیمه کردید... شما زنان دلیر در این پیروزى پیشقدم بودید و هستید. شما مردان را تشجیع کردید، ما همگى مرهون شجاعتهاى شما زنان شیردل هستیم...عنایتى که اسلام به زنان دارد بیشتر از عنایتى است که به مردان دارد. در این نهضت زنان حق بیشترى از مردان دارند.»
همسر امام ـ بانو خدیجه ثقفى ـ در گفتگویى چنین گفتهاند: نقشى که زنان در این انقلاب عهده دار گشتند و اجرا کردند به قدرى درخشان و احترامانگیز بود که بدون اغراق باید بگویم براى من باور کردنى نبود. نظم و ترتیبشان در صفوف فشرده و انضباطى که از یک روح بزرگ و مؤمن به انقلاب سرچشمه
مىگرفت به قدرى پر عظمت و شگفتانگیز بود که اصلاً به تصوّر درنمیآید. من به خودم اجازه نمیدهم نسبت به این بانوان عزیز و با شرفى که با شرکت فعّال خود در انقلاب در عین اینکه دین خود را به کشور و مردم آن ادا کردند موجب سربلندى و سرافرازى نسوان در جنبشهاى انقلابى و رهایى بخش نیز شدند، دلسوزى کنم یا براى آینده آنان نگران باشم، بانوان در این انقلاب آن چنان شخصیتى که از خود نشان دادند...که ما را تا ابد نسبت به سرنوشت مردم این کشور مطمئن ساختهاند.()
در انقلاب ایران زنان با تشویق امام به صحنه مبارزه آمدند. نه تنها در عصر انقلاب بلکه در دوره بازسازى، به طور کلّى در همه عرصه هایى که جامعه براى ترقى، پیشرفت، عدالت و ثبات اجتماعى تلاش مىکند دخالت مستقیم زنان را مشاهده مىکنیم. چنانچه با تعمق در فرمایشات بنیانگذار جمهورى اسلامى بنگریم درمى یابیم ایشان مکرّر بر نقش و حضور زن در صحنه تأکید داشتند و این موضعگیرى نه بر سر اتفاق و نه تاکتیک براى پیروزى انقلاب بود، بلکه عقیده مسلّم ایشان و حکایت از آن داشت که نقش زنان در انقلاب برتر از مردان است و این قشر را پیشرو نهضت اسلامى میدانست و مىفرمود :«این پیروزى را قبل از آنکه از مردان داشته باشیم از بانوان داریم.»
تأثیر تابناک
درخشش پرفروغ انقلاب اسلامى بسیارى از مردمان جهان و خصوصاً بانوان را به خود جلب نموده و امروز در نقاط پیشرفته و به اصطلاح متمدّن جهان، زنان حسرت آزادى و آزادگى را به دل دارند که اسلام به آنها عطا نموده است و از امتیازات دروغین روى گردان هستند.
در انگلستان و فرانسه تأثیر انقلاب اسلامى را در برگزارى مراسم راهپیمایى به مناسبت ایام اللّه و اعتراض به سیاست جهانى استکبار و نیز انتشار کتب، جزوات مذهبى و مانند آن مىبینیم که حداقل نیمى از این تلاشها مربوط به خواهران است. تعداد زیادى از بانوان بعد از انقلاب از آمریکا به ایران آمده و جذب آرمانهاى اسلامى شدهاند. عشق به انقلاب اسلامى در برخى بانوان آمریکایى چنان است که در سال 1366 هـ.ش، شصت و شش نفر از آنان که بعد از انقلاب اسلامى مسلمان شدهاند به ایران آمدند و از وزیر آموزش و پرورش وقت خواستند که اجازه دهد بچههاى آنان در مدارس ایران درس بخوانند زیرا بدآموزىهاى منحط فرهنگ غرب را به روشنى مشاهده کرده بودند.()
خانم فانى اچوآ اهل کشور کلمبیا در مقالهاى که در کنگره بین المللى نقش زنان از دیدگاه امام خمینى در سال 1378 ارائه داده چنین مىنگارد: به عنوان یک زن و یک خبرنگار، انقلابات پیچیده جهان را مطالعه نمودم انقلاب ایران یک شگفتى عجیب بود. نیمکره غربى ما تنها از انقلاب فرانسه و انقلاب آمریکا به عنوان اوج سمبل انقلابى ایده آل مدح و ستایش کرده است. گرچه در این انقلابها منکر عظمت پیشرفت سیاسى و اجتماعى نیستم، اما زنان نقش آفرین در این انقلابها میادین را پر مىکردند و آشوبگران بزرگى بودند تا حرکت را به نام خود رقم بزنند. مثلاً در انقلاب فرانسه تمام دنیا از "شارلوت دلاکوردیاره" به عنوان بزرگترین زن فعّال در کانون اتحاد کشور نام مىبرند و یا در کشور خودم کلمبیا که به افتخار "آنتونیا سانتوس"و "پولیکارپاسالاباریتا" چهرههاى برجسته از استقلال ملى ما در جنگ علیه اسپانیول در قرن هیجده و نوزده مجسمه هایى برپا کردند. امّا با این همه هیچ یک از زنان غربى به مجامع انقلابى راه نیافتند، نه کرسى، نه سخنى و نه حتى حق رأى، در آنجا مردان حضور داشتند و زنها فقط فریاد میزدند و اغتشاش مىکردند، امّا قدرت و نقش زن ایرانى کمّى و کیفى است. کمّى از آن جهت که بعد از بیست سال از انقلاب، زنان به چند کرسى دست یافته و حتى به معاونت رئیس جمهور انتخاب مىشوند و نقش کیفى آنان، اینکه زن کسى است که اخلاق عمومى و خصوصى این جامعه را اداره مىنماید، روح و معنویاتش تمامى رشتههاى روزانه زندگى این جامعه را پیش مىبرد.()
وى که قدرت انقلابى زنان ایران را حقیقتى بزرگ و پنهان براى غرب دانسته مىگوید: «در مقابل چشمان حیرت زده دنیاى غرب، جامعه ایرانى یک خانواده مردسالار و سرباز متعلّق به دوران قبایل عرب بیابان نشین و افسانهاى سنتى از نسل سام نیست، این جامعه یک خانواده زن سالار واقعى است. کسانى که در "چادر" عنصر پیروى و تبعیت زنان ایرانى را دیدهاند اشتباه مىکنند. بر عکس از این چادر است که با فرهنگ خود بر دنیا تسلّط مىیابند. زنان، کسانى هستند که تمام حرکتهاى زندگى خانوادگى را کنترل مىنمایند و موتور واقعى انقلاب بوده و هستند.»()
این نویسنده با برداشت از کلام امام خمینى که فرمود: این پیروزى را بیش از مردان از بانوان کسب کردیم، نوشته است یکى از عناصر مهمى که امام خمینى را براى کسب پیروزى به حرکت درآورد نیروى حرکت و جنبش عجیب و فوق العادهاى بود که بر جامعه ایرانى تسلّط داشت و دارد، نیروى فوق العادهاى که امروزه نه خارجیان و نه خود ایرانیان آن را در نمىیابند یعنى نیروى روحى، روانى و جامعهشناسى که زن ایرانى دارا مىباشد.()
امام خمینى که دائماً از فعالیتها و جنبشهاى انقلابى زنان تجلیل مىنماید تأثیر موقعیت آنان را از اسلام میداند و بیان میدارد: «اسلام زن را به جایگاهى ارتقا میدهد که مىتواند دوباره موقعیت انسانى خود را در جامعه انتقال بدهد. بنابراین او باید از اینکه تنها یک شىء باشد رهایى پیدا کند و براى ارتقاء به چنین پایگاهى، زنان مىتوانند مسؤولیتها را در چهارچوب حکومت اسلامى انجام دهند».()
خانم اشراقى، دختر امام نیز از پیشرفت حضور زنان بعد از انقلاب اسلامى چنین مىگوید :«با ظهور انقلاب تغییرات عمدهاى در مورد زنان اتفاق افتاد. زن به ارزش و موقعیت والاى خود به عنوان یک زن دست یافت و دوباره شخصیّت خالص و با ارزش خود را به عنوان یک مسلمان پیدا کرد. بعد از انقلاب، زن رسماً نه به حساب زن بودن، بلکه به حساب یک بشر شناخته شد... امروزه
مىبینیم که تعداد قابل ملاحظهاى از اندیشمندان را زنان جامعه تشکیل میدهند. آنها کاملاً با عقاید و اصول اسلام آشنا شده و همزمان از نیازهاى عصر ما و ملزومات جامعه شان آگاه هستند، آنها از دانش مذهبى و نیز علوم جدید برخوردارند.»()
و در نهایت از تأثیرات انقلاب بر وضعیت زنان مسلمان ایران دفاع دلیرانه و پشتیبانى شرافتمندانه آنان در طول 8 سال جنگ تحمیلى از مکتب و رهبر بود و به گفته یکى از تحلیل گران خارجى: یکى از صفحات بسیار حیرتانگیز، تاریخ زن در تمام اعصار است، زیرا مادران، همسران و خواهران بودند که مردان را به دفاع از ملّت و اسلام، بیشتر برانگیختند.()
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. سوره حجرات، آیه .13
. سوره تحریم، آیه .11
. سوره نحل، آیه .97
. صحیفه نور، ج 19، ص .279
. همان، ج 6، ص .185
. نفس المهموم، ص .217
. نقش زنان در تاریخ عاشورا، على قائمى، ص .62
. صحیفه نور، ج 16، ص .192
. همان، ج 6، ص .299
. گلشن ابرار، ج 8، ص .140
. مشارکت سیاسى زنان در ایران، نسرین مصفا، ص .109
. همان.
. تاریخ بیدارى ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانى، ص .300
. انجمنهاى نیمه سرى زنان در نهضت مشروطه، ترجمه جواد یوسفى، ص 17 ـ .10
. تاریخ شفاهى انقلاب اسلامى، غلامرضا کرباسچى، ص .257
. در جستجوى راه از کلام امام خمینى دفتر سوم (زن)، ص 45.
. زن و حضور تاریخى، ص .15
. یزدانى عباس و جندقى، بهروز(مترجم) فمینیسم و دانشهاى فمینیستى، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص 138.
. مجله 15 خرداد، خرداد و تیر 70، ش 2، ص 34 ـ 33.
. همان.
. صحیفه نور، ج 7، ص 341.
. پابه پاى آفتاب، امیر رضا ستوده، ج 1، ص 204 و 203.
. صحیفه نور، ج 6، ص .186
. همان، ص 182.
. صحیفه نور، ج 21، ص 398.
. همگام با خورشید، اسماعیل فردوسى پور، ص 109 ـ .108
. پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 156.
. مجموعه مقالات کنگره بین المللى جایگاه و نقش زن از دیدگاه امام خمینى، ج 2، مهر 78، ص 180.
. مجله پیام انقلاب، ص 16.
. مجله راه زینب، شماره 38، ص 6.
. همان، ص 14.
. روزنامه رسالت، ش 3979، 18/7/78.
. مجموعه مقالات کنگره...ص 182 و 176.
. همان، ص .179
. همان.
. الگوى زن اصیل و آزاد در عصر انقلاب، محمد تقى حشمت الواعظین، ص 223.
. زن روز، ش 1643، ص 44 ـ .42
. همان.