روزه، روزگار پیوستن به اصل خویش
غلامرضا گلى زواره
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بر بست دهان و دیده بگشاد
و آن نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
و آن کس که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم زروزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مزید با ماست
مولوى
بر سر سفره الهى
بار دیگر ضیافتى برپا مىشود و مؤمنان بر سر سفره رحمت الهى حاضر مىگردند. در نیمههاى شب تک چراغى در هر خانه اما چلچراغى در دلها روشن مىشود، نجواى مناجات و رایحه سحرانگیز صلوات و تسبیح فضا را ملکوتى و معطر مىکند.
اینک ماه رمضان بر دوستانش اقبال نموده است، ماهى که آلودگىها را مىشوید و مىسوزاند توبه دلهاى خطاکاران و گرسنگى بندگان دراین ایام مبارک رحمت الهى را جلب مىکند اگر خواستار آن هستیم که از سفره پر بهره این ماه بهتر و بیشتر برخوردار شویم باید روح و روان را در چشمه زلال روزه بشوییم و نفس اماره را در بند کشیم.
ماه رمضان در دستورات اسلامى و مکتب قرآن یک دوره آموزشى، تربیتى و هدیهاى آسمانى به حساب مىآید، آدمى در چنین اوقاتى بیش از ماههاى دیگر ملتزم و مقیّد مىگردد که با خداى خویش راز و نیاز کند، عبادات را اعم از واجبات و مستحبات جدىتر انجام دهد، با قرآن انس گیرد و بدین گونه روح خود را با کلام حق صفا دهد، روزهدار رابطهاش را در این ماه با افراد جامعه خصوص محرومان و رنج دیدگان قوىتر مىنماید و براى رفع گرفتارىهاى اقشار کم بضاعت با کوشش افزونترى گام بر مىدارد، در واقع روزه دار راستین هم فاصله بین خود و خدا را کم مىکند و هم فاصلهها و تضادها و شکافهاى اجتماعى را از بین مىبرد، او براى تفاهم، اتحاد و انسجام بین مؤمنان لحظهاى آرام نمىگیرد، بین قلبها پیوند و اخوت برقرار مىسازد هم از نفس خویش آلودگىها را دور مىسازد و هم همّت به خرج مىدهد که ناگوارىهاى اجتماعى زایل گردند و به جاى آن تفاهم، مودّت، صمیمیت و هم دردى و دل سوزى متقابل جایگزین شود، روزه دار این گونه خود را به تقوا و پارسایى نزدیک مىکند و کسى که پرهیزگارى را در تمامى ابعاد به کار گیرد نزد خداوند از کرامتى ویژه بهرهمند است، در سراى آخرت براى خود جایگاه ویژه و شایسته در نظر گرفته و نیز به برکت این خویشتن دارى و خوش نیتى نوعى فراست و فرزانگى را بدست مىآورد و از سرچشمه فیوضات ربّانى جرعههاى جاویدى مىنوشد.
در ضیافت پروردگار نشانى از تشریفات اهل دنیا دیده نمىشود، قشربندىهاى متداول اجتماعى در این فراخوانى ملکوتى مشاهده نمىگردد، همه از کوچک و بزرگ، زن و مرد و فقیر و غنى، دعوت شدهاند، از این میهمانى شمیم معنویت و نواى اجابت دعا به مشام مىرسد. شب زندهدارى بر سجاده راز و نیاز از رسمهاى این دعوت باشکوه است اینک در بگشائید، عود بسوزانید و این همدم مبارک را در تار و پود وجود و لحظههاى زندگى خود جاى دهید، شاید سعادت و فضیلت دیدار این میزبان بىهمتا دیگر بار نصیب نگردد. رمضانى دیگر سرشار از فضیلت، معنویت و جاذبههاى درونى نقاب از سیماى تابان خود برداشت و زمین و زمان و دنیاى اسلام را از رایحه دلآویز خود عطرآگین ساخت. ماه نزول کتاب محکم الهى و ایامى که کرامت و شرافت و برترى آن با سایر ماههاى سال قابل قیاس نمىباشد، تحمّل گرسنگى و تشنگى و به دیگر سخن «صوم» به معناى تجلى تمام جلوههاى آن نیست، ماه پالایش از معاصى و مناهى است.
بارش برکات
رمضان فرصت سبز فراخوان الهى است که دلهاى روبه آفتاب براى شرکت در حرکتى شکوهمند صلازده مىشوند و بساط پرنشاط امّا ساده و بىپیرایه این ضیافت پر عمق دلهاى اهل ایمان گسترانیده مىشود، خوانى به وسعت ملک و ملکوت، باران رحمت الهى که شروع به ریزش مىکند باید دل را از روى زمین خاکى برداشت و زیر قطرههاى این نشانه لطف الهى رفت، باران با طراوت مىبارد تا آیینه زنگار گرفته «قلوب الناس» به صفایى دیگر نشیند و جان و روان غبار گرفته ایشان به زلال این بارش لطیف و لطفآمیز پاک و پیراسته شود. عارفان و اهل سلوک گفتهاند در این ماه دلها را باید از اغیار شست و مهر به فناپذیرىها را سوزانید. پس خسران بزرگى خواهد بود اگر این ایام را به غفلت و بدون منفعت از دست دهیم و در آخر کار مشاهده کنیم جز جوع و عطش و زجر و صَجر چیزى نصیبمان نگردیده و درخاتمه باز همان باشیم که بودیم، همان آدم سابق با همان ویژگىهاى نفسانى که بر حوزه وجودمان سایه افکنده است. پس باید دیده بصیرت را گشود و نظر در بطن و باطن این عبادت انداخت تا مراد و منظور غایى و عالیش را دریافت به تعبیر شاعر:
نظر را نغز کن تا نغز بینى
گذر از پوست کن تا مغز بینى
خواجه عبداللّه انصارى گفته است: اینک ماه رمضان آمد که هم بسوزد و هم بشوید، به آتش گرسنگى تن ما را بسوزاند و به آب توبه دلهاى گناهکاران را بشوید. ماه رمضان که شریفترین ماههاست موسم معاملت تو دانسته، ماهى که در آن گناهان آمرزیده، دیوها رانده، درب بهشت گشوده و درهاى دوزخ بسته مىشود.
گر بسوزد گوبسوز و گرنوازد، گونواز
عاشق آن به کومیان آب و آتش دربود
تا بدان اوّل بسوزد، پس بدین غرقه شود
چون زخودبى خود شود معشوقش اندر بر بود
آن صاحب دل که در این ماه پر معرفت بردرجات معرفت قلبى خود بیفزاید منجلاى تجلّیات حضرت دوست مىشود. رمضان که مىآید مىباید خم خانه نفس رذیله فرو ریزد و بت خانه وجود از لوث وجود تمام اصنام فرودین مادى و اهریمنى پالوده و پیراسته گردد که به فرموده مولانا امیرالمؤمنین (ع) مادر بتها، بت نفس شماست.
کوتاه سخن آن که رمضان درهاى باغ مغفرت و معرفت را سحر تا سحر مىگشاید تا ساکنان حریم خلوت دل، افطار تا افطار، روزه در آن بگشایند و دیده به روى دوست گشایند که اهل دل را یک چنین درخت روزهاى در پایان ماه به برگ و ثمر مىنشیند شجره طوبایى که حاصل پالایش خاک وجود از ذرههاى تعلّق و تعیّن جز اوست. پس قدر این بوستان معنا را بدانیم و از کف با کفایت ساقى اش ساغرهاى مکارم و معارف ستانیم که چون ماه رمضان به هلال نشیند و محو گردد ما نیز در حالت صحو عارفانه خویش در محیط انوار و جذباتش که بسیار اعلاست محو شویم و چنان نگردیم که در پایان کار از سر تحسّر و تغابن دست بر روى دست زنیم کهاى دل غافل:
قرب یک ماه به میخانه اقامت کردم
اتفاقاً رمضان بود و ندانستم من!(1)
روزه در میان امّتهاى گذشته
روزه در میان یهود و مسیح متداول بوده و جزو آیین و از ارکان عبادات آنها به حساب مىآمده است.در تورات به وجوب روزه و حدود آن تصریحى نمىباشد ولى روزه داران ستوده شدهاند. در این کتاب درج گردیده که حضرت موسى چهل روز صائم بود و از قول او نقل شده است: هنگام برآمدنم به کوه که لوحهاى سنگى یعنى لوحهاى عهدى که خداوند با شما بست، را بگیرم، در کوه چهل روز و چهل شب ماندم و نه نان خوردم و نه آب نوشیدم.(2) یهودیان به یادمان خرابى اورشلیم یک روز از ماه آب را روزه مىگیرند و نیز هنگام توبه و طلب رضایت خداوند روزه مىداشتند تا به گناهان خود اعتراف کرده به واسطه روزه و ندامت از خطاهاى قبلى رضاى حضرت اقدس الهى را تحصیل نمایند.(3)
در اناجیل اربعه نیز به وجوب روزه تصریح گردیده و روزهدار مورد تحسین قرار گرفته و از ریا برحذر داشته شده است. روزه مشهور مسیحیان قبل از عید فصح است، حضرت مسیح نیز چنانکه از کتاب مقدّس مسیحیان بر مىآید چهل روز، روزه دار بوده است: ان گاه عیسى از قوت روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را امتحان نماید پس چهل شبانه صائم گشت تا سرانجام گرسنه گردید.(4) حتى از انجیل «لوقا» فهمیده مىشود که حواریون حضرت عیسى(ع) روزه مىگرفتهاند. بنابراین حیات حواریون و پیروان راستین ادیان در ایام گذشته عمرى مملو از انکار لذاتهاى زودگذر و رحمتهاى بىشمار روزه دارى بوده است.(5)
در مذاهب قدیم مصر، روم، یونان و هند نیز انواع روزه معمول و مرسوم بوده است، در روایات اسلامى آمده است که کتابهاى بزرگ آسمانى چون تورات، انجیل،زبور، صحف و قرآن در ماه رمضان نازل شدهاند، امام صادق(ع) فرمودهاند تورات ششم ماه مبارک، انجیل در دوازدهم و زبور داود در هیجدهم این ماه خجسته فرو فرستاده شدهاند. قرآن کریم در شب قدر نازل گردید و سپس تدریجاً در مدت بیست و سه سال بر رسول اکرم(ص) وحى گشت و چون آیه «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن»(6) در این ماه نازل گشت این ماه داراى شرافت و فضیلت ویژهاى گردید و مناسب با وجوب روزه که عبادت مهمى است، گردید.(7)
در کلام وحى
کلمه صوم در قرآن چهارده بار تکرار شده است.(8) اصل آن امساک از مطلق فعل شامل خوردن، نوشیدن و گفتن مىباشد و این معنا در مفردات راغب و اقرب الموارد آمده است امّا مؤلف تفسیر مجمع البیان مىافزاید هرچه از حرکت بایستد و نیز سکوت هم مىتواند معناى صوم را برساند.(9) اما صوم در فرهنگ قرآن امساک ویژهاى است از طعام و امور دیگر که در منابع فقهى مندرج است(10) و از طلوع فجر شروع شده و با رسیدن تاریکى اوّلیه شب به پایان مىرسد، از قرآن برمىآید که روزه در میان امتهاى دیگر رواج داشته اما این امّت مشخص نشدهاند. درباره صوم زکریا از سخن گفتن در قرآن تصریحى نمىباشد بلکه خداوند قدرت سخن گفتن را براى مدت سه روز از وى سلب کرده است(11) اما در مورد مریم قرآن به صراحت روزه صمت را مطرح کرده است،(12) از این نکته بر مىآید که چنین روزهاى در میان بنىاسراییل بوده و نیز مبیّن آن است که دم فرو بستن براى چند روز و فکر کردن در مورد یک موضوع خردمندانه و مورد تأیید قرآن است و سکوت توأم با اندیشه دریچهاى را بر روى آدمى مىگشاید، بیتوته حضرت نبىاکرم(ص) در غار حراء نیز همراه سکوت توأم با تفکر بوده است. در اسلام صوم صُمت تشریع نشده بلکه با اشکالاتى همراه مىباشد و فقها فرمودهاند حرام است انسان در نیت روزه خود سکوت را قید کند ولى اگر بدون تکلّم روزه بگیرد اشکال ندارد. در فرهنگ عترت نبى اکرم(ص) و منابع روایى اگرچه روزه سکوت و امساک از تکلّم نهى گردیده ولى از دیدگاه ائمه هدى کم سخن گفتن و بیشتر فکر کردن یک ممدوح اخلاقى است(13) و سعدى با الهام از احادیث مىگوید: کم گوى و گزیده گوى چون درّ، در بحثهاى تفسیرى آیات 183 تا 187 قرآن ابعادى مهم از روزه روشن گردیده که در محورهاى ذیل قابل ذکر هستند:
1- روزه بر مؤمنان مکتوب گشته چنان که بر امتهاى گذشته واجب بوده است یعنى این عبادت همانند نماز، امر به معروف و نهى از منکر، اقامه عدل و قسط، مبارزه با ستم و حرام خوارى، وجه مشترک تمام ادیان آسمانى است و از این منظر روزه یک تشریع تأسیسى به حساب نمىآید چون حکمش سابقه دار بوده است.
2- روزه یک سنت الهى است و روزه دار از دستورات پروردگارش پیروى کرده است.
3- روزه دار به سرمایهاى به نام پارسایى نایل مىگردد و براى رسیدن به این مهم از آنچه خلاف، حرام، ممنوع و غیرمجاز است اجتناب مىکند، تأکید اصلى این است که روزه براى پروا دارى و تقوا تعیین شده اگرچه منافع و مزایا و خیرات زیادى براى فرد و جامعه در بردارد.
4- موضوع «لعلّکم تتقون» عام، جامع و مطلق است و پرهیز در تمامى میدانهاى اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، خانوادگى و انفرادى از هر آن چه نباید، معرفى شده است. آن چه وجدان اخلاقى، فطرت خدادادى، قوانین عرفى، مبانى علمى و عقلى ممنوع اعلام کردهاند در قلمرو تقوا قرار دارند، دسترسى به این توشه و زاد زیربنایى، آگاهى، اندیشه، تحریه، ریاضت، تمرین، تدیّن و تعبّد را مىطلبد.
5 - روزه عبادتى است که به دلیل بیمارى، سفر، ناتوانى، قضا، فدیه و بدل دارد و هرگز هیچ مسلمانى از این قوانین معاف نمىگردد و به نوعى باید جبران کند.
6- در حکم روزه مدت زمانى مشخص در طول سال تعیین گردیده که یک ماه و در «شهر رمضان» مىباشد، ماهى که قرآن در آن نازل گردیده و لیالى مبارک قدر به آن زینت ویژهاى دادهاند.
7- روزه حکمى است براى جوامع انسانى و بنابراین در حدود توان، امکانات و شرایط بشرى تشریع شده و محدودیتهاى آدمیان در آن لحاظ گردیده است.
8 - اهمیت روزه به اندازهاى است که نباید به عنوان دستورى دینى آن را تلقى کرد بلکه به دلیل تکریم لطف و عنایت خداوند که در این ماه بر بندگان روا نموده باید نسبت به انجام وظایف عبادى و معنوى خویش در این ایام مبارک دقت و توجه ویژهاى مبذول داشت.
9- در هنگام روزه دارى ضمن احترام به حکم الهى باید از آلودگىهاى اخلاقى چون غیبت و تهمت و دروغ گویى پرهیز کرد و شایسته است حقوق بندگان خدا و حرمت شخصیت مؤمنین توسط روزه داران حفظ شود.
از دیدگاه رسول اکرم(ص)
امام صادق(ع) به این نکته اشاره دارند که رسول اکرم(ص) فرمودند: روزه سپر و پوششى است از آفتهاى دنیا و مانع عذاب آخرت است، پس هرگاه قصد روزه کردى، نیّت کن که به روزه خود نفس را از خواهشهاى آن بازدارى و همت و اندیشه را از پیروى شیاطین جدا کنى و نفس خود را (از جهت ارتکاب گناهان) به منزله بیمار فرض کن، همان گونه که بیمار جسمانى به امید بهبودى میل به خوردنى و آشامیدنى نمىکند تو نیز با عمل روزه و به برکت آن هرلحظه امید و انتظار شفاى بیمارى عصیان و گناهان را داشته باش و باطن خود را از هر تیرگى، غفلت و ظلمتى که تو را از معناى اخلاص براى خدا خالى و جدا مىسازد پاک کن. رسول خدا(ص) فرمود: خداى تعالى مىفرماید: روزه براى من و مختص به من است و من ثواب درخور آن را خواهم داد و روزه خواهش نفس و شهوت طبع را مىمیراند و در آن صفا و جلاى دل و پاکى اعضاء و جوارح و آبادانى ظاهر و باطن است و موجب شکرگزارى بر نعمتهاى الهى و نیکى و احسان به فقیران است و باعث افزونى تضرّع و خشوع و نرمى دل و گریه و پناه بردن به خداست و سبب شکستن شهوت و سبکى حساب قیامت و دوچندان شدن حسنات است و فواید روزه بىشمار است.(14)
خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) درباره اهمیت مقام روزه داران در درگاه حضرت احدیت فرمودهاند: شب اوّل ماه رمضان خداوند متعال به فرشتگان فرمان مىدهد بهشت را براى روزه داران امّت محمد(ص) مهیا کنید، درهاى دوزخ را بر این روزه داران ببندید و تا پایان ماه باز نکنید و به جبرئیل هم فرمان مىدهد به زمین فرودآى و راه نفوذ شیاطین را بر امّت محمد ببند تا نتوانند ایمان و روزه آنان را فاسد کنند.(15) امام على(ع) فرمودهاند از رسول اکرم پرسیدند چکار کنیم تا شیطان از ما دور شود، پیامبر فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مىکند.(16) همچنین آن حضرت تأکید فرمودهاند: روزه بگیرید تا سالم شوید.(17)
سلمان فارسى از رسول اکرم(ص) نقل کرده است که عربى از آن حضرت مطالب بسیارى را پرسید که پیامبر در پاسخ وى این موضوع را مطرح فرمودند: خداوند براى هر کتابى سرورى قرار داده و براى هر آفریدهاى سالارى، قرآن سرور کتب آسمانى و ماه رمضان سرور ماهها و شب قدر سالار شبها مىباشد، فردوس سرور اماکن بهشت و خانه کعبه سالار بقعههاى زمین، جبرئیل سالار فرشتگان، من سرور پیامبران و على سرور اوصیاء و حسن و حسین سرور جوانان بهشتى مىباشند.(18) آن مصطفاى پیامبران رمضان را ماه برکت و انابه به پیشگاه خداوند و ماه توبه، آمرزش و مغفرت و آزادى از آتش دوزخ معرفى کردهاند و نیز افزودهاند: رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت خواهد بود، ماه مواسات است و در آن روزى مؤمن افزایش مىیابد.(19)
امیرمؤمنان على(ع) مىفرمایند: پیامبر گرامى در آخرین جمعه ماه شعبان المعظم براى ما خطبهاى ایراد فرمودند و در آن مژده فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را داده و مقام و جایگاه این ماه عظیم را براى ما تشریح فرمودند. در فرازى از این خطبه آمده است: اى مردم همانا ماه خدا با برکت و رحمت به شما روى آورده، ماهى که نزد خدا برترین ماههاست و روزهایش برترین روزها و شب هایش برترین شبها و ساعتش برترین ساعت هاست، ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شدهاید و بدین سبب مورد تکریم الهى قرار گرفتهاید. نفسهایتان در آن تسبیح خدا و خوابتان در آن عبادت است و اعمال شما در این ماه پذیرفته و دعاهایتان مستجاب است. پس با نیتهاى صادق و دلهاى پاک از خدا بخواهید که شما را در این ماه به روزه دارى و خواندن قرآن کریم موفق گرداند. به درستى که شقى و دور از سعادت کسى است که در این ماه بزرگ از آمرزش الهى محروم ماند. با گرسنگى و تشنگى خود در این ماه گرسنگى و تشنگى روز قیامت را به یاد آورید. بر فقیران و درماندگان خود صدقه دهید و بزرگان خود را احترام کنید و با کودکان مهربان باشید، با خویشاوندتان رفت و آمد کنید و پیوند برقرار سازید و زبانتان را (از گفتار بیهوده) نگاهدارید.(20)
از منظر ائمه هدى
على(ع) فرمودهاند: و صوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب؛(21) و روزه ماه رمضان که سپرى است در برابر مجازات خدا، آن حضرت در حکمت عبادات مىفرمایند: خداوند بندگانش را با نماز، زکات و تلاش در روزه دارى حفظ کرده است تا اعضاء و جوارحش آرام و دیدگانش خاشع و جان و روان او فروتن و دلهایشان متواضع باشد. کبر و خودپسندى از آنان رخت بربندد چرا که در سجده بهترین جاى صورت را به خاک مالیدن فروتنى آورد و گذاردن اعضاى پر ارزش بر زمین اظهار کوچکى کردن است و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت عامل فروتنى است...به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخههاى درخت کبر را در هم مىشکند.(22) امام مؤمنان تأکید فرمودهاند: زکاة البدن الصیام؛(23) زکات بدن روزه دارى است. آن حضرت روزه را آزمونى براى میزان اخلاص بندگان معرفى کردهاند.(24)
از امام باقر(ع) روایت شده است که پیامبر به جابربن عبداللّه فرمود: این ماه رمضان است که هر که روزاش را روزه بدارد و پارهاى از شبش را به عبادات بایستد و شکم و اندامش را از حرام بازدارد و زبانش را نگاه دارد، از گناهان خود بیرون مىرود چنان که از ماه بیرون مىرود، جابر گفت چه نیکوست این سخن که فرمودید، حضرت افزود ولى چه سخت است این شرطهایى که کردهام.(25)
امام سجاد(ع) در فراز دعایى که هنگام دخول ماه مبارک رمضان زمزمه فرمودهاند، گفتهاند: ستایش خدایى را که از آن طرف بهشت رضوان یکى را ماه خود یعنى ماه رمضان قرار داد، ماه روزه دارى که ویژه اسلام است و روزه دار را پاک مىکند و بندگان را از آلودگىها مىرهاند، ماه قیام اهل ایمان است و خدا در آن براى هدایت مردم و برهان اهل ایمان و تمییز
حق از باطل، قرآن عظیم الشأن نازل کرد و بدین جهتها فضیلت و شرافت این ماه را بر سایر ماهها پدیدار ساخت و به واسطه شرف و برترى و احترامات فراوان از آن جمله امورى که در غیر این ماه حلال است، حرام گردید و براى روزه این ماه وقت تمام ماه (از سپیده صبح تا مغرب) معین شده و ایزد متعال ابداً تقدیم و تأخیر آن را اجازه نفرموده، دیگر آن که شبى از شبهاى این ماه را بر هزار ماه برترى بخشیده و آن را شب قدر نام نهاده است که فرشتگان عالم بالا و روح اعظم به امر پروردگار جهان براى تعیین و تقدیر و تمامى امور قضاى الهى با سلام و تحیّت و برکت تا طلوع فجر صبح از آسمان بر آن کس که مشیت ازلى خدا خواسته است فرود آمدند تا حکم مبرم و قضاى حتمى الهى را انجام دهند.(26)
امام صادق(ع) فرمودهاند: بدون شک روزه، تنها دست کشیدن از طعام و آشامیدنى نیست و براى آن شرطى است که تنها با رعایت آن، روزه متحقق مىگردد و آن نگاهبانى معنوى و درونى است، پس هنگامى که روزه دارید زبان خود را از دروغ نگاه دارید و دیدگان را از ناروا فرو پوشید...اى روزهدار چنان باش که در راه خدا از آن چه غیر اوست بیزارى جستهاى و با روزهاى کامل از آن چه خدایت نهى کرده در آشکار و نهان به سوى او تقرّب یافتهاى و خشیت خدا را آن چنان که حق اوست در آشکار و نهان پیشه ساخته و جانت را در روزه دارى به پیشگاه خداوند به طور کامل تقدیم داشتهاى و دلت را براى او از هر چیز فارغ کرده و بر آن چه خدایت فرمان داده و به انجام آن فراخوانده برگماردهاى. پس چون این اعمال را کامل به جاى آورى روزه دار حقیقى خواهى بود و آن چه را که خدایت فرموده بنا نمودهاى اما اگر از این اعمال بکاهى به همان مقدار از فضل و ثواب روزهات کاستهاى به راستى روزه صرفاً دست کشیدن از خوراک و آشامیدنى نیست بلکه خداوند آن را مانعى در برابر رفتار و گفتارى که روزه را باطل مىکند قرار داده است، چه کم اند روزه دارند و چه بسیارند آنان که گرسنگى بر خود روا مىدارند.(27)
شیخ طوسى با سند خود از محمد بن فضل بغدادى نقل مىکند که گفت: به امام هادى(ع) نوشتم فدایت شوم ماه رمضان مىآید و در دل انسان هواى زیارت امام حسین(ع) و زیارت پدر بزرگوار تو در بغداد (کاظمین) مىافتد، آیا در وطن خود بماند و روزه بگیرد تا ماه رمضان به پایان برسد یا در این ماه مسافرت کند و افطار نماید؟ امام در پاسخ نوشت: ماه رمضان از آن چنان فضیلت و اجرى برخوردار است که هیچ ماهى ندارد پس چون فرا رسید به آن عمل بشود.(28)
امام حسن عسکرى(ع) فرمودهاند: هر کس ده ماه رمضان بطور متوالى روزه بگیرد وارد بهشت گردد.(29)
حکمت روزه
چند نفر یهودى به محضر رسول خدا(ص) آمدند و یکى از آنان مسایلى از آن حضرت پرسیداز جمله عرضه داشت: براى چه خداوند عزّ و جلّ سى روز، روزه بر امت تو واجب کرده ولى بر امم گذشته بیش از سى روز فرض و لازم قرار داده بود؟ نبى اکرم(ص) فرمودند: وقتى جناب آدم از شجره نهى شده تناول کرد و آن چه خورده بود سى روز در شکمش باقى ماند پس حق تعالى بر ذریهاش واجب کرد که سى روز گرسنه و تشنه باشند و آن چه را که در بین این سى روز (خوردن و آشامیدن در شبها) مىخورند و در خوراکىها مجازند تفضلى است از جانب حق تعالى و همین حکم بر جناب آدم نیز ثابت بود. بارى حق عزّ و جلّ حکم مزبور را بر امّت من واجب گردانید.(30)
ناگفته نماند که روزه از احکام انسان ساز است و پى بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهى براى انسان عادى امکانپذیر نخواهد بود، دانش محدود بشر نمىتواند راهگشاى همه اسرار نهفته باشد و اندیشه خود را به سوى کشف تمام مجهولات رهنمون نماید اما انسان مؤمن معتقد و خردمند مىداند که خداوند خیر محض است و جز خوبى و سعادت براى بندگانش نمىخواهد پس اگر به چیزى فرمان مىدهد براى انسان مزایایى دارد و بشر را به کمال و فضیلتى مىرساند و هرچه را نهى مىفرماید براى جوامع بشرى زیان بخش بوده و بر مصالح مادى و معنوى آدمى لطمه مىزند، در عین حال مىتوان ابعادى از حکمت روزه را روشن کرد چنانچه در بالا به نمونهاى بر اساس روایت معتبرى اشاره کردیم و اگر ما به تمامى جنبههاى فلسفه روزه پىنبردیم به هیچ وجه این حالت بهانهاى براى سرپیچى از امر الهى نمىباشد.
روزه یک عبادت جامع است یعنى بدن، قلب و روح را پاک مىسازد، در تمام عبادات دستورات دینى یکى از این بعدها مطرح شده اما روزه همه را شامل مىشود به همین دلیل رسول اکرم(ص) فرمودهاند روزه قلب عبادات است، روزه آدمى را به یاد آخرت مىاندازد و انسان را متوجه سراى جاوید و فرجام خویش مىسازد زیرا وقتى آدمى بر خلاف غریزه تنازع بقاء و شهوات حیوانى و تمایلات نفسانى دمى چند از پرورش بدن و رسیدگى به خواهشهاى خود چشم پوشى کرد متوجه مىشود عمر خویش را نباید در این دنیا صرف خوردن، خفتن و شهوترانى بکند و به فکر تدارک توشه آخرت خواهد بود، به علاوه خالى بودن شکم بشر را متوجه معارف و احکام مىکند. سعدى سروده است:
اندرون از طعام خالىدار
تا در او نور معرفت بینى
تهى از حکمتى به علت آن
که پرى از طعام تا بینى
یکى از عرفا هم چه نیکو گفته است:
این دهان بسته دهانى باز شد
که خورنده دانههاى راز شد
جوع مرخاصان حق را دادهاند
تا شوند از جوع شیر زورمند
علماى روان شناس هم تصریح نمودهاند اعراض از خواهشهاى مادى و بدنى، جاذبههاى روحى و معنوى را تقویت مىکند.
زندگى انسان در این دنیا گاهى مقرراتى را برهم مىزند و آدمى را برده خویش مىسازد یکى از قیودى که جوامع انسانى را اسیر مىکند و طوق بندگى بر گردن آنان مىافکند، غذا خوردن در ساعاتى خاص است و چنان مردم را به اسارت وا مىدارد که مىگویند اگر فلان سفره با تزئینات نباشد و در ساعتى خاص مهیا نگردد، چه مىشود. روزه انسان را این گونه پرورش مىدهد که بر وجودش مسلم گردد این تمایلات درونى براى خوردن و عافیتطلبى ظالمانه است و اراده انسان را در اختیار مىگیرد و اگر روزى ترتیب غذایى او بهم بخورد، عنان نفس را از دست مىدهد، باید این زنجیر اسارت را با روزه پاره کرد که یک قوت روحى پدید آید و آدم را به عالم علوى سیر دهد.
روان شناسان ثابت کردهاند هرچند انسان درباره موضوعى زحمت بکشد، بیشتر آن را دوست مىدارد و بدان علاقه افزونترى دارد و بهترین مثال در این مورد اشتیاق مادر است که نسبت به کودک خود ابراز مىدارد و او هرچه بیشتر براى فرزندش رنج و بیدارى در شب را تحمّل مىکند وى را بیش از گذشته دوست دارد و کودکانى که دور از مادر در پرورشگاهها و نزد دایگان بزرگ مىشوند چندان مورد توجه مادر خود نمىباشند. هر دستور دینى که اجرا شود ایمان انسان را پایدارتر مىنماید و آنان که در عبادات ثابتترند بیشتر نفس خود را وادار به آداب بندگى کردهاند، روزه براى این مقصود حداکثر استفاده را مىبخشد چرا که روزهدارى به زحمت نفس نیاز دارد و انسانى که مدتى این سختىها را تحمّل کرده است به دلیل این که روح و دل را صفا و صیقل داده است در اواخر ماه رمضان به جاى خستگى و افسردگى و ناتوانى یک نوع وجد و شعفى را در اعماق وجود خود احساس مىکند روزه یک آزمایش به ناراحتى هم هست، خداوند متعال در این سراى فانى به بشر اجازه زندگى اختیارى داده است که هم مىتواند در آن کار خوب انجام دهد و از این رهگذر مقام خود را بالاتر از فرشتگان نماید و هم مختار است که به شرارت و شقاوت و خلاف رویکرد نشان دهد و به آن جا تنزل یابد که حتى از چهارپایان هم پستتر گردد. بنابراین کردار انسان در این جهان یک نوع آزمون است، گاهى امتحان به خوشىها و امکانات فراوان و نعمتهاى گوناگون است و دراین حال خداوند مراقب اعمال این فرد است که آیا شکر نعمت را به جاى مىآورد و این عطاها و نشاهاى لطف بى کرانش را کجاها مصرف مىگردد، در راه حق و یا باطل، یک وقت هم هست که پروردگار بندهاش را به امورى آزمایش مىکند که با یک کاستى و محرومیّت و تحمّل زجر و مشقت روبروست و در این حال آن شخص باید صبر پیشه کند، گرسنگى را تحمّل نماید و از برخى خواهشهاى نفسانى چشم بپوشد و لذتها را ترک کند و این امتحان دوم در روزه دارى کاملاً قابل مشاهده است.
یک حکمت دیگر هم این است که انسان در موقع خوشىها و راحتطلبىها خداوند را فراموش مىکند و هنگام گرفتارى و سختىها به یاد خالق مىافتد، البته آنان که دل را به نور ایمان روشن کردهاند در هیچ شرایطى ارتباط معنوى و ملکوتى خود را با آسمان قطع نمىکنند ولى اکثر مردم در خوشگذرانىها و راحتطلبىها ذکر حق را به بوته فراموشى مىسپارند، روزه براى این گونه افراد دارویى بسیار درمان کننده است، زیرا در حالت روزه انسان خود را محتاج مىبیند که به سوى برآورنده حاجات توجّه کند این است که رمضان را ماه عبادت خواندهاند و ماهى است که نفس آدمى بیش از همیشه یاد خدا را در دل مىپروراند.
مادرى که بنا به برخى ضرورتها از فرزندش فاصله مىگیرد، با وجود گرفتارى گاهى کودک را نزد خود مىآورد و با وى انس مىگیرد و مىکوشد او را با زندگى خود آشنا و مأنوس سازد اگر مادر چنین نکند و سالها کودکش نزد دایه باشد و یا در مکانى تحت نظارت مربیان قرار گیرد سرشت آن طفل به محیط زندگى دایه و کودکستان انس مىگیرد و همان تربیت را که در آن محیط مىبیند فرا مىگیرد و نسبت به والدین و تربیت خانوادگى بیگانه مىشود.
انسان در این دنیا از خداى خویش بر اثر برخى حجابها و نسیانها فاصله گرفته است و از اصل خویش دور افتاده است. روزه یک شرایط معنوى ویژهاى فراهم مىکند که حداقل براى مدت معینى انسان را متوجه ملکوت و جهان والا مىکند و او را از این فرودگاه فانى به سوى آسمانها و عالم قدس و ملکوت سیر مىدهد و به او هشدار مىدهد مبادا این فضیلتها و معنویتها را فراموش کند، در عین این آشنایى روزه مانع از آن نیست که این انسان از برخى امکانات دنیا بهره گیرد، بنابراین یکى از حکمتهاى مهم روزه این است که مىتواند انسان روزهدار را متوجه مبدأ و تربیت حقیقى خویش کند به علاوه روزه جسم و روح را بهم متصل مىکند و هر دو را متوجه حقایقى مىنماید، خداوند در این ماه به بندگان نزدیکتر است و به همین دلیل توبهها را مىپذیرد و گناهان را مىبخشد و از فضل خویش بندگان را برخوردار مىسازد.
پیامبران، ائمه هدى، دانشمندان اخلاق و عرفان و حکماء مدام به مردم نوید مىدهند که اگر کمى از توجه به دنیا کم کنید خواهید دید لذتهاى بسیارى وجود دارد که حظّ جهان در برابرش اندک است امّا گوش شنوا در میان مردم وجود ندارد یا حداقل درصد آنان که به این فراخوانى نداى مثبت مىدهند ناچیز مىباشد و عموم اقشار جامعه غالباً، در لذتهاى مادى غرقاند و چنان وجودشان مسخّر این امور است که به آنان اجازه نمىدهد حقایق دیگرى را مشاهده کنند و نمونهاى از مسرّت روحانى را درک نمایند، براى چشانیدن این مسرّتها به مردم باید وسایلى باشد که خواهى نخواهى آنان را براى مدتى معین از عالم ماده دور کرده و درى از عالم معنا بر رویشان بگشاید. بهترین این وسایل روزه است که طعم لذت معنوى را به همه مىفهماند و به مردمى که تصور مىکردند لذت منحصر به خوردن، خوابیدن و شهوت رانى است مىآموزد که تنها فقدان و نقصان این لذائذ حظّ آدمى را کم نمىکند بلکه نفس را براى قبول لذتهاى جدید و جاویدان مهیّا مىکند. پس از این که آدمى نمونه مسرّت را چشید و معتقد شد که این حالات همان گونه که انبیاء و اولیاء فرمودهاند درجات مهمى دارند، روش خود را عوض مىکنند و دیگر تمام تلاش خود را صرف تنپرورى، عافیتطلبى و آرایش دنیایى نمىسازند.
کودکى را در نظر بگیرید که تا کنون مزه شیرینى حلوا را نچشیده است و هرچه والدین از مزایاى این ماده شیرین مىگویند نمىتواند بفهمد بالأخره حلوا چیست و احتمالاً از خوردن آن هم اجتناب مىورزد امّا مادرش به هر ترتیبى شده مقدارى حلوا به دهنش مىگذارد و او چون دید آن چه گفتهاند صحّت دارد دیگر نیاز نیست که با اصرار و اجبار دیگران حلوا بخورد، بلکه خود دنبالش دویده و از همان غذایى که ابتدا نمىخورد، مىخواهد بیشتر و فراوانتر تناول کند. اصولاً ترک لذتهاى بدنى و دنیایى خود با لذت معنوى توأم است:
اگر لذت ترک لذت بدانى
دگر لذت نفس لذت نخوانى
بنابراین روزه براى انسان امورى را فراهم مىکند که از مسرّتهاى دنیوى بالاتر است ممکن است برخى این تردید را مطرح کنند که مؤمنان پس از پایان ماه رمضان غالباً شادمان هستند که از روزه گرفتن نجات یافتهاند، در جواب آنان باید گفت: این همان نفس حیوانى است که مىخواهد به لذتهاى دنیا اکتفا کند و از لذات آخرتى غافل بماند. در برابر این تردید یک نکته دیگر مطرح است که اشاره به آن جالب خواهد بود: یک انسان روزهدار که گرسنه و تشنه است و ساعتها و روزها خود را از برخى امکانات و خواهشهاى نفسانى محروم کرده، هیچگاه وقتى یک آدم روزه خوار را مشاهده مىکند به هیچ عنوان از دیدنش احساس حسادت نمىکند که چرا از شرایط او محروم است، بر عکس یک خوشحالى و شادمانى معنوى را در وجود خود مىبیند این مسرّت از جسم و تمایلات مادى او که نیست زیرا بدنش در رنج و سختى است بلکه این روح و سرشت اوست که احساس لذّت مىکند که خداوند چنین توفیقى را نصیب او کرده و این سعادت جاوید را برایش در نظر گرفته است.(31)
فضل بن شاذان از حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه سؤال کرد، حضرت فرمود: مسلمانان مأمور شدهاند روزه بگیرند تا درد گرسنگى و عطش را درک کنند و به فقر آخرت راهنمایى شوند، روزه دارى که خود را محتاج خدا ببیند پاداشش افزوده مىشود، با روزه گرفتن هواى نفسانى کنترل مىگردد و روزه براى روزهدار اندرز گوى خوبى است و او را براى انجام واجبات تشویق مىنماید.(32)
پىنوشتها: -
1. تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید، خواجه عبداللّه انصارى، ذیل تفسیر آیات 185 و 187 سوره بقره.
2. قاموس کتاب مقدس، ص 427.
3. نک: تورات، فصل نهم، ش 9.
4. انجیل متى، باب چهارم، ش اول و دوم.
5. قاموس کتاب مقدس، ص 428.
6. سوره بقره، آیه 185.
7. دائرةالمعارف تشیع، ج 8، ص 372.
8. سوره بقره، آیات 183 تا 187 و نیز آیه 196، سوره نساء، آیه 92 ، مجادله، آیه 4، مائده، آیه 95، احزاب، آیه 35، مریم، آیه 26 (بنگرید به المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، وضعه فواد عبدالباقى، ص 417).
9. قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 4، ص 165، فرهنگ اصطلاحات قرآنى، یوسف حریرى.
10. از جمله بنگرید به تحریر الوسیله، ج 1، ص 278، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 132.
11. چنان که در آیه 41 آل عمران و آیه دهم سوره مریم آمده است.
12. سوره مریم،آیه 26.
13. نک:وسایل الشیعه فى تحصیل مسایل الشریعه، شیخ حرّ عاملى، کتاب الصوم.
14. جامع السعادات، مولى مهدى نراقى، فصل 109(درجات روزه)، ص 476-475؛مصباح الشریعه، باب بیستم و مستدرک الوسایل، ج اول، ص590 - 589.
15. بحار الانوار، ج96، ص255.
16. همان، ص255.
17. همان.
18. همان، ج40، ص54.
19. همان، ج96، ص 340-342.
20. متن کامل این خطبه در بحارالانوار، ج96 و اقبال الاعمال سید بن طاووس آمده است.
21. نهج البلاغه، خطبه110.
22. همان، خطبه 192.
23. همان، حکمت 136.
24. همان، حکمت 252.
25. مفاتیح الجنان، بخش اعمال ماه رمضان.
26. صحیفه سجّادیّه، دعاى 44، با استفاده از ترجمه حکیم میرزا مهدى الهى قمشهاى.
27. وسایل الشیعه، کتاب الصوم، ج 7، ص 117-119.
28. تهذیب الاحکام، ج 2، ص110، حدیث 14، بحارالانوار، ج 100، ص 115، حدیث23.
29. خصال، شیخ صدوق، ص 445، حدیث 42؛ وسایل الشیعه، ج 7، ص 176.
30. علل الشرایع، شیخ صدوق، جلد سوم، باب 110.
31. روزه از نظر دین و طب، ص 25- 23.
32. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ص353-352.