قسمت دوم آذرخشى در کویر ستم اوج فعالیتهاى مبارزان مذهبى و شروع یک دوران تازه در حیات گروههاى سیاسى ارزشى و پیرو امام خمینى از موقعى است که خبر رسید سید مصطفى خمینى به مرگى ناگهانى و مشکوک در نجف در گذشته است، رژیم پهلوى که همچون سالهاى گذشته مانع انتشار آگهىهاى تسلیت و ترحیم این چنینى مىشد، نتوانست جلو انتشار آگهىها را بگیرد ناگهان ستون جراید و نشریات از آگهىهاى سوگ و ماتم به مناسبت شهادت آقا مصطفى پُر شد و در اطلاعیه هایى علما و روحانیان ضمن تسلیت خبر از برگزارى مراسم می‌دادند. رژیم به دست و پا افتاده بود که جلو چنین مجالس و محافلى را بگیرد و یا حداقل از سیاسى شدن آنها جلوگیرى کند. چرا که این مراسم اقشار و جمعیتهاى مبارز و ضد استبدادى را متشکل و هم جهت مىنمود و به بهانه تشکیل مجلس ترحیم سخنرانهاى مخالف شاه به افشاگرى مىپرداختند، گویى فریادى در گوش همگان زمزمه مىکرد کسى که مىتواند پرچم مبارزه علیه ستم و استکبار را بر دوش گیرد پدر حاج آقا مصطفى مىباشد شخصیت مبارزى که سالها در تبعید، رهبرى مبارزات را بر عهده داشته و هیچ حادثه‌اى او را از این مسیر درست باز نمی‌دارد حتى شهادت فرزند ارشد و مشاور و بازوى توانایش، چنان که ترجیع بند پاسخ او به تلگرافهاى تسلیتى که از سراسر جهان به سوى نجف سرازیر شده بود این بود: این مصیبت در مقابل مصیبتى که توسط شاه و پدرش بر فرزندان مسلمان ایران رفته ناچیز است.() سى و شش ساعت بعد از شهادت مصطفى این دستورالعمل به مراکز ساواک از مرکز ارسال گردید: سید مصطفى خمینى فرزند ارشد روح اللّه خمینى در اثر سکته قلبى(؟!) در عراق فوت نموده است و چون از جانب روحانیون مجالس ختمى به این مناسبت برگزار خواهد شد پیش بینى لازم معمول و چنانچه این مجالس بطور ساده برگزار شود بلامانع (است) وعاظ و سخنرانان فقط درباره متوفى صحبت و حساسیتى درباره خود خمینى نشان داده نشود ولى در صورتى که علیه مصالح کشور مطالبى عنوان و یا در خارج از محیط مجالس عناصرى دست به تحریکات یا تظاهراتى دست بزنند شهربانى محل با تدابیر لازم از این اقدامات جلوگیرى به عمل آورد. رئیس اداه کل سوم ساواک، ثابتى، که این فرمان را صادر کرد پیش بینى نمىکرد که مراسم ختم حاج آقا مصطفى این قدر گسترده است و بعد از گزارشاتى که از انعقاد این مجالس در قم و جاهاى دیگر به این اداره رسید، چنین دستور العملى را صادر کرد.() بر خلاف تهدیدها و ارعابهاى ساواک و شهربانى مراسم بزرگداشت سید مصطفى خمینى از اول آبان 1356 تا اربعین شهادت او به طور پیوسته در تهران و شهرستانها تداوم یافت، از گزارشهاى ساواک بر می‌آید که در قم، تهران، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خرم آباد، خمین، زاهدان، بهشهر، بهبهان، اهواز، آبادان، خرمشهر و...مراسمى برگزار گردیده است و حتى در برخى شهرها چون قم گاهى در یک روز چندین مجلس منعقد مىگردید، در تهران در روز پنجم آبان 1356 در بازار(مسجد جامع) در میدان شوش( مسجد وفا) و در تجریش(مسجد همّت) مراسم ترحیمى برگزار شده بود. در این برنامهها گویندگان مذهبى و روحانیان مبارز با بهرهگیرى از فرصت بدست آمده در تشریح و بیان راه و اندیشه امام و نمایاندن هرچه افزونتر ماهیت ضد اسلامى رژیم شاه و برانگیختن مردم علیه هیأت حاکمه داد سخن دادند و با آوردن نام امام خمینى که آفریننده حماسهها و خیزشها و مقاومت هاست سیماى جامعه را متحوّل ساختند و با مطرح شدن نام و یاد آن رهبر دور از وطن، شور و شوق تازه‌اى در دلها پدید آوردند.() در کشورهاى دیگر نیز از جمله عراق، عربستان، پاکستان، افغانستان، کویت، بحرین، قطر، انگلستان، اروپا، آمریکا، کانادا هند، سوئد، سوریه، لبنان، و.... مجالس عزادارى و در بعضى جاها تظاهرات صورت گرفت و سیل تسلیتها از نقاط گوناگون جهان به طرف نجف سرازیر گردید.() شهادت حاج آقا مصطفى و تشکیل جلسات فاتحه و روشنگرى شاگردان امام و بر ملا شدن جنایات شاه حضور معنوى امام را در میان اقشار جامعه در پى داشت. امام از این موقعیت استثنایى به نفع انقلاب بهرهبرد و اقشار مردم را براى یک مبارزه‌اى سخت بسیج کرد. از همان ابتداى کار عوامل ساواک و برخى مرتجعین وابسته به رژیم احساس خطر کردند و هشدارهایى دادند، منابع ساواک این گونه گزارش داده‌اند: نظریه اطرافیان شریعتمدارى در مورد برقرارى مجالس ترحیم(شهید) مصطفى خمینى: صبح امروز هشتم آبان 1356 با حاج ابوالفضل مشکینى صحبت مىکردیم نامبرده از این که روحانیون و آیات (عظام) و هم چنین بازاریان این قدر مجلس فاتحه براى سید مصطفى خمینى گرفته بودند اظهار نگرانى کرده و اظهار می‌داشت این طور که اطرافیان و طرفداران (آیت اللّه) خمینى شروع به تبلیغات براى وى کرده‌اند نمی‌دانم در آینده تکلیف سایر مراجع چه مىشود...کار ما(دستگاه شریعتمدارى) که از اوّل روى برنامه صحیح بود الآن از دست رفته و بهم ریخته(است) محصّلین علوم دینیّه از اطراف آقاى شریعتمدارى رنجیده شده و دنبال بهانه مىگردند که از دیگرى تبلیغ کنند. ضمناً آقاى (ابوالفضل) مشکینى از وعّاظ و منبرىها هم خیلى ناراحت بود که چطور نام (امام خمینى) را با القاب ذکر مىکنند ولى نام سایر مراجع را این طور نمىبرند. نظریه یکشنبه: با توجه به صداقت منبع، گزارش صحیح است.() تلاشهاى سیاسى در قالب مجالس ترحیم اولین مجلس فاتحه‌اى که براى حاج آقا مصطفى در قم برگزار شد، در مسجد اعظم بود که به دلیل وجود جوّ رعب و وحشت حتى اسمى از آن شهید و پدرش برده نشد، حتى اعلامیه‌اى که در آن مجلس فاتحه اعلام شده بود نام فرزند امام را با عبارت (حاج سید مصطفى موسوى) ذکر کرده بود، کمتر کسى جرأت منبر رفتن و سخنرانى در این گونه مجالس را داشت.() حجةالاسلام و المسلمین محمد مهدى اکبرزاده مىگوید: یادم می‌آید یکى از دوستان طلبه در گوشه ضلع شرقى مسجد عبا را بر سر کشید و بعد با صداى بلند براى یاد بود و طلب مغفرت آن علامه شهید از مردم صلوات گرفت و آن گاه با صراحت نام امام را برد و گویا مجلس منتظر شنیدن نام رهبر بود، ناگهان صداى گریه شدید از جمعیت برخاست و همه به یاد غربت آن بزرگ مرد که سالها نامش در مرکز فقاهت شیعه در خفا برده مىشد، گریستند، فراموش نمىکنم که یکى از منبرىهاى قم وقتى مىخواست مسئله‌اى را ار رساله حضرت امام بازگو کند مىگفت: آن که اسمش بر وزن کلینى است.() امّا اولین بار در مجلس فاتحه‌اى که از سوى آیت اللّه گلپایگانى برپا گردید، حجةالاسلام و المسلمین سید محمد آل طه بر فراز منبر درباره زندگى حاج آقا مصطفى سخنرانى کرد و رسماً نام زندگى امام و فرزندش را بر سر زبانها انداخت، در این مراسم و مجالس مشابهى که بعداً برگزار شد مردم هنگام شنیدن نام رهبر با هیجان و صداى بلند صلوات مىفرستادند و بدین وسیله از امام تجلیل و احساسات خود را درباره او ابراز مىکردند.() این مجلس بسیار با شکوه و مکان برگزارى پر از جمعیت بود،علاوه بر سه شبستان بزرگ مسجد اعظم دو صحن بزرگ حرم تا میدان بزرگ جلوى فیضیه از حاضران در مجلس ترحیم موج می‌زد، مأموران ساواک با لباس شخصى در میان مردم مراقب اوضاع بودند، دم در مسجد برخى از اعضاى بیت امام و نیز فرزندان آیت اللّه گلپایگانى به عنوان صاحب عزا ایستاده بودند، افراد مشغول تلاوت قرآن از روى جزوات بودند و نوار قرآن از طریق بلندگو پخش مىشد. آیت اللّه بنى فضل مىگوید: در این اوضاع و احوال شیخ صادق خلخالى از دم در وارد مسجد شد و از لابلاى جمعیت فشرده خودش را به منبر رسانید ضبط صوت را خاموش کرد و میکروفن را بدست گرفت و چند دقیقه‌اى از حضرت امام با القاب و عناوین یاد کرد و افزود: در این ایام فرزند مرجع بزرگ جهان تشیع به شهادت رسیده است، وقتى او پس از مقدمه چینى نام امام را بر زبان آورد مردم یک دل و یک صدا صلوات فرستادند و شعار درود بر خمینى سر دادند، در همین ایام مجلس دیگرى در مسجد اعظم منعقد شد که این بار حجةالاسلام و المسلمین محمد عبایى خراسانى بر مبنر رفت و با شجاعتى ستودنى در بخشى از سخنان خود از رژیم ستم شاهى انتقاد کرد.() در گزارشهاى ساواک آمده است: در پایان مجلس ختمى که توسط آیت اللّه گلپایگانى در مسجد اعظم قم بعد از نماز مغرب امشب (اول آبان 1356) منعقد گردیده بود بطور پراکنده از جانب تعدادى معدود از طلّاب طرفدار(امام) خمینى با ذکر شعار درود بر خمینى نظم مسجد بهم خورده و شرکت کنندگان که تعداد آنان متجاوز از 6000 نفر بودند مسجد را سریعاً ترک(کردند) و در این بین اعلامیه پلى کپى شده تحت عنوان بپاخیزید که روشنفکران بپاخاستند به امضاى روحانیون قم، کنفدراسیون دانشجویان ایران در محوطه مسجد توزیع که فوراً به وسیله مأمورین انتظامى جمع آورى گردید. در این مجلس آیات مقیم قم منجمله گلپایگانى(بانى مجلس)، شریعتمدارى، مرعشى نجفى، مرتضى حائرى(پدزن متوفى) و سایر آیات و روحانیون دیگر شرکت داشتند و نیز اعلام گردید که فردا صبح در همین مسجد مجلس دیگرى از ناحیه گلپایگانى و بعد از نماز مغرب روز دوم آبان در حسینیه نجفى از طرف آیت اللّه مرعشى نجفى مجلس ختم منعقد خواهد شد.() در سند دیگرى از مدارک ساواک مىخوانیم؛ موضوع:برگزارى مجلس ترحیم به مناسبت فوت مصطفى خمینى وسیله مدرسین. از ساعت هشت صبح روز جمعه 6 آبان 1356 به مناسبت درگذشت مصطفى خمینى مجلس ترحیمى از طرف مدرسین حوزه علمیه در مسجد اعظم برقرار گردید، در این مجلس از ساعت هشت الى نه و سى و پنج دقیقه تلاوت قرآن بود، سپس شیخ صادق خلخالى پشت میکروفن قرار گرفت. جمعیت حاضر در جلسه را به آرامش و سکوت دعوت کرد و ضمناً اعلام کرد که مجالس بعدى در تهران در مسجد جامع و مسجد ارک برپا مىگردد. پس از آن شیخ ابوالقاسم خزعلى پیرامون نقش روحانیّت در دنیا صحبت کرده، اظهار داشت عدّه‌اى از افراد کوتاه فکر مىگویند دین از سیاست جداست ولى این طور نیست، دو اصل مهم قانون اساسى مربوط به مراجع فقیه است....مردم مىخواهند که مرجع بزرگ به وطن بازگردد و در خاتمه آزادى آیت اللّه قمى را که در کرج است خواستار شد، بعد از خزعلى شیخ مهدى ربانى رانکوهى صحبت کرد. او خیلى تند و پر حرارت گفت وظیفه وزارت امور خارجه یکى این است که اگر یکى از اتباع ایران در یک کشور خارجى فوت نماید باید در مورد علت مرگ او رسیدگى شود که چه شده که از دنیا رفته است. چرا وزارت امور خارجه در مورد فوت حاج آقا مصطفى خمینى تحقیق نکرده و اگر تحقیق کرده چرا در روزنامهها درج نشده است.... نظریه شنبه: جمعیت امروز حدود بیست هزار نفر بود و دانشجویان هم در محل زیاد به چشم مىخوردند ولى مجلس شدید تحت کنترل بود. جلو درب مسجد هم عدّه‌اى از مدرسین به اسامى محمد على گرامى،شیخ محمد یزدى، صادق خلخالى، شیخ مهدى ربانى رانکوهى، یوسف صانعى، یحیى انصارى و شهاب الدین اشراقى ایستاده بودند.() منابع تاریخى و شواهد زنده دیگر گفته‌اند: این مجلس که به مناسبت شب هفت مرحوم آقا مصطفى در صبح جمعه 14 ذیقعده از طرف حوزه علمیه قم در مسجد اعظم منعقد شد حدود پنجاه هزار نفر شرکت کننده داشت و تمامى مراجع عظام، مدرسین، فضلاى حوزه، طلاب، دانشجویان، دانش‌آموزان، بازاریان و کسبه قم و تهران و سایر شهرستانها حضور داشتند و با این که ساواک سعى داشت از وسعت دامنه مجالس و سخنان سخنوران دینى جلوگیرى به عمل آورد سه تن از فضلاى حوزه، آقایان حجج اسلام خزعلى، خلخالى و ربانى املشى به منبر رفتند و درباره آن فقید سعید و شخصیت امام سخنرانى کردند، در مجالس دیگر آقایان عبدوس و معادى خواه و برقعى در همین زمینه بیاناتى ابراز داشتند.() عصر روز جمعه 14 ذیقعده 1397 از طرف عموم بازرگانان و اصناف بازار قم اعلام عزا شد، بازار قم و تمامى فرعىهاى آن مفروش گردید و هنگام شروع مجلس تمام بازار، مسجد حسین آباد، مسجد مسگرها و مسجد ملاجعفر که در بازار واقع شده‌اند و تمام کاروانسراها و تیمچهها از جمعیت موج می‌زد و حتى در جلو ورودىهاى بازار جمعیت ایستاده بودند. چنین مجلس باشکوهى از نطر کیفیت و کمیّت در تاریخ شهرستان قم بى سابقه بوده است، زیرا اصولاً در بازار براى کسى مجلس منعقد نمىشده و ثانیاً تاکنون قم چنین جمعیتى به خود ندیده بود، گفته‌اند بین هفتاد تا یکصدهزار نفر بوده‌اند، در این مجلس سخنور شجاع حجةالاسلام و المسلمین عبدوس(عبددوست) نطق مهیج و سازنده‌اى ایراد کرد و در ضمن سخنرانى که یک ساعت به طول انجامید این قطعه شعر را خواند و خواسته مردم را بازگو کرد: اَلا اى آیة اللّه خمینى گل سرخ گلستان حسینى اگرچه در نجف تبعید هستى یگانه مرجع تقلید هستى خاندان شهید سید مصطفى خمینى به منظور تشکر و قدردانى از مردم، حوزه علمیه، علما و مراجع عظام و درخواست شروع درسها در مسجد اعظم مجلس بزرگى تشکیل دادند که حدود سى هزار نفر شرکت کردند و آقایان برقعى و معادى خواه سخن گفتند.() روز یازدهم آذر 1356 مطابق 19 ذیحجه 1397 مراسم چهلم مرحوم ایت اللّه سید مصطفى خمینى از سوى حوزه علمیه قم با سخنرانى آقایان حجج اسلام ربانى املشى، صادق خلخالى، و محمّد جواد حجتى کرمانى برگزار گردید. رژیم پنج تن از روحانیونى که در اربعین سید مصطفى خمینى در تهران و قم سخنرانى کرده بودند تبعید کرد امّا تلاش او به جایى نرسید، مرگ مشکوک فرزند ارشد امام اتفاقى بود که چهل روز سوگوارى ملت ایران را در پى داشت، تحلیل که ساواک از عکس العمل مردم در برابر این رویداد نشان گر اثر گذارى بسیار عمیق در میان اقشار گوناگون مىباشد: اکثر شرکت کنندگان در این مراسم و مجالس شعارهایى برله خمینى و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یک بار دیگر خمینى به ایران مراجعت کند. از طرفى در بعضى از محافل بازار و بین مردم عادى چنین شایع شده که مصطفى خمینى را مانند على شریعتى در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیده‌اند، روى هم رفته مرگ مصطفى خمینى در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بین قاطبه مردم مؤثر بوده است. استقبال مردم در تجلیل از آیت اللّه حاج آقا مصطفى چنان رژیم را به خشم آورد که شاه را ناگزیر کرد دست به حرکتى احمقانه بزند و دستور داد مقاله‌اى وهن‌انگیز نسبت به امام خمینى تهیه و در 17 دى ماه 1356 در روزنامه اطلاعات منتشر نمایند. مردم که در چهل روز علیه رژیم پهلوى به مانورهاى سیاسى دست زده بودند و خشم و نفرت خویش را از دستگاه استبداد نشان داده بودند این بار نیز با خشمى افزونتر بپا خاستند. ابتدا حوزه علمیه قم در نوزده دى ماه دست به تظاهراتى با شکوه زد که منجر به خاک و خون کشیدن مردم گردید و قیامى باشکوه را بوجود آورد، اربعینهاى در پى از همین حرکت منشأ گرفت و در سراسر ایران استمرار یافت و سرانجام رژیم شاهنشاهى را به ستوه آورد و نظام جمهورى اسلامى را به بار آورد.() توفان در تهران به محض رسیدن خبر شهادت آیت اللّه سید مصطفى خمینى به تهران، محافل روحانى و سایر قشرهاى مردم مسلمان ضمن ابراز تأثر و تأسّف شدید مجالس ختم متعدد و پرشکوهى برگزار کردند. اوّلین مجلس ختم از طرف جامعه روحانیت و علماى تهران در مسجد جامع تهران برگزار شد. سه آگهى که در جراید هم به چاپ رسید با امضاى آیت اللّه حاج میرزا محمد ثقفى جدّ مادرى حاج آقا مصطفى، خطیب دانشور محمد تقى فلسفى و جمعى از علماى تهران مردم را براى شرکت در این مجالس ترحیم فرا خواند. در مجلس مزبور کثیرى از روحانیان و دیگر اقشار حضور داشتند، حتى از شهرستانهاى دور و نزدیک طلّاب علوم دینى و جوانان دانشگاهى موفق شدند در این مراسم شرکت کنند، تمام مسیر بازار آهنگران تا مسجد جامع و قسمتى از خیابان بوذر جمهرى را مأمورین بى سیم به دست اعم از افسر و درجه دار و غیره اشغال کرده بودند و لحظه به لحظه گزارش می‌دادند، آیت اللّه طاهرى اصفهانى بر فراز منبر رفت و در بهت و سکوت و تأثّر فوق العاده عموم حضّار سخن گفت. هر بار که نام امام خمینى را وى مىبرد غریو صلوات پیاپى آن جمعیت فشرده لرزه بر اندام بیگانه پرستان می‌انداخت.() صدها نفر از قشرهاى روحانى، دانشگاهى و بازارى و غیره چندین آگهى را جهت برگزارى مجلس ختم دیگرى در مسجد ارک تهران امضاء کرده و در سطح تهران پخش نمودند و همه را براى شرکت در آن مجلس دعوت کردند، در ذیل این اعلامیهها امضاى شخصیت هایى چون آیت اللّه مطهرى، شهید دکتر بهشتى، دکتر مفتح، دکتر باهنر، سید ابوالفضل موسوى زنجانى، مهندس مهدى بازرگان، محمد تقى شریعتى مزینانى، دکتر کاظم سامى، فخرالدین حجازى، احمد صدر حاج سید جوادى، سید محمود طالقانى و...دیده مىشد، امضاء کنندگان غالباً روحانى، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، دانشجو و بازاریانى بودند که بارها به زندان افتاده یا تبعید شده و مورد تعقیب و تحت نظر ساواک بودند. در مجلس مسجد ارک هزاران نفر از قشرهاى مختلف مردم شرکت کردند و دکتر حسن روحانى به تفصیل سخن گفت و از امام خمینى و نقش مؤثر او در بیدارى جوامع اسلامى و مبارزاتش با استبداد و استعمار سخن گفت و شخصیت علمى حاج آقا مصطفى را مورد تحلیل و تکریم قرار داد، در مجلس عملاً با امام خمینى به عنوان رهبرى اصلى قیام تجدید عهد شد.() در این میان کوشش مهندس بازرگان قابل توجه بود که از یک طرف در پى آن بود مجلس ختم هرچه باشکوهتر برگزار گردد و از سوى دیگر تمامى چهرههاى مذهبى و سیاسى در این برنامه مشارکت کنند. وى در این باره نوشته است: مجلس ختم حاج سید مصطفى خمینى که با دعوت مشترک نیروهاى گوناگون اسلامى منعقد گردید و مسجد ارک در عمر چندین ساله خود چنین جمعیتى را به خود ندیده بود. وى در جاى دیگر گفته است: در آبان ماه سال 1356 که فرزند امام حاج آقا سید مصطفى خمینى در عراق وفات یافته یا شهید شده بود و ساواک نهایت مراقبت و ممانعت را از تظاهرات مخالفین به کار مىبرد مجلس ختمى در مسجد ارک برقرار شده که تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را به خود دیده و نه چنان اعلامیه دعوتى با امضاى روشنفکران، روحانیون و بازاریان به صورت یک جا منتشر شده بود توفیق در این امر کار آسانى نبوده و اگر شهید مطهرى و مهدوى کنى وساطت نمىکردند آقایانى باعث تردید و تفکیک شده بودند. دعوت نامه جامع که با اسامى بدون القاب و عناوین و به ترتیب الفبا صادر گردید، بسیار پر معنى بود و آن مجلس با شکوه با چنان صاحب مجلسها، مظهرى از تجمّع کلیّه قشرها در نارضایتى و مخالفت با دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبرى آیت اللّه خمینى شد.() مرحوم شیخ احمد کافى (واعظ معروف) در مهدیه تهران مراسمى به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفى خمینى منعقد نمود که شیخ ابوالقاسم اسلامى در این مجلس سخنرانى نمود.() در یکى از اسناد ساواک مىخوانیم: تاریخ 15/8/1356 ـ موضوع: مجلس مصطفى خمینى، روز سه شنبه 10/8/1356 مجلس ختمى به مناسبت فوت مصطفى خمینى با شرکت حدود 1800 نفر در مسجد امام حسین واقع در میدان فوزیه برگزار گردید که از این عدّه حدود 150 نفر روحانى از جمله (حجةالاسلام) فلسفى در مجلس شرکت داشتند، سید عبدالرضا حجازى به منبر رفت و حدود یک ساعت سخنرانیش تمام تعریف و تمجید از آیت اللّه خمینى بود و به محض آوردن نام خمینى جمعیت صلوات مىفرستادند و در خاتمه منبرش گفت: حضرت آیت اللّه خمینى به زودى به ایران مراجعت خواهند نمود.() در سند دیگرى آمده است: تاریخ 2/9/1356 موضوع: اظهارات فروهر: داریوش فروهر ضمن مذاکره با یکى از دوستانش در تاریخ 23/8/1356 در دفترش اظهار داشته که قرار است مجلس ختمى در شب عید غدیر مورخه 8/9/1356 در مسجد ابوالفضل رباط کریم و یکى دیگر از مساجد تهران به مناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفى خمینى برگزار گردد. وى هم چنین اضافه کرده به همین مناسبت در روز عید غدیر مجلس ختم مصطفى خمینى در مسجد اعظم قم برگزار خواهد شد. نظریه شنبه: احتمالاً مراسم ختم در مسجد دیگر غیر از ابوالفضل توسط مهدى عراقى و مرتضى تجریشى برگزار خواهد شد.() اهواز و شیراز مىخروشد در شهرستانهاى دیگر هم مراسم ختم و مجلس ترحیم حاج آقا مصطفى با شکوه خاصى برگزار گردید مجلس بزرگداشت آن شهید از سوى روحانیون اهواز در مسجد جامع این شهر منعقد گردید که طى آن حجةالاسلام والمسلمین دوانى سخنرانى کرد، در آبادان نیز مجلس برپا شد که حجةالاسلام و المسلمین جمى سخنران آن بود و پس از پایان مراسم، مردم به تظاهرات پرداختند و با پلیس درگیر شدند.() این مراسم در روز سیزدهم آبان سال 1356 انجام پذیرفت. در شیراز در دوم آبان 1356 در مسجد مولا واقع در خیابان کریم خان زند حوالى بازار وکیل از طرف روحانیت شیراز مجلس ترحیمى به عنوان مرحوم حاج آقا مصطفى و یکى از فرزندان آیت اللّه بروجردى برگزار شد. سخنران مجلس سید مهدى دستغیب پسر عمو و برادر همسر شهید دستغیب بود که از خطباى معروف این منطقه به شمار می‌آمد، ایشان گرچه سخنرانى مبسوطى همراه با روشنگرىها و افشاگرىهایى داشت اما با صراحت نامى از حاج آقا مصطفى نبرد که سید على اصغر دستغیب از پایین منبر به وى یادآور شد ضرورت دارد به مردم گوشزد گردد که مجلس ترحیم براى کیست. او در حالى که تقریباً بر جاى خود نیم خیز بود چند جمله‌اى بیان کرد از جمله: مجلس به نام سید جلیل القدر فرزند آیت اللّه بروجردى و فرزند آیت اللّه خمینى است.() در یکى از گزارشهاى ساواک آمده است: ساعت 6 بعد از ظهر روز مذکور به تدریج دستجات مختلف کسبه، ادارى، دانشجو، فرهنگیان، بازارى، طلاب و روحانیون به مسجد آمدند، بعد از اقامه نماز جماعت در مسجد مولا سایر امام جماعتهاى مساجد دیگر هم که نماز را در مسجد خودشان برگزار کرده بودند، به تدریج در این مجلس شرکت کردند. هنگامى که آقاى حاج سید عبدالحسین دستغیب در جلو و عدّه‌اى از عقب ایشان می‌آمدند. حاضرین در صحن مسجد مولا صلوات بلند فرستادند. در این مجلس عموم روحانیون، وعّاظ و طلّاب شیراز، شرکت کردند. داخل شبستان و صحن مسجد و محوطههاى اطراف تمام از جمعیت پر شده بود، بعد از نماز جماعت چند دقیقه قرآن مجید تلاوت شد، بعد از آن یک نفر با صداى بلند غزلى از ملک الشعراى بهار تحت «از ملک ادب نام گذاران همه رفتند» خواند، سپس آقاى سید مهدى دستغیب به منبر رفت بعد از خواندن خطبه اظهار داشت که امشب مصادف با ولادت با سعادت حضرت رضا(ع) است هم در مناقب ایشان سخن مىگوئیم و هم ذکرى از رحلت فرزندان دو مرجع تقلید یعنى فرزند آیت اللّه بروجردى و هم فرزند آیت اللّه خمینى در نجف اشرف....در این اثنا یکى از مستمعین یادداشتى به ایشان داد، او در بین سخنانش گفت:افرادى که با امام دشمنى نمودند بر افتادند و از بین رفتند و گفت: با آل على هر که در افتاد برافتاد. در این موقع مستمعین همه با هم چند مرتبه بلند گفتند: با آل على هر که در افتاد برافتاد... در این موقع مجلس پایان یافت و مردم شروع به بیرون رفتن نمودند در جلو درب شعار دادند :«درود بر خمینى، سلام بر خمینى» در این حال درب مسجد توسط مأمورین شهربانى بسته شد، عدّه‌اى بیرون و بقیه هم داخل صحن مسجد بودند زنانى که از شبستان بیرون می‌آمدند وقتى دیدند مأمورین در جلو مسجد عدّه‌اى را کتک می‌زنند شعار دادند: مرگ بر شاه، مردم مىگفتند عمداً درب مسجد را بستند که ارتباط جمعیت داخل مسجد با جمعیتى که در حال حرکت بودند و شعار می‌دادند قطع شود لیکن همین کار موجب شد که بیشتر تحریک شوند و شعار زیاد داده شود...حدود ساعت نه بعد از ظهر این مراسم پایان یافت و مردم متفرق شدند، نکات جالب این که عموم روحانیون در صحن مسجد ایستادند و آقاى شیخ بهاء الدین محلاتى و مجدالدین محلاتى در جلو و بقیه براى اداى احترام پشت سر آنها از مسجد خارج شدند.() براى شب پنج شنبه 5/8/1356 از مردم خواسته شد در نماز جماعت، خواندن دعاى کمیل و نیز مجلس سوگوارى در مسجد جامع شیراز شرکت کنند.() از آن پس تدارک مجلس چهلم مرحوم حاج آقا مصطفى دیده مىشد و از آیت اللّه محمد على گرامى براى سخنرانى دعوت به عمل آمد که او پذیرفت و در مجلس که در مسجد عتیق برگزار شده بود سخنرانى کرد، جمعیت زیادى در فلکه شاهچراغ و در صحن امامزاده و نیز صحن و شبستان مسجد گرد آمده بودند و نیروهاى شهربانى هم حضور فعال داشتند، پس از چندى نوار سخنرانى دکتر حسن روحانى که در مجلس چهلم حاج آقا مصطفى در تهران ایراد نموده بود به شیراز رسید و چون آیت اللّه دستغیب به آن گوش داد خیلى شادمان گردید و براى این خطیب مبارز دعا کرد، با توجه به همین سخنرانى از دکتر روحانى دعوت به عمل آمد تا در سوم آذر به شیراز بیاید و او هم قبول کرد امّا چون روز موعود فرا رسید: از سید اطلاعیه‌اى با خط درشت بدین مضمون در مسجد الرضا(ع) که مقرر گردید در آن جا سخنرانى کند، نصب شده بود: چون آقاى دکتر حسن روحانى از حضور در سخنرانى معذور بوده است، مجلس برگزار نمىشود، اطلاعیه را مأموران ساواک بدون امضا و به نحوى نوشته بودند که گویى دست اندرکاران مسجد و مجلس آن را اعلام کرده‌اند.() ادامه مراسم در شهرهاى دیگر با مختصر فضاى باز سیاسى اندکى از فشار و اختناق کاسته شد، جلسات هفتگى روضه خوانى در منزل آیت اللّه قاضى طباطبایى که در واقع جلسات سیاسى و مذهبى بود در تبریز گسترده شد، به طورى که شرکت کنندگان آن هر هفته افزایش مىیافتند، گرچه هنوز در کنترل شدید بودند، اول آبان سال 1356 خبر شهادت فرزند رهبر دور از وطن نهضت، تبریز را متوجه یاد و نام امام خمینى کرد، این حادثه شهید قاضى را به شدت متأثر و ناراحت ساخت، محمد باقر صدرى، از نزدیکان آیت اللّه قاضى گفته است، ایشان با شنیدن چنین خبرى گفت: اگر یکى از فرزندان من و یا تمامى آنان در مىگذشتند این چنین ناراحت نمىشدم که از رحلت آقا مصطفى دلگیر شدم. آیت اللّه قاضى و مریدان امام در تکاپو بودند که به هر نحو ممکن با تأسّى از مجلس ختم آیت اللّه مصطفى خمینى، در مسجد ارک تهران، مجلس بزرگداشت و تجلیلى براى ایشان برگزار کنند.() حجةالاسلام و المسلمین سید احمد حسینى همدانى در خاطراتى گفته است: آیت اللّه قاضى، اولین شهید محراب، براى مراسمى که به همین مناسبت منعقد کرده بود از من دعوت کرد تا به تبریز بروم و در آن مراسم صحبت کنم، علماى این دیار هم اطلاعیه آقا مصطفى را تهیه نموده بودند، شهید قاضى نخست حجةالاسلام فلسفى را دعوت کرد ولى چون او ممنوع المنبر بود نمىتوانست این برنامه را به اجرا درآورد، با این وضع من قبول کردم که به تبریز بروم البته مرحوم فلسفى به آن شهید زنگ زده بود که فلانى یعنى حسینى بیاید ولى براى رعایت احترام خودتان او را دعوت کنید.() مراسم در مسجد آیت اللّه بادکوبه‌اى و با مجلس دارى مرحوم حاج مهدى فهیمى از ساعت چهار الى شش بعدازظهر منعقد شد، جمیعت موج می‌زد، پلیس هم اطراف آن را به محاصره در آورده بود. او قریب یک ساعت در خصوص مسایل مذهبى و اظهار تأسف از درگذشت حاج آقا مصطفى و در تجلیل از مقام علمى و فقهى ایشان صحبت کرد. او چندین مرتبه نام امام را بر زبان جارى کرد و مردم هم صلوات مىفرستادند، در همین حین مبارزان اعلامیههایى بر ضد رژیم توزیع کردند و در پى این اقدام چندتن از دانشجویان شب هنگام در کوى ولى عصر به اتهام این اقدام دستگیر شدند.() همان شب حجةالاسلام حسینى همدانى را از منزل شهید قاضى با لباس مبدّل روانه تهران کردند، در سال 1357 که ایشان دستگیر شد یکى از مواردى که برایش مطرح کردند دست داشتن در قیام 29 بهمن سال 1356 تبریز بود، آنها به وى گفته بودند ریشه این قیام همان مجلس ترحیم حاج آقا مصطفى بود که شما در آن سخنرانى نموده و مردم را تحریک کرده بودید.() آیت اللّه قاضى با پیک ویژه در نامه‌اى شهادت حاج سید مصطفى را به محضر امام تسلیت گفت متن نامه آن شهید موجود نمىباشد ولى پاسخ حضرت امام در کتابخانه شهید قاضى موجود است و به شرح ذیل مىباشد: بسمه تعالى 16 ذى حجه س1397 (آذر 1356) به عرض عالى می‌رساند مرقومه شریف که در این حادثه از عواطف کریمه حاکى بود، موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است و چون گفته شده است که از سایر آقایان یا بعضى، اظهار هم دردى شده است. مستدعى است امر نمایید به آقایان محترم عرض تشکر این جانب را ابلاغ نمایند و چون معلوم نیست چه اشخاصى تلگراف کرده یا نامه نوشته‌اند که نرسید، از عرض تفصیلى معذرت مىخواهم، از جناب عالى امید دعاى خیر دارم. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته، روح اللّه الموسوى الخمینى.() از ساعت 9 الى 11 صبح روز دوشنبه دوم آبان 1356 مجلس ترحیمى از طرف سید مهدى یثربى در مسجد علمیّه خیابان شاه عباس کاشان برقرار شد، بعد از ظهر همان روز در مسجد سلیمانى بازار به همین مناسبت مجلس ترحیم تشکیل گردید، بانى این مجلس حاج محمد رسول زاده بود، شیخ جعفر صبورى، سید رضا علم الهدى و سید مهدى مکى جلو درب مسجد به عنوان عزادار ایستاده بودند، سخنران حجةالاسلام فرخى بود که این ضایعه را به روحانیت و امام خمینى تسلیت گفت که حاضران سه مرتبه صلوات فرستادند سپس وى درباره علم و تقواى خاندان امام خمینى مطالبى بیان کرد و به تجلیل و تمجید رهبر نهضت و فرزند شهیدش پرداخت.() میزرا جواد تهرانى به آیت اللّه سید على خامنه‌اى خبر داد که حاج آقا مصطفى در نجف در گذشته است و این ماجرا به صورت تلفنى به اکثر مردم مشهد اطلاع داده شد، مقام معظم رهبرى با شرکت عباس واعظ طبسى، شیخ غلامرضا محامى و بعضى دیگر جلسه‌اى تشکیل می‌دهند و تصمیم مىگیرند مجلس ترحیم بگیرند، روز بعد مجلس ختمى توسط آیت اللّه شیرازى در مسجد ملاهاشم برگزار و افراد فوق در این مراسم حضور یافتند اما پلیس از ورود هاشمى نژاد به مسجد جلوگیرى به عمل آورد.() ادامه دارد  پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ . از سید ضیاء تا بختیار(دولتهاى ایران از سوم اسفند 1299 تا 22 بهمن 1357) مسعود بهنود، تهران، مؤلف چاپ دوم ،1368 ص 510 ـ 508. . انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، تهران، سروش، چاپ اول 1376، ص .2 . مجله 15 خرداد، ش 15 و 16 ،تابستان و پاییز 1373، ص 132. . گلشن ابرار، ج 2، ص 784 ـ 783. . از ایران به ایران، ج دوم، ص 74 ـ 73. . هفت هزار روز تاریخ ایران، ج 2، ص 743. . حماسه نوزده دى قم، ص 32 ـ 31. . هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، ج دوم، ص .743 . خاطرات آیت اللّه بنى فضل، ص 191 ـ 190. . انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، همان، ص 3. . یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و یکم(شرح مبارزات آیت اللّه محمد مهدى ربانى املشى، تهران، مرکز اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول 1380، ص 129 ـ 128.) . شهیدى دیگر از روحانیت، گروهى از نویسندگان، بى نا، بى تا، ص 94 ـ 93، نهضت روحانیون ایران، على دوانى، ج 5 و 6، ص 526. . شهیدى دیگر از روحانیت، ص 96 ـ 94. . ستاره صبح انقلاب، روح اللّه حسینیان، ص 114ـ 112، هفت هزار روز تاریخ ایران، ج 2، ص 762. . هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، ج دوم، ص ،743 نهضت روحانیون ایران، ج 5 و 6، ص 521 ـ .520 . نهضت روحانیون ایران، ج 5 و 6، ص 524 ـ 521، گلشن ابرار، ج دوم، ص 784، انقلاب اسلامى ریشهها و چالشها، حسن روحانى، تهران، مرکز پژوهشهاى مجلس شوراى اسلامى، چاپ اول 1376، ص 391 ـ .389 . سیرى در زندگى، آثار و افکار مهندس مهدى بازرگان، قسمت دوم در تکاپوى آزادى، حسن یوسفى اشکورى زیر نظر بنیاد فرهنگى مهندس مهدى بازرگان، تهران، قلم چاپ اول، 1379، ص 27 ـ 25. . جریانها و سازمانهاى مذهبى سیاسى ایران، ص 730. . زبان گویاى اسلام(حجةالاسلام فلسفى)، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول 1378، ص .616 . یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دوازدهم (پیش کسوت انقلاب شهید حاج مهدى عراقى)، تهران، همان، ص 270). . هفت هزار روز تاریخ ایران، ج 2، ص 746. . خاطرات سید على اصغر دستغیب، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول 1378، ص 36 ـ .35 . یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم (نفس مطمئنه شهید آیت اللّه سید عبدالحسین دستغیب، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول، خرداد 1378، ص 511 ـ .509 . انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول 1376، ص 12. . خاطرات حجةالاسلام سید على اصغر دستغیب، ص 36. . زندگى و مبارزات آیت اللّه قاضى طباطبایى، رحیم نیک بخت و صمد اسماعیل زاده، ص 278. . خاطرات حجةالاسلام حسینى همدانى، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول، 1382، ص 123 ـ 120. . انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تهران، وزارت اطلاعات، چاپ اول 1376، ص 91، جلوه محراب، همان ناشر، چاپ اول 1378، ص 412. . نشریه دعوت، سال دوم، ش 27، 30 بهمن 1385. . زندگى و مبارزات آیت اللّه قاضى طباطبایى، ص 279 ـ 278. . انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، تهران، سروش، چاپ اول ،1376 ص 14. . همان، ص .19