فلسطین قلمرو مسلمین
غلامرضا گلى زواره
قلمرو مقدّس
سخن از سرزمینى است که سفیران نور و رسولان الهى را در بستر پاک خویش پرورش داده و خطى روشن از خاک تا افلاک کشیده است. قلههاى رفیع، تپههاى سر سبز و درّههاى با طراوت آن جاى پاى پیامبران است.
شهرى که بنیان گذار و معمارش انبیاء بودهاند و در این قلمرو جلوههاى حق را ترسیم کردهاند حضرت سلیمان و داوود در این مکان جاه و جلالى داشته و زکریا در اینجا به یحیى بشارت داده است، ابراهیم(ع) به فلسطین هجرت نمود و موسى(ع) تجلّى خداوند را در ارض مقدّس ناظر بود و با خداى خویش تکلّم نمود.
حضرت عیسى آن پیامآور پاکى و صفا و وارستگى در این دیار دیده به جهان گشود و پس از آن در گهوارهاش براى دفاع از صداقت مادرش مریم، لب به سخن گشود و از این مکان به سوى آسمان عروج کرد و میهمان قدسیان گشت.
زاده بلدامین، برگزیده پیامبران و خاتم رسولان به قدس سیر داده شد و معراجش به جانب آسمان از این مکان آغاز گردید زیرا در اینجا پایههاى نردبان عروج به ملکوت را نهادهاند. جبرئیل در همین پایگاه پاک به آن حضرت گفت: محل حشر و نشر، حساب و روز جزا و صراط در فلسطین برپا خواهد شد.(1) آن روح قدسى در این بیت مبارک با اشاره فرشته الهى جلو رفت تا به امامتش پیامبران سلف نماز گزارند.(2)
بیت المقدس برگزیده خداوند است و قرآن آن را بقعه مبارک نامیده و طور سینین را چون درّى ثمین بر جبینش نهاده و نخستین پیشواى شیعیان آن را قصرى از قصرهاى بهشت مىداند، رسول اکرم(ص) پیروان خویش را توصیه کرده براى این مسجد، مسجد الحرام و مسجد خود(مسجد النبى) بار سفر ببندند.(3)
پیرو سه آیین بزرگ آسمانى آن را قبله گاه خود دانسته و احترام فوق العادهاى براى مسجد الاقصى قائلند بیت المقدس قبلهگاه اوّلیه مسلمانان تا سال دوم هجرت بود و سپس پیامبر اکرم(ص) به فرمان الهى قبله مسلمین را از آن جا به مسجد الحرام در مکه تغییر داد.(4)
موقعیت جغرافیایى
کشور فلسطین با 27000 کیلومتر مربع (صد و شصت و سومین کشور جهان) و حدود چهار و نیم میلیون نفر جمعیت در انتهاى جنوب شرقى دریاى مدیترانه و در جنوب غربى قاره آسیا (در منطقه خاورمیانه) واقع شده که این قاره را به آفریقا پیوند مىدهد.(5)
از شمال به لبنان، از شمال شرقى به سوریه، از شرق به اردن، از جنوب به خلیج عقبه و دریاى سرخ، از جنوب شرقى به مصر محدود مىباشد، این سرزمین را از دیدگاه سیماى عمومى و ناهموارىها به چهار دسته تقسیم مىکنند:
1- جلگهها و دشتهاى ساحلى که از حاصل خیزترین نواحى فلسطین به شمار مىآید و براى کشت مرکبات مناسب است، جبل کرمل این منطقه را به دو بخش تقسیم کرده که دشت عکا در شمال و نوار ساحلى فلسطین در جنوب آن واقع مىباشد.
2- کوهها و تپهها که اگرچه سنگلاخى است ولى برخى مناطقش براى کاشت زیتون، بادام، سیب و گلابى مناسب مىباشد. نواحى الجلیل، کرمل، نابلس، هبرون(الخلیل) در این قلمرو قرار مىگیرند. و در دشتهاى بین آنها غلات، حبوبات و سبزیجات مىکارند.
3- دره رود اردن که از سطح دریا پایینتر است و با وجود خاک خوب از منابع آب کافى برخوردار نمىباشد، در شرق آن رود اردن که دریاچه طبریه را به بحرالمیّت متصل مىکند جریان دارد.
4- صحراى جنوبى یا بیابان نقب که نیمى از سرزمین فلسطین را در بر مىگیرد و مناطق شمالى آنها قابل کشت است ولى هرچه به طرف جنوب برویم حالت کویرى و بیایانى مىیابد.(6)
آب و هواى فلسطین در تابستانها گرم و در زمستانها معتدل و بارانى است رود مهمّى در آن جریان ندارد و صرفاً نهر اردن مرز مشترک فلسطین، اردن و سوریه را بوجود مىآورد.
در حال حاضر از حدود 27000 کیلومتر مربع، 20700 کیلومتر مربع در اشغال رژیم صهیونیستى است و صرفاً نوار غزه با 363 کیلومتر مربع وسعت و کرانه باخترى با 5900 کیلومتر مربع مساحت در اختیار فلسطینىها قرار دارد که این مناطق هم عملاً در تصرف اشغالگران است و ساکنین آن از هرگونه آرامش و امنیتى محرومند.
حدود سه میلیون نفر فلسطینى از سرزمین خود رانده و آواره شده و در نواحى گوناگون خاورمیانه و اروپا و آمریکا پراکندهاند، آنان غالباً در کشورهاى لبنان، اردن، مصر و سوریه و برخى کشورهاى عربى به سر مىبرند.(7)
در گذر تاریخ
سرزمین فلسطین از قدیمىترین مناطق مسکونى جهان به شمار مىآید و مهاجران سامى نژاد به نام کنعانیان در 3500 سال قبل از میلاد به این ناحیه مهاجرت کردند و در آن سکنى گزیدند در هزار سال قبل از میلاد قومى به نام «فیلسطین» جاى آنها را گرفتند که نام فلسطین هم از همین قوم گرفته شده است.
در 539 قبل از میلاد کورش با تأسیس نخستین امپراتورى ایرانى بابل و فلسطین را به تصرف خود درآورد، با انقراض هخامنشیان در 330 قبل از میلاد فلسطین به دست جانشینان اسکندر مقدونى افتاد و یونانیان تا 198 سال پیش از میلاد آن را تحت کنترل داشتند.
در سال 63 قبل از میلاد فلسطین به تصرف رومیان درآمد و با تجزیه این امپراتورى به دو بخش غربى و شرقى به عنوان یکى از مهمترین ایالات روم شرقى تحت کنترل دولت بیزانس که مرکز آن در قسطنطنیه (استانبول ترکیه) قرار داشت در آمد. با رسمیت یافتن آیین مسیح در میان رومیان، این آیین در فلسطین رواج یافت.
در سال 611 میلادى این ناحیه بار دیگر به تصرف ایرانیان درآمد که هراکلیوس امپراتور روم فلسطین را از ایرانىها بازپس گرفت.
در همین اوان با ظهور دین اسلام در شبه جزیره عربستان و بعثت نبى اکرم در شهر مکّه، قدرت معنوى، مذهبى و سیاسى جدیدى در جهان ظاهر گردید. در سال 634 م سرزمین فلسطین به همراه شام به تصرف رزمندگان مسلمان درآمد و این نواحى جزو قلمرو جهان اسلام شد.
مرکز خلافت اسلامى در آن روزگاران دمشق در نزدیک فلسطین بود و به فرمان خلفاى وقت مسجد الاقصى و قبة الصخره در بیت المقدس با اسلوب معمارى اسلامى ساخته شد.
از آن جا که این شهر براى یهودیان و مسیحیان قداست ویژهاى داشت و قبله نخستین مسلمین هم به شمار مىآمد، در این دوران پیروان آیینهاى توحیدى مذکور در اجراى مراسم ویژه مذهبى خود از آزادى کامل برخوردار بودند و آزادانه مراسم و شعائر مذهبى خود را انجام مىدادند.
به همین دلیل آدام متز اعتراف مىکند: آن چه که ممالک اسلامى را از اروپاى مسیحى تفکیک مىکند وجود اقلیتهاى مذهبى غیر مسلمان است که در این نواحى آزادانه به سر مىبردند در صورتى که در اروپاى مسیحى یک چنین چیزى هرگز دیده نمىشد، این آزادى را یهودیان و مسیحیان بر اثر یک سلسله پیمانها و قوانینى کسب کرده بودند، او مىافزاید بین پیروان سه دین بزرگ در قلمرو مسلمین چنان هم زیستى و رفتار مسالمتآمیز قرار داشت که گویى یهود و مسیح از قلمرو حکومت مسلمین بیرون هستند و این وضع براى اروپاى قرون وسطى هرگز قابل درک نبود.(8)
رشد و توسعه روزافزون دین اسلام در فلسطین موجب شد که زبان عربى در آن گسترش یابد و حتى مسیحیان به زبان عربى سخن گویند.
در جنگهاى صلیبى که از سال1096 تا 1099 میلادى طول کشید سرانجام بیت المقدس به تصرف مسیحیان درآمد و مملکت لاتینى اورشلیم شکل گرفت، فاتحان مزبور در برخورد با مسلمین قساوتهایى بروز داده و جنایاتى مرتکب شدهاند که روى مغولان وحشى را سفید نمودهاند.
پرفسور جان دیون پورت مىنویسد:قواى مهاجم هیچ ملتى در هیچ عصر و زمانى در هرزگى، شرارت و بى شرمى، شهوترانى،فسق و فجور بیشتر از این دست که بنام جنگ مقدّس رفته بودند، نبوده است.
جنگ جویان صلیبى عنیفترین و شدیدترین نمونههاى تعصب را تشویق و ترویج نمودند، جنگ یک وظیفه مقدّس تلقى گردید و به جاى دعا و احسان و کارهاى نیک قتل مسلمین کفاره گناهان در معاصى شناخته مىشد.(9)
گوستاولوبون نوشته است: اینان پایه قساوت و خونخوارى را به جایى رسانیدند که نظیرش را در میان هیچ مذهبى نمىتوان یافت.(10) ویل دورانت نیز گزارش وحشتناک و فجیعى از این کشتارها و جنایات ارائه کرده است.(11)
مملکت لاتینى در سرزمین فلسطین تا سال 1187 م دوام داشت که در این سال سلحشور مسلمان و دلاور کُرد، صلاح الدین ایوبى، بیت المقدس را فتح کرد و سلسله ممالیک مصر به تدریج صلیبىها را از این ناحیه بیرون راندند که تا اوایل قرن شانزدهم بر فلسطین حکمرانى مىنمودند از سال 1517 م فلسطین یکى از ایالات پر اهمیّت عثمانى به شمار مىآمد.(12)
تیر توطئه
با شروع دوران زوال امپراتورى عثمانى در اواخر قرن نوزدهم و هم زمان با اوجگیرى سیاستهاى ضد یهودى در مناطقى از اروپا، تحرکى از یهودیان پراکنده شکل گرفت که به صهیونیزم معروف شد آنان خواهان ایجاد یک وطن ملّى و استقرار تمامى یهودیان در این سرزمین بودند، به موازات آن جنبش اعراب ملى گرا که در قلمرو امپراتورى عثمانى بود پا گرفت که خواهان خروج از استیلاى این ابرقدرت مسلمان بودند، از سوى دیگر انگلستان که خواهان از هم پاشیدگى این دولت مقتدر بود وعده همکارى به اعراب داد و در راستاى این برنامه در سال 1915م به شریف مکه وعده استقلال داد. اگرچه طبق توافق طرفین تمامى سرزمینهاى عربى در محدوده کشورهاى کنونى عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، عربستان و اردن جزو مناطق شریف حسینبن على(شریف مکه) قرار مىگرفت امّا عملاً انگلستان پس از استقرار قیمومیت بر فلسطین مدعى شد که این سرزمین جزو قلمرو مورد نظر نبوده است.
در سال 1917 م لرد بالفور، وزیر امور خارجه وقت انگلستان به صهیونیستها وعده داد که در استقرار یک میهن ملّى براى آنان در سرزمین فلسطین اقدام خواهد کرد و دولت بریتانیا در سال 1922 م از سوى جامعه ملل قیمومیت این کشور اسلامى را بدست آورد و جمعیت مهاجر یهود از پنجاه هزار نفر در اوایل قرن بیستم به سیصدهزار نفر در شروع جنگ دوم جهانى رسید.
این رفتار تبعیضآمیز دولت انگلستان علیه مسلمانان فلسطین و حمایت یکجانبه از یهودیان مورد اعتراض فلسطینىها قرار گرفت و آنان در سال 1936 م اعتصابات گستردهاى را سامان دادند در پاسخ دولت انگلستان فلسطین را به صورت سه کشور مجزا پیشنهاد داد، دولت یهودى در شمال، دولت عرب در جنوب و یک کشور میانگیر در محدوده بیت المقدس و تلآویو - یافا و تحت نظر دولت انگلستان تشکیل مىشد که فلسطینىها این نیرنگ را نپذیرفتند.
سرانجام تروریستهاى صهیونیست براى بیرون راندن فلسطینىها به عملیات رعبانگیز و ایذایى دست زدند و صرفاً در یک مورد در دهکده دیریاسین 254 نفر مسلمان را کشتند. با عقب نشینى نیروهاى انگلیسى دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 م اعلام موجودیت کرد.
مردم فلسطین مبارزات پراکندهاى را علیه متجاوزان مزبور ادامه دادند و در سال1959 م جنبش آزادى بخش ملى فلسطین (فتح) را پایه گذارى کردند که نخستین جریان ملّى فراگیر با هویت فلسطینى بود. در سال 1964م و در اجلاس سران عرب پیشنهاد تشکیل سازمان آزادى بخش فلسطین (ساف) مطرح گردید که در همان سال جلسه شوراى ملى فلسطین در شهر بیت المقدس به تصویب رسید.
در سال 1967م جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل صورت گرفت که طى آن کرانه غربى رود اردن(از کشور اردن)، نوار غزّه متعلق به مصر و نیز صحراى سیناى مصر و بخشهایى از خاک سوریه در بلندىهاى جولان توسط صهیونیستها اشغال شد.(13)
خطا و خیانت و جنایت
حمایت گسترده فلسطینیان ساکن کشور اردن از جنبشهاى خودجوش فلسطینى، پادشاه وقت اردن، ملک حسین، را در موجى از هراس قرار داد و در نتیجه فلسطینىها با یکى از مصایب خونین و تلخ تاریخ خود مواجه شدند زیرا نیروهاى اردن در یک سرکوبى گسترده فاجعه سپتامبر سیاه را بوجود آوردند. در سال 1974م سازمان آزادى بخش فلسطین به عنوان تنها نماینده قانونى مردم فلسطین از سوى سران اجلاس عرب به رسمیّت شناخته شد و در همان سال به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل متحد پذیرفته شد.
اما نه این جنبش و نه اعراب مسلمان و نه سازمانهاى بین المللى، موفق شدند از دردها و آلام و رنجهاى مردم فلسطین بکاهند بلکه این زخم خون چکان جهان اسلام همچنان کهنهتر و عفونىتر شد. به عنوان مثال در سال 1980م نخست وزیر وقت اسرائیل و انور سادات رئیس جمهور مصر در کمپ دیوید آمریکا قرارداد صلح و سازش را با میانجى گرى آمریکا به امضاء رساندند این خطاى خطرناک، اسرائیل را براى ادامه جنایات و تجاوزات گستاختر ساخت و کمى بعد شروع به گسترش خود نمود و در اولین گام بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام کرد و به گسترش شهرکهاى یهودى نشین در کرانه باخترى رود اردن اقدام نمود.
دو سال بعد ارتش رژیم اشغالگرقدس تهاجم گستردهاى را به کشور مظلوم لبنان آغاز کرد، به این بهانه که هستههاى اصلى جنبش مقاومت فلسطین را درهم بکوبد، قتل عام فلسطینىها در اردوگاههاى صبرا و شتیلا صفحهاى تاریک از این یورش خونین است که سازمانهاى بین المللى در برابرش سکوت کردند. اسرائیلىها که لبنان را از زمین و هوا و دریا مورد حمله قرار دادند شهرهاى طایر، صیدون، نبطیه و طرابلس را ویران کردند و تا حوالى بیروت پیشروى نمودند عملیات وحشیانه مزبور هزاران تن کشته داد، در ضمن بسیارى از پلها، لولههاى نفت و گاز، فرودگاهها، بیمارستانها، مدارس و دانشگاهها، ساختمانهاى مهم، خانه و کارخانهها و موزهها به کلّى تخریب و اثرى از اغلب آنان بر جاى نماند، گرچه در سال بعد اسرائیل تعهد داد هرچه زودتر لبنان را تخلیه کند و به روابط خصمانه با این کشور پایان دهد ولى تهاجمات خود را علیه لبنانىها بویژه شیعیان ادامه داد و در نواحى جنوبى ضمن آواره نمودن و کشتار افراد شیعه خرابىهاى فراوانى را به بار آورد، برخى از شخصیتهاى برجسته از جمله سید عباس موسوى رهبر حزب اللّه را به شهادت رسانید و متعاقب آن دره بقاع را که محل استقرار شیعیان است مورد حمله قرار داد، هنوز هم اسرائیل مناطقى از جنوب لبنان را که در منطقه شبعا واقع شده تحت اشغال خود قرار داده است.(14)
سازش با رژیم صهیونیستى به رغم این همه عوارض خونین همچنان ادامه یافت که نمونه آن کنفرانس صلح مادرید است که در سال 1993 صورت گرفت، در سپتامبر همین سال توافق نامه اسلو که میان رژیم صهیونیستى و ساف منعقد گردید نوعى خودگردانى با اختیارات محدود در منطقه غزه و اریحا که 5/1% از مساحت کل فلسطین را تشکیل مىدهد به سازمان آزادى بخش فلسطین داده شد اما رژیم صهیونیستى که قبل از این قراداد بر 50% از اراضى کرانه باخترى اردن دست اندازى کرده بود بر 73% مساحت آن مستولى گردید.
در سال 1998 م قرارداد واى ریور(مریلند) میان رژیم صهیونیستى و عرفات باعث تغییر معامله سیاسى از زمین در مقابل صلح به امنیت در مقابل صلح و گسترش مجدد حضور رژیم صهیونیستى در کرانه باخترى شد.(15)
غزّه زندان یک میلیون نفرى
نوار غزه با 45 کیلومتر طول 6 تا 11 کیلومتر عرض و مساحت 365 کیلومتر مربع از یک سو به فلسطین اشغالى و از سوى دیگر به مصر محدود است. در این ناحیه شهرهاى باستانى رفح، غزه، دیرالبلج، خان یونس و تعدادى روستا و اردوگاه وجود دارد.
غزه از شمال غربى به دریاى مدیترانه و از جنوب شرقى به ارتفاعات مىرسد، زمینهاى شیب دار بین این دو بخش قابل کشت بوده و محصولاتى چون زیتون، انگور، انجیر و بادام در آن بدست مىآید، کار در کارگاههاى نسّاجى، بافندگى، صنایع فلزى و ساختمانى هم شغل دیگر ساکنان غزّه است. با این حال میزان بیکارى در آن زیاد است. رژیم صهیونیستى ساحل آن را تحت کنترل شدید دارد و به همین دلیل امکان رفت و آمد فلسطینىها از مسیرهاى آبى وجود ندارد. چند گذرگاه غزه را به فلسطین اشغالى و یک گذرگاه به نام رفح آن را به مصر وصل مىکند، گرچه غزه که تا پانزده سال قبل یکى از استانهاى فلسطین بود بر اثر مذاکره عرفات با اشغالگران مقرر گردید در آن کشور فلسطین بوجود آید با این حال تا تأسیس این سرزمین با استقلال کامل راه زیادى در پیش است.
صهیونیستها شهرکهاى زیادى را که در غزه ساخته بودند مدتى قبل تخلیه کردند و ظاهراً منطقه را به فلسطینىها تحویل دادند اما در واقع غزه به جاى یک منطقه آزاد و مستقل به یک زندان خیلى بزرگ شباهت دارد. برق آن از نیروگاه مناطق اشغالى تأمین مىشود که هر لحظه اسرائیلىها مىتوانند آن را قطع کنند، امکانات درمانى و بهداشتى در غزه خیلى ناچیز است و بیماران براى درمان باید از منطقه خارج شوند، مدرسهها هم منظم باز نمىباشند و به دلیل نارسایى آموزشى و تسهیلات اندک و امکانات ناچیز میزان بیسوادى در غزه زیاد است.
بیشتر نیازهاى جمعیت یک میلیون نفرى غزه را سازمانهاى خیریه و بین المللى و برخى کشورهاى اسلامى تأمین مىکنند. غزه ارتش ندارد و نیروهاى نظامى مختلفى امنیت آن را عهده دارند، نوار غزه هم اکنون تحت کنترل جنبش حماس قرار دارد و سازمان فتح در کرانه باخترى استقرار یافته است.
سازمان فتح با اشغالگران و حامیان آنها رابطه دارد ولى حماس مبارزه با صهیونیست را کنار نگذاشته است، رژیم اسرائیل ادعا مىکند براى دفع حملات موشکى از نوار غزه به منطقه آنها این قلمرو را آزاد نمىگذارد و به همین دلیل هر چند وقت یک بار به غزه حمله مىکند و اغلب در این تجاوزها غیرنظامىها و جوانان به شهادت مىرسند.(16)
صلابت و مقاومت
بدون شک اشغال سرزمین مسلمانان فلسطین ناشى از توطئههاى سازمانهاى بین المللى به سرکردگى آمریکا و انگلیس، بى توجهى دولتهاى عربى در جلوگیرى از تشکیل این غده سرطانى است، مردم این سرزمین مسؤولیت شکست سال 1948م و پس از آن سال 1967م را متوجه رژیمهاى مرتجع منطقه مىدانند که هویت مستقل فلسطین را قربانى منافع سیاسى خود کردند. به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستى از سوى ساف گام مهمى در عقب نشینى این سازمان نسبت به حقوق از دست رفته مردم فلسطین و کسب امتیازى بزرگ براى این رژیم به شمار مىرود.
بر اساس توافق نامه اسلو، سازمان ساف بندهایى از منشور فلسطین را که بر ادامه مبارزات مسلحانه و ضرورت نابودى اسرائیل تأکید داشت حذف کرد که این اقدام خشم مسلمانان را برانگیخت. اکنون با وجود 15 سال که از امضاى این موافقت نامه مىگذرد مردم فلسطین به اندک حقوق قانونى خود نرسیدهاند و مذاکرات سیاسى با اشغالگران نتجهاى بجز گسترش جنایت صهیونیستها و کشتار مردم بى دفاع فلسطین به همراه نداشته است.(17)
این روند اسفانگیز و توأم با خطا و خیانت موجب گردید تا از درون جوششهاى مردمى جنبش جهاد اسلامى شکل گیرد.
گروهى از جوانان فلسطینى که مشغول تحصیلات دانشگاهى در مصر بودند و در رأس آنان شهید دکتر فتحى شقاقى قرار داشت این خیزش را راهبرى کردند.
جنبش جهاد اسلامى که در سال 1979م بنیان نهاده شد پاسخى اسلامى و انقلابى به این پرسش فلسطینى بوده است که مىتوان با تأثیر پذیرى از اندیشه دینى و نیز فرهنگ و هویت اسلامى و بومى طرحى را براى مشکلات سیاسى و اجتماعى پایه گذارى کرد.
این جنبش شعارهاى اسلام را به عنوان خاستگاه و جهاد ودفاع را به عنوان وسیله مطرح ساخت تا از این رهگذر به نبرد با اشغالگران برخیزد و پاسخى به سازشکاران و مرتجعین بدهد. شقاقى به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى کتابى درباره امام خمینى به نگارش درآورد و در سال1981م از مصر به فلسطین بازگشت و این جنبش را رهبرى کرد، در سال1983 م دستگیر و یازده ماه در غزه زندانى شد، چندین بار دیگر نیز راهى زندان و یا تبعیدگاه گردید و سرانجام سازمان جاسوسى موساد وى را در مسیر بازگشت از لیبى به دمشق در سال 1995 م ترور کرد، بعد از شهادت وى دکتر رمضان عبداللّه جانشین شقاقى شد.
در دوره 1984 م تا 1990 م جنبش جهاد اسلامى در حدود 196 عملیات نظامى را برنامه ریز کرد و به اجرا درآورد که طى آنها ضربات سختى به اشغالگران وارد شد و تعدادى از صهیونیستها که جزو نیروهاى نظامى بلند پایه و مهم اسرائیل بودند به هلاکت رسیدند.(18)
قیام انتفاضه
انتفاضه همان قیام سراسرى و عمومى مردم فلسطین علیه رژیم اشغالگر است که در دسامبر 1987 م شروع شد، این عنوان به معناى جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت مىباشد و برگرفته از حرکت پرندگان است که هنگامیکه قطرات باران بر روى بال و پرشان قرار دارد مىکوشند با حرکتى برق آسا خود را خلاصى بخشیده و رهایى یابند.
از نظر سیاسى و اجتماعى انتفاضه رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غیر مسلّح فلسطین در قبال رژیم صهیونیستى است و عامل تعیین کننده آن متکى به حضور آگاهانه و مؤثر مردم است و با حذف نقش مردمى این قیام مفهومى ندارد. چون فلسطینىهاى معترض و خشمگین نسبت به اشغالگران نفرت خود را با پرتاب سنگ بروز مىدهند از آن به انقلاب سنگ هم یاد کردهاند.
در تاریخ معاصر فلسطین از آغاز اشغالگرى تا کنون چهار انتفاضه رخ داده که عمر سه تاى آن کوتاه بود. در واقع سه انتفاضه اول در همان مقطع اول تاریخ معاصر این سرزمین به وقوع پیوست. در دسامبر 1987 م در پى یک جریان حادثه رانندگى در فلسطین اشغالى و کشته شدن چند نفر از فلسطینىها توسط رانندگان اسرائیلى انتفاضه بزرگ یا اول آغاز شد.
ورود آریل شارون معروف به قصاب صبرا و شتیلا به مسجد الاقصى در مهرماه 1379 موج خشم فلسطینىها را برانگیخت که انتفاضه دوم را رقم زد که به آن انتفاضه مسجدالاقصى هم مىگویند.
علاوه بر رویارویى با سربازان اشغالگر حرکت تدریجى به سمت نافرمانى مدنى در بیشتر بخشهاى کرانه باخترى و نوار غزّه شکل گرفت. کمیتههاى مردمى رژیم را به چالش کشیدند و مدارس زیرزمینى را بعد از تعطیلى مدارس صهیونیستى به وجود آوردند، کالاهاى اسرائیلى تحریم شد، مردم کارتهاى هویت نظامى صادر شده را کنار گذاشتند و از پرداخت مالیات امتناع کردند، همه اینها بدان علت بود که در روشهاى گوناگون و به منظور آشفته کردن ارتش دشمن انجام مىشد، سریعترین دست آورد انتفاضه در سال 1987م بود که به صورت جدّى تداوم اشغالگرى را به چالش مىطلبید و به دنبال جایگزین براى آن بود.
انتفاضه مسجدالاقصى اعتبار استراتژى مقاومت مردمى را علیه اشغالگران بازگردانید و غبار از چهره این خیزشهاى عمومى که عملیات سازشکارانه آن را پوشانیده بود، زدود اگرچه انتفاضه سال 2000 میلادى(دوم) طى پنج سال حدود چهار هزار شهید و بیش از 700 مجروح بر جاى گذاشت اما چنان بنیادهاى محورى رژیم صهیونیستى را دچار تزلزل نمود که تا کنون این حوادث و تهدیدات را به خود ندیده بود، اسرائیل براى سرکوب این آتشفشان خشم خسارتهاى کلانى را متحمل گردیده است و یکى از علل کسرى بودجه در این رژیم اختصاص بودجههاى زیاد به وزارت دفاع و امنیت داخلى مىباشد. بطورى که در سال 1380 حدود یک میلیارد دلار فقط به این وزارت خانه اختصاص یافت و با این وجود موفق نشد آن را متوقف کند.
بنابه گزارشهاى روزنامههاى وابسته به رژیم اشغالگر قدس خسارات وارده به این دولت نامشروع بیشتر از تلفات و زیان هایى است که صهیونیستها در طول جنگهاى خود با کشورهاى عربى متحمل گردیدهاند، زیانهاى اقتصادى، فروپاشى درآمدهاى بخش گردشگرى، مهاجرت معکوس، تخلیه شهرکهاى صهیونیستى، تخریب وجهه بین المللى رژیم اسرائیل و پایان پذیرفتن افسانه شکست ناپذیرى ارتش صهیونیستى از ثمرات انتفاضه بوده است.(19)
توانها و دستاوردهاى خیزش خودجوش
1- خستگى ناپذیرى مبارزین فلسطینى براى دست یابى به آزادى که البته نسبت به نسل قبلى مذهبى ترند و در تعمیق ارزشهاى معنوى مىکوشند.
2- ظهور اندیشههاى نوین مبارزاتى با راهکارهاى جدید در سطح منطقه و جهان.
3- جوشش افکار عمومى مسلمانان در سطح منطقه و جهان، که علیه کشتارهاى فلسطینیان در برابر نهادهاى بین المللى بروز کرد.
4- تحریک افکار عمومى حتى در اروپا و آمریکا علیه رفتار جنایتکارانه صهیونیستها.
5 - استفاده از عملیات استشهادى در مبارزه و مقابله با اشغالگران.
6- تداوم حمایت معنوى و سیاسى جمهورى اسلامى ایران از انتفاضه و قیام بر حق مردم.
7- اتحاد و انسجام گروههاى مبارز و سیاسى فلسطین.
8 - افشاء رفتار جانبدارانه آمریکا نسبت به رژیم اشغالگر قدس، ایالات متحده گرچه بر حسب ظاهر به عنوان میانجى بى طرف در گفتگوهاى صلح بین صهیونیستها و فلسطینىها مشارکت کرد امّا همواره کوشیده است منافع و مصالح این رژیم را در منطقه حفظ کند، به همین جهت آمریکا تلاش مىنماید تا انتفاضه هرچه زودتر متوقف گردد.
9- خواسته مهم فلسطینىها این است که آوارگان این ملت که در کشورهاى گوناگون پراکندهاند و تعداد آنها به حدود چهارمیلیون نفر مىرسد به سرزمین خود بازگردند، استمرار انتفاضه مىتواند مجامع بین المللى را وادار سازد تا رژیم صهیونیستى را مجبور کند به این تقاضاى بر حق مردم فلسطین تن دهند.
10- رژیم اشغالگر قدس با هدف یهودى سازى مناطق فلسطینى به ویژه بیت المقدس، جدایى مناطق فلسطینى از یکدیگر، قطع راههاى مهم ارتباطى فلسطین و دستیابى به منابع آبى تا کنون حدود یکصد و پنجاه شهرک ساخته است، صهیونیستها که با این حرکت مىخواهند نقشه دموگرافیک فلسطین را به نفع خود تغییر دهند و زمینه انتقال دیگر یهودیان مناطق جهان را به این سرزمین فراهم سازند در دهههاى اخیر به شهرک سازى سرعت بخشیده بود که وقوع انتفاضه تا حدودى توانسته است مانع از شهرک سازى گردد، عملیات شهادت طلبانه آن چنان بر روحیه صهیونیستها اثر گذاشته که بر اثر نظر سنجى برخى رسانههاى وابسته به رژیم اشغالگر قدس 64 % از شرکت کنندگان در این نظرخواهى به لحاظ فکرى و روحى ناراحتند و 38% به فکر ترک اسرائیل هستند.
برخى آمارها هم نشان مىدهد شهرکهاى مزبور از سکنه خالى شده و مناطق خالى آنها تا حدود 40% وسعت این مناطق مىرسد، این پدیده در شهرکهاى شمالى غزه مشهودتر است.(20)
11- حضور زنان فلسطینى در انتفاضه، عملیات شهادت طلبانه مهمترین آرزوى دختران فلسطینى است، ابوعشیه از شهر نابلس اولین کسى بود که در انتفاضه مسجد الاقصى دست به عملیات استشهادى زد،یکى از این بانوان با انفجار کمربند حاوى مواد منفجره خود، بیست و یک صهیونیست را به هلاکت رسانید و حدود صد نفر را زخمى کرد، بیش از یکصد تن از زنان و دخترانى که قصد این عملیات را داشتهاند و قبل از اجراى آنها دستگیر شدهاند، در زندان رژیم اشغالگر قدس به سر مىبرند.(21)
جنبش حماس
جنبش حماس که ریشه در گردانهاى شبه نظامى از قبیل عقابهاى سرخ، پلنگهاى سیاه، گردانهاى قسامو شاخه نظامى خودجوش دیگر دارد، در سرعت بخشیدن به خروشهاى عمومى و فراگیر انتفاضه دخالت داشت.این جنبش نه تنها در انتخابات شهرى که در انتخابات قانون گذارى هم حضور یافت.
حمزه در غزه، در روزهاى نخستین اولین انتفاضه تولد یافت و در کرانه غربى رود اردن پیروزى را نصیب خود کرد و ضمن آن که ساختارهاى مخفیانه را حفظ نمود، برخى اعضایش مقامهاى رسمى را اشغال نمودند و در حالى که خالد مشعل دفتر سیاسى آن را اداره مىکند اسماعیل هنیه قدرت را در رأس دولت خودگردان فلسطین به عنوان نخست وزیر در دست گرفت. این دولت گرچه از آغاز تشکیل با مشکلات گوناگونى روبرو بوده، نمىخواهد شرایط ظالمانه آمریکا و اتحادیه اروپا را بپذیرد و از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستى امتناع مىکند.
زیرا فلسطینىها بدان جهت به حماس رأى دادهاند که در مقاومت علیه اشغالگران کارنامهاى درخشان دارد، از خاستگاه اجتماعى نیرومندى برخوردار است و در مدیریت شهرى هم نیرومند است، رهبرانش همچون افراد عادى ساده و بدون آلایش زندگى مىکنند.
از زمانى که محمود عباس (ابومازن) در سال2004 م اداره تشکیلات خودگردان را به دست گرفت رژیم اشغالگر قدس به بهانه عدم وجود شریک فلسطینى او را نادیده تلقى کرد و هیچ امتیازى به وى نداد از سوى دیگر ناتوانى وى در امور سیاسى و اجتماعى و بین المللى و شکست کابینهاش از عواملى بود که فلسطینىها را ناامید کرد و همین امر در افزایش حمایت عمومى از حماس مؤثر واقع شد به این امید که جنبش جدید جایگزین فتح گردد
اما وقتى حماس روى کار آمد ابومازن در محاسبات رژیم صهیونیستى و جهانى به شخصیت محورى تبدیل شد و کسى که در ماههاى گذشته کاملاً مطرود بود به نمادى مهم و فردى مورد توجه مبدّل گشت و تنها رهبر فلسطینى لقب گرفت که اسرائیلىها و غربىها حاضرند با او تعامل داشته باشند، به موازات آن ساف که نادیده انگاشته مىشد پس از انتخابات حماس به صورت نمادى مهم و مرجع از سوى آمریکا و اروپا و محافل سازشکار منطقه معرفى گردید که باید به نقش آن توجه و مشروعیت آن براى همه فلسطینىها پذیرفته شود.
اما از سوى دیگر دولت فلسطین به رهبرى حماس براى تشکیل دولت وحدت ملّى براى مشارکت همه احزاب و گروههاى فلسطینى کوشیده است ولى براى شکلگیرى با دشوراىهایى مواجه مىباشد.
زیرا با جنبش فتح و دولت ابومازن اختلاف اصولى دارد، با محدودیت منابع مالى روبروست و برخى اعضاى کابینهاش از جمله هشت وزیر و 37 نماینده شوراى قانون گذارى، توسط دولت اشغالگر صهیونیستى دستگیر شدهاند.
دولتهاى غربى در صورتى کمک به دولت فلسطین را ادامه مىدهند که مقاومتهاى مردمى و انتفاضه که به تصور آنان یک نوع خشونت است کنار نهاده شود. به حالت تعلیق درآمدن برخى پروژهها، بلوکه شدن درآمدهاى مالیاتى، مشکلات معیشتى و عدم پرداخت به موقع حقوق کارمندان و معلمان، قطع آب و برق مراکز درمانى و گسترش ناامنىها، کشتارها و دستگیرىها از سوى صهیونیستها از دیگر گرفتارىهاى حماس است.
حماس با مشاهده فجایعى اسفانگیز با نگرشهاى جدید مىکوشد قدرت را با دیگران تقسیم کند چرا که تداوم این دشوارىها مقاومت را دچار شکست مىکند و اگر دولت وحدت ملى با حضور تمام گروههاى مبارز شکل گیرد مىتواند از این مشکلات تا حدودى بکاهد.(22)
حماس با چالشهاى زیر روبروست:
1- سازماندهى مجدّد وضع داخلى فلسطین بر اساس وحدت ملّى و انسجام عمومى و تداوم آن.
2- ایجاد اصلاحات فراگیر و از بین بردن پایههاى فساد ادارى و مالى.
3- خنثى کردن تبلیغات مسموم و افزایش اعتماد عمومى براى ادامه حیات سیاسى و اجتماعى.
4- حماس باید توانایى اجرایى و ادارى خود را چنان به نمایش بگذارد که اولاً از اصول و آرمانهاى خود دست بر ندارد و اجازه ندهد برخى مرتجعین و سازشکاران اهداف منفى قبلى را که به ضرر ملت فلسطین است تحمیل کنند.
5 - حماس باید مراقب باشد هنگامى که در رأس هرم قدرت قرار مىگیرد، ابرقدرتها روى در روى آن خواهند ایستاد و به مقابله با آن برخواهند خاست چنانچه این گونه اوضاع را ناظر هستیم و آنها در صدد بر اندازى کابینه و حتى جنبش حماس هستند بنابراین رابطه خود را با حرکتهاى خودجوش قطع نکند و نیز براى رفع نیازهاى مردم باید اهتمام لازم را به کار ببرد تا صلابت خود را افزایش دهد.(23)
حزب اللّه لبنان و اشغالگران قدس
اولین هستههاى مقاومت اسلامى در لبنان، در برابر اشغالگران قدس در سال 1982 م بوجود آمد، همان زمانى که غاصبان صهیونیستى یورش گستردهاى را علیه این سرزمین آغاز کردند.
از این روى گروههاى شیعه که غالباً در بعلبک استقرار داشتند موفق شدند تشکیلات واحدى بوجود آورند، این مقاومت منسجم در نهایت بستر لازم را براى تولید حزب اللّه لبنان فراهم کرد. جوانانى که خود را پیرو امام خمینى مىدانستند و پیروزى انقلاب اسلامى در تقویت روحیه آنان تأثیر فراوانى داشت اساس این تشکّل را فراهم ساختند، آنان حول محورى گرد آمدند که مختصات ذیل را داشت: حضور شخصیتهاى شیعى در رأس هسته مقاومت، کوشش براى رفع محرومیت اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى از لبنان، برخوردارى از حمایتهاى مرجعیت شیعه بخصوص حضرت امام خمینى، تأثیرپذیرى از سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ایران، مخالفت با اشغالگرى و کسب استقلال کامل سیاسى لبنان، مبارزه با بى عدالتى سیاسى و اجتماعى و نظام طایفهگرى در لبنان.
این تشکّل اگرچه به دلیل ملاحظات امنیتى به صورت غیر علنى فعالیت مىکرد اما وقتى سازماندهى حزب اللّه استوار یافت و شاخه نظامى آن، استحکام لازم را بدست آورد، این تشکّل احساس نمود گرچه کتمان این مسئله مقاومت را از ضربه پذیرى و نابودى زود هنگام حفظ مىکند امّا از نظر دستاوردهاى سیاسى، حزب اللّه را در حاشیه گروههاى سیاسى دیگر قرار مىداد.
از این جهت در ششم ژانویه سال 1984 م مقاومت اسلامى در لبنان با صدور اولین بیانیه نظامى اعلام موجودیت کرد، در این ایام تشکّل مزبور سعى در گسترش و همه گیر نمودن مقاومت داشت و پس از مدتى موفق شد بعد از بعلبک در بیروت و نواحى جنوبى حضورى فعال یابد. این امر موجب شد حزب اللّه بدون واهمه لو رفتن، حجم عملیات نظامى علیه ارتش اسرائیل در جنوب لبنان را افزایش دهد.
این حرکت خود جوش عملیات شهادت طلبانه را در 11 نوامبر 1982 م علیه مقرّ فرماندهى ارتش اسرائیل در شهر احمد قیصر انجام داد که منجر به هلاکت 76 افسر و سرباز صیهونیستى شد.
بر اثر فشارهاى نظامى حزب اللّه طى سالهاى 1983 و 1984 م رژیم اشغالگر قدس در 14 ژانویه 1985 م تصمیم به عقب نشینى از لبنان نمود و نخستین شکست رسمى خود را تجربه کرد که البته هنوز نواحى جنوبى را در اختیار داشت.
امّا مقاومت قهرمانانه مردم مسلمان و خصوص شیعیان لبنان که در حزب اللّه تبلور یافت بار دیگر برگ زرینى را بر تاریخ لبنان مظلوم افزود. تخلیه اراضى اشغالى جنوب لبنان از طرف این رژیم به اعتراف دوست و دشمن یک شکست آشکار نظامى بود که این پیروزى عظیم در ماه مه سال 2000 م مطابق خرداد 1379 ش به دست آمد و رژیم غاصب بعد از بیست و دو ماه به مرزهاى بین المللى باز گشت.(24)
در تیرماه سال 1385 / 2006 میلادى ارتش اسرائیل به بهانه آزادسازى اسراى خود و نیز تضعیف توانمندىهاى حزب اللّه،منزوى کردن و در نهایت نابودى این تشکّل شیعى تهاجم گسترده و خونینى را علیه لبنان آغاز کرد. این بار نه تنها حزب اللّه خلع سلاح نگردید بلکه در مقابل ارتشى قدرتمند که مورد حمایت استکبار جهانى است، دلیرانه مقاومت کرد و حماسهاى شکوهمند و سرور آفرین و امیدوار کننده را رقم زد.
حزب اللّه در این نبرد که سى و سه روز طول کشید جایگاه خود را به عنوان نیروى دفاعى و بازدارنده در کشورش به اثبات رسانید و پایدارىهاى مقاومت اسلامى با تکیه بر ایمان و اتحاد لبنانىها، ابر قدرتها و اشغالگران را وادار به عقب نشینى نمود و پس از مناقشات طولانى و گسترده قطعنامه آتش بس میان لبنان و رژیم صهونیستى به تصویب شوراى امنیت رسید هرچند این برنامه آن نهاد بین المللى نسبت به حوادث خونبار و جنایتکارانه متجاوزان تناسبى نداشت ولى روند مذکور پیروزى حزب اللّه و شکست متجاوزان غاصب را رقم زد.
این فتح نوید دهنده ثمرات ارزشمندى را به ارمغان آورد:
1- محبوبیت حزب اللّه از مرزهاى لبنان گذشته و پایگاه گستردهاى در جهان اسلام به دست آورد و بسیارى از مسلمانان به این واقعیت رسیدند که این تشکل نماد قدرت، عظمت و شرف آنان و مدافع راستین هویت اسلامى است. سید حسن نصراللّه دبیر کل حزب اللّه نیز به چهرهاى محبوب، با صلابت و مدافع ارزشها و تندیس پایدارى در میان مسلمین تبدیل گردید.
2- خنثى گردیدن اتهامات تروریستى علیه حزب اللّه و این نهاد به عنوان الگوى مقاومت و پایدارى و مبارزات ضد صهیونیستى در جهان مطرح گردید.
3- بهم ریختن تصور خیالى استکبار از توان همه جانبه حزب اللّه.
4- بى اعتبار گردیدن سازمانهاى بین المللى که بطور یک جانبه از اشغالگران قدس حمایت مىکردند.
5 - افزایش نفرت و انزجار مسلمانان از آمریکا و سایر زورگویان جهانى.
6- بیدارى جهان اسلام و تلاش مسلمین براى حفظ انسجام و عزت اسلامى.
7- نابودى طرح خاورمیانه بزرگ و کاهش سلطهگرى اروپا و آمریکا در خاورمیانه.
8 - فروپاشى افسانه شکست ناپذیرى رژیم صهیونیستى.
9- تنفّر جهانى از اشغالگران قدس.
10- تشدید مهاجرت معکوس از سرزمینهاى اشغالى توسط یهودیان به سوى کشورهاى مورد علاقه.
11- امیدوارى مبارزان فلسطین براى تداوم مبارزه.
ایران مدافع راستین ملّت فلسطین
علماى شیعه و بخصوص دانشمندان و علماى مبارز ایران به موازات تلاشهاى فکرى و علمى و ستیز با استبداد در جبهههاى فرهنگى و سیاسى، در دفاع از مردم فلسطین و محکوم نمودن تجاوزات رژیم صهیونیستى اهتمام ورزیدهاند.
آیة اللّه کاشانى که به تازگى از تبعیدگاه خود به تهران آمده بود با صدور اعلامیهاى خطاب به تمام مسلمین جهان در خصوص تشکیل دولت غاصب اسرائیل اعلام خطر کرد و در بخشى از آن خاطر نشان ساخت: تشکیل دولت صهیونیستى در آتیه کانون مفاسد بزرگ براى مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمىگردد، بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقى که مىشود از این ظلم فاحش جلوگیرى نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند. او به صدور این اعلامیه اکتفا نکرد و بر خلاف اختناق رژیم پهلوى مردم را به تظاهرات علیه تشکیل دولت غاصب اسرائیل فرا خواند و خود در جمع آنان نطقى ایراد کرد که در بخشى از آن آمده بود: حکومت اسلام از قدیم بر فلسطین حقى ثابت است و مسلمین تمام دنیا بخصوص مسلمانان ایران چنین اجازهاى را نمىدهند که آنان به این حق ثابت دست تعدّى دراز نموده و با چنگالهاى آلوده به فساد و ظالمانه برادران ما را درهم ریخته و خون آنان را بى رحمانه بریزید.(25)
مرحوم آیت اللّه سید محسن حکیم، مرجع عالیقدر وقت جهان تشیع، هیأتى را به کنفرانس اسلامى منعقد در لبنان (دى 1346 ش) اعزام داشت و پیامى به این کنفرانس فرستاد که در فرازى از آن آمده بود: زمامداران جهان اسلام باید بدانند که آزادى بیت المقدس و سرزمینهاى اشغال شده اسلامى و پاک ساختن آنها از وجود عناصر آلوده و دشمنان دیرینه فقط یک راه دارد و آن این که روش واحد و قاطعى را در بیرون راندن نیروهاى غاصب پیش گیرند و هرگز تسلیم شرایط موجود که موجب اتلاف وقت و راهحلهایى که موجب از دست رفتن بیت المقدس گردد نشوند، مسئله فلسطین یک مسئله اسلامى است هر چند گروهى مىکوشند آن را در یک چهارچوب کوچکى محدود سازند.(26)
امام خمینى در سخنان افشاگرانه خود به موازات مبارزه با رژیم پهلوى، خطر نفوذ عوامل صهیونیستى را مطرح مىنمودند و در پیام به حوزههاى علمیه در هشتم محرم 1387 ه.ق خطاب به استبداد شاهنشاهى فریاد زد: با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین و آواره کننده بیش از یک میلیون (نفر) مسلم بى پناه پیمان برادرى ببندید و عواطف مسلمین را جریحه دار نکنید(27)، امام برگزارى جشنهاى مفتضح دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهى را حرکتى از سوى کارشناسان اسرائیلى تلقى فرمود.(28)
در جمادى الاول 1384 ه.ق در مسجد اعظم قم در حالى که تحت کنترل سر نیزههاى دژخیمان رژیم پهلوى بود، فرمود: من به دول اسلامى مىگویم آقایان فلسطین مغصوب است، اسرائیل را بیرون کنید از فلسطین.(29)
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، امام خمینى که بارها خطر مبارزه با رژیم اشغالگر قدس را گوشزد کرده بود به منظور افشاگرى بیشتر علیه جنایات صهیونیستها و بیدار نمودن مسلمانان و احیاى آرمان مقدّس فلسطین روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانى قدس اعلام کردند تا مردم مسلمان در ایران و جهان طى راهپیمایىها و تظاهرات باشکوه این حقیقت را زنده نگه دارند و حمایت خویش را از حقوق مردم فلسطین اعلام کرده و با آنان هم دردى کنند.(30)
از سخنان و پیامهاى امام بر مىآید که روز قدس، روز اسلام، روز تجدید حیات اسلامى، روز اهتزاز بیرق اسلامى، افشاى خائنین و بسیج عمومى و هشدار به ابرقدرتها مىباشد.(31)
جانشین بر حق امام و تداوم بخش راه آن روح قدسى مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللّه العظمى خامنهاى نیز مهمترین مسئله جهان اسلام را ضایعه اشغال فلسطین بدست صهیونیستها دانسته و فرمودهاند:
«مسئله فلسطین، مسئله اول بین الملل اسلامى است. امروز که مبارزات ملّت فلسطین در زیر پرچم اسلام خواب از چشم دولت غاصب صهیونیستى و حامیانش ربوده است، بزرگترین وظیفه ملت و دولت ما و همه ملتها و دولتهاى مسلمان حمایت از این مبارزه است.»(32)
پىنوشتها:
1. بحارالانوار، علامه مجلسى، طبع جدید، ج 18، ص 317.
2. احادیث قدسى، ج اول، ص 136.
3. سیماى قدس مصلاى پیامبران، از نگارنده، ص 16.
4. طبقات، ابن سعد، ج 1، ص 242 - 241؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 606.
5. اطلس جامع گیتاشناسى (ویرایش سال 1387)، ص 90.
6. گیتاشناسى نوین کشورها(ویرایش سال 1384)، ص 311.
7. جغرافیاى کشورهاى مسلمان، عبدالرضا فرجى، ص 61، همان، ص 312.
8. پاسداران صلح و همزیستى، عباسعلى عمید زنجانى، ص 199 - 198.
9. عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، جان دیون پورت، ترجمه سید غلامرضا سعیدى، ص 139 - 138.
10. تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاو لوبون، ترجمه سید هاشم حسینى، ص 422.
11. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 13، ص 15.
12. گیتاشناسى نوین کشورها، ص 313، سیماى قدس، ص 105 - 104.
13. تاریخ نوین فلسطین، ص 280 - 279، ریشههاى ما هنوز زندهاند، ج 2، ص 33، و سیماى قدس، ص 144 تا 157.
14. جنگ براى لبنان، رابینویچ، ترجمه جواد صفایى و غلامعلى رجبى یزدى، فصل پنجم.
15. فلسطین سرزمین تاریخ و مقاومت، دفتر جنبش جهاد اسلامى، ص 30 - 29.
16. همشهرى، 11 بهمن 1386، ش 4479، مقاله محمد سرابى.
17. روزنامه اطلاعات، 5/3/1380، ش 22203.
18. فلسطین سرزمین تاریخ و مقاومت، ص 44 - 43.
19. فى ذکرى الانتفاضه، دارالجزیره للنشر لندن، طبع اول 1405، ص 12 - 7؛ انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، دکتر فتحى شقاقى، ص 25 - 13، گلبانگ مسجد، ش 139، ص 12، بازتاب اندیشه، ش 70، ص 109؛ رواق اندیشه، ش 35، ص 29.
20. نشریه الاهرام، 5 ژوئن 2001 م، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، ش سوم، بهار 1379، ص 64، روزنامه اطلاعات، 13/9/1382، ش 22936، ص 12.
21. روزنامه جمهورى اسلامى 18/9/1383، ش 7342، ص 7، ماهنامه نداى قدس، 1/4/1383.
22. امت مسلمان دیروز امروز، از نگارنده، ص 124، 118.
23. روزنامه اطلاعات، 23/1/1385، ش 23600، همان، 13/12/1384، ش 23578.
24. گفتگو با دبیر کل جنبش حزب اللّه لبنان، مجله شرق الاوسط، ش 435.
25. روزنامه اطلاعات، دوشنبه سوم خرداد، 1327.
26. مسئله فلسطین، سید هادى خسروشاهى، ص 72.
27. آواى انقلاب، ص 66.
28. خمینى و جنبش، ص 60.
29. مسجد اقصى و بیت المقدس، ص 145.
30. متن پیام امام در صحیفه نور، ج 8، ص 229 آمده است.
31. سیماى قدس مصلاى پیامبران، ص 229.
32. مکتب جبهه، ش 35، ص 12.