سرود فردا

نویسنده


سرود فردا

نرگس گنجى

 

 

اطهره صالحى, ابراهیم حقى
سروده هاى شما رسید. ضمـن سپاسگزارى, بهتر مى دانیـم برخى نکاتـى را که مـى خـواستیم در باره سـروده هایتان تذکر دهیـم, با بـرخـى تغییـرهاى ضـرورى و ـ احیانـا حذف بخشهایـى ـ شعرهایتـان را در شماره آینـده مجله استفاده کنیـم تا به طـور ضمنـى و با مقایسه نسخه اصلـى شعرتان با متـن اصلاح شده, از نظرها و پیشنهادهاى ما مطلع شوید. پس منتظر باشید.
ایـن را هـم نبایـد فـرامـوش کرد که تذکرات ما در باره یک شعر, صـرفا به منظور اصلاح همان یک شعر و افزودن یا کاستـن چنـد کلمه نیست, بلکه ایـن تغییـرات در اصل نشـان دهنـده اهمیتــى است که کلمات به عنـوان ((مصالح)) در سـاختمان شعر دارنـد, بنابـرایـن بکـوشیـد از خلال تغییـرات به نکات اساسـى که در هـر شعرى مفیـد خـواهـد بـود, دست یـابیـد. مـوفق بـاشید.

خسـرو بابـاخانـى, فـرحناز کـرم خـواه, حسـن عبـدالحسینـى (قـم)
سروده هاى شما رسید. براى رسیـدن به شناخت کاملترى از جهان شعر, اکتفـا به کتـابهاى درسـى یا صفحه هاى ادبـى یکـى دو مجله کافـى نیست. مطالعه مداوم کتابها بـویژه اگر به همراهى دوستان همدل و اهل مطالعه یا معلمى دلسوز باشد, راهى است به سوى استوارى قلـم و قـدمتـان. متشکـریـم و پیـروز بـاشید.

فرزانه بازرگان ـ اصفهان
شما از تواناییهاى شاعرانه چیزى کـم ندارید. تنها نیازمندید که به شعر خـود عمق و غناى بیشتـرى ببخشیـد. ایـن غنا و ژرفـا, از بیرون شعرتان به آن ملحق نمى شود بلکه باید از درون شما بجـوشد; بنابرایـن امیدواریـم خداى مهربان به شما فرصت و تـوفیق دهد که با مطالعات قرآنى, تاریخ و خواندن متـون منثور ادبى و عرفانى و تإمل و تـدبر در آنها, به مرتبه اى که شایسته آن هستید, برسید. شعرهـاى شمـا بزودى مجله خـودتـان را زینت خـواهـد بخشید.

على دلیر ـ ایوانکى
در نامه خـود ایـن طـور نوشته اید: نقد آن شاعره محترم در مـورد شعر ((کـویر)) که ((خلاف)) نظر چند شاعر و صاحب نظر دیگر مى باشد, رویت شـد. راست گفته اند که ...)) چرا چند نقطه گذاشته اید. راست گفته انـد که چه؟ به نظر مـا راست گفته اند که:
ز ((خلاف آمد)) عادت بطلب کام که مـن کسب جمعیت از آن زلف پـریشـان کردم
و راست گفته اند که: سیلـى ((نقـد)) به ز حلواى نسیه(!)
اینها که گفتیـم (لابـد) از بابت پر کردن نقطه چیـن بـود! دوستان مجله در مـورد شعرهایشان غالبا طالب نقد هستند در حالـى که دست ما از هـر نقـدى خـالـى و مجـالمـان تنگ است, تنها در اظهارنظر کردنهاى اجمالى ید طولایى داریم! باز هـم مى گوییـم الهامى بـودن شعر به معناى تصادفى بـودن و بى سامانى آن نیست. بر شعر نیز نظم و منطقـى حاکـم است (هـرچنـد که با ((منطق)) منطقیـون زمیـن تا آسمان تفاوت دارد) ارتبـاط لفظى و معنایـى میان دو پاره یک بیت (مصـرعها) نکته اى اسـاسـى است. بیت اول شعرتـان را بـا هـــــم مى خوانیم:
بـراى درک حضـورت, بهانه بسیـار است زمیـن کجـاوه غارت, زمـانه بیمار است اینکه راهها و بهانه هایـى فراوان براى حضـور آن عزیز هست یک مـوضـوع است که ناگهان از آن مـوضـوع به مسإله اجتماعى (یعنـى انتقـاد از زمیـن و زمان) گـریز مـى زنیـد. مـى دانیـم که خـواسته ایـد بگـوییـد ((حضـور تـو ایـن وضع نابسـامـان را درست مى کند)), ولى با اینهمه دو مصرع شعرتان دو مـوضـوع کاملا متفاوت و از لحاظ حـال و هـوا متضـاد هستنـد. مصـرع اول عاشقانه است و مصرع دوم انتقادى, ضمـن اینکه الفاظ هم با هـم مإنـوس نیستند. براى اینکه بهتر منظورمان را بیان کنیم همیـن بیت را با یک بیت دیگرتان مقایسه مى کنیم:
ببیـن که ایل طهارت همیشه در کوچند و کاروان عدالت خوراک تاتار است در ایـن بیت, با اینکه کلمات طهارت و عدالت کاملا تصادفى به شعر وارد شـده انـد (و اگـر مثلا در ایل طهارت, به جـــاى طهارت, ((شهادت)), ((نجـابت)), ((شقـایق)), ((شهیـدان)) و بسیــارى از کلمات دیگـر مـى تـوانست بنشینـد و نبـایـد چنیـن مـى بـود) ولـى هماهنگـى هاى معنایـى در کلمات ((ایل)), ((کـوچ)) و ((کـاروان)) فضایـى هماهنگ و یکـدست را بـوجـود آورده انـد. آنچه از شـاعران انتظار مـى رود همیـن همـاهنگـى هاست که در کنـار نکـاتـى دیگـر, مـى تـواند شعر را از ناشعر جدا کند, مصرع اول در بیت آخر چنیـن است:
((خـدا کنـد که بیایـى همیـن سپیـدى فردا)) به خاطر آوردن کلمه ((همین)) با وزن بقیه مصرعها فـرق کرده و این مصـرع بایـد ایـن طور باشد: ((خـدا کنـد که بیایـى سپیـده فردا)) تـوصیه هاى ما را به خانـم ((بـازرگـان)) نیز بخـوانیـد. پیـروز بـاشید.

وحیـده مهدویـان ـ تهران
امشب رواق منظر هستـى منــور است امشب زمیـن و هفت فلک نـورگستر است امشب به رغم کـوردلان جاودانه شـد نسل پیمبـرى که عدو گفت ((ابتر)) است یا رب چه الفتـى است میان سمإ و ارض ماه فلک ز ماه زمینـى منـور است ایـن ابیات آغازیـن شعر خـوب شمـا در باره صـدیقه کبـرا(س) است. بـا تشکـر و آرزوى توفیق امیدواریـم سروده هاى دیگر خود را نیز براى مجله بفرستید. محفوظ باشید.

سیدابوالحسن روح القدس ـ همدان
دو سـروده از شما تـوسط آقاى فرهادىفـر به مجله رسیـده است. با تقـدیر از عواطف دینـى و عقاید بـى شائبه شما به علت تنگـى مجال فعلا از درج آنها صرف نظر مـى کنیم و از همکارى شما سپاسگزاریـم.

اشرف بهنام فر ـ قم
در باره وجود انجمنهاى شاعران در قـم بهتر است, به اداره ارشاد قـم (احتمالا قسمت امـور هنـرى و ادبـى) مـراجعه و سـوال کنیـد. در زمینه سرودن شعر براى کـودکان به نظر نـویسنـده ایـن سطـور, قالب مثنـوى مناسب تـریـن قالب است. ولـى قالب شعرى رایج در حال حاضـر چهارپاره است. بـراى آشنایـى بیشتـر با شعرهاى کـودکان و نـوجـوانان به آثار شاعران کـودکان مـراجعه کنیـد. مثلا کتابهاى آقاى مهرداد کیانوش و پرویـن دولت آبادى (از پیـش کسوتها) و شکوه قاسـم نیا, افسانه شعبان نژاد, اسدالله شعبانى, بیـوک ملکى, قیصر امیـن پـور, جعفـر ابـراهیمـى و .. . (از متـإخـریـن). موفق باشید.