نویسنده

 

روسرى نماد مبارزه اى آشکار
سوسن صفاوردى

 

 

در حاشـیه قانون ممنوعیت اشـتـغال بـانوان محـجـبـه در آلمان
چندى پیش اعتراض یک دختر مسلمان افغانى محجبـه بـه قانون منع شغلى براى معلمین مسلمان باحجاب بـه وزارت فرهنگ ایالت ((بـادن ورتمبـرگWurttemberg Baden )) بـازتـاب وسیعى در بـین رسانه هاى عمومى و نمایندگان مجلس آلمان به همراه داشت.
فرشته لودین دختر مسلمان افغانى که دوره تربـیت معلمى را بـا موفقیت پـشت سر گذاشتـه است, هنگامى که جـهت اشتـغال بـه مدارس مراجعه مى کند, با جواب منفى مسوولین مدارس روبـه رو مى شود. آنان روسـرى فرشتـه را علت جـواب منفى خـود اظهار مى کنند و اینکه یک معلم نمى تواند روسرى به سر داشته بـاشد. از آنجایى که بـه لحاظ قانونى چنین ممنوعیتى در قوانین آموزشى آلمان وجود ندارد, خانم لودین شـکواییه اى بـه دادگاه ایالتWurttemberg Baden _ , وزارت فرهنگ در همین ایالـت و دادگـاه عـالـى مدارس در اشـتـوتـکـارت Stuttgart ارائه مى دهد, که این امـر مـوجـب جـار و جـنجـالـهاى مطبوعاتى زیادى حول محور ((روسرى و حجاب)) مى شود.
از سوى دیگر نمایندگان احزاب مختـلف سیاسى نیز در این رابـطه نظرهاى مختلفى را ابـراز داشتند که اتفاق آرإ نمایندگان احزاب سیاسى مختلف و نشریات حول محور ((روسرى)) در این بـرهه از زمان که موضوع ((گفتـگوى تـمدنها)) بـه میان آمده اسـت قابـل تـإمل مى باشد, که در ادامه به آن اشاره مى شود.
((حزب جمهورىخواه راستگراى افراطىRepublikaner Rechtsradikalen)) در موضع خصمانه موافقت خویش را بـا عدم مجوز اشتغال بـه زنان محجبـه ابـراز داشتـه و اضافه کرد: ((معلمى که روسرى بـه سر داشتـه بـاشد, جـایش در کلاس درس آلمانیها نیست.)) اورلیش مائرUlrlich _ Mower رییس حزبSPD)) سوسیال دمکرات)) در همین راستا اظهار کرد: بـه خانم لودین نبـایستـى اجازه داده شود که روسرى بـه سر کند, زیرا که در قرآن نوشتـه نشده است که, بایستى روسرى به سر کرد!))
در این میان ((اروین تـویفلTeufel Erwin )) معاون رییس جمهور که خود کاتولیک و از حزب ((مسیحى دمکراتCDU )) مى بـاشد, معتـقد است که روسرى خانم لودین را نبـایستى بـه منزله پـارچه سرخى(که اعلام جنگ مى کند)دید, چـون اینکه یک فرد چـه بـر سر دارد چـندان اهمیتى ندارد, بـا اینکه بـدانیم یک فرد چه در سر مى پروراند.)) خـانم آنتـه شاوانSchavan Anete وزیر فرهنگ ایالت یادشده که حکم ممنوعیت حجاب را داده معتـقد است, عدم آمادگى فرشتـه بـراى بـرداشتن روسرىاش بـیانگر این مطلب است که ایشان نمى خواهد قدمى در راه تـسامح و تـساهل بـردارد. خانم شاوان در جایى دیگر مطرح مى کند, اینکه بـه فرشته اجازه تحصیل در رشته تربـیت معلمى داده شده است حرکتى در راستاى تـساهل بـوده است و ایشان بـیش از این حـاضر نیستـند تـسامح از خـود نشان دهند. خـانم شاوان روسرى را سمبـلى از اسلام بـنیادگرا تـلقى مى کند و اظهار مى کند: خـیلى از زنان مسلمان هستند که روسرى به سر ندارند, این مطلب بیانگر این موضوع است که روسرى
جزء وظایف دینى یک زن مسلمان نیست! روسرى نه تنها سمبـل مذهب است بلکه سمبـلى از ((محـدودیت فرهنگى و تـمدن)) نیز بـه حـساب مىآید. وزیر فرهنگ ایالت مذکور در پـاسخ خبـرنگار روزنامه ((دى تـایتTeit Die )) مبـنى بـر عدم اعمال زور نسبـت بـه حـمل صلیب مسیحیان و پوشیدن کلاه یهودیان از سوى دست اندرکاران, چنین توضیح مى دهد که صلیب مسیحـیت و کلاه یهودیان)) در خود دوگانگى ندارد و در سرزمین آلمان این دو نشان, علامتـى بـراى محدودیت فرهنگى بـه شمار نمىآیند و هیچ کس نیز موظف و مجبور بـه حمل صلیب و یا کلاه نمى شود.
در این بین نشریات تحلیلهاى مختلفى را ارائه دادند که غالبـا طرفدارى از حکم ممنوعیت حجاب را دامن مى زدند. روزنامه هاى مختلف طى مقالات متـعددى مطرح کردند که دولت بـایستـى جهت تـرویج اسلام بـنیادگرا خود در مدارس کلاسهاى درس دینى در خصوص اسلام را ارائه دهد تا بـدین طریق از نفوذ بـنیادگرایان در میان جوانان مسلمان جـلوگیرى بـه عـمل آید. در ا ین میان کلاسـهاى یادگیرى قـرآن در مساجد و مراکز اسلامى, مکانهایى جـهت ارتـبـاط بـنیادگرایان بـا جـوانان تـرسیم شده و اینکه چه در این کلاسها تـدریس مى شود و چه افکارى بـه جـوانان مسلمان انتـقال داده مى شود, خارج از کنتـرل دولت خواهد بود. در جمع بـندى مطبـوعات ارائه کلاسهاى درس دینى و دادن یک سرى از امتـیازاتـى که خـارجـیان على رغم اقامت طویل در آلمان, از آن بى بـهره هستند, تنها راه حل مانع از تإثیر افکار بنیادگرایى بـر روى قشر مسلمان دانستـه شد. روزنامه ((دى تـایت Die Teit)) در ضمن, اشاره کرد شاید بتوان با راه اندازى این نوع کلاسها و همکارى مدرسه, مسجد, دانشگاه و تسامح روزى به این آرزو دست پـیدا کرد که ((اسـلام اروپـایىEuroislam )) بـه وجـود آید, اسلامى که تنها به قرآن اکتفا نمى کند و به آن تمسک نمى جوید بلکه همچنین متمسک بـه دموکراسى حقوق بـشر و یک حکومت سکولار بـاشد!! هیاهوى مطبوعاتى بـر سر روسرى ((فرشتـه لودین)) دختـر مسلمان محجبه بـار دیگر مسإله سیاست و مذهب را بـه میان آورد. در این میان عده اى روسرى را سمبـلى سیاسى تـلقى کرده و عده دیگر آن را سمبـلى مذهبـى تـرسیم کردند و مجددا مسإله جدایى دین از سیاست مطرح شد. و بـه همین سبـب نیز راست گرایان افراطى پیشنهاد کردند که دولت آلمان نیز بـایستـى همانند دولت لائیک تـرکیه عمل کند و حـجـاب را کلا ممنوع اعلام کند. این حـزب همچـنین مخالف دایر شدن کلاسهاى دینى در مدارس است. از آن جایى که کلاسهاى دینى اسلامى را تـهدیدى بـراى مغرب زمین مسـیحـى مى بـینند که میراث مغرب را بـه مخاطره خواهد انداخـت, بـه همین دلیل بـایستـى از دادن هر گونه امکانات به مسلمانان جلوگیرى کرد.
لازم به ذکر است در حالى که اسلام دومین مذهب و مسلمانان دومین گروه مذهبـى آلمان را تـشـکـیل مى دهند, اما هنوز بـراى گرفـتـن کوچکتـرین حقوق اسلامى خود دچار مشکل هستـند و بـر خلاف کشورهایى همانند انگلیس و اتریش که مسلمانان بعضا در ارتباط تنگاتنگ بـا حـکومت هستـند, در آلمان در مورد همه چـیز در مضیقه هستـند. در مقاله اى که در همین رابطه در روزنامه ((دى تایتDie Teit )) بـه چاپ رسید, آمده است:
((عدم دادن امکانات و برخوردهاى صحیح با مسلمین, جذابیت اسلام را بـراى جوانان بـیشتر کرده است و اگر وضع بـه همین صورت پـیش بـرود جامعه آلمان بـزودى شاهد رویارویى مسلمانان بـا آلمانیها خـواهد بـود, شاهد یک جـنگ مذهبـى میان مسلمانان و آلمانیها.)) گفتـنى است در پـى هیاهوى مطبـوعات بـر سر مسإله روسرى خانم لودین, مسلمانان غیرتمند نیز صداى اعتراض و مخالفت خود بـا این امر را بـلند کرده و طى بـیانیه هاى مختلف این مخالفت را ابـراز کردند; بـه طور مثال شوراى مرکزى مسلمانان در آلمان مخالفت بـا اشتغال خانم لودین را تبعیضى آشکار علیه انسانهایى که مى خواهند طبـق اعتـقادات مذهبـى اشان زندگى کنند خواند و آن را بـه منزله ممنوعیت شغلى براى مسلمانان دانست. از سوى دیگر نماینده مسلمان ((حـزب سـبـزها Bunclnis 90 اتـحـادیه 90)) ((جـم ازمـیر)) کـه ترکى الاصل مى بـاشـد گفت: ممنوعیت شـغلى بـراى خـانمهاى محـجـبـه سوالهایى اسـاسـى در رابـطه بـا دیگر مذاهب را مطرح مى کند. بـه مفهوم دیگر اگر یک معلم نمى تواند بـا حجاب در این کشور بـه کلاس درس آید, تـکلیف کشیشى که بـا لبـاس مذهبـى بـه مدرسه مىآید چه مى شود؟ و یا تـکلیف آن فرد یهودى که بـا کلاه مذهبـى اش در مدرسه حاضر مى شود و یا فردى که با صلیبى بـر گردن بـه مدرسه مىآید چه خواهد بود؟
در همین راستا نوربرت مولرMuller Norbert در مجله دى بـروکه Die Brucke گفت: ((مسلمانان دیگر حـالشان از این مسإله بـه هم مى خورد که هر کسى که حتـى کوچـکتـرین فهمى در مورد اسلام ندارد, مى خواهد براى مسلمین دیکته کند که اسلام چه هست و چه مى گوید, از خـبـرنگار گرفتـه تـا معلمین و وزرا. همه یکشبـه کارشناس اسلامى مى شوند و مرتب سـعى در تـعلیم مسـلمانان دارند که واقعیت اسـلام چیست؟ گویى خود مسلمانان آن قدر احمق هستـند که نمى تـوانند این کار را انجام دهند!))
هشدار مطبوعات آلمان در خصوص رویارویى مسلمانان بـا آلمانیها در صورت عدم دادن امتـیازات بـه قشر مسلمان و راه حل دایر کردن مدارس دینى از سوى دولت جهت جلوگیرى از نفوذ عقاید بـنیادگرایى در میان مسلمانان و همزمان ممنوعیت شغلى براى معلمین محجبـه را مى توان بیشتر به بازى موش و گربه تشبـیه کرد. اذعان بـه شهروند درجه دوم بـودن مسلمانان از یک سو و پـیشنهاد کنتـرل و نفوذ در کلاسهاى تـعالیم اسـلامى از طریق عهده دارى دولت آلمان نسـبـت بـه کلاسهاى دینى از سوى دیگر, در واقع به سبب جلب اطمینان مسلمانان است که هدفى جز تحریف تـعالیم اسلامى و بـاصطلاح ((اروپـایى کردن اسلام)) را دنبال نمى کند.
غیرت دینى آن دستـه از مسلمانانى که در انجام وظایف دینى خود حاضر به هیچ تـسامحى نیستـند و بـه واسطه پـاىبـندى بـه اصول و ارزشهاى الهى خود را از هجمه فرهنگى جامعه غربى محافظت مى کنند, چـنان خارى در چـشم مهاجـمان فرهنگى و دشمنان دین است. آنان که شاهد هستند هر چه عرصه را بـر مسلمین تـنگ تـر مى کنند, مسلمانان محکم تر و مصمم تـر بـه میدان مىآیند و وجود مشکلات و از دست دادن موقعیتها هیچ گونه تزلزلى در ایمان آنان بـه وجود نمىآورد, بـه فکر افتاده اند که یک بـار دیگر از حربـه کارساز مذهب علیه مذهب از طریق دایر نمودن کلاسهاى دینى و کنتـرل دولتـى آن, اسـتـفاده کنند. مسلما اگر تـشکیل این گونه کلاسـها در مدارس اروپـا تـحـت نظارت مراکز اسـلامى قرار مى گرفت, قابـل تـقدیر بـود. اما نظارت دولت آلمان و انتخـاب مدرسـین دینى از سـوى آنان, هوشیارى کامل مسلمانان را مى طلبـد که در قالب این گونه کلاسها ((اسلام اروپایى شده)) نسل جوان را نسبـت بـه ارزشها و غیرت دینى بـیگانه نکند.
دلایل مخـتـلفى که جـهت ممنوعـیت اسـتـفاده از روسـرى از سـوى نمایندگان مـجـلـس و وزیر فـرهنگ ایالـت بـادن وتـمـبـرگBaden Warttemberg)) ارائه داده شد مبنى بر اینکه روسرى امرى واجب در اسلام نیست, چـون زنان مسـلمان دیگرى هسـتـند که روسـرى بـه سـر نمى کنند! یا اینکه حجاب نشانه اى آشکار از پـایبـندى شخص بـه دین اسلام است که در یک کشور لائیک نمى توان آن را تحمل کرد و یا اینکه یک خانم با روسرى وسعت دیدش محدود خواهد شد و نمى تـواند بـبـیند در سر کلاس او در اطرافش چه مى گذرد, یا اینکه روسرى بـه سرها بـنیادگرا هستند, همه بـیانگر نوع تـسامح و تـساهل مورد نظر غرب از سوى اسلام است. بـه عبـارت دیگر, در دید غربى زمانى تسامح و تساهل تحقق پیدا خواهد کرد که مسلمانان دست از انجـام وظایف دینى خود بـردارند و اسلام را بـه گونه اى بپذیرند که غرب بـراى آنها تصویر مى کند. هر گونه اصرارى بر انجام وظایف دینى به منزله عدم مشارکت و آمادگى بـراى تسامح و تساهل بـین دو فرهنگ غرب و اسلام تلقى مى شود و تبـلیغات و جنگ تـخطئه افکار در این زمینه چنان وسیع است که گاه نیز بـر عده اى از مسلمین این امر مشتبه مى شود که نکند واقعا مشغول ارتکاب کار خطایى هستند!
تاریخ شهادت مى دهد پیروان اسلام بـه عنوان پیروان تنها مکتبـى که سـر تـعـظیم در مقابـل ارزشـهاى مادى و سـلطه طلب غربـى فرود نیاورده و هنوز پاىبند بـه فرهنگ و مکتب خویش مى بـاشد, عرصه را بـر جـامعـه مصـرف گرا و مادىپـرسـت غربـى تـنگ آورده اسـت. این نوشتار را بـا پـیامى که آقاى مولر یک مسلمان آلمان خطاب بـه زنان مسلمان در مجـلهBrucke Die)) دى بـروکه)) نوشتـه است بـه پایان مى بریم:
((روسرى نمایشى سیاسى است که بـایستـى مقاوم از آن دفاع کرد.
ما این تجربه را از کشورهایى که مستعمره بوده اند و تمامى دار و ندارشان به غارت بـرده شده است, گرفته ایم که فرهنگ استعمارگران همیشه متـعادل و خـوب جـلوه داده مى شده و اما فرهنگ طرف مقابـل ذلیل و بى ارزش. و این تجربـه مستـعمرین در تـاریخ بـراى مسلمین نبـایستـى مورد غفلت واقع شود. بـسیارى از غربـیها مخالف حجـاب دخـتـران مسـلمان در مدارس هسـتـند, در حـالى که هیچ گاه از یک اروپایى که به آفریقا سفر مى کرد توقع نشد, همانند آنان پیشبـند کمرى بندند.
این جـنگ ادامه خواهد داشت و بـسیارى از قدرتـهاى موجـود بـه درستى تشخیص داده اند که اسلام دشمن آنان است. بـا توجه بـه حاکم شدن ارزشهاى مادى, فقدان اخلاق سـیاسـى و فریادهاى ملى گرایانه و پـیروزمندانه کاپـیتـالیستـها بـسیار متـعجب مى شدم, اگر که این قدرتها اسلام را به عنوان دشمن خود نمى دیدند.))
گفتنى است در پى اعتراضات مسلمانان مجلس آلمان على رغم تإکید ممنوعیت شغلى بـراى خـانم لودین, پـیشنهاد حـزب افراطى راست گرا مبـنى بـر ممنوعیت کلى حجاب را بـا اتفاق آرإ نمایندگان احزاب مختلف رد کرد.

حجاب جزئى از وجود من است
گفتگو با فرشته لودین
ترجمه: سوسن صفاوردىاشپیگل ـ آلمان

هفته نامه آلمانى اشپیگل گفتگوى کوتـاهى را بـا فرشتـه لودین, دختر باحجاب افغانى انجام داده است. این گفتگو نمونه اى از شیوه القایى رسانه هاى غربـى در بـرخورد بـا مسایل اسلامى و مسلمانانى است که خود را پایبند به آن نشان مى دهند.
نحوه سوالات روشنگر این مطلب است که قاطعیت در جواب و اعتـماد بـه نفس و روش حمله در پـاسخها بـه جاى روش تـدافعى و انفعالى, تنها راه محکوم نشدن و محکوم نبودن خواهد بود. از سوى دیگر این مصاحبـه نمونه اى دیگر از القائات علیه نظام جمهورى اسلامى ایران بـه عنوان نظامى که حامى مظلومین و آزادیخواهان جهان و پرچم دار مبـارزه بـا ارزشهاى مادى است, را نشان مى دهد نظامى استـوار که چـون خارى در چـشم دشمنان اسلام در معرض حـملات و تـهمتـهاى زیاد مى باشد.

اشپـیگل: خانم لودین, طبـق نظر وزیر فرهنگ ((بـادن ورتـمبـرگ Wurttemberg Baden)) روسرى شما یک نشان و علامت سیاسـىSignal)) Politisches)) مى بـاشد, نشانى بـراى محدودیت; عقیده شما در این مورد چیست؟
لودین: مى توانم بگویم که اصلا دلیل محکمى نیست. به غیر از این مطلب, چه شواهدى بـر تإیید این امر وجود دارد؟ از سوى دیگر در مورد شخص من نیز مدرکى دال بر این ادعا وجود ندارد.

ـ روسرى براى شما چه مفهومى دارد؟
لودین: روسرى قسمتى از لباس اسلامى زن مسلمان است که به وسیله آن جذابیتهاى یک زن بایستى پوشیده بماند. موهاى زن نیز جزء این جذابـیتها موهاى زن محسوب مى شود. نوع پوشش چارچوبـى خاص دارد و من چون مسلمان هستم و مسلمانى که وظایف دینى ام را انجام مى دهم, پـس روسـرى را نیز بـه سـر مى کنم. این جـزئى از وجـود من اسـت.

آیا نمى شود تـعصب ملاها در ایران و طالبـان در افغانستـان در مورد شرایط و قوانین لباس را بـه منزله فقدان تسامح و نشانى از ظلم دید؟
لودین: رفتار ملاها و طالبـان بـرخلاف اصل آزادى در ایمان است. طبـق اصل قرآنى, هیچ کس نبـایستى مجبـور بـه پذیرش دین شود; در رابطه بـا لبـاس نیز همین طور است[ .مقایسه رژیم افغانستان بـا نظام ج.ا.ا بـه منزله همسـطح قـرار دادن آن و کوبـیدن ج. ا.ا و استفاده از واژه هاى تسامح و آزادى براى وادار کردن شخص به موضع دلخواه]
و اگر این اجـبـار اعمال شـود قطعا یک نوع محـدودیت در آزادى عقیده و ایمان است. اما من به اندازه کافى راجع بـه اسلام تحقیق داشته ام که بـتوانم ادعا کنم این امر نشانه ظلم بـه زن نیست. و اما راجع به وضعیت در آلمان, زیرا که من در اینجا زندگى مى کنم; به طور قطع این جا و آنجا زنانى هستند که تـحت ستـم و ظلم قرار گرفته اند و روسرى هم ندارند. بنابراین ظلم را نمى توان مساوى با روسرى سر کردن دانست و اگر یک چنین نتیجه اى بگیرید مسلما شخصیت زنان مسلمان را جریحه دار مى کنید.

ـ اما شما یک نشان مذهبى بر سر دارید؟!
لودین: این مربوط به من است. من بـا این نشان قصد ترویج و یا متقاعد کردن دیگران را ندارم. این تنها به دید مذهبى من مربـوط مى شود, که براى خودم آن را برگزیده ام.

حتى اگر روسرى شما مربوط به جهان بینى مذهبـى شما بـاشد, اما در یک کشورى که ((سکولار)) است شما مى توانستید به عنوان یک معلم خوب روسرىاتان را بردارید!
لودین: برداشتن روسرى را نمى شود بـا در آوردن یک مانتو از تن مقایسه کرد. در اینجا صحبـت از شإن و منزلت یک زن مسلمان است. صحبـت از شإن اساسى یک انسان. بـراى من بـرداشتـن روسرى از سر مساوى است با برهنه بودن. بـه مفهوم دیگر یک بـىآبـرویى. مدرسه متجلى از جامعه است و تـنوعى که در آن است. پـس نمى شود یک معلم را بـیرون از این مجموعه دید. که اگر این طور شود مسإله تسامح و تساهل نیز غیر قابل باور خواهد بود.

شما بـه دانشآموزى که پدر و مادرش او را مجبـور بـه سر کردن روسرى کنند, چه توصیه اى خواهید کرد؟
لودین: من سـعـى خـواهم کرد بـه والدین او بـفـهمانم که آنها نبـایستـى این کار را انجـام دهند و بـچه بـایستـى خودش از روى اعتقاد این کار را انجام دهد و بدین شکل دیگر مشکلى پیش نخواهد آمد. عدم اعمال زور یک اصل اسلام است و آنها بـایستـى کارى کنند که بچه خودش به این نتیجه برسد.

ـ و اگر باز هم بچه متقاعد نشد چى؟!
لودین: از نظر من اشکالى ندارد, زیرا من اساسـا مخـالف اعمال زور هستم]!] . خصوصا در رابطه بـا مسایل اعتقادى. من از هیچ کس نمى خواهم که روسرى بـه سر کند و همین طور نیز توقع دارم که کسى از من نخواهد که روسرىام را بردارم.
گفتـنى اسـت قریب بـه دو میلیون مسـلمان تـنها در کشور آلمان زندگى مى کنند و اسلام دومین مذهب بزرگ در آلمان است. در حالى که نظام ج.ا.ا على رغم هیچ گونه تبعیض به اقلیتها بـه علت نقض حقوق اقلیتها محکوم مى شود, پیروان دومین مذهب بزرگ در آلمان هنوز بر سر اجـراى اولیه قوانین مذهبـى اشان مورد استـهزا و تـحقیر واقع مى شوند و به هر نحو و با هر ابزارى از پیشرفت شغلى و علمى آنان جلوگیرى به عمل مىآید.