نویسنده

 

خیمه عفاف(2)
جواد محدثى

 

 

سلامت خانواده
از ((نهاد خانواده)) و مقدس بودن تشکیل آن و کمک بـه بـرپایى این ((خیمه عفاف)) گفتـیم, و از اینکه قانون زوجیت عمومى و کشش متقابل, به برپایى این خیمه کمک مى کند و اگر تدبیر نبـاشد, این کشش بـه تـنش مى انجامد. نیز گفتـه شد که ((ازدواج)) , سازنده و رشددهنده است و روح تعاون و احـسـاس مسـوولیت را بـرمى انگیزد و وعده الهى هم به ((توسعه رزق)) بـراى اقدام کنندگان بـه ازدواج, این ((سنت نبوى)) یادآورى شد.
اینک ادامه بحث:
معیارگرایى

چنین نیست که هر کس ازدواج کرد, سعادتـمند شد. چـنین هم نیست که هر کس همسرى بـرگزید, مى تـواند او را بـه سعادت و خوشبـختـى برساند. دلیل آن هم وجود آتشهاى اختلاف و زبانه هاى کینه و کدورت در خانواده هاى بسیارى است که گاهى هم پایشان به شکایت و دادگاه و پرونده و ... کشیده مى شود.
مهمتر از ((تشکیل خانواده)) , داشتن خانواده اى سالم, استوار, پاک و عاطفى و داشتن همسرى همدل و همزبان و همراه و همدرد است. خانواده هایى که پـس از تـشکیل, خیلى زود از هم مى پـاشد و طوفان اختلاف, ریشه آن را لرزانده و سقف آن را فرو مى ریزد, یا از همان آغاز, میان زن و شوهر و اقوام و بـسـتـگان دو طرف, ((مسـإله)) بوده است, یا در اثر لجاجتها, خودخواهیها, نبـودن روحیه گذشت و ایثار و نادیده گرفتـن خطاهاى کوچک و ضعفهاى ناچیز, ((مسایلى)) بروز مى کند و رفته رفته بـزرگ مى شود و ((مشکلات)) , عرصه را بـر ((زندگى)) تـنگ مى سازد. اگر از آغاز, بـناى ازدواج, سالم نهاده شده بـاشد, این گونه بـحـرانها یا هرگز یا دیر بـه سـراغ خـانه مىآید.
هستـه اولیه یک خـانواده سالم و مطلوب, از همان آغاز ازدواج, از هنگام خواستگارى و وصلت بـا خانواده دیگر شکل مى گیرد و ریشه آن, شناختن و داشتن ((معیارهاى مکتـبـى)) در انتـخاب همسر است.
همسر ایدهآل کیست؟ خصوصیات یک زن یا شوهر خوب کدام است و بـا کدام ((معیار)) , بـاید سـراغ انتـخـاب شریک زندگى رفت, یا بـه درخواسـت یک خـواسـتـگار بـراى ازدواج, ((آرى)) گفت؟ و این آرى گفتن, که گاهى بلکه اغلب, یک زندگى مادام العمر را بر دوش انسان مى گذارد, باید با در نظر گرفته چه ویژگیهایى باشد؟

نجابت و دیانت
وصلت با خانواده هایى که نجیب و شریف اند, پسندیده تر است. تدین و تقوا, ملاک دیگرى در همسرگزینى است. ارزش و اعتبـار یک مسلمان در دیدگاه مکتب, بـه ((دین)) او است. پس ملاک قرار دادن دیندارى در ازدواج, نشانه اصول گرایى و مکتبى اندیشیدن و مکتبى عمل کردن است.
اگر کسى مسلمان و مومن است و در ازدواج, دنبـال همتا, هم شإن و ((کفو)) مى گردد, لابد مى داند که مسلمانى و ایمان, رمز و نشانه آن همتایى اسـت و مومن, کفو مومن اسـت و زنان پـاک و عفیف, لایق مردان باتقوا و پاکند(و الطیبـات للطیبـین)(1) و در آیات قرآن, ازدواج بـا مشرک و کافر نهى شده است, چرا که همتـاى مومن نیست. (2
امام صادق(ع)فرمود:
((الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار)) ; (3)
کفو و همتا در همسرى آن است که پـاکدامن و تـوانگر بـاشد(تـا بتواند خرج زندگى را تإمین کند).
پـس معیار در ((آرى)) گفتن بـه همسر آینده یا خواستگارى کردن از یک دخـتـر, آن اسـت که هم ((عفاف)) داشتـه بـاشد, هم ((قدرت مالى)) . در برخى احادیث, دین و امانت مطرح شده است, در روایتى ((دین و اخـلاق)) معیار قرار گرفتـه اسـت و بـى اعتـنایى بـه این معیارها فسادآفرین دانسته شده است.
رسول خدا(ص)فرمود:
((اذا جإکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه و ان لا تفعلوه تـکن فتنه فى الارض و فساد کبیر)) ; (4
هر گاه کسـى سـراغ شـما آمد کـه ((اخـلاق)) و ((دیانت)) او را مى پسندید, پس بـا او ازدواج کنید و گرنه در زمین فتنه خواهد شد و فساد بزرگ پدید خواهد آمد.
گرچه ((زیبایى و جمال)) را بـه عنوان یک معیار و ارزش مى توان حساب کرد, اما در صورتى که با تقوا, عفاف و پاکى در تعارض قرار نگیرد. کسى که در ازدواج, تنها به ((زیبایى)) , یا ((ثروت)) یا ((شهرت)) توجه کند و از اصالت خانوادگى و تربـیت و اخلاق پـدر و مادر و عفاف دختر غافل شود, چه تـضمینى وجود دارد که خانواده اى محکم, استوار و پـابـرجا پـدید آید و این کانون, پـایگاه صفا و محبت شود؟!
سنتهاى دینى و ملى را نبـاید نادیده گرفت. فرهنگ خودى ما بـه اصول خوبـى آمیخته و بـر آنها استوار است, اگر آن را در مقابـل فـرهنگ بـیگانه, بـه دیده حـقارت ننگریم و کنار نگذاریم. در یک خانواده, هر چه نجابت و اصالت و حیا و عفت بیشتر بـاشد و هر چه معیارهاى مکتبى بـیشتـر حاکم و سرنوشت ساز و تـإثیرگذار بـاشد, نظام و انسجام و قوام آن خانواده نیز, مستـحکم تـر و بـادوام تـر خواهد بود.
سستى بنیان خانواده ها را بـیشتر در میان کسانى مى توان دید که به اصول مکتبى و ارزشهاى فرهنگ خودى بى اعتنا و از آنها بـیگانه یا گریزان اند.

همسر نمونه
بـراى خـیلى ها این سـوال که ((همسـر نمونه کیسـت؟ زن یا شوهر ایدهآل و مطلوب, چـه ویژگیهایى بـاید داشتـه بـاشد؟)) از سوالات اساسى در گزینش همسر است. نه تنها در گام نخست و آغاز کار, حتى در مورد کسـانى هم که ازدواج کرده اند و مدتـى از پـى نهادن این بـنا و بـر پـا ساختن این خیمه گذشته و صاحب فرزند نیز شده اند, آشنایى بـا این ((شاخص)) ها و ((معیار)) ها, مناسب و مفید است, زیرا بـا عینیت بـخشیدن بـه آنها در زندگى مشترک, مى توانند بـه سلامت و استحکام بنیان خانواده خویش, کمک کنند.
پـیش از آنکه بـه خصوصیات مثبـت و ارزشى همسر اشاره شود, بـد نیست که بـا چـهره منفى و نکوهیده همسر ناشایست هم آشنا شویم و خـانواده هاى ((مسـإله دار)) را بـشناسـیم. در این زمینه روایات بسـیار اسـت و در این احـادیث, از ازدواج بـا فاسـق, بـداخـلاق, شراب خوار, عقیم, احمق و سفیه, مجنون, و دخترى که در خانواده بد رشد و نمو یافته است, نهى شده است. از جمله این حدیث مشهور است که رسول خدا(ص)فرمود: از ازدواج بـا ((خضرإ دمن)) بـپـرهیزید. پرسیدند: یا رسـول الله, مقصود از خـضرإ دمن(سـبـزه روییده در مزبله)چـیسـت؟ فرمود: ((المرإه الحـسـنإ فى منبـت السـوء)) . (5)یعنى زن زیبـارویى که در خانواده اى پست و فرومایه, بـه بـار آمده باشد.
همچنین از زنان نازا, آلوده, لجبـاز, نافرمان, حقیر و پست در نظر فامیل خـود, سرکش در بـرابـر شوهر, رام و تـسلیم در مقابـل دیگران, ناموافق با شوهر, کینه توز, فخرفروش, بى پروا از کار زشت و ... در روایات نکوهش شده و از این گونه زنان به عنوان ((شرار النسإ)) یاد شده است.
در مقابل, بـه ازدواج بـا دوشیزگان, زیبـارویان, فرزندآوران, عفیفان و نجیبان, صاحبان اخلاق نیکو, دیندار و امین, فرمانبرداران از شوهر و حافظان مال و آبروى همسر و ... تشویق و ستایش شده است.
از پـیامبـر اکرم(ص)روایت است: از جمله عواملى که موجب صلاح و اصلاح مرد مسلمان مى شوند آن است که همسرى داشته بـاشد که هر گاه به او بنگرد, خوشحال و مسرور شود و اگر از زنش غایب باشد, حافظ و نگهبان آبرو و حرمت شوهر باشد و اگر به او دستورى داد, اطاعت کند.(6)
و در روایت دیگر چـنین اسـت: هیچ مرد مسـلمانى پـس از اسـلام, بهره اى بیشتر از این نبرده است که همسرى مسلمان داشته بـاشد که اگر به او بـنگرد, شادمان شود و اگر فرمانش دهد اطاعت کند و هر گاه از همسرش غایب باشد, وى نسبت به خودش و مال شوهرش, نگهبـان و امین باشد.(7
و رسول خدا(ص)فرمود:((من سعاده المرء الزوجه الصالحه)) ; (8) همسر صالح و شایسـتـه, از جـمله عوامل خـوشبـخـتـى مرد اسـت.
رهنمود این احادیث, عبـارت از این اسـت که از معیارهاى همسـر خوب, ((حفظ عفاف)) , ((مراعات حـقوق همسر)) و ((صیانت از مال و آبـرو)) اسـت. همین عوامل و مراعات این نکات, از سـوى دیگر بـه قوام و استحکام بنیاد خانواده کمک مى کند. روابط مناسب عاطفى زن و شوهر با یکدیگر و آن دو با فرزندان و بستگان و حفظ حقوق آنان و مراعات وظایف متـقابـل, عامل دیگرى بـراى سلامت خـانواده است.

آتش اختلاف
به کار بستن معیارهاى مکتب, بـه انس و الفت خانواده مى انجامد و بى توجهى به آنها عامل بروز تشنج و اختلاف در خانواده است سعدى گفته است: ((قدر عافیت کسى داند که به مصیبـتـى گرفتـار آید.)) (9)و چه مصیبتى سخت تـر و تـلخ تـر از بـروز اختـلاف در یک خانه و خانواده؟
صفاى زندگى, نعمت بزرگى است که برخورداران از آن باید پیوسته شکرگزار آن باشند و قدر و قیمت خانه بى اختلاف و نزاع را بدانند. چنین محیطهاى گرمى, بهشتى دنیوى براى فرزندان نیز خواهد بـود و طعم شیرین زندگى را به آنان خواهد چشاند.
البـته گاهى بـرخى بـگو مگوها در حد بـیان دیدگاهها و انتقال سـلیقه ها بـه طرف مقابـل لازم اسـت, تـا دو همسـر که شریک زندگى یکدیگرند, از نظرات, خـواسـتـه ها, تـوقعات و کاسـتـیها و حـتـى انتـقـادها و عـیوب خـویش آگاه شـوند و عـقـده اى در دل نماند و ((انتقاد حضورى)) به ((غیبـت و بـدگویى پشت سر)) نیانجامد. اما تـا حـدى که صمیمیت زندگى مشتـرک و آرامش کانون خانه را بـر هم نزند و بـراى خود زوجین, کینه نیافریند و کودکان را هم که شاهد این گونه مشاجرات یا بحثهاى ((درون خانگى)) مى شوند, بـه نگرانى و اضطراب و آشفتگى فکرى و روحى نکشاند.
اگر زوجین, اهل منطق باشند و حرفهاى خود را مستدل و در فضایى دور از تعصب و لجاجت و پرخاش براى هم بـگویند و موضوعاتى را که سبب بروز ناسازگارى شده و بحران آفریده است, ریز و مشخص کنند و بـراى حل آن همفکرى جدى داشته بـاشند, مطمئنا هیچ خطرى خانواده را تهدید نمى کند.
بـسیارى از اختلافها, ریشه در ((سوء تفاهم)) و ((بـدفهمى)) از حرف و عمل طرف مقابـل دارد. گفتـگوى منصفانه مى تـواند آشتـىآور باشد. نحوه بـرخورد بـا یک مشاجره خانوادگى, هم مى تواند آمیخته به صحبتى منطقى و معقول بـاشد و آن مسایل را روشن سازد و گره ها را بگشاید, هم مى تواند آن را به یک بحران و مشکله لاینحل تبـدیل سازد. اینکه گفته اند: ((گرهى را که با دست باز مى شود, با دندان باز نمى کنند)) اشاره به همین گونه راه حلهاى صحیح و منطقى بـراى معضلات خانوادگى و رفتارى و ارتباطى هم مى تواند باشد.
گفتـگوها و نزاعهاى لفظى, آسمان خـانه و خـانواده را ابـرى و بـغضآلود مى کند. نبـاید گذاشـت این وضـعیت ادامه یابـد و ریشـه بـدواند. حرفهاى پـشت سر و پـیش این و آن, اوضاع را بـحرانى تـر مى سازد و ((پرنده آشتى)) را از بـام و در آن خانه دورتر مى کند. تا مى توان در خانه به درمان پرداخت, چرا باید بـه بـیرون کشیده شود؟ و تا مى توان خود به خاموش کردن شعله اقدام کرد, چرا بـاید دامنه شعله را گسترده تر ساخت؟
صحبـت رویاروى و بـى واسطه, خیلى کارسازتـر از آن است که پـاى بـیگانگان و حتـى اقوام نزدیک که اغلب, کارى هم از آنان در رفع اخـتـلاف ساخـتـه نیست, بـه میان کشیده شود. زیرا خـطر رسوایى و بىآبرویى و عمیق تر شدن اختلاف, بیشتر مى شود.
اگر قرآن کریم, فرمان مى دهد که خود و خانواده خود را از آتـش حفظ کنید: ((قو انفسکم و اهلیکم نارا)) (10), هم حفاظت از آتـش دوزخ به وسیله پرهیز از مفاسد و گناهان است, هم اگر بروز اختلاف در یک خانواده را شعله اى هستى سوز بـدانیم ـ که هست ـ بـاید بـا رفتـار سنجیده و صحیح, خود و خانواده را از سوختـن در این آتـش نیز نگه داشت.
نعمت ((خانواده بـى اختلاف)) را قدر بـدانیم و اگر این شعله در بـساط و کانون زندگى ما در افتاده است, هر چه سریعتر آن را بـا تدبیر و حکمت, با تصحیح رفتار, با گفتگوى منطقى, با ریشه یابى و درمان فـورى, خـاموش کـنیم, پـیش از آنکـه ما و فـرزندانمان را خاکسترنشین کند.
راستـى که همسر صالح, نجـیب, بـاتـقوا و عفاف, هدیه اى از سوى خداوند است و خوشا آنان که از این موهبت برخوردارند.
ادامه دارد.

پى نوشت :
1ـ نور, آیه 26.
2ـ ر.ک: بقره, آیه 221.
3ـ بحارالانوار, ج100, ص372.
4ـ همان, ص373.
5ـ همان, ص232.
6ـ وسائل الشیعه, ج14, ص22.
7ـ همان, ص23.
8ـ همان.
9ـ گلستان سعدى, باب هشتم.
10ـ تحریم, آیه 6.