بانوان سرزمین توحید, نقش ایمان و انقلاب زدند
(قسمت دوم)
غلامرضا گلى زواره
اشراق امیدبخش
زمان بس درازى بود که زنان جهان و از آن میان بانوان مسلمان, افق روشنى را در منظر خویش نمى یافتند و شکوفه هاى امید که جایگاه حقیقى زن را در این پهنه هستى تثبیت و حقانیت بخشد جوانه نمى زد تا آنکه نور اسلام بار دیگر در نهضت اسلامى ایران و نیز در قالب بیان و کلام حضرت امام خمینى دمیدن گرفت و درخشش و گرمایى در روح و جان جبهه استضعاف, از هر قطبى و قشرى شدت یافت و در پرتو چنین اشراق امیدبخش و نسیم باطراوت قشر عظیمى از جامعه متوجه شدند که به نام آزادى و حقوق بشر و در قالب برنامه هاى فریبنده و اغواکننده, با ظاهرى آراسته چه ستمها که بر آنها نرفته است. باغبان این نهال تازه روییده بر پاى این بوستان مشقات زیادى را متحمل گردید تا بر عطر و صفاى آن بیفزاید. آرى شب تیره حاکمیت ستمگران که هول انگیز و دردآور بود پس از سیاهى طولانى به سر رسید و سپیده بردمید و خورشید پرفروغ انقلاب از افق توحید طلوع کرد و روزنه آرامش را بر روى زنان گشود. پرتوهاى این تلالو, آرمانهاى والاى این مظلومان پایدار و محرومان استوار را به بالندگى و شکوفایى رسانید و ارزشها و باورهاى آنان را تعمیق بخشید.
بزرگى از سلاله رسول و نسل فاطمه زهرا(س) آمد تا طلایه دار نهضت مذهبى و قیامى اسلامى گردد و صلاى رحمت سر دهد و نشانگر راه حق و طریق سعادت گردد و به فرمانش مردان و زنان, ظلمت را در هم پیچیده و جان بر کف به صحنه هاى ایثار و شهادت شتافتند و زنان شجاع در این میدان هاجروار, اسماعیل هاى خود را به مذبح آوردند.
در شب دوازدهم محرم 1383ه.ق مطابق 15 خرداد 1342, دژخیمان به منزل امام خمینى یورش بردند و ایشان را دستگیر کردند. هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که خبر دستگیرى رهبر همه مردم را منقلب و هیجان زده کرد. عده اى از علما و اقشار گوناگون مردم به منظور اعتراض به این حرکت راهى صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) شدند. براى نخستین بار در نهضت امام خمینى زنان باایمان در کنار مردان در حالى که بسیارى از آنان کودکان خردسال خود را در بغل داشتند, به جمع تظاهرکنندگان خشمگین پیوستند. جمعیت مرد و زن به خیابانها ریختند تا با راهپیمایى خود به نفع امام خمینى شعار دهند و دستگاه جبار را به باد نفرین و لعن بگیرند. هنوز تظاهرکنندگان بیش از دویست متر از صحن مطهر فاصله نگرفته بودند که با یورش عوامل خونآشام روبه رو گشتند و رگبار مسلسل بر آنان باریدن گرفت. شیرزنان شهر مقدس قم که در صف مقدم تظاهرکنندگان در حال حرکت بودند قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند اما آنان بدون اعتنا به رگبار گلوله و آتشى که بر سر و سینه آنان مى بارید, قهرمانانه پیش مى رفتند و دلیرانه از سینه خروش برمىآوردند و فریاد سر مى دادند. این مقاومت دلیرانه با بجا گذاشتن کشته ها و زخمى ها پس از حدود ده ساعت در هم شکسته شد و شهر قم به صورت ماتمکده اى که با یورش دشمن ویران شده باشد در تاریکى موحش فرو رفت; زنان زیادى در این حادثه در خون خویش درغلطیدند و گروهى از آنان بى سرپرست شده و یا آنکه برادران خویش را از دست داده بودند. گویى عاشورا تکرار شده بود.(1) این شهامت زنان را در مقاطع دیگر نهضت اسلامى به نحو تحسین برانگیز و شایسته اى شاهد بودیم.
برخى از افراد از تهران و قم براى حضرت امام در نجف پیام داده بودند که امکان دارد خواهرانى که در راهپیماییها و تظاهرات شرکت مى کنند, دستگیر شوند و هتک حرمت گردند یا آنان را شکنجه کنند و از این رو خواسته بودند که امام دستور دهند خواهران در راهپیماییها حضور نیابند. امام به شدت برآشفته و عصبانى شدند و معتقد بودند که مبارزه و حرکت سیاسى و اسلامى بدون حضور خانمها قطعا با کاستى و نقص توإم است و درختان انقلاب به ثمر نخواهد نشست و هر کس این گونه فکر نمى کند در فکرش نارسایى دیده مى شود و دچار انحراف و اعوجاج است و پس از آن فرمودند: خانمها دوش به دوش مردان و در کنار آقایان در تمام مراحل شرکت داشته باشند و هیچ کس حق ندارد که تفوهى نسبت به مسإله جدا کردن خانمها از حرکتهاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى داشته باشد.(2)
پشتوانه هاى گرانمایه
امام بر این باور بود زنان در حرکتهاى سیاسى و اجتماعى که منجر به سقوط رژیم استبدادى گردید و استکبار جهانى را به هراس وا داشت, نقشى مهمتر از مردان داشتند زیرا بانوان قدرت مردان را زیاد کرده و آنها نمى توانند تحمل کنند که زنان به عرصه هاى مبارزه آمده اند و مردان کنار باشند: ((شما بانوان در ایران ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید. شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما دارید, شما در آینده براى مملکت ما پشتوانه هستید, در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت مى شوند ... شما ملت شریف دیدید که زنهاى محترم ایران پیش از مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهى را در هم شکستند و ما همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم ...)).(3)
در مصاحبه با نماینده مجله عربى زبان ((القومى العربى)) امام از نقش زنان در مبارزات این گونه یاد مى کنند: ((در تظاهرات خیابان, زنان ما بچه هاى خردسال خود را به سینه فشرده بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند. جلسات سیاسى اى که زنان در شهرهاى مختلف بر پا مى کنند کم نیست, آنان نقش بسیار ارزنده اى در مبارزات ما ایفا کرده اند. مادران شجاع فرزندان اسلام, خاطره جانبازى و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کرده اند. در چه تاریخى این چنین زنانى را سراغ دارید و در چه کشورى؟))(4)
در فراز یکى از بیانات امام مى خوانیم: ((وقتى شما (زنان) به خیابانها ریختید و در مقابل تانکها و توپها تظاهر کردید, مردها قدرتشان چند برابر شد.))(5)
و در سخنرانى ایشان در مدرسه فیضیه که به سال 1357ه.ش صورت گرفته است این حقایق در باره زنان مطرح شده است: ((شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان پیروزى را براى اسلام بیمه کردید ... شما زنان دلیر در این پیروزى پیشقدم بودید و هستید, شما مردان را تشجیع کردید. ما همگى
مرهون شجاعتهاى شما زنان شیردل هستیم ... عنایتى که اسلام به زنان دارد بیشتر از عنایتى است که به مردان دارد. در این نهضت زنان حق بیشترى از مردان دارند ... ))
در روزهاى نخستینى که حضرت امام از پاریس به تهران آمدند و در مدرسه رفاه گروه گروه همه به دیدن ایشان مىآمدند و با رهبر خویش بیعت و دیدار مى کردند, در بین ملاقات کنندگان تعداد زیادى زن دیده مى شد که به لحاظ احساسات لطیف ترى که داشتند آن چنان تحت تإثیر قرار مى گرفتند که گاهى هیجانات آنان براى آنان دردسر و زحمت فراهم مى کرد. لذا عده اى از حضرت امام تقاضا کردند که ملاقات خواهران حذف شود اما امام در آن زمان فرمودند: زنها سهم بیشترى در انقلاب داشتند, شما مى خواهید این نیروى فعالى را که مشوق مردها بودند و تشجیع کننده مردها در میدان مبارزات, شما مى خواهید اینها را از صحنه خارج کنید.(6)
همسر امام ـ بانو خدیجه ثقفى (قدس ایران) در گفتگویى چنین گفته اند: نقشى را که زنان در این انقلاب عهده دار گشتند و اجرا کردند به قدرى درخشان و احترام انگیز بود که بدون اغراق باید بگویم براى من باورکردنى نبود, نظم و ترتیبشان در صفوف فشرده و انضباطى که از یک روح بزرگ و مومن به انقلاب سرچشمه مى گرفت به قدرى پرعظمت و شگفت انگیز بود که اصلا به تصور در نمىآید, من به خودم اجازه نمى دهم نسبت به این بانوان عزیز و باشرفى که با شرکت فعال خود در انقلاب در عین اینکه دین خود را به کشور و مردم آن ادا کردند, موجب سربلندى و سرافرازى نسوان در جنبشهاى انقلابى و رهایى بخش نیز شدند دلسوزى کنم یا براى آینده آنان نگران باشم. بانوان در این انقلاب آن چنان شخصیتى از خود نشان دادند ... که ما را تا ابد نسبت به سرنوشت مردم این کشور مطمئن ساخته اند.(7)
استاد شهید مرتضى مطهرى نیز خاطرنشان ساخته اند: انقلاب اسلامى ایران ویژگیهایى دارد که در مجموع خود آن را در میان همه انقلابات جهان بى نظیر و بى رقیب ساخته است. یکى از آن ویژگیها ذىسهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگى از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتى است که جملگى بر آنند. رهبر عظیم الشإن انقلاب اسلامى ایران بارها با تکریم و تحسین از نقش فعال بانوان یاد کرده اند و احیانا سهم آنان را عظیم تر از سهم مردان شمرده اند; رهبر انقلاب اسلامى ایران با تیزبینى و تیزهوشى خاص خود دریافته بودند که انقلاب اسلامى ایران بدون شرکت بانوان به ثمر نخواهد رسید از این رو شرکت آنان را در مراسم انقلاب واجب و لازم شمردند حتى موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند. بانوان باایمان ما پس از آنکه از فرمان رهبر آگاه شدند با حفظ اصول و موازین اسلامى از هیچ گونه فداکارى در راه به ثمر رساندن انقلاب خوددارى نکردند ...(8)
وقتى مجموع فرمایشات حضرت امام امت را در مورد زنان از آغاز نهضت بررسى مى کنیم مشاهده مى کنیم ایشان به طور مکرر و با اصرار بر نقش زنان تإکید داشتند و این موضع گیرى امام نه جنبه اتفاقى دارد و نه آنکه تاکتیکى براى پیروزى انقلاب به شمار مى رود بلکه در درون این تإکیدها اهداف مقدسى مى باشد که بر ارزشهاى دینى مبتنى است و نظر امام به عنوان رهبر اسلامى و بزرگترین اسلام شناس در این زمینه, از حقیقتى مسلم پرده برمى دارد. اگر با دید واقع بینانه اى به تاریخ انقلاب اسلامى نظر افکنیم و آن را با معیارهاى امام مقایسه کنیم, خواهیم دید که نقش زنان قطعا برتر از مردان است و اینکه حضرت امام بانوان را براى کشور به عنوان پشتوانه اى محکم معرفى مى نمایند(9) و این قشر را پیشرو نهضت اسلامى مى دانند(10) و تإکید مى نمایند مردان ما مرهون شجاعتهاى زنان شیردل هستند و انقلاب اسلامى را مدیون زنان دانسته اند و حتى مى گویند مردان از زنان الهام گرفتند و مى افزایند این پیروزى را قبل از آنکه از مردان داشته باشیم از بانوان داریم و آن روح قدسى از شجاعت زنان احساس غرور مى کنند, یک واقعیت انکارناپذیر و محتوم است و آن بزرگوار از آن رهبران سیاسى نیستند که بخواهند به خاطر مصالحى در مقطعى خاص این نکات را مطرح کنند و با گذشت یک دوره از آن بگذرند. وانگهى ایشان به لحاظ مکارم و فضایل اخلاقى والا و نهایت خودسازى و وارستگى به هیچ عنوان نقش کاذب به اقشار جامعه نمى دهند و اهل مجامله نبوده و جز حق چیزى بر زبان جارى نمى سازند و صراحت بیان امام بر هیچ کسى پوشیده نمى باشد.
یک بار در مصاحبه با روزنامه اى, یکى از خبرنگاران زن که به حضور امام راه یافته بود خطاب به بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران عرض کرد: چون مرا به عنوان یک زن پذیرفته اید این نشان دهنده آن است که نهضت ما مترقى است. امام با صراحت و قاطعیت در جوابش فرمود: ((اینکه من شما را پذیرفته ام من شما را نپذیرفته ام, شما آمده اید اینجا و من نمى دانستم که شما مى خواهید بیایید اینجا و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقى است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا اسلام مترقى است! مترقى هم به این معنا نیست که بعضى زنها یا مردها خیال کرده اند. ترقى به کمالات انسانى و نفسانى است ...))(11)
ریشه هاى رشد
زنان در پرتو معنویت انقلاب اسلامى به این واقعیت رسیدند که اسلام براى آنان هویتى انسانى که ریشه در گرایشهاى عالى دارد, قایل است و او را در تمامى تعلیمات خود مورد توجه قرار مى دهد و فروغ تابناک این حقیقت در قرآن و روایات معصومین که سرچشمه معارف ناب اسلامى است دیده مى شود. انقلاب اسلامى زنان را به این درجه از آگاهى رسانید که باید جایگاه خود را در جامعه اسلامى بشناسند و برنامه زندگى فردى, خانوادگى و اجتماعى خویش را بر اساس موازین شرعى که جز طهارت, تقوا و عروج به ملکوت چیز دیگر نمى باشد, تطبیق دهند. رژیم ستمشاهى کوشید تا چادر را به عنوان کهنه پرستى تبلیغ کند و زنان را با مظاهرى فریبنده به ورطه سقوط بکشاند اما انقلاب اسلامى همواره تلاش نمود استعداد زن را شکوفا ساخته و تواناییهاى وى را ارتقا دهد و او را که مى تواند منشإ پاکترین و لطیف ترین حرکت اجتماعى و انسانى باشد به مقام والایش واقف سازد. به همین دلیل حضرت امام خمینى فرمودند: ((اگر این نهضت و انقلاب اسلامى هیچ نداشت, جز این تحول که در بانوان و جوانان ما پیدا شد این یک امرى بود که کافى بود براى کشور ما ...)).(12)
حضرت امام نقش زن را در مراحل گوناگون قیام اسلامى عظیم و سترگ مى دانست اما ریشه این مجاهدت بانوان و شجاعت و شهامت زنان را در عوامل معنوى جستجو مى نمود و نهراسیدن آنان از کشته شدن را به خاطر نور ایمان مى دانست و اینکه این قشر جلو سلاحهاى مجهز رژیم شاه ایستادگى کردند به نظر ایشان یک عنایت غیبى است که به معجزه شباهت دارد, مقایسه اى ساده بین شرایط اجتماعى و سیاسى عصر طاغوت و هنگامه انقلاب اسلامى مى تواند ما را به سوى حقایقى در این باب رهنمون سازد که تحول ایجادشده در بین بانوان عنایت الهى است و این صلابت اسلام بود که آنان را به صحنه هاى مبارزه کشانید و چون اسلام به شهادت رسیدن را یک فوز عظیم و سعادت جاویدان مى دانست دیگر آنان نترسیدند و از امور دنیایى گذشتند تا فتح و ظفر را در آغوش گرفتند.
نکته دیگر اینکه انگیزه ها براى رضایت خداوند بود و چون امرى براى حق باشد شجاعت و پایدارى را تقویت مى کند و چون همه پروردگار را در نظر داشتند و با اتکال به خداوند جلو رفتند قدرت فوق العاده اى به دست آوردند و با دست خالى دشمن را از صحنه بیرون کردند. اما عوامل و اسبابى لازم است که مردم این خصوصیت ارزشى را به دست آورند, طبیعى است بازگشت به معنویت و هویت راستین مذهبى که ریشه در فطرت آدمیان دارد و حتى بعثت انبیا صورت گرفت تا آن استعدادهاى ملکوتى را شکوفا کنند, در نهضت اسلامى از برنامه هاى مهمى بود که حضرت امام خمینى بر آن تکیه نمودند و با استمرار این حرکت اصیل زنانى که در رژیم ستمشاهى دچار استضعاف بودند و فشارهاى زیادى را به نام آزادى تحمل مى کردند و تحت عناوینى چون فعالیت هنرى و اجتماعى و فرهنگى به سوى انحطاط و ابتذال سوق داده شده بودند از او موجودى ساختند که نه تنها نقش انسانى خود را به فراموشى سپرده بلکه در جهت تهى کردن دیگر انسانها از ارزشها بهترین وسیله در دست اربابان زر و زور گردیده بود. ارزش حقیقى خویش را باز یافتند و به سوى اهداف عالى و مقاصد والا گام برداشتند و در عرصه هاى گوناگون از خود فداکارى و فرزانگى بروز دادند. امام خمینى به این دگرگونى شگفت اشاره دارند و مى فرمایند:
((براى همه بانوان سراسر کشور ... چنین تحولى که در انسان پیدا شده است و آن ارزشى که امروز ... پیدا شده این است که در رژیم سابق شإن و مرتبت, عبارت از آرایش مهوع و لباسهاى کذا و ... کذا بود و امروز ارزش, ارزش انسانى است ...)).(13)
یکى از برکات انقلاب شکوهمند اسلامى احیإ شخصیت از دست رفته اى بود که حکومت طاغوت با جدیت در جهت مسخ و محو آن مى کوشید و در رإس برنامه هاى فرهنگى اش این حرکت خطرناک را قرار داده بود. دم مسیحایى امام خمینى همچون نسیم حیات بخش بر این جانهاى مرده وزیدن گرفت و به آنان نشاط, تحرک و پویایى بخشید و بر اثر این دگرگونى و با طلوع خورشید پرفروغ انقلاب اسلامى که از افق توحید هویدا گشت, زن آنچنان جایگاه خویش را باز یافت و در صحنه هاى متنوع درخشید که گویى نه آن زن مسخ شده و از ارزش تهى شده زمان طاغوت است بلکه فرشته اى آسمانى مى باشد که مإمور شده در زمین خدمت کند. در حقیقت زنان در پرتو نهضت اسلامى گویى تولدى دوباره یافتند, احساس مسوولیت کردند و خودسازى را جایگزین خودآرایى کردند و با حفظ عفت و تإکید بر عزت توانستند از ارزشها صیانت کنند و بر دشمن نهیب زنند و بر خصم بخروشند و چون چشمه اى پاک که مظهر صفا و پاکى است از درون بجوشند.
حفظ حیثیت
امام خمینى بر این نکته تکیه نمود که اسلام طرفدار رشد افراد است چه زن باشد و چه مرد, تفاوتى در پیمودن طریق هدایت و مسیر سعادت نمى کند و براى رسیدن به این منظور هم به مبارزه با جاهلیت پرداخت و هم بانوان را از آن فرهنگ منحط و پوسیده جاهلى نجات داد. ایشان در فراز یکى از بیانات خود فرمودند: ((اسلام مى خواهد که زن همان طورى که مرد همه کارهاى اساسى را مى کند زن هم بکند نه اینکه زن یک چیزى بشود که آقا دلشان مى خواهد; بزک کرده بیاید و با مردم مخلوط شود. اسلام مى خواهد جلو اینها را بگیرد. اسلام مى خواهد حیثیت و احترام زن را حفظ کند, مى خواهد به زن شخصیت بدهد ... اسلام به زن خدمتى کرده است که در تاریخ چنین سابقه اى ندارد. اسلام زن را از توى لجنزارها برداشته آورده و به او شخصیت داده ... است ...)).(14)
حضرت امام در بعد انسانى زن و مرد را در کنار هم قرار داده و فرموده اند اگر بین این دو قشر تفاوتهایى وجود دارد به حیثیت انسانى آنان مربوط نمى باشد, حضور آنان را در اجتماعات و صحنه هاى فرهنگى بلامانع مى دیدند اما معیارشان مسایل اخلاقى و رعایت ضوابط شرعى بود و اگر زنى بخواهد موازین را رعایت نکند مجاز نیست, همچنین اگر محیطى به زن اجازه نمى دهد که او با حفظ شوونات دینى در آنجا حاضر شود باید اجتناب کند پس اگر ابتذال و فساد نباشد زن و مرد براى بیرون آمدن از منزل و روى آوردن به مشاغل با یکدیگر فرقى ندارند و اسلام به هیچ عنوان مانع تلاشهاى بانوان و کوششهاى فکرى و فرهنگى آنان نبوده و اگر هم ملاحظاتى دارد براى آن است که مسایل حساس تر تحت الشعاع قرار نگیرد. عنایت امام بر نقش تربیتى و پرورشى زن اجتناب ناپذیر است و در این زمینه فرموده اند:
((عروج مرد و به کمال رسیدن مرد با دست باکفایت زنان تحقق پیدا مى کند)). همچنین مى فرمایند: ((اگر دامن پاک مادران نباشد تمام آمال بشرى رو به خاموشى مى رود)). در جایى دیگر خاطرنشان ساخته اند: ((شغل مادرى شغل انبیاست همان طور که انبیا براى تربیت انسانها آمده اند زنان ما هم با تربیت فرزندان خودشان در واقع شغل انبیا را دارند.))(15)
نقشى که امام خمینى براى زن قایل بود در درجه اول سازندگى و مربى گرى است. امام بر این باور بود که مهمترین وظیفه و نقش زن در اجتماع مادر بودن و انسان ساز بودنش است. این بینش امام که مادرى را در ردیف شغل فرستادگان الهى مى داند و شوق پرورش فرزند را در زن پدید مىآورد و او را ترغیب مى کند که این وظیفه را بر سایر امور ترجیح دهد کاملا با آنچه در دنیاى غربى تبلیغ مى کنند و این کار حساس را کم ارزش جلوه مى دهند و مى گویند بازده اقتصادى نداشته و جلوى تحرک زن را مى گیرد, مغایرت دارد و اصولا کودکى که بر خلاف سرشتهاى عاطفى و انگیزه هاى فطرى از آغوش مادر جدا شد و با روشهاى تربیتى دیگرى رشد یافت, نه خود به پرورشهاى عالى مى رسد و نه مى تواند در آینده جامعه سالمى را بسازد یا در محیط, سلامتى خویش را حفظ کند. امام طى بیاناتى مى فرمایند:
((بانوان محترم ایران ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند و جوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد به این کشور تسلیم خواهند کرد و هیچ گاه نخواهند در آن راههایى که قدرتهاى بزرگ براى تباه کردن این کشور پیش پاى آنها گذاشته بود ... رفت ...)).(16) و در فرمایشى دیگر تإکید مى فرمایند: ((بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهاى فعال را در دامن خودشان تربیت مى کنند))(17).
به موازات این توصیه ها حضرت امام تشویق مى کردند که زنان در فعالیتهاى اجتماعى هم مشارکت داشته باشند, مسوولیتهایى که در برخى امور علمى, آموزشى, هیإتهاى اعزامى و امور جامعه به زنان تفویض مى نمودند و نیز تلاشهاى فرهنگى برخى از بانوان بیت امام بیانگر این اعتقادشان بود.
خانم مرضیه حدیدچى (دباغ) مى گوید روزى در پاریس قرار بر این شد که عده اى از بیت ایشان به یکى از مجامع دانشجویان بروند و جواب سوالهاى گوناگون را بدهند, جلسه شب هنگام تشکیل شد. سه یا چهار نفر از برادران و من مإمور شده بودیم که به این جلسه برویم, گفتگوها به درازا کشید و از نیمه شب گذشت, هنوز دانشجویان در باره اسلام و قرآن سوالاتى داشتند ناگهان یکى از آنان برخاست و پرسید: نظر آیت الله خمینى در باره زن و کار و نقش او در جامعه چیست؟ همین که من خواستم بلند شوم و جواب بدهم, رییس دانشگاه گفت: اجازه دهید من پاسخ دهم. برآشفتم و گفتم: شما که از مکتب و مذهب ما خبر ندارید چگونه مى خواهید جواب این سوال را بدهید. گفت اگر توضیح من مناسب نبود شما جواب دهید. گفتم: مانعى ندارد. بعد دانشجویان را خطاب قرار داد و گفت: شما به من بگویید ساعت دو بعد از نیمه شب چگونه امام خمینى حاضر شده است زنى را بین شما دانشجویان که هیچ شناختى هم از شما ندارد, بفرستد؟ دانشجویى که این سوال را کرده بود گفت: پرسشم را پس مى گیرم! رییس دانشگاه افزود: این برخورد نشان دهنده این است که آنچه دیگران در خصوص آیت الله خمینى در مورد نقش زن در جامعه مى گویند دروغ است و هدف آنان تضعیف ایشان مى باشد. در آن لحظه فهمیدم که چقدر تصمیم امام در مورد فرستادن من به آن جلسه حساب شده و از روى برنامه و مقصد خاصى صورت گرفته است.(18)
در هیإتى که از طرف امام براى تسلیم پیام ایشان به گورباچف عازم شوروى سابق شدند این بانو دیده مى شد و همین مسإله وسعت اندیشه, آینده نگرى و عمق بینش امام را نسبت به مسایل بین المللى و سیاست خارجى نشان مى دهد و ایشان با این انتخابشان جایگاه زن را در اسلام و انقلاب به جامعه جهانى نشان دادند و چنین مطرح کردند که اسلام هیچ محدودیتى براى رشد زن قایل نمى باشد و او را در همه جا شرکت مى دهد, چون نیمى از جامعه به زنان تعلق دارد. امام ثابت کردند این که مى گویند در ایران به زنان ارزش داده نمى شود دروغ است.(19)
روزى در پاریس عده اى دانشجوى دختر و پسر از سرزمینهاى گوناگون آمده بودند تا امام را زیارت کنند. مردها جلو و خانمها پشت سرشان نشسته بودند. وقتى امام خواستند تشریف ببرند, خانمها به ایشان عرض کردند: چون آقایان جلو بودند ما موفق نشدیم سوالاتمان را طرح کنیم. امام به اتاق عقبى رفتند و فرمودند:
من دقایقى اینجا مى نشینم شما بیایید و سوالاتتان را مطرح کنید, اهمیت این برنامه تا بدانجاست که امام با آن تراکم کارى و اینکه وقتشان هم به پایان رسیده براى جلوگیرى از تضییع حقوق خواهران این گونه برخوردى را از خویشتن نشان دادند. یکى از آنان گفت: مى خواهد به تحصیل ادامه دهد ولى چون فرزند دارد شوهرش مایل است او در خانه باشد. امام فرمودند: این مسایل نمى تواند مانع از یکدیگر باشند. شما آن را به نحو احسن انجام دهید ولى تحصیل هم بکنید.(20)
عزت عفت
در سال 1349ه$.ش خواهران به خاطر تبلیغ مسایل دینى در بلندگو سخنرانى مى کردند. عده اى از متحجرین این طور القا مى نمودند که خانمها با این کارشان از دین بیرون آمده اند زیرا صداى آنان را نامحرم مى شنود. وقتى از امام این موضوع را پرسیدند فرمودند: روضه خواندن, قرأت قرآن و حدیث (بدون صوت) اگر چه زن بداند که مرد هم صدایش را مى شنود حرام نیست ولى اگر مردى بخواهد از این صدا لذت ببرد برایش حرام مى شود در مورد شعر و سرود هم باید مفسده ایجاد نشود.(21)
در یکى از برنامه هاى بسیج, خواهرى قرآن تلاوت نمود, از امام پرسیده بودند که آیا اشکال دارد, ایشان در پاسخ فرمودند: نه ولى همه اینها برمى گردد به اینکه مفسده نداشته باشد, یعنى جامعه اى صاف و پاک باشد, مسإله شرعى در این مورد این است ولى مصداقش این است که اگر مفسده نداشته باشد, تک خوانى قرآن توسط زن اشکالى ندارد. تعیین مصداق با مرجع نیست, خود مکلف است که باید براى عمل کردن ببیند که آیا جزو آن مصداق قرار مى گیرد یا خیر.(22)
در مورد مسایل شرعى ویژه حجاب و بانوان, امام تإکید داشتند مسوولین اجازه ندهند خرافات و قیودات اجتماعى و قومى با موازین دینى آمیخته شود و سلیقه ها به جاى سنتهاى مذهبى بنشیند و از این موضع براى خواهران محدودیت ایجاد شود. به عنوان مثال درست نیست میان کلاسهاى دانشگاه دیوارى بکشیم بلکه صحیح آن است که از دانشجویان بخواهیم حریم خود را بشناسند و خواهران و برادران در حد شرع و اندازه مجاز با هم صحبت کنند و از نگاه توإم با شهوت و چشم چرانى اجتناب نمایند, اگر برنامه اى را با شرع آمیخته نمودیم به صورت خرافات و رسومات موهوم در مىآید و آن وقت که کهنه شد نمى توانیم آن را از دستورات دینى جدا کنیم. توصیه امام به مسوولان هم این بود که اول شرع را مطرح کنند بعد سلیقه, رسم و قانون کشور را. هر قوم و ملتى فرهنگى خاص خویش را دارد اما نباید این عادات را با دین امتزاج کنیم. امام اعتقاد داشتند که پوشش زن نباید توإم با مفسده باشد و برجستگیهاى بدن را نمایان کند, رنگ لباس هم سنگین باشد, بیرون بودن گردى چهره زن اشکالى ندارد اما نباید بزک کرده و آرایش شده در مقابل انظار باشد, کار و فعالیت کردن خانمها و نیز تلاش علمى آنان را ضرورى مى دانستند اما اجازه نمى دادند براى رسیدن به این منظور با نامحرم صحبت شود مگر آن که ضرورتى ایجاب کند. در خانه اگر یکى از نوه هاى پسر ایشان مکلف مى شدند دیگر مثلا اجازه نمى دادند عروسشان که به او نامحرم بود با آن پسر در یک اتاق بنشیند و اگر هم مى خواست نوه مذکور وارد اتاق شود مى فرمودند کسى اینجاست. امام بر پاک بودن لحن و نگاه اصرار داشت و در محیط کار و تحصیل خنده هاى بلند, صحبتهاى بى جا و غیر ضرور را مناسب نمى دانستند.
براى پوشش خواهران چادر را بهتر مى دانستند و معتقد بودند برازنده تر است و آن را سمبل انقلاب اسلامى مى دانستند و در برخورد با پدیده بدحجابى از کسى که خلاف شرع انجام مى داد ناراحت مى شدند و اگر سر سفره بیش از حد مجاز دست از آستین یکى از بانوان بیرون مىآمد تذکر مى دادند; با این حال اگر کسى مى خواست به نام مبارزه با بى حجابى به خواهران اذیت کند برآشفته مى گردیدند و مى فرمودند: این رفتارها بوى دشمنى مى دهد و هدف ایجاد هرج و مرج است و کسانى که این کارها را مى کنند مى خواهند حق و باطل در هم رود تا بتوانند در بوقهاى تبلیغاتى آنها را بزرگ کنند و مستمسکى علیه اسلام قرار دهند.(23) امام به شدت از جفا و بى حرمتى نسبت به زنان اکراه داشتند و مى فرمودند زن مى تواند نردبان ارزشهاى جامعه باشد و با ظرافتى هوشمندانه میان تشخص, منزلت علمى, فرهنگى, اجتماعى, هنرى و سیاسى زن با تنزل و انحطاطش تا سطح وسیله و ابزارى براى مقاصد سیاسى و شخصى تفاوت قایل مى شدند. پس از انقلاب اسلامى که پایگاه حاکمیت عمال بیگانه متلاشى شد و زن ایرانى با حضور در صحنه هاى فداکارى و ستیز با ستم به اصالتهاى خویش بازگشت و متوجه شد رعایت حجاب تلاش جهت احیاى کرامت واقعى زن و پشت پا زدن به فرهنگ مهاجم استکبارى به شمار مى رود. در مصاحبه با خانم الیزابت, امام فرمودند: زنان در انتخاب فعالیت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند و تجربه کنونى فعالیتهاى ضد رژیم شاه (توسط زنان) نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى که اسلام مى گوید یافته اند.
همچنین خاطرنشان ساختند زنان مى توانند در کارهاى اجتماعى شرکت کنند ولى با حجاب اسلامى ولى در فرمایش دیگر نکته اى مهم را یادآور شدند: ((ممکن است تعرض به زنها در خیابان, کوچه و بازار از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد, از این جهت کسى حق تعرض ندارد و این گونه دخالتها بر مسلمانها حرام است ...)).(24)
ادامه دارد.
پى نوشت :
1ـ نک: همگام با خورشید, اسماعیل فردوسى پور, ص108 ـ 109.
2ـ پا به پاى آفتاب, ج اول, ص156.
3ـ مجله پیام انقلاب, همان, ص16.
4ـ مجله راه زینب, شماره 38, ص6.
5ـ از سخنان امام در نهم مهر 1358.
6ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهاى کنگره بین المللى بررسى ابعادى چند از شخصیت حضرت امام خمینى (تیر ماه 1348ه.ش), ص95.
7ـ گفتگو با همسر امام, مجله راه زینب, شماره 38, ص14.
8ـ مإخذ قبل, ص16 ـ 17.
9ـ در سخنان 25 اسفند 1359.
10ـ در بیانات تاریخ قبل.
11ـ مصاحبه با روزنامه اطلاعات, سوم بهمن 1357.
12ـ از بیانات امام در جمع بانوان عضو موسسه دوازده فروردین در 25 اسفند 1359.
13ـ مجله پیام انقلاب, شماره 30, ص15.
14ـ از فرمایشات امام خمینى در هیجدهم آبان, سال 1357.
15ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهاى کنگره بین المللى براى ابعادى چند از شخصیت امام, ص99.
16ـ مجله پاسدار اسلام, شماره 28, ص2.
17ـ مجله راه زینب, شماره 38, ص7.
18ـ پا به پاى آفتاب, ج اول, ص337, با بازنویسى و تغییر در عبارات.
19ـ در این مورد بنگرید به متن گزارش سفر خواهر مرضیه حدیدچى (دباغ) به اتحاد جماهیر شوروى سابق, مندرج در مجموعه مقالات و سخنرانیهاى دومین کنگره بین المللى زن و انقلاب جهانى اسلام, (بهمن 1367).
20ـ پا به پاى آفتاب, ج اول, ص335 ـ 336.
21ـ همان مإخذ, ص337.
22ـ همان, ص179.
23ـ همان, ص178 ـ 179.
24ـ راه زینب, شماره 38, ص6.