سرود فردا

نویسنده


سرود فردا

نرگس گنجى

 

 

سیدمحمدعلى رضازاده ـ فریدون کنار
ظاهرا این حرف قدیمى ها که مى گفتند اگر کسى را یاد کنند, در گوشش زنگ مى زنند, خالى از صحت نیست! یک سال و نیم از زمان فرستادن شعرتان ((غزلگریه)) گذشته بود که براى چندمین بار به سراغش رفتیم ولى این بار تصمیم بر آن شد که به خاطر حال و هواى دو بیت اول هم که باشد ـ که با شهادت حضرت عباس ضمن مناسبت زمانى, تناسب دورى داشت ـ از آن در مجله فروردین ماه استفاده شود و بعد از آن در اردیبهشت نامه و دو شعر زیبایتان رسید.
اما اینکه نوشته اید یک سال قبل صاحب این قلم را در شب شعرى در رامسر دیده اید, باید قضیه اى ماورإ طبیعى باشد زیرا ـ از شما چه پنهان ـ 12 سالى هست که آن طرفها نبوده ایم!
با آنکه با خبر شدن از حال شما و شعرتان ما را شاد کرد ولى متإسف شدیم که جوانى اهل فضل و هنر چون شما را غم نان رنج دهد. امیدواریم این گونه مشکلات بدون آسیب رساندن به جنبه هاى فرهنگى زندگیتان حل شود. شماره هاى حاوى آثارتان را ارسال خواهیم کرد.
در غزل روشنى رنج, دو بیت بود که براى قضاوت در باره آنها باید دانست که شعرتان توصیف انسانى معصوم است یا غیر معصوم و یا شاید وصف حال همان ((دل دلتنگ)), آن دو بیت این است:
حوریان یک به یک از گیس تو بالا رفتند
تا رسیدند به اندیشه طوفانى تو ...
بسکه از روشنى رنج به خوردت دادند
ترک افتاد به میناى مسلمانى تو

غزل دیگرتان (سحرخیزتر از شبنم ها) در همین شماره مجله خواهد آمد, در خواندن الفاظ و استنباط معناى بیت هفتم تردیدى داشتیم که با تغییرى جزئى فعلا مسإله را حل کردیم.
به هر حال, شما شاعرید و بسیار مستعد.
امیدواریم بتوانیم در آینده نیز از سلامت و پیشرفت شما باخبر باشیم. در نامه بعدى, سال تولد, محل تولد (نام شهر یا روستا), و میزان تحصیلاتتان را یادآور شوید. خدا یار و مددکارتان باد.

فاطمه فرخاد ـ قم
مجموعه اى از سروده هایتان پیش روى ماست. این مجموعه ضمن آنکه ما را وامى دارد که عواطف شما را ستایش کنیم, در عین حال نشان مى دهد که براى بازتر کردن فضاى شعرتان به مطالعه فراوان نیازمندید.
از باب خوشآمدگویى به جمع دوستان اهل دل هم که باشد یکى از سروده هایتان در کنار شعرهاى انتخابى این مجله گذاشته ایم. البته اصلاحات و تغییراتى در آن صورت گرفته که گاه در مورد شعر دیگر دوستان شاعر نیز پیش مىآید. مبناى این اصلاحات آن است که جوانان نوقلم بدانند براى تقویت زیبایى و لطف سروده, دستشان باز است و باید تإمل و بازنگرى بیشترى در کار آورند. پایدار و پیروز باشید.

زینب گشتیل ـ برازجان
با تشکر از شما, لازم است در شعرهایتان به تناسب میان کلمات و معانى مورد نظر خود توجه کنید. به ترکیباتى که مشخص کرده ایم توجه کنید و از خود بپرسید: آیا ((عدل)) مى تواند غبارى سیاه شود و جغد, سراینده ((نور))؟ و نور مى تواند ((یاوه)) باشد؟!

... روى شانه هاى شکسته زمین
((غبار سیاه عدل)) مى روبند
و دو جغد از پشت شیشه هاى تاریکخانه هایشان
((یاوه هاى نور)) مى سرایند ...

قطعه ((رویا)) را در همین شماره مجله آورده ایم. البته در این کار آسانگیر بوده ایم; چه شعرتان هنوز با نثر فاصله اى چندان ندارد. مى دانید کلا آنها که شعر خارج از اوزان معمول و ((شعر سپید)) را پذیرفته اند, معتقد به تفاوتهایى میان نثر و شعر هستند. خدا یاورتان.

حسن غفارى ـ زنجان
ضمن تشکر از شما, به خاطر تنگى مجال در باره جنبه هاى مختلف شعر اخیرتان ـ که در ماه محرم سروده اید ـ سخنى نمى گوییم. تنها این نکته را که قبلا در شماره هاى پیشین نیز به برخى از دوستان گفته ایم, یادآور مى شویم که ((ان)) را که پسوندى است براى جمع ساختن نامهاى مفرد, نمى توان قافیه کرد. مثلا جمع ((مرد)), مردان و جمع ((شهید)), شهیدان است که شما در شعرتان آنها را قافیه کرده اید. موارد قابل پذیرش در قافیه شعرتان: ایمان, آن, بدینسان, عطشان و انسان هستند و با چنین قافیه اى تنها یک بار استفاده از جمع براى شما مجاز است ولى شما پنج مورد جمع آورده اید: شهیدان, مردان, یاران, دونان و یتیمان. هیچ کدام از اینها هم قافیه نیستند. کلماتى که با پسوند ((ان)) جمع بسته مى شوند, وقتى هم قافیه اند که با برداشتن ((الف)) و ((ن)) و مفرد شدن نیز هم قافیه باشند مانند ((شهیدان)) و ((سپیدان)) زیرا با حذف پسوند, مفرد آنها نیز هم قافیه است (شهید, سپید).
حافظ مى گوید:
یارى اندر کس نمى بینم یاران را چه شد
دوستى کى آخر آمد, دوستداران را چه شد
زهره سازى خوش نمى سازد, مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستى, میگساران را چه شد


در این غزل قافیه ها: یار, دوستدار, میگسار, هزار, سوار, بهار و ... هستند و ردیف آن عبارت است از: ((... ان را چه شد)) مى باشد.
بنابراین در استفاده از این نوع قافیه باید توجه کنید که:
1ـ یا باید ((ان)) جزئى از خود کلمه باشد و با برداشتن آن, کلمه ناقص است مانند انسان و ایمان.
2ـ یا اگر ((ان)) براى جمع است کلمات مفرد خودشان هم قافیه باشند و این دو حرف در حکم ردیف باشد.
در این نوبت یکى از سروده هاى قبلى شما به ((سخن اهل دل)) پیوسته است. موید باشید.

زهرا بابااحمدى ـ بهارستان اصفهان
اینکه یکى از شعرهایتان قابل چاپ باشد ((احتمالى)) بود که مطرح کرده بودیم, آن هم با آسانگیرى و حذف و اصلاح فعلا توانسته به حداقل استانداردهاى قابل قبول مجله برسد. در این شماره آن را بخوانید با نسخه اصلى که خودتان نوشته اید مقایسه کنید شاید دلیل این تغییرات برایتان مشخص شود.
به همه دوستان اهل شعر و ادب توصیه مى کنیم براى اینکه قضاوت بهترى در باره کیفیت آثار خودشان داشته باشند و در عین حال راههاى طى شده براى رسیدن به قله هاى شعر را بیاموزند, به مطالعه شعر شاعران بزرگ بیش از سرودن ـ یا دست کم به همان اندازه ـ اهمیت دهند. موفق باشید.
بهناز جعفرى ـ قم
شهلا ملکى ـ خرمآباد
فاطمه ملاباشى ـ تویسرکان
سروده هاى شما رسید. ضمن تشکر از توجه شما به مجله خودتان امیدواریم با مطالعه و تمرین, در آینده آثار بهترى از شما به دستمان برسد.