بانوان سرزمین توحید, نقش ایمان و انقلاب زدند

((قسمت سوم))

غلامرضا گلى زواره

 

 

پرتوهاى درخشان
تحولى که امام و انقلاب اسلامى در زنان پدید آورد به جامعه ایرانى منحصر نگردید و بانوان دیگر کشورها را در حالتى از عظمت و عزت نمودار ساخت و این دگرگونى همچون بسیارى از مفاهیم و معیارهاى اسلامى به درون مرزها متوقف نگشت و پرتوهاى آن سایر کشورهاى اسلامى و مناطق مسلمان نشین جهان را در بر گرفت. در واقع انقلاب اسلامى که از فطرت اصیل اسلامى و ارزشهاى والاى انسانى نشإت گرفته و در عمق روح و جان انسانها ریشه دارد مى رود تا فروغ خود را بر جهان بگستراند و دیوارهاى ایجاد شده توسط عوامل استکبار را فرو بریزد و همراه خویش تجربه هاى گرانبهاى خود را انتقال دهد که چنین بازتابى در خصوص بانوان خارج از کشور بارزتر است. وقتى به فهرست کتب منتشره خارجى در باره اسلام و ایران مراجعه مى کنیم مشاهده مى شود بسیارى از آنها در باره زنان است. در دانشگاههاى اروپایى دانشجویان در بخش خاورشناسى و شناخت اسلام, اکثر پایان نامه هاى خود را پیرامون موضوعاتى در باره حقوق تطبیقى زن, حقوق زن در اسلام, نقش زنان ایرانى در تجهیز مردان براى مبارزه و یا تحلیل بیانات امام خمینى در باره زنان تنظیم کرده اند.
زنان مصر در بهمن سال 1365 چون سیلى خروشان به نمایشگاه کتابى که در آن زمان در قاهره تشکیل شده بود هجوم آورده خواستار شناخت هر چه بیشتر انقلاب اسلامى شدند. در کشور عراق زنان سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده و صبورانه در مقابل ستمگران مقاومت مى کنند. زن مسلمان فلسطینى در حرکتى که آغاز نموده, زن مسلمان ایرانى را چون چراغى پیش رو دارد که راهش را روشن مى کند و وظیفه اش را به او مى نماید و خوب مى داند که چگونه در مقابل حکومت غاصبانه اسرأیل پایدارى کند, بانوى مسلمان لبنانى نیز تحت تإثیر فعالیتهاى زنان ایرانى با تکیه بر ارزشهاى دینى, شعور سیاسى و اجتماعى خود را ارتقا داده و رو در روى صهیونیستها ایستاده است و اهمیت دادن به حجاب در دانشگاههاى لبنان تحولى را در سیر مبارزات زنان مسلمان آن دیار پدید آورده است.
در اندونزى که پرجمعیت ترین کشور اسلامى مى باشد گرایش شدید به حجاب زن ایرانى قابل مشاهده بوده و تا حدى این پدیده, صبغه سیاسى به خود گرفته است و در دو شهر مهم جاکارتا و باندونگ تحول عمده اى به وقوع پیوسته و بسیارى از دانشجویان باندونگ تحت رهبرى استاد جلال الدین رحمت شیعه شده اند و در جاکارتا, مرکز حکومت اندونزى, به رهبرى امین رییس, اندیشه سیاسى شیعه پذیرفته شده که بسیارى از این شیعیان بانوان مى باشند. در مالزى به جهت رویکرد شدید بانوان به مسایل اسلامى و مستإصل شدن دولت در مبارزه با آنان, ممنوعیت حجاب لغو شده است. در کشورهاى سنگال و سیرالئون (واقع در غرب آفریقا) اقدام به تإسیس مدارس اسلامى کرده اند زیرا زنان این دو سرزمین خواستار آن بوده اند که افکار مسیحیت از طریق مدارس به فرزندانشان انتقال نیابد. در ترکیه به رغم سرکوبى شدید دولت, زنان براى رعایت مسایل شرعى و حفظ عفاف بیش از گذشته فعال شده اند و دانشآموزان براى ظاهر شدن با حجاب در جلسات کنکور تظاهرات مى کنند و سرانجام توفیقاتى به دست مىآورند.(1) در این کشور بزرگترین زنجیر انسانى به طول 2500 کیلومتر در مهر ماه سال 1377 و با سه میلیون نفر انسان از اقشار مختلف تشکیل شد. این زنجیر که از استانبول به شهر هوپا و از آنکارا تا شهر قهرمان ماراش کشیده شد توسط دانشجویان باحجاب ترکیه در اعتراض به قانون ممنوعیت حجاب طرح ریزى شده بود که حلقه هایى از دیگر کشورها به آن افزوده شد و شعارشان این بود: براى اولین بار یک زنجیر نشان آزادى مى شود. (2)
هزاران نفر از دانشجویان و مردم شهر مالاتیاى ترکیه پس از اتمام نماز جمعه این شهر با راهپیمایى خود بار دیگر به جلوگیرى از ورود دانشجویان باحجاب به دانشگاه اعتراض کردند. در این تظاهرات مردم به رغم هشدارها و اقدامات شدید امنیتى پراکنده نشدند و با پلیس و در نهایت با ارتش درگیر شدند.(3)
کتاب مسإله حجاب شهید آیت الله مرتضى مطهرى در ترکیه چهار بار در سطح وسیعى چاپ شده است.
در الجزایر نیز بانوان آگاه, با کمال اشتیاق حجابشان را حفظ نموده و در صدد شناخت هر چه بیشتر انقلاب اسلامى شده اند. در بحبوحه جنگ تحمیلى عراق علیه ایران, زنان مسلمان کویتى و بحرینى با ارسال جواهرات خود براى کمک به رزمندگان مسلمان ایرانى شوق و علاقه وافر خود را به انقلاب اسلامى نشان داده اند و از نفوذ نهضت اسلامى در هندوستان, پاکستان و عربستان سعودى همین بس که تعداد زیادى از خواهران طلبه از این کشورها به حوزه علمیه قم آمده اند و با مهاجرت و ترک دیار و دورى از خانواده خواستار شناخت هر چه بیشتر اسلام ناب شده اند. در تایلند با پى بردن به موقعیت زنان ایرانى در روزنامه اى با تیتر درشت نوشته شد: ((زن ایرانى آزادترین زن دنیاست.)) و چون رژیم غیر مسلمان آن کشور علاقه بانوان را به اسلام و فرامین آن دید, در دبیرستانها, دانشگاهها و ارگانهاى دولتى حجاب را منع کرد تا به این وسیله از گسترش انقلاب اسلامى بکاهد. در سنگاپور, واقع در جنوب شرقى آسیا, تفکر شیعه زنده شده است و اخیرا افراد زیادى در این کشور به تشیع روى آورده اند که نیمى از آنان را بانوان تشکیل مى دهند.(4)
خانم آولیا روناآلونتو از کشور فیلیپین مى گوید: یکى از مهمترین دستاوردهاى انقلاب براى ما زنان مسلمان دنیا این بود که شخصیت واقعیمان را به ما برگرداند و اصالت اسلامى زن را به ما شناساند. شما به ما آموختید که باید چون خدیجه, آمنه, فاطمه و زینب عصر خود باشیم. زن یعنى جانشین خدا بر روى زمین, یعنى کسى که خود را مسوول سرنوشت و آینده اجتماع مى داند. خانم فاطمه کامارا از سرزمین سیرالئون هم گفته است: امروزه زنان مسلمان جوان متعددى در این کشور در سازمانهاى اسلامى سراسر کشور شرکت مى کنند. همه مراکز آموزشى در کشور ما به این حقیقت پى برده اند و انقلاب اسلامى را شناخته اند.(5)

نویدهاى پرامید
درخششهاى پرفروغ انقلاب اسلامى بسیارى از مردمان جهان و خصوصا بانوان را به خود جلب نموده و امروزه در نقاط پیشرفته و به اصطلاح متمدن جهان زنان حسرت آزادى و آزادگى را به دل دارند که اسلام به آنان اعطا مى کند و از آن امتیازات دروغین و کاذب روىگردان هستند. خبرگزارى ایتالیایى آنسا, چندى قبل گزارش داد که تنها در دو سال, بیش از بیست هزار نفر از زنان تحصیل کرده انگلیس به اسلام روى آورده اند. این رسانه که گزارش خود را در باره وضع زنان در کشور مزبور تهیه کرده بود مى افزاید گرایش به اسلام پدیده اى است که از مرزهاى ما فراتر رفته و به سیستمى براى احیاى مجدد زندگى در دنیاى پر از بحران ما و براى هویت بخشیدن به خود و بازگشت به هویت زنانه تبدیل شده است.
در انگلستان و فرانسه تإثیر انقلاب اسلامى را در برگزارى مراسم راهپیمایى به مناسبت ایام الله و اعتراض به سیاست جهانى استکبار و نیز انتشار کتب, جزوات مذهبى و مانند آن مى بینیم که حداقل نیمى از این تلاشها مربوط به خواهران است. تعداد زیادى از بانوان بعد از انقلاب از آمریکا به ایران آمده و جذب آرمانهاى اسلامى شده اند. عشق به انقلاب اسلامى در برخى بانوان آمریکایى چنان است که در سال 1366ه.ش شصت و شش نفر از آنان که بعد از انقلاب اسلامى مسلمان شده اند به ایران آمدند و از وزیر آموزش و پرورش وقت خواستند که اجازه دهد بچه هاى آنان در مدارس ایران درس بخوانند زیرا بدآموزیهاى منحط فرهنگ غرب را به روشنى مشاهده کرده بودند.(6)
خانم صفیه تیلر, مسلمان اهل آمریکاست که با آشنایى با شخصیت امام خمینى به اسلام روى آورد. وى از آلمان براى سفر به فرانسه و دیدار با امام عازم این کشور شد اما در طول راه یک زن اهل یوگسلاوى سابق در فکر منصرف کردن او بود و زمانى که به پاریس رسید او را به کلیساهاى این شهر برد تا این فکر از سرش بیرون برود و او که وقتش به پایان رسیده بود بدون آنکه بتواند به نوفل لوشاتو برود به آلمان بازگشت تا از آنجا همراه یکى از دوستانش به آمریکا بازگردد اما به رغم این برنامه علاقه اى که در قلب وى نسبت به امام ایجاد شده بود, رو به فزونى رفت و سرانجام با مطالعات زیاد, شناخت خوبى از امام خمینى به دست آورد و متوجه شد که راه امام حسین(ع) همان طریقى است که ایشان مى پیماید. خودش مى گوید: به نظرم مى رسید که (راه امام) همان راه حضرت عیسى(ع) است ولى دین مسیحیت برایم کم بود. انگار زنجیرى را پاپ بر گردنم گذاشته بود که امام خمینى برایم آزادى به ارمغان مىآورد.(7)
در کنگره بین المللى بررسى ابعادى چند از شخصیت حضرت امام خمینى که در تیر ماه 1368 توسط جمعیت زنان جمهورى اسلامى ایران در تهران برگزار شد خواهران عضو انجمن اسلامى زهرا(س) در هوستون تگزاس بیانیه اى را توسط نماینده خود قرأت نموده بودند که در فرازى از آن آمده بود: کودکان و جوانان مسلمان در آمریکا ارزشهاى خود را از دست مى دادند ولى بعد از انقلاب اسلامى ایران آنها اسلام را و حتى والدین خود را شناختند.
خانم ((فانى اوچوآ)) محقق و خبرنگار مسلمان کلمبیایى در گفتگویى خاطرنشان ساخته است ((زنان مسلمان با آزادى مشروعى که امام خمینى به آنها داد هویت گم کرده خودشان را پیدا کردند و در حقیقت شخصیت واقعى زن مسلمان در پرتو رهبرى امام خمینى شکل گرفت و زنان به عنوان یک عضو فعال در کنار حفظ موازین اسلامى در متن امور اساسى اجتماع حضور پیدا کردند و با این حضور اثبات نمودند که افکار تواناى زنان در زمینه هاى سیاسى, فرهنگى و اقتصادى عامل مهمى در پیشرفت جامعه است. این آزادى و احترام و زمینه هاى شکوفایى زنان مسلمان که در مدتهاى مدید خاموشى و استبداد از یادها رفته بود توسط امام دوباره جایگاه خودش را در بطن جامعه پیدا کرد.))(8)

سازندگى فرهنگى
یک زن به عنوان انسانى که با هدف عالى خلقت به وجود آمده همچون هر بشر دیگرى موظف به رشد فکرى و تعالى روحى است و او باید از هر فرصتى براى رسیدن به این منظور استفاده کند و مى تواند در این راه به مشاغلى که با ساختار وجودى او سازگارند و در طول تعالى خواهى او قرار دارند بپردازد, هر حرفه اى را که دوست دارد مى تواند انتخاب کند اما باید همیشه یک اصل را مد نظر قرار دهد و آن این است که او براى خدمت به سرمایه دارى و مطامع انسانهاى سوءاستفاده گر خلق نشده است و رسالتى والاتر دارد, سرنوشت چندین انسان به او سپرده شده که تربیت آنان به عهده اوست و اگر در این راه خللى وارد آید او مسوول و معاقب خواهد بود, پس باید وظیفه الهى برایش اصل باشد و زنان مسلمان که چنین نقشى را پذیرفته اند, سرنوشتى شرافتمندانه و ارزشى در خور شإن خود خواهند داشت. در هر جامعه اى زنان نقشى تعیین کننده و شکل دهنده در فرهنگ آن دارند. زن در نقش مادر قادر است فرزندان خود را با فرهنگى پرورش دهد که سلامت فکرى و اخلاقى او را تضمین نماید. مادرى که مراقب رفتارهاى فردى و اجتماعى فرزند خود مى باشد و اعتقاد مذهبى را با شیوه اى متناسب و همراه استدلال و منطق در جان و فکر او مى رویاند, فرزندى که این گونه رشد یابد در برابر وساوس نفسانى و انحرافات فکرى مقاومت خواهد کرد و به آسانى دچار تزلزل فکرى و سستى اعتقادات نمى باشد و اگر بانوان نقشهاى مذکور را در فرهنگ خانواده به خوبى انجام دهند جوانان کمتر به سوى استحاله فرهنگى کشیده مى شوند. بیرون از خانواده نیز زنان تإثیرگذارند و مى توانند مانعى در برابر یورشهاى فرهنگى باشند و موجبات تعالى و اعتلاى جامعه را از این راه پدید آورند. این مصداقها را ما به خوبى در جامعه خود شاهد بوده و هستیم و به برکت نهضت اسلامى زنان به عنوان عضو موثر جامعه مقام خود را باز یافتند و همدوش مردان ضمن سازندگى درونى, تهذیب نفس و ارتقاى علمى به ساختن ایران پرداختند. امام خمینى در این باره مى فرمایند:
((امروز زنان در جمهورى اسلامى همدوش مردان در تلاش سازندگى خود و کشور هستند و این است معناى آزادزنان و آزادمردان نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته مى شد که آزادى زنان در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود.))(9)
ایشان در مورد لزوم مشارکت سیاسى و حضور اجتماعى زنان کلمه ((باید)) را به کار بردند که این کلام رهبر و مرجع دینى خود معناى وجوب را مى دهد و بازتاب این اندیشه منجر به مشارکت زنان در دوران پیروزى انقلاب شد. برخى سخنان معمار تجدید حیات تاریخى ملت ایران به واقع حکیمانه و در خور تعمق فراوان است. ایشان در پاسخ به این پرسش که نقش زنان در حکومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آیا مثلا در امور کشور هم زنان شرکت خواهند داشت. براى مثال وکیل و وزیر خواهند شد البته اگر استعداد و لیاقتى نشان دهند; این بود:
((در مورد این گونه مسایل حکومت اسلامى تکالیف را معین مى کند و زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شرکت دارند. ما همه گونه آزادى را به زن خواهیم داد البته جلوى فساد را مى گیریم و در این مورد دیگر بین زن و مرد فرقى نیست. در نظام اسلامى زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد, حق تحصیل, حق کار, حق مالکیت, حق رإى دادن, حق رإى گرفتن در تمام جهاتى که مرد حق دارد زن هم حق دارد و زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت کند ...))(10)
به این ترتیب نه تنها رویکرد حضرت امام زنان را به هیچ عنوان با سیاست بى ارتباط نمى داند بلکه در نظر ایشان رفتارهاى سیاسى زنان در قیاس با مردان از اعتبار بیشترى برخوردار است زیرا زنان با فعالیتها و مشارکت سیاسى اجتماعى خود موجب تقویت این گونه تلاشهاى مردان مى شوند. نظرات صأب و اثرگذار ایشان به عنوان رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى در زمینه حقوق سیاسى اجتماعى زنان باقى ماندن این نیروى خلاق و پرتلاش در صحنه هاى حیات فکرى و فرهنگى را در مقیاس وسیعى تضمین کرد و زنان ایرانى را در تمامى ابعاد و با پویایى و تعالى به حرکت در آورد.
امام در بیاناتى فرموده اند: ((زن باید همه حقوق مردان را داشته باشد. اسلام برابرى بین مرد و زن را تإکید کرده است. اسلام به هر دو آنها حق تصمیم گرفتن در باره سرنوشتشان و برخوردارى از تمام آزادیها را اعطا کرده است ... اسلام زنها را قدرت داده است. البته یک سلسله احکام خاص به زن است که با زن مناسب است نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقى گذاشته است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند, آزادند در اینکه رإى بدهند و رإى بگیرند.))
از امام خمینى سوال کردند که آیا زنان همچنان باید وقت خود را وقف خدمت در خانه کنند و یا اینکه در خارج زنان باید حتما چادر داشته باشند؟ در جواب فرمودند:
((من مسایل را به این شکل نمى بینم. زنان باید به نحو فعال در ساختمان جامعه شرکت کنند.))
و در مصاحبه اى با نشریه کیهان ورزشى فرمودند:
((ورزش بانوان با رعایت موانع شرعى مانعى ندارد اما عکس عریان آنها را نباید در مطبوعات چاپ کنند.))(11)
در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى یکى از افرادى که نظر ارتجاعى داشت نزد امام آمد و گفت: شما در حال حاضر قدرت زیادى دارید و هر کارى بخواهید مى توانید انجام دهید. بیایید از این قدرتتان استفاده کنید و دستور دهید تمام خانمها از ادارات و نهادها به خانه هاى خود برگردند و کار نکنند. خانم فاطمه طباطبایى مى گوید امام این موضوع را با من در میان نهادند و بعد فرمودند: واقعا چطور اینها متوجه نمى باشند مگر از نظر اداره مملکت امکان دارد که فردا بگویند همه زنها در خانه بنشینند, برخى وزارتخانه ها نصف کارکنان آنان زن است اینها چون به این مسایل توجه ندارند چنین خواسته اى را مطرح مى کنند.(12)

فرودها و فرازها
به طور مسلم زن نقشى انکارناپذیر در فرهنگ ملتها دارد و مى توان ادعا نمود که جوامع انسانى با نقش زنان رشد مى کنند و تعالى مى پذیرند و یا به دره پستى و دنأت سقوط مى کنند, به رغم ادعاهاى زیادى که در مجامع غربى براى دفاع از حقوق زن و نقش اجتماعى فرهنگى او مى شود متإسفانه در غرب قشر عظیمى از زنان در خدمت منافع نامشروع افراد سلطه گر قرار دارند و با این وصف رسالت زن به ضرر رشد و سلامت جامعه است و چنین روندى هستى معنوى او را به یغما مى برد, ارزش و احترام زن در نظر محافل اروپایى وابسته به جسم اوست, هر چه جوانتر, زیباتر و دلرباتر باشد موفق تر و خوشبخت تر است و چون این خصوصیات عمر کوتاهى دارد زن همواره نگران فرداست, فردایى که این ابزار مناسب را از دست بدهد و موفقیت و حتى خوشبختى را. این بار هم قشر استثمارگر به سویش مىآید تا لوازم گوناگون آرایش چهره و زیبایى اندام و حتى ابزار جراحى پلاستیک را در اختیار زن قرار دهد تا زیبایى ظاهر را حفظ کند. حتى زنان اندیشمند, متفکر و دانشور با وجود آنکه در عرصه هاى علمى توفیقهایى به دست آورده اند باز خود را باور نکرده و شخصیت علمى خود را با دلربایى براى جلب توجه اجتماع توإم مى کنند. آمار خیانتها و تجاوزهاى تکان دهنده جنسى حتى نسبت به کودکان, فرزندان و محارم در غرب با تضییع حقوق مادى و اجتماعى زنان برابرى مى کند. کم نیستند زنانى که توسط شوهرانى که از آنها خسته شده اند شکنجه مى شوند و تنها و بى پناه در خیابانها رها مى گردند. هنوز در غالب کشورهاى غربى به رغم ادعاهاىآزادى و برابرى زن و مرد, زنان در شرایط کار مساوى نصف مردان حقوق مى گیرند و در برخى از این نواحى از داشتن حساب بانکى و حق مالکیت قانونى محرومند و در بسیارى از جوامع زن فاقد هویت است. تا در خانه والدین زندگى مى کند از نام و نام خانوادگى پدر استفاده مى کند و پس از ازدواج نام خانوادگى شوهرش هویت او را معلوم مى کند.
نظام سرمایه دارى و توسعه طلبى با القاى اینکه زن آزاد است و مى تواند کار کند و از سرمایه و سودش استفاده نماید از او کار مى کشد و زنى را که باید به خانواده گرما و روشنى بدهد از چنین کانون احساسات و عواطف پاک جدا مى کند و او را به محیط خشک و بى رحم و خشن کار مى فرستد اما اجازه نمى دهند از حاصل دسترنج خود بهره ببرد. با تبلیغات شدید او را بمباران فکرى و فرهنگى مى نمایند و وادارش مى کنند تا هر چه را کسب کرده براى افزایش زیبایى ظاهرى و دلربایى خرج کند. به موازات این واقعیتهاى اسف انگیز باید از افزایش تعداد کودکان نامشروع سخن گفت و اینکه ابتذال و فساد بوستان معطر خانواده ها را با علفهاى هرز و آفات مسموم مواجه ساخته است. به همین دلیل حضرت آیت الله خامنه اى, مقام معظم رهبرى, فرموده اند:
((نگرش غربى در مورد زن مبتنى بر عدم تعادل و متکى بر شعارهاى پوچ و خالى از واقعیت است و حرکت غلط و افراطى که در غرب براى دفاع از زن انجام شده است حرکتى دستپاچه, بى منطق مبتنى بر جهالت و بدون تکیه بر سنتهاى الهى و فطرت و طینت زن و مرد محسوب مى شود و بر همین اساس در ایران اسلامى قابل تقلید نیست و باید طرد شود. ))(13)
امروزه یکى از شاخصهاى توسعه در هر کشورى میزان حضور زنان در جامعه و نحوه ایفاى نقش آنان در عرصه فعالیتهاى اجتماعى اقتصادى و فرهنگى است. با این همه متإسفانه هنوز در بسیارى از جوامع تعادل مطلوب و قابل قبولى در امر مشارکت عادلانه زنان در فعالیتهاى گوناگون و استفاده از فرصتهاى موجود و ایجاد زمینه بروز خلاقیتها و استعدادهاى این بخش از جمعیت برقرار نشده است در حالى که تشابهات انکارناپذیر بین مردان و زنان را که ناشى از هستى انسانى آنهاست نیز نمى توان نادیده گرفت, و هر یک از آنان با به کار انداختن استعدادهاى جسمى و فکرى خود قادر به خلاقیت و تإثیرگذارى هستند و تفاوتهاى مربوط به جنس افراد نباید منجر به فراترى مردان و فروترى زنان شود و از همین جا ضرورت مشارکت زنان در روند پیشرفتهاى اجتماعى و حضور آنان در عرصه هاى ملى و جهانى معنا مى یابد. اما به رغم این واقعیتها و ادعاهاى محافل اروپایى و مجامع مدافع حقوق زنان در گزارشهاى توسعه انسانى سازمان ملل آمده است که زنان بهره بسیار کمى را از منافع توسعه داشته اند; گرچه نیمى از سکنه دنیا را تشکیل مى دهند اما سهمشان در جمعیت فعال اقتصادى حدود سى درصد و در برخى کشورها بسیار کمتر از این رقم برآورد شده است. در سرزمینهاى در حال توسعه, زنان فرصتهاى کمترى داشته و بیشتر در بخش
غیر رسمى بدون هیچ دستمزدى به کار مشغولند. وقتى هم در بخش رسمى شاغل مى شوند دستمزد کمترى نسبت به مردان دریافت مى دارند. همچنین امکان خوداشتغالى زنها به دلیل عدم دسترسى به نهادهاى مورد نیاز محدود است. در برخى از کشورها حضور زنان در روند توسعه چنان کم رنگ است که به شوخى و طنز گفته مى شود زنها در آمارهاى ملى این مناطق گم شده اند در حالى که زنان مولد, مشارکت کننده و در عین حال برخوردارشونده از امکانات به دست آمده در فرآیند توسعه مى باشند و نمى توان نقش آنان را در صحنه هاى گوناگون فرهنگى و اجتماعى نادیده گرفت.
در جهان متمدن امروزى به جاى تحقق این موضوع از وجود زن به عنوان ابزارى براى عیاشى و وسیله اى براى کسب درآمد سرمایه داران و دستاویزى براى تبلیغات اقتصادى و سیاسى فرصت طلبان استفاده مى شود, آمارها نیز مبین برخى واقعیتها مى باشد. طبق آمار جهانى در سال 1373 میزان اشتغال زنان در مشاغل مهم بدین صورت است: از یکصد و هشتاد و چهار نفر سفیر کشورهاى گوناگون در سازمان ملل متحد تنها شش نفر زن هستند. از سى و دو آژانس و سازمان تخصصى سازمان مذکور تنها چهار آژانس توسط زنان اداره مى شود.
در سال 1372 فقط شش کشور داراى رییس جمهورى زن بود. میانگین نسبت زنان نماینده در پارلمانهاى جهان از دوازده درصد در سال 1368 به ده درصد در سال 1372 کاهش یافت. سه چهارم زنان 25 سال به بالا در اکثر کشورهاى آفریقایى و آسیایى بى سوادند. دو سوم بیسوادان جهان زنان مى باشند و زنان در مشاغل یکسان با مردان به طور متوسط 30 تا 40% کمتر از مردان دستمزد مى گیرند.(14)
در حالى که انقلاب اسلامى زمینه تازه اى را براى جذب و ورود زنان به مشاغل تخصصى, علمى, فرهنگى و مدیریتها فراهم کرده است, ضمن آنکه به نقش مهم و تکمیل کننده زنان در ساختار خانواده توجه داشته است. زنان در صحنه هاى پرشور انقلاب اسلامى, دفاع از میهن و تلاشهاى سازنده فداکارى و توانمندى خود را به اثبات رسانیده اند. مقایسه آمارى بین قبل از انقلاب و دوران جمهورى اسلامى حقایقى را براى ما روشن مى کند. در سرشمارى سال 1311ه.ش دوره پهلوى از تعداد کل زنان و بیشتر شهر تهران 10666 نفر شاغل شمارش شده اند که اشتغال آنان در سه گروه مشاغل آزاد حرفه و صنعت و امور کسبى بوده و ده درصد از کل زنان شاغل به شمار آمده اند. این سهم متعلق به تهران به عنوان مرکز حکومت کشور که بیشترین فعالیت اقتصادى آن دوره را داشته مى باشد و به طور یقین سهم زنان در کل کشور بسیار کمتر از این رقم بوده است و آمار مربوط به زمانى است که رضاخان با حجاب به مبارزه برخاسته است. به نظر مى رسد رقم ده درصد را بر طالع اشتغال زنان ایران حک کرده اند به طورى که در طول چهل سال اخیر سهم اشتغال زنان در کل کشور از این رقم تجاوز نکرده است. بعد از انقلاب اسلامى جمعیت شاغل کشور از 8799000 نفر به 13097000 افزایش یافته که درصد اشتغال زنان در این رقم به دو برابر میزان قبل از انقلاب رسیده است و این در حالى مى باشد که در دو دهه بعد از انقلاب, ایران با مشکلات زیادى چون جنگ تحمیلى, فشارهاى سیاسى اقتصادى بین المللى, بیکارى و مانند آن مواجه بوده و بسیارى از زنان در خانواده ها به مشاغلى مبادرت ورزیده که جزو این آمار حساب نشده اند.
در سال 1301ه.ش تعداد دختران ثبت نام شده براى آموزش 7239 بوده که در مقابل این رقم پسران 35000 نفر بوده اند که این رقم به خوبى عقب ماندگى دختران را از تاریخ شروع سوادآموزى نشان مى دهد. در سال 1335ه.ش میزان زنان باسواد در کل کشور 7/3% و مردها 22% بوده است اما در سال 1370ه.ش این رقم در زنها به 67% و در مردان به 81% رسید و آموزش دختران به میزان چشمگیرى در سالهاى اخیر افزایش یافته و قابل مقایسه با دوران رژیم گذشته نمى باشد و خوشبختانه امروزه از هر صد دختر شهرى 93 نفر و از هر صد دختر روستایى 85 نفر در دبستان ثبت نام مى کنند. (15)
ادامه دارد.

1ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهاى دومین کنگره بین المللى زن و انقلاب جهانى اسلام, ص118 ـ 119.
2ـ روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 5606, (1377/7/20).
3ـ روزنامه اطلاعات (ضمیمه), شماره 216, (1378/2/18).
4ـ مجموعه مقالات و ..., ص118.
5ـ همان مإخذ, ص67 و 124.
6ـ همان, ص120.
7ـ روزنامه رسالت, شماره 3979, 1378/7/18.
8ـ همان, شماره 3950, (1378/6/14).
9ـ مجله پیام انقلاب, شماره 30, ص14.
10ـ روزنامه اطلاعات, مورخه 1357/11/13.
11ـ راه زینب, شماره 38, ص5.
12ـ پا به پاى آفتاب, ج اول, ص174.
13ـ روزنامه همشهرى, شماره 1389, (1376/8/1).
14ـ مجله روابط خارجى, شماره مسلسل 30.
15ـ روزنامه همشهرى, شماره 1390.