مشاور شما
دکتر زهرا آکوچکیان
این شماره
خواهر ع.ح ـ اصفهان
خواهر ز. احمدى ـ اصفهان
خواهر مریم جعفرى ـ خاوران ـ شهر فارس
خواهر م.م ـ اردبیل
برادر م.آ ـ اهواز
خواهر ع.ش ـ اصفهان
خواهر هـ.ج.ص
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.
نمى دانم چه هدفى را در زندگى دنبال کنم؟
خواهر ع.ح ـ اصفهان
آیا داشتن هدف در زندگى مهم است؟ هیچ هدفى ندارم که براى آن کوشش کنم. نمى دانم چرا درس مى خوانم؟ گرچه درسم خوب است و معدلم بالا, ولى این بیشتر به خاطر ترس از بى سوادى و رضایت والدین است. مى خواهم در آینده در رشته کامپیوتر تحصیل کنم, یعنى رشته فنى حرفه اى را انتخاب کنم. الان چهارده ساله هستم و مى توانم وارد هنرستان بشوم, ولى فکر مى کنم در کنکور دچار مشکل شوم, چون براى آن باید بیشتر رشته هاى نظرى را خواند, ولى لزومى در خواندن درسهاى عمومى نمى بینم.
از نظر جسمى سوالى دارم. آیا خمیدگى کمر تا حدى اشکال ندارد؟
خواهر گرامى!
هر انسانى براى زندگى خود بایستى هدفى داشته باشد, زیرا سفر زندگى مشابه سفرهاى دیگر است. همان طور که در مسافرت باید بدانید کجا مى خواهید بروید, با چه مشکلاتى ممکن است در مسیر برخورد کنید و پیش بینى هاى لازم را مى کنید یا وسایل مورد نیاز سفر و تمهیدات لازم را, با خود دارید, در سفر زندگى نیز چنین باید بود.
گرچه گفته اید هدفى ندارید, ولى علاقه به رشته کامپیوتر و اشتیاق به دانستن بیشتر در مورد آن, هدف تحصیلى است و پى گیرى آن مى تواند بقیه مسیر زندگى شما را مشخص کند.
رشته کامپیوتر, رشته بسیار خوب و نسبتا جدیدى است که زمینه پیشرفت در جنبه هاى مختلف آن وجود دارد. براى شرکت در کنکور اجبار به خواندن دروس نظرى نیست, چون دانشآموزانى که رشته هاى فنى حرفه اى و هنرستان را مى خوانند, تنها بعضى از دروس نظرى را که لازم است مى خوانند و دروس خودشان درسهایى است که عمدتا در رشته تخصصى کنکور باید براى آن آمادگى داشته باشند. دروس عمومى حتى در دانشگاه هم در زمینه هاى مختلف وجود دارد و به عنوان زمینه تحصیل در رشته تحصیلى اغلب لازم هستند. اگر علاقه مند به ادامه تحصیل در رشته کامپیوتر هستید, سختیهاى آن را هم باید بپذیرید. معمولا مدارس براى راهنمایى دانشآموزان مشاور تحصیلى دارند. اگر در مدرسه شما چنین کسى نیست, مى توانید به اداره آموزش و پرورش ناحیه خود مراجعه نموده و راهنماییهاى لازم را از مشاور تحصیلى اداره دریافت کنید.
در مورد وضعیت جسمى خود توجه داشته باشید با گذشت زمان قوز و خمیده کردن پشت موقع راه رفتن, عوارض نامطلوبى روى ستون فقرات و حتى وضعیت ریه هاى شما خواهد داشت.
به طور طبیعى ستون فقرات ناحیه پشت, خمیدگى مختصرى دارد. وضعیت مناسب را مربى ورزشى شما مى تواند به طور عملى نشانتان دهد. تلاش کنید همیشه موقع مطالعه, نشستن و راه رفتن وضعیت مطلوب را حفظ کنید.
خدا نگهدارتان.
از این زندگى زناشویى پشیمانم
خواهر ز. احمدى ـ اصفهان
در یک غروب خود را در لباس سفید عروسى دیدم که براى خودم لباس عزا بود, و متعجب از تبریک دیگران به عزاى خود بودم. ما فقط در معامله اى موفق, سندى امضا کردیم و به معیارهاى مادى بزرگترها آلوده بودیم. شناخت من از مردى که سالها از او ترسیده ام, چیست؟ قبول شرایط یا مهریه آبرومندى؟!
چند سال باید در کنار مردى باشم که با او بیگانه ام؟! یا بچه هایى را بزرگ کنم که عشق را نمىآموزند؟ چون حاصل یإسى خاموش و معامله اى شیرین هستند. مادرى که اسیر باید و نباید زندگى تحمیلى است, چگونه مى تواند عشق بیاموزد؟ داماد دنبال ارضاى شهوت و مال اندوزى و وصلهاى لحظه اى است. گم شدن در کار و هر روز فاصله ها زیادتر مى شود و دو انسان تبدیل به وسایل تشریفاتى یک خانه مى گردند. حیف که نمى دانند فرزندان حاصل از عشق, گلهاى همیشه بهار زندگى خواهند بود!
خواهر گرامى!
این ندا را کم نمى شنویم و هر از گاهى با مواردى از آن برخورد مى کنیم. آنجا که خانواده به جاى برقرارى پیوند بین قلبها و دستها, پیمانى اقتصادى مى بندند و بعد یک زن و مرد قربانى, به جاى مى گذارند که زمینه ساز حضور زنان و مردان بدبخت دیگرى مى شوند که در فضایى مملو از غریبى, بى اعتمادى و بى مهرى نفس مى کشند و با نامهربانیها خو مى کنند و بعد از آن نمى دانند چگونه دوست بدارند, عشق بورزند و احترام بگذارند. چه وقت این مصیبت, دامن سنگین خود را از جامعه برمى چیند, معلوم نیست, مگر با افزایش درک و فهم پدران و مادران جوان امروز که فردا دختران و پسران خویش را به خانه هاى بخت مى فرستند.
به خواهر رنجیده و ناکام از یک زندگى پر از خنده و شادى و مهر و صفا چه مى توان گفت؟ چگونه مى توان به کسى که پا بر آهن گداخته افسوس و ناامیدى دارد, گفت: آرام باش و بى قرارى نکن؟!
شما براى اینکه بیش از این, این کوله بار رنج و یإس را به دوش نکشید, جابجایى در عواطف خود انجام دهید. توجه خود را به کودکانتان, امور خیریه و مسایل اجتماعى معطوف کنید. از این طریق با استرسهاى ناشى از ناکامى اجبارى مقابله مى کنید و آثار ناشى از یک پیوند موفق را به گونه اى دیگر تجربه خواهید کرد.
فقط علاقه کافى نیست, باید تلاش کنید
خواهر مریم جعفرى ـ خاوران ـ شهر فارس
خواهر گرامى!
صرفا داشتن علاقه نسبت به یک چیز و یا تمایل به انجام یک کار براى آنکه دیگران متوجه آن باشند و براى آن ارزش قأل شوند, کافى نیست. اگر بر تاریخ مرورى داشته باشید, مى بینید همیشه حتى وقتى افراد بزرگ کارى نو را انجام مى دادند یا فعالیتى هر چند مفید به حال جامعه ابداع مى کردند, بسیارى از کسانى که موقعیتهاى اجتماعى یا تبلیغى در اختیار آنها بود, با آنان مخالفت مى کردند یا سعى مى کردند اگر کار آنها مورد توجه قرار گرفت, به گونه اى خود را شریک نشان دهند. شما هم اگر به چیزى علاقه دارید, بهتر است عملا نشان دهید, به قول شاعر: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. اگر به کار منزل علاقه دارید, نیازى به بیان نیست تا ناراحت از ناتوانى بیان باشید. وقتى شما خود قبل از درخواست دیگران کارها را به نحو احسن انجام دهید, هر کسى نظاره گر باشد, ناگفته صدها حرف را مى فهمد. اگر به کسى علاقه دارید, نیاز نیست حتما با کلمات بگویید, با عمل و خدمت و محبت کردن علاقه تان را نشان دهید.
در جاهایى که فکر مى کنید به نظراتتان اهمیت نمى دهند, بلکه عقیده خود را مطرح مى کنند, چند علت ممکن است وجود داشته باشد:
یکى اینکه, چندان به آن توجه نکرده و بعد که بیشتر روى آن فکر کرده اند, آن را مطلوب یافته اند.
دیگر اینکه: ممکن است شما براى بیان یک مطلب, شیوه مناسبى به کار نگیرید و مطلب را به طور منسجم و با نظم و ساختار مناسبى بیان نکنید و دیگران را دچار سردرگمى کنید. مثل بسیارى از اختراعات مکتشفان یا مخترعان که وقتى اختراعاتشان به صورتى کامل تر و منسجم تر عرضه شد, به نام فرد بعدى در تاریخ به ثبت رسید. لذا سعى کنید وقتى مى خواهید پیشنهاد یا موردى را مطرح کنید, در ذهن خود خوب آن را بپرورانید و به جنبه هاى مختلف آن فکر کنید, بعد مطلب را منظم و دسته بندى شده, مکتوب کرده و در جلسات عرضه کنید. مسلما با این شیوه اگر کسى خواست همین نظر را بیان کند, مستمعان واقفند این نظریه از چه کسى بوده است.
در مورد احساسى که در برخى موارد نسبت به خود و شخصیتتان پیدا مى کنید, باید گفت: افرادى که همیشه مى خواهند موفق باشند و تحمل شکست ـ هر چند کوچک ـ را ندارند و کمال گرا هستند, با کوچکترین ناکامى افت مى کنند, زیرا توقعشان همیشه از خود و اطرافیان بالاست. در نتیجه همیشه به خود و اطرافیان فشار مىآورند و هیچ گاه قصور و خطایى را بر خود یا آنها نمى بخشند و آن را تحمل نمى کنند. یک ناکامى کوچک براى آنها به منزله یک افت زیانبار و فاجعهآمیز تلقى مى شود, در صورتى که افراد واقع بین ـ یعنى بیشتر افراد واقعا موفق ـ همیشه در کنار موقعیتها و پیروزیهایشان انتظار شکستها و ناکامیها را دارند و از این ناکامیها و علت بروز آن, براى اصلاح و بهتر کردن شیوه هاى عملکرد بعدى خود کمک مى گیرند.
این جمله که من همیشه باید موفق باشم, همیشه شاد باشم, همیشه مورد توجه و احترام باشم, بخشى از باورهاى غیر منطقى است که گاه ذهن ما را به اشغال خود در مىآورد. همین اندیشه منجر به افت عملکرد و شکستهاى بعدى است, نه موفقیت, زیرا هیچ کس همیشه به آنچه مى خواهد نمى رسد, چون همیشه همه اوضاع تحت کنترل ما نیست. بهتر است به جاى اینکه بگوییم همیشه باید مورد احترام و موفق باشم, بگوییم: من براى موفقیت حداکثر تلاش خود را خواهم کرد. من سعى مى کنم. بایدها را کمتر کنیم و به امکانات بیشتر توجه کنیم.
موید باشید.
ناامید از یک زندگى پوچ و بى معنا
خواهر م.م ـ اردبیل
دوره راهنمایى درسم خوب بود, اما رابطه احساسى خوبى با خانواده نداشتم. مى دانستم آنها به من اعتنایى نمى کنند. من هم مشکلاتم را چه جسمى و چه غیر آن به کسى نمى گفتم. در حسرت داشتن پدر و مادرى بودم که بتوانم با آنها درد دل کنم و حرفهایم را برایشان بگویم. براى همین همه مسایلم را در درون خود نگه مى داشتم, که نتیجه اش افت شدید تحصیلى در دوره سوم راهنمایى بود. اغلب مواقع از بچه ها کناره مى گرفتم. حوصله درس خواندن نداشتم. بیشتر ساعات درسى از کلاس بیرون مى ماندم. تحمل مدرسه را نداشتم, گرچه مدرسه بهانه اى براى خانه نماندن بود. با این وضع برخوردهاى تند معلمان هم اضافه شده و نتیجه آن تجدید شدن بود و اینکه با هزار دردسر قبولى شهریور را گرفتم. وقتى وارد دبیرستان شدم, در نتیجه احساس تنهایى بیشتر, گریز از بچه ها, در خود فرو رفتن, نفهمیدن درسها, بى حوصلگى, درگیر شدن با دبیر و بعد ترک مدرسه, یک ترم مشروط شدم. یک هفته مدرسه نرفتم و بعد با اصرار برادر و خواهش از مسوولان به مدرسه بازگشتم. ترم چهارم هم مشروط شدم, به طورى که از همکلاسیهایم یک سال عقب مانده ام.
همیشه فکر مى کنم خداوند مرا تنها و بدون یک حامى که در پرتو گرم او احساس آرامش کنم, آفریده است. آرزویم مرگ است و به پدر و مادرم مى گویم از خدا بخواهید مرا بکشد. همیشه فکر مى کنم خداوند مرا بدبخت ترین, پست ترین و زشت ترین موجود آفریده است. بیشتر وقتها احساس دلتنگى و تنهایى و کمبود نیرو و حقارت مى کنم. رویاهاى بد عذابم مى دهد. مإیوس و بیزارم. دچار خودکم بینى هستم و اعتماد به نفس ندارم و احساس پوچى مى کنم. یکجور احساس نارضایتى و تنفر و کینه آزارم مى دهد. هدف معینى را دنبال نمى کنم. با دیگران قادر به برقرارى ارتباط نیستم و گوشه گیرى مى کنم. به خاطر همین بعد از این همه سال یک دوست ندارم. تمایل دارم با آنها دوست باشم, ولى همیشه تنها هستم. در انتخاب رنگ لباس همیشه رنگ سیاه را انتخاب مى کنم. گرچه در ابتدا مى خواهم مثل بقیه دخترها لباسهاى شاد انتخاب کنم, ولى در آخر رنگ تیره, رنگ لباس من است. همیشه از خود مى پرسم چرا خدا مرا چنین زشت, بى ارزش, بى هنر, بى استعداد, ناقص و مریض آفرید! چرا قادر به فراگیرى درسهایم به خوبى دیگران نیستم. چه مى شد من هم مثل بچه هاى دیگر شاد بودم, مى خندیدم و خوب درس مى خواندم. از این زندگى خسته شده ام و از خدا هر روز طلب مرگ مى کنم. دیگر بغض امانم نمى دهد.
خواهر گرامى!
از اینکه مجددا برایمان نامه نوشته و مفصلا وضع خود را بیان کرده اید, سپاسگزاریم. شما مفصل و کامل حالات خود را توضیح داده اید, ولى در مورد علت اصلى این وضع که خانواده و نحوه ارتباط افراد خانواده بخصوص پدر و مادر با یکدیگر و با شماست, چیزى ننوشته اید.
در دوره نوجوانى به دلیل تغییرات متعدد درونى و فیزیکى و روانى, فرد حالات خاص روحى را تجربه مى کند. به خاطر همین تجربه هیجانات گوناگون است که ما شاهد نوجوانانى هستیم که بسیار زودرنج, کم تحمل, عصبانى مزاج و پرخاشگرند و برخى درونگرا, ساکت, وسواس, حساس و جمع گریز و برخى برون گرا, سرشاد و پرحرف و شلوغ و برخى جسور و کنجکاو و ماجراجو و عده اى هم با تمایل مفرط به تنهایى, گوشه گیرى, ملالت و اندوه را تجربه مى کنند. یعنى شبیه حالاتى که شما در اوایل نوجوانى خود در اواخر دوره راهنمایى تجربه کرده اید. اگر در همان برهه شما حالات درونى خود را براى کسى گفته بودید, حتى اگر آن فرد پدر یا مادر شما نبود, حالا اینقدر زجر نمى کشیدید و زودتر مسایلتان حل مى شد. حالات ملال و دلتنگى و احساس خلا و پوچى, بعد از گذشت سه چهار سال حالت مزمن پیدا کرده است و اکنون تصویر کاملى از بیمارى افسردگى را نشان مى دهد.
بیمارى افسردگى تقریبا همه علایمى را که شما شمرده اید, شامل مى شود. خلق افسردگیها, کم شدن علاقه به هر چیز و هر کس که گاه با احساس نفرت یا بى اعتنایى در هم مىآمیزد. به هم ریختن وضعیت خواب و خوراک و گاه ـ در خانمها و دخترخانمها ـ نامنظمى و به هم ریختن دوره عادت ماهانه و یا بروز یا تشدید دردهاى دوره عادت ماهانه و احساس ضعف مفرط و کم شدن انرژى بدنى و ناتوانى از تصمیم گیرى یا اشکال در تمرکز و فراموش کردن مطالب, بر خلاف تقلاى زیاد براى به خاطر سپردنشان و تحرک کم و کند جسمى و روانى و دل مشغولى با فکرهاى مختلف ـ چه مسایل روزمره و چه آرزوى مرگ داشتن ـ احساس حقارت و بى کفایتى و ناامیدى و درماندگى و احساس بى ارزش بودن و نداشتن اعتماد و کفایت به نفس, همه نشانه هایى از بروز بیمارى افسردگى است.
مهمترین راه حل براى رفع این مشکل اقدامات درمانى توسط روانپزشک است. قدم بعدى که حتما بایستى انجام پذیرد, انجام جلسات مشاوره در زمینه افکار و عقاید غیر منطقى است, زیرا احساس بدبینى نسبت به دنیاى پیرامون و اینکه احساس مى کنید دیگران دوستتان ندارند و به شما اهمیت نمى دهند و جایى براى موفقیت در دنیا برایتان نیست و احساس بدبینى نسبت به آینده مى کنید و عقیده دارید هیچ گاه روى موفقیت را نخواهید دید و آینده زیبایى در انتظارتان نیست و هر آنچه قرار است رخ دهد, بدبختى و تلخکامى است و احساس بدبینى و منفى نگرى به خود و احساس حقارت و بى عرضگى و ناتوانى و شکست خورده همیشگى و زشت و حقیر بودن و ... اینها همه احساسها و عقاید غیر منطقى است که محور اصلى افسردگى است. روشهاى مشاوره و روان درمانى توسط یک کارشناس روانشناس کمک مى کند فرد با این عقاید غیر منطقى آشنا شود و آنها را بشناسد و سپس فرآیندى را که این باورهاى نامعقول و تلخ را شکل مى دهد, بفهمد و یاد بگیرد چگونه این باورها و عقاید غیر منطقى را تغییر دهد و با باورهاى منطقى و مثبت جایگزین کند. گرچه شما هم اکنون به خاطر طولانى شدن این حالات و شکل گرفتن ذهنتان بر اساس باورهاى غیر منطقى و یإسآور و ناامیدکننده, پذیرش آنچه گفته شد, مشکل است و مشکل تر از آن این است که مى توان باورهاى مثبتى داشت, براى شما که از پشت عینک تیره و سیاه به همه چیز حتى خودتان مى نگرید, بسیار دشوار است باور کنید دنیا زیباست و قلب و روحتان سفید و پاک است, برایتان دشوار است بپذیرید شما هم دخترى هستید مثل خیلى از دختران و چه بسا در شما استعدادها و تواناییهایى فراتر از آنچه در دیگران هست باشد, که فعلا در بایگانى روح و روانتان خاک مى خورد و به بار نمى نشیند, درمان صحیح به شما کمک مى کند عینک تیره بدبینى و تیره بینى را از روى چشم عقل و احساستان بردارید و دنیا و آینده تان را روشن تر و واقعى تر نظاره کنید.
باعث تعجب است با اینهمه افت و خیزهاى تحصیلى, آیا در مدرسه مشاورى نداشته اید که حداقل شما را به مراکز مشاوره آموزش و پرورش راهنمایى کند! چگونه متوجه وضعیت روحى آشفته شما نشده است؟!
خواهر گرامى! در حالت افسردگى به دلیل عدم علاقه و بى اعتنایى فرد به همه چیز حتى چیزهایى که قبلا مورد توجه وى بوده و احساس سستى و کسالت و ناتوانى و ضعف جسمى و ناتوانى از دقت و تمرکز روى مطالب, هم در پى گیرى وظایف شغلى و تحصیلى اختلال ایجاد مى شود و هم توانایى فرد براى یادگیرى و انجام تکالیف و به خاطر آوردن و به خاطر سپردن مطالب ـ بخصوص در افرادى که کار فکرى دارند, مثل شما که محصلید ـ به طور چشمگیرى کاهش مى یابد و اختلال یادگیرى بروز مى کند.
به سبب دلایلى که ذکر شد, هر گونه آشفتگى روحى ـ روانى یا اختلال رفتارى در کودکان و نوجوانان که در سنین یادگیرى و تحصیلى به سر مى برند, از نظر ما فورى و اورژانسى محسوب مى شود, زیرا بروز هر گونه اختلال منجر به توقف فرآیند آموزش و یادگیرى در آنها و در نتیجه عقب ماندگى تحصیلى و اجتماعى مى شود.
به طور جدى توصیه ما را دنبال کرده و براى درمان آشفتگى روحى اقدام کنید. مطمئن باشید افسردگى, قابل درمان و اغلب خوش خیم است, به صورتى که برخى از صاحب نظران آن را سرماخوردگى بیماریهاى روانپزشکى مى نامند. از نتیجه کار و وضعیت خود ما را مطلع سازید.
با آرزوى سلامتى و شادکامى براى شما.
فعالیت بدنى و ورزشى موجب کاهش تحریکات مى شود
برادر م.آ ـ اهواز
برادر گرامى!
قبلا دو پاسخ براى نوشته هایتان دریافت کرده اید. اگر این پاسخها کافى یا مفید نبود, این بار این توصیه را بکار بگیرید.
در سن هفده, هیجده سالگى بالاترین تمایلات جنسى در پسران نوجوان هست. براى کنترل این حالت چند چیز موثر است.
1ـ پرهیز از خیالات یا تصاویر و نوشته هاى محرک.
2ـ افزایش فعالیت فیزیکى. این را به جد مى گوییم, زیرا مطالعات علمى ثابت کرده است فعالیتهاى شدید فیزیکى و ورزشى مى تواند بلوغ جنسى را به تإخیر اندازد و یا بروز تظاهرات جنسى را به حد چشمگیرى کاهش دهد. لذا در برابر این احساس هیچ کار نکنید. مقاومت هم نکنید تا مجبور نشوید به شکل حادترى اقدام به رفتارهاى ناشایست کنید. فقط روزى دو بار ـ صبح و عصر ـ به مدت یک ساعت بدون تإمل بدوید. بعد از یک ماه وضع خود را برایمان بنویسید, به شرطى که هر روز این کار انجام شده باشد.
نکته دیگر که در نامه اى دیگر در مورد برادر و رابطه تان نوشته بودید, مى فهماند شما وضع حساسى دارید. از یک طرف مشکلات روحى و عاطفى خودتان و نگرانى براى آینده و درس خواندن و دغدغه هاى آن را دارید و از سوى دیگر رفتار نسنجیده و درگیریها با برادر و موقع نشناسى او آزارتان مى دهد.
هم شما ـ تا حدى ـ حق دارید و هم برادرتان. بالاخره شما برادر بزرگ او هستید و با تفاوت چند سال سن احتمالا او وابستگى زیادى به شما دارد.
مجددا در یک موقع مناسب مثلا وقتى دارید در پارک قدم مى زنید یا بازى مى کنید, با او با صراحت صحبت کنید و از آسیب روحى که مى بینید و وضعى که دارید, خیلى ساده برایش بگویید و از او خواهش کنید با شما همکارى کند. از طرف دیگر با پدر یا مادر هم در مورد رفتار برادرتان صحبت کرده و از آنها خواهش کنید با وى حرف بزنند تا او کمتر در وقت نامناسب مزاحم مطالعه شما بشود. شما هم وقتى کارى ندارید, مثلا بین دو ساعت درس خواندنتان, وقتى مى خواهید استراحت کنید, از او سوال کنید با شما کارى دارد یا نه. اگر پرسشى دارد یا توضیحى مى خواهد, برایش بگویید. این روش بهتر از برخوردهاى دایمى و کینه جویانه است. روى خواب او هم خیلى حساب نکنید. معمولا درگیریهاى ذهنى روزانه در خواب گاهى پررنگ تر خود را نشان مى دهد و تعبیر جدى ندارند.خدا نگهدار.
چگونه تمرکز حواس پیدا کنیم؟
علاقه واقعى را از فریبکارى جدا کنید
خواهر ع.ش ـ اصفهان
خواهر گرامى!
براى یادگیرى یا به خاطر سپردن مطلبى لازم است ابتدا به آن مطلب توجه و دقت شود و سپس این توجه تداوم یابد; یعنى تمرکز حواس داشته باشیم. تمرکز حواس در واقع مستمر بودن توجه روى یک موضوع است. تمرکز حواس از ضرورتهاى یادگیرى است. عوامل متعددى مى تواند موجب بر هم زدن این تمرکز شود.
عواملى مثل مشکلات و جر و بحثهاى خانوادگى, اضطراب, افسردگى, دردهاى جسمى مانند سردرد یا درد اندامها و دردهاى دوره عادت ماهیانه در دختران جوان و مسایل اجتماعى مانند ازدواج یا صحبت در باره این مسإله, همه اینها مى توانند موجبات دل مشغولى شما شود. هر گونه دل مشغولى منجر به حواس پرتى فرد مى شود و هر محرک کوچکى مى تواند تمرکز را بر هم بزند. این محرک مى تواند تیک تاک ساعت یا پچ پچ افراد در اتاق دیگر باشد. براى حل این مشکل, اول بایستى علت حواسپرتى خود را پیدا کنید و سپس به حل مشکل بپردازید.
ـ اشاره کرده اید در مقابل دیگران حتى افرادى که شما را آزرده مى سازند, نمى توانید حرف زشتى بزنید; باید گفت این چندان بد نیست, البته اگر از احساساتى بودن; منظور شما همین باشد. سفارش قرآن و امامان است که حتى به کافران و انکارکننده ها حرف زشتى نزنید, مبادا آنها نیز به مقدسات شما توهین کنند, ولى اگر منظورتان از برخورد با دیگران, بخصوص افراد جنس مخالف باشد که وقتى به صورت مزاحم تلفنى یا غیره با شما صحبت مى کنند, شما مجذوب یا هیجان زده مى شوید و قادر به قطع کلام نیستید و یا نمى توانید واکنش منفى نشان دهید, این دیگر مطلوب نیست. اگر این گونه در برخوردها با کوچکترین اشاره و توجهى شما فریفته فرد شوید و آن را احساس عمیق و قلبى بدانید, عاقبت این گونه احساسات, سرخوردگى و فریب است. تلقى کردن برخوردها و کلمات دیگران بدین گونه است که این جمله را بر زبانها انداخته که: بدترین شکل ازدواج, ازدواج عاشقانه است. غلیان هیجانات و احساسات که به خطا جوانان, نام عشق بر آن مى گذارند و بشدت از آن دفاع مى کنند و نصیحت هیچ ناصحى را نمى پذیرند از این دسته است.
کسى که به طور مخفیانه تمایل دارد با دخترى نامحرم حرفهاى خصوصى و حتى ناروا بزند و قول و قرارهاى واهى بگذارد, هدفى جز فریفتن دختران معصوم, ندارد. اگر اینها ریگى به کفش نداشته باشند, مردانه قدم جلو گذاشته و از دختر خواستگارى مى کنند و آن وقت با اطلاع خانواده دختر و بدون پنهان کارى ده جلسه هم که بخواهند, مى توانند حضورى حرف بزنند.
خواهر گرامى! این نکته را در نظر داشته باشید: اگر در مسایلى مثل ازدواج یا رابطه دختر و پسر, اصرار بر پنهان کارى باشد, غل و غشى در آن هست, که هیچ گاه عاقبت خوبى ندارد, چون دختران و پسران نوجوان و جوان, تجربه کمى از زندگى و آدمها دارند; بخصوص دختران ممکن است به دلیل معصومیت, دیگران را مثل خود تصور کنند و حرفها را حمل بر صداقت کرده و آن را بپذیرند و نهایتا بشود آنچه نباید بشود. بعضى از آدمها ممکن است سالها با هم سلام و احوالپرسى داشته باشند و بعد دچار مشکل شوند و بگویند: چطور من طرف را تا حالا نشناخته بودم; آن وقت چطور ممکن است دو نفر تلفنى با هم حرف بزنند و بتوانند همدیگر را بشناسند؟!
عشق واقعى و پاک تنها غلیان هیجان نیست. عشق, ایستایى و سکون و حقارت نیست, بلکه پویا و مایه حرکت انسان است. عشق واقعى تحریک غریزه ها و هوس نیست که با نسیمى خاموش شود, بلکه سختیها آن را بارورتر مى کند. عشق واقعى موجب رشد و شکوفایى است, نه هرز رفتن و بدرفتارى و بدکنش شدن. اگر دوستدار بودن, حرکت رو به رشد شما را تسریع کرد, عشق واقعى است, ولى آنکه موجب خمارى و کسالت و تنبلى و بى اعتنایى شما به آینده شود, عشق نیست.
اگر کسى واقعا دوستدار دیگرى باشد, تمایل به رشد او دارد, تمایل دارد او بیشتر پیشرفت کند. هرچه او رشد و کمال بیشترى داشته باشد, شوق فرد دوستدار افزونتر خواهد بود, اما آنجا که غلیان هوس موجب رکود و انحراف شما شود, این دیگر عشق نیست. دوستدار واقعى, پاک است و باطراوت. صداقت و وفا اصل آن است. گاه از دوستدار واقعى, حرکتى یا رفتارى سرمى زند که به نفع شماست, ولى ممکن است شما رنجیده خاطر شوید و در آن لحظه خوبى آن را نفهمید, ولى وقتى همیشه مطابق میل شما حرف بزند و هر آنچه دوست دارید بگوید, باید در آن تردید کرد.بهروز باشید.
نماز فقط بخشى از عبادت خداوند است
مراجعه به پزشک خجالت ندارد
خواهر هـ .ج.ص...
خواهر گرامى!
در مورد مراجعه به پزشک متخصص نوشته اید که آن قدر خجالتى هستم که حتى نمى توانید ناراحتى تان را با مادرتان در میان بگذارید. به نظر ما این کار, بسیار خطا است. مگر شما مى خواهید کار خلافى بکنید که دچار شرم و خجلت بشوید؟! متخصص زنان نیز مثل هر پزشک دیگرى است که وقتى شما مشکل داشته باشید, بایستى به او مراجعه کنید. چه بسا کوتاهى در این امر منجر به پىآمدهاى ناگوارترى شود.
در مورد انجام عبادات و اینکه مایلید بهترین شکل عبادت را داشته باشید, شایان ذکر است عبادت تنها خواندن نماز و دعا و قرآن و ... نیست. اینها همه بخشى از عبادات است. نوشته اید گاهى در خواندن نماز سستى کرده اید و حالا مى خواهید بهتر خدا را بشناسید و او را عبادت کنید. همان گونه که اشاره کردیم آنچه به طور مرسوم عبادت شمرده مى شود, بخشى از پرستش و عبودیت خداوند است. عبودیت یعنى هر آنچه مولا بخواهد. انجام گردد. در روایات و اخبار بسیارى عبادت به کارهایى غیر از خواندن نماز یا دعا اطلاق شده است و شما هر کدام را انجام داده اید, در واقع عبودیت حق را به جا آورده اید.
هیچ عبادتى به اندازه فکر کردن ارزش ندارد.(1) اگر اندیشه و فکر, سرمایه اعمال انسان نباشد, به تعبیر حضرت امیر(ع) خوابى که با شناخت و یقین باشد, بهتر از نماز با تردید است.(2)
هر تلاشى براى انجام کارى که طلب حلال باشد, عبادت است.(3)
با دیگران به زیبایى رفتار کردن و کلام ملایم داشتن, جزء عبادت است.(4)
با نگاه پر از محبت به والدین نگریستن(5), با خواهر و برادر ایمانى برخورد مودتآمیزى ـ به خاطر خدا ـ داشتن(6), با اهل علم مراوده داشتن و به آنها نگریستن(7), حسن ظن و امید به خدا داشتن(8), اینها و بسیارى از رفتارهایى که از شما در زندگى روزمره سر مى زند و بسیارى از موقعیتهایى که در آن قرار مى گیرید, چه در روابط بین فردى و نیز مکالمه با دیگران و رفتارهاى اجتماعى و سلوک شخصى شما همه مى تواند عبادت خدا باشد. گوشه کوچکى از عبادت, خواندن نماز است. البته این گوشه کوچک اگر درست ادا شود, ستونى براى ساختمانها و مسایل بعدى شما است که درست ادا شوند و لباس عبادت بپوشند. پس هر نگاه و کلام و قدم و رفتار شما مى تواند عبادى یا غیر عبادى باشد. خداوند با بنده جوان خود رووف است. اگر زمانى در عبادات واجب قصور کرده اید, خداوند مى گذرد. کمر همت ببندید و جبران کنید و ناامید نباشید. حسن ظن و امید به خداوند نیز عبادت محسوب مى شود.
هر کارى که مى کنید, خوب فکر کنید. به عظمت هستى و خلقت طبیعت و هستى خودتان فکر کنید. رفتار با والدین با مهربانى و رإفت باشد. با دوستان و خواهران و برادران ـ چه تنى, چه ایمانى ـ مهربان باشید و هر خدمتى از دستتان برمىآید, انجام بدهید. کلام و سخنتان نرم و دلنشین باشد. کلمات درشت به زبان نیاورید و بدزبانى نکنید. اگر همه را مى توانید, تلاش کنید به جا آورید. ان شإالله جزء بندگان عبادت کننده خدا محسوب خواهید شد و او توفیقتان خواهد داد که بقیه رفتار و اعمالتان را به نحو احسن انجام دهید. به یارى و فضل و کرم خداوند ایمان داشته باشید.
رستگار باشید.
1ـ لا عباده کالتفکر (نقل از میزان الحکمه, باب فکر).
2ـ نوم على یقین خیر من صلاه على شک (همان, باب یقین).
3ـ العباده عشره اجزإ تسعه اجزإ فى طلب الحلال (رسول اکرم(ص), بحار, ج103, ص7, نقل از میزان الحکمه).
4ـ ان من العباده لین الکلام و افشإ السلام, (حضرت على(ع), غررالحکم, نقل از میزان الحکمه).
5ـ نظر الولد الى والدیه حبا لها عباده (رسول اکرم(ص), بحار, ج77, ص149).
6ـ النظر الى الاخ موده فى الله عز و جل عباده (رسول اکرم(ص), همان, ج74, ص279).
7ـ النظر الى العالم عباده (رسول اکرم(ص), ج74, همان, ص73).
8ـ حسن الظن بالله من عباده الله (رسول اکرم(ص), همان, ج77, ص166).