پژوهشى در باره: خواب, رویا, تعبیر احمد لقمانى
((بخش دوم))
اشاره:
در بخش نخست دانستیم که ((خواب)) و ((رویا)) دو پدیده پیچیده و شگفتى است که از آغاز آفرینش و پیدایش انسان تاکنون, اندیشه بسیارى از افراد را به خود مشغول ساخته و همچنان مبهم باقى مانده است.
پیوند این دو با زندگى هر یک از ما, لمس حقایق در مسایل روزمره, پى بردن به واقعیات رفتار و پندار و ارتباط امروزمان به فردا و فرداها از طریق خواب و رویا, نوعى انس و احساس نزدیکى بسیارى به هر یک از ما بخشیده که ایجاد تردید یا انکار را مشکل و یا محال مى سازد. به ویژه آنکه نوعى از خوابها, ((بشارت)) دانسته شده و برتر از آن, ((جزئى از اجزإ نبوت)) معرفى شده است.
نوشتار پیشین را با ارأه پرسشهایى دیرپا در اندیشه بسیارى از افراد, آغاز کردیم, ابتدا ((خواب چه پدیده اى است؟)) را پاسخ دادیم, سپس به تحلیل رویا پرداختیم, آنگاه ویژگیهاى رویاهاى صادقه یا خوابهاى حقیقت نما را بیان نمودیم و در پایان خوابهاى پریشان یا ((اضغاث احلام)) را تشریح کردیم.
اینک ادامه بحث را پى مى گیریم.
دیدگاه قرآن و معصومان(ع) در باره خواب و رویا چیست؟
به شب خواب را داد یکتا خدا
که یابید آرامش از آن, شما
بپوشاند با پرده تار شب
عملهاى مردم سراپاى, رب(1)
((و جعلنا نومکم سباتا))(2); ما خواب شما را مایه آرامش و آسایش, قرار دادیم.
به هنگام آرمیدن, بخش عظیمى از فعالیتهاى روحى و جسمى انسان تعطیل مى شود و در پرتو آن اعضاى فرسوده بازسازى شده, روح و جسم تقویت گشته, نشاط, تجدید شده و سرانجام پس از رفع هر گونه خستگى و ناراحتى, آمادگى دوباره براى کار و تلاش و حضور جدى در عرصه اجتماع فراهم مى شود.(3) واقعیتى که در فرهنگ قرآن با واژه ((سبت)) یعنى قطع کوششهاى جسمانى و روحانى بیان شده است.
در سخنى دیگر, پروردگار حکیم به حقیقتى شگرف اشاره کرده, از تحویل و تحول در روح آدمى به هنگام خواب, خبر مى دهد, و مى فرماید: ((الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها ...(4);
خداوند تمامى روحها را موقع مرگ باز مى ستاند و همچنین روحى را که در موقع خواب نمرده است, قبض کرده, آنگاه روحى که مرگ بر او واجب کرده نگاه داشته و دیگر روحها را ـ تا هنگامى معین به سوى دنیا ـ باز مى فرستد, حادثه اى که در آن نشانه هاى قدرت خداوندى براى صاحبان خرد و اندیشه به چشم مى خورد.))
پیشوایان معصوم(ع) با اشاره به سخنان پروردگار, خواب را برادر مرگ, دانسته,(5) موجب راحتى از درد, آسایش تن و آرامش اندیشه و روان بیان کرده اند(6) و از آنجا که تمامى روحها به هنگام خواب در دست خداوند قرار مى گیرد, به پاکى و طهارت زمان خواب توصیه بسیارى نموده اند.(7)
امیر مومنان على(ع) فرمود:
((مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارت وضو به بستر نرود, هرگاه آب نیابد, تیمم کند, زیرا روح مومن به سوى خداوند متعال بالا مى رود, او را مى پذیرد و به او برکت مى دهد. هرگاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنجهاى رحمتش قرار مى دهد و اگر فرا نرسیده باشد او را با امنأش از فرشتگان به جسدش باز مى گرداند.))(8)
کوتاهى حیات انسان و گستره مسوولیت آدمى به گونه اى است که سفارش نخست پاکان و پیشوایان, هماره بر این سخن استوار بوده که عمر سرمایه اى گرانبهاست, که تنها یک بار فرصت استفاده از آن فراهم مى شود, از این رو توصیه بسیارى شده که از کمترین زمان, بیشترین استفاده را نمایید, نگاهها از زرق و برق زندگى به جلوه هاى پایدار و جاودان آفرینش جهت یابد و به مقدار لازم و ضرورى خواب بسنده شود تا برترین استفاده از فرصتهاى زرین زندگى به دست آید:
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید(9)
پس از آن به آدابى هنگام خواب سفارش شده است همانند: نظافت اعضاى بدن, رفتن به دستشویى, وضوى پیش از خواب, محاسبه اعمال, تلاوت آیاتى از قرآن ـ بویژه سوره توحید و تکاثر ـ , دعا به هنگام خواب, خوابیدن به پشت یا قسمت راست بدن و سرانجام دعا به هنگام بیدارى:
((الحمد لله الذى احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور; سپاس خداوندى را که بعد از مرگ ما را زنده کرده و به سوى او مبعوث خواهیم شد.))(10)
خواب بس طولانى و سیصد ساله اصحاب کهف نشانه اى عظیم از نشانه هاى والا, براى صاحبان اندیشه بوده و خواهد بود. ((رویا)) یا ((خواب دیدن)), آیتى دیگر از آیات بزرگ الهى است که از سوى خداوند براى مدد رساندن به اندیشه و خرد بندگان وارسته و شایسته آفریده شده است.
عقل انسان علاوه بر محدودیت, در معرض خطاهاى بسیارى قرار دارد که غفلت و فراموشى برخى از آنهاست. از این رو نیاز به هدایت و راهنمایى خداوند از سوى پیامبران و فرستادگان الهى از یک سو و از طریق الهام و رویا از سوى دیگر ـ براى دستیابى به خیر و مصلحت ـ ضرورتى افزون مى یابد.
علم لدنى یا علم ربانى که از طریق الهام و رویا به شایستگان عطا مى شود, علاوه بر پیامبران, به دیگر انسانهاى صاحب تقوا, صفاى دل و شفافیت روح نیز داده خواهد شد. الهام, نوعى علم و آگاهى است که پروردگار مهربان به انسان افاضه مى کند و در دل وى مى افکند تا در پرتو آن, برخى اسرار بر او آشکار شده و بعضى حقایق روشن شود, همانند قضاوت و داورى داود(ع) و سلیمان(ع)(11) که در سوره انبیإ بدان اشاره شده است, یا تعلیم زره سازى به داود(ع)(12) و یا آموزش تعبیر خواب از طریق الهام به حضرت یوسف(ع).(13)
رویا در قرآن, تنها به معناى ((رویاى صادقه)) است که خداوند در جریان آن نوعى وحى یا الهام مشخصى به انبیاى خود, یا دیگر مردم القا مى کند و یا حوادث آینده را به آنان بازگو مى کند. همانند رویاى حضرت ابراهیم(ع) که در خواب مى بیند مشغول ذبح فرزندش اسماعیل است,(14) رویاى یوسف صدیق(ع) که در آن یازده ستاره, خورشید و ماه را در حال سجده به خود نظاره کرد,(15) خواب مادر موسى که در آن الهام قلبى نسبت به گذاردن طفل در صندوقچه به او شد(16) و سرانجام خوابهاى حقیقت نمایى که حضرت محمد(ص) در زمانهاى مختلف مى دید و آینده تلاش طاقت فرساى او از سوى خداوند ترسیم مى شد. رویاى ورود به مسجدالحرام با امنیت تمام, با سرهاى تراشیده و تقصیر کرده و در حالى که هیچ ترسى براى آنان از سوى مشرکان وجود نخواهد داشت!(17), از این نوع است.
ارزش روشنگرانه رویا به گونه اى است که ((مژده دنیا و آخرت)) بدان گفته شده است!!, تفسیرى که رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و دودمان پاکش باد ـ فرمود. آنگاه که از آن حضرت در باره این آیه سوال شد:
((لهم البشرى فى الحیاه الدنیا و فى الاخره;(18) در زندگى دنیا و در آخرت بشارت و مژده براى آنان است.
پاسخ فرمود: بشارت, رویاى حسنه اى است که مومن دیده یا براى او مى بینند و مژده اى براى دنیا یا جنتى براى آخرت او خواهد داشت. چنین خوابهاى صادق, جزئى از نبوت و کمال دهنده آن است:(19)
نگر خواب را بیهده نشمرى
یکى بهره دانش ز پیغمبرى
چنین نگرشى موجب گردیده بود که آن حضرت, صبحگاهان رو به اصحاب کرده, بفرماید:
هل من مبشرات؟ آیا ـ از شما ـ کسى رویاى صادقه دیده است؟!(20)
در بین همگان, رسول خدا(ص) بیشترین رویا را مى دید(21) و گاه در ثلث آخر شب یعنى ساعات آخرین استراحت که پیش از اذان صبح بود, مشاهده مى کرد.(22) گاه نیز مى فرمود:
((الرویا من الله و الحلم من الشیطان;(23)رویاهاى صادق از خداوند و خوابهاى پریشان از شیطان است.))
ویژگى خوابهاى رسول اکرم(ص) بدان گونه بود که نیازى به تعبیر نداشت, زیرا اتصالى آشکار با ملکوت داشته, واضح و شفاف بود. از این رو این گونه توصیف مى شد:
((یإتیه مثل فلق الصبح;(24) همچون شکاف صبح, واضح و پیدا و به دور از ابهام خواب مى دید.))
تعبیر خواب چیست؟ چگونه مى توان معبر خواب شد؟
تفسیر, تإویل و تعبیر, سه واژه اى است که نقش هر یک پرده بردارى از راز و رمزى نهفته است. هرگاه سخنى از لفظ و مفهوم و معنا به میان آید, ((تفسیر)) نقشى هدایتآفرین ایفا مى کند, و چون از عین خارجى گفت و گو شود, ((تإویل)) مطرح مى شود و هنگامى که در باره نفس افراد بحث شود, ((تعبیر)) اثرگذار خواهد شد.
کتاب خداوند, قرآن کریم ـ که هدایت و رحمت رهآورد آن خواهد بود ـ داراى تفسیر و تإویل است و در کتاب نفس انسان ـ که دنیایى بزرگ در حجمى کوچک است ـ چون صورتهایى در نفس نگریسته شود و بصیرتى روشنگر همانند شهود معصومانه پدیدار شود, تعبیر مطرح خواهد شد.(25)
پیشتر اشاره اى به این حقیقت درسآموز کردیم که راه فهم و دانستن, تنها از طریق حس و تفکر نیست بلکه اشراق و الهام و یا القإات نیز راهى ارزشمند است. نکته اى که اکنون دانشمندان پس از تحقیقات فراوان بدان دست یافته اند, آن است که انسان را داراى دو ضمیر مى دانند: ضمیر ظاهر و ضمیر باطن, یا خودآگاه و ناخودآگاه. با کشف این مطلب, راه تعبیر رویا نیز به دست آمده است, آنان گفته اند:
چون شعور باطن, جریانها و فعالیتهایى دارد که به شکل دیگرى ظاهر مى شود, هرچه که انسان ـ به قول این افراد ـ در عالم رویا مى بیند, تجلیات همان تمایلاتى است که پنهان مانده و در شعور باطن رانده شده و به شکل دیگرى ظاهر مى شوند. از این رو خواب منطقى دارد و منطق آن را کسى مى فهمد که شعور باطن انسان را کشف کند و رابطه احساسات مخفى در شعور باطن او را با چنین تجلیاتى که در خواب پیدا مى شود, به دست آورد.
قرآن این سخنان را رد کرده ((اشراق و الهام)) را مطرح مى سازد. همانند خواب حضرت یوسف که در کودکى به پدرش مى گوید: ((انى رإیت احدعشر کوکبا و الشمس و القمر رإیتهم لى ساجدین;(26) در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در مقابل من سجده مى کنند.))
حضرت یعقوب(ع) خواب او را این گونه تعبیر کرد که به مقام بزرگى مى رسى که تمامى برادران, پدر و مادر در رتبه اى پایین تر از تو قرار مى گیرند.
الهام خداوند بر قلب یوسف به صورت تعجبآفرین با امکان رابطه بین روح و عالم غیب در حالت خواب و به صورت رویا, دریافتى اینچنین فراهم کرده که فردایى که هنوز اتفاق نیفتاده است در آینه رویاى امروز, دیده مى شود!; یازده ستاره سمبل یازده برادر, خورشید نماد مادر و ماه تمثیل پدر شده و تعبیرى اینچنین مىآفریند!
و یا خوابى که قرآن از فرعون مصر نقل مى کند:
((انى ارى سبع بقرات سمان یإکلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و اخر یابسات;(27) همانا در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را خوردند و هفت خوشه سبز[ و هفت خوشه] خشکیده دیگر.))
خواب گزاران دربار از تعبیر درماندند ولى یوسف صدیق این گونه تعبیر کرد:
هفت سال فراوانى خواهد آمد اما بعد از هفت سال سخت که در آن هرچه ذخیره کرده اید همه از میان مى رود. در تعبیر یوسف, خوشه سبز, تمثیل رفاه و برکت, گاوهاى لاغر نماد قحطى و فقر و گاوهاى فربه, سمبل رفاه و فراوانى دانسته شد و تعبیرى گویا و روشن و روشنگر پدیدار کرد!
سوال برانگیز بودن ((رویاهاى راستین)) و ((تعبیر خواب)) براى ناآگاهان با حقیقت رویا همیشه مطرح بوده است و از آنجا که به طور تجربى مواردى قطعى و ملموس در زندگى افراد ـ به طور مستقیم و غیر مستقیم ـ وجود داشته, هیچ راهى براى تردید و انکار خود وجود نداشته بلکه ابهام یا تعجب آن هر روز بیشتر مى شده است.
روزى عمر بن خطاب گفت: در شگفتم از رویاى کسى که مى خوابد و در خواب چیزى مى بیند که اصلا به ذهنش خطور نکرده ولى رویایش مانند گرفتن و لمس کردن با دست است (ماجراى خواب در بیدارى به طور دقیق رخ مى دهد) اما گاهى هم انسان خواب مى بیند و هیچ اتفاقى نمى افتد.
امام على(ع) به او فرمود: مى خواهى راز آن را برایت بگویم (و این آیه را خواند):
((الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى; خداست که وقت مرگ ارواح خلق را مى گیرد و آن را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض مى کند, سپس آن را که حکم به مرگش کرده, جانش را نگاه مى دارد و آن را که نکرده به بدنش مى فرستد تا وقت معین مرگ)) ...
بنابراین, خداوند ارواح همه را نزد خود مى برد, آنچه را که روح هنگامى که نزد خداست در آسمان مى بیند رویاى صادقه و آنچه را که به هنگام بازگشت به بدن مى بیند, خواب دروغین(28) (رویاى کاذبه) است.(29)
فلاسفه مسلمان تحت تإثیر تعالیم قرآن قرار گرفته, رویاها و نوع تعبیر هر خواب را با چنین نگرشى توضیح داده اند. به طور مثال ابن سینا, رویاى صادقه را نتیجه ارتباط روح با ملکوت یا ملااعلى به هنگام خواب و دریافت وحى یا الهام از خداوند مى داند و خوابهاى آشفته را ناشى از تإثیر احساسات جسمى در روح انسان.(30)
رسول خدا(ص) در خواب دید, عده اى بوزینه بر منبر آن حضرت بالا و پایین مى روند و مردم در حالى که روى به منبر دارند, به قهقرا, عقب عقب برمى گردند. چون از خواب بیدار شد, احساس ناراحتى بسیارى داشت. ناگاه وحى بر او نازل شد:
((و ما جعلنا الرویا التى اریناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه فى القرآن; [اى رسول ما]! و آن رویایى را که به تو نمایاندیم و[ نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم.))
و تفسیر شد که بعد از تو عده اى از بنى امیه بر مردم حکومت خواهند کرد و به جاى تو خواهند نشست و در عین اینکه مردم به ظاهر مسلمانند و روى آنان به طرف اسلام است, در واقع آنها مردم را از اسلام دور مى کنند!!(31)
به یقین میزان روشنگرى در تعبیر رویا, ارتباطى مستقیم و تمام عیار با مقدار روشنى دل و دیده, صفاى خاطر و صداقت باطن دارد. هر آن چه ارتباط بیشترى با حقایق هستى و معارف عرشى فراوان تر باشد, الهام و اشراق به ذهن و زبان افزون تر خواهد بود و تعبیر با واقعیات تطبیق بیشترى خواهد کرد.
آنان که به دنبال ((علم تعبیر خواب)) بوده, پیش از هر دانش, باید در پى بینش باشند; بینشى که در آن مراقبت از سراى دل, رسالت نخست محسوب مى شود و احتیاط در گفتنها, خوردنى ها و شنیدنى ها وظیفه اى ضرورى خواهد بود تا در پى تصمیمى الهى در ترک گناه و انجام واجبات, روى به افزایش نورانیت سراى وجود کرده, روزها بگذرد و کمترین خطایى از انسان سر نزند. به دنبال آن احتیاط و این تصمیم که رهآورد بینشى عرشى است, علم تعبیر خواب در آغوش جان انسان قرار مى گیرد و با حقایق هستى ارتباطى رو در رو ایجاد مى شود.
تا از دیار هستى در نیستى خزیدیم
از هر چه غیر دلبر, از جان و دل بریدیم
با کاروان بگویید از راه کعبه برگرد
ما یار را به مستى بیرون خانه دیدیم
لبیک از چه گویید اى رهروان غافل
لبیک او به خلوت از جام مى شنیدیم
اى پرده دار کعبه, بردار پرده از پیش
کز روى کعبه دل, ما پرده را کشیدیم(32)
آیا خواب انسان به هر گونه اى تعبیر شود, همان اتفاق خواهد افتاد؟!
مجموعه معارف الهى بیانگر این حقیقت گرانقدر است که ((خواب هاى صادق)) سفیر خداوند به سوى بندگان پاک اوست تا آنان را نسبت به کارهاى پسندیده تشویق کرده, اطمینان به روشنى راه بخشد و درباره گناهان وخطاهابرحذر دارد.(33) از این رو نخست باید از شرایط روحى, زمانى و مکانى خواب آگاهى یافت, سپس چونان رازى سر به مهر, رویاى خود را براى همگان بیان نکرد, زیرا هر گونه تعبیرى که بیان شود, همان اتفاق خواهد افتاد.
رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد ـ مى فرمود:
((هنگامى که فردى از شما, رویاى حسنه دید از تعبیر وحقایق آن آگاهى یابد و چون, خوابهاى زشت و ناپسند دید, به دنبال تفسیر و اخبار آن نرود.))(34)
((رویا براى شخص همچون پرنده اى, در حال پرواز است, هنگامى که تعبیر شد[ بر زمین فرود آمده] اتفاق انجام مى شود. خواب خود را براى همگان بازگو نکنید, مگر آنکه شخصى علاقمند و صاحب نظر باشد,(35) مومنى به دور از حسد و کنیه(36) یا نزد عالمى وارسته و پاک نهاد و یا دلسوزى مهربان.(37)
نکته اى شگفت انگیز که در تعبیر خواب حضرت یوسف آمده و قرآن کریم به آن صراحت دارد, آن است که هر گاه خواب ندیده را به معبرى ارأه کنیم و او آن را تعبیر کرد, همان اتفاق خواهد افتاد, گرچه اصل ماجرا دروغ بوده و در حقیقت رویایى دیده نشده باشد!! هنگامى که دونفر زندانى نزد یوسف آمده گفتند خواب دیده ایم, یکى گفت:
((انى ارانى اعصر خمرا(38) من خود را در خواب دیدم که انگور براى شراب مى فشارم.)) یوسف پاسخ داد به زودى آزاد مى شوى و بعد از آن ساقى پادشاه خواهى شد.
دیگرى گفت: ((انى ارانى احمل فوق رإسى خبزا تإکل الطیر منه(39);
من خود را در خواب دیدم که بر روى سرم نان مى برم و پرندگان از آن مى خورند)) یوسف(ع) فرمود: تو را به دار مى کشند.
او وحشت کرد و گفت: نه!, من دروغ گفتم. حضرت یوسف در جواب گفت: ((قضى الامرالذى فیه تستفتیان;(40)
امرى که شما از من جویا شدید, تحقق یافت و قطعى گردید!))
چگونه مى توان از بلاها و تلخى هایى که در پاره اى از خوابها بدان اشاره شده, مصون ماند؟
با توجه به حقایقى اینچنین در باره پىآمدهاى تعبیر خواب, به خوبى از فلسفه گفتار برخى از معبران آگاه و هوشیار, با خبر مى شویم که در پاره اى موارد, به هنگام بیان تعبیر خواب, به یک جمله بسنده کرده, مى گویند: صدقه بدهید!; استغفار کنید!; سعى نمایید گناه نکنید! و ...
اکنون که سخن به اینجا رسید, شایسته است, با هم مرورى بر ابزارهایى که مانع نزول بلاها, سختى ها و تلخى هایى که در رویاهاى صادقه بدان اشاره شده است, نماییم و حتى پیش از خواب دیدن یا وقوع اندوه به آنها عمل کنیم, چرا که: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد, بلا ندیده دعا را شروع باید کرد.
1. دعا:
بلاها در زندگى انسان چونان ((امواج خروشان)) و ((سیل پرهیجان)) بوده که گاه باخبر ـ به وسیله رویا ـ و گاهى بى خبر سر مى رسند, آنچه همانند سدى آهنین, مانع تخریب آنان خواهد شد, دعاى خوبان است. به ویژه دعایى که در حال رفاه و خوشى بر زبان جارى شود, تا در روز سختى و تلخى حوادث موثر گردد. در پى دعا, ترنم زبان و دل به ذکر خداوند همانند: ((لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم)) و ((یا رووف و یا رحیم)), رهایى بخش انسانها از بلاها خواهد بود.(41)
2. استغفار:
استغفار همچون عطرى است که با آن بوى بد گناهان زدوده شده رایحه روح پرور, امید, ایمان و اطمینان ـ که رهآورد تقرب الهى و دورى بلاست ـ جایگزین آن مى شود. امام على(ع) دو امان براى عذاب بیان فرمود و در پى آن نخست رسول خدا(ص) و سپس استغفار را وسیله نجات از عذاب گناهان برشمرد و رسول اکرم(ص), بهترین دعا را استغفار دانسته و برترین استغفار را بازگشت از گناهان و پشیمانى از رفتار گذشته معرفى کرد.(42)
3. صدقه:
دافع بلاها, غصه ها و دردها که قضاى حتمى الهى را برطرف مى سازد, آتش عذاب را دور کرده, فقر را زدوده و عمر را طولانى نموده و سرانجام هفتاد نوع مرگ بد و سوء را برطرف مى کند, صدقه است(43); نسیمى آرامش بخش که تلاطم و ناهمواریهاى زندگى را دگرگون ساخته, آسایشى روح نواز مىآفریند.(44)
ادامه بحث را در بخش بعدى که آخرین قسمت است, پى مى گیریم.
پى نوشت :
1ـ ترجمه منظوم قرآن, امید مجد, ص582.
2ـ نبإ, 9.
3ـ تفسیر نمونه, ج26, ص19.
4ـ الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون; زمر, 42.
5ـ رسول اکرم(ص); ر.ک: کنزالعمال, خ39321.
6ـ امام على(ع); غررالحکم و دررالکلم.
7ـ امام صادق(ع): ر.ک: من لایحضره الفقیه, ج4, ص;352 بحارالانوار, ج62, ص316.
8ـ بحارالانوار, ج61, ص31 و ج10, ص91 و ج79, ص;182 تفسیر نورالثقلین, ج4, ص488.
9ـ دیوان حافظ, از غزل 237.
10ـ ر.ک: بحارالانوار, ج76, ص187 و 182 و 76 و 190 و 192 و 186 و 218 و 191.
11ـ انبیإ, 78 و 79.
12ـ همان, 80.
13ـ یوسف, 6.
14ـ صافات, 105.
15ـ یوسف, 4.
16ـ طه, 39.
17ـ انفال, ;43 فتح, ;27 اسرإ, 60.
18ـ یونس, 64.
19ـ بحارالانوار, ج61, ص177 و 180 و 178 و 192.
20ـ همان, ج61, ص177.
21ـ بحارالانوار, ج18, ص195 و ج61, ص182.
22ـ همان, ج61, ص182.
23ـ بحارالانوار, ج61, ص161.
24ـ همان, ج18, ص195.
25ـ نگاه کنید به تفسیر آیه 196, سوره اعراف از حضرت آیت الله جوادى آملى.
26ـ یوسف, 4.
27ـ یوسف, 43.
28ـ نک: روح المعانى فى تفسیر القرآن, ابوالفضل شهاب الدین السید محمود الالوسى, البغدادى, ج2, ص409.
29ـ چندین عنصر در تعبیر صحیح خواب دخالت دارد:
1. زمان رویا: رسول اکرم(ص) فرمود: صحیح ترین خواب, رویایى است که در روز دیده شود, زیرا خداوند مرا در روز مورد خطاب قرار داد. و امام صادق(ع) صحیح ترین رویاها را, آن دانست که در وقت قیلوله[ بهترین موقع خواب در روز یعنى نزدیک ظهر], دیده شود. (ر.ک: کنزالعمال, ج15, ص;374 تعطیر الانام فى تعبیر المنام, ص25. )
2. شخصیت خواب بین: گاه موضوع رویا یکسان است اما خواب بینندگان متفاوت. از این رو تعبیر نیز متفاوت و حتى متضاد. مثل رویاى سر دادن اذان توسط دو نفر و تعبیر ابن سیرین براى یکى که به حج مشرف مى شوى (بنا بر آیه: و اذان من الله و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ـ توبه, 3) و براى دیگرى که به اتهام دزدى گرفتار مى شوى (بنا بر آیه: فاذن موذن بینهم ایتها العیر انکم لسارقون ـ یوسف, 70) بدین خاطر علامه مجلسى(ره), پاکى نفس و مراقبت بیشتر از دل را زمینه ساز رویاهاى نورانى و مکاشفات رحمانى دانسته که با واقعیات تطبیق مى کند (تعبیر خواب, علامه مجلسى, ص4).
3. مکان رویا: برخى مکانها, محل آمد و رفت شیاطین است و بعضى دیگر مهبط و محل فرود ملأکه! از این رو خوابیدن در مکانهایى چون خانه اى که انسان در آن تنهاست, یا سگ, ظرف ادرار, تار عنکبوت, جنب, حأض و زن بیگانه در آن است, منع شده است و در جاهایى دیگر, خوابیدن حکم کراهت خواهد داشت. (نگاه کنید به کتابهاى فقهى شیعى در این باره).
4. ماده رویا: رویت امام یا پیامبر(ص), خوابى صادق و الهى است از این رو رسول اسلام(ص) بدین نکته اشاره صریحى فرمود. (ر.ک: سنن ابن ماجه, ج2, ص185).
در کنار این معارف, شرایط تعبیرکننده مانند دورى از حسد و ظلم, عاقل بودن, دوستى و صداقت و آگاهى و بصیرت بسیار موثر است. (نک: رویا از نظر دین و روانشناسى, ص235 ـ 247).
30ـ ر.ک: الادراک الحسى عند ابن سینا, محمد عثمان نجاتى, ص;217 نقل از قرآن و روانشناسى, دکتر محمدعثمان نجاتى, ترجمه عباس عرب, ص290.
31ـ توحید, استاد شهید آیت الله مطهرى, ص152 و 153.
32ـ امام خمینى(ره); پالایش نفس (مجموعه اشعار در باره تهذیب نفس), ص15 و 16.
33ـ امام صادق(ع); بحارالانوار, ج61, ص167.
34ـ کنزالعمال, خ41392.
35ـ همان, خ41390.
36ـ بحارالانوار, ج61, ص174.
37ـ کنزالعمال, خ41395.
38ـ یوسف, 36.
39ـ همان.
40ـ یوسف, 41.
41ـ بحارالانوار, ج10, ص99 و ج93, ص289 و ج81, ص203 و ج93, ص301 و ج84, ص259 و ج77, ص270.
42ـ نهج البلاغه, حکمت ش;88 فروع کافى, ج8, ص;93 کنزالعمال, خ2085.
43ـ بحارالانوار, ج96, ص;132 کنزالعمال, خ15996 و ;16114 وسایل الشیعه, ج4, ص;255 لئالى الاخبار, ج1, ص247.
44ـ براى توضیح بیشتر در باره مجموعه پرسشهایى که نسبت به بلا, گرفتارى و تلخیهاى زندگى مطرح است, مراجعه کنید به همین مجله, شماره هاى 99 و 100 و 101 (خرداد, تیر و مرداد 79) بحث: خانواده, بلاها, سختى ها.