سخن اهل دل


پنجره اى به شعر جهان
بخش سوم
(ویژه شعر انتفاضه فلسطین
با گرامیداشت روز قدس و اوج گیرى انتفاضه) (1)
((ام احمد))

... آیا حکایت بنفشه عاشقى را شنیده اید
که به تهمت انتقال دادن سنگریزه ها
ـ به عاشقان کوچک ـ
محاکمه اش کرده باشند؟!
ام احمد
عادت ندارد که
شبى خارج از رویاهایش بخوابد
پس چرا به او جواز سفر را تحمیل کردند
و نیز اندکى نان و انتظار را؟
ام احمد پیشگویى است مجرب
وضع هوا را از لهجه باد مى فهمد
راز ورود
به موج را مى داند
هرگاه او را از سرچشمه دورتر کردند
ترانه اش گلوى ابر را بیشتر فشرد
صبح خانه اش را منفجر کردند
صبح آن را ـ دو باره ـ ساخت

رویاهایش در نیمروز قیچى کردند
رویاهایش در نیمروز بزرگ شد
هنگام غروب به او جواز سفر مى دهند
هنگام غروب آن را پاره خواهد کرد ...
صالح هوارى ـ شاعر فلسطینى
(مترجم: نرگس گنجى)

اى روندگان
اى روندگان از بین کلمات گذرا!
نامهایتان را بردارید و برگردید
ساعتهاى خود را از وقت ما عقب بکشید و برگردید
آنچه مى خواهید بربایید:
آبى دریا و ماسه هاى خاطرات.
هرچه مى خواهید عکس بگیرید
تا بدانید که نمى دانید
چگونه سنگى از سرزمین ما
سقف آسمان را مى سازد

شمشیر از شما, خون از ما
فولاد و آتش از شما, گوشت تن ما از ما
تانکى از شما و سنگى از ما
گاز اشکآور از شما, باران از ما!
اى روندگان از میان کلمات گذرا!
چون غبارى تلخ بگذرید
هر جا خواستید بروید
اما از میان ما
مانند حشرات بالدار
نگذرید!
محمود درویش ـ شاعر فلسطینى
(مترجم: نرگس گنجى)

شرح ماوقع
از این شرق خفته
بادى سوزان برمى خیزد
نه براى باددادن خرمن
نه براى هرس کردن.
امروز ابوذر
در حراجى علنى فروخته مى شود
تنها در صحرا مى گردد
میان اعراب
پیش از مصلوب شدن
و هیچ صدایى برنمىآید
((قسام))(2) بى مزار
و بى سنگ است
از ورود به شهرهاى جهان عرب
منع شده است
و از گذشتن از برابر خانه هاى فقیران
او با گیاهان زمین دوست مى شود
زیرا هرگاه از پنجره یا بازارى گذشته است
چون دزد دنبالش کرده اند
حال آنکه خود دزدزده است!
((قسام)) در ((کرمل))(3) تنهاست
بر تن زمین منتشر مى شود
و شکوفه هاى غم بر بازوان او
مى رویند
((حیفا))(4) از دور در برش مى گیرد
و بر سینه شکافته اش مى خواباند
ابوحسن لداوى
از گران شدن قیمت مى نالد
و از سرور قادرش مى خواهد
که حالش را بهتر گرداند
او مدام خواهان عدالت است
و بى حقوق مانده است
اما حمدان ناطور
نخستین دروغش را اعلام کرد
به یقین مرگ پیوندى ابدى
براى عاشق است
اگر بخواهد با خاک نارنجستان
هم تن شود.
و من به صبح رسیده ام
و دلم قهوه اى سوخته است
آه اى وطن بر دار شده من,
آه اى وطن بر دار شده من!
محمد القیسى ـ شاعر فلسطینى
(مترجم: موسى بیدج, از مجموعه ((وضوى خون)))

نامه به سربازانى که نمى خوانند
پیش آیید, پیش آیید
هر آسمانى بر فرازتان جهنمى است
و هر زمینى زیر گامتان جهنمى است
پیش آیید
کودک و پیر ما مى میرد و تسلیم نمى شود
مادر بر کشته فرزندانش فرو مى افتد و تسلیم نمى شود
پیش آیید
با سربازبرهایتان
با کینه بارهایتان
و آواره کنید, یتیم کنید, ویران کنید
درون ما را نخواهید شکست
شوق ما را مغلوب نخواهید کرد
ما قضاى محتومیم
پیش آیید
پیش آیید
راهتان طى شده است
فردایتان فراپشت شماست
دریایتان پشت سر شماست
اما همچنان در پیش روى ماست:
راه ما
و فرداى ما
و دریا و ساحل ما
و خیر و شر ما
پس این چیست که شما را
جسد به جسد مى کشاند
و چگونه شما را
پلیدى به پلیدى تنزل مى دهد
کتاب مبهم جنونتان ...؟
پیش آیید
هر آسمانى بر فرازتان
و هر زمینى زیر گامتان
جهنم است.
سمیع القاسم ـ شاعر فلسطینى
(مترجم: نرگس گنجى)

1ـ نام زنى فلسطینى که در ماههاى شروع انتفاضه براى کودکان سنگ انداز که با سربازان اسرائیلى درگیر مى شدند, در لگنى سنگها را گردآورى مى کرد!
2ـ یکى از شخصیتهاى فلسطینى که در سالهاى نخستین اشغال این سرزمین مبارزات مسلحانه بر ضد بیگانگان را رهبرى مى کرد.
3ـ نام منطقه و کوهى در فلسطین.
4ـ نام شهرى در فلسطین اشغال شده.