مشاور شما مشاور این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان
این شماره
آقا یا خانم س.الف.ف ـ کرمانشاه
خواهر س.م ـ شیراز
خواهر م.ف ـ تبریز
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.
رفتار طبیعى کدام است؟
آقا یا خانم س.الف.ف ـ کرمانشاه
در بخش مشاوره مطالبى مورد بحث قرار گرفت که لازم مى دانم نکاتى را ذکر نمایم. در پاسخهاى ارائه شده در بخش مشاوره در باره عوارض خودارضایى, افراد مبتلا, به طور جدى به ترک این رفتار و غلط بودن آن توصیه شده اند, در صورتى که به نظر برخى این عمل در زن و مرد, رفتارى نسبتا طبیعى شناخته شده است و نکوهش شدید این رفتار سبب ایجاد مشکلات روحى و تخریب درون شخصیتى آنها مى گردد!
آقا یا خانم!
پیش از پاسخ به سوال یا اشکال شما, لازم است یک نکته اخلاقى و انسانى و شرعى را به شما تذکر دهیم و آن اینکه شما باید حداقل این شجاعت را داشته باشید که اگر هم نمى خواهید با نام خود با مجله مکاتبه کنید با نام مستعار یا حروف خاص مى توانید نامه بنویسید, چرا از نام و نشانى فرد دیگرى استفاده مى کنید. آیا این رفتارى ناپسند و زشت نیست؟
آیا مى پسندید مشابه این رفتار را دیگرى نسبت به خود شما انجام دهد؟ امیدواریم متنبه شوید و بپذیرید کارى ناشایست کرده اید.
و اما در مورد آنچه اشکال کرده اید ـ و شاید نظر برخى از خوانندگان مجله نیز چنین باشد ـ به چند نکته اساسى بایستى اشاره نماییم:
1ـ آنچه به عنوان یافته هاى علمى در برخى منابع پزشکى آمده است, در کتابهاى مرجع روانشناسى یا روانپزشکى که تاکنون در چند دوره چاپ شده, نیز آمده است و به نکته جدید و تازه اى اشاره نکرده اید, اما در مورد پذیرش یا رد این مطالب حتى از بعد علم تجربى جاى بحث بسیار وجود دارد.
2ـ در کتابهاى مرجع روانپزشکى در دوره هاى چاپ شده قبلى, نمونه هاى دیگرى از رفتار وجود دارد که قبلا به عنوان یک رفتار غیر طبیعى (پاتولوژیک) یا انحرافى شمرده مى شد, ولى در چاپهاى اخیر دیگر آن را به عنوان یک رفتار ناهنجار تلقى نکرده, بلکه به عنوان یک روش زندگى که برخى به دلایل خاصى آن را برمى گزینند, پذیرفته شده است و دیگر به درمانگر براى اصلاح, آن رفتار توصیه نمى شود, بلکه از او خواسته مى شود به آن به عنوان یک رفتار غیر طبیعى ننگریسته و به گونه یک رفتار طبیعى با آن برخورد شود, مثل هم جنس بازى (هموسکوال) که قبلا به عنوان کسانى که اختلال در رفتار جنسى خود دارند تلقى مى شد, اما حالا به طور مشخص تلاش مى شود, در ارزیابیهاى روانشناسانه به صورت نوعى سبک و شیوه زندگى با آن برخورد گردد! و حتى در آموزش علوم اجتماعى به کودکان در مدارس آن را کنار شیوه هاى طبیعى زندگى قرار داده و به صورت امر پذیرفته شده و غیر قابل انکار جلوه دهند! و با گذشت زمان این نوع رابطه را ـ که قبلا از نظر آنها هم غیر عادى و مطرود بود ـ جا انداخته و به عنوان گروه و دسته اى پذیرفته شده در کنار گروههاى دیگر اجتماعى یا سیاسى قرار دهند! و حقوق اجتماعى و فرهنگى و سیاسى براى آنها قایل شده و حتى در ارکان مهم سیاسى جوامع غربى ـ مثل مجلس انگلستان ـ یا ارکان نظامى ـ مثل ارتش آمریکا ـ جایگاه ویژه اى به آنها بدهند!!
3ـ آیا براى چنین مسایلى که جنبه هاى اخلاقى و فرهنگى دارند, حتى اگر صدها مرجع از فرهنگ غرب به عنوان شاهد ذکر شود, مى توان آن را پذیرفت؟! یا حتى اگر ادله علمى بیشمار ـ در حیطه علوم رفتارى ـ ذکر کنند, مى توان پذیرفت حرف آنها صحیح است؟!
ما تابع دین و فرهنگى هستیم که مدعى است مطابق فطرت و نهاد بشر است. بشر در هر کجا و با هر آیین و آداب و رسوم و فرهنگ و نژاد و زبان که باشد, از فطرت خویش گریز ندارد.
توصیه هاى دین اسلام بر اساس فطرت انسان استوار است و آنچه سنت خداوند باشد, با گذشت زمان تبدیل نمى پذیرد. اگر جایى در قرآن رفتار هم جنس گرایانه قوم لوط سرزنش مى شود و رفتارى پست و مطرود به شمار مىآید, در زمانى دیگر هیچ گاه مورد تإیید و تحسین قرار نخواهد گرفت.
دین در برابر دریافتهاى علم تجربى در حیطه محسوسات مخالفتى ندارد و دایما در تحسین و تشویق انسان براى جستجو و کشف حقایق طبیعى است, اما آنجا که به علوم رفتارى (رفتار و روان انسان) مربوط مى شود, نمى تواند چشم بسته همه نظریات موجود را بپذیرد, چرا که وضعیت روحى و روانى انسان را نمى توان در یک قالب از قبل توصیف شده و کلیشه اى تفسیر و تعبیر کرد. دنیاى پیرامون ما در مقابل درون انسان, عالمى کوچک است و دریافتى کامل و جامع از دنیاى بزرگ درون انسان, احاطه اى کامل و جامع را مى طلبد; و از این رو است که صدها اندیشه گر در طى سالها هر کدام از زاویه اى به درون انسان نگریسته و مکاتب بى شمار براى تحلیل شخصیت و روان انسان پا به عرصه علم گذارده و گاه یکى ضد و نقیض دیگرى یا مکمل آن بوده است. نه مى توان این دریافتها را کاملا رد کرد و غیر واقعى خواند و نه مى توان 100% پذیرفت و عین حقیقت دانست. دین نیز منکر دستآورد اندیشه بشر طى چند صد سال نمى شود. حکایت نگرش این اندیشه گران به انسان و تحلیل روان او مثل حکایت فیل و مردمان قصه مولاناست که هر کدام در تاریکى فیل را لمس مى نمود; یکى آن را به تختى مانند کرد و دیگرى به بادبزن و سومى به ستونى. در واقع همه چیزى را لمس کرده بودند که بخشى از حقیقت بود, اما چون احاطه به همه وجود آن نداشتند, تنها قادر به توصیف یافته هاى خویش بودند و بر سر آن با یکدیگر به جدل برخاسته بودند.
علم روانشناسى در دهه هاى گذشته, در عدم تنبیه کودک و اینکه به او بایستى اجازه فعالیت داد سخن مى گفت و گاه بدون محدودیت بر حمایت زیاد او تإکید مى کرد, اما حالا برخى معتقدند تنبیه مناسب مى تواند در شکل گیرى صحیح رفتار کودک موثر باشد. در گذشته محیطهایى که هیچ گونه رقابتى در آن نبود و از همه نظر نیازهاى کودک فراهم بود, محیط مطلوبى محسوب مى شد, ولى حالا با مطالعات بیشتر روى کودکانى که چنان وضعى را داشته, به این نتیجه رسیده اند که در این کودکان مهارتهاى مقابله با استرس و توان سازگارى, کاهش مى یابد و فراهم کردن همه نیازهاى کودک نمى تواند جلوى برخى اختلالات رفتارى کودک را بگیرد. وجود رابطه یکسویه بین والدین که دایما در حال برآوردن خواسته ها و نیازهاى کودک باشند, بدون آنکه توقعات خود را به او انتقال دهند, نه تنها نتوانسته در رشد روانى کودکان تإثیر کاملا مثبتى بگذارد, بلکه موجب جدایى و دورى بیشتر والدین و فرزندان شده است. چنین فرزندانى بدون حس همدردى یا احترام نسبت به والدین رشد مى کنند و از رابطه با دیگران تنها این را مىآموزند که گیرنده باشند, نه دهنده; متوقع باشند, نه بخشنده و ...
در دهها نمونه دیگر, با گذشت زمان توصیه و تحلیلهاى روانشناختى در رفتارشناختى تغییر مى کند, که همه این نظریات و تئوریها بى تإثیر از وضع اقتصادى, سیاسى و فرهنگى جوامع غربى نیست.
اگر در پذیرش فناورى نیز تابع جامعه بین الملل باشیم, ولى مجبور نیستیم در زمینه هاى فرهنگى اجتماعى و انسانى, همه مولفه هاى مورد پذیرش آنها را بپذیریم. فناورى را مى پذیریم, ولى انسانى که باید آن را به کار ببرد, با دریافتهاى دینى خود تربیت مى کنیم, چرا که او است که از تکنولوژى براى رفع نیازهاى جامعه و بارورى هرچه بیشتر اقتصاد بهره مى گیرد یا براى تخریب و نابودى انسانها و شهرها و هیروشیما آن را مى سازد.
در زمینه علوم رفتارى (روانشناسى و روانپزشکى) ما نیازمند شناخت شیوه هاى دیگرى از تحلیل انسان, روان و رفتار او هستیم و نیازمند روشهاى برگرفته از متن دین براى تحلیل ناهنجاریهاى رفتارى و روان و راههایى براى پیشگیرى از ابتلا به ناهنجاریها و روشهایى براى درمان یا بازتوانى و یا ارتقاى سطح سلامت روان انسان مى باشیم. اگر در پاسخ به برخى مشاوره ها مطالبى را مى بینید که مغایر با چیزى است که در کتابهاى مرجع تحریر شده توسط یک نویسنده غربى است, حاصل تحقیق و بررسى متون دینى است.
عملى که در دین اسلام حرام و گناه کبیره است, چگونه مى تواند یک رفتار طبیعى در سالهاى بعد براى زندگى انسان باشد؟! چگونه چیزى که حرام شناخته مى شود, مى تواند عامل رشد و آرامش روان فرد و باعث جلوگیرى از اضطراب باشد؟! آگاه کردن فرد از آسیبهاى ناشى از یک اقدام, تخریب شخصیت او نیست, چرا که زیباترین شکل امر و نهى را در شیوه هاى تربیتى اسلام داریم. بگذریم که گاه من مسلمان شیوه هاى رفتاریم طبق سلیقه و تربیت خاص خودم مى باشد, نه آنچه اسلام گفته است.
در هیچ کجا هدف از شیوه هاى تربیتى اسلام, شکستن شخصیت نیست, بلکه مرحله اول آگاهاندن به عمل و عوارض آن است, سپس نهى از آن, و به تعبیر حضرت امیر(ع), تنبیه آخرین قدم است.
دخترى که بداند دین او را ((رحمت)) مى داند و آیه اى از لطف خداوند به انسان مى خواندش, یا وقتى از زبان رسولش(ص) مى شنود خداوند به او مهربانتر است و از بین همه نعمتهاى خداوند, رسول بیشتر به او بها مى دهد و احترامش مى کند, یا خداوند او, جوان و نوجوان و پشیمانى اش از انجام خطا را بیشتر از عبادت و زارى عابد پیر, دوست مى دارد و مشتاقتر به شنیدن صداى جوان است, چرا احساس خرد شدن و شکسته شدن کند؟!
وقتى نوجوان ما بداند اگر خطایى را از سر نادانى انجام دهد و بعد از دانایى, اگر دست بردارد, قلم عفو بر همه خطایش کشیده مى شود, چرا احساس حقارت و سرخوردگى کند؟! جوانى که با طهارت هرچه بیشتر, احساس رهایى کند و به آرامش برسد و این احساس را داشته باشد که هرچه پاکتر باشد, به خدا نزدیکتر است و هرچه به او نزدیکتر باشد, به خود نزدیکتر است و امکان رشد و پیشرفتش بیشتر است, چرا احساس یإس کند؟!
عوارض جسمى چنین رفتارى حتى در هنگام معاینه قابل مشاهده است. موارد زیادى داریم که توانایى جانشین کردن رفتار جنسى طبیعى را حتى بعد از ازدواج ندارند. البته نبودن یک ضایعه موضعى یا رخ ندادن سردمزاجى بعد از ازدواج یا عوارض دیگر, دلیل بى اشکال بودن این رفتار نیست, چرا که همه سیگارىها مبتلا به سرطان ریه یا عوارض دیگر ناشى از آن نمى شوند و اگر کسى مصرف کند و به سرطان ریه مبتلا نشود, دلیل بى خطر بودن سیگار نیست. شاید در جامعه غرب, در صورتى که رفتار فرد براى جامعه مزاحمت ایجاد نکند, هرچه باشد, مجاز است, ولى در نظامى که به فرد ـ حتى جداى از همه جامعه و حتى اگر تنها در کره زمین باشد ـ بها داده مى شود, و حتى اصرار او را در انجام رفتارهایى در خلوت که هیچ کس نمى بیند, نمى پذیرد و از انسان توقع دارد به خاطر رشد خود و ارتقاى معنوى و بهتر شدن, آنها را انجام ندهد, چنین رفتارى پذیرفتنى نیست.
در نظام الهى (دین اسلام) در هر لحظه و هر وضع و زمان, انسان موظف است حرمت خود را نگه دارد و اصول دینى را محترم شمارد و شاید از این رو است که وقتى در بحبوحه جنگ صفین, عطش به حضرت على(ع) فشار مىآورد, حاضر نیست از یک ظرف ترک دار آب بنوشد, چون آن را مکروه و عامل بیمارى به حساب مىآورد.
در غرب, هم اکنون بسیارى از متفکران بخصوص صاحب نظران علوم رفتارى و علوم انسانى که فارغ از تعصبات عقیدتى هستند, آرام آرام به باورهاى دینى نزدیک مى شوند. نظریات آنها برگرفته از عرفان شرق است و پرفروش ترین کتابهاى سال, کتابهایى است که نویسندگان آن اعتقادات مذهبى خاصى ندارند, ولى پایه اصلى روش درمانى خود را بر اعتقاد به خداوند قرار داده اند, مثلا ((جان اشتاین بک)) نویسنده کتاب ((هنر عاشقى)) در ابتداى کتابش مى گوید: من نه لامذهبم و نه مذهبى هستم, ولى در متن کتاب که از شیوه هاى درمانى خود سخن مى گوید, در سراسر آن بیمار را به سوى شناخت از خود که مبتنى بر اعتقادى پاک و بصیر و بدون تعصب به خداوند و رحمت او باشد, دعوت مى کند. و به اینجا مى رسد که انسان بدون اعتقاد به خداوند و قوانینى که از جانب او وضع شده است, نمى تواند مفهوم واقعى عشق و دوستدار بودن و رشد را درک کند و به آرامش روحى و روانى حقیقى و فهم و درک درست برسد.
ـ نکته ظریف دیگرى وجود دارد و آن این است که در توصیه هاى دینى آنچه بیشتر به چشم مى خورد, پیشگیرى است. پیشگیرى از ابتلا به اختلالات رفتارى ـ روانى و یا حتى جسمى. علم پیشگیرى چند صباحى بیشتر نیست که جاى خود را در بهداشت عمومى یا بهداشت روانى باز کرده است و حتى به آن از درمان بیشتر بها داده مى شود.
پیشگیرى از آلوده شدن به یک انحراف رفتارى بسیار ساده تر و آسان تر از اقدام براى درمان آن است.
دست هدایت حق همراهتان.
رفتار با همسر در دوران عقد
خواهر س.م ـ شیراز
خواهر گرامى!
مشکلى که پدر و مادرتان با همسرتان پیدا کرده اند و چندان مایل نیستند با شما رفت و آمد داشته باشد یا نزدیک شما بنشیند یا رفتارهاى دیگرى که به عنوان ابراز علاقه نشان مى دهد, شاید اعتقاد فردى آنها باشد یا شاید در روستاى شما این قبیل رفتارها پذیرفته شده نیست. به نظر نمى رسد دوران عقد شما زیاد طول بکشد و اگر همسرتان تمایل به نشان دادن چنان رفتارهایى دارد, براى جلوگیرى از مجادله بیشتر والدین با شما یا همسرتان, بهتر است از علاقه همسر استفاده کنید و در فضایى مملو از صمیمیت, به او اطمینان دهید شما نیز به عنوان همسر, پذیراى رفتار او هستید, ولى به دلیل آنکه بایستى مراعات دیگران را هم کرد, قدرى در رفتار خود متعادل تر عمل کند. درست است که او مى تواند بگوید شما همسر اویید و او حق دارد, اما همیشه باید به خاطر داشته باشید انسان از هر حقى در هر اوضاعى نمى تواند استفاده کند.
بعضى از صحبتهاى مادرتان درست است. در محیطى که روابط ساده زن و شوهر همراه با شرم و خجالت است و نوجوانانى با سنین چهارده تا هیجده سال چنین رفتارهایى را در محیط خود مشاهده نکرده اند, دیدن رفتار همسرتان که در شهر زندگى مى کند, براى آنها تعجبآور و احتمالا مسإله ساز خواهد بود. در ابراز محبت به شما لازم است شوهرتان اوضاع پیرامون خود را در نظر داشته باشد. اگر به همین گونه براى او توضیح دهید, احتمالا رفتار خود را کنترل خواهد کرد.
در مورد دیگر رفتارهاى خاص او که مایل به آن نیستید, بایستى عرض کنیم: از دیدگاه معصومان چنین برمىآید که بین زن و شوهر مسایلى که در رابطه دو همجنس محرم ممکن است حرمت داشته باشد, اشکال ندارد, بخصوص اگر بازدارنده همسر از گناه باشد. در این مورد از برخى علما سوال شده است و حرمتى براى آن قایل نشده اند. خوشبخت باشید.
آیا اشتغال به کار براى من درست است؟
خواهر م.ف ـ تبریز
قبلا چندین بار نامه نوشته ام و از شما پاسخ دریافت کرده ام. این بار نیز دست یارى به سویتان دراز مى کنم. قبلا نوشته بودم که برادرم به جرم دزدى در سن هفده سالگى مدتى زندانى بود و بعد هم مادرم که از بیمارى روانى رنج مى برد, دیگر او را به خانه راه نداد, زیرا او بعد از آزادى مرتب وسایل خانه را پنهانى خارج مى کرد و مى فروخت. او مدت سه چهار سال آواره بود تا دو ماه پیش که بالاخره مادرم راضى شد و او را دوباره پذیرفت. او حالا کار مى کند و دزدى نمى کند, ولى کار بدى که مى کند این است که مى گوید من همه پولم را به خواهر و مادرم مى دهم و به اسم بیمارى مادر و درمان او از این و آن پول قرض مى کند و دیگر پس نمى دهد.
این قضیه, مصیبت تازه اى براى ما و باعث آبروریزى است. از همه اهل محل کنایه و متلک مى شنویم. دلم مى خواهد ازدواج کنم, ولى دیگر آبرویى برایمان نمانده است. از طرف دیگر به دلیل بعضى اشتباهات خودم و آوارگى برادر در سالهاى قبل, ترک تحصیل کردم و حالا گرچه علاقه به تحصیل دارم, ولى نمى توانم متفرقه بخوانم یا شرایط فراهم نیست, گرچه استعداد خوبى در نقاشى و نوشتن دارم و داستانهایى نوشته و براى چند مجله فرستاده ام.
حالا تصمیم گرفته ام در یک تولیدى یا شرکت و یا کارخانه کار کنم. آیا از نظر فرهنگى, اجتماعى, خانوادگى و مذهبى این کار درست است؟
خواهر گرامى!
به خاطر داریم در پاسخ نامه قبلى, توصیه کرده بودیم رابطه عاطفى و فکرى خود را با برادرتان بیشتر کنید, تا از این طریق بتوانید نیازهاى خود را در زمینه داشتن یک تکیه گاه و پشتیبان و حامى تإمین نمایید و برآوردن نیازهاى عاطفى خود روى او حساب کنید. گویا وضع آشفته اى که خانواده طى این سالها گرفتار آن بوده است و شاید کمى بى توجهى شما و مادر و یا بى اعتنایى برادر, فرصت ایجاد رابطه عاطفى را نداده است. اما از آنجا که حالا یک دختر هفده ساله هستید که نسبت به مسایل زندگى بى اعتنا نیستند و دلتان مى خواهد برادرتان وضع خوبى در خانه یا بیرون داشته باشد, مى توانید براى تغییر وضع موجود تلاش کنید. در وقتى به دور از درگیرى و تنش و قیل قال, وضع فعلى خانواده و نگرش افراد را برایش بیان کنید و خصلتهاى مثبت و خوبى را که در وجود اوست, مثلا همین که حالا مشغول به کار است و همچنین نیازى را که شما به حمایت مالى و عاطفى او دارید, برایش بگویید; بدون آنکه در مورد رفتار او قضاوت کنید. بپرسید آیا عملکرد او, شیوه درستى است و تإمین کننده این نیازها مى باشد؟ آیا نمى خواهد در آینده سر و سامانى بگیرد و زندگى مشترکى تشکیل دهد؟ پس باید به گونه اى عمل کند که یک دختر و خانواده او بتوانند به او اطمینان و اعتماد کنند و پذیراى او باشند, یا حتى در آینده اگر شما بخواهید ازدواج کنید, خانواده همسرتان بتوانند روى او حساب کنند و برایش ارزش قایل باشند.
اگر مایل به ادامه تحصیل باشید, مى توانید امکان آن را فراهم کنید. اگر امکان داشته باشد براى کار کردن, چند ساعت, از منزل بیرون باشید و مادر اعتراض نکند, تصور نمى کنیم براى سه, چهار ساعت بیرون بودن به خاطر تحصیل, خیلى به شما سخت بگیرد.
براى ادامه تحصیل, درسهایى را که بیشتر تحلیلى و توضیحى هستند, با حضور در سر کلاس فرا بگیرید و بقیه را خود مطالعه نمایید. کمى همت مى خواهد. در زمینه کار کردن باید بگوییم کار کردن زن اشکال ندارد. از نظر مذهب, کارى که موجب فراهم آوردن رزق حلال باشد, موجب افزایش عزت و آبروى انسان و محبوب خدا و رسول(ص) است. اما آنچه مهم است وضع جسمى و روحى فرد, در فضایى است که مى خواهد کار کند. شما دخترى نوجوان هستید, در سنى که آسیب پذیرى از نظر جسمى و روانى بالاست. اگر نسنجیده در محیطى وارد شوید, مى تواند عواقب بدى از نظر اخلاقى یا جسمى برایتان داشته باشد. توصیه ما تکمیل تحصیلاتتان در حد دیپلم است, زیرا با تخصصى شدن محدوده شغلى و مشکل پیدا کردن شغل خوب, داشتن تحصیلات از ضروریات است. هر چه تحصیلات بالاتر و مهارت و خلاقیت بیشترى داشته باشید, امکان پیدا کردن شغل مناسب بیشتر است. مى توانید بعد از پایان تحصیلات دوره راهنمایى, رشته کار و دانش یا هنرستان را انتخاب کنید, تا طى چند سال, مراتب تحصیلى خود را بالا ببرید و مهارتهاى خوبى فرا گیرید, که بتواند زمینه رشد و پیشرفت شما را از دیپلم فراهم آورد و از نظر اقتصادى برایتان مفید باشد.
نسبت به رفتار خود هم دقت بسیار داشته باشید. در هر کجا که باشید, چه در محیط کار یا تحصیل و یا در روابط روزمره, در سنى هستید که افراد با دقت بیشتر به رفتار شما توجه و نسبت به شخصیت شما قضاوت مى کنند. این قضاوتها مى تواند در زندگى آینده و سرنوشتتان موثر باشد.
خواهر گرامى, اگر قبلا از سر نادانى یا بچگى رفتار و دوستى هاى ناپسندى داشته اید, اکنون بیش از پیش مراقب باشید و آینده خود را با رفتار نسنجیده خراب نکنید.
خدا یار و یاورتان.