((مقاله وارده))
زن در نهج البلاغه با نگرش روانشناختى
((قسمت دوم))

مریم معین الاسلام

تفاوتهاى زن و مرد از منظر امام على(ع) با نگرش روان شناختى
یکى دیگر از اصول بسیار مهمى که باید به آن توجه شود و در آن بستر به کلام امام على(ع) در مورد زنان نگاه شود مساله تفاوتهاى روانى ـ جسمى زنان و مردان است. همان طور که در بخش قبل به این مساله پرداخته شد, هم روان شناسان و هم دین باوران و نظریه پردازان فن, وجود تفاوتها را یک امر بسیار ضرورى و قابل احترام مى دانند.

تفاوت زن و مرد در عرصه عقل و عاطفه
یکى از تفاوتهاى غیر قابل انکار بین زن و مرد تفاوت از حیث قواى دماغى و عقلانى و عاطفى است. البته لازم به تذکر است مقصود از عقل, عقل نظرى است چرا که در عقل عملى نه تنها زنان ضعیف تر از مردان نمى باشند بلکه گاهى نیز بر آنها غلبه مى نمایند. به عبارت دیگر عقل تئوریک و تحلیل گر و فرضیه باف و فلسفه پرداز و عقل سیاسى ـ اجتماعى در مردان, دامنه و قدرت بیشتر و گسترده تر دارد.
به طور کلى عقل خشک ـ ریاضى و تفکر محض نظرى در صنف مردان بیش از زنان فعال است ولى عقل عملى که به کمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوى است.(1)
اگرچه دنیاى عقلى و دنیاى شهودى و عاطفى زنان متفاوت است. لکن این مساله دخالتى در ارزشگذارى انسانى ندارد و عقل عملى که به کمال و صعود انسانى مربوط است در مرد و زن مساوى است, قیاس و استقرا و حل معادلات ریاضى و چیدن صغرا و کبرا, یک فن است نه یک ارزش انسانى.
و اگر نوع مرد در این جهت با نوع زن متفاوت است و کمیت چنین نیرویى در آن دو یکسان نباشد هرگز به معنى کسر شان یکى و قدر قیمت دیگرى نیست, به ویژه که در درک حیات و کمال معرفت الهى و رشد اخلاقى و اراده که همه به عقل عملى مربوط است زن و مرد مساوىاند. و درک برخى حقایق لطیف عاطفى و شهودى براى زنان آسان تر از مردان است و در این نوع ادراکات, زنان حتى قوىترند.(2)
به هر حال یکى از تفاوتهاى بین زن و مرد در زمینه قواى عقلانى است که روان شناسان هم به این مساله توجه داشته اند:
در این رابطه خانم لامبر مى گوید: ((در زن قدرت عقل ناقص است. زیرا عاطفه قدرتمندش او را بازى مى دهد. ما زنان در عین تیزهوشى و ادراک سریع, افکارمان در مسایل اجتماعى ارتباط و پیوستگى ندارد.))(3)
و یکى از تفاوتهایى که حضرت على(ع), در بیان حد عقلى بین زن و مرد به آن اشاره داشته اند مساله نواقص العقول است که حضرت در خطبه 80 به این مساله توجه داشته اند که همان طور که گفتیم منظور از این نقص به معناى نقص ارزشى نیست بلکه در عرصه مسایل خشک عقلانى و نظرى زنان نسبت به مردان ضعیف تر هستند, و ضعف و نقصان زنان در این مساله به بالندگى و تکامل زنان در عرصه هاى ارزشى هیچ گونه آسیب جدى وارد نمى نماید.
علاوه بر تفاوت در حد عقل نظرى در میان زنان و مردان, تفاوت در عواطف هم وجود دارد. طبیعى است که زنان به خاطر رسالت مادرى و همسرى خود, از شدت عواطف بیشترى برخوردار هستند که این مساله به خودى خود براى زن, بسیار ارزشمند است چرا که غرایز و عواطف در آدمى سرچشمه همه نوع حرکت و فعالیت است و بنا بر تعبیر روان شناسان موتور اصلى حرکت و فعالیت مادام العمر در انسان, عواطف مى باشد و نوع و شدت و ضعف آن تاثیر خاصى در زندگى فردى, اجتماعى انسان دارد.
کلید سعادت و شقاوت انسان را باید در سلامت و عدم سلامت عاطفى او جستجو کرد. مکدوگال مى گوید: ((تنظیم و تعادل عواطف, اساس تکامل شخصیت است و شخصیت هر فرد عموما از قوت و ضعف عواطف او سرچشمه مى گیرد.))
از آنجا که شدت عواطف در زنان بیشتر است, لذا ادراکات عقلى زن بیشتر از عواطف تاثیر مى پذیرد. ولى مردان به جهت آنکه کمتر تحت تاثیر ساختار عاطفى خویش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفى بر مردان غالب شده, در نتیجه مردان از جهت عاطفى و زنان از حیث عقلانى نسبت به یکدیگر احساس نیاز مى کنند.
به عبارت دیگر, نقصان عقلى زن به تمامیت عقلى مرد و نقصان عاطفى مرد به تمامیت عاطفى زن ترمیم و جبران مى شود و از آنجا که زندگى انسان و کمال او هم محتاج زمینه هاى عاطفى و هم نیازمند عقل تمام مى باشد, در این صورت یک زن و مرد با هم یک واحد تمام انسانى را مى سازند.
لذا امام على(ع) در نهج البلاغه به صراحت مى فرماید:
((معاشر الناس! ان النسا نواقص الایمان و نواقص العقول ...))
همان طور که توضیح داده شد این یک نقص ارزشى و کیفى نمى باشد, بلکه به جهت وجود سراسر عاطفه زن, و به جهت تاثیرپذیرى ادراکات از عواطف (چه زن, چه مرد) است که همین مساله موجب نقصان عقل در زن مى شود.(4)

O تفاوت در حدود وظایف و تکالیف شرعى بین زن و شوهر
یکى از تفاوتهاى دیگرى که بین زن و مرد وجود دارد و حضرت على(ع) هم به آن اشاره کردند تفاوتها در عرصه هاى وظایف و تکالیف است.
همان طور که در بخش قبل توضیح دادیم, گرچه فعالیت عقلى تجریدى و تعمیمى در مغز مرد بیشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگین تر بودن مغز مرد و بیشتر بودن عقل نظرى در مرد به معناى نزدیک بودن مردان به آستان حقیقت متعالى و درک بهترى از واقعیت هستى نیست بلکه اگر مرد به وسیله حواس و عقل نظرى خود به حیات مى نگرد و به حقیقت نایل مى شود, زن بیشتر نوعى علم حضورى و شهودى دارد, در حالى که مرد, بیشتر با علم حصولى به حقیقت مى نگرد. اگر مرد بیشتر در آیینه عقل به حقایق چشم مى دوزد ولى زن در آیینه ذات خویش به حقیقت مى نگرد.(5)
و از آنجا که عقل در اغلب روایات و سخنان معصومین(ع) به معناى عمل به دین و تقواى عملى آمده است و آنچه که مایه گرامى داشت انسان در محضر پروردگار مى گردد تقوا است: ((ان اکرمکم عند الله اتقیکم)) و تقوا در اثر عمل صالح است که رشد پیدا مى کند بنابراین ضعف و محدودیت عقل نظرى زن هیچ گونه آسیبى در عرصه دیندارى و دین باورى او نمى زند, بلکه زن به خاطر نفس بسیار حساس و مستقیمى که در حیات دارد خیلى سریع تر و بهتر با خداى هستى بخش ارتباط برقرار مى کند.
به طور کلى باید گفت وصول به تقواى عملى و کمال اخلاقى براى مردان به جهت حاکمیت قدرتمند غرایز و تمایلات شهوانى و همچنین داشتن روحیه سخت و زمخت و انعطاف ناپذیر و آمادگى بیشتر براى خودخواهى, عصیانگرى, تکبر و ... امرى مشکل بوده و محتاج مشقات و تحمل ریاضتهاست, در حالى که بر عکس مردان, زنان به جهت ضعف و محدودیت غرایز و شهوات بر آنها و داشتن روحیه لطیف و سریع الانفعال و انعطاف پذیر, زمینه گرایش به تقوا و ایمان الهى در آنان بیش از مردان است. گرچه سطح قدرت فکرى, عقلانى و حکمت نظرى زنان پایین تر از مردان است ولى در مقابل استعداد شدید عاطفى زن و رابطه مستقیم او با حیات, طى طریق تقوا و عمل و تعهد و عرفان و تعبد براى او سهل تر و آسان تر است و زن از طریق شهود و عرفان بهتر مى تواند راه قرب الهى را بپیماید.(6)
البته روان شناسان هم به مساله وجود بینش درونى در زن و زمینه برقرارى ارتباط بیشتر با جهان هستى و هستىآفرین را مطرح کردند که امکان پرداختن مفصل به نظریات آنان نمى باشد. در این مساله بین روان شناسان و نظریه پردازان توافق اجماعى وجود دارد که زنان در عرصه دیندارى و دین باورى از مردان به خاطر برخوردارى از بینش درونى قوىتر هستند. خانم جینالمبروز, روان شناس معروف مى گوید:
((بینش, قوه باصره درونى زن است و این دیده پنهانى مى تواند قبل از وقوع واقعه, نتیجه آن را مشاهده کند, و به زن الهام دارد. بینش زن قطب نمایى است که او را از گمراهى نجات بخشیده...)).(7)
((سوزان ویه)) که متخصص گیاهان دارویى است به این نکته اشاره دارد و مى گوید: ((در سراسر دنیا مردان از طریق تفکر درون گرایانه در رسیدن به بینش درونى و ارتباطات تلاش مى نمایند حال آنکه زن یائسه به طور طبیعى در این مرحله قرار مى گیرد.))(8)
در پیشتازى زنان و از فضایل آنان همین بس که در صدر اسلام, زنان زیادى قبل از اینکه همسران خود دین حنیف را بپذیرند حقانیت آن را با استدلال تشخیص داده و در پرتو عزم استوار به آن ایمان آورده اند. در حالى که مردان فراوانى نه تنها از آن استنکاف داشته و در حقانیت آن تردید داشتند بلکه براى خاموش کردن نور آن سعى بلیغ مى نمودند. این مساله نشانه هوشمندى و نبوغ زنان و پیشتازى آنان در عرصه دیندارى است. در همین رابطه مالک بن انس در موطا خود چنین نقل مى کند که عده اى از زنان در حالى اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند مانند دختر ولید بن مغیره که همسر صفوان بن امیه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نیز ام حکیم دختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمه بن ابى جهل بود پیش از همسرش اسلام آورد.(9)
حضرت على(ع) نقصان ایمان زنان را در دوران قاعدگى به جهت ترک نماز و روزه مى دانند, و این به این معنى نیست که ساختار اعتقادى زنان دچار نقصان است. بلکه به جهت شرایط خاص جسمى و روانى زن در دوران قاعدگى بعضى از تکالیف و وظایف در این دوره از زن خواسته نشده است لذا میزان و حد تکلیف زنان و مردان از این جهت با هم متفاوت است که البته ترک نماز و روزه در این دوره ممکن است از نظر اعتقادى, خللى در زن ایجاد نماید. و جهت جبران این نقصان و کمبود اسلام سفارش به برقرارى رابطه با خداوند به وسیله ذکر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز, توصیه شده که زنان وضو بگیرند و در سجاده نماز خود مشغول ذکر و دعا شوند و از طرف دیگر روزه هایى را که در این ایام ترک کرده را هم بعد از ماه مبارک رمضان به جا آورد.
پس این کاهش فشار تکلیف و رهایى زن, به خاطر شرایط خاص زن است و زن مى تواند با ذکر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سو آن در ایمان خود بکاهد. اصلا به این معنى نیست که زنان به طور کلى از نظر ایمانى دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دلیل نقصان ایمان (که همان برکنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت) موید این مساله مى باشد, چطور ممکن است که بنابر تعبیر قرآن زنان برخوردار از حیات طیبه باشند و داراى تمامى کمالات معنوى که مردان از آن برخوردارند باشند ولى از نظر ساختار اعتقادى و شخصیت ایمانى دچار نقص باشند؟!!

O تفاوت زن و مرد در عرصه هیجانات
یکى دیگر از تفاوتهاى روانى که بین زن و مرد وجود دارد,در زمینه هیجانات است و روان شناسان معتقدند زنان سرعت هیجان آنان بیشتر از مردان است. لذا عکس العمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است.
پرفسور ریک مى گوید: ((زن و مرد از نظر ترکیب به کلى با هم فرق مى کنند, علاوه بر این احساس موجود و میزان هیجانات آنها مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاق عکس العمل نشان نمى دهند.))
در این زمینه جینالمبروز مى گوید:
((آنچه زن را به اتخاذ تصمیمات خود برمى انگیزد احساسات قلبى او است نه مقدمات عقلى ...))(10)
به هر حال سرعت هیجان پذیرى زن نسبت به مرد یک تفاوت روانى است بین آن دو که در عکس العمل ها و تصمیم گیرىهاى زن تاثیر دارد.
لذا حضرت على(ع) به این تفاوت روانى توجه داشته اند و سفارش مى کنند که ((و لا تهیجوا النسا باذى ...;
عواطف و احساسات زنان را تهییج نکنید ولو آنکه به نوامیس و بزرگان شما اهانت کنند ...))
تحریک عواطف و احساسات زن ممکن است باعث انجام کارهاى خلاف عقل و شرع شود و عکس العمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هیجانات او باعث مى شود که قواى عقلانى و نفسانى او تضعیف شود و ضعف این قوا در اعمال زنان و تصمیم گیرىهاى آنان تاثیر بسیار زیادى در زنان دارد. لذا توصیه حضرت این است که زنان را دستخوش حوادث و هیجانات زیاد قرار ندهید تا موجب رفتار ناشایست آنان فراهم نشود.

4ـ تفاوتهاى زن و مرد در تحمل بارهاى سنگین و طاقت فرساى زندگى
یکى دیگر از تفاوتهاى روانى, بین زن و مرد از دیدگاه روان شناسان و متخصصان فن تفاوتهاى آنها در تحمل مسوولیتهاى سنگین و بارهاى سنگین و طاقت فرسا است. جان گرى روان شناس مشهور آمریکایى مى گوید:
((زنان چون داراى دیدى بسیار باز و گسترده هستند, احتیاجات دیگران, آنها را خیلى زود کلافه مى کند, زنان در آن واحد حواس خود را به چندین موضوع و شکل معطوف مى دارند و یکى از عواملى که باعث مى شود زنان زود کلافه شوند این است که خیلى سریع توانایى خود را در تعیین تقدم امور از دست مى دهند و نمى دانند کدام یک از مسایل را زود بررسى کنند. این حالت سبب مى شود که زودتر مغشوش و آشفته شوند و یک دفعه احساس مى کنند توانایى انجام هیچ کارى را ندارند. ولى هوشیارى و درایت مرکزى که مردان دارند به صورت غیر قابل باورى باعث مصمم بودن و کارآیى آنها مى شود.))(11)
و به همین جهت است که روان شناسان معتقدند که اگر امورى در حد طاقت زنان نسبت به آنها تحمیل شد موجبات مسخ روانى آنها فراهم مى شود و توصیه مى شود که زنها حتى الامکان کمتر در معرض کارهاى سنگین و کلان و امور طاقت فرسا قرار گیرند تا سلامت روانى آنها دچار اختلال نشود.
امام على(ع) در هزار و چهار سال پیش از این توجه به این نکته داده و در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمودند:
((و لا تملک المراه من امرها ما جاوز نفسها, فان المراه ریحانه و لیست قهرمانه;(12)
زن را بیش از حد خودش, اختیاردار و مسوول نکن, چرا که زن, گلى است و نه مسوول دخل و خرج)).
و یا همان طور که قبلا اشاره شد باز حضرت سفارش مى کنند: ((و لا تحملو النسا اثقالکم ...; بارهاى سنگین زندگى را بر زنان تحمیل نکنید)).

5ـ تفاوتهاى زن و مرد در عرصه هاى تصمیم گیرى و مشورت
یکى دیگر از تفاوتهاى روانى زن و مرد, تفاوت در تصمیم گیرى است. همان طور که توضیح دادیم متمرکز بودن مردان و دید باز زنان در تصمیم گیرى آنان نقش موثرى دارد. زنان براى حل مشکل, چندین راه حل را پیدا مى کنند لذا قادر نیستند متمرکز شوند و تصمیم گیرى کنند. همچنین زنان چون خواهان برقرارى رابطه هستند بیشتر تمایل دارند که در تصمیم گیرىهاى خود دیگران را نیز شرکت دهند.
بر عکس مردان به خاطر تمرکز کامل روى مشکل و مساله, خیلى سریع قادر به تصمیم گیرى هستند و ابتدا تصمیم مى گیرند بعد آماده هستند در مبناى اطلاعات دیگران تصمیم خود را عوض کنند. و همین مساله در مشورت زنان و مردان, تفاوت ایجاد مى کند.
همان طور که گفتیم خانم جینالمبروز مى گوید: ((آنچه زن را به اتخاذ تصمیمات خود برمى انگیزد احساسات قلبى اوست نه مقدمات عقلى.))(13)
لذا احساسات و عواطف شدید همان طور که مى تواند در تصمیم گیرى مرد تاثیر گذارد در زنها هم تاثیر مى گذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شدید زنان, بیشتر بر اساس عواطف و احساسات تصمیم مى گیرند قبل از آنکه جنبه هاى عقلانى آن را در نظر بگیرند. به همین جهت حضرت على(ع) در وصیت خود به امام حسین(ع) فرمودند:
((ایاکم و مشاوره النسا فان رایهنذ الى وهن;(14) بپرهیزید از مشورت با زنان, زیرا راى و اراده شان ضعیف و سست است.))
البته مقصود از سخن فوق نفى هر گونه مشورت با هر زنى نیست چرا که زنان مومنه و کسانى که از نظر عقلانى رشد یافته هستند باید مورد مشورت قرار گیرند.
لذا در کلام دیگر حضرت على(ع) مى فرمایند: ((ایاک و مشاوره النسا الا من جربت بکمال عقل; از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانى که کمال عقل آنها آزمایش شده است.))(15)

6ـ تفاوت زن و مرد در عرصه هاى عشق ورزى و نیاز به محبت
کلمه واحد عشق دو معناى متفاوت براى زن و مرد دارد, آنچه زن از عشق, استنباط مى کند, یعنى ایثار, سرسپردگى بى دریغ و فروگذارى است ولى مردان در شدیدترین شیفتگى هایشان خود را هرگز یکسره وا نمى گذارند. هیچ گاه نمى خواهند هستى خود را یکسره به پاى زن بریزند و در زن تحلیل روند اما زنان بى محاسبه و خالصانه عشق مى ورزند و به راحتى شخص خود را در این عشق ورزى فراموش مى کنند.
خانم جینالمبروز مى گوید:
زنان به سوى امور زنده و سودمند تمایل دارند. زنان دیگرخواه هستند و از تصور اینکه زحمت آنها موجب راحتى دیگران است خرسند شده و به هر رنجى تن مى دهند. ولى مرد قیدى به مفید بودن اعمال خود براى دیگران ندارد و تنها منظورش آن است که خرسندى خاطر خویش را فراهم سازد.(16) و به همین جهت است که زن حاضر است تمام موجودى خود را در راه عشق و محبت نسبت به همسر خود, نثار کند و تمام هم و تلاش او مصروف به دست آوردن قلب همسر خود مى کند و هر چه کمتر محبت ببیند بیشتر محبت مى کند تا شاید بتواند محبت و توجه همسرش را به خود معطوف نماید.
پروفسور ریک مى گوید:
بهترین جمله اى که یک مرد مى تواند به زن خود بگوید عبارت عزیزم تو را دوست دارم است.(17) عدم توجه به این نیاز اساسى زن مى تواند خسارتهاى جبران ناپذیرى به بار آورد. ((زن فقط وقتى زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او, مایه حیات است)).(18)
حضرت على(ع) در این زمینه فرموده اند: ((زنان آرمانشان مردانند)). امام صادق(ع) در باره نیاز زنها به محبت و به هدف ارزشمند نمودن محبت به زنان, و ارج نهادن به این نیاز اساسى زنان, مى فرمایند محبت به زنان از اخلاق انبیا است.(19)

O نقش زن در خانواده از نگاه امام على(ع)
نقش زن در خانواده از محورىترین نقشها است چرا که دو وظیفه بسیار اساسى و حیاتى در خانواده به عهده زن گذاشته شده است; وظیفه همسرى, و وظیفه مادرى. که این دو نقش از حیاتى ترین و اصیل ترین نقشها در ایجاد سلامت در جامعه مى باشد.
زن مظهر سکونت و مودت که دو عامل مهم براى ایجاد سلامت روانى در افراد و نهایتا در جامعه است مى باشد خانواده بهترین زمینه ساز کمال زن و مرد است و آثار عمده اى در ارتقا و رشد و پویایى جامعه ایفا مى کند, و زن محور خانواده است.
به همین جهت ایفاى وظیفه زن در کانون خانواده از طرف مولاى متقیان على(ع) به عنوان یک جهاد فى سبیل الله شمرده شده است:
((جهاد المراه حسن التبعل;(20) جهاد زن حسن شوهردارى است.))
علاوه بر وظیفه همسرى که زن به عهده دارد وظیفه بسیار مهمى را مادر در زمینه تربیت کودکان دارد. در این رابطه به ذکر چند کلام نورانى از امام(ع) اکتفا مى کنیم:
حضرت در مورد تغذیه کودک با شیر مادر و نقش آن در پرورش شخصیت کودک مى فرمایند:
((ما من لبن رضع به الصبى اعظم برکه علیه من لبن امه;(21)
هیچ شیرى که به کودک داده مى شود از شیر مادرش عظمت و برکتش بیشتر نیست.))
امام على(ع) به تاثیر شیردهى در بناى ساختار شخصیتى و اعتقادى به میزانى اهمیت مى دادند که افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسیت نسبت به این مساله مى کردند. فرمودند: آنچنان که براى ازدواج (حساسیت به خرج مى دهید) و انتخاب مى کنید, براى شیر دادن نیز انتخاب کنید, زیرا شیر دادن طبیعت را تغییر مى دهد.(22)
حضرت على(ع) نقش مادر را در ایجاد سجایاى اخلاقى در فرزندان بسیار مهم مى دانند و مى فرمایند:
((حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق;(23) سجایاى اخلاقى دلیل پاکى وراثت و فضیلت ریشه خانوادگى است.))
همچنین حضرت فرمودند:
کسى که ریشه خانوادگى اش شریف است در حضور و غیاب و در هر حال داراى فضیلت و صفات پسندیده است.(24) و نیز فرمودند:
ملکات پسندیده و اخلاق خوب دلیل وراثتهاى پسندیده انسان است.(25)
مجموعه صحبتهاى حکیمانه امام على(ع) حکایت از نقش کلیدى و محورى مادر در ایجاد و تربیت فرزندان سالم با سجایاى اخلاقى و پسندیده که یکى از موثرترین خدمتها به جامعه است, دارد.

O نقش زن در جامعه از دیدگاه امام على(ع)
از آنجا که نظام اجتماعى در طرح نظام حکومتى اسلام با حیات انسانى پیوندى قوى دارد و در این طرح حکومتى زنان جایگاه ویژه اى دارند, چرا که عرصه حیات اجتماعى یکى از ساحتهاى مهم تکاپو و رشد و تعالى انسان به سوى کمال است و اسلام بعد از اینکه زن را به مقام و مرتبت انسانى رساند در جهت نیل او به کمال هیچ گونه ممانعتى به عمل نیاورد.
گرچه مسوولیتهاى طبیعى و کنش فطرى آنها احراز برخى از مشاغل (جهاد, حکومت, قضاوت) را بر ایشان محدود مى سازد, اما فضاى سیاسى براى فعالیتها و مشارکتهاى اجتماعى دیگر باز است. همان طور که پیامبر اکرم(ص) او را در فعالیتهاى اجتماعى همچون بیعت, مسوولیت امر به معروف و نهى از منکر, هجرت, پناهندگى سیاسى و حرکات اجتماعى دیگر سهیم ساخت از آنجا که در این مقاله فرصت پرداختن به آنها نمى باشد, به همین مقدار بسنده مى کنیم.
چرا که همان طور که اشاره شد زنان به جهت ساختار روانى خاص خود بیش از مردان در معرض آسیب و هدف توطئه, توطئه گران و فتنه جویان قرار مى گیرند. چون یکى از ویژگیهاى زن, ظرافت روحى و قدرت عاطفه اوست اگرچه این روحیه حساس براى تربیت انسان و ایفاى نقش مادرى زن ضرورت دارد ولى اگر در مسیر صحیح قرار نگیرد و دائما تحت مراقبت و تربیت شدید نباشد در معرض خطر سو استفاده و بهره کشى غیر معقول و غیر منطقى و ظالمانه قرار خواهد گرفت.
تجربه تاریخى نشان داده است, زنان بیش از مردان در معرض سو استفاده سیاسى قرار مى گیرند. نکته مهمى که امام در جریان فعالیتهاى اجتماعى زنان مورد توجه قرار دادند میزان آسیب پذیرى زنان و توجه به اینکه مراقب باشند که مورد بهره کشى قرار نگیرند, چرا که شیادان و فرصت طلبان در کمین هستند.
خطبه 80 امام على(ع) پس از یک حادثه سیاسى (جنگ جمل) نکته مهمى را که در واقع به نفع زنان است تذکر مى دهد و از حقیقتى پرده برمى دارد که مراعات آن در حوادث و فتنه ها راهگشا و جهت نما است. در واقع این خطبه یک حکم ارشادى را بیان مى کند, زمینه انحراف و سو استفاده را نشان مى دهد و هشدارى است براى آنها که در بحرانها و درگیریهاى سیاسى و اجتماعى قرار مى گیرند و دانسته و نادانسته کمک به ظلم و فساد مى کنند.(26)

عواملى که از دیدگاه امام على(ع) آسیب پذیرى اجتماعى زنان را افزایش مى دهد:
1ـ تاثیر عواطف و احساسات آنها بر قضاوتهاى عقلى
2ـ هیجانات و انفعالات شدید زنان
3ـ نقصان در ایمان که به جهت ترک نماز در ایام حیض براى زن ایجاد مى شود (همین مضمون در سخنى از پیامبر اکرم(ص) نیز آمده است.)(27)
4ـ زیبادوستى و خودآرایى در زنان
5ـ عاطفه دگرخواهى و ارتباطات گسترده.
همان طور که گفته شد به خاطر وجود این پنج ویژگى در زنان, زمینه آسیب پذیرى اجتماعى و دینى آنان, افزایش مى یابد و مجموعه صحبتهاى امام على(ع) ایجاد حساسیت و جلب توجه زنان به این مقوله ها و همچنین دست اندرکاران اداره جامعه است.
امروزه از نظر روان شناسى ثابت شده, زنانى که براى جلب نظر مردان خویش, خود را به آب و آتش زده و آسایش جسم و روح خویش را فداى یک لحظه عنایت آنان مى سازند اصولا افراد بیمار, افسرده و اندرونى ناامن و پراضطراب دارد.(28)
به همین جهت امام على(ع) به فرزندشان امام حسن, لزوم کنترل این حسن دگرخواهى و ارتباطات گسترده را یادآور مى شوند.
ماحصل کلام اینکه از منظر امام على(ع) هیچ گونه ممانعتى براى فعالیتهاى اجتماعى خانمها وجود ندارد کما اینکه حضرت فاطمه زهرا(ع) و دخترشان زینب(ع) چنین فعالیتهایى را داشتند.
در حکومت على(ع) نیز بانوانى بودند مصمم و ثابت قدم, که در راه احیاى ارزشهاى اسلامى و دفاع از حریم ولایت و امامت و پاسدارى از اسلام تلاش کردند و ثابت قدم و استوار, و با قدرت تمام در مقابل توطئه گران ایستادند. از جمله آنها زرقا بنت عدوى است که در صفین میان لشکر امیر مومنان بود و مردم را به نصرت آن حضرت تشویق مى نمود. وى شعرها و مقاله هاى فصیح بسیار در این موضوع سروده است.
از جمله صحابه امام على(ع) سوده دختر اشتر همدانى است که اموال خود و قبیله اش را سربازان معاویه گرفته بودند. او به دربار معاویه رفت و اموال را باز خواست, معاویه شعرهاى سوده را که در جنگ صفین علیه او سروده شده بود یادآور گشت و سوده پاسخ داد, البته این اشعار از من است و شخصیتى چون من به خاطر ترس, هرگز از حق رویگردان نمى شود. و از دوستى على(ع) دفاع نمود.(29) در جنگ جمل نیز از زنان صحابه حدود 20 نفر همراه حضرت بودند.
پى نوشت :
1ـ ر.ک: شرح نهج البلاغه, علامه جعفرى.
2ـ استاد جعفرى و شخصیت اسلامى زن, آسیه فیروزه چى, کتاب نقد, ش12.
3ـ تئورى, تکامل و روان شناسى, ص128, دکتر محمود بهزاد.
4ـ روان شناسى زن, سیدمجتبى رکاوندى, ص63 ـ 64.
5ـ استاد جعفرى و شخصیت اسلامى زن, آسیه فیروزه چى, ص257.
6ـ روان شناسى زن, سیدمجتبى رکاوندى, ص147.
7ـ روان شناسى زن, جینالمبروز, ص20 ـ 21.
8ـ جلوه زندگى یک زن, جوآن بوریس آنکو, ص231.
9ـ نک: زن در آیینه جلال و جمال, ص30.
10ـ روح زن, جینالمبروز, ج1, ص19 ـ 20.
11ـ زنان ـ مردان ـ روابط, جان گرى, ص115.
12ـ نهج البلاغه, نامه 31.
13ـ روح زن, ج اول, ص19.
14ـ نهج البلاغه, نامه 31.
15ـ کافى, شیخ کلینى, ص329, ج5.
16ـ روان شناسى زن, جینالمبروز پرى حسام, ص5 تا 8.
17ـ نظام حقوق زن, ص89.
18ـ لذات فلسفه, ویل دورانت, ص141.
19ـ کافى, ج5, ص320.
20ـ من لا یحضره الفقیه, ج3, ص;439 حکمت, ص131, نهج البلاغه.
21ـ وسایل الشیعه, ج15, باب 68, ص175 ـ ج2.
22ـ وسایل الشیعه, ج25, ص188, ح6.
23ـ غرر الحکم, ص379.
24ـ همان, ص327.
25ـ همان, ص379.
26ـ ر.ک, زن روز, شماره 1114, سیماشناسى زن در نهج البلاغه.
27ـ منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه, علامه خوئى, ج5, ص304.
28ـ عصبانیهاى عصر ما, ص155, کتاب روان شناسى زن, سید مجتبى رکاوندى, ص116.
29ـ اعلام النسا, ج2, ص9.