خانواده و تربیت
نقش پیوند در آرو

آرو, روستایى از دهستان ابرشیوه (به مرکزیت سربندان) در بخش مرکزى شهرستان دماوند قرار دارد. این روستا در شرق کوه دماوند واقع شده و فاصله آن با شهر دماوند در حدود 35 کیلومتر مى باشد. روستاى آرو داراى 320 خانوار با جمعیتى حدود 1400 نفر است. نام قدیم آن ((آبرو)) بوده و از آنجایى که در آغاز شکل گیرى آن, آب در سطح زمین جریان داشته, ساکنان اولیه این منطقه براى روستاى خود نام آبرو را انتخاب نمودند که با گذشت زمان به نام آرو تغییر یافت. مردم این روستا به فعالیت کشاورزى, دامدارى, باغدارى, پرورش زنبور عسل و پرورش طیور مشغول مى باشند. از عمده محصولات کشاورزى روستا مى توان به سیب زمینى, خیار, گندم, یونجه, صیفى, میوه و برخى حبوبات اشاره داشت. زنان روستا در تمامى این فعالیتها مشارکت داشته و حتى در برخى از کارها بیش از مردان تلاش مى کنند. شیردوشى, تبدیل و تهیه مواد لبنى و ... از فعالیتهاى درخور توجه زنان روستایى به شمار مى رود. حاصل زحمات آنان در امر شیردوشى و فروش آن متعلق به خود آنان بوده و جالب توجه اینکه عمده درآمد خود را صرف رفاه زندگى خانواده هایشان مى نمایند. کشت و برداشت محصولات کشاورزى از جمله کشت سیب زمینى, خیار و ... و وجین, از دیگر فعالیتهاى مهم زنان و دختران این روستاست. مهارت آنان در هنر باستانى قالى بافى, این منطقه را جزو یکى از مراکز مهم قالى بافى و فرش بافى شهرستان دماوند قرار داده است. از جمله آداب و رسومى که هنوز در میان اهالى روستاى آرو مورد احترام مى باشد مراسم جشن پیوند دو جوان و ازدواج آنان است.
سن ازدواج براى جوانان روستاى آرو میان سنین 20 تا 23 سال است و معمولا پسرها پس از اتمام دوره سربازى به تشکیل خانواده مبادرت مى ورزند. انتخاب همسر به عهده پسر جوان مى باشد. وى با مشورت بزرگترها, مراحل خواستگارى را پیش مى برد. بدین گونه که در ابتدا, مادر داماد به عنوان خواستگار غیر رسمى وارد خانه عروس مى شود و در صورت رضایت خانواده ایشان, واسطه خانواده داماد ـ که از بزرگان و ریش سفیدان خانواده محسوب مى شوند ـ به خواستگارى رسمى دختر مى روند. با رضایت طرفین پدر داماد براى خواستگارى به خانه عروس مى رود و با خانواده او در مورد خرید عروسى, مشخص شدن تاریخ مراسم عقد و عروسى, مهریه و ... به گفتگو مى پردازد.
یکى از آداب خاص ازدواج در این روستا, مراسم ((زر شکستن)) به مفهوم خرج مطبخ یا هزینه شام عروسى است. این هزینه توسط خانواده داماد به خانواده عروس پرداخت مى شود و معمولا شامل دو بره, برنج و روغن است و میزان آن در روز خواستگارى مشخص مى شود. هزینه مراسم جشن عقد براى پذیرایى و ناهار با مشارکت طرفین تامین مى شود.
روز سوم پس از مراسم جشن عقد, خانواده عروس, داماد و اقوام داماد ـ که همگى زنان فامیل هستند ـ صبحانه مفصلى مى دهند. کره گوسفندى, سرشیر, پنیر, شیر آش (شیربرنج), تخم مرغ, کوکوى سیب زمینى, عسل و چاى از غذاهاى این صبحانه است. بعدازظهر همان روز, مراسم ((قندشکنى)) در خانه پدر عروس برگزار مى شود. در این مراسم, اقوام و آشنایان هر دو خانواده عروس و داماد به آنجا مى روند و هدایایى که معمولا شامل اثاث خانه مى شود, به زوج جدید پیشکش مى کنند. البته فامیل داماد پول و طلا هدیه مى دهند که طلا به عنوان سرمایه عروس و پول به منظور تهیه جهیزیه به مادر عروس داده مى شود.
میان مراسم جشن عقد و عروسى معمولا شش ماه فاصله است که به آن ((دوران نامزه)) (دوران نامزدى) مى گویند. چنانچه دوران نامزدى به عید نوروز برسد, مراسم عیدى از طرف خانواده داماد با تهیه هدایایى از جمله چرخ خیاطى, یک دست لباس, چادر مشکى یا طلا به همراه میوه, گوشت, شیرینى, برنج و روغن به خانواده عروس داده مى شود و عروس هم یک پیراهن به داماد هدیه مى دهد.
مراسم عروسى در این روستا با توجه به موقعیت مالى خانواده داماد به دو صورت کوچک و بزرگ برگزار مى شود. مراسم حنابندان یا حمام خلوت, آغازى براى مراسم جشن عروسى است. جوانان روستا پس از صرف شام به خانه داماد مى روند و با جشن و پایکوبى مشعلى را روشن مى کنند. این مشعل به دست نزدیکترین دوست داماد داده مى شود و به همراه داماد و همراهان او به طرف خانه عروس مى روند. حنابختک, سینى گرد بزرگى است که داخل آن یک بشقاب حنا, شمع, شیرینى, شکلات و میوه قرار دارد. حنابختک معمولا توسط خواهر بزرگ داماد حمل مى شود و در شب حنابندان به همراه اهالى روستا به سوى خانه عروس مى روند. بدین ترتیب مراسم حنابندان برگزار مى شود. پس از این مراسم دوستان داماد به همراه داماد به حمام مى روند و حنا به روى دست و پاى او مى مالند.
از دیگر آداب روز عروسى, یکى آن است که براى داماد تخت مى زنند, به این معنا که در خانه پدر داماد کرسى اى تزیین مى شود و روى آن شربت, شیرینى, میوه و آینه مى گذارند و داماد به همراه ساقدوشانش پایکوبى مى کنند و از آنچه که تهیه شده تناول مى کنند. پس از صرف نهار, داماد به همراه دوستانش به خانه پدر همسرش مى رود و در آنجا هم براى داماد تخت مى زنند و داماد از مادرزن خود هدیه مى گیرد. پس از شام عروسى که در خانه پدر داماد داده مى شود, چند نفر از خویشان نزدیک داماد که تعدادى خانم و آقا هستند به خانه عروس رفته و پس از پذیرایى شدن, اجازه بردن عروس را از پدرش مى گیرند. اقوام نزدیک عروس از جمله خواهر یا خاله او, نان و پنیرى را با روسرى به کمر عروس مى بندند تا بدین ترتیب زندگى پربرکتى داشته باشند.
معمولا در روستاى آرو, پسرى که داماد مى شود تا چندین ماه در خانه پدرىاش زندگى مى کند. چنانچه داماد زمینى داشته باشد, تا ساختن خانه اش آنجا مى ماند, در غیر این صورت پس از چند ماه زندگى با خانواده پدرش باید خانه اى اجاره کرده و زندگى مستقلى را شروع نماید.
روز سوم عروسى, خانواده دختر, نهارى از گوشت قربانى روز عروسى تهیه مى کنند و به تمام اقوام عروس و داماد مى دهند. در این روز, عروس به مادرش هدیه اى مى دهد که معمولا چادرنماز است.

منبع:ـ
طنین روستا ـ سال اول شماره 2 ـ آرو; روستاى 700 زاغه.