مشاور شما

نویسنده


مشاور شما
مشاور این شماره: دکتر فاطمه ملاباشى

این شماره:
خواهرA ـ نجفآباد
خواهر م.م ـ ...
خواهر م.ج ـ اصفهان
خواهر ن.ق ـ اصفهان ـ خمینى شهر
خواهر ف.ز ـ اصفهان

یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

O شما انسان موفقى هستید, خود را دست کم نگیرید.
خواهر ن.الف ـ استان گرگان
سالهاست که مى خواهم زندگى پرفراز و نشیبم را با شما در میان بگذارم. سال 1360 که یک ساله بودم مادرم را از دست دادم. پدرم طلبه بود. به زادگاه پدر برده شدم و نزد پدربزرگ و مادربزرگ بودم تا پدرم با دخترى که معلم بود ازدواج کرد. در چهار سالگى, پدربزرگم فوت کرد و من با مادربزرگ نزد پدرم و همسرش زندگى مى کردم. همسر او به آزار و اذیت من مى پرداخت ولى مادربزرگ به خاطر من چیزى نمى گفت. در 11 سالگى به عقد طلبه اى از طلاب درآمدم در حالى که لاغر و نحیف و خجالتى بودم و از او دورى کرده و با ایشان هم کلام نمى شدم. تا سرانجام عروسى کرده و با شوهرم به قم رفتیم و حالا دیگر با او خوب بودم. دو سه ماه پس از آن پدرم در اثر سانحه اى فوت کرد که شوک بسیار شدیدى براى من بود. مدتى با شما در ارتباط بودم و علاقه زیادى به نویسندگى داشته و چند داستان براى شما فرستادم. در قم به تحصیل ادامه داده و داراى یک فرزند پسر شدم. شوهرم در دوره ویژه قضاوت شرکت کرده و به دنبال قاضى شدن ایشان به ... منتقل شدیم. فعلا سال آخر دبیرستان را به صورت غیر حضورى مى گذرانم ولى از کم حرف بودن, عدم اعتماد به نفس و اضطراب رنج مى برم و خود را لایق شوهرم نمى دانم. ولى او با رفتار بزرگ منشانه خویش مرا شرمنده مى کند. از اینکه پدر و مادر ندارم, دایم در عذابم و زودرنج و تودار هستم. چرا باید شوهرم زن تحصیلکرده و زیبایى نداشته باشد؟ چرا نباید حداقل در ازدواج حق انتخاب مى داشتم؟ خواهران ناتنى ام در تهران از بهترین امکانات برخوردار بوده و در خانه اى مجلل زندگى مى کنند و من در حسرت همه چیز و ناامید هستم. دوست دارم خدا جانم را بگیرد! از گذشته خود خسته شده ام. احساس زشت بودن مى کنم. خواهش مى کنم مرا نجات دهید.
خواهر گرامى!
از خواندن سرگذشت پرفراز و نشیب شما متالم شدیم. شما سختیهاى زیادى را پشت سر گذاشته اید که خود به خوبى به آنها واقفید. اینها امتحانات الهى بوده و گریزى از آنها نیست و نمى توان گفت چرا من بیشتر از دیگران دچار سختى مى شوم. مقایسه خود با دیگران سودى ندارد و جز حسرت خوردن نفعى عایدتان نمى شود و هر سختى و مشقتى, حکمتى دارد. از دست دادن مادرتان در خردسالى, زمینه ساز افسردگى شما در بزرگسالى بوده است; همان طور که در کتابهاى روانشناسى ذکر شده که اگر شخصى زیر 5 سالگى, یکى از والدین خود را از دست دهد, مستعد افسردگى است. اما مادربزرگ مهربان و فهمیده شما به خوبى از عهده بزرگ کردنتان برآمده و جانشین مناسبى براى مادرتان بوده است. ازدواج زودهنگام شما که بیشتر با تصمیم پدرتان صورت گرفته, حتما ایشان قصد خیر و صلاح داشته و شوهر شما را فرد لایق و معتمدى یافته اند که دختر خود را به او بسپارند. البته سن شما کم و بهتر بوده مدتى تا زمان عروسى, صبر مى کردند. اما شکر خدا, همسر لایقى نصیبتان شده است. از اینکه در ابتدا نمى توانسته اید با ایشان رابطه برقرار کنید تقصیرى نداشته اید, چرا که در محیطى مذهبى پرورش یافته و شرم و حیاى زیادى داشته اید که زمان مى برده تا به ایشان عادت کنید. مسلما ایشان فرد صبور و مطلعى بوده اند و همراه بسیار خوبى براى شما در زندگى اند. فکر مى کنیم به خوبى مى توانید مسایل و مشکلات خود را با ایشان در میان گذارید. شاید احساسات واقعى خود را براى ایشان بیان نکرده اید. در صورتى که به این امر مبادرت ورزید, کمتر از احساس تنهایى و یاس, شکوه خواهید کرد. اراده شما قابل تحسین است که به تحصیل خود ادامه داده اید و مسلما همسر شما مشوقتان بوده اند. بهتر است به تحصیل ادامه دهید. بخصوص با علاقه اى که به نوشتن دارید و با توجه به استعداد و روح هنرمندانه اى که از آن برخوردارید. در رشته هایى مثل ادبیات یا سایر رشته هاى علوم انسانى, مى توانید موفق شوید. خود این انگیزه در رفع افسردگى شما مى تواند مثمر ثمر باشد. این قدر خود را دست کم نگیرید و عیوب خود را بزرگ نکنید. چه عیوب جسمانى و چه نشانه هاى روحى که برشمرده اید. شما خود را لایق همسرتان نمى دانید, ولى این را بدانید که در موفقیتهاى ایشان سهیم هستید و شما بوده اید که با ایجاد رفاه در خانه و مدیریت امور خانواده, به ایشان یارى رسانده اید که مدارج ترقى را طى کنند. شما کاستیهاى زیادى در زندگى خود برشمرده اید, اما در کنارش بهتر است به نعمتها و موهبتهایى که خداوند به شما ارزانى کرده همچون سلامتى, شوهر خوب و نجیب و تحصیلکرده, فرزندى سالم و استعداد نوشتن, نیز توجه کنید. علایمى که در نامه تان ذکر کرده اید نشانه هاى افسردگى مى باشد که به آن دچارید مثل: احساس گناه, ناامیدى, نشخوار ذهنى گذشته, فکر مرگ, عدم اعتماد به نفس, احساس تنهایى و ...
بهترین روش برخورد با مسایل و راه حل آنها, درمان افسردگى و کج خلقى مى باشد که با مراجعه به روان پزشک و عمل کردن به دستورهاى ایشان, ناراحتیها برطرف مى شود. از مصرف دارو در صورت لزوم, ابایى نداشته باشید, چون نه شما را دچار اعتیاد مى نماید و نه عوارض سویى در بر دارد. درمانهایى چون مشاوره و روان درمانى بخصوص نوع شناخت درمانى آن, که به رفع اشتباهات شناختى شما مى پردازد, بسیار کمک کننده است. بالاتر از همه چرا از ایمان و باور داشتن قدرت لایزال الهى سود نبرید و از گنجینه هاى معنوى که تا به حال آموخته اید, بخصوص دعا و نیایش, استفاده نکنید؟
قصد نصیحت نداریم ولى از کجا معلوم که زندگى خواهران ناتنى شما سخت تر و مشکلات آنها بیشتر از شما نباشد؟! از ظاهر زندگى دیگران قضاوت نکنید. قدر نعمتهاى خدادادى را که به شما داده شده بدانید. از نوشته هاى خوب خود براى ما ارسال دارید که خوشحال خواهیم شد.
موفق و موید باشید.

چگونه با دانشآموزانم ارتباط داشته باشم؟
خواهر ر.م ـ قم
دبیر یکى از دبیرستانهاى قم هستم. سال اول تدریس را پشت سر گذاشته ام. مشکل من در ارتباط گرفتن با دانشآموزانم است و اینکه نمى توانم به طور شایسته آنها را تشویق کنم. چند پرسش دارم. لطفا با پاسخ به آنها مرا راهنمایى کنید.
1ـ چگونه با دانشآموزان خود ارتباط موثر داشته باشم. (راهکارهاى عملى)
2ـ چگونه آنها را تشویق کرده و در آنها ایجاد انگیزه کنم؟
در ضمن فرد خجالتى هستم و نمى توانم محبت خود را به کسى ابراز کنم.
((معلمى شغل انبیاست))
امام خمینى
خواهر گرامى!
خوشحالیم از اینکه با ما تماس گرفته و مشکل خود را مطرح نموده اید. حتم داریم که شما به شغل خود علاقه مند هستید و نهایت کوشش را در هر چه بهتر ارائه کردن دروس و آموزش نسل جوان به کار مى برید.
ابتدا بهتر است به مساله اى که با آن درگیرید (خجالتى بودن و کم رویى) بپردازیم. انسانها از بودن در کنار کسى که با انبساط خاطر و حتى گاهى با لحن شوخ با آنها برخورد مى کند, لذت مى برند. سعى نمایید در ساعاتى که در دفتر در کنار همکاران به سر مى برید دست به ایجاد ارتباط با آنها بزنید. حتى مشکلات خود در تدریس را مطرح کرده و از تجارب آنها بهره مند شوید. مى توانید در دوره هایى که همکارانتان احیانا مى گذارند, شرکت کنید. پیشنهاد دهید گاه به سفرهاى دسته جمعى بروید که براى رفع یکنواختى کار و ایجاد روحیه همکارى و دوستى, موثر است. قبول کنید که هیچ انسانى در کمال مطلق به سر نمى برد و داشتن ضعفها و نواقص, طبیعى است. از خود انتظار نداشته باشید از عهده هر کارى برآیید و هر کارى را بدون عیب و نقص انجام دهید.
شما سعى و تلاش خود را براى انجام هر کارى مى کنید, ولى امکان عدم موفقیت وجود دارد. سعى کنید وقتى چیزى از کسى مى خواهید, به طور مستقیم به او ابراز کنید. از قضاوت دیگران در مورد خود نهراسید, چرا که قرار نیست تمام نظریات افراد صحیح باشد. نسبت به سخنان آنها خوش بین باشید نه اینکه در انتظار سرزنش از آنها باشید.
در گفتگو با دیگران, به سخنان طرف مقابل به دقت گوش دهید. سخن آنها را قطع نکنید. نشان دهید که در سختیها با آنها احساس همدردى مى کنید. هنگام صحبت, صداقت داشته باشید. اگر وعده اى به کسى مى دهید, حتما عمل کنید. در قضاوت روى افراد, سریع نبوده بلکه با پرس و جو و دقت در رفتارها, قضاوت کنید.
اگر از بیان صحیح مطالب درسى در کلاس هراس دارید و نگران هستید, آنها را براى خود بازگو کنید; بخصوص جلوى آینه, به گفتن آنها پرداخته یا تصور نمایید که جلوى جمعى قرار گرفته و آنها را بیان مى کنید.
در خصوص ایجاد ارتباط موثر با دانشآموزان و نحوه تشویق آنان, راهکارهایى را نام مى بریم; ان شاالله مورد استفاده تان قرار گیرد: صحبتهاى خارج از درس در اوقات مناسب مثل آخر زنگ و توجه به روحیات آنها; یعنى اگر آثار ناراحتى در چهره دانشآموزى مشخص است یا غیبتهاى زیادى دارد یا دچار افت تحصیلى شده, علت آن را جویا شوید و در صورت امکان, بخصوص با ارتباط با والدینش, سعى در کمک به او نمایید. تا حدودى که مرزهاى حریم شما به عنوان آموزگار و شاگرد در هم نشکند, سعى در ایجاد صمیمیت نمایید, مثل اینکه آنها را با اسم کوچک صدا زنید; گاهى در بین آنها بنشینید و به صحبتهاى خودمانى و راجع به مسایل روز بپردازید و نظر آنها را جویا شوید. مى توانید دست به کارهاى ابتکارى مثل ایجاد کتابخانه, برگزارى گردش علمى و اردوهاى تفریحى بزنید و از آنها در این مورد نظر بخواهید. اگر زمانى نقص یا اشکالى در یکى از دانشآموزان دیدید, تنها به او بگویید, نه جلوى دیگران, تا شخصیت او کوچک نشود. گاه خواستن والدین به مدرسه و حفظ ارتباط مناسب با آنها و در صورت لزوم بررسى مسایل خانوادگى شان مفید است. با آوردن مثالهایى از زندگى افراد سرشناس که حتى با وجود سختیها به موفقیتهاى علمى و اجتماعى بسیارى رسیده اند, انگیزه سعى و تلاش را در دانشآموزان بیدار نمایید. برخى از جوانان اینک دچار خمودگى و احساس پوچى شده اند و دم از این مى زنند که تحصیلات نتیجه اى در بر ندارد و بعدا با معضل بیکارى روبه رو مى شوند. سعى در رفع این اشتباه کنید و مزایاى علمآموزى را برایشان تشریح نمایید.
سعى کنید بین آنها تفاوتى قایل نشوید, چرا که سرعت یادگیرى افراد, متفاوت است. انتظار نداشته باشید که همه یکسان باشند. حتى به آنهایى که دیرفهمند, توجه بیشترى نشان داده و برایشان وقت بگذارید تا بتوانند اشکالات خود را با شما مطرح کنند.
مشکلات زندگى خواه نا خواه همیشه ذهن انسان را مشغول مى سازد. بهترین کار این است که نگذاریم مشکلات خارج از محیط کار, روى شغل ما تاثیر گذارد و باعث نشود تا با قیافه اى عبوس, روحى ناشاد و خلقى تنگ, سر کلاس حاضر شویم.
برخى دانشآموزان که باهوش بوده و جزو درس خوانها به شمار مى روند, به علت کمال گرایى و اینکه مى خواهند همیشه بهترین باشند, دچار اضطراب زیادى مى شوند. سعى در آرامش دادن به آنها نموده و همان طور که در مورد خودتان گفته شده به آنها تفهیم نمایید در هر کارى احتمال شکست و عدم موفقیت وجود دارد, اما آنها باید نهایت سعى و تلاش خود را بکنند. به هر حال با مدد گرفتن از نیروى لایزال الهى, به کار ارزشمند خود ادامه دهید و از سختیهاى راه نهراسید.
و من الله التوفیق.

O خواهر ابراهیمى ـ تهران
خواهر گرامى!
باید به شما تبریک بگوییم که دانشآموز کوشا و درس خوانى هستید و با علاقه و جدیت به تحصیل مشغولید اما ممتاز بودن و توقعى که خانواده و فامیل از شما دارند و خودتان اعتقاد دارید که همیشه باید بهترین باشید, براى شما ایجاد اضطراب نموده است. کمال گرایى یکى از صفات عالى انسان است و انگیزه اى جهت تلاش و کوشش براى پیمودن مدارج عالى ایجاد مى کند. اما زمانى که به افراط مى رسد, شخصیت فرد, وسواسى مى شود و انتظار دارد همیشه همه کارها را به نحو احسن انجام داده, کوچکترین خطا یا اشتباهى از او سر نزند و در جایگاه خود چه در تحصیل یا شغل و ... از دیگران برتر باشد و کار خود را دقیق و منظم انجام دهد. چنین شخصیتى در شرایط دشوار ممکن است دچار اضطراب شده و در صورت شکست در انجام کارهایش دچار افسردگى و سرخوردگى شود. انسان بایستى انتظار شکست و عدم موفقیت را در کنار پیروزى و موفقیت داشته باشد چرا که کنترل شرایط و اوضاع همیشه در دست ما نیست و نمى توانیم همه چیز را طبق خواسته خود در آوریم. مثلا ممکن است دانشآموزى که به خوبى و براى امتحان خود را آماده کرده و بر درسها کاملا مسلط است, زمان امتحان دچار بیمارى یا مشکل دیگرى شود و نتواند در امتحان شرکت کرده یا به خوبى از عهده آن برآید. اما امید به پیروزى و موفقیت است که انسان را به تلاش و تکاپو و سازندگى وا مى دارد. ناامیدى و یاس از درگاه خداوند, گناه بزرگى است.
علایمى که تشریح نموده اید که بخصوص زمان امتحانات شفاهى و در جمع دچار آن مى شوید در اصطلاح ((اضطراب در جمع)) مشهور است که از علایم و نشانه هاى آنها, لرزیدن صدا در جمع, تپش قلب, لرزش دستها, سرخ شدن, احساس تنگى نفس, احساس دلشوره و چنگ زدن شکم مى باشد, که در اثر انتظار پیش مىآید که از قبل, شخص پیش بینى شکست مى کند و از اعتماد به نفس کافى برخوردار نیست و احتمال مى دهد که با مشکل مواجه شود و جلوى دیگران اشتباهى از او سر زند. از راهکارهایى که مى توانید به کار بندید این است که جلوى آینه به تمرین بپردازید و مطلبى را که از بر کرده اید یا باید امتحان دهید, بازگو کنید و یا تصور نمایید جلوى جمع هستید و در حال بیان مطلب مى باشید. روش ((تنآرامى)) را که اصطلاحاRelaxtion به آن گفته مى شود مى توانید به کار بندید. به این صورت که در اتاقى ساکت و آرام, در وضعیت نشسته یا خوابیده و در حالى که لباس تنگى نپوشیده باشید, در حالى که چشمانتان باز یا بسته است ابتدا چند نفس آرام بکشید. از قسمت پایین پا به بالا به ترتیب عضلات خود را شل کنید: مچ پا, ساق و ران. همان طور که مى توان با تصور, عضلات را سفت و منقبض نمود, مى توان با تصور احساس آرامش و انبساط به وجود آورد. سپس به کمر, شکم, عضلات قفسه سینه, گردن, شانه ها, دستها و صورت رسیده, احساس کنید جریانى گرم عضلات را منبسط مى کند. در آن حالت سعى نمایید تصویرى خوشایند از جایى که دوست دارید, در نظر آورید و پیش خود چنین جملاتى را تکرار نمایید: ((من در حالت آرامش هستم)) یا ((من به خوبى از عهده امتحان برمىآیم)) و ... در صورت داشتن مشکل با مراجعه به پزشک و مصرف داروهایى مثل پروپرانولول که معمولا در مواقع اضطراب در جمع مصرف مى شود یا سایر داروهاى ضد اضطراب و در صورت لزوم روان درمانى مى توانید بر مشکل خود فایق آیید.
پیروز و سربلند باشید.

O خواهر ملیحه ـ شاهرود
خواهر گرامى!
نهایت آرزوى ما این است که بتوانیم راهنماى خوبى جهت حل مشکلى که با آن گریبانگیر هستید باشیم. سعى خواهیم کرد از هیچ مساعدتى دریغ نورزیم. شما در دوران بحرانى به سر مى برید که ناگزیر با ازدواج درگیر خواهید شد و اشخاصى جهت پیشنهاد ازدواج به شما, قدم پیش مى گذارند. بایستى با دقت نظر با این مساله برخورد نمایید تا خداى ناکرده پشیمانى به بار نیاید و مرتکب اشتباهى در انتخاب نشوید. از یکى از دانشجویان صحبت کرده اید که به قصد آشنایى و ایجاد رابطه, قدم پیش نهاده و به نظر مى رسد تا حدودى تمایل به ازدواج دارد. اما آن چنان که بعدا ذکر کرده اید تصمیم ایشان براى ازدواج چندان جدى نیست; حداقل در آن حدى که به این مساله امید بسته اید. بخصوص اینکه در جایى گفته اید که او قصد رفتن به خارج را دارد و گفته باید مجرد باشد و با دخترى که تبعه آنجاست ازدواج کند. پس پایبندى چندانى به قول و قرار ازدواج با شما ندارد. اینکه شما تنها او را همسر مناسبى براى خود ببینید, یک نوع اشتباه شناختى است. چرا که با افراد دیگر برخورد نکرده اید. چه بسا آنها جهت ازدواج با شما, مناسب تر و با معیارهایتان منطبق تر باشند. فکر نمى کنید تا حدود زیادى افکار شما تحت احساساتتان قرار داشته است؟ شما در خودتان توانایى عوض کردن خصوصیات اخلاقى ایشان را مى بینید, در حالى که در این سنین تا حدود زیادى, هویت و شخصیت افراد شکل گرفته است. نه اینکه کاملا قابل تغییر نباشد ولى هم تمایل آنها براى تغییر کردن نقش دارد; نیز قدرت و توانایى شخصى که مى خواهد در آنها تغییر ایجاد کند. البته افرادى که فطرت و طینت پاکى دارند, در گذر زمان برخى خصوصیات بد و ناپسند را از دست داده و داراى صفات نیک مى گردند. اگر اصرار زیادى به تعویض خصوصیات او داشته باشید, این نکته ممکن است او را فرارى دهد و احساس کند سعى دارید او را زیر فرمان خود در آورید. گفته اید که او تمایلى نداشته شما از رابطه تان یا خواستگارى, با خانواده تان صحبت کنید. باید ببینیم چرا ایشان تمایلى به این کار نداشته است. آیا او نگران بوده که موضوع حالت رسمى و جدى به خود بگیرد و او مجبور شود تصمیم گیرى کند؟ خودتان ذکر کرده اید که او در تصمیم گیرى مشکل دارد و سخت گیر است. در هر حال, تصمیم عاقلانه این بود که موضوع را با خانواده تان مطرح مى کردید, تا ایشان خود را مقابل آنها پاسخگو بیابد و بزرگترهاى شما که در این زمینه تجربه بیشترى دارند و مثل خودتان تحت تاثیر احساسات نیستند, تکلیف این قضیه را روشن کنند. احتمال دارد ایشان بیشتر به خاطر ایجاد رابطه با جنس مخالف, شروع به تماس گرفته و قصد جدى در مورد ازدواج و اینکه این رابطه منجر به پیوندى مستحکم گردد, نداشته است. شما نیز طینت پاکى داشته و دختر نجیبى هستید, زیرا خودتان گفته اید او قصد گرفتن دستتان را داشته و شما قبول نکرده اید.
خواهر محترم, طبق آنچه از نامه تان برآمد و در مورد برخى از آنها صحبت نمودیم, صلاح شما در این است که تکلیف خود را, سریعتر روشن نمایید. اگر ایشان قصد جدى براى ازدواج ندارد, وقت و عاطفه و فکر خود را مشغول نسازید, و با چشمى باز به فرصتهاى مناسبى که براى ازدواج پیش مىآید, بنگرید و خصوصیات افراد را با معیارهاى مناسبى که در نظر مى گیرید, مقایسه نمایید و از رهنمودهاى بزرگتران و افراد باتجربه بهره ببرید. به هر حال بدانید اگر ازدواج با این شخص, میسر نشد, راههاى زندگى بر روى شما بسته نشده و چه بسا موقعیتهاى بهترى در پیش رو داشته باشید.
براى شما توفیق روزافزون از بارىتعالى خواستاریم.