نویسنده

چگونه خود را به کودکمان نزدیک کنیم؟

ترجمه: ا.امیردیوانى
اثر: دکتر جین بارت لت
منبعParents :

گهگاهى شما پدر و مادرها نزد خود مى اندیشید که در شیوه و نوع کردارى که با فرزند خویش داشته اید, مرتکب اشتباه شده اید و در نتیجه از خود مى پرسید:
کجاى کارم ایراد دارد؟
به راستى نقش پدر و مادر خوب را در زندگى داشتن, یکى از سخت ترین وظیفه هایى است که ما بدان دست مى یازیم. با کمال تاسف برخى از ما هنوز هم براى اینکه بدانیم با کودکانمان چه سان باید رفتار کنیم, از هیچ کس یارى و راهنمایى نمى جوییم و مى انگاریم که خودمان بى مدد کسى به ویژه بزرگترها, صاحب نظران و کارشناسان قادریم تمامى مراحل رفتار با کودک را به طرزى صحیح, خوب و کامل پشت سر بگذاریم, ولى متاسفانه اکثر ما, عموما وظایفمان را ناشیانه و نادانسته جامه عمل مى پوشانیم و اشتباهاتمان را تکرار مى کنیم.
علت این است که چگونگى اداره کردن شرایط و موقعیت موجود از عهده ما ساقط است. به عنوان مثال مایلیم فرزندانمان همواره دلشاد, سرخوش, داراى اعتماد به نفس و خودباور باشند, لیکن بچه ها چه سان مى توانند چنین باشند؟
راهى ساده و در عین حال اصلى این است که بدانید تا چه اندازه با کودکتان ارتباط ایجاد کرده و وى را درک کنید.
از بین همه راهکارهایى که تاکنون مطرح شده اند, هشت مورد را مختصرا توصیه مى کنیم:

O 1ـ زمانى بى حضور بچه ها
براى عشق ورزى به کودکتان, باید نخست به خویشتن اهمیت قائل شده و عنایت کنید. از این رو ناچارید زمانى را به خود اختصاص دهید و در این برهه زمانى به کارهاى لذتبخش و فرح افزایى همچون نقاشى, موسیقى یا هر چیز دیگرى که دوست دارید, دست زنید. در حقیقت داشتن اوقاتى بدون حضور بچه ها براى شما نیکوترین روش از این لحاظ است که بتوانید پدر یا مادرى درخور باشید.
((سارا گروتر)), مادر دو فرزند یک ساله و سه ساله به اسامى ((بگستر و اسکاى)) بر این باور است: من با جزیى ترین چیزى خشمگین مى شدم. بعدها دریافتم که حقیقتا خسته و ملولم. این روزها مى کوشم کارهایى را صورت دهم که برایم جالب و دلپذیراند و فعلا رفتارم مسالمتآمیزتر و خلق و خویم بهتر شده است و با بچه هایم اختلاف نظرى ندارم. بنابراین شما مى توانید با اندکى توجه و مهم دانستن خویش, نه تنها خود را آرامش بخشید بلکه با کودکتان هم خوشرفتارى کنید.

O 2ـ جلوى کودکانتان زانو بزنید!
ممکن است این شیوه به نظر خیلى مقدماتى, پیش پا افتاده و ساده باشد, ولى موثر و نتیجه بخش است. چنانچه دقت کرده باشید موقعى که سرگرم صحبت با کسى هستید که از نظر مد و هیکل با شما فرق دارد مثلا قد بلندى دارد, تقریبا ناممکن است که بتوانید تمامى توجهتان را به فردى که با این وصف در برابرتان ظاهر گشته, معطوف دارید و این چیزى است که براى بچه هاى خردسالتان رخ مى دهد. هنگامى که مى خواهید با کودکتان سخن بگویید, متوجه اختلاف قد خود با او باشید. پس خم شوید و روى زمین زانو بزنید تا با وى هم قد گردید. متاسفانه این موردى است که ما غالبا به انجام دادن آن نمى اندیشیم. رعایت قد و اندازه کودک و سعى در هم قد کردن خود با او باعث مى شود که احساس توانمندى کند که با شما مساوى است; به این طریق به سخنانتان دقیقا گوش مى سپارد.

O 3ـ به سخنان آنان سراپاگوش باشید!
به منظور اینکه کودک فرا گیرد که به حرفهاى شما و سایران گوش بسپرد, باید دقیقا به سخنان وى گوش دهید. دقت و عنایت شما به صحبتهاى وى به بروز احساس ارزشمندى در درون وى مى انجامد. سخن کودک را قطع نکنید و همواره به او فرصت حرف زدن بدهید. براى اینکه کودک اطمینان یابد که دقیقا به صحبتهایش گوش کرده اید, بکوشید نکاتى چند از سخنان او را به طور خلاصه برایش بازگو کنید و بنمایانید که به حرفهایش عنایت داشته اید. مثلا مى توانید به فرزندتان بگویید: ((آهان, تو نمى خواهى دوستت جیمى را ببینى زیرا مى خواهى برنامه دلخواهت را تماشا کنى.))
توجه شما به صحبتهاى فرزندتان به آنجا منتهى مى شود که بچه هاى نحس کج خلقى نکنند. هنگامى که کودک احساس کند به سخنانش گوش مى دهند, سعى بر آن دارد که حرفهاى بقیه را به دقت گوش کند و برایشان ارزش قائل شود.

4ـ احساسات آنان را بشناسید و بپذیرید
به عنوان مثال موقعى که بچه ها از چیزى به ستوه مىآیند و در خود فرو مى روند, رفتارهاى ناجورى از خود جلوه گر مى سازند. بکوشید احساسات آنان را پذیرا شده و آن را این سان تعبیر کنید; مثلا بگویید: ((مى دانم که تو ناراحتى, چرا که امروز نمى توانى دوستت را ببینى.)) در مورد بچه هایى که در سنین کمترى هستند و گستره واژگانشان بسى محدود است, احتمال دارد شما فقط با جمله اى ساده احساس کودکتان را بازگو کنید. به طور مثال بگویید: ((خشمگین به نظر مىآیى!)) یا ((عصبانى هستى!))
رفتارى از این دست با کودک, نشان مى دهد که احساسات او را پذیرفته اید, یعنى اینکه مى بینید وى از کسى یا چیزى خشمناک و آزرده خاطر است و این حسنش را متوجهید و حتى آن را بر زبانتان جارى مى سازید.

O 5ـ کودک را ترغیب کنید تا از کمرویى بگریزد
پاره اى اوقات بچه ها خجالت مى کشند تا راجع به چیزهایى که ناراحتشان کرده است, لب بگشایند. بکوشید در این گونه موارد از کودک, پرسشهاى آزاد به عمل آورید. مثلا سوال کنید: ((مى توانى در باره این موضوع بیشتر سخن بگویى؟))
هنگامى که به کودک مى گویید فزون تر بگو, وى را ناچار مى سازید که بیش از گفتن ((بله)) یا ((خیر)) راجع به پاسخش شرح داده و آن را موشکافى کند. در حقیقت کودک را ترغیب مى کنید تا هرچه بیشتر صحبت کند و خجالت و کمرویى را به کنار نهد.

O 6ـ برچسب نزنید!
برچسب زدن به کودک و یا کلا کودکان بسیار ساده است. مانند وقتى که به وى بگویید: ((تو بچه نحس و نادانى هستى)). بىآنکه به وى بگویید کارى که مى کند, اشتباه است. این موضوع به از بین رفتن حس اعتماد به نفس و خودباورى در کودک مى انجامد.
چنانچه مدام برچسبهاى ناپسندى چون ((تو احمقى)) یا ((تو بچه بدى هستى)) به کودک بزنید, بدون تردید به احساس او لطمه زده و رنجیده خاطرش مى سازید. از همین رو کودک تمایل به همکارى و مشارکت در امور خوب را از کف مى دهد.
بکوشید ضمن توصیف رفتار وى, دلایل آزردگى تان را بیان دارید. مثلا به وى بگویید: ((تو اینجا را به هم زدى و من از دست تو عصبانى ام. حالا باید مرتبش کنى.))

O 7ـ افسون واژه ها
چنانچه موقعى که کودکتان آب میوه مى نوشد, به وى بگویید: ((آب میوه ات را روى زمین نریزى!)) نخستین تصورى که در ذهنش هویدا مى گردد, این است که امکان دارد لیوان آب میوه را واژگون سازد. ولى اگر بگویید: ((لیوان را محکم نگهدار)), سبب مى گردد که لیوان را صحیح و سالم روى میز بنهد. بنابراین کلمات از تاثیر فراوان و اعجازى برخوردارند زیرا به انسان تصویر ذهنى مى بخشند. در صورتى که واژه هاى منفى را زیاد به کار گیرید, سبب مى گردد که بچه ها در تواناییهایشان تردید کنند. پس چه بهتر از کلمه هایى در اغلب جمله هاى مثبت سود بجویید در این صورت, مطمئنا پیامدهاى نیکویى را شاهد خواهید بود.

O 8ـ اگر کودکتان مرتکب اشتباهى شده است, در باره اشتباهاتش با وى صحبت کنید
به کودکتان یادآور شوید که از عملش آزرده و خشمگینید و سپس از وى بخواهید که در رفع اشتباهش به شما کمک کند. این رفتار شما به طرز حیرتآورى بر وى تاثیر مى نهد. زیرا پى به اشتباهش مى برد و شما با راهنمایى خویش برآنید که اشتباهش را جبران کرده و راهنمایى اش کنید.
گاه وقتى که مادرى در پاسخ کودکش ((نه)) مى گوید, احتمالا دلایل فراوانى براى مخالفتش دارد. به هر حال, شما باید جدى باشید زیرا بچه ها پیوسته در حال آزمودن پدر و مادر خود هستند و لازم است تا بدانند حد و مرزهایى هم هست.