زمینه هاى مشارکت آگاهانه زنان در فرآیند توسعه

نویسنده



زمینه هاى مشارکت آگاهانه زنان در فرآیند توسعه
رفیع افتخار


زنان به دلیل نقشهاى چندگانه خود, انسانهایى موثر بر فرآیند تحول و پویایى در جوامع خود مى باشند. آنان هم مى توانند تإثیرگذار بر روند کلى حرکت جامعه و هم مى توانند هدایتگر و تغییردهنده رفتارها و منش در جامعه باشند.
نقش یک زن در محیط خانواده خود (به عنوان همسر, مادر یا دیگر نقشهاى اجتماعى او) بلاشک در جهت گیرىهاى رفتارى همسر و فرزندانش تإثیرى بسزا خواهد داشت. زنان غالبا مى توانند به عنوان هدایتگران پرقدرت در محیط خانواده عمل نمایند و واضح است جامعه که خود از اجزایى همچون خانواده تشکیل شده, از این روند بى تإثیر نخواهد ماند. با این ترتیب براى فراهم ساختن نقش هدایتگرایانه زنان در روند تحول و توسعه, مشارکت آگاهانه آنان در این فرآیند بسیار حایز اهمیت مى باشد. در اینجا آگاهى از جنبه هاى گوناگون مورد نظر مى باشد. اول, آگاهى خود زنان نسبت به حقوق اجتماعى و درک ارزش و جایگاه واقعى و انسانى خویش در جامعه و خانواده مى باشد. این آگاهى شامل مسایل اقتصادى, اجتماعى, فرهنگى و سیاسى مى شود. بخش دیگر آگاه سازى در ارتباط با افراد جامعه و به ویژه مردان مى باشد. در واقع جامعه باید نگرشهاى منفى و بعضا غیر انسانى که نسبت به زنان دارد را تغییر دهد تا زمینه براى مشارکت آگاهانه زنان در فرآیندهاى توسعه و تحول فراهم آید و آنان بتوانند از توانایى ها و قابلیتهاى خویش در جهت سازندگى خود و جامعه استفاده نمایند.
عدم دسترسى زنان به انواع آموزشها و یا دسترسى نامناسب آنان در برخى موارد باعث خواهد شد تا آگاهى زنان در امور مختلف اقتصادى, فرهنگى و سیاسى بسیار کم باشد. این ناآگاهى ها تا جایى آمده و ریشه دوانیده است که به صورت عنصرى فرهنگى یا مجموعه اى از عناصر فرهنگى در آمده است و بسیار اتفاق مى افتد که مورد قبول و احترام آحاد مختلف افراد جامعه انسانى از زن و مرد و کوچک و بزرگ مى باشد.
پل هریسون در مورد دسترسى نامناسب زنان به آموزش که خود علت پایین بودن آگاهى هاى آنان در زمینه هاى گوناگون مى تواند باشد, مى گوید:
((اگرچه حوا اولین تکه سیب دانایى را گاز زد, اما این آدم بود که قسمت بیشترى از سیب را خورد. آموزش و پرورش, راه به دست آوردن دستمزد, کارآیى و مهارت بیشتر است. اما در این راه براى زنان موانع بیشترى وجود دارد تا براى مردان.))
دانشمندان همواره براى دانش و آگاهى جایگاه خاصى قایل بوده اند.
آلفرد نورث وایتهد مى گوید:
((در شرایط زندگى امروزى قانون تخلف ناپذیرى حاکم است. نژادى که ارزشى براى هوش تربیت یافته قائل نباشد محکوم به فناست ... امروز ما بقاى خودمان را به نحوى حفظ مى کنیم اما فردا که علم یک گام دیگر نیز به پیش بردارد دیگر هیچ گونه امکان فرجام خواهى نسبت به حکمى که در باره ناآموختگان صادر خواهد شد, وجود نخواهد داشت.))
رالف لینتون نیز در این زمینه مى گوید:
((اگر هر گروه انسانى, فقط با تکیه بر تلاشهاى خود, در اندیشه ارتقإ مى بود, روند پیشرفت چنان کند مى شد که پیشبرد هر جامعه اى نسبت به دوران پارینه سنگى مورد تردید قرار مى گرفت.))
آگاهى یک مفهوم کلى و جامع ترى نسبت به آموزش داشته و علاوه بر دانش و مهارت, بینش افراد را هم شامل مى شود. مفهوم آگاهى به این معنا است که افراد قبل از پذیرش یک نقش, باید بینشى مثبت نسبت به آن داشته باشند. البته در ارتباط با مشارکت فعالانه زنان, علاوه بر آگاهى فردى, آگاهى هاى اجتماعى نسبت به حقوق و ارزش والاى خود در جامعه بسیار ضرورى مى باشد. چه بسا بسیارى از مشکلات زنان ناشى از این امر باشد که یک سرى افکار و عقاید مخالف با توسعه آگاهى هاى زنان در جامعه وجود دارد. بدین لحاظ باید خاطرنشان ساخت بینش ظرف و مظروف آن دانش و مهارت مى باشد و واضح است چنانچه این ظرف کوچک باشد, انجام هر گونه فعالیت و صرف انرژى در افزایش ظرفیتهاى مظروف عملى عبث و بیهوده خواهد بود. ارتقاى آگاهى هاى فردى و اجتماعى در زمینه هاى گوناگون از شروط اولیه براى تواناسازى زنان و آماده سازى آنان جهت مشارکت فعالانه در سازندگى جامعه خود مى باشد.
اثرات منفى عدم آگاهى نسبت به حقوق و جایگاه زنان و دختران در جامعه به شیوه هاى مختلف خود را نشان مى دهد. گاهى شرایط و امکانات آموزشى براى تحصیل دختران فراهم است اما وجود برخى افکار غلط همانند اعتقاد به ازدواج زودرس و خارج از موعد دختران, استفاده از زنان و دختران به عنوان یک بازوى اقتصادى, اعتقاد به عدم ضرورت آموزش براى دختران و ... سبب مى شود تا آنان از این موهبت بى بهره بمانند. نظامهاى آموزش و پرورش معرفى شده از جانب قدرتهاى استعمارى بر اساس تبعیضات جنسى, طبقاتى و نژادى استوار است. نقش زناشویى سنتى در خانواده و جامعه, بسیارى از دختران را از سوادآموزى و رفتن به مدرسه محروم مى نماید. در برخى از جوامع اهداف آموزش و پرورش ترغیب انقیاد کورکورانه دخترانى است که در مدارس ثبت نام مى کنند. یکى دیگر از موارد عدم آگاهى که صدمات زیادى را به زنان و دختران وارد مى نماید به مسایل مربوط به تنظیم خانواده برمى گردد.
جانیس جیگینز مى گوید:
((در سرىلانکا زنان به همان اندازه که در مقابله با نیروهایى که قابلیتهاى تولیدى آنان را از طریق از بین بردن نظامهاى زراعى خانوادگى یا خویشاوندى و متمرکز ساختن کشت محصولات در دست مردان کاهش مى دهد, ناتوانند در تنظیم بارورى خود نیز فاقد توانایى هستند.))
یکى دیگر از زمینه هاى آگاهى که باید در زنان وجود داشته باشد تا بتوانند به صورت انسانى پویا و فعال در زندگى فردى و اجتماعى خویش, تصمیمات واقع گرایانه اى را اتخاذ نمایند, آگاهى هاى سیاسى است که نفس این آگاهیها موجب مى شود آنان کورکورانه در فرآیند توسعه مشارکت ننمایند. در بسیارى از مواقع آگاهى هاى سیاسى مى تواند به صورت انگیزه اى مقتدر وارد عمل شده و انسانها را به انجام کارهاى خارق العاده وا دارد. در بسیارى از کتب و منابع, مقدمه آگاهى براى آموزش و آموزش دیدن, سوادآموزى دیده نشده است. اما واضح است زنانى که به سوادآموزى مى پردازند در جامعه و خانواده احترام بیشترى کسب مى کنند. در جستن کار و کاریابى از شرایط و مهارتهاى بهتر و بیشترى برخوردارند و بدیهى است مى توانند حقوق بیشترى دریافت نمایند. زنان براى اداره مشاغل کوچک, استعداد بیشتر و بهترى دارند و سوابق و امتیازات آن را براى خود محفوظ نگاه مى دارند, مى توانند نقش رهبرى و مدیریت خود را تقویت نمایند و حقوق خود را بهتر بشناسند و براى کمک به تحصیل فرزندانشان از موقعیت بهترى برخوردار گردند.
در جوامع گوناگون, زنانى که فرصت تحصیلى و آموزشى براى آنان فراهم شده و از قید برخى اعتقادات منفى فرهنگى که ریشه در خرافات دارد, رهیده اند, به مقامات عالى دست یافته و توانسته اند خدمات ارزنده اى, فراتر از کار مردها, به جامعه ارائه دهند. تحصیل و سوادآموزى زنان و دختران خلاقیت شان را افزایش داده و بر قدرت شان در خانواده مى افزاید. تحصیل دختران منافع اجتماعى بیشترى نسبت به پسران به همراه دارد. منافع مالى زیر ناشى از تحصیل دختران مى باشد:
1ـ کاهش مرگ و میر کودکان. زنان تحصیلکرده به بهداشت اهمیت بیشترى مى دهند.
2ـ کاهش دفعات باردارى,
3ـ کاهش مرگ و میر مادران.

منابع:
1ـ هریسون, پل, درون جهان سوم, شاداب و جدى (مترجم), تهران, انتشارات فاطمى.
2ـ عبدالسلام, محمد, آرمانها و واقعیتها, ناصر نفرى و مرتضى اسعدى (مترجمین), تهران, انتشارات انجمن فیزیک ایران.
3ـ اورت ام, راجرز و شومیکر راف, فلوید, رسانش نوآمدىها (رهیافتى میان فرهنگى) عزت الله کرمى و ابوطالب فنایى (مترجمان) شیراز.
4ـ مرکز کشاورزى بین المللى هلند, ده مقاله در باره کشاورزى, ناصر اوکتایى (مترجم).
5ـ فمى, شعبانعلى حسین, معیارهاى تواناسازى زنان در توسعه, ماهنامه جهاد, ش170.