نویسنده



مشاور شما


مشاورین این شماره:
سیدضیإ مرتضوى
دکتر زهرا آکوچکیان
دکتر آمنه ملاباشى

این شماره:
خواهر یا برادر ؟ ـ سراب
خواهر ع.ر ـ شهرستان خ
برادر ر.ک.ف ـ مشهد
خواهر اعظم حاجى حسینى ـ یزد
برادر ا.س ـ ارومیه
خواهر س. ـ کهکیلویه و بویر احمد

یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

آیا اطمینانى به جلسات سیر و سلوک هست؟
خواهر یا برادر ؟ ـ سراب
مشاور: سیدضیإ مرتضوى
مى خواهم خود را از پلیدیها و حیوانیت پاک کنم و قدم در راه انسان شدن بگذارم اما مشکل بنده نداشتن مربى راهنماست. اگر شما در این مورد, مربى راهنما و هدایت کننده سراغ دارید به بنده معرفى کنید. دیگر اینکه سوالى در مورد سلسله هاى سیر و سلوک داشتم که اکثرا در اردبیل و تهران تشکیل مى شود و یک مربى راهنما که خیلى عالم و خودساخته است و مراحل سیر و سلوک را طى کرده دیگران را راهنمایى مى کند.
سوال من این است که آیا مى توان به این استادها اطمینان کرد؟ لطفا در این مورد اطلاعاتى در اختیار من بگذارید.
خواهر یا برادر گرامى!
از اینکه به امر خودسازى و تربیت روحى خود اهتمام دارید مایه خوشحالى است. خداى را از این بابت سپاسگزار باشید. ما فرد خاصى را به عنوان راهنما که براى شما قابل دسترسى باشد سراغ نداریم. به شما توصیه مى کنیم از ارشادات بزرگان که به صورت عمومى ایراد مى شود استفاده کنید. آثار و کتابهاى اخلاقى را دست کم نگیرید. اگر مى توانید از کتابهاى اخلاقى و عرفانى حضرت امام خمینى بویژه کتابهاى چهل حدیث و جهاد اکبر و آداب نماز بهره ببرید. کتاب معراج السعاده مرحوم نراقى هرچند نثرى قدیمى دارد اما راهگشا و معتبر است. کتابهایى چون ((مراقبات)) عارف ربانى مرحوم میرزا جواد آقاملکى تبریزى هر چند در پاره اى مباحث و مسایل براى کسانى که مبتدى باشند دشوار است اما در مجموع مفید و حتى راهگشاست. در این میان درخشندگى و راهگشایى قرآن کریم و روایات معصومان(ع) که چون خورشید پرتوافشانى مى کند, جایگزینى ندارد. شما از برخى مجموعه هاى حدیثى که داراى ترجمه است به خوبى مى توانید بهره ببرید. کتابهایى چون تحف العقول, خطبه هاى اخلاقى و تربیتى نهج البلاغه, و یا مجموعه سه جلدى ((در مکتب اهل بیت)) که توسط خطیب نامى, مرحوم آقاى فلسفى رحمه الله علیه فراهم آمده است.
خواهر یا برادر عزیز!
توجه شما را به این نکته مهم جلب مى کنیم که به هیچ وجه سراغ آنچه از آن به نام ((سلسله هاى سیر و سلوک)) نام برده اید و یا جلساتى که به اسم عرفان و سیر و سلوک تشکیل مى شود و یا معرکه گیرىهایى از این دست نروید! مسجد و حسینیه اگر به فرض, حاصلى معنوى نیز براى شما نداشته باشد, اما ضررى نیز نخواهد داشت. به هیچ وجه چیزى را به اسم جلسات ذکر و عرفان, نه جایگزین آن سازید و نه قرین آن. حتى اگر به مسجد و محراب و مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیه و دعاهاى عرفه و کمیل و مناجات شعبانیه نیز راهى ندارید و دل به آنها نبسته اید, به شما یادآور مى شویم که گرد چنین جلسات و محافل و باصطلاح اساتیدى نروید که چیزى جز خسران در پى نخواهد داشت. راه همان است که بزرگان رفته اند, راه همان است که توده مسلمانان مى روند. آیا عرفانى بالاتر از دعاهاى صحیفه سجادیه سراغ دارید؟ آیا ناله اى عارفانه تر از دعاى عرفه و کمیل سراغ دارید؟ آیا معرفتى بالاتر از مناجات شعبانیه سراغ دارید؟ آیا دستورالعملى معتبرتر از ((اقبال)) عارف و فقیه بزرگ شیعه و مرحوم سیدبن طاووس مى خواهید؟
متإسفانه در سالهاى اخیر به عللى که اینک جاى پرداختن به آنها نیست, برخى معرکه گیران و برخى جاهلان و برخى محفل نشینان, اینجا و آنجا مایه گمراهى برخى جوانان خوش نیت و کمال خواه شده اند و یا لااقل وقت عزیز آنان را به هدر داده اند. مگر طى مراحل معرفت و در آمدن در سلک عارفان, همانند کلاسهاى آموزش رایانه و یا بدن سازى است که کسانى با عضوگیرى مدعى تربیت ((سالک)) و ((عارف)) باشند و یا شیفتگانى با گذراندن دوره آن, خود را در سلک آنان در آورند! از این رو, تإکید مى کنیم که هیچ اطمینانى به مدعیان سیر و سلوک نیست و به شما و دیگر عزیزانى که خواهان کمالات معنوى هستند تذکر مى دهیم که فریب اینان را نخورید و خود را از راه و روش توده مسلمان جدا نکنید که ((یدالله مع الجماعه)) و بدانید که تلاش شما در این مسیر روشن, بى نتیجه نخواهد بود. قرآن نیز بشارت داده است که ((و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبیلا.))
خدا یار و نگهدار شما باد.

چرا براى من خواستگار نمىآید؟
خواهر ع.ر ـ شهرستان خ
مشاور: آمنه ملاباشى
سلام به شما که گلهاى باغ زندگانى را با صبر و بردبارى پرورش مى دهید. این نامه را از دخترى دریافت مى کنید که در اوج ناامیدى و بحران فکرى است. من 25 سال دارم و در رشته مدیریت درس مى خوانم. هفت برادر دارم. در تابستان به کلاس خیاطى رفته ام و فعلا در کنار درس, کار مى کنم. دلم مى خواهد در مقطع کارشناسى ارشد, ادامه تحصیل دهم, ولى زیاد امیدوار نیستم که در کار یا تحصیل موفق شوم. به خود مى گویم چرا در دانشگاه پیام نور درس خوانده ام؟ مادرم معتقد است که من خود را دست کم مى گیرم. به خود مى گویم چرا کسى رسما از من خواستگارى نکرده است! البته گاهى عنوان شده, ولى جدى نبوده است. خود را با دخترهاى دیگر مقایسه مى کنم. نمى خواهم مثل آنها دچار دوستیهاى خیابانى شوم. در دانشگاه, دخترها با پسرها راحت برخورد مى کنند و با هم جزوه رد و بدل مى کنند. در خانه ما, پدر و مادرم مدام با هم نزاع دارند و همین مسإله, شاید خواستگاران را مى راند. دوستانم مى گویند که تو در برخورد با جنس مخالف خیلى جدى و مغرور هستى. چند سالى بود که در محفلهاى عرفانى به دعاى توسل و زیارت عاشورا پناه مى بردم و همه چیز را براى رضاى خدا مى خواستم, ولى فعلا حال و حوصله این کار را ندارم و به دعا اعتقادى ندارم! چرا خدا جواب مرا نمى دهد, مگر من بنده او نیستم؟ از شما مى خواهم که مرا راهنمایى کنید. چطور باید رفتارم را تغییر دهم یا با پدر و مادرم برخورد کنم؟
خواهر گرامى!
سلام گرم ما را پذیرا باشید. از اینکه به ما لطف و عنایت دارید متشکریم و دعاى خیر خود را بدرقه تان مى کنیم. گفته اید که در اوج ناامیدى و بحران فکرى به سر مى برید, ولى در جاى دیگر نامه تان, گفته اید که در درس موفق بوده, در کار نیز پشتکار دارید و مى خواهید براى آینده برنامه ریزى کنید. اما در دودلى به سر برده و از خود مطمئن نیستید که بتوانید چنین عمل کنید.
شما شوق و انگیزه تلاش را دارید, اما به خاطر کم بودن اعتماد به نفستان و افکار وسواسى که دچار آن شده اید, دید منفى نسبت به پیشرفتهاى خود داشته و اراده تان از ادامه تلاش و کوشش باز مى ماند. شما نهایت سعى و تلاشتان را مى کنید. نباید از خود انتظارات غیر معمولى و فوق توان داشته باشید. از یک طرف دنیا را تیره و تار مى بینید و از سویى دیگر, مى خواهید در امتحان کارشناسى ارشد شرکت کنید.
باید خود مشوق خودتان باشید و با هر موفقیت چه در تحصیل و چه کار, خود را تشویق کنید. براى خود زمانهاى استراحت وتعطیلات در نظر گرفته, به تفریحات سالم روى آورید. در مهمانیها و اردوهاى مناسب با همسالان خود شرکت کنید, یا به کارهاى هنرى مثل نقاشى, عکاسى, نویسندگى و تماشاى فیلمهاى خوب بپردازید.
حالتى از افسردگى را که شما به آن دچار شده اید, ((کج خلقى)) مى نامیم که شدت آن کمتر از افسردگى اساسى است, اما به طور مزمن, شخص دچار آن است و نگاه منفى به زندگى دارد. وى خود را دست کم گرفته و به استعدادهاى خود اجازه بروز نداده, موفقیتهاى خود را هیچ مى انگارد.
از کمبود خواستگار صحبت کرده اید. در اینجا باز خود را با دیگران مقایسه کرده اید. آیا تعداد خواستگاران مى تواند ملاک پسندیده یا برتر بودن باشد؟ هر کس در محیطى پرورش و تربیت یافته و فرهنگ و روابط اجتماعى خانواده ها, متفاوت است. بایستى وضع و رفت و آمدهاى خانواده تان را در نظر بگیرید. ممکن است خانواده شما روابط کم و محدودى با افراد فامیل, همسایه ها و ... داشته باشند. باید خانواده اتان ارتباطات اجتماعى و فامیلى و محلى خود را زیاد کنند.
بسیار کار درستى کرده اید که وقار و متانت خود را حفظ کرده اید. نگذارید ارزشهاى اخلاقى که به آن معتقدید, پایمال گردد. آیا تصور مى کنید دخترانى که آزادانه دوست پسر انتخاب مى کنند و با ظاهرسازى به یارى لباسها و آرایش سعى در جلب توجه دیگران دارند, راه درستى مى روند؟ فکر مى کنید چند نفر از پسران حاضرند با دخترانى که دوست مى شوند, ازدواج کنند؟! البته ممکن است برخى از این دوستیها, به ازدواج منتهى شود اما اینکه آیا زندگى آنها سر و سامان درستى بگیرد, جاى سوال است. اما اگر در محیط کار یا تحصیل مثل دانشگاه, دختر و پسرى با شناخت از یکدیگر و به دور از احساسات ساده انگارانه, همدیگر را بپسندند و آنگاه پسر از راه عرفى و درست و منطقى از دختر تقاضاى ازدواج کرد و به طور رسمى با در میان گذاشتن با خانواده, دو طرف به تصمیم گیرى نائل آیند, مسإله اى نیست و مى تواند ازدواج خوب و موفقى به دنبال داشته باشد. در محیط کار, همکارى و همفکرى در مسایل درسى و یا کارى, با رعایت شوونات مسإله اى ندارد, ولى به یاد داشته باشیم که قرار نیست با هر فردى از جنس مخالف که برخورد کردیم, این رابطه به دوستى و ازدواج ختم گردد, چرا که ممکن است شما همکلاس یا همکار خوبى باشید, اما هر یک معیارهایى براى ازدواج داشته باشد که دیگرى بدان معتقد نباشد.
عنوان کرده اید که پدرتان اخلاق تندى دارد. همه سعى و تلاش پدر براى رفاه اعضاى خانواده است. امکان دارد به علت فشار کارى, در خانه, بى حوصله و خسته باشد و در خانه, بر سر مسایل جزئى, اختلاف و نزاع پیش آید. ممکن است افراد خانواده به هم فرصت ندهند صحبت یکدیگر را بشنوند و با اینکه قلبا همدیگر را دوست دارند, ولى طرز برخورد صحیح را ندانسته و نتوانند علاقه خود را ابراز کنند. شما قادر نیستید شخصیت والدین خود را پس از این همه سال عوض کنید. اما اگر برخورد مناسبى با آنها داشته باشید و با صبر و حوصله و خوشرویى با آنها روبه رو شوید, در آنها تإثیر مى گذارد.
در خانواده بایستى افراد به ارزشهاى مورد قبول هم احترام بگذارند و دست از لجبازى, تحقیر کردن یکدیگر و مخالفتهاى بیجا بردارند و در موقع صحبت, شنونده خوبى باشند; یعنى گوینده احساس کند آنها با تمام وجود به سخنان گوش داده و او را درک مى کنند. این مسایل در برخوردهاى اجتماعى هم صدق مى کند. اگر شخصى براى ازدواج با شما پیشقدم شود بایستى به درک و شناخت صحیحى از شما نائل آید و تنها بر اساس وضع حاکم بر خانواده, در مورد شما تصمیم نگیرد.
سعى کنید زیاد ذهن خود را درگیر این مسایل نکنید. با تحصیل و موفقیت در کارتان مى توانید استعداد و تواناییهاى خود را نشان داده و روابط اجتماعى مناسبى با همکلاسان و همکاران برقرار سازید. (شرکت شما در جلسات عمومى و در مجالسى که جمعى از بانوان حضور دارند و بروز شخصیت شما مى تواند زمینه خوبى براى شناخت دیگران از شما باشد. سعى کنید به صورت متین از این زمینه ها استفاده کنید. توصیه سردبیر)
خواهر عزیز, شما که از چنین ایمان و اعتقادى برخوردارید, نباید ناامید شده و از امیدوارى به لطف خداوند متعال, چشم بپوشید.
دعاها و شرکت در مجالس روحانى مى تواند به روح شما جلایى تازه بخشد. وقتى دلتان به خدا نزدیکتر شود, مسلما با امیدوارى و نشاط پیش مى روید و او نیز آنچه خیر و صلاح شماست, در حقتان جارى مى سازد.
چرا فکر نمى کنید خداوند امتحانات سختى براى بشر قرار داده, هم اینک, ایمان شما در بوته آزمایش قرار گرفته است؟ مى دانید که ناامیدى از درگاه خدا ((گناه)) است. به هر حال به توفیق الهى شما دیر یا زود, شریک زندگى خود را خواهید یافت. سعى کنید در زندگى با دیدى باز و از روى تعقل, تصمیم بگیرید و در مورد اشخاص, تنها از روى احساسات, قضاوت نکنید.دست حق همراهتان.

با این نامزد پرخاشگر چه کنم؟
برادر ر.ک.ف ـ مشهد
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى مورد علاقه ام بود که با پى گیرى منجر به ازدواج شد. فعلا 2 سال است عقد بسته ایم. در این مدت مسایل زیادى بین ما رخ داده که مرا دو دل نموده است. او بسیار پرخاشگر است حتى درگیرى فیزیکى با هم داشته ایم. او دائما به خانواده من توهین و مرا تحقیر مى کند که کلاس اجتماعى و شإن طبقه ما از شما بیشتر است و ... از طرفى او بسیار دمدمى مزاج است. هیچ وقت یک حال ندارد. مثلا یک موقع من بهترین مرد دنیا هستم و همه کلمات قشنگ را نثارم مى کند و چند لحظه بعد همه چیز بهم مى ریزد و درگیریها آغاز مى شود. مرتب مثل بچه ها مى خواهد راه و چاه نشانم بدهد و برایم تکلیف تعیین کند. مرتب به من فشار مىآورد که ازدواج کنیم ولى من به دلیل مسایل مالى هنوز آمادگى ندارم. گرچه هنوز خیلى به او علاقه دارم ولى براى تشکیل زندگى مشترک به شدت نگران هستم.
برادر محترم!
عمده آنچه که نوشته اید در مورد نحوه رفتار همسرتان بوده و در مورد چگونگى رفتار و خصوصیات اخلاقى خود چیزى ننوشته اید. از این رو قضاوت دشوار است که آیا از نظر روانى و رفتارى همسر شما مشکلاتى دارند یا اینکه رفتار ایشان واکنشى است به برخوردها و عملکرد شما. قضاوت کردن نهایى در هر دو مورد متفاوت است. به هر حال و به هر دلیل اکنون روابط شما با همسرتان پرآشوب, آشفته و بسیار ناپخته است. ادامه این رفتار مى تواند بحرانهاى شدیدى را ایجاد کند. صرفا نمى توان حل مشکل را به زمان آینده موکول کرد و گفت گذشت زمان مشکلات را حل مى کند. بلکه مشکل را بایستى حل کرد. و به امید آینده نگذاشت. طولانى شدن زمان عقد و اینکه شما خود را ملزم به برگزارى مراسم سنگینى کرده اید, از عوامل مهمى است که در بحران سازى روابطتان با همسر موثر است. قبل از شروع زندگى مشترک به شما توصیه اکید مى کنیم حتما با روانشناس خانواده مشورت نمایید. هر دو با هم مراجعه نموده و مسایل بین خودتان را با او درمیان بگذارید. حتما همسر شما توسط خانواده تحت فشار است که چرا شوهرت تو را زودتر به خانه خود نمى برد و مراسم ازدواج را برگزار نمى کند, یا قضاوتهاى دیگر. او حتما به خاطر بلاتکلیفى بسیار آزرده است و اضطراب یا افسردگى ناشى از نگرانى نسبت به آینده مى تواند اختلالات رفتارى و بى ثباتى روانى ایجاد کند. بنابراین شما و همسرتان مشترکا جلسات مشاوره داشته باشید تا هم علت بروز این برخوردهاى ناهنجار شناخته شود و هم راهنمایى هاى لازم در مورد چگونگى رفتار مناسب و توانایى حل مسایل زناشویى را به شما بنمایند, تا ان شإالله فارغ از درگیریهاى مخرب, زندگى شادى را داشته باشید. اما همیشه, هم شما و هم همسرتان در نظر داشته باشید زندگى مشترک موفق مدیون ((احترام گذاشتن)) به یکدیگر و نظریات دیگرى و ((داشتن تحمل)) براى نظر و حرف طرف مقابل و ((محبت و پذیرش)) نسبت به همدیگر است.
در پناه حق شاد باشید.

خواستن توانستن است
خواهر اعظم حاجى حسینى ـ یزد
مشاور: زهرا آکوچکیان
من در یکى از شماره هاى مجله مشکلات خود را با شما درمیان گذاشتم و با راهنمایى هایتان توانستم بعد از سیزده سال درسهاى راهنمایى نیمه کاره را تمام کنم. سال هشتاد هم با موفقیت سوم راهنمایى را پشت سر گذاشتم و با تلاشى که کردم به عنوان کتابدار و مروج نمونه یزد انتخاب شدم. من موفقیتهایم را مرهون شما هستم و به این وسیله خواستم از شما دست اندرکاران مجله تشکر کنم. چند سوال دارم:
الف ـ براى تقویت حس اعتماد به نفس در خود و دیگران چه باید کرد؟
ب ـ اگر به چیزى بسیار علاقه داشته باشیم چه باید کرد که به آن دلبسته نشویم و با دورى از آن آثار منفى به بار نیاید؟
خواهر گرامى!
از اظهار لطف شما بسیار سپاسگزاریم. در واقع ما نبودیم که راه موفقیت را به روى شما گشودیم بلکه راهنمایى ما تنها چراغى پیش رویتان بود تا شما توانمندىهاى خود را بهتر ببینید و دیگر آنچه را خود دارید, از دیگران طلب نکنید. اگر از فرصتها بهره نگرفته و دست به زانو نمى زدید, قادر به طى مسیر پیروزى نبودید. شما با چند کلمه که برایتان نوشته شد, نگاهى دوباره به خود انداختید و خود فراموش شده تان را بازبینى کردید و آنچه را خداوند در وجودتان قرار داده بود, شناخته و از آن استفاده کردید و با اعتماد به توانمندى خود چنین تحولى را در زندگیتان ایجاد نمودید. اعتماد به نفس یعنى همین.
تجربه اى که شما داشتید ناشى از اعتماد و اتکایى است که به خودتان داشتید. افرادى هستند که همین راهنمایى که به شما شد, در مورد آنها هم انجام پذیرفته ولى چون هنوز خود را باور نکرده اند, باز درجا مى زنند. شما همت کردید و خود و توانایى هایتان را باور کرده و توانستید کارى کارستان کنید. تجربه خود را براى دیگران مى توانید به کار گیرید و به آنها بگویید که چشمه وجودتان را شناختید و جارى شدید. همه ما در وجودمان چشمه هاى بسته اى داریم که باید آن را باز کنیم تا زلال حیات و تلاش در وجودمان جارى شود.
سوال دیگرتان, شما بارها شنیده اید ((هوالباقى)); تنها خداست که باقى و ماندگار است. همه چیز غیر از خداوند, رفتنى و تمام شدنى (فانى) است. قرآن مکررا این نکته را به انسان یادآورى مى کند که همه متاع دنیا بازیچه اى است که زمانى در دست تو و زمانى در دست دیگرى است. اگر ما این باور را در ذهن خویش ثبت کنیم, فقدان و از دست دادن هر چیز مورد علاقه, کمتر ما را خواهد شکست. از طرف دیگر به این توصیه دینى و قرآنى که در هر مصیبت و فقدان, مومنان صبر مى کنند توجه نمایید; یعنى آنها در مقابل فراقها و از دست دادنها جزع و فزع نمى کنند. به خدا دل مى بندند که اگر چیزى را از ما گرفت حتما حکمتى در آن بوده و بهتر از آن را نصیب ما خواهد کرد. مومن کلام خدا را مى پذیرد که ((چه بسا اتفاقى براى ما ناخوشایند است ولى خیر و نیکى و خوش عاقبتى ما در آن است و چه بسا چیزهایى مورد علاقه و خواست ماست ولى رخ دادن یا داشتن آن جز آسیب و ضرر و زیان براى ما چیزى ندارد.))
در پناه خدا باشید.

اگر به خواست من تن ندهند خودکشى مى کنم
برادر ا.س ـ ارومیه
مشاور: زهرا آکوچکیان
برادر محترم, شما خیلى عجولانه و سریع حرفهایتان را زده اید, بعد همه راهها را بسته اید و نهایتا گفته اید اگر خانواده به خواست من تن ندهد, خودکشى مى کنم!
ما نمى گوییم تحصیلاتتان تمام نشده و هنوز موقعیت شغلى و اجتماعى مناسبى که بتوانید ازدواج کنید ندارید. نمى گوییم از همان وقت که او به عنوان همسر دست در دست شما بگذارد, دیگر مسوولیت او با خانواده اش نیست و شما بایستى او را حمایت کنید و نیازهایش را برآورید و مایحتاج روزمره را برایش تهیه کنید. دیگر این پدرتان نیست که باید پول توجیبى به شما بدهد و شما بایستى دست در جیب بکنید و زندگیتان را اداره کنید. نمى گوییم فردا این دختر جوان که با هزار آرزو کنار شما قرار مى گیرد, از شوهر خود انتظار حمایت, احترام, امنیت و آرامش دارد و دلش مى خواهد همسرش سربلند و با آبرو باشد و به وجود شوهر خود افتخار کند. اگر از توقع او از آینده بپرسید مى خواهد فرزندانش پدرى سربلند و مقتدر و با اراده داشته باشند.
نمى گوییم که این کوره سوخته از عشق و دلدادگى وقتى با سرماى نداشتن و خواستن و نیاز و ناتوانى روبه رو شد, باز گداختگى باقى مى ماند یا خیر. نمى گوییم که زن نیاز به همسر قوى و توانمندى دارد که بتواند در سختیهاى زندگى به او تکیه کند و احساس امنیت نماید. حالا که شما براى حل مشکل خود ساده ترین راه ((فرار)) را انتخاب کرده اید و ضعف و زبونى و ناتوانى نشان مى دهید, او فردا چگونه مى تواند روى شما حساب کند, گرچه حالا از سر دلسوزى به شما نزدیک شود؟! خودکشى راه حل درمانده ها و ضعیفها است. اگر به این طریق مى خواهید عشق خود را به اثبات برسانید, بیراهه رفته اید و معناى عشق و دوست داشتن را نفهمیده اید.
برادر عزیز, اگر شما دوستدار و عاشق شده اید, ارزشمند است. هر کسى نمى تواند عاشق باشد. فرد عاشق, خواهان رشد معشوق و آرامش او است. فرد عاشق با عشق ورزیدن, خود را وسعت مى بخشد و توانمندتر مى سازد. فرد عاشق براى رسیدن به معشوق صبورى مى کند و همچون فرهاد سالها تیشه به کوه مى زند.
عشق اگر شوریدگى مى دهد, توان صبورى هم مى دهد. اگر هیجان زندگى مى دهد, توان تحمل فراق را براى وصالى نهایى هم مى دهد. اگر چنان به خاطر این دلدادگى هیجان زده اید که تاب تإمل و طاقت صبورى را ندارید, این دلدادگى عشق نیست. در این حال به کودکى مى مانید که یک اسباب بازى را پشت ویترینى دیده و خود را به آب و آتش مى زند و طاقت یک شب دورى و نداشتن را ندارد! وقتى اسباب بازى برایش مهیا شد, آرام آرام همه هیجانات فروکش مى کند. اگر عاشقید, راحتى و آسایش آنکه دوستش دارید برایتان مهم نیست؟! و شادى او را نمى طلبید؟! در زندگى به او چه مى خواهید بدهید؟ وقتى با مشکلات روزمره زندگى روبه رو شوید و ناچار باشید دست و پنجه نرم کنید, آیا این شوریدگى ها باز باقى مى ماند؟ همه زندگى که فقط حرف زدن و قربان صدقه رفتن و درد دل کردن نیست. ساختن و آباد کردن هم هست. شما و او بخصوص شما که قرار است سرپرست خانواده باشید, براى آباد کردن مزرعه خانواده تان و زندگى مشترک, چه در انبان دارید و چه مى خواهید بکنید؟ ما هیچ کدام اینها را به شما نمى گوییم, فقط مى گوییم اگر عاشقید, عاشق واقعى باشید. اگر دوستدارید, محبوب خویش را دوست داشته باشید و شادى و آرامش و سرفرازى او را بخواهید, نه رنج و اضطراب و سرافکندگى اش را. اگر کار شما بازى و سرگرمى نیست, قول و قرارى بگذارید و مشغول ساماندهى وضع خود شوید تا حداقل وضع زندگى شما سامانى بیابد و بدانید مى خواهید چه کنید و در زندگى آینده چه مسیرى را دنبال مى کنید. این حداقل شروع یک زندگى مستقل است. اگر دوستش دارید, فرداى زیبایى را برایش فراهم کنید که با گرماى دوستى هر دو, فردا زیباتر و خواستنى تر شود. به دوستى خود به گونه اى واقعى نه وهمى وفادار باشید.
هشیار و خوشبخت باشید.

خواهر س. ـ کهکیلویه و بویر احمد
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى!
متإسفانه گاهى اصرار و پافشارى والدین بر سنتها و تعصبات, موجب فشارهاى روانى در خانواده و بخصوص روى جوانان مى شود. البته اصرار آنها به قصد آزار فرزندانشان نیست, بلکه مى خواهند با تمسک به این روشها که برخى غلط مى باشد, فرزندان خود را از آسیبهاى اجتماعى حفظ کنند و دیگر توجه ندارند که ایجاد محدودیتهاى بیجا و غیر منطقى و در حصر نگه داشتن فرزندان, راه درست تربیت و حفظ آنها از مفاسد یا آسیبهاى اجتماعى نیست. شما که در آغاز زندگى هستید, از رنجى که متحمل مى شوید و تجارب علمى که مىآموزید, بدون آنکه دچار افراط و تفریط شوید, روشهاى تربیتى خوبى را براى فرزندان یا دیگران که به عنوان مربى با آنها سر و کار خواهید داشت, به کار گیرید.
در مورد احساس گناه از تماس تلفنى با نامزدتان, چون هر دو خانواده و هر دوى شما مسیر متعارف خواستگارى را طى کرده اید و هر دو قلبا قصد ازدواج دارید, از نظر شرعى مکاتبه یا صحبت کردن جهت اطلاع بیشتر از حالات روحى و افکار یکدیگر اشکالى ندارد. بى جهت خود را سرزنش یا احساس گناه نکنید. منتها چون هنوز ازدواج انجام نگرفته, از تماس حضورى بخصوص بدون اطلاع خانواده بپرهیزید, ولى ملاقات کردن با یکدیگر با اطلاع خانواده و در آن محیط محذورى ندارد. سعى کنید از زیرکى خود استفاده کنید و با نزدیک شدن به پدر از طریق احترام گذاشتن یا محبت کردن, با واسطه مادر مسإله ازدواج را به طرق غیر مستقیم مطرح نمایید که حداقل محرم یکدیگر باشید. تماسها در چارچوب خانواده باشد, تا آرامش روانى بیشترى داشته باشید. نگرانى پدر قابل درک است. او مى ترسد شما عقد یکدیگر شوید و طى مدتى که بتوانید زندگى مشترک را آغاز کنید, حوادث غیر مترقبه اى روى دهد و اسمى روى شما بماند, بدون آنکه ازدواج کرده باشید. بنابراین با درک احساس پدر, خواسته هاى خود را مطرح نمایید, ولى ابراز خواسته ها مصرانه نباشد که منجر به برخورد تندترى از جانب والدین باشد. همان گونه که ملایمت و پى گیرى در مورد خواستگارى و قبول کردن والدینتان یک نمونه از آن است.خوشبخت باشید.