گفتگو با خانم مینا قویدل

نویسنده


جوانى بزرگترها

این شماره:
گفتگو با خانم مینا قویدل ـ نقاش
ریحانه مولوى


 

این بار به سراغ یکى دیگر از زنان موفق کشورمان رفته ایم تا در رابطه با فعالیتها و موفقیت هایشان و همچنین دوران نوجوانى گفتگویى صمیمانه داشته باشیم. خانم ((مینا قویدل)) کارشناس ارشد نقاشى است و طراحى و نقاشى را در هنرستان ((کمال الملک)) فرا گرفته است. از جمله فعالیتهاى هنرى ایشان, تدریس طراحى و نقاشى در آموزشگاه ها و تدریس به صورت خصوصى مى باشد. وى مدرک کارشناسى خود را از دانشگاه ((الزهرا)) اخذ کرده و هم اکنون دانشجوى کارشناسى ارشد نقاشى مى باشد.
خانم قویدل کار تدریس را در دبیرستان ((وحدت)) و فرهنگسراى ((جوان)) شروع کرده و مسوول واحد تجسمى این فرهنگسرا مى باشد. در حال حاضر وى مسوول نگارخانه فرهنگسراى ((جوان)) و یا ((خاوران)) مى باشد.
لازم به ذکر است خانم قویدل تا به حال دو نمایشگاه انفرادى در ((گالرى سیحون)) و ((فرهنگسراى معرفت)) داشته و همچنین در هفت نمایشگاه گروهى در ((دانشگاه الزهرا)), ((نمایشگاه بین المللى تهران)), ((گالرى گلستان)), ((فرهنگسراى جوان)), ((مرکز گفتگوى تمدنها)) و ((فرهنگسراى ابن سینا)) شرکت کرده است.

O خانم قویدل, دوران نوجوانى معمولا پر از شور و امید به آینده است, شما در آن دوران چه آرزوها و خیال هایى داشتید که دلتان مى خواست وقتى بزرگتر شدید به آنها جامه عمل بپوشانید؟
ـ من از کودکى علاقه فراوانى به نقاشى داشتم و بهترین سرگرمى ام نقاشى بود. در آن دوران اولین جرقه فعالیت من با بازدید از یک نمایشگاه زده شد. آن زمان آرزوى تحصیلات عالى تا مدارج بالا را داشتم, همچنین دوست داشتم به محرومان خدمت کنم و به مناطقى که محرومان در آن زندگى مى کنند بروم.

O فکر مى کنید دوره نوجوانى, به خصوص براى دخترها, چه حساسیتهایى دارد و چگونه مى توان این احساسات را با منطق زندگى هماهنگ کرد؟
ـ مهمترین حساسیتهاى این دوران, بروز تغییرات اساسى در عواطف و احساسات و در نتیجه آن, تغییرات روحى است. بروز تغییرات اساسى در خواسته ها و نیازها, نیاز به عشق و دوست داشتن, نیاز به مورد پذیرش قرار گرفتن, نیاز به بروز عواطف و احساسات و نیاز به درک متقابل از ظرافتهاى خاص این دوران است.
در هماهنگ کردن این خواسته ها با منطق, خانواده, نقش اصلى و اساسى را دارد که مى تواند با گستردن چتر حمایت خود از بروز اختلالات عاطفى و روانى در آینده جوانان, جلوگیرى کند. همچنین درک شرایط روحى جوانان در دوران بلوغ, مانند احساس نیاز به تنهایى, نیاز به برقرارى ارتباط با همسالان خود و غیره از موارد اساسى این دوران است. همچنین مدارس نیز مى توانند با آموزشهاى لازم, جوانان را در طى این مسیر و عبور از بحرانهاى دوران جوانى یارى کنند.

O بین خواسته ها و آرزوهاى دوره نوجوانى با موقعیتى که در حال حاضر دارید, چقدر فاصله وجود دارد؟
ـ فاصله چندانى به لحاظ محتوا و زمینه این خواسته ها وجود ندارد. تنها تفاوت اساسى در نوع نگرش و دیدگاه هایم نسبت به آن زمان است.

O هنر به چه شکلى مى تواند در بلوغ انسان موثر واقع شود؟
ـ اگر مسیر آموزش هنر, مسیرى صحیح همراه با تحقیق و تفحص و نگاهى کمال گرا و عمیق باشد مى تواند در دوران بلوغ تإثیر بگذارد.
تحت تإثیر رنگها, نقشها, خطوط و ... روح به تعالى مى رسد و از مسیرى پر پیچ و خم و دشوار حرکت مى کند. در این میان همه پلیدیها و زشتیها را از روح دور مى کند و آنچه که از صافى ذهن مى گذرد, چیزى نیست جز خلوص, صداقت و شفافیت که در اثر یک هنرمند, کاملا متجلى خواهد شد و با ارزیابى یک اثر هنرى مى توان پى برد که هنرمند, چه مدارجى را طى نموده و به تکامل روحى لازم رسیده است یا خیر؟ حتى گاهى روند تکامل هم کاملا مشخص مى شود. زیرا تفاوت است بین یک هنرمند و شخصى که کار هنرى انجام مى دهد. هنرمند, شخصى است داراى روحى لطیف و حساس و اعمال و حرکات او همراه با پاىبندى به تعهدات و اصول اخلاقى و انسانى مى باشد. هنرآموز, مراحل ابتدایى رشد و تکامل روحى را شروع مى کند و در روند این تکامل, رشد مى کند, بالغ مى شود و در صورت دارا بودن توانایى هاى لازم, به تکامل روحى مى رسد.

O گرایش دختران نوجوان, بیشتر به کدام رشته مى باشد و فکر مى کنید چرا؟
ـ نقاشى, به دلیل استفاده از رنگها, خلق یک اثر هنرى و جذابیت آن.

O شما به عنوان یک استاد, چگونه مى توانید با هنرجویان جوان خود ارتباط برقرار کنید, طورى که آنها احساس نکنند فاصله اى بین شما و آنها وجود دارد؟
ـ ارتباط من با هنرجویانم, بیشتر یک ارتباط روحى است. وقتى روحها به هم گره خورد و قلبها به هم نزدیک شد, دیگر فاصله اى وجود ندارد. در بعضى موارد شاید نزدیک ترین دوست آنان به شمار مىآیم. کلاس درس من, تنها کلاس مبانى طراحى و رنگ و . .. نمى باشد, بلکه سعى مى کنم با زبان خاص جوانان, با آنها سخن بگویم. ساعتهایى از کلاس اختصاص به بحث و گفتگو پیرامون مسایل شخصى آنان دارد و ساعتهایى نیز با آنها در مورد معنویت و مسایل روحى صحبت مى کنم, زیرا اعتقاد دارم یک هنرجوى تجسمى در ابتدا باید در تکامل روح و روان خود بکوشد, روح را از زنگارهاى کینه, حسد و ... پاک کند و خالص و شفاف به دنیا نگاه کند و در مسیر این تکامل روحى, آموزش مبانى طراحى, رنگ و ... را هم ببیند و زمانى که روح شفاف شد, آماده پذیرش اصول علمى نیز خواهد بود.

O شما ـ در جایگاه یک هنرمند ـ چه توصیه اى براى دختران دارید و آنها چگونه مى توانند در زندگى خود از تجلیات هنر بهره مند شوند؟
ـ به نظر من نگاه بانوان کشور ما به خود باید نگاهى عمیق تر باشد. زن نیز حق رشد و تکامل روحى دارد و در بعضى موارد این حق از زنان گرفته شده است و وظایف کلیدى و کلیشه اى را براى او تعریف نموده اند. اما زن از ظریف ترین و حساس ترین آفریده هاى خداوند است. او با روح حساس و ظریف خود مى تواند نقش مهمى در تکامل روحى و شخصیتى دیگران داشته باشد. به شرط اینکه ابتدا خود این مراحل را طى کرده باشد. حتى هنرمندانه زیستن هم مى تواند از تجلیات هنر باشد. زنان مى توانند در کنار انجام وظایف مادرى, خانه دارى و ... به مطالعه, ورزش, شرکت در جلسات سخنرانى و غیره بپردازند و از تلف کردن وقت گران بهاى خود با گفت و گوهاى باطل و بى حاصل خوددارى کنند, زیرا زمان کم است و راه طولانى. در این راه آن کسى موفق است که وقت خود را عزیز شمارد و از پرداختن به امور باطل و بى اساس خوددارى کند. زنان و دختران جوان باید ببینند و بیندیشند که هدف از آفرینش انسان, طى مدارج و مراحل کمال و صعود روح است و تا رسیدن به پله هاى آخر این نردبان, راه درازى در پیش است و چقدر شیرین است که این راه با سربلندى, افتخار و بلندنظرى طى شود. کسى که در طول این مسیر, بلندنظر است همواره خود را در آغاز راه مى بیند و از پرداختن به امور باطل, خوددارى مى کند زیرا راه را طولانى مى بیند و زمان را بسیار کم. او به جاى رقابت با دیگران در امور روزمره, در طى مراحل رشد و کمال تلاش مى کند و این نگاهى هنرمندانه داشتن است به آفرینش, خلقت و انسانها.

O با تشکر از خانم قویدل که این فرصت را به ما دادند و از تإثیر رنگ, نقاشى و هنر در رشد و پویایى جوانان نکات ارزنده اى را متذکر شدند.