سن سن و دخترانش
سمیه سادات سیدپور ـ سن سن کاشان


روستاى ((سن سن)) در 36 کیلومترى شهر کاشان قرار دارد. در این روستا 442 خانواده زندگى مى کنند. قلعه هاى بسیارى در ((سن سن)) موجود است و همچنین یک کاروانسراى تاریخى شاه عباس در این روستا واقع است. مردم روستا بیشتر به کار کشاورزى مشغول هستند و محصولاتى چون گندم, جو, باقلا, گوجه فرنگى, بادام, انگور, آلوچه و پنبه کشت مى کنند. باغهاى بسیارى بر اثر خشک شدن چاههاى آب از بین رفته اند ولى به تازگى پس از هشت سال بىآبى دوباره چند چاه زده شده و مردم شروع به کاشت درختهاى میوه کرده اند و ((سن سن)) دوباره سرسبز شده است.
برخى خانواده ها نیز از طریق دامپرورى و قالى بافى و یا کار در کارخانجات فرش بافى کاشان, زندگى خود را مى چرخانند.
یک حسینیه, دو مسجد قدیمى و دو مسجد نوساز, شرکت تعاونى روستا, صندوق قرض الحسنه, شوراى اسلامى, شرکت تعاونى نفت, مخابرات, نهضت سوادآموزى, حمام, بهدارى, پایگاه بسیج, کتابخانه, مرکز پیش دبستانى, چهار مدرسه ابتدایى و راهنمایى دخترانه و پسرانه, دو مرغدارى و بیست دامدارى, از مراکز مهم این روستا مى باشند. البته مدارس پسرانه بزرگتر هستند و کلاسهاى بیشترى دارند, حتى سالن هم دارند ولى مدارس دخترانه امکانات کمترى دارند و حتى وسایل ورزشى نیز ندارند تا بتوانند در زنگ ورزش بازى کنند.
زنان روستا خیلى کم سواد هستند چون که قبلا مدارس دخترانه و پسرانه مشترک بود و بسیارى از خانواده ها از ورود دخترانشان به مدرسه جلوگیرى مى کردند. بیشتر زنان این روستا از طریق نهضت سوادآموزى باسواد شده اند. دختران هم بیشتر مشغول درس خواندن هستند و برخى مواقع در کارهاى کشاورزى و قالى بافى همراه زنان و مردان کار مى کنند.
در قدیم دختران بعد از 12 سالگى ازدواج مى کردند و خیلى زود بچه دار مى شدند ولى اکنون دختران مى توانند درس بخوانند و حق انتخاب همسر را نیز دارند. در حال حاضر نبود دبیرستان و پایگاه بسیج خواهران از مشکلات بزرگ دختران این روستاست. برخى از خانواده ها مخالف درس خواندن دخترانشان در شهر هستند. مثلا سال گذشته برف زیادى در روستا آمده بود و مینى بوس دخترانى که به دبیرستان مى رفتند به علت برف و لغزندگى جاده ها سر خورده و بعد از چند دور چرخیدن ایستاد و همین موجب زخمى شدن و شکستن سر و دست چند دختر شد. به همین خاطر خیلى از خانواده نگران فرزندانشان هستند. و حتى خود دختران هم از این وضع ناراضى مى باشند ولى به خاطر ساختن آینده شان مجبورند درس بخوانند.
عدم وجود پایگاه هم یکى دیگر از کمبودهاى دختران این روستاست. این روستا فقط یک پایگاه براى برادران دارد. یکى از خواهران روستا به نام خانم ((حسن پور)) که واقعا براى دختران روستا زحمت مى کشد به صورت شخصى اقدام به برپایى کلاسهاى هنرى در روستا مى کند. ایشان بهیار بهدارى است و علاوه بر این به مشکلات خانمها رسیدگى مى کند و حکم مشاور را هم براى آنها دارد.
خانم ((حسن پور)) یکى از اتاقهاى کوچک پایگاه برادران را تبدیل به پایگاه ((فضه)) براى خواهران کرده است ولى به علت کوچک بودن مکان مجبور است کلاسها را در جاهاى دیگرى مثل حسینیه, مسجد و منازل برگزار کند. کلاسها شامل آموزش قرآن, حفظ و روخوانى قرآن, خطاطى, گل چینى, قلاب بافى, مکرومه بافى و حتى کلاس والیبال است. والیبال ما با یکى از پایگاههاى شهر کاشان مسابقه داد و یکى از دختران, از پایگاه فضه سن سن نفر دوم شد. مربیان این کلاسها زنان خود روستا هستند و گاه نیز از شهر کاشان مىآیند. ضمنا خود پایگاه کلاسهاى آموزش نظامى هم مى گذارد که دختران بسیار از آنها استقبال مى کنند و کارت بسیج مى گیرند.
در اوقات فراغت هم دختران به کتابخانه مى روند. کتابخانه داراى 200 عضو مرد و 126 عضو زن است. از میان اعضاى زن, 12 نفر دانشجو هستند و 85 نفر دانشآموز و بقیه زنان خانه دار و نوسوادان مى باشند.
همچنین روستاى ما 13 شهید دارد. و یک نفر آزاده; شبهاى محرم اهالى به در خانه هاى خانواده شهدا مى روند و با ذکر نام آنها, یاد شهدا را گرامى مى دارند.