حضور زنان در توسعه فرهنگى کیش 1

نویسنده


حضور زنان در توسعه فرهنگى کیش
((قسمت اول))

منیژه آرمین


جزیره کیش مترادف است با تجارت و مرکز خرید; در حالى که مى توان به کیش نگاههاى دیگرى هم داشت.
اطراف کیش را دریایى زمردین احاطه کرده و از هر کجاى شهر, چند صد متر که جلو برویم به دریا مى رسیم. دریایى که به قولى, دومین جزیره مرجانى دنیاست. مرجانهایى که به راحتى در معرض چشم قرار مى گیرد و آکواریومى از ماهیهاى گوناگون در برابر ما قرار مى دهد و زمزمه جاودانه امواج که خستگى قیل و قال در شهرهاى بزرگ را از ذهن مى زداید. در دشتهاى کیش گله آهوان را مى شود دید که در خط افق که خاک را از آبى آسمان جدا مى کند, در حرکتند.
شب که مى شود, خیابان بندىهاى منظم و چراغانى شهر نیز در چشم انداز آسمان بنفش جلوه گرى مى کند; اما آنچه از نظر مسافرین و حتى گاه مهاجرین دور مانده است, مجموعه اى است که به جهت فعالیتهاى فرهنگى بر پا شده است:
در گوشه و کنار شهر, خانمها حضورى چشمگیر دارند. چه در عرصه داد و ستد و تجارت و چه در عرصه تبلیغات. مدیریت بعضى از رستورانهاى بسیار معروف جزیره را نیز خانمها به عهده دارند اما آنچه غریب و مهجور افتاده, مجموعه اى است فرهنگى که بیشترین فعالیت در این مکان به عهده خانمها است.

وارد کلاس معرق مى شویم:

در کیش, سازمانى به نام امور بانوان زیر نظر خانم مهناز امیرى وجود دارد که فعالیت فرهنگى متفاوتى دارد. بعد از طى چند پلکان وارد کلاس معرق مى شویم. خانم جلالى در این کلاس به تدریس مشغولند و دختران جوان مشغول کار معرقند. آنها از چوب, تابلوهایى زیبا مىآفرینند. خانم جلالى در مورد اهداف این کلاسها مى گویند:
در این کلاسها سعى مى کنیم به خصوص خانمها و دختران را که ممکن است در اینجا احساس غربت کنند, جمع کنیم تا با آموختن هنر, از احساس پوچى و بیهودگى جلوگیرى کنیم. من فکر مى کنم اگر خانمها فعال باشند, از افتادن در حلقه هاى ابتذال که مخصوص شهرهاى کوچک است, جلوگیرى مى شود. چون اینجا وقت زیاد است و خانمها اگر به فعالیت مفیدى نپردازند, در وادى غیبت و یا کنجکاوىهاى بیهوده در زندگى دیگران مى پردازند. همچنین سعى مى کنیم دختران جوانى را که با خانواده هاى خود مهاجرت کرده اند به این کلاسها جلب کنیم.

یک زن, در رس فعالیتهاى خودجوش مردمى

((خانم امیرى)), نامى است که چه از زبان مدیران و مسوولین کیش و چه از زبان خانواده هاى مهاجر و حتى بومى شنیده بودم; وقتى با چهره آرام ایشان روبه رو مى شوم به راستى تعجب مى کنم و از خود مى پرسم آیا این همان خانمى است که معروف است که به فعالیتهاى خودجوش و مردمى مى پردازد؟!

ـ خانم امیرى, از خودتان بگویید و اینکه فعالیت در کیش را از چه زمانى شروع کردید؟

ـ من بیست سال پیش به کیش آمدم, زمانى که اینجا نه آب شیرین داشت, نه تاکسى داشت و نه محل سکنى. اینجا فقط داراى چند ساختمان مستعمل بود که لانه پرندگان شده بود.
در واقع, جزیره کیش براى من حکم نوزادى را داشته که کم کم رشد کرده و به صورت امروزى در آمده است. اینجا, بیابانى بود که کم کم با تلاش هموطنانمان به این شکل در آمد. قبلا فرانسوىها, کارهاى ساختمانى کیش را انجام مى دادند و اداره امور اینجا به دستشان بود; حال مى بینیم که هموطنان ما و دولت جمهورى اسلامى اینجا را احیا کردند. جزیره را تبدیل به یک مرکز توریستى بسیار زیبا کردند که هم براى ایرانى ها و هم براى خارجى ها داراى جاذبه کافى است; به خصوص بعد از جنگ تحمیلى و مشکل بیکارى, من فکر مى کنم جزیره کیش نقش مهمى در اشتغال زایى داشته و فکر مى کنم در روند پیشرفت کشور موثر بوده و حتى سرعت آن بیش از حد انتظار بوده است. ما دو برنامه پنج ساله داشتیم که به جاى طى دوران ده ساله, در پنج سال انجام شد. حتى برنامه ریزهاى ما در فشار قرار گرفتند و به طرحهاى خود سرعت بخشیدند. به هر حال, آنچه هست براى من که از ابتدا اینجا را دیده ام, باعث خوشحالى است. بیابانى که تبدیل به چنین جاى جالبى شده, باعث افتخار ما است.
راستش را بخواهید کیش, در ابتدا تبعیدگاه ادارات محسوب مى شد.

ـ شما هم تبعید شده بودید؟

ـ من از سوى خودم تبعید شدم. چون به کارهاى سخت علاقه داشته و دارم. به همین دلیل این منطقه محروم و بکر را انتخاب کردم که خوشبختانه دیگر محروم نیست. من مدیر مالى ادارى بودم, به مدت ده سال. بعد مدیر پشتیبانى بودم و بعد مدیر داخلى سازمان. از هفت سال پیش, یعنى از نیمه دوم هفتاد و سه, دقیقا مهرماه بود و مقارن با تولد حضرت زینب سلام الله علیها که با آوردن نام خدا, کار فرهنگى را به صورت مستقل شروع کردیم. ما کار را با نام دفتر امور زنان و بیشتر در رابطه با خانواده ها شروع کردیم. بعدها, با استقبال خیلى خوب خانواده ها روبه رو شدیم و چون فعالیت این دفتر در آیین نامه هاى سازمان عمران کیش پیش بینى نشده بود, در نتیجه, مسوولین سازمان به این نتیجه رسیدند که این دفتر به عنوان فعالیتى مستقل به کارش ادامه دهد تا کارهایى که قرار است براى مردم و خانواده ها انجام شود ادامه یابد; چون آیین نامه ها و تشکیلات قانونى هر نهادى, مسایلى دارد که فقط در آن چارچوب مى تواند عمل کند. به این ترتیب موسسه امور زنان با تعریف فرهنگى, آموزشى و فعالیتهاى اقتصادى با مشارکت خانمها کارش را شروع کرد. یعنى در اساسنامه این تعریف وجود دارد و در حال حاضر تمام خانواده ها را تحت پوشش دارد و استقبال خوبى از برنامه ها مى شود. آمار کلاسهاى ما, آمار فعالیتهاى ما, نشان دهنده این استقبال مى باشد و این نشان مى دهد که مسیر درستى انتخاب کردیم و توانسته ایم خدمات خوبى به مردم بدهیم و مهمترین موفقیت ما این بوده که توانسته ایم اعتماد و اطمینان مردم را نسبت به این موسسه جلب کنیم و در حال حاضر جایگاه خوبى را در جامعه کیش داریم.
ما برنامه هاى تفریحى داریم براى خانمها, برنامه هاى مراسم مذهبى داریم. براى همه ایده ها, برنامه داریم و سعى مى کنیم آدمها را با سلیقه هاى مختلف جذب کنیم. در همه کارهایمان اهدافى را که در نظام جمهورى اسلامى هست در نظر داریم و سعى مى کنیم مردم را به آن سو سوق دهیم. فرضا هر هفته شبهاى جمعه در منطقه سفین که منطقه بومى نشین است, دعاى کمیل داریم, مسابقات قرآن را اجرا مى کنیم. سوالاتى را مطرح مى کنیم و از جوانان و خانمها مى خواهیم بروند تحقیق کنند و جواب سوالها را بدهند و به برندگان جوایز خوبى مى دهیم. تقریبا در طول سال بیش از صد سوال از قرآن در مىآوریم و از آنها مى خواهیم به تحقیق بپردازند. حفظ و قرائت قرآن داریم. در طول این چند سال به قدرى پیشرفت داشته ایم که بچه هاى سه چهار ساله که هنوز مدرسه نرفته اند, آیه هاى قرآن را حفظ مى کنند و مىآیند در مسابقات ما شرکت مى کنند و ما بهره معنوى بسیارى بردیم. برنامه هاى تفریحى براى خانمها مى گذاریم. کنسرتهایى که مخصوص خانمها است, مى گذاریم. به صورت اردو در داخل جزیره یا در خارج از جزیره مى گذاریم; چون به هر حال وقتى خانمها به صورت دسته جمعى به گردش مى روند, در واقع کمکى است به آقایان. چون ممکن است آقایان به دلیل درگیریهاى شغلى نتوانند خانمهایشان را به گردش ببرند; سعى مى کنیم این خلها را از میان ببریم. آقایان هم با اطمینان کامل خانواده هاى خود را به ما مى سپارند.
خود این دور هم جمع شدن ها باعث دوستیها و انس و الفتها مى شود. این معاشرتها, بخشى از اوقات فراغت را پر مى کند. خانمها را تشویق مى کنیم براى فعالیتهاى ورزشى; با گرفتن امکاناتى از مراکز ورزشى کیش. فعالیتهاى مشاوره اى برایشان داریم. همچنین براى اشتغال و کاریابى خانمها برنامه داریم که بسیار موفق بوده است. سال اول پانصد نفر داوطلب داشتیم. از میان پانصد نفر, پنجاه, شصت درصد مشغول به کار شدند. اینجا با فیلترهایى که براى انتخاب خانمها داریم, سعى مى کنیم روند خوبى داشته باشد. روزانه ما ده, بیست مسافر را داریم که مى گویند ما مى خواهیم کارى انجام دهیم. این کاریابى در واقع مبارزه اى است با آسیب پذیرىهاى اجتماعى خانمها.
کارهاى مشاوره اى روانپزشکى داریم که به صورت خصوصى و عمومى, در مدارس و در خانواده ها انجام مى شود.

ـ آیا مشاور دایمى در جزیره ندارید؟

ـ چرا داریم; اما سعى مى کنیم از اساتید فن در مشاوره استفاده کنیم. مسایل و مشکلات خانوادگى را جمع مى کنیم و به صورت مکاتبه اى مشاوره را انجام مى دهیم. اینها را در دفترچه هایى جمع مى کنیم و در اختیار خانواده ها مى گذاریم; چون بافت کیش جورى است که بیشتر مشکلات, تکرارى و مشابه است. به هر نحوى سعى مى کنیم به مشکلات مردم, به مسایل مردم توجه داشته باشیم و راهکار برایش پیدا کنیم و سعى مى کنیم همه اقشار را پوشش بدهیم. براى ما فرقى نمى کند که بى بضاعت باشند یا از موقعیت مالى خوبى برخوردار باشند. در منطقه سفین که از درآمد کمترى برخوردارند, همین فعالیتها را داریم و تقریبا به صورت رایگان است. الان در کارگاههاى گلیم بافى و قالى بافى که در آنجا داریم سى و پنج, شش نفر کارآموز داریم.

ـ معمولا مراجعین کلاسهاى شما چه کسانى هستند؟

ـ عده اى از مراجعین افراد بومى هستند, عده اى هم از خانواده هاى مهاجرین که به اینجا آمده اند; گاهى هم مسافران هستند. سعى کردیم تا مهد کودک هایى را در موسسه امور زنان ایجاد کنیم تا مانع فعالیت خانمهاى بچه دار نشویم.
دلمان مى خواهد خانمهایى که شوهرانشان اینجا مسوولیت دارند, احساس تنهایى نکنند و شوهران خود را تنها نگذارند, چون همین مسله باعث مشکلاتى مى شود. این یکى از مسایل جزیره بود که آقایان اینجا تنها مى ماندند و زن و بچه هایشان در شهرهاى دیگر ساکن بودند. همین مسایل و مشکلات اخلاقى, در اثر این فاصله به وجود مىآمد. حتى این فاصله موجب مى شد تا سردى و کدورت میان افراد خانواده به وجود بیاید. سعى ما بر این است که افراد خانواده کنار هم باشند و ضمنا خانمها به فعالیتهاى مفیدى بپردازند که اینجا دلگیر نشوند. سعى مى کنیم با علم روز کار کنیم و بهترین موقعیت را براى خانمها ایجاد کنیم. امیدواریم خداوند به ما کمک کند تا وظیفه اى را که در مقابل مردم داریم به خوبى انجام دهیم.

ـ با وجود فرهنگ دوگانه اى که به هر حال در چنین مکانهایى وجود دارد, شما چه تدابیرى اندیشیده اید؟ شما حدود بیست سال است اینجا هستید. ممکن است بگویید قبل را چگونه دیدید و حال را چگونه مى بینید؟

ـ البته خانواده هاى بومى و عرب, در حال حاضر تعدادشان کم نیست. وقتى من به اینجا آمدم متوجه فرهنگ خاص مردم اینجا شدم; از جمله اینکه خانمها اصلا از خانه بیرون نمىآمدند و این خودش باعث مسایل و مشکلاتى بود. آن وقت مشغول تماشاى کانالهاى تلویزیونى از کشورهاى اطراف بودند و اصلا از فرهنگ ایرانى دور بودند و این خودش یک خطر فرهنگى و حتى سیاسى بود. کم کم صدا و سیماى اینجا شروع کرد به رله کردن برنامه هاى تلویزیونى. اینها خودش کار خوبى بود. مسله دیگر عدم آشنایى آنها به زبان فارسى بود. تشویق کردیم بچه ها را به مهد کودک ها بیاورند, به مدارس بفرستند. حتى براى فعالیتهاى آموزشى, بچه هاى بومى را به رایگان مى پذیرفتیم. سعى مى کردیم با ایجاد جذابیت مخصوص خودشان و چیزهایى که به آن عقیده دارند و با فرهنگ خودشان وارد جمعشان شدیم. در حسینیه آنها وارد شدیم. الان, بیشتر برنامه هاى مذهبى ما در حسینیه آنها برگزار مى شود. ابتدا عکس العمل منفى نشان مى دادند و اجازه نمى دادند وارد محافلشان بشویم. با سیاستهاى خاصى وارد جمع آنها شدیم. برنامه هاى مذهبى شان را دست خودمان گرفتیم و سعى کردیم فرهنگها را به هم نزدیک کنیم. از اساتید بسیار قوى دعوت کردیم تا برنامه هاى مذهبى را اجرا کنند و امام جمعه محترم کیش نیز در این زمینه ما را کمک مى کرد. حالا به مرور, آنها با آغوش باز ما را مى پذیرند. حتى از ما دعوت مى کنند تا برنامه هاى مذهبى را با آنها هماهنگ کنیم. ماه محرم برنامه داریم, ماه رمضان برنامه داریم. با اسم مسابقه, فرهنگ اسلامى را اشاعه دادیم. با اسم قرائت قرآن و این مسایل, ما سعى کردیم آنها را علاقه مند کنیم. الان اگر در جمع مردم بومى وارد شوید, حس مى کنید با یک گروه ایرانى و هموطن روبه رو شده اید و این کار ما از سخت ترین کارهاى ما بود. الان, همین خانمها و دخترهایشان در کلاسهاى ما شرکت مى کنند. در مسابقات شرکت مى کنند. در اردوهاى تفریحى که مى گذاریم شرکت مى کنند و وقتى این عکس العملها را مى بینیم احساس شادى مى کنیم و فکر مى کنیم کارهاى ما ثمر خود را داده است. یکى دیگر از فعالیتهاى ما اشتغال زایى براى خانمها است. سعى مى کنیم براى کسانى که در جایگاه مناسبى هستند, کار مناسبى پیدا کنیم و آنها را وارد جمع خودمان کرده ایم و به اسم ایرانى و با فرهنگ ایرانى به ما پیوسته اند.

ـ من چند روز پیش که به اینجا آمدم وارد کلاس معرق شدم. خانم جلالى مشغول تدریس بودند. ممکن است در مورد این کلاسهاى هنرى بیشتر توضیح دهید.
ـ کلاسهاى هنرى ما, هم کلاسهاى سنتى هست و هم کلاسهاى مدرن. حتى کلاسهاى قالى بافى و گلیم بافى و قلمزنى و سرمه دوزى و پیله دوزى که از کارهاى اصیل ایرانى است. سعى مى کنیم طورى برنامه ها را قرار دهیم که از لحاظ استاد و از لحاظ شهریه جورى باشد که هنرآموزان را جلب کنیم. همچنین کلاسهاى دیگر مثل گل چینى و حجم سازى, نقاشى. هدف از برگزارى این کلاسها جذب افراد است. بزرگترین هنر ما جذب افراد است. همچنین اساتید ما کار فرهنگى مى کنند با خانواده ها. حتى گاهى خانواده ها به ما مراجعه مى کنند که پسرها و دخترهایشان مشکلاتى دارند; ما به آنها مى گوییم بچه هایتان را به کلاسهاى ما بفرستید و از همان طریق سعى مى کنیم مشکلات آنها را حل کنیم; بعد آنها مىآیند و از ما تشکر مى کنند و این بزرگترین پاداش ماست. ما کلاسهاى تقویتى داریم. الان کلاسهاى تقویتى جزیره زیر نظر ما است. قبلا مردم با صرف هزینه هاى سنگین, بچه هایشان را به کلاسهاى تقویتى مى فرستادند; ولى الان با گرفتن هزینه بسیار کم و با استفاده از بهترین مدرسان, این کار را انجام مى دهیم. الان شاهد هستیم بچه هایى که قبلا نمرات بسیار کم مى گرفتند, با آمدن به کلاسهاى تقویتى, نمرات خوبى را به دست آورده اند.

ـ به نظر من شما موفقیت خوبى داشته اید که فقط کسانى که خودشان کار فرهنگى انجام مى دهند متوجه آن مى شوند. راز موفقیت خود را چه مى دانید؟

ـ کار فرهنگى واقعا مشکل است. به خصوص در جایى که داراى فرهنگهاى مختلف است. به نظر من عشق و علاقه و گذاشتن وقت زیاد و اینکه یک مدیر خودش را مسوول بداند, خیلى مهم است. مدیر کسى نیست که کمتر کار کند و فقط نامه ها را امضا کند; در حالى که من بیست سال است که مدیریت داشته ام; همیشه از وقتم و از فکرم مایه گذاشتم. از هیچ قضیه اى نگذشته ام. حالا فکر مى کنم عنایت خداوند است و لطف مردم است که واقعا به من محبت مى کنند; ولى من خودم باز هم راضى نیستم. حالا درست نیست بگویم, اجرم از میان مى رود. همکاران شاهدند که گاهى تا ساعت سه بعد از نیمه شب اینجا مى مانم تا کارها را آماده کنم و به دست مجریان بدهم. شبانه روز روى کارم هستم. شاید عنایت پروردگار است, تا وقتى که کار هست من و همکارانم مى مانیم. آنها هم بدون چشمداشت, کمک مى کنند. تعطیلات براى ما مفهوم ندارد. براى آنکه برایشان جا افتاده که در خدمت مردم باشند. براى ما هر کس که مراجعه مى کند, محترم است. همیشه مى گویم فکر کنید خودتان آن طرف میز هستید نه این طرف میز. گاهى براى یک کاریابى ساده, ساعتها کار مى کنیم, حرف مى زنیم. یا براى اینکه خانواده ها را توجیه کنیم که چرا به این کلاسها مىآیند; مى گوییم وقتى کار مفیدى بکنید خلقتان خوش مى شود, وقتى همسرتان مىآید از او استقبال مى کنید و رفتار خوبى دارید. یا مى گوییم بچه هاى شما چقدر خوب است که به جاى اینکه در بازارها سرگردان شوند یا خداى نکرده جذب کارهاى ناشایست شوند, به کلاسهاى ما بیایند; آنها هم مىآیند. همکاران ما از دل و جان این کارها را انجام مى دهند. مى گوییم ارباب رجوع; یعنى مردم ارباب ما هستند و هدف ما باید خدمت کردن به این مردم باشد.

نقش یک خانم در توسعه اقتصادى کیش

یکى از خانمهاى فعال در زمینه مسایل اقتصادى, خانم حبیبى, مدیر بازرگانى سازمان منطقه آزاد کیش مى باشند. از ایشان خواهش مى کنم در مورد فعالیتهاى خود در منطقه آزاد کیش براى ما صحبت کنند:
خانم حبیبى: اول من از شما مى پرسم که آیا با خانم امیرى صحبت کرده اید؟ چون ایشان نقش مهمى در توسعه جزیره داشتند. ایشان, از اولین زنانى بودند که در جزیره نقش مدیریتى داشتند.
من از سال 73 که به اینجا آمدم, مدیر زنى در سازمان نبود به جز خانم امیرى. من به عنوان مدیر سرمایه گذارى آمدم. در آن موقع دو, سه ماهى بیشتر از شروع این برنامه نمى گذشت. مقررات و ضوابط, همه جدید بود. قوانین مدونى که بتوانیم به آن استناد کنیم, وجود نداشت. سازمان درآمدى نداشت, از بودجه دولت کمکى نداشت, از منابع نفت درصدى به اینجا داده نشد. سازمان مى بایست درآمد را خودش کسب کند و هر درآمدى را که کسب کرد, صرف آبادانى جزیره کرده است. درآمد سازمان, از فروش عوارض کارت سبز بوده است. یک مقدار از عوارضى که از ورود کالا به جزیره گرفته یا از محل درآمدهاى خودش به دست آورده است. ما شروع به فعالیت کردیم. از جمله واگذارى اراضى, چون کل اراضى به نام سازمان مى باشد. مشکلاتى در این زمینه وجود داشت; از جمله تفکیک سندها که اداره ثبت در اینجا نبود و در نتیجه قانونى گذرانده شد که ثبت املاک به خود سازمان واگذار شد و ما اکنون اداره ثبت اسناد را در سازمان داریم. بنابراین درآمدى که سازمان به دست مىآورد, از همین چند قلم بود که آن زمان, مدیر سرمایه گذارى سازمان من بودم. بعد از دو سال که اراضى جزیره واگذار شد, بخش خصوصى فعال شد. ساخت بازارها که از مهمترین کارها بود, شروع شد. بعد بخشهاى سیاحتى شروع به فعالیت کرد که به دنبال طرح استراتژى سیاحتى براى جزیره مطرح شد. در کنار اینها طبعا بخش خدماتى فعال شد. این بخشها که توسط بخش خصوصى اداره مى شد, مورد استقبال سازمان قرار گرفت. سازمان هم چون به بخش خصوصى بها مى داد, خودش را معطوف کرد به زیرساختها و زیربناها; براى اینکه این بخش بتواند فعال باشد و اکنون جزیره به صورتى در آمده که مى بینید و مى توانم مدعى باشم که در زمان کوتاهى که طى کرده, از آبادترین جزایرى است که در ایران وجود دارد.

ـ با توجه به اینکه حیطه کارى شما مسایل سرمایه گذارى است, سوال من این است که نقش خانمها را در این رابطه چگونه مى بینید؟

ـ خوشبختانه, ما در جزیره, سرمایه گذاران زن زیاد داریم. خانمهاى زیادى را به عنوان تجار داریم. کسانى که کارت بازرگانى دارند. در امر واردات, مستقیما فعالیت مى کنند و نقش خیلى خوبى در جزیره دارند. نقش خانمها در آبادى جزیره کاملا بارز است.

ـ ممکن است این نقشها را با جزییات بیشترى بیان بفرمایید؟

ـ غیر از مدیران مدارس, در حال حاضر, من مدیریت سرمایه گذارى را به عهده دارم و خانم امیرى که امور فرهنگى بانوان زیر نظر ایشان صورت مى گیرد.

ـ نگاه شما به عنوان خانم, در حیطه کارتان چیست؟

ـ تخصص من, اصولا برنامه ریزى است. به همین دلیل وقتى وارد اینجا شدم, چیزى که خیلى مورد نظرم بود همین برنامه ریزى بود. وقتى در زمینه اى برنامه ریزى وجود داشته باشد, مى شود خوب پیش رفت. من هم براى خودم برنامه هایى داشتم و فکر مى کنم موفقیتهایى هم داشته ام. همیشه فکر مى کردم خانمها مى توانند در کنار آقایان پیشرفت کنند. چون از نظر کارى, توان کارى, قدرت کارى, هوش و استعداد, چیزى کم ندارند, با همین طرز تفکر, توانسته ام همراه با آقایان پیش بروم و فکر مى کنم همه خانمها با این خودباورى مى توانند پیشرفت کنند. همان طور که اکنون در کشور معاون وزیر زن داریم و وکلاى زن داریم که مایه مباهات مى باشند.

ـ شما در چه مقاطعى کار کرده اید؟

ـ من اول مدیر سرمایه گذارى بودم. بعد مدتى تحلیلهاى اقتصادى را انجام مى دادم. مطالعه در زمینه مسایل اقتصادى مى کردم. در مورد افت و خیزهایى که از نظر اقتصادى در جزیره به وجود مىآمد. بعد, به واحد بازرگانى آمدم. همین تحلیلها به قسمت بازرگانى آمد. همچنین بخش پژوهشهاى بازرگانى و اقتصادى زیر نظر ما انجام مى شود.

ـ نحوه کار خودتان را چگونه مى بینید؟

ـ البته جزیره, قسمتى از کشور است. طبعا اگر رکودى در کشور وجود داشته باشد, در اینجا هم هست. البته ممکن است به شدت جاهاى دیگر نباشد ولى بالاخره متثر از ساختار اقتصادى کشور هست.

ـ آینده جزیره را چطور مى بینید؟

ـ افق آینده را خیلى روشن مى بینم. با سیاست گذارىهایى که انجام شده به خصوص سیاست گذارىهاى اخیر که در جهت فعال شدن شرکتهاى نفتى در این بخش است; در نتیجه ما باید خدماتى به آنها بدهیم که بتوانند فعالیتهایشان تقویت شود. این فعالیتها, آینده جزیره را فوق العاده روشن مى کند و من خیلى به آینده جزیره امیدوارم. من فکر مى کنم رونق جزیره در کل جزیره به صد در صد برسد.
ـ به عنوان یک خانم, آیا موانع و مشکلاتى بر سر راهتان بوده یا خیر؟
ـ واقعیت این است که در جزیره مشکلى نداشتم. همه حسن نیت داشتند و هدفشان آبادى جزیره بود. چون هدف مشترکى داشتیم, مشکل خاصى پیش نمىآمد.

در بهمن ماه سال 81 شاهد نمایشگاه صنایع دستى بانوان سراسر کشور در کیش هستیم
آقاى امامى در مورد فعالیتهاى نمایشگاهى در کیش مى گوید:
عمدتا فعالیتهاى ما یکى با بخش برگزارى نمایشگاهها و یکى با بخش برگزارى سمینارها است. همچنین همکارى ما با همایشهاى بازرگانى, یکى در بخش اطلاع رسانى و دیگرى ارائه خدمات بازرگانى است; هر کدام از اینها زمینه خاصى دارند و ما بیشتر به بخش نمایشگاه مى پردازیم.
برگزارى نمایشگاه, کارى کاملا تخصصى و فنى است. لازم است که حداقل از یک سال قبل برنامه ریزى نمایشگاه انجام شود. ما هم از اواخر سال گذشته, در صدد برآمدیم برنامه سال 81 را تنظیم کنیم. برنامه ها را جورى تنظیم کردیم که تا آخر سال دوازده نمایشگاه داشته باشیم.
نمایشگاههاى اینجا با تهران متفاوت است. در تهران, عموم مردم مى توانند از نمایشگاه بازدید کنند; اما در اینجا سعى مى کنیم نمایشگاههایى بگذاریم که مخاطب خاص داشته باشد. اینجا نمایشگاهها جنبه تخصصى دارد و در محیطى آرام برگزار مى شود و نتیجه و حاصل هم به دست مىآوریم. ما سعى مى کنیم تجار کشورهاى دیگر را دعوت کنیم. به خصوص حاشیه جنوبى خلیج فارس را دعوت مى کنیم تا بیایند و با بازرگانان ما مذاکره کنند و قرارداد ببندند.
از آقاى امامى در مورد نمایشگاههاى سال 81 مى پرسیم و ایشان اشاره مى کند به نمایشگاه هوایى, نمایشگاه وسایل ورزشى, نمایشگاه تجهیزات پزشکى و نمایشگاه صنایع غذایى و یکى از نمایشگاههاى مهم ما نمایشگاه صنایع دستى زنان است. این نمایشگاه, در ماه بهمن خواهد بود. من فکر مى کنم این نمایشگاه خیلى جالب باشد. بسیارى از این خانمها, این کارها را براى دل خودشان مى کنند و اصلا قصد فروش ندارند; ولى احتمالا این کارها ممکن است بازار هم پیدا کند و نیروى محرکى بشود براى عرضه این کارها. فکر مى کنم استعدادهاى خانمها شکوفا شود; امیدوارم خانمها استقبال و حمایت خوبى از نمایشگاه بکنند. در تهران گاهى چنین نمایشگاههایى گذاشته مى شود و بعضى از این کارها واقعا جنبه هنرى دارد. این کارها لطافت خاصى دارد و حس مى شود که با روحیه خوبى کار شده است.
یکى از خانمهاى خبرنگار مى پرسد: شما چه کمکهایى از نظر هزینه سفر به خانمهاى هنرمند شرکت کننده مى کنید؟
آقاى امامى مى گوید: ما سعى مى کنیم مخارج کمى را به آنها تحمیل کنیم. سعى مى کنیم کمکهاى مالى را از ارگانها بگیریم. من فکر مى کنم این کارها که در خانه انجام مى شود, مثل مینیاتور یا قلمزنى; این کارها خیلى فرق دارد با کارهایى که در بازار انجام مى شود. کارها یک مقدار رفته در جنبه هاى بازارى ولى من مى دیدم کارهایى که خانمها انجام مى دهند بسیار جالب است; چون این خانمها براى دل خودشان کار مى کنند و در این کارها, عشق وجود دارد. من مدت زیادى در شرکت فرش بودم. یک نمونه در ایلام دیدم که خیلى جالب بود. دو خواهر که تحصیلکرده هم بودند, قالیهایى مى بافتند که دستمزد آنها در عرض پنج ماه بیش از یک میلیون تومان آن هم در چند سال پیش, دستمزد مى گرفتند. در واقع, گویى روحى در این فرشها دمیده شده است و این مهم است. در تار و پود آن عشق, حس مى شود. مثلا کارى که با روحیه خوب انجام مى شده با کارى که با اوقات تلخى صورت مى گرفته, خیلى متفاوت است. مثلا یک قالى را مى بینیم که ایراد فنى دارد ولى همه مى گویند قشنگ است. معلوم مى شود خانمى که این کار را کرده, داراى روحیه خیلى خوبى بوده. معلوم مى شود مثلا آن خانم نامزد بوده و این فرش را براى جهیزیه خودش بافته است.
در صنایع دستى تکنیک در خدمت عشق است.
مى پرسیم: اطلاع رسانى شما براى این نمایشگاه به چه صورت است؟
آقاى امامى مى گوید: یک بخش از برنامه ما اطلاع رسانى است. از طریق مطبوعات و از طریق مجله هاى اختصاصى و انجمنهاى بانوان. همچنین از ((ان.جى.اNGO) (()ها استفاده مى کنیم. البته براى هر نمایشگاه مدیرى تعیین مى کنیم; آن مدیر براى خودش ستادى دارد و این ستاد خود عمل مى کند. حالا از نظر برگزارى به چه نتیجه اى برسند با تصمیم خود خانمها است.
اهداف این نمایشگاه, کشف استعدادها و تواناییها و همچنین میزان کارآیى انجمنهاى بانوان و نیز سازمانهاى غیر دولتى زنان مى باشد. در کنار این نمایشگاه صنایع دستى, همچنین هنرمندان مى توانند کارهاى خود را مثل مینیاتور یا سفال یا معرق به شکل زنده اجرا کنند; و نیز پیش بینى شده ارکسترى متشکل از بانوان نیز به اجراى موسیقى بپردازند.

خبرنگاران چینى زن, از مجله هایشان مى گویند و از نگاه دوباره اى که به زن ایرانى دارند
مطلع شدیم که چند خبرنگار چینى که سه نفر آنها خانم هستند, به کیش آمده اند. نشستى داریم با آنها در هتل شایان. خانمهایى که با علاقه و صمیمیت به سوالهاى ما جواب مى دهند. آقاى موسوى در ترجمه این مصاحبه به ما کمک کردند.

آقاى موسوى: در واقع هیتى که آمده, دعوتى است از سوى دولت جمهورى اسلامى در پکن. اینها از روزنامه ((مردم)) چین, بخش روابط بین الملل آمده اند. خانم شى از بخش روابط بین الملل از این روزنامه که روزنامه رسمى حزب کمونیست چین است آمده است. خانم لى پین و خانم رن لوت شان هم از بخش مطبوعات وابسته به وزارت امور خارجه چین آمده اند و نام نشریه شان ((دانستنى هاى جهان)) است که عمدتا تحلیلهاى سیاسى رویدادهاى مختلف دنیا را به عهده دارد. روزنامه هایى مثل روزنامه هاى مصور, دانستنى هاى جهان و یا روزنامه هایى در رابطه با نمایشگاههایى که وابسته به دولت هست, زیر نظر آنها است.
آقاى خوئن رییس هیت هستند. بنده هم در وزارت امور خارجه عضو میز چین وابسته به شرق آسیا هستم.

ـ آیا در چین نشریاتى مربوط به خانمها وجود دارد؟

ـ بله. ما مجله هاى زیادى در رابطه با زنان داریم حتى به زبان انگلیسى مجله اى را داریم. روزنامه و مجلات زنان چین زیر نظر بنیادى هست به نام بنیاد همبستگى زنان چین. اما مهمترین نشریه چین, روزنامه ((مردم)) است که تیراژ آن روزانه به یک میلیون تا دو میلیون مى رسد. همچنین روزنامه دانستنى هاى جهان از مهمترین روزنامه هاى چین مى باشد.

ـ نگاه شما به جزیره کیش و برداشت شما چگونه است؟

ـ ما مدت زمان کوتاهى است که در کیش هستیم. در واقع از پکن هم به ما این طور گفته اند که به پیشنهاد جناب آقاى خاتمى در رابطه با گفتگوى تمدنها از ما دعوت شده که به ایران بیاییم. این موضوع گفتگوى بین تمدنها, موضوعى است که در سازمان ملل هم مورد پذیرش قرار گرفته است. ما علاقه مند هستیم که در زمینه مطبوعات با هم تبادل نظر داشته باشیم; و ما آمده ایم تا از افکار جوانان ایران, از وضعیت اجتماعى ایران اطلاعاتى داشته باشیم.

ـ برداشت شما از سفر به ایران چه بوده است؟

ـ محیط ایران بسیار محیط آرام و مرتب است. مردم در یک جو بسیار ساکت و آرام و خوبى هستند.

ـ لطفا هدفهاى مطبوعات مربوط به نشریه هاى زنان در چین را بیان کنید.

ـ اهداف نشریات زنانه در چین, به چند منظور است. از جمله ارتقاى سطح فرهنگى زنان, دیگرى ایجاد بالندگى زنان در جامعه و یکى هم احقاق حقوق زنان در چین; به خصوص جامعه روستایى چین که به هشتصد, نهصد میلیون نفر مى رسد. نشریات زنانه سعى دارند زنان چین را به نوعى اعتدال و تفاهم در سطح خانواده هاى چینى برسانند. همچنین فرصتهایى براى ارتباط زنان چینى با زنان سایر کشورها.
در چین مجلات زنان, در استانهاى مختلف و به اشکال مختلف چاپ مى شود, حتى به شکل موضوعى هم مجلاتى داریم; مثلا مجله هایى که صرفا به رابطه مادران با فرزندان مى پردازد و یا بحث در مورد جایگاه مادران و نیز چگونگى تربیت فرزندان در خانواده. همچنین نشریه هایى داریم در مورد زنان کارگر که در کارخانه ها اشتغال دارند. به مسایل حقوقى آنها, به مسایل اجتماعى آنها و مسایل خانوادگى آنها پرداخته مى شود. از دیگر مسایلى که در نشریه هاى زنانه چین وجود دارد, بحث ازدواج, بحث طلاق و تربیت فرزندان مى باشد.

ـ نظر شما در مورد منطقه کیش چیست؟

ـ منطقه کیش به عنوان الگو و نمونه و نشان دهنده رشد اصلاحات و بازسازى اقتصادى کشور را مد نظر قرار داده; گرچه آب و هواى گرمى دارد اما نشان مى دهد که این منطقه نقش مهمى را از جهت اقتصادى در آینده ایران ایفا خواهد کرد. فعالیتهایى که در کیش انجام مى شود شبیه بعضى از مناطق تجارى ویژه اقتصادى چین است; به لحاظ موقعیت جغرافیایى هم شبیه به یکى از استانهاى معروف ما در جنوب چین به نام ((خینه)) مى باشد.

ـ از سفر خودتان در ایران به چه نتایجى رسیدید؟

ـ این سفر نوعى ارتباط در بخشهاى مطبوعاتى و در بسترهاى مختلف ایجاد مى کند. چون مردم دو کشور نسبت به هم اطلاعات زیادى ندارند. این سفر کمک مى کند که مردم دو کشور اطلاعات بیشترى نسبت به یکدیگر داشته باشند.

ـ نقش زنان ایران در جامعه و در خانواده را چگونه مى بینید؟

ـ حس کردیم زنان ایران در خانواده, داراى حقوق مساوى با مردان هستند و در جامعه مى توانند داراى شغل باشند و داراى حقوق اجتماعى هستند. ما سعى مى کنیم موقعیت فعلى زنان ایرانى را در جامعه بیان کنیم. خانمهاى ایرانى به دلیل پشتکار در فعالیتهاى اجتماعى و هم به لحاظ فرهیختگى شان و توانمندیهاى اجتماعى شان, نقش مهمى را در جامعه ایران دارند. آنچه برداشت ما بود که خانمهاى ایرانى فقط در خانه ها هستند, در این سفر متوجه شدیم اصلا این طور نیست و خانمها به عنوان نیروهاى قوى نیمى از جامعه ایفاى نقش مى کنند; ما در حال حاضر یک چنین برداشتى پیدا کردیم.
در این موقع خبرنگاران چینى مى پرسند که شما در مورد نشریه خود توضیح دهید. در مورد زمان و کیفیت آن.
ـ نام نشریه ما پیام زن است. به صورت ماهنامه انتشار مى یابد. بخشى از نشریه به مسایل تخصصى زنان مى پردازد و بخشى از آن مخاطب عام دارد. این مجله نیز با اهداف ارتقاى سطح فکرى زنان و طرح مسایل حقوقى آنها و معرفى زنانى که در عرصه فرهنگ و هنر و علم فعالیت مى کنند, مى پردازد و تعداد زیادى از زنان در این مجله مشغول به کار هستند.

دیدار از خانه علم کیش, خانه مطبوعات کیش, کتابخانه دیدارى شنیدارى, گفتگو با معاونت اجتماعى فرهنگى کیش, گزارش جشنواره هاى تابستانى کیش و پروژه توسعه حمل و نقل دریایى جزیره کیش را در بخش پایانى این گزارش در شماره بعد بازگو خواهیم کرد. ان شالله.