سلامت زنان در جهان


 

سلامت زنان در جهان

محمدمهدى بهداروند

مقدمه

با نظرى گذرا در مى یابیم که بیش از نصف جوامع بشرى را زنان تشکیل مى دهند. نظام آفرینش و اقتضاى خلقت چنان است که دوام و استمرار و بقاى نوع انسان وابسته به وجود توإم ((مرد و زن)) مى باشد و کمال وجودى هر یک از این دو به وسیله دیگرى کامل مى گردد, کفه هاى ترازوى تفوق و برترى هر یک از این دو بر دیگرى در سیر تکاملى تاریخ, فراز و نشیب هایى طى نموده و شاهد نوسانات فراوانى بوده است.
با ظهور آئین نجات بخش اسلام, ورق تازه اى در تاریخ زده شد و نظریات جدیدى در باره زنان به جهانیان عرضه گردید. پس از گسستن زنجیرهاى ذلت و برداشتن بارهاى سنگین که به نام حمایت از زنان در جوامع رایج بود, کلام الله مجید بدون کوچک ترین شک و شبهه اى با صداى رسا اعلام نمود:
((من عمل صالحا من ذکر إو إنثى و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه و لنجزینهم إجرهم بإحسن ما کانوا یعملون;
هر مومنى که کارهاى نیکو انجام دهد چه زن باشد چه مرد او را به حیات طیبه و زندگى پاک و پاکیزه زنده مى داریم و پاداش اعمال صالح او را خیلى بهتر از آنچه عمل کرده است به او مى دهیم.))(1)

بازتاب ناشناخته ماندن ابعاد وجودى زن

بى توجهى و ناشناخته ماندن ابعاد وجودى زن در خانواده و جامعه و به ویژه براى خود آنان سبب گردیده است که این گوهر گرانبها و پر ارزش در جایگاه واقعى خود قرار نگیرد و به بهترین وجه در جهت پیشرفت و تعالى خود و جامعه موثر عمل ننماید.

جایگاه زن در مکتب اسلام

در اسلام زنان براى جامعه انسانى در حکم منبع عاطفى و معنوى پر ارجى هستند که اگر جامعه در جهت رشد و اعتلاى خود از این سرچشمه هستى بخش استفاده به عمل نیاورد به جهت فقر عاطفى و معنوى به تدریج از محتواى انسانى خویش تهى شده و از ارزش هاى انسانى جامعه فاصله خواهد گرفت.
در سراسر جهان دست یافتن به سلامتى براى زنان نسبت به مردان بسیار مشکل تر است. با وجود آنکه پیشرفت هاى مهم علمى و فنآورى در برخى از زمینه ها انجام شده است و لیکن زنان زیادى از مرگ و میر قابل پیشگیرى رنج مى برند.

مشکلات زنان در ابعاد سلامت در جهان

در کشورهاى جهان سوم بسیارى از مسائل, عادات و سنت هاى فرهنگى منجر به افزایش سوء تغذیه و کم خونى در بین زنان مى گردد و براى برخى دیگر آبستنى و زایمان, مرگ زودرس را به همراه دارد.
با وجود آنکه آمار حاکى از طول عمر بیشتر زنان نسبت به مردان است ولیکن کیفیت زندگى آنان به گونه اى جدى دچار مشکل مى باشد. زنان به نسبت بیش از مردان دچار عوارض حاد, شرایط مزمن و معلولیت هاى طولانى مدت و کوتاه مدت مى گردند.

محورهاى مورد نظر در سلامت زنان

سلامت زنان تحت تإثیر عوامل بیولوژیک, روانى, اجتماعى, عاطفى, اقتصادى, فرهنگى و محیط زیست قرار مى گیرد و نتیجه پدیده اى است که از دوران جنینى شروع شده, سپس هر مرحله از آن (شیرخوارگى و کودکى, نوجوانى, جوانى, سال هاى بارورى و کهولت) بر روى مرحله قبلى بنا مى شود.
زنان در انجام مسئولیت جهت تإمین بهداشت و سلامت جامعه نقش مهم تر و موثرترى از مردان عهده دار هستند, زیرا آنان نه تنها مسئول سلامت خود مى باشند بلکه بیشترین مراقبت ها را براى سلامت و بهداشت خانواده خود انجام مى دهند, بنابراین چنانچه مشکلات اعم از سوء تغذیه, کار طاقت فرسا, زایمان هاى مکرر و دیگر مسائل فرهنگى و اجتماعى موثر بر سلامت آنها نادیده انگاشته شود, سلامتى خانواده آنان در کنار سلامتى خودشان دچار آسیب خواهد شد.
توجه به سلامت زنان علاوه بر این دلیل که تقریبا نیمى از جمعیت جهان را تشکیل مى دهند ناشى از این است که بر اساس تحقیقات سه دهه اخیر, وضعیت سلامت زنان تإثیر بسزایى بر سلامت فرزندان, خانواده, جامعه و محیط پیرامون آن دارد.
در ارتباط با مراقبت هاى بهداشتى اولیه, زنان به سه دلیل اهمیت ویژه اى دارند:
1ـ به عنوان افرادى که مستقیما در این مراقبت ها بهره مى برند.
2ـ به عنوان مادران و اعضاى خانواده.
3ـ به عنوان کارکنان خط مقدم بهداشت در خارج از منزل براى اینکه بتوان مرگ و میر زنان را در کشورهاى در حال توسعه کاهش داد, باید بر هر سه نقش فوق الذکر تإکید لازم به عمل آید.
على رغم اینکه دخترها با نوعى برترى بیولوژیک نسبت به پسرها به دنیا مىآیند که آنها را در برابر عفونت ها و سوء تغذیه مقاوم مى کند, این امتیاز طبیعى اغلب به دلیل رفتارهاى تغذیه اى متفاوت, فشارهاى بیش از حد ناشى از کار, فقدان آموزش کافى و رسمى و باردارىهاى زودرس و متعدد, از بین مى رود.
سلامت خود زن و بخصوص وضعیت تغذیه وى, نقش تعیین کننده و کلیدى در ارتباط با بقاى کودکش به ویژه در دوران نوزادى و در تمام طول مدت شیردهى دارد. موقعیت زن در خانواده که خود بستگى به درآمد, تحصیلات و سلامت او دارد, بر نحوه تقسیم غذا در خانواده و تصمیم گیرى در ارتباط با مراقبت هاى بهداشتى, تإثیر فوق العاده زیادى مى گذارد.

نقش وضعیت اقتصادى و اجتماعى

سهم بزرگى از مسئولیت تولید در جهان چه در خانواده و چه در جامعه به زنان تعلق دارد, علاوه بر وقتى که صرف کاشت و برداشت محصول, جمعآورى آب و سوخت مى نمایند و برابر آن مدت صرف مراحل مختلف آماده کردن مواد غذایى مى گردد. در آفریقا زنان 60 تا 90 درصد بار کشاورزى را به دوش مى کشند و در بنگلادش 90 درصد زنان به امر کشاورزى اشتغال دارند. در چین, کره جنوبى, مالزى و بسیارى دیگر از کشورهاى آسیاى جنوب شرقى, على رغم کمى دستمزد, زنان ستون فقرات بسیارى از صنایع جدید به حساب مىآیند.
18 الى 30 درصد خانواده ها در سطح جهان منحصرا توسط زنان اداره مى شوند و در خانواده هاى بى شمارى, کمک مالى مادر سهم عمده اى را به خود اختصاص مى دهد. متإسفانه این تلاش ها و کمک هاى اساسى غالبا فراموش شده و به حساب نمىآید. از طرف دیگر هر چند که زنان 13 نیروى انسانى رسمى کار را تشکیل مى دهند ولى عملا 23 کل ساعات کار به عهده آنان است و متإسفانه فقط 110 درآمدهاى دنیا به آنان اختصاص یافته و مالک کمتر از یک درصد اموال در سطح جهان هستند.
اگر چه وضعیت اجتماعى زنان در مقایسه با دهه هاى قبل پیشرفت قابل توجهى داشته اما فعالیت در نقش هاى کلیدى هنوز به سطح ایدهآلى نرسیده است. با این وصف مشاغل مدیریتى زنان در کلیه نقاط جهان رو به افزایش است.
به طور متوسط در سطح جهان 50 درصد معلمان در سطح ابتدایى, 31 درصد در سطح متوسطه و 26 درصد مدرسان در سطوح آموزشى بالاتر, زن هستند.
یکى از جنبه هاى سلامت اجتماعى زنان, سرپرستى خانواده ها توسط آن است. تعداد خانواده هاى تحت سرپرستى زنان و خانواده هایى که تنها از وجود یکى از والدین بهره مند هستند, رو به فزونى است. این خانواده ها از وضع نامطلوب اقتصادى رنج برده و افزایش تعداد آنها شرایط فقر را در کشورهاى در حال توسعه و توسعه یافته وخیم تر مى کند. در کشورى مثل بوتسوانا حدود 45 درصد, مالاوى 29 درصد, مراکش 16 درصد, لهستان 27 درصد, سودان 23 درصد, انگلستان 26 درصد و آمریکا 33 درصد گزارش شده است.

وضعیت آموزش زنان

آموزش و تحصیل به زنان آگاهى بیشتر, حق انتخاب بهتر و اعتماد به نفس بیشترى مى بخشد. ارزش و مقام او در نظر همسر, خانواده و جامعه بالاتر مى رود. باسواد بودن زن اولین قدم در پیشرفت وى در زمینه هاى گوناگون توسعه اجتماعى است.
فراگیرى سریع تر فنآورى و روش هاى جدید کارى, کسب توانایى بیان نظرات و ایده ها در مجامع عمومى, به کارگیرى و تنظیم صحیح بودجه خانواده, شرکت فعال تر در تصمیم گیرىهاى گوناگون خانواده از جمله تعداد فرزندان, زمان بچه دار شدن و نحوه مراقبت از کودکان و خود همه از پیامدهاى انکارناپذیر ارتقاى سطح سواد زنان هستند.
منظور از آموزش صرفا شرکت در دوره هاى رسمى و کلاس درس نیست. اگر چه زنان براى دستیابى به موقعیت هاى بهتر اجتماعى ناگزیر از گذراندن دوره هاى تحصیلى رسمى هستند اما آنچه اغلب زنان براى برخوردارى از سلامت بهتر بدان نیاز دارند, از طریق دیگر نیز قابل انتقال است.
در حال حاضر در کشورهاى رو به توسعه 65 درصد دخترها و 78 درصد پسرها در دوره آموزش ابتدایى شرکت مى کنند که به ترتیب 20 و 11 درصد بیشتر از دهه گذشته است. اگر چه ثبت نام در دوره هاى متوسط کمتر است و تنها 35 درصد از دخترها و 48 درصد از پسرها به این سطح از تحصیلات مى رسند, با این حال این ارقام 29 و 16 درصد بیشتر از دهه قبل است.

سلامت و بیمارى در دختران و زنان

دختران از زمان تولد از امتیاز بیولوژیک خاصى برخوردار هستند که آنها را در مقابل عفونت و سوء تغذیه مقاوم تر مى سازد. در بعضى از جوامع به دلیل مشکلات اجتماعى, اثر این امتیاز بیولوژیک از بین مى رود. فرق گذاردن بین دختر و پسر, فشار کار بیشتر بر زنان در داخل و خارج از منزل, تإمین نکردن نیازهاى خاص بهداشتى زنان بخصوص در سنین بارورى از جمله این مشکلات مى باشند.
در بعضى از نقاط دنیا که ارزش هاى اجتماعى, اقتصادى و فرهنگى آنان فرزندان پسر را ترجیح مى دهند, دختران از مراقبت کمترى برخوردار مى شوند.
مطالعه در بحرین, عمان و تونس نشان داده که طول مدت شیردهى براى نوزادان پسر طولانى تر از دختران است. برخى از مطالعات در آمریکاى لاتین نشان داده که تغذیه کمکى براى پسرها زودتر از دخترها شروع مى شود.
در مطالعه اى که توسط هیئت علوم و فنآورى براى توسعه بین المللى صورت گرفته, مشاهده شده است که على رغم اینکه در تحقیقات به عمل آمده, میزان بروز عفونت هاى حاد تنفسى در دخترها و پسرها تفاوت بسیار اندکى دارد (کمى در پسرها شایع تر است) اما در مراکز درمانى و بیمارستان ها مراجعه سرپایى و بسترى شدن پسرها بسیار بیشتر از دختران است. به عنوان مثال در پاکستان 74 درصد از موارد بسترى به دلیل عفونت تنفسى فوقانى و 66 درصد از موارد بسترى به دلیل عفونت تنفسى تحتانى را پسرها تشکیل مى دهند.
پتانسیل باردارى و تولید مثل, قبل از اینکه دختران از نظر جسمى و اجتماعى از بلوغ لازم برخوردار شوند فرا مى رسد. باردارى و بچه دار شدن در دوران بلوغ و بخصوص در اوایل این دوران, مخاطرات قابل ملاحظه اى را براى مادر و کودک به همراه دارد. از طرف دیگر آنهایى که زودتر بچه دار مى شوند, معمولا نهایتا فرزندان بیشتر و با فواصل زمانى کمتر پیدا مى کنند.
سالیانه بیش از نیم میلیون زن در سرتاسر جهان عمدتا به دلیل عوارض حاملگى و زایمان جان خود را از دست مى دهند. در کشورهاى رو به توسعه امید به زندگى هم براى مردان و هم براى زنان کوتاه تر از کشورهاى توسعه یافته است. و در کشورهاى رو به توسعه به طور متوسط طول عمر مردان 10 سال و طول عمر زنان 15 سال کوتاه تر است.
سلامت زنان در سنین 15 تا 45 سالگى عمدتا تحت تإثیر نقش بارورى و مادرى آنان است. در بیشتر نقاط دنیا زنان در قسمت عمده اى از این دوران یا حامله اند و یا شیر مى دهند. سلامت آنان در این مدت بر سلامت درازمدت خود و اعضاى خانواده و بخصوص کودکانشان اثر مى گذارد, در بنگلادش 63 درصد, پاکستان 52 درصد, سوریه 40 درصد و اندونزى 43 درصد از سنین بارورى زنان به حاملگى و شیردهى اختصاص دارد.
تنظیم خانواده نقش حیاتى در نجات جان ها و کیفیت زندگى زنان دارد. از طریق تنظیم خانواده مى توان از حاملگى هاى ناخواسته و سقطهاى غیر قانونى و خطرناک جلوگیرى نمود.
تنظیم خانواده مى تواند از ساعاتى که زنان روزانه به کار منزل و کودکان اختصاص مى دهند, بکاهد و انرژى و فرصت بیشترى براى فعالیت در عرصه هاى دیگر باقى گذارد, به علاوه راه اصلى پیشگیرى از مرگ و میر ناشى از حاملگى و زایمان در مادران, جلوگیرى از حاملگى هاى نابهنگام و ناخواسته است به همین دلیل برنامه هاى تنظیم خانواده علاوه بر پیامدهاى متعدد اجتماعى و اقتصادى مستقیما با جان و سلامت زنان ارتباط دارد.
اگر زمان وضع حمل برنامه ریزى و به نحو مناسب فاصله گذارى شده باشد و تعداد حاملگى ها محدود گردد, همه ساله از مرگ حدود 5/6 میلیون شیرخوار و 200000 مادر جلوگیرى مى شود. نباید فراموش کرد که حتى حاملگى هاى خواسته و مطلوب هم مى تواند براى مادر و کودک مشکلآفرین باشد.
حاملگى هاى ناخواسته بیانگر نیاز بیشتر زنان به دسترسى و آموزش راههاى کنترل جمعیت است. طبق مطالعات انجام شده در کشور نیز نزدیک به 40 درصد حاملگى ها ناخواسته هستند (زن, شوهر و یا هر دو) و به طور کلى 1 / 51 درصد از زوج ها از روش هاى مطمئن جلوگیرى از باردارى استفاده مى کنند.
اما در کنار پیشگیرى از مرگ و میر مادران باید امکانات لازم براى حاملگى و زایمان بدون خطر را نیز در سطح گسترده در اختیار زنان قرار داد. مرگ و میر مادران حتى ممکن است با بهبود وضع بهداشت عمومى و تغذیه زنان نیز کاهش عمده اى پیدا نکند.
بین 20 تا 45 درصد زنان سنین بارورى در کشورهاى در حال توسعه به طور معمول رژیم غذایى توصیه شده توسط سازمان جهانى بهداشت را که حاوى 2250 کالرى است, مصرف نمى کنند. در یک برآورد کلى بیشتر از 500 میلیون نفر از جمعیت جهان به سوء تغذیه دچار هستند.
نکته اینجاست که اغلب اوقات زنان آخر از همه و کمتر از همه مى خورند و سعى در برآورد نیازهاى افراد دیگر خانواده قبل از خود هستند.
کم خونى ناشى از سوء تغذیه و فقر آهن در بیشتر از 40 درصد زنان کشورهاى رو به توسعه دیده مى شود. در دوران کودکى, در صورت وقوع سوء تغذیه به هر دلیل که باشد و از جمله تبعیض بین دختر و پسر در خانواده, این امر موجب محدودیت رشد و کاهش وزن زنان شده و جثه نحیف مادر اغلب به کمى وزن نوزاد در زمان تولد منجر مى شود و حلقه معیوبى تشکیل مى گردد. نیازهاى غذایى در دوران شیردهى مساوى و یا بیشتر از زمان باردارى است. نیمى از زنان جهان در همه سنین و دو سوم آنان در دوران باردارى کم خون بوده و در نتیجه ضعیف و مستعد بیمار شدن هستند. البته این مطلب درست است که بسیارى از مردان و پسران هم دچار سوء تغذیه هستند ولى بالاتر بودن موقعیت جنس مذکر, اغلب موجب مى شود که آنها هم اول غذا بخورند و هم بهترین قسمت غذا را تناول کنند.
على رغم تصور عمومى که براى زنان خانه دار خطرات ناشى از عوامل محیطى را ناچیز مى شمارند, مشکلات ناشى از دود آشپزى آنها را در معرض خطر ابتلا به برونشیت مزمن و بیمارىهاى وخیم قرار مى دهند. در گزارشى از سوى گروه تحقیق سازمان جهانى بهداشت آمده که استنشاق ماده سرطان زاى بنزو ـ آ ـ پیرن توسط زنانى که در اتاق هاى دربسته بر روى آتش هاى روباز آشپزى مى کنند, به گونه اى است که مى توان آن را معادل با کشیدن 20 بسته سیگار در روز دانست. مسئول برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد مى گوید:
((قرار گرفتن در معرض دود و گازهاى سمى ناشى از آشپزى, احتمالا شایع ترین عامل شغلى تهدیدکننده سلامت است که تا به حال شناخته شده است.))
عدم استفاده صحیح از فنآورى مناسب در امور روزمره خانواده ها در مرحله اول تهدیدکننده سلامت زنان جامعه است. وسائل بسیار ساده اى که هزینه چندانى در بر ندارند از ساعات کار طاقت فرساى روزانه میلیون ها زن مى کاهد و وقت و انرژى بیشترى در اختیار کارهاى سازنده تر قرار مى دهد. جمعآورى آب و چوب در اغلب مناطق روستایى بر عهده زنان است و حمل اشیإ سنگین, یکى دیگر از خطرات تهدیدکننده سلامت جسمانى آنان است.
اگر چه سرطان شایع ترین علت مرگ و میر انسان نیست ولى به دلیل ماهیت ناشناخته آن همواره توجه جامعه پزشکى را به خود جلب کرده است. به علاوه با دقت در الگوى توزیع مرگ و میر ناشى از سرطان ها در گروههاى مختلف مى توان منشإ علل به وجود آورنده آنها را به دست آورد. از جمله مى توان به افزایش شیوع سرطان ریه در زنان اشاره کرد که عمدتا در کشورهاى توسعه یافته اتفاق مى افتد.
از جمله مشکلات شایع دیگر در زنان, بیمارىهاى روانى گوناگون هستند که وضعیت نامطلوب بهداشت روانى و روابط ناسالم اجتماعى از عوامل مهم ایجاد و تشدید آنها به شمار مى روند. رفتارهاى خشونتآمیز و نامطلوب در خانواده و جامعه از جمله عوامل تشدیدکننده این بیمارىها به شمار مى روند.

اصلاح وضع سلامت زنان و کودکان

اصلاح وضع سلامت کودکان و زنان بدون توجه کافى به وضع اجتماعى ـ اقتصادى, وضعیت سلامت و فشار کار و فعالیت هاى روزانه آنان توفیقى نخواهد داشت. دو عامل بسیار اساسى مراقبت هاى بهداشتى اولیه یعنى مشارکت مردم و همکارىهاى بین بخش, حیاتى است.
در حالى که شرایط و وضعیت زنان بسیار متفاوت است, بیشتر برنامه هاى مراقبت هاى بهداشتى اولیه باید ابعاد زیر را شامل گردند:
1ـ تلاش براى اصلاح وضعیت تغذیه زنان و دختران
2ـ تنظیم خانواده براى تإخیر در اولین حاملگى, براى فاصله گذارى بین حاملگى ها, محدود کردن تعداد حاملگى ها و جلوگیرى از حاملگى هاى ناخواسته و در سن بالا
3ـ اقدامات لازم جهت جلوگیرى از خشونت و سایر اشکال آزار جسمى
علاوه بر تقویت و حمایت از برنامه هاى مناسب, خدمات بهداشتى باید بیشتر در جهت نیازهاى زنان باشد, و بیشتر از زنان جهت ارائه خدمات بهداشتى استفاده شود.
همکارى بین بخش جهت افزایش نام نویسى دختران در مدارس, افزایش آموزش زنان بالغ و افزایش امکان اشتغال زنان ضرورى است. براى اینکه زنان بتوانند از کودکان خویش بهتر مراقبت کنند و قادر باشند از خدمات بهداشتى ارائه شده جهت خانواده بیشتر استفاده کنند, باید از فشار کارهاى آنها در منزل کاسته شود و از وقت زیادى که صرف تهیه مواد غذایى, آب و سوخت مى کنند نجات یابند, تنظیم خانواده را هم به دو جهت, یکى به واسطه اثرات فیزیولوژیک آن و دیگرى به خاطر اینکه زنان فرصت تحصیل و پرداختن به مشاغل خود را داشته باشند, باید امکان پذیر ساخت.
در عمل مشخص شده است که بهبود وضع بهداشت و سلامت دختران جوان در گرو ارتقا و بهبود بخشیدن شرایط عمومى اجتماعى و اقتصادى بانوان است. از طریق تبلیغات لازم و فراگیر باید این مسئله را روشن کرد که تبعیض در امر تغذیه و موقعیت پایین اجتماعى را براى کل جامعه به دنبال خواهد داشت. مهم تر از همه اینکه مشارکت کامل زنان به عنوان برنامه ریز, مجرى و ارزیاب جهت بهبود کیفى وضعیت موجود امرى اساسى مى باشد.

فهرست منابع:
1. World Health Organization, Women,s Health: Across age and frontier, Geneva, 1992.
2. Smyke,P Women & Health, London, Zed book, 1991.
3. Unicef, Progress of nations, 1993.
4. Unicef, Progress of nations, 1994.
5. Malekafzali, H, the health situayion of mother,s and children in I.R. IRAN., Tehran, 1992.
6. Child to child trust, children for Health, 1993.
7. UN the World,s Women, trends and Statistics, 1970 _ 1990 _ Newyourk 1991.
8. Sivard, R,L. Women, ... aWorld Survey, Washington D.c 1985.
9. Women. Health and Development, Progress report by the Director General, EB 87122, December 1990. Who, Geneva.
10. Women and health, information for Action, Issue Paper, World Federation of Public Health Asscociations, Geneva, Switzerland, 1986.
11. Health implications of sex Discrimination in childhood, Who/UNICEF/FHE 80.2 Geneva 1986.
12. Preventing materrnal deaths, Edited by Royston E., Armstrang, Who, Geneva 1989.
13. Women, Health and development, a report by the Director General, Who Geneva, 1985.
14. اسدپور, صمد, برنامه هاى جمعیت و تنظیم خانواده, 1372.
15. نتایج تحقیق ملى در مورد تنظیم خانواده, اداره کل بهداشت خانواده و مدارس 1372.
1ـ سوره نحل, آیه 97.