گفتگو با زهره نفیسی

نویسنده


 

این شماره گفتگو با خانم زهره نفیسى ـ مدرس

مریم یعقوبى

خانم زهره ((نفیسى)) متولد شهر همدان مى باشد. ایشان تدریس زبان انگلیسى پیش دانشگاهى و عمومى را از سال 69 با دانشگاه آزاد اسلامى در واحد جنوب و شمال تهران آغاز کرد و سپس با تدریس در دانشگاه الزهرا به کار خود ادامه داد. در حال حاضر خانم ((نفیسى)) عضو هیئت علمى گروه زبان انگلیسى دانشگاه الزهرا مى باشد و تإلیفاتى چند نیز در زمینه رشته تدریس خود انجام داده است.

O در ابتدا خود و خانواده تان را براى خوانندگان این بخش معرفى کنید.

ـ پدرم دکتراى روانشناسى صنعتى دارد و مادرم دیپلمه و خانه دار است. فرزند ارشد خانواده هستم. برادرم ((حمیدرضا)) کارشناسى ارشد رشته مخابرات را دارد و خواهرم ((ناهید)), متخصص جراحى عمومى مى باشد. ((نفیسه)) هم لیسانس میکروبیولوژى است. به لطف و عنایت الهى روابط بین اعضاى خانواده بسیار صمیمى و یکرنگ است و همه موفقیت هاى خود را مدیون اخلاق بسیار خوب پدر و مادرمان مى دانیم. همین یکدلى و فداکارى آنها باعث شده است تا همه اعضاى خانواده با هم دوست و صمیمى باشیم.

O سوال بعدى ما در مورد دوران نوجوانى شماست و آرزوهایى که آن وقت ها داشتید.

ـ من هم مثل همه نوجوانان آرمان گرا و ایدهآل طلب بودم. از همان وقت به تحصیل در دانشگاه فکر مى کردم که در آن دوران با حسینیه ارشاد و دکتر شریعتى آشنا شدم. به خوبى به یاد دارم که نمایشگاه نقاشى کودکان و همچنین نمایشگاه کتابى در حسینیه ارشاد برپا بود; من هم کلاس اول راهنمایى بودم که همراه خاله ام به آنجا رفتیم و مجموعه کتاب هاى ((قصه هاى خوب براى بچه هاى خوب)) را خریدیم. با خواندن آن کتاب ها, عشق به مطالعه و کتابخوانى در من شکوفا شد و بعدها هم به کتاب هاى دکتر شریعتى علاقه مند گشتم. هر چند بسیارى از کتاب هاى ایشان از طرف ساواک ممنوعه اعلام شده بود, اما من از طریق خاله و دایى ام که یک مبارز سیاسى بود و رژیم شاه بعدها او را زندانى کرد, این کتاب ها را تهیه و مطالعه مى کردم. از همان نوجوانى با اسم امام خمینى و اهداف ایشان آشنا شدم و آرزویم شد سرنگونى رژیم شاهنشاهى و پیروزى اسلام.

O حال از تحصیلات و علاقه مندىتان نسبت به زبان انگلیسى بگویید.

ـ وقتى پدرم براى تحصیل در رشته دکتراى روانشناسى عازم آمریکا شد, من کلاس اول دبستان بودم. همه ما سه سال در شهر ((ایندیانا پلیس)) اقامت کردیم. طبیعتا تکلم زبان انگلیسى من از همان ابتدا خوب بود. این علاقه را در خودم حفظ کردم تا اینکه بعدها در کنکور شرکت کردم و قبول شدم. با پیروزى انقلاب اسلامى و بسته شدن دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگى, به کلاس هاى عقیدتى سیاسى در باشگاه معلمان رفتم و مشغول به تحصیل شدم. مطالعه جامع المقدمات, تاریخ سیاسى اسلام و همچنین تاریخ تحلیلى اسلام و ... از جمله وظایف من در آن دوره بود. با باز شدن دانشگاهها پس از انقلاب, کنکور داده و در رشته دبیرى زبان انگلیسى مراکز تربیت معلم مشغول به تحصیل شدم. چند سال در مناطق محروم تدریس کردم, دوران هایى که بسیار سخت و در عین حال شیرین و پربار بود.
بعد از آن بارى دیگر کنکور داده و در رشته مترجمى انگلیسى قبول شده و به تحصیلاتم ادامه دادم. در همین دوران همسرم که در امتحان اعزام دانشجو به خارج از کشور شرکت کرده و پذیرفته شده بود, باید به اسکاتلند مى رفت, لذا هر دو به این کشور رفتیم و من تحصیلاتم را در رشته زبان انگلیسى در اسکاتلند ادامه دادم. پس از آن در مقطع کارشناسى ارشد پذیرفته شده و درسم را با موفقیت در این دوره نیز به اتمام رساندم. سپس نوبت مقطع دکترا بود, اما چون همسرم تحصیلاتش تمام شده بود باید به ایران بازمى گشتیم. لذا ادامه تحصیل در دوره دکترا برایم میسر نشد.

O سفرهاى متوالى به کشورهاى خارجى, چه تجاربى را براى شما در پى داشت؟

ـ براى شرکت در کنگره علمى بین المللى همراه با همسرم به آلمان رفتیم و سپس براى شرکت در کنگره هاى مختلف به کشورهاى هلند, ایتالیا, فرانسه, اتریش, یونان و اسپانیا رفتم. البته سفرى به عربستان, سوریه, لبنان, مالزى, سنگاپور و دبى هم داشته ام. سفر به این کشورها باعث آشنایى من با فرهنگ و تمدن و همچنین نحوه زندگى ملت هاى مختلف مى شد. این سفرها دایره اطلاعات آدمى را افزایش مى دهد و دید او را نسبت به دیگران بازتر مى کند.

O در آن کشورها ارتباطتان با دیگر هموطن هاى خودتان چطور بود؟ آیا سعى مى کردید که فرهنگ ایرانى و اسلامى را به دیگر ملیت ها نیز منتقل کنید؟

ـ دورى از خانواده و کشور و همچنین انبوه درس ها آدم را در خارج از کشور زیر فشار قرار مى دهد. من براى جبران این دلتنگى ها و کمتر شدن تإثیر فرهنگ غرب بر خانواده سعى مى کردم به طور دائمى در مراسم دعاى کمیل و مراسم عبادى سیاسى که هر هفته برگزار مى شد, شرکت کنم.
سال 64 تا 68, زمانى که در ((گلاسکو)) زندگى مى کردیم, به همت دانشجویان ایرانى ساختمان بزرگى خریدیم و آنجا را تبدیل به حسینیه کردیم. ((حسینیه الهدى)) محل جمع شدن خانواده هاى ایرانى و تبادل نظرات فرهنگى, عبادى و سیاسى ایران و جهان بود. برادران و خواهران مسلمان پاکستانى و عرب نیز در این جلسات پربار ما شرکت مى کردند.
در ایام ماه مبارک رمضان نیز هر شب به همت برادران دانشجو افطارى تهیه شده و همه در آن حسینیه افطارى میل مى کردند. در این یک ماه, تمامى خانم ها مهمان آقایان بودند چون از خرید مواد غذایى گرفته تا تهیه آن و سپس شستن ظروف و نظافت آشپزخانه, همه به عهده آقایان بود.
در اعیاد مختلف مثل عید فطر, قربان و غدیر و همچنین عید نوروز مراسمى در حسینیه برگزار مى کردیم.

O برخورد مردم در خارج از ایران با شما چطور بود؟

ـ مثلا در مدتى که در ایتالیا زندگى مى کردیم, در تابستان گرم و دم کرده ((میلان)), خانم و آقایى جلوى من و دختر نه ساله ام را که حجاب داشت, گرفتند و از سر دلسوزى و با عصبانیت و پرخاش به من گفتند که چرا به دخترم ظلم مى کنم و در آن گرماى وحشتناک او را مجبور به پوشیدن لباس بلند و روسرى مى کنم.

O در آن دوران حس نمى کردید که اگر خارج از کشور به زندگى تان ادامه دهید, موفق تر خواهید بود؟

ـ همه ما در مقابل کشور و ملت شهیدپرور ایران مسئولیم. اگر تمامى تحصیل کرده ها از بازگشت به کشور خوددارى کنند چه کسى به رفع مسائل و مشکلات مردم ایران خواهد پرداخت. ما در مقابل آب و خاکى که در آن ریشه کرده ایم مسئولیم. هدف ما از بازگشت به کشور به خاطر ایفاى تعهد و وظیفه دینى و ملى است که به عهده هر فرد مسلمان ایرانى گذاشته شده است.

O همسرتان طى این مدت در چه رشته اى تخصص گرفتند؟

ـ همسرم دکتر سیروس زینلى, در زمان انقلاب در آمریکا مشغول به تحصیل بودند که به علت فعالیت هاى سیاسى به نفع انقلاب اسلامى از آنجا اخراج شدند. سپس ما به دست مبارک امام خمینى(ره) و در منزل ایشان در جماران عقد شدیم که زیباترین خاطره زندگى من مى باشد.
تخصص همسرم نیز ژنتیک انسانى است و در حال حاضر علاوه بر تدریس در انستیتو پاستور تهران مشغول فعالیت هاى تحقیقى مى باشد.
هنگام ازدواج نیز مهم ترین معیارم داشتن ایمان, تعهد و تحصیلات بود. هرگز به مسائل مادى و طبقاتى فکر نمى کردم.

O در حال حاضر پس از پشت سر گذاشتن سال هاى تحصیل و تدریس چه ضرورتى در آموزش زبان انگلیسى براى جوانان مى بینید؟

ـ با توجه به اهمیت زبان انگلیسى به عنوان زبان بین المللى, زبان علوم تخصصى, زبان کنگره هاى علمى بین المللى و همچنین ضرورت استفاده از رایانه, عصر ارتباطات, دهکده جهانى و کوتاه شدن فواصل بین کشورها و سهولت ارتباط بین ملت ها, براى هر کس و مخصوصا دانشجویان لازم است که به انگلیسى مسلط باشند تا بتوانند در رشته تحصیلى خود موفق عمل کنند و از آخرین دستاوردهاى علمى باخبر شوند.
براى یادگیرى رایانه نیز تسلط به زبان انگلیسى ضرورى مى باشد. وقت و هزینه اى که صرف یادگیرى انگلیسى مى شود ارزش سرمایه گذارى را دارد, چون در پیشرفت شغلى و تحصیلى افراد موثر مى باشد.

O به نظرتان مشکلات کنونى آموزش رشته زبان انگلیسى در ایران چیست؟

ـ درس زبان بیگانه باید از دوران دبستان و راهنمایى جدى گرفته شود. اما متإسفانه به دلیل کمى وقت و گاه بى توجهى دبیران, دانشآموزان نیز این درس را جدى نمى گیرند و ضرورت آن را حس نمى کنند. به همین دلیل ما در دانشگاه با دانشجویانى مواجه مى شویم که دانش آنها از انگلیسى بسیار ابتدایى است.
لازم است زمان شروع این زبان از سال هاى آخر دوره ابتدایى باشد و در کنار آن همکاران محترم آموزش و پرورش نیز کلاس هاى آموزش ضمن خدمت داشته باشند تا با آخرین دستاوردهاى علمى در زمینه آموزش زبان, آشنا شوند.

O شما به شخصه چه قدمى در راه آموزش بهتر و تدریس این زبان برداشته اید؟

ـ موضوع پایان نامه من در دوره کارشناسى ((فواید استفاده از ویدئو در کلاس هاى آموزش انگلیسى)) بود. تز کارشناسى ارشدم هم ((مقایسه و بررسى واژه شناسى در فارسى و انگلیسى)) بود. همچنین چند جزوه درسى در زمینه ((تکنیک هاى مختلف خواندن انگلیسى)) و نیز ((زبان پیش دانشگاهى براى رشته هاى مختلف)) تإلیف کرده ام.
چندین تحقیق نیز در زمینه دیسلکسیا (نارساخوانى و ناتوان نویسى) انجام داده و نتیجه تحقیقاتم را در سه کنگره بین المللى ارائه داده ام. از دیگر مقالات تحقیقى ام ((مشکلات املایى انگلیسى زبانآموزان ایرانى)) بود که در مجله علمى دانشگاه ((آستاراخان)) روسیه چاپ شد.
همچنین در اولین کنگره بین المللى مطالعات خاورمیانه که در آلمان برگزار شد, مقاله اى تحت عنوان ((نقش فزاینده بانوان در عرصه هاى فرهنگى, علمى, سیاسى و اجتماعى در ایران اسلامى)) ارائه دادم.
در همین اسفندماه نیز مقاله اى در زمینه ((چند زبانى و مشکل دیسلکسیا)) در دومین کنگره بین المللى علوم شناختى, ارائه داده ام. امیدوارم در کل بتوانم با این تحقیقات به سهم خودم در آموزش درست این زبان انجام وظیفه کرده باشم.

O سوال بعدى ما, اطلاع از نظرات شما از وضعیت کنونى دختران و زنان ایرانى است, چه پیشنهاد سازنده اى براى این قشر دارید؟

ـ خوشبختانه در سال هاى اخیر نسبت به گذشته, بانوان به حقوق خود بیشتر آشنایى پیدا کرده و در راه احقاق آن تلاش مى کنند. دولت محترم و مجلس نیز با عنایت به مسائل و مشکلات بانوان موضع بسیار دلسوزانه اى اتخاذ کرده و قوانین به سمت و سوى جبران کاستى هاى گذشته پیش مى رود. مسلما با رعایت قوانین اسلامى آینده روشن ترى پیش روى بانوان مى باشد.
تنها توصیه من به دختران جوان و دانشجویان عزیز این است که با خواندن کتاب هاى مختلف مذهبى, تاریخى, سیاسى و فرهنگى, ساختار فکرى عقیدتى محکم و استوارى براى خود شکل دهند تا در مقابل تفکرات مختلف غربى و تهاجم فرهنگ هاى بیگانه قدرت تجزیه و تحلیل و تفکر آزاد را داشته باشند و زود تحت تإثیر افکار منحط غربى قرار نگیرند.
یک زن مسلمان آزاده و صاحب اندیشه, مسلح به سلاح ایمان و عقیده, باید متکى به تفکرات عمیق مذهبى و فرهنگى باشد و در مقابل مسائل مختلفى که در جامعه روى مى دهد, موضع گیرى درستى اتخاذ کند و همچون کوهى استوار در مقابل گردبادهاى مختلف تهاجم فرهنگى ایستادگى کند. بانوان ایرانى باید قدر ارزش و احترامى که اسلام براى زنان قائل است را بدانند و در راه احقاق حقوق خود تلاش کنند.

O حال دوست داریم از زبان شما با خصوصیات یک زن موفق آشنا شویم.

ـ زن موفق کسى است که با بهره گیرى از الگوهاى مذهبى تاریخى از شخصیت قوى برخوردار باشد و تعادلى بین حضور فعال و موثر در اجتماع و رسیدگى به خانواده و فرزندان ایجاد کند. اهمیت به خانواده و بخصوص فرزندان نباید کمرنگ تلقى شود و وظیفه مادرى در درجه پایین ترى نسبت به وظایف اجتماعى قرار گیرد. بانوان نباید تربیت صحیح فرزندان و حضور در خانه را فداى حضور در عرصه هاى اجتماعى کنند.

O اگر توصیه اى براى خوانندگان عزیز بویژه دختران بهار ما دارید, لطفا آن را بیان نمایید.

ـ توصیه من به عنوان یک خواهر کوچک تر به زنان و همچنین دختران این است که توانایى هاى خود را باور داشته باشند و در راه کسب مدارج علمى بکوشند. بانوان باید با اختصاص ساعاتى از شبانه روز به مطالعه, ساختارهاى فکرى فرهنگى خود را تقویت کنند و با توکل به خدا و اعتقاد به باورهاى مذهبى در مقابل سیل هجوم افکارى که زنان و بخصوص دختران جوان را تهدید مى کند ایستادگى و مقاومت نمایند. پاسخ همه مسائل و مشکلات جوانان در اسلام موجود است.

O نقش سرگرمى و هنر و ادب در راستاى پیشرفت دختران جوان را چطور ارزیابى مى کنید؟ سرگرمى هاى خود شما چیست؟

ـ هر چند من خودم هیچ وقت فرصت نداشته ام به هنر خاصى به طور جدى بپردازم, ولى به هنر علاقه دارم و دخترم را تشویق مى کنم تا به یادگیرى هنر مورد علاقه اش بپردازد. اما به نظرم لازم است بانوان به عنوان حرفه و راهى براى کسب درآمد و یا حتى پر کردن اوقات فراغت خود بیندیشند. این کار موجب شکوفایى استعدادهاى آنان خواهد شد. من مطالعه کتاب و مجلات و صله رحم و سفر را جزء تفریحات خودم مى دانم. مطالعاتم نیز در زمینه رشته تخصصى خودم و کتاب هاى روانشناسى است. بهترین کتابى هم که خوانده ام ((فاطمه, فاطمه است)) اثر دکتر شریعتى بود. اخیرا هم ((پیامبر و دیوانه)) و ((باغ پیامبر و سرگردان)) از ((جبران خلیل جبران)) را خوانده ام.

O با آرزوى موفقیت هر چه بیشتر براى شما, امیدواریم زنان و دختران ایران اسلامى و بخصوص خوانندگان جوان این بخش بتوانند با توجه به سخنان شما و همچنین انتخاب الگوهاى درست, آینده روشنى پیش رو داشته باشند.