پژواک
سردبیر نشریه وزین پیام زن، در مدتى که به جمع پرمهرتان آمدهام، سعى کردهام استعداد و توانایىهاى خود را در معرض آزمایش قرار دهم و خداوند را شاکرم که با راهنمایىهاى مسئولان دیگر بخشها چون «قصههاى شما» و «سرود فردا» بر اطلاعاتم افزوده شده است. همان طور که اطلاع دارید هر نشریهاى نقاط ضعف و مثبتى دارد که پیام زن نیز از این قانون خارج نیست. لذا با کسب اجازه از شما برخى موارد را متذکر مىشوم تا در قسمت پژواک منعکس شود.
نکات مثبت:
1- پیام زن در فهرستبندى صفحات دست به کار تازهاى زده است. این مجله در آغازین صفحات اول با تقسیمبندى کلى موضوعات منتشره در مجله و با اعلام نویسنده و ثبت صفحه مورد نظر توانسته است به نوعى به خوانندگان کمک کند تا زودتر صفحات مورد نظر را پیدا کنند.
2- در هر شماره از عکسهاى متنوعى در پشت و روى مجله حداکثر استفاده را مىنماید که خود، قابل تحسین است.
3- شاید بتوان مهمترین نکته مثبت پیام زن را در نداشتن صفحات تبلیغاتى و آگهى دانست؛ چیزى که خوانندگان از آن گریزان هستند.
4- صفحاتى چون: نقد فیلم، قصههاى شما، مشاور شما، در محضر خورشید، بهداشت و تندرستى و تازههاى پژوهش از جمله ستونهایى هستند که توانسته است بر خیل خوانندگان افزوده و با ارائه مطالب مفیدشان، حداکثر اطلاعرسانى را به مخاطبان داشته باشد.
5- استفاده مفید از آثار ارسالى خوانندگان در قسمتهاى مختلف مجله، علىالخصوص در «دختران بهار» را مىتوان قابل تقدیر دانست؛ زیرا با این عمل فرصت زیادى به تازهقلمان مىدهد.
نکات منفى:
1- خالى نگاه داشتن حواشى صفحات در سمت چپ مطالب، که به نظر مىرسد خیلى مناسب نباشد.
2- گاه دیده مىشود در یک شماره چند بار از یک بخش استفاده مىشود؛ مثلاً ستونهایى چون دیدگاه، نکتهها، قطعات ادبى و بهداشت و تندرستى.
3- در اغلب شمارههاى به چاپرسیده، مسئولان صفحهبندى اصرار زیادى مبنى بر اینکه فضاى زیادى به سرفصل هر بخش از صفحات بدهند، دارند، حال آنکه اگر این زیادهروى کاسته شود مىتوان بیشتر از مطالب استفاده کرد.
4- یکى از نقاط منفى، نبود جدول است، چیزى که لازمه هر رسانه مطبوعاتى است.
5- استفاده کردن بیش از حد از زمینه سیاه و سفید که به نظر مىرسد زیاد مورد رضایت خوانندگان نباشد.
6- توزیع نامناسب پیام زن در نقاط مختلف کشور و همچنین تیراژ پایین آن باعث نگرانى علاقهمندان پیام زن گردیده است.
کلام آخر:
یک بار دیگر از شما و دیگر همکارانتان در بخشهاى مختلف مجله کمال تشکر را دارم و آرزو مىکنم در پناه یگانه حق، در امور کارىتان موفق باشید.
ابوالفضل صمدىرضایى - مشهد
برادر گرامى، به درخواست شما براى اطلاع خوانندگان، موارد مورد نظرتان در این بخش درج شد. از دقت و حوصله شما در مورد ظاهر و محتواى مجله سپاسگزاریم.
دوست عزیز «فرشته فرخى» از قم، با وجود اینکه زحمت بسیارى براى نوشتن مقاله ارسالى خود کشیدهاید، اما از چاپ آن معذوریم. منتظر دیگر آثار شما هستیم.
خواهر گرامى «زهرا پیراسته» از قم، مقالهاى با عنوان «بر تربت ابوتراب»، برایمان ارسال کردهاید. متأسفانه امکان چاپ مطلب شما موجود نیست. آرزو مىکنیم مطالب دیگر خود را با مطالعه و دقت بیشترى بنگارید. موفق باشید.
با خسته نباشید به تمامى دستاندرکاران پرکار و تلاش مجله دوستداشتنى پیام زن. با اینکه در رشته تجربى تحصیل مىکنم، اما علاقه زیادى به شعر و نویسندگى دارم. از طرفى به رشته هنر، خصوصاً موسیقى، بازیگرى، تئاتر، نقاشى و خطاطى علاقه دارم. در کل، علاقه من به این جور حرفهها خیلى زیاد است. مثلاً دوست دارم در علم نجوم و ستارهشناسى کار کنم و یا در رشته زیستشناسى تحقیق کنم. هنوز هم در شک و تردید هستم که چه حرفهاى را دوست داشته باشم و ادامه دهم. کمکم کنید. فاطمه.م - نصرآباد
خواهر عزیز، سن شما ایجاب مىکند که از هماکنون به فکر آینده خود باشید و با توجه به علایق بسیارى که دارید در اندیشه انتخاب شغل و یا رشته تحصیلات عالیه خود باشید.
البته تمامى نوجوانان و جوانان مثل شما نیستند و گاه حتى در بزرگسالى و میانسالى نمىدانند که چه کار مىخواهند بکنند و براى باقىمانده عمرشان چه تصمیمى گرفتهاند. پس این دغدغهها و تردیدهاى خود را به فال نیک بگیرید. اما مشکلى که در پیش دارید، تنوع رشتههاى مربوطه مىباشد.
در حال حاضر تنها راهى که دارید این است که به صورت آزاد در کلاسهاى علمى، نجومى و هنرى شرکت کنید و از نزدیک با این رشتهها آشنا شوید و یا اینکه از طریق تحقیق و مطالعه به این مهم دست پیدا کنید. حتى مىتوانید از فارغالتحصیلان این رشته در مورد آینده و یا چگونگى ادامه تحصیل سؤال کنید تا به میزان علاقه خود در هر رشته پى ببرید تا بتوانید رشته اصلى مورد نظرتان را انتخاب کنید.
البته در صورتى که امکان تحصیل، مطالعه و تجربه، همگى در اختیار شما باشد، مىتوانید مثلاً در رشته زیستشناسى ادامه تحصیل دهید ولى با شرکت در کلاسهاى تخصصى دیگر هنرها، مثلاً هم نقاشى بکشید و هم داستان بنویسید و گاهى هم براى رصد ستارگان به انجمن نجوم شهرتان مراجعه کنید.
آرزو مىکنیم که در رشته و حرفه مورد علاقه خود موفق شوید و راه موفقیت را به دیگر دوستان خود نیز نشان دهید.
از پسِ صدها هیاهوى روز و هزاران بىقرارى و دلمشغولى، باز این نداى احساس است که ما را به خویش مىخواند و ما را به این وا مىدارد که قلم به دست گیریم و به یاد خداىِ احساس، سلامى سرشار از یکدلى و سادگى از شهر «زارچ» یزد تقدیمتان کنیم و عرض یک خسته نباشید جانانه به کلیه عزیزان «پیام زن» داشته باشیم و سالى پربارتر و پرثمرتر از سال قبل را براى درخت مجله آرزو کنیم.
خوشحالم از اینکه بار دیگر فرصتى شد تا در این عصر شلوغ از تکنولوژى و فنآورى باز هم سراغ از کاغذ و قلم بگیرم و با آنها حرفهایم را به شما برسانم. خواهشمندم اشکالات اشعارم را به من متذکر شوید.
اشرف اقبالىزارچ - زارچ
دوست گرامى، ما نیز به نوبه خود از این همه لطف و صداقت شما سپاسگزاریم و امیدواریم با دلى پر از احساس خود، شعرهاى زیباترى بسرایید. اشعارتان از لحاظ عروض و قافیه مشکل خاصى ندارند ولى از لحاظ مضمون قدرى دچار مشکل هستید. اشعارتان براى نقد و بررسى به بخش «سرود فردا» ارجاع مىشود. موفق باشید.
با آرزوى موفقیت براى نشریه خوبتان. به ما ایراد مىگیرند که در عکسهاى روى جلد «پیام زن»، روى زنان بیش از حد باز است. البته اگر مجلهاى دیگر باشد، شاید ایرادى نباشد ولى به ما مىگویند شما که اسلامى هستید، چرا؟ مردم از دفتر تبلیغات انتظار دیگرى دارند. ما با توجه به جوّ مذهبى کاشان، رویمان نمىشود «پیام زن» خردادماه را در بیرون مغازه بگذاریم. در هر حال وظیفهمان بود که بنویسیم.
کتابفروشى یزدانخواه - کاشان
برادر محترم، با تشکر از دقت نظر و احساس وظیفه شما. «پیام زن» اولین بار بود که عکس یک خانم کارگردان متعهد و محجبه را به مناسبت گزارش مبسوط سینمایى خود، روى جلد چاپ کرد، و ما نمىدانیم این عکس کجایش مشکل دارد که علاوه بر جنابعالى، برخى دلسوزان دیگر نیز از سرِ احساس مسئولیت چنین انتقادى را به مجله داشتند.
مطمئن باشید همان طور که این امر در نظر شما ناپسند جلوه کرده است، مخاطبانى هم بودهاند که در طول چندین سال نشر مجله همیشه از ما گله مىکنند که چرا باید روى جلد یک مجله خاص زنان، عکس گل و طبیعت باشد و آیا این مجله اختصاص به محیط زیست دارد و یا زنان!
قابل ذکر است با توجه به جوّى که در جامعه ایجاد شده است و جوانان از حجاب گریزانند، اینگونه عکسها مىتواند براى مخاطبى که لحظهاى از پشت کتابفروشى شما رد مىشود، به نوعى تبلیغ غیر مستقیم حجاب باشد.
بر خلاف برخى از افراط و تفریطهایى که در مورد حجاب مىشود، «پیام زن» معتقد است که روى جلد خردادماه مشکلى از نظر شرعى و عرفى ندارد و در میان عکسهایى که در روى جلد مجلات بسیارى چاپ مىشوند و تبلیغ بىحجابى و انواع و اقسام لوازم آرایش هستند، این عکس مناسب بوده و مشکلى ندارد. اگر اشکال یا مشکلى باشد، متأسفانه در تناقضهایى است که در برخى سیاستهاى فرهنگى و داورى در باره آنها وجود دارد؛ در حالى که به عنوان مثال روشن، سیماى جمهورى اسلامى که حضرت امام خمینى از آن به عنوان دانشگاه نام بردند، با شبکههاى متعدد، شبانهروز براى عموم طبقات، زن و مرد، کوچک و بزرگ، برنامههاى مختلف داخلى و خارجى را در قالب فیلم و سریال و گزارش و خبر و غیر آن پخش مىکند و در این برنامهها، حتى برخى تولیدات داخلى حجم زیادى از زنان و مردان بىحجاب یا بدحجاب را به صورت رنگى و با صوت و متحرک نشان مىدهد ولى چندان اعتراضى متوجه آن نمىشود با اینکه از نظر اثرگذارى قابل مقایسه با یک عکس مجله نیست ولى حتى نسبت به عکسهاى سیاه و سفید داخل مجله، آن هم از غیر مسلمانان که حتى نگاه عادى مستقیم به آنان نیز شرعاً جایز است، خردهگیرى مىشود! آوردن عکسِ یک بانوى باحجاب روى جلد مجلهاى که مربوط به زنان است مورد اعتراض قرار مىگیرد و فروشنده محترم و متدیّن جامعه ما خجالت مىکشد آن را در معرض دید مشتریان قرار دهد ولى حضور زنان در برنامههاى مستقیم و غیر مستقیم سیماى نظام اسلامى به عنوان مجرى یا میهمان نه تنها اشکالى ندارد بلکه یک نیاز و حتى ضرورت است! ما اینک در صدد تخطئه این برنامهها از نظر مسأله حجاب نیستیم، بلکه توجه دادن به تناقضى روشن در سیاستها و برنامهها و نحوه داورى ماست. روشن است اگر به فرض همه زنان مسلمان در این برنامهها، حجاب خویش را کاملاً نیز رعایت کنند، اما همه فقهاى ارجمند فرمودهاند که نگاه زن مسلمان به بدن مرد نیز حرام است اما آیا برخى برنامههاى ورزشى چون شناى مردان و به ویژه مسابقات کشتى با شرایطى که همه شاهد آن هستیم، چنین زمینهاى را فراهم نمىسازد؟!
عذر دستاندرکاران محترم ظاهراً این است که بنا بر برخى فتاوى این برنامهها حکم عکس را دارد و تازه نگاه کردن براى بانوان حرام است ولى پوشاندن بدن بر مردان واجب نیست. پرسش این است که این پاسخ یا توجیه چرا در باره مطبوعاتى چون پیام زن پذیرفته نمىشود؟ آیا به صِرف اینکه یک نشریه وابسته به یک مرکز دینى است مىتواند عذر چنین محدودیتى باشد؟ واقعاً چه فرقى است میان وابستگى دستگاهى فرهنگى تبلیغى و تأثیرگذار و گستردهاى چون صدا و سیما به نظام اسلامى، و مرکز محدودى چون دفتر تبلیغات اسلامى؟ آیا تبلیغ ارزشهاى دینى فقط به شکل گفتارى و نوشتارى و امر و نهى مستقیم صحیح و کارآمد است و یا اگر به عنوان مثال، به گونهاى غیر مستقیم و تأثیرگذار، حجاب شرعى را با نشاندادن عمل کسى که در جامعه مورد توجه است، نیز تبلیغ کردیم، این نیز ترویج ارزشهاى دین و احکام شریعت است؟ چگونه است که دیگران، همین غربىهایى که تهاجم فرهنگى آنان را بهحق، خطرى براى جامعه مىدانیم، آن همه و با ظرافت و به شکلهاى مختلف، از هنرمندان خود، در تبلیغ کالاهاى تجارى و فرهنگى خویش بهره مىجویند؛ ولى جامعه متدیّن ما این شیوه را که همه جهات شرعى نیز در آن رعایت شده، برنمىتابد و مىترسد بدآموزى داشته باشد و متولّیان دین و تبلیغ ارزشها و احکام دینى نیز اگر این دید را نداشته باشند لااقل این است که حاضر نیستند خردهگیرى این و آن را به کار خویش بپذیرند.
این پرسش همچنان باقى است که این چه شیوهاى در دفاع از حجاب بانوان و ارائه الگو است که یک نشریه اختصاصى بانوان، به خاطر اینکه رسالتى دینى براى خود قائل است، نباید نمونههاى عینى از حجاب اسلامى را در قالب و قامت بانوان فرهیخته و تأثیرگذار جامعه اسلامى ارائه دهد، و همچون یک نشریه در موضوع طبیعت و محیط زیست یا معمارى، مناسب است بلکه لازم دانسته مىشود از عکس گل و گیاه و بناهاى تاریخى و مذهبى استفاده کند؛ گویا «المرأة ریحانة» و یا «مسجد المرأة بیتها» چنین پیامى نیز دارد که باید کاملاً دریافت کرد!