فریبى بیش نبود


 

فریبى بیش نبود

خانواده به عنوان اصلى‏ترین نهاد جامعه، همچون صدفى قیمتى است که چنانچه بر پایه‏هاى محکم استوار نگردد، مرواریدى را در خود پرورش نخواهد داد. تشکیل خانواده، صرفاً در تأمین و رفع نیازهاى مادى، اقتصادى و تداوم نسل نبوده، بلکه اصولاً یک حس مشارکت و تفاهمى عمیق، نافذ و ماندگار جهت تکامل زن و مرد مى‏باشد. براى آغاز یک زندگى مشترک، زن و شوهر، لاجرم باید شناختى نسبى از همدیگر به دست آورده باشند. این شناخت باید هم وضعیت تحصیلى، اقتصادى و خانوادگى را در بر داشته باشد و هم شامل ویژگى‏هاى خلقى، اخلاقى و روحى طرفین شود. برخى خصوصیات و توانمندى‏ها به مانند وضعیت اقتصادى، تحصیلى و سلامت جسمى و روانى دختر و پسر شایسته است توسط زوجین یا خانواده آنان کاملاً بى‏پرده‏پوشى و صادقانه براى طرف دیگر بازگو شود و برخى ویژگى‏هاى دیگر به مانند خصوصیات خلقى، اعتقادى و روانى، بهتر است به وسیله خودِ زوجین کشف شده و آنان با توجه به دستورات دینى در شناخت ویژگى‏هاى طرف دیگر تلاش نمایند. اما متأسفانه امروزه به موارد متعددى برمى‏خوریم که زوجین به علت پنهان‏کارى در اوایل ازدواج و عقد، پرونده زندگى‏شان را در طرفةالعینى به محاکم قضایى ارجاع مى‏دهند. پنهان‏کارى حتى اگر از روى عمد نباشد و یا با نیتى خیر صورت گرفته باشد، از آن روى که بر پایه دروغ و فریبکارى استوار مى‏باشد، به شدت بر روابط سالم زناشویى خدشه وارد مى‏آورد. چرا که زناشویى پیمانى مقدس است که مرد و زن با هم مى‏بندند تا در ادامه زندگى یار موافق، شریک صادق، همدم و همراز یکدیگر باشند.
بنابراین چگونه مى‏توان انتظار داشت 2 نفر که زندگى‏شان بر شالوده دروغ و فریبکارى استوار است زندگى سالم و خالى از عیب و نقصى داشته باشند. فریبکارى و دروغ در امر بسیار مهم ازدواج یک زندگى موفق را به شدت تهدید کرده و ادامه آن باعث فروپاشى بنیان خانواده خواهد شد. متأسفانه عده‏اى از جوانان فکر مى‏کنند براى رسیدن به اهداف خود باید در ابتداى زندگى به دروغ و نیرنگ متوسل بشوند تا بتوانند با فرد مورد نظر خود ازدواج نمایند، اما از این موضوع غافلند که فریبکارى، فرجامى به جز سست شدن بنیان خانواده و بى‏اعتمادى طرفین نسبت به همدیگر ندارد.
بى‏اعتمادى و دلسردى در زندگى مشترک، از اولین انعکاس‏هاى منفى فریب در ازدواج مى‏باشد. تبعات منفى فریبکارى در طى زندگى مشترک، خود را نشان خواهد داد که چه بسا در این میان، بنیان خانواده از هم متلاشى و کودکان قربانى طلاق بشوند. برخى از اشکال پنهان‏کارى به صورت بزرگ‏نمایى وضعیت مالى، شغلى و تحصیلى خود را نشان مى‏دهد. این قبیل مبالغه‏ها و اغراق‏ها، بیشتر بر پایه علاقه و سلیقه طرف مقابل صورت مى‏گیرد. مثلاً پسرى مى‏داند یا فهمیده است که دختر مورد علاقه او یا خانواده آن دختر به ثروت داماد یا تحصیلات بالاى او، بسیار اهمیت مى‏دهند بنابراین با غلوّ در میزان ثروت یا شغل یا مدرک تحصیلى‏اش، تلاش مى‏کند به هر ترتیب ممکن آن ازدواج صورت پذیرد. از طرف دیگر، چه بسیار دختران جوانى که در ابتدا شیفته ظاهر بسیار آراسته، ماشین مجلل و محل کار سطح بالاى همسر آینده خود مى‏شوند، اما به زودى و چندى پس از عقد مى‏فهمند که آن ماشین مجلل و مدل بالا مثلاً کرایه‏اى و یا قرضى بوده و یا اینکه جایگاه شغلى واقعى داماد در آن اداره، کارمند ساده‏اى بیش نیست و ... گاه این افراد به سرقت ماشین، جعل مدارک تحصیلى و گواهینامه‏هاى شغلى دست مى‏زنند تا به مقصود خود نائل گردند. که متأسفانه در بسیارى از موارد، هدف آنان از ازدواج‏شان به خاطر علاقه نبوده، بلکه مقاصد نامشروع و غیر اخلاقى دیگرى را همچون دستیابى به ثروت و مکنت خانواده دختر دنبال مى‏نمایند. این گونه اعمال، بستر خطرناکى را براى سایر آسیب‏پذیرى‏هاى اجتماعى به وجود مى‏آورند.
بنابراین اکیداً به خانواده‏ها توصیه مى‏شود که در زمینه دوستى‏ها و ازدواج فرزندان‏شان با چشم باز عمل کرده و حتماً پس از خواستگارى، تحقیقات لازم را انجام داده تا بعدها با یک چنین مشکلاتى مواجه نشوند. جوانان اعم از دختر یا پسر باید آگاه و هوشیار باشند که فریب ظواهر فریبنده را نخورند و نسبت به انتخاب‏شان هوشیارانه عمل نمایند. در ازدواج‏هایى که بر مبناى فریبکارى و نیرنگ شکل مى‏گیرد زنان قربانیان اصلى و اول بوده که به لحاظ عاطفى و روحى لطمات بسیار شدیدى مى‏بینند و در چشم به هم زدنى کاخ آمال و آرزوهایشان فرو مى‏ریزد و در همان اوان جوانى دچار یأس و افسردگى مى‏شوند.