شمیم یار
امیرالمؤمنین(ع):
بَیْنکُم وَ بَیْنَ الموعظةِ حجابٌ مِنَ الغِرة؛
میان شما و پندپذیرى، پردهاى از غفلت قرار دارد.
(نهجالبلاغه، حکمت، 292)
اگر پردهاى که میان ما و پند مُصلحان، حایل شده است، از میان برود و ما بتوانیم خیراندیشى ناصحان و عبرتهاى نهفته در پشت آن را ببینیم، هرگز خود را بىنیاز از نصیحت بزرگان نمىدانیم و از مواجهه با سخنان حکیمانهشان نمىگریزیم؛ زیرا گوش دل سپردن به اندرز عاقلان و خیرخواهان، به سان شراکت در تجربههاى دیرینه آنان است که سرمایههاى گرانقدرى را مىماند که براى دستیابى به آن، تلاش و همت یک عمر را مىطلبد و باید دانست که ما را از این تجارت، سود بسیار خواهد رسید.
هر چه قلب انسان سلیمتر باشد و نفس او پاکتر، دانههاى پند و اندرز بر آن زودتر جوانه مىزند و ثمر مىدهد، زیرا آنکه ما را نصیحت مىکند با رسالت پیامبرگونهاش به سراغ ما مىآید تا با تذکر و یادآورى آنچه مورد هجوم ابرهاى سیاه غفلت قرار گرفته، ما را به سمت طلوع آگاهى براند و به راه گمکردهمان بازگرداند.
استادى که دفتر دل شاگردش را گشوده مىبیند، تقدّم تحریر حروف عشق را به او مىبخشد و از آنچه در انبان زاد و توشه خویش از حکمت و معرفت اندوخته، به پیاله وجود او سرازیر مىکند.
بهره بردن از پند دیگران، ما را از گام برداشتن در جاى پاى غلط گمراهان باز مىدارد و مانع از دوباره پیمودن راههایى مىشود که به ناکجاآباد نیستى ختم مىگردد. در ضمن آنکه مىتواند ما را از مسیرهاى کوتاهترى که دیگران به سلامت طى کردند به مقصد برساند و از غافلگیر شدن توسط راهزنان طریق حقیقت جلوگیرى نماید.
البته آنکه خود را در مقام ناصح دیگران قرار مىدهد، باید قبل از همه، خود را اندرز دهد و به اصلاح امور خویش بپردازد، زیرا هیچ مصلح و ناصحى بهتر از خویشتنِ آدمى نمىتواند او را به نیکویى ارشاد دهد. بهترین مرشد و راهنمایى که خداوند به ایشان عطا کرده، عقل اوست که از آن به پیامبر درونى انسان یاد مىشود و گرنه گوش سپردن به سخنان مغرضان و کجاندیشان، افتادن از چاله به چاه است. زیرا از آنان که عمرى بر مبناى باورهاى غلط خویش به قضاوت نشستهاند، چگونه مىتوان انتظار خیرخواهى و صلاح داشت؟ آنان خود بیش از سایرین محتاج وجدان بیدارى هستند که پنبههاى غفلت را از گوششان بیرون کنند، نداى حق را در یادشان زنده نماید و اعتماد به سخنان جاهلانهشان جز پشیمانى و خسران چیزى به بار نخواهد آورد.
همچنین نصیحت کسانى که گوشهایشان به منزله در و دروازهاى است که فقط کلام حق از آن عبور مىکند، بىآنکه مورد تأمل و تدبّر قرار گیرد، طبعاً جز وقتکشى نیرویى که مىتواند صرف عمل مفیدترى شود ثمرهاى ندارد.
براستى که باید در باره سلامت عقل آن کس که خود را بىنیاز از تجربه و علوم دیگران مىداند، با دیده تردید نگریست، زیرا دل به سخن نیکوى بزرگان سپردن، نشان از خردمندى انسان است.
بدانیم که عمر آدمى محدودتر از آن است که بتوان به تنهایى همه حقایق را فهمید و دید! پس وقت آن رسیده است که حجاب بین خود و نصایح خیرخواهانه دیگران را بدریم تا نور بصیرت، دیدگانمان را روشن کند.نزهت بادى