اختلالات هیجانى در کودکان و نوجوانان‏

نمى‏توان گفت که همیشه مشکلات و ناراحتى‏هاى کودکان و نوجوانان به دلیل شرارت و یا شیطنت‏هاى آنها مى‏باشد. بلکه در بسیارى از مواقع این مشکلات در نتیجه انزوا، افسردگى و ترس در کودکان و نوجوانان مى‏باشد و مربوط به اختلالات هیجانى بوده که افسردگى، اضطراب، هراس و وسواس را در بر مى‏گیرد.
افسردگى: افسردگى در کودکان همانند بزرگسالان با علایمى همچون غمگینى، خودکم‏بینى، از دست دادن انرژى، انزوا و دورى جستن از دیگران، خستگى، راه رفتن در خواب و بى‏اشتهایى همراه است. در کودکان علایمى مانند حالت خمودگى، انزوا، گریه، غمگینى حالت صورت، احساس مورد علاقه نبودن به طور مستقیم؛ در نتیجه افسردگى بروز مى‏کند. علاوه بر اینها، شکست‏هاى تحصیلى، بى‏رغبتى و یا عدم علاقه به درس و مشق، بى‏توجهى کامل نسبت به بدن و لباس، زخمى شدن‏هاى مکرر، تنبیه شدن‏هاى مداوم در مدرسه از جمله نشانه‏هایى است که به علت افسردگى رخ مى‏دهند.
دو مؤلفه اصلى که در بروز افسردگى در کودکان و نوجوانان دخیل مى‏باشند عبارتند از:
1- فقدان والدین یا جدایى از آنها؛
2- محیط خانوادگى؛

فقدان والدین مى‏تواند به علت مرگ یکى از والدین یا هر دوى آنها، مرگ خواهران و برادران و یا پدربزرگ و مادربزرگ باشد. جدایى نیز مى‏تواند به دلیل دور شدن یکى از نزدیکان یا طلاق والدین، مسافرت و یا دور شدن کودک به علت بسترى شدن در بیمارستان و یا سپرده شدن کودک به شیرخوارگاه باشد. محیط خانوادگى نیز در بروز افسردگى مؤثر است. مثلاً سوابق افسردگى در خانواده و همچنین نبود رابطه عاطفى و روانى مناسب میان کودک و والدین (بخصوص مادر) مى‏تواند عاملى در پیدایش افسردگى کودک باشد.
اضطراب: معمولاً اضطراب زمانى در کودک دیده مى‏شود که او از والدینش جدا شده و یا در محیطهاى ناآشنا قرار مى‏گیرد. در مقاطع سنى بالاتر، کودکان مضطرب نمى‏توانند به تنهایى در اتاق بمانند و به همین دلیل از دید و بازدیدهاى خانوادگى و رفتن به مدرسه فرار مى‏کنند. همچنین، زمانى که کودک بیمار مى‏شود و در اوج بیمارى خود قرار مى‏گیرد نیز ممکن است دچار حالت زودگذرى از اضطراب بشود که معمولاً با بهبودى بیمارى، اضطراب نیز از میان مى‏رود. اضطراب مى‏تواند در نتیجه ترس نسبت به رها شدن و از دست دادن محبت والدین، ترس از مبتلا شدن به بیمارى‏هاى جسمى مثل معلولیت، مرگ و یا احساس محرومیت به وجود آید که این نوع از اضطراب معمولاً به صورت کابوس و وحشت‏هاى شبانه نمود پیدا مى‏کند.
هراس: ترس، واکنش طبیعى است اما هراس، ترس غیر موجه و غیر طبیعى است که در برابر برخى اشیا، اعمال و موقعیت‏ها باعث اضطراب مى‏شود در حالى که عموم افراد از آن شى‏ء، عمل و یا موقعیت نمى‏ترسند. کودکان زمانى که مى‏توانند میان افراد، اشیا و موقعیت‏هاى آشنا و غریبه تمایز قائل شوند در برابر آنچه که نمى‏شناسند از خود واکنش نشان مى‏دهند. مثل ترس از حیوانات، ترس از تاریکى، ترس از غرق شدن، ترس از آتش، ترس از تصادف و ترس از مرگ.
وسواس: نخستین نشانه‏ها، افکار، اعمال و رفتارهاى وسواسى در کودکان با آئین‏هاى خاصى رخ مى‏دهد که کودک آنها را بخشى از شخصیت، رشد و زندگى خود مى‏پندارد؛ مثلاً پوشیدن لباس. کودک اصرار دارد همیشه ابتدا شلوار بپوشد و بعد جوراب. یا انتخاب زمان خاص و دقیقى براى خوابیدن، تکان دادن پتو و مکیدن انگشت شست.
در هر حال، باید متذکر شد که بسیارى از علل بیمارى‏هاى روحى و روانى و اختلالات، ریشه در گذشته افراد دارد و به مشکلات آنان در دوره کودکى و نوجوانى برمى‏گردد. بنیان‏هاى شخصیتى افراد در این دوران پایه‏گذارى شده و شکل مى‏گیرد و هر گونه ناهنجارى و اختلال (و لو کوچک) در این مقطع از زندگى فرد مى‏تواند زمینه‏ساز بروز مشکلات رفتارى، اخلاقى و روانى وى در آینده باشد.