نویسنده

 

فشارهاى روانى را جدى نگیریم‏

زهره دهخدا

دوران بلوغ در بیشتر نوجوانان همراه با فشار و استرس مى‏باشد. این فشارها باعث بروز هیجان‏ها، مشکلات عاطفى و گاهى روانى براى آنها مى‏شود و نوجوانان را دچار کج‏خلقى و بى‏حوصلگى مى‏کند.
دسته‏اى از این دوستان سعى مى‏کنند این گونه فشارهاى روانى را با عکس‏العمل‏هایى همچون: بازگشت به دوران کودکى و بروز رفتارهاى کودکانه، همانندسازى و نسبت دادن خصوصیات مثبت دیگران به خود، برون‏فکنى و نسبت دادن تمایلات ناپسند خود به دیگران، دلیل‏تراشى و توجیه نامعقول براى رفتارهاى غیر منطقى خود و ... بروز دهند.
دسته‏اى دیگر نیز در برابر فشارها و استرس‏هاى روانى، واکنش‏هاى هیجانى از قبیل: نگرانى، ترس، احساس حقارت و پوچى، احساس گناه و خصومت و پرخاشگرى از خود نشان مى‏دهند. این دسته از دوستان، اعتماد به نفس ندارند و خود را دست‏کم مى‏گیرند؛ به استعدادهاى خود اجازه بروز و شکوفایى نمى‏دهند و موفقیت‏ها و نقاط مثبت خود را هیچ مى‏انگارند. آنها اکثر اوقات دچار افکار پریشان هستند و نمى‏توانند از زندگى پیرامون خود و حتى سرگرمى‏هایى که قبلاً به آن علاقه‏مند بودند، لذت کافى ببرند. هیچ چیز براى آنها خوشایند نمى‏باشد و دائماً احساس غم و اندوه مى‏کنند. خلاء وجودى و بى‏معنایى و پوچى این دوستان را آزار مى‏دهد و به بروز رفتارهاى منفى وا مى‏دارد.
«زینب» دوست 16 ساله و نوجوان‏مان از «قم» با ما این گونه درددل مى‏کند:
«اصلاً فکر نمى‏کردم کسى در این دنیا باشد که مرا به عنوان یک موجود زنده قبول داشته باشد. الان که شما به حرف‏ها و درددل‏هاى من گوش مى‏کنید خیلى خوشحالم زیرا احساس مى‏کنم کسى هم پیدا شده که به من توجه کند. من به خاطر نابسامانى وضعیت خانواده‏ام همیشه در اضطراب و ترس و نگرانى به سر مى‏برم. اگر بخواهم کارى انجام بدهم با بى‏حوصلگى و بى‏دقتى انجام مى‏دهم و وقت خود را بسیار تلف مى‏کنم. ناامیدى و احساس گناه و خلاء و پوچى مرا رنج مى‏دهد و به گوشه‏گیرى و انزوا وا مى‏دارد. هیچ هدفى در زندگى ندارم و کاملاً بدون برنامه و بى‏هدف عمر خودم را سپرى مى‏کنم. پدر و مادرم آنقدر درگیر مشکلات خودشان با یکدیگر هستند که کمترین توجهى به من و مسائل من ندارند. بعضى وقت‏ها دوست دارم ساعت‏ها بخوابم تا هیچ چیز را احساس نکنم، گاهى اوقات هم شدیداً دچار بى‏خوابى و پریشانى مى‏شوم و افکار منفى و ناخوشایند تمام روح و روانم را احاطه مى‏کند.»
فشارهاى روانى و استرس، نتیجه عواملى همچون: احساس ناامنى در خانواده و جامعه، احساس بى‏کفایتى و بى‏لیاقتى، نداشتن اعتماد به نفس، ضعف بنیه اخلاقى و اعتقادى، حوادث غیر منتظره مثل فوت نزدیکان و دوستان و ... مى‏باشد.
از بین بردن این گونه فشارها نیازمند از بین بردن عوامل ایجادکننده آن مى‏باشد. دوران بلوغ، زمان برانگیختگى احساسات و مزاحمت‏هاى عاطفى است و نوجوان در این دوره بیش از قبل نیازمند محبت، برقرارى ارتباطات صحیح و راهنمایى و مشاوره مى‏باشد. متأسفانه گاهى اوقات والدین آنچنان سرگرم و مشغول کار خود و یا گرفتار نابسامانى‏هاى عاطفى و اخلاقى همدیگر مى‏باشند که از فرزندان و نوجوانان خود غافلند و آنچه را در مقام یک پدر و مادر باید انجام بدهند، به انجام نمى‏رسانند.
مهم‏ترین گام براى از بین بردن استرس‏هاى فرزندان، داشتن یک تکیه‏گاه مطمئن و پناهگاهى امن که همان کانون گرم خانواده است، مى‏باشد. ایجاد یک محیط گرم و سرشار از محبت و عاطفه و جدیت، کمک شایانى به این گونه از نوجوانان مى‏کند. پس والدین باید با رفتارهاى دوستانه و ایجاد یک محیط سرشار از مهر و محبت و عشق به نوجوانان خود، آرامش روحى و روانى هدیه کنند.
گام اساسى و مهم دیگر، عمل به دستورات خداوند و زندگى در سایه تمسّک به اهل بیت(ع) مى‏باشد. توسل به معصومین(ع) و توکل به خداوند، به انسان مى‏آموزد که در زندگى، خود و محیط پیرامون و هدف خود را بشناسد و جایگاه خودش را پیدا کند و از پوچى و تنهایى و بى‏معنایى بیرون آید.
توکل به خداوند بسیارى از نگرانى‏ها و استرس‏هاى روزمره و بى‏حوصلگى و کج‏خلقى‏ها را از بین مى‏برد و به انسان آرامش قلبى و امیدوارى مى‏بخشد. «الا بذکر اللَّه تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ». (سوره رعد، آیه 38)
بنابراین دوستان نوجوان و جوان باید با توکل به خدا و شرکت در مجالس روحانى و دعا به روح خود جلایى تازه ببخشند؛ زیرا اگر به وسیله دعا به درگاه خداوند نزدیک بشوند دیگر احساس ضعف و درماندگى و غم و اندوه نمى‏کنند. دوستان با دعا، وجود خود و استعدادهاى خود را قدر مى‏دانند و موفقیت و شکست در کارها را به خواست خداوند مى‏دادند. در هر مرحله از او کمک مى‏خواهند و مسلماً خود نیز با اراده‏اى وصف‏نشدنى به پیش مى‏روند. در کنار این عوامل، مراجعه به روان‏پزشک و پزشک نیز براى از بین بردن فشارهاى عصبى و روحى بسیار مؤثر است. حالت‏هاى فشارهاى روانى اصولاً با تغییراتى در خُلق و خوى جوانان شروع مى‏شود و آنها را دچار غم و اندوه مى‏کند. حتى گاهى اوقات این حالت‏ها بر جسم آنها نیز اثر مى‏گذارد و افکار بیهوده و پوچ باعث پرخوابى و یا بى‏خوابى آنان مى‏شود. از طرفى، در بعضى از دوستان این گونه ناملایمت‏ها باعث پرخورى شدید یا کم‏خورى مى‏گردد. اگر این موارد در حالت جزئى و ابتدایى درمان نگردد و از پزشک و روان‏پزشک جهت دارودرمانى و روان‏درمانى در همین حد کمک و مشاوره صورت نگیرد، ممکن است این حالات هفته‏ها و ماهها طول بکشد و سپس منجر به افسردگى گردد. در هنگام افسردگى، نوجوان تمام امور را زیر ذره‏بین مى‏گذارد و از پشت شیشه مات و کدر بدبینى به پیرامون خود مى‏نگرد. احساس حقارت و پوچى تمام وجود او را فرا مى‏گیرد و حوادث خوب هیچ نقشى در زندگى او ندارند. پس مراجعه به روان‏شناس یا روان‏پزشک و بهره بردن از تخصص و تجارب حرفه‏اى آنها، کمک بزرگى به نوجوانان و جوانان در برطرف نمودن مشکلات عاطفى و روانى مى‏کند.
به امید اینکه هرگز فشارهاى روانى را جدى نگیرید و با آنها مقابله کنید.