ارآکارتینى ، الگوى زنان اندونزى

نویسنده


 

اِرآکارتینى، الگوى زنان اندونزى‏

اِنْدَنْگ زلیخا - اندونزى‏
گفتگو: نفیسه محمدى‏

«اندونزى» با حدود دو میلیون کیلومتر مربع وسعت، سیزدهمین کشور جهان از نظر مساحت در نیمکره شرقى کره زمین و در جنوب شرقى آسیا، کنار اقیانوس هند و دریاهاى وابسته به آن واقع شده است. این کشور از جزیره‏هاى فراوان تشکیل شده است و خط استوا از آن مى‏گذرد. «اندونزى» در جزیره «گینه نو» با «پاپوا» و همچنین در جزیره برنُئو با «مالزى» مرز مشترک دارد. این کشور را مى‏توان از لحاظ وضعیت طبیعى به چند قسمت تقسیم کرد.
در قرون اولیه میلادى «اندونزى» تحت نفوذ هندوها بود. در قرن هفتم میلادى، امپراطورى بزرگى در آن به وجود آمد که بستگى فراوانى با آئین‏هاى بودایى و هندو داشت.
دین اسلام از قرن سیزدهم میلادى به وسیله بازرگانان هندى در آن رواج یافت که اوایل در «سوماترا» و به تدریج در جزایر «جاوه» و «سِلِبِس» فراگیر شد.
از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادى نفوذ خارجیان به آنجا آغاز شد که منجر به سلطه «پرتقال» در قرن شانزدهم میلادى گردید. حکومت آنها دیرى نپایید و پس از مدتى هلندى‏ها آنجا را تصرف کردند. حدود یک قرن و نیم پیش، انگلستان، اندونزى را تحت سلطه خود در آورد اما پس از چندى هلندى‏ها که مستعمره خوبى را از دست داده بودند، حکومت خود را بر آن ادامه دادند. از اواسط تا اواخر جنگ جهانى دوم «اندونزى» تحت اشغال «ژاپن» در آمد.
در سال 1324ش (1945 میلادى)، «سوکارنو» اعلام استقلال کرد. هلندى‏ها با استقلال یکطرفه آن مخالفت کردند و به لشگرکشى پرداختند. اما سازمان ملل در این موضوع دخالت کرد و دولت هلند به ناچار با حکومتى به نام اتحادیه «اندونزى و هلند» موافقت کرد. تا اینکه در سال 1335ش (1956 میلادى)، جمهورى اندونزى این اتحادیه را رد کرده. پس از آن خود را کاملاً مستقل خواند و «سوکارنو» به عنوان اولین رئیس‏جمهورى آن شروع به کار نمود و پس از مدت‏ها تغییر نام، این کشور به نام جمهورى اندونزى شناخته شد. نام‏هاى متفاوت آن عبارت بود از: هند هلند، هند شرقى هلند، ایندونز، ایالات متحده اندونزى و سرانجام جمهورى اندونزى [RI].
براى آشنایى با آداب و رسوم و فرهنگ این کشور با خانم «اِنْدَنْگ زلیخا» که حدود پنج سال است براى تحصیل از اندونزى به ایران آمده به گفتگو مى‏نشینیم. در ابتدا از ایشان مى‏خواهیم در باره خودشان و آمدن به ایران چند کلمه‏اى صحبت کنند.
در سال 1970 میلادى در جزیره جاوه به دنیا آمدم. پس از تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه شدم و در رشته مهندسى معمارى به تحصیل پرداختم. سال آخر دانشگاه بودم که با همسرم که مهندس مکانیک بود، آشنا شدم و ازدواج کردم. بعد از اتمام درس حدود شش ماه بود که مشغول کار شده بودم، تا اینکه توسط یکى از دوستان‏مان با ایران آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم که براى تحصیلاتِ مذهبى به ایران سفر کنیم، که همسرم آمد و بعد از یک سال هم، من و فرزندم به ایران آمدیم.

خانم «زلیخا»، در ابتداى ورود به ایران با چه مشکلاتى مواجه بودید؟

اول اینکه، در غربت بودیم و در فرهنگ و زبان هیچ احساس نزدیکى با ایران نداشتیم. دوم اینکه، در مورد مسائل مذهبى اطلاعات بسیار کمى داشتیم و با زبان فارسى آشنا نبودیم و خود این مطلب مشکلات زیادى را براى ما ایجاد مى‏کرد، تا اینکه بعد از گذراندن یک سال دوره آموزش زبان فارسى و گذشت زمان، مشکلات اولیه ما حل شد.

با توجه به اینکه شما تحصیلات دانشگاهى را در اندونزى به پایان رساندید، در مورد روند تحصیلى در آنجا کمى توضیح بدهید و همچنین در مورد وجود شغل براى جوانانى که از دانشگاه فارغ التحصیل مى‏شوند، چه تدابیرى اندیشیده شده است؟

در اندونزى کودکان از سه سالگى وارد مهدکودک مى‏شوند و تا پنج سالگى تعلیم مى‏بینند. بعد از گذراندن این دوره، مرحله ابتدایى شروع مى‏شود و شش سال ادامه مى‏یابد. بعد از اتمام دوره ابتدایى سه سال راهنمایى و سپس سه سال دوره متوسطه داریم که دانش‏آموزان بعد از اخذ مدرک دیپلم با دادن امتحان ورودى وارد دانشگاه مى‏شوند. بعد از تحصیلات دانشگاه هر کس با توجه به مدرکى که گرفته است در اداره‏ها یا شرکت‏هاى خصوصى استخدام مى‏شود و تقریباً اکثر جوانانى که تحصیل مى‏کنند به راحتى مى‏توانند به کار مشغول شوند. من بعد از اتمام درس دانشگاهى‏ام حدود شش ماه به کار در یک شرکت پرداختم که با ورودم به ایران از شرکت بیرون آمدم.

آیا همه جوانان در اندونزى به درس و تحصیل علاقه‏مند هستند و وارد دانشگاه مى‏شوند؟

تقریباً اکثر جوانان اندونزى که در شهر زندگى مى‏کنند، وارد دانشگاه مى‏شوند، اما گروهى دیگر که در روستاها هستند و از امکانات کمترى برخوردارند، بعد از دیپلم، به کارهاى کشاورزى و غیره مشغول مى‏شوند. گروه دیگر هم به محض فراغت از درس به کارهاى هنرى و فروشندگى مى‏پردازند. اما به طور کلى اکثراً داراى مدرک فوق دیپلم هستند و براى تحصیل تلاش مى‏کنند.

تحصیل خانم‏ها در اندونزى با چه مشکلاتى روبه‏رو است و بیشتر رشته‏هاى تحصیلى مورد علاقه بانوان چیست؟

در حال حاضر مشکلى متوجه تحصیل بانوان در اندونزى نیست و اکثراً مى‏توانند با کمال آرامش به تحصیل خود بپردازند. نکته دیگر اینکه، چون حدود نود درصد مردم اندونزى مسلمان هستند، کمتر مشکلات گریبانگیرشان مى‏شود و تقریباً مى‏توان گفت که خانم‏هایى که باحجابند، کمتر به مشکل برمى‏خورند. رشته‏هاى مورد علاقه خانم‏ها بیشتر روابط بین‏الملل، حقوق و مهندسى است که دانشجویان زیادى خواستار قبولى در این رشته‏ها هستند.

آیا براى تحصیل و کار، ممنوعیت حجاب هم در اندونزى هست؟

براى تحصیل هیچ ممنوعیتى نیست و هر کس که علاقه داشت مى‏تواند با حجاب به محل تحصیل یا کار خود بیاید. اما تا قبل از این براى استخدام در شرکت‏ها یا کارخانه‏ها نباید با حجاب وارد مى‏شدیم و هنگام پر کردن فرم استخدام از خانم‏ها عکسى مى‏خواستند که در آن گوش‏ها و گردن پیدا باشد که البته حالا این قانون از بین رفته است و افرادى که داراى حجاب باشند، بیشتر مورد احترام قرار مى‏گیرند.

زنان از لحاظ فرهنگى و آزادى‏هاى اجتماعى داراى چه موقعیتى هستند؟

به علت وجود جزایر زیاد و گروههاى مختلف و قبایل متفاوت، هر قشر، فرهنگ مخصوص به خود را داراست. در اندونزى زنان از لحاظ فرهنگى داراى موقعیت خوبى هستند. مخصوصاً بعد از اینکه تحصیل بانوان در اندونزى داراى اهمیت بسیارى شد. زنان حق رأى دارند و مى‏توانند به عنوان نماینده مجلس شروع به کار کنند، هیچ نوع ممنوعیت شغلى هم ندارند، اما مشکل خاصى که در این زمینه هست، تأثیرپذیرى جوانان و نوجوانان از فرهنگ اروپا است و چون در مورد ارزش‏هاى اخلاقى و مذهبى تأثیر زیادى مى‏گیرند، غالباً دچار مشکلات زیادى مى‏شوند. مثلاً بازیگرهاى تلویزیون یا کسانى که فیلم‏هاى تبلیغى و تجارتى بازى مى‏کنند تمام ارزش‏هاى دینى را زیر پا گذاشته‏اند و این باعث بر جا ماندن آثار سوء و مخرب بر روى جوانان و مخصوصاً دختران آنجاست.

خانم «زلیخا»، در اندونزى چه هنرهایى وجود دارد، مخصوصاً هنرهاى دستى که دختران جوان به آن علاقه‏مند باشند و اوقات فراغت‏شان را با آن بگذرانند.

هر شهر، هنر مخصوص خود را دارد. مثلاً در «جاوه» پارچه‏بافى و گلدوزى روى لباس هست و به گلدوزى روى لباس «باتیک» مى‏گویند؛ که بسیار زیبا و جالب است. هنر دیگر، نقاشى روى لباس با قلم و شمع است که به «تِنّون» معروف است. کار روى چوب هم هست که خیلى زیبا و سخت است، روى درها و میز و صندلى‏ها نقشه‏هاى زیبایى مى‏کشند و سپس اطراف آن را با ابزار مخصوص کنده‏کارى مى‏کنند. این کار به «اُوکِران جِپارا» معروف است که بیشتر مخصوص آقایان است. اما این هنرها هم کم کم با تأثیرى که خارجى‏ها گذاشته‏اند از دست مى‏رود مثل معمارى که دیگر به روش غربى انجام مى‏شود و معمارى اصیل اندونزى دیگر فراموش شده است.

کمى هم در باره مراسم سنتى اندونزى توضیح دهید و اینکه این مراسم به چه مناسبت‏هایى انجام مى‏شود؟

یکى از مراسمى که در آنجا انجام مى‏شود، آتش‏بازى روز اول سال میلادى است، البته جنبه مذهبى ندارد، اما چون آغاز سال جدید در اندونزى به حساب مى‏آید مردم در آن روز به شادى و پایکوبى مى‏پردازند و آتش‏بازى مى‏کنند. مراسم بعدى مربوط مى‏شود به عید فطر که در اندونزى به عنوان عید بزرگ مسلمانان است. در آن روز مردم دور هم جمع مى‏شوند، دعا مى‏خوانند و عید را به همدیگر تبریک مى‏گویند. شیرینى سنتى مثل «تُمرنیگ» و «کِتوپَتْ» درست مى‏کنند و سرِ سفره مى‏گذارند، بعد هم به دید و بازدید بستگان مى‏پردازند. در روز اول ماه محرم هم، همه مسلمانان در مساجد جمع مى‏شوند و دعا مى‏خوانند. یک مراسمِ دیگر هم در اندونزى هست که براى بیماران است. وقتى که بیمارى بهبود پیدا مى‏کند و سلامتى خود را به دست مى‏آورد همه بستگان دور هم جمع مى‏شوند و مراسم «وَرَیَن کولِتْ» را اجرا مى‏کنند. این مراسم مثل یک نوع عروسک‏گردانى است که در آخر هم براى بهبود همه بیماران دعا مى‏کنند و در واقع سلامتى بیمار مورد نظر را جشن مى‏گیرند. مراسم دیگرى هم هست که وقتى خانواده‏اى، عزیزى را از دست مى‏دهد همه بستگان چهل روز یک بار جمع مى‏شوند و براى شادى روح او دعا مى‏خوانند، که این مراسم در بین مسلمانان آنجا داراى اهمیت زیادى است.

خانم زلیخا، جوانان اندونزى در چه سنى ازدواج مى‏کنند و مراسم خواستگارى و ازدواج چگونه برگزار مى‏شود؟

دخترانى که مشغول به تحصیل هستند، معمولاً از سن بیست و پنج سالگى به بالا ازدواج مى‏کنند؛ پسران هم همین طور. اما گروهى دیگر که ترک تحصیل کرده‏اند از سن هجده سال به بعد نسبت به امر ازدواج اقدام مى‏کنند. مراسم خواستگارى هم تقریباً مثل مراسم خواستگارى در ایران است. با این تفاوت که دختر و پسر قبل از انجام مراسم اولیه و آشنایى خانواده‏ها با همدیگر آشنا شده‏اند و در این مورد به توافق قبلى رسیده‏اند. بعد هم که پدر و مادر داماد براى خواستگارى عروس از خانواده‏اش به منزل دختر مى‏روند و در مورد مهریه و آینده آنها صحبت مى‏کنند. مهریه در اندونزى غالباً طلا یا پول است که در همان لحظه عقد، به عروس داده مى‏شود. البته بعضى از خانواده‏ها که مذهبى‏ترند، یک سرویس نماز شامل سجاده و چادر به عنوان مهریه مى‏پردازند. مراسم عروسى هم چند هفته بعد از عقد انجام مى‏شود. به این ترتیب که عروس یک یا دو هفته قبل از انجام مراسم از خانه بیرون نمى‏رود، سه روز قبل از مراسم، خانواده داماد طَبَق گل به همراه هدیه و اسپند مى‏آورند و عروس را به حمام مى‏برند. روى دست عروس هم با حنا نقش و نگار مى‏زنند و او را براى مراسم آماده مى‏کنند. موقع مراسم، داماد یک گوشه مى‏ایستد و «سیریح» را که چیزى شبیه تخم‏مرغ تزئین‏شده است، به طرف عروس پرتاب مى‏کند و عروس آن را مى‏گیرد. بعد هم جشن شروع مى‏شود. در پایان مراسم هم، داماد پاى عروس را در ظرفى مى‏شوید و مراسم تمام مى‏شود؛ که این مراسم در «جاوه» برگزار مى‏شود. در دیگر قسمت‏هاى اندونزى مثل «سِلِبِس»، «سواندا» و «سوماترا» مراسم ازدواج، آئین خاص دیگرى دارد.

تهیه وسایل زندگى بر عهده چه کسى است؟

معمولاً وسایل و اسباب زندگى را مرد تهیه مى‏کند. گاهى اوقات هم زن و مرد با هم وسایل را خریدارى مى‏کنند اما کلاً رسم خاصى در این مورد نیست و هر کدام که از لحاظ مالى بتوانند، وسایل را تهیه مى‏کنند.

آیا هنگام اجراى مراسم‏هایى که گفتید، لباس مخصوص و سنتى هم پوشیده مى‏شود؟

در موقع مراسم عروسى و مراسم عید، لباس‏هاى مخصوصى وجود ندارد، اما روز زن در اندونزى تمام زن‏ها لباسى به نام «کابیا» مى‏پوشند و در برنامه رسمى کشور شرکت مى‏کنند. این لباس هم به گذشته اندونزى برمى‏گردد و هم به اعتقادات مردم. چون روز زن در اندونزى مصادف است با تولد زنى به نام «اِرآکارتینى» که الگوى زنان به حساب مى‏آید. این زن که از طبقه ثروتمند اندونزى بوده، به خاطر تعلیم به دیگر زنان و دختران از زندگى راحت خودش مى‏گذرد. حدود یک قرن و نیم پیش، زمانى که انگلستان به اندونزى حمله کرد و آنجا را تحت سلطه خود گرفت، فاصله زیادى بین طبقه ثروتمند و طبقه فقیر جامعه ایجاد کرد به طورى که ارتباط این دو طبقه یک نوع سرشکستگى و بى‏احترامى به حساب مى‏آمده. طبقه فقیر هم بى‏سواد و بى‏فرهنگ نگه داشته مى‏شدند، که «اِرآکارتینى» بر خلاف عقیده پدرش براى آموزش زنان فقیر از خانواده جدا مى‏شود و به تعلیم و تربیت قشر پایین جامعه مى‏پردازد. از آن زمان یاد و خاطره او با پوشیدن لباسى شبیه لباس او و انجام مراسم، زنده نگه داشته مى‏شود. این لباس شامل یک بلوز تنگ و یک دامن پرچین است. لباس دیگرى هم داریم که در شهر «مَکَسّر» رواج دارد و به «بانى» معروف است و تقریباً بهتر از «کابیا» است چون کمى گشادتر است و یک شال هم دارد که در موقع مهمانى و مراسم‏ها به سر مى‏پیچند.

آیا در اندونزى مراسم نامگذارى کودک هم هست و مردم آنجا چه نام‏هایى را براى فرزندان‏شان انتخاب مى‏کنند؟

در اندونزى مراسم نامگذارى نداریم، اما مراسم‏هاى مختلفى هست که مربوط به کودکان است. یکى از آنها این است که چند شى‏ء را در جلوى مسیر کودکى که تازه مى‏تواند چهاردست و پا بخزد قرار مى‏دهند، کودک به هر کدام که علاقه نشان داد، مسیر آینده شغلى خود را تعیین کرده است. البته جنبه علمى ندارد ولى بسیار مورد علاقه خانواده‏هاست. نام‏هایى که براى کودکان انتخاب مى‏کنند تأثیر گرفته از غرب است. مثل «جِسیکا»، «سیّتى»، «دَمرا» اما خانواده‏هاى مذهبى‏تر، نام‏هایى مثل «وَرده»، «فطریه»، «مردیه» و «ام‏سلمه» را انتخاب مى‏کنند.

شهرهاى بزرگ اندونزى کدامند و جوانان این شهرها چه اهدافى را دنبال مى‏کنند؟

«جاکارتا» که پایتخت است؛ «جاوه»، «باندونگ»، «مَکَسّر»، «یدان» و «برنُئو». به طور کلى چون اندونزى یکى از کشورهاى استخراج‏کننده «قلع»، «لاستیک» و «نفت» است، جوانان آن سعى در خدمت و انجام وظیفه در پیشبرد اهداف مهم دارند و همچنین بیشتر در فکر پیشرفت و ترقى هستند.

خانم زلیخا، به عنوان آخرین سؤال، مهم‏ترین آرزوهاى یک دختر در اندونزى چیست؟

رسیدن به یک زندگى ایده‏آل و مثبت است. دختران اندونزى دوست دارند زندگى آینده‏شان موفق و پایدار باشد و همچنین موفقیت‏هاى شغلى هم داشته باشند؛ تحصیل خوب، زندگى خوب و تربیت فرزندان صالح. در حال حاضر چون مشکلات زیادى گریبانگیر قشر جوان است و طلاق هم رشد زیادى داشته، اکثر جوانان آرزو دارند که زندگى شیرینى را تجربه کنند. مسئله دیگر هم عدم وجود امنیت است، چون در اندونزى آدم‏ربایى، دزدى و بى‏دینى زیاد شده است. زنان احساس امنیت ندارند و دوست دارند مثل ایران بتوانند با آرامش خیال زندگى کنند.
دختران بهار: با تشکر از خانم «اِندنگ زلیخا» که فرصت خوبى را براى آشنایى با کشور اندونزى در اختیار ما قرار دادند و با امید به اینکه همه دختران دنیا در سلامت و شادى به سر ببرند و براى آینده‏اى پربار تلاش کنند.