گفتگو با دکتر ناهید توسلى ، پژوهشگر امور زنان

نویسنده


 

زنان باید مدیریت زنانه داشته باشند
گفتگو با دکتر ناهید توسلى، پژوهشگر امور زنان و دکتراى فرهنگ و زبان‏هاى باستانى‏

مریم بصیرى‏

خانم «ناهید توسلى» صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر نشریه ادبى فرهنگى «نافه» است. وى همچنین عضو هیئت علمى دفتر پژوهش‏هاى فرهنگى دکتر على شریعتى، عضو شوراى مرکزى انجمن روزنامه‏نگاران زن ایران، و عضو کمیته مطالعات و تحقیقات خانه احزاب ایران و عضو هیئت مؤسس حزب زنان ایران مى‏باشد.
دیدگاههاى خانم توسلى و ما در همه موارد یکسان نیست به ویژه در برخى برداشت‏ها که به حوزه دین و شریعت برمى‏گردد ولى تحقیقات و مطالعات دکتر توسلى در باره مسائل زنان، ما را بر آن داشت تا با این نویسنده، روزنامه‏نگار و پژوهشگر به گفتگو بنشینیم. قابل ذکر است ایشان پیش از این مقالات و سخنرانى‏هایى در مورد زنان داشته است از جمله: «نقش اسطوره‏هاى تاریخى زن»، «زن در اساطیر»، «نقش زن در اساطیر و تاریخ» و ... . خانم توسلى همچنین مجموعه مقالات خود را در باره زنان با عنوان «چرا خواب زن چپ است؟» به چاپ رسانده است. مجموعه داستان‏هاى «دوشیزه اَگنى» و «لیلى گفت: نه» از دیگر آثار این نویسنده است.

خانم دکتر، ابتدا از تحقیقات خودتان در مورد نقش زن در تاریخ و پیش از تاریخ توضیح دهید.

تحقیقات من بیشتر در مورد دوران پیش از تاریخ است که ارزشگذارى بین زن و مرد به این صورت وجود نداشته است. همان طور که «ویل دورانت» اشاره مى‏کند، زن، کشاورزى را کشف مى‏کند، لذا تغییراتى در زندگى وى ایجاد مى‏شود. زن در دوران کشاورزى مجبور است براى تأمین غذاى فرزندش همیشه در طبیعت به دنبال غذا بگردد پس با زمین و کاشت دانه آشنا مى‏شود و همین نکته این را مى‏رساند که بین زمین و زن در اساطیر، نقاط مشترک بسیارى وجود دارد. موضوع پایان‏نامه کارشناسى ارشد من (سپندارمد، بانو ایزدزمین) در مورد همین وجه اشتراک زن، زمین و زایندگى است. زن متواضع و فروتن است و با بردبارى موجود دیگرى را مى‏زاید، درست مثل زمین که هستى انسان‏ها و گیاهان از آن است. ما همه از خاکیم و دوباره به خاک باز مى‏گردیم. در همین کشف کشاورزى و روند تکامل نظام کشاورزى بود که بشر با سود و سرمایه آشنا شد اما در همین عصر کشاورزى وقتى مرد محصول را انباشت مى‏کند کم کم یاد مى‏گیرد که زن و فرزند را هم زیر محدودیت خودش نگه دارد، طورى که زن و فرزند هم ملک مرد مى‏شوند. پس از تسلط عصر کشاورزى، زن تمام توانایى‏هاى انسانى‏اش را از دست مى‏دهد. از آنجایى که زن به طور طبیعى براى مادر شدن چند روزى از ماه و در صورت باردارى، مدتى از سال را از جامعه کنار مى‏کشد، مرد از غیبت زن استفاده مى‏کند و با رشد نظام کشاورزى، آن را به اختیار خودش در مى‏آورد و از سود و سرمایه به نفع خود استفاده مى‏کند. همین مسائل تا به آنجا پیش مى‏رود که زن از تمام قدرت اجتماعى و سیاسى‏اش خلع مى‏شود و دیگر آن اقتدار پیشین را در جوامع ابتدایى ندارد. مردها با روى قدرت آمدن و بلوکه کردن زن، توانایى‏هاى زنان را از بین مى‏برند. حتى خودِ مردها هم از امکاناتى که زن مى‏توانسته به مرد و خانواده بدهد، محروم مى‏شوند. پس با فشار روى زن، مرد علاوه بر زن، به خودش هم ظلم مى‏کند.
نظام مردانه حاکم بر جهان بر اساس نیروى مرد جلو مى‏رود و مرد براى نگهدارى داشته‏هایش به جنگ و خشونت روى مى‏آورد. مرد مى‏شود نماد خشونت، قتل، کشتن و نابود کردن و زن مى‏شود نماد عطوفت، عشق، دوست‏داشتن و آفرینش و زایش؛ نماد تکثیر و بارورى.

با این حساب، ظلم به زن و از دست دادن قدرت اساطیرى زنان کم کم گسترش پیدا کرده و زنان خانه‏نشین مى‏شوند؟

بله. الان در قبرستان‏هاى تمام دنیا میلیاردها زنِ نویسنده، هنرمند، نقاش، محقق، مخترع، مکتشف، مشاور و ... بالقوه خفته است که در نطفه خفه شده و نتوانسته‏اند علم و هنرشان را عرضه کنند. اینها افسانه نیستند بلکه واقعیتى تلخ هستند. معلوم نیست چرا باید یک زن ایرانى و مسلمان وضعش از لحاظ حقوقى و اجتماعى این طور باشد. زنان ما در جامعه جهانى مثل جنس دوم «سیمون دوبووار» نیستند ولى جنس دیگرى هستند. زن و مرد از یک مبدأ به وجود آمده‏اند پس باید حقوق انسانى برابر داشته باشند. حقوق جنسیتى و جنسى از هم جدا هستند و ما نمى‏توانیم روى جنس مرد و زن ارزشگذارى کنیم.
در جهان امروز هم که زنان تا حدى توانسته‏اند توانایى‏هاى خود را بروز دهند، مردان از آنان به نفع خود استفاده مى‏کنند. مثلاً زنانِ مردصفت مثل نخست‏وزیران زن، ملکه‏ها و ... که جذب خشونت مردانه شده‏اند. به فرض خانم «گُندالیزا رایس» که 47 سال سن دارد و هنوز ازدواج نکرده و با تمام توانایى‏هاى زن/مادرانه‏اى که در اوست چنان جذب حاکمیت مردانه شده است که تمام تلاشش را براى حمایت از بوش و رامفسلد به کار مى‏گیرد.
خانم «رایس» 180 درجه با «هاجر» تفاوت دارد. هاجر هم یک زن سیاهپوست بود ولى نام وى همیشه در تاریخ اسلام با ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) و چاه زمزم ماندگار شده است. در زیباترین حرکت حج که طواف است، همه دور قبر هاجر در (حجر اسماعیل) مى‏چرخند. خداوند به هاجر، به این کنیز سیاه این عزت را مى‏دهد که در کنار خانه کعبه دفن شود. در عوض «رایس» به جاى اینکه از زنان همنوع رنگین‏پوستش که سال‏هاست تحت ستم هستند دفاع کند، در جهت منافع سفیدپوستان حرکت مى‏کند. این استعداد و انرژى او باید در نجات زنان سیاهپوست صرف مى‏شد ولى متأسفانه وى در یک برده‏دارى مدرن به استثمار کشیده شده و با اینکه یک سرمایه‏دار جهانى است ولى در خدمت نظام خشن مردان است.
یا به طور مثال سربازان دختر چنان جذب حاکمیت مردان مى‏شوند که از آن سر دنیا مى‏آیند و در عراق با رفتارهاى غیر انسانى، سربازان عراقى را شکنجه مى‏کنند. معلوم نیست زنى که وجودش مملو از عشق به فرزند و محبت است چگونه در بستر تاریخ این همه دچار دگرگونى مى‏شود و از آن همه قدرت در دوران اساطیرى به چنین مذلتى مى‏افتد.

نقش دین را در تبیین جایگاه زن در تاریخ و جامعه چگونه ارزیابى مى‏کنید؟

وقتى نظام خشن مردانه براى حفظ حیات خود دست به هر کارى مى‏زند، ادیان که داعیه نجات انسان‏ها را دارند مسلّماً به کمک بشر مى‏آیند و با تفسیرى روزآمد مى‏توانند به احقاق حقوق بشر بپردازند.
مسئله زنان یکى از آن مسائلى است که باید با خوانش روزآمد و زمانه‏اى ما بررسى شود. ما باید بتوانیم با درک درستى از قرآن به آن بپردازیم تا ببینیم که چقدر دین اسلام مترقى است و اسلام و قرآن در فکر زن بوده است. ما همان طور که به محکمات قرآن که اصول دین ماست مى‏پردازیم به همان اندازه نیز باید به متشابهات قرآن بپردازیم و مسئله زنان و نگاه قرآن به زن را از دید اسلام باز کنیم.
من در حال حاضر مشغول نگارش کتابى با نام «نقش زن در اسطوره و تاریخ» هستم و دارم با رجوع به متون دینى از عهد قدیم تا جدید و داستان خلقت بشر، روى این موضوعات کار مى‏کنم که زن کیست، زن چیست؟ الان به سوره نساء قرآن با ترجمه «محمدمهدى فولادوند» رسیده‏ام و جایى که آمده است «الرجال قوامون على النساء»، کار من در حال حاضر بررسى واژه‏هاى «نساء»، «رِجال»، «رَجُل»، «الرِّجال»، «الرَّجُل»، «مؤمنه»، «مؤمنات» و ... است. روى اتیمولوژى این واژه‏ها کار مى‏کنم و اینکه مثلاً «قوامون» ریشه‏اش از کجاست و به چه مفهومى مى‏باشد.
برخى مفاهیم، در طول زمان به هم ریخته‏اند ولى کسى متوجه آن نیست. واژه‏ها در زمان‏هاى مختلف تغییر معنایى مى‏دهند. مثلاً در زبان اوستا واژه «نیرنگ» به معنى دعا و نیایش است، مثل «نیرنگ کُشتى بستن» که دعاى مخصوص هنگام بستن کُشتى [= کُستى‏] (کمربند مخصوص زرتشتیان) است. اما در زبان فارسى امروزى، معناى این واژه عوض شده است. در پروسه زمان، این دعاها، تبدیل به کارهاى اهریمنى شده و این واژه هم معنى‏اش عوض شده و تبدیل به دروغ و کلک شده است.

پس با این حساب باید دید آیا کلمه «قوامون» در شرایط زمانى و مکانى خودش در آن تاریخ و جغرافیا هم به همین معناى امروزى بوده که ما آن را استنباط مى‏کنیم.
مجله «پیام زن» هم که در قم و توسط حوزه علمیه چاپ مى‏شود یکى از وظایفش باید این باشد که با تکیه بر متون دینى و خوانش زمان‏مند آنها، جواب مشکلات امروزه زنان را از داخل قرآن بیرون بکشد و از فقها بخواهد در صفحاتى از مجله به سؤالات اعتقادى و فقهى زنان و جوانان پاسخ دهند. ما باید مخاطب جوان امروزى را جذب دین کنیم و پاسخگوى سؤالات او باشیم. این نمى‏شود که ما فقط بگوییم مسلمان هستیم، بدون اینکه در مورد مسائل زنان و جوانان کار کنیم و باعث دین‏گریزى آنها شویم.
مى‏دانیم اولین مسلمان خدیجه بود زیرا پیامبر(ص) همه هستى و روح برانگیخته شده از طرف خداوند به وسیله جبرئیل را نخست به خدیجه منتقل کرد. خدیجه اولین پیام اسلام را دریافت کرد. خدیجه با اینکه زنى بیوه بود و بنا بر روایات در دوران جاهلیت مى‏گفتند زن بیوه رویش به دیوار است، اما پیامبر با این زن بیوه ازدواج مى‏کند تا به همه تاریخ بگوید شرافت انسان به خودِ او و ایمان اوست و نه به سن و سال و بیوه بودن. این کاملاً اشتباه است که برخى مى‏گویند پیامبر اکرم به خاطر پول با خدیجه ازدواج کرده است. در آن زمان زنان و مردان بسیارى بودند که بخواهند به پیامبر پول بدهند.
از طرفى دیگر ذریه اسلام نیز از زن و از فاطمه(س) است و مى‏دانیم سوره کوثر براى اوست.
داستان تولد عیسى(ع) هم از زیباترین داستان‏هاى قرآن است. هر چند مسیحیان مى‏گویند عیسى پسر خداست ولى ما او را پسر مریم مى‏دانیم «مسیح بن‏مریم». پس یک زن آنقدر ارزش دارد که بچه‏اش به نام او شناخته شود و نه به نام یک مرد. چنین حرکت‏هایى در اسلام بسیار زیبا و حساس بوده تا مردم بدانند دین ما جز عزت به زن هیچ کار دیگرى نکرده است. اما کسانى که مخالف اسلام هستند روى دستورات دینى خاصى تکیه مى‏کنند که متعلق به زمان و مکانى خاص بوده است. مگر نه اکنون در ایران برخى زنان سرپرست خانواده هستند و نه مردان.

با توجه به انواع پوشش‏هاى مختلف در جامعه اسلامى ایران، به نظرتان این تنوع پوشاک و در واقع بدحجابى از کجا ناشى مى‏شد؟

حجاب، دستور صریح قرآن است و با وجود اینکه جمهورى اسلامى اولین کارش اجبار به حجاب بود ولى با آن مشکل پیدا کرد. به نظر من علت ایجاد این مشکل آن بود که حجاب آگاهانه به زنان توصیه نشده است. الان هم حجاب با اَشکال منفى در جامعه دیده مى‏شود. خیلى از زنان تحصیل‏کرده فقط به خاطر اجبار به رعایت حجاب از ایران رفتند که در کل به ضرر ما تمام شد.
جمهورى اسلامى باید با برنامه‏هاى آگاهى‏دهنده و صریح روى جوانان برنامه‏ریزى کند تا موضوع حجاب براى آنها تفهیم شود تا دختران جوان ما بدانند زن فقط جسم نیست تا بخواهد آن را به نمایش بگذارد. حجاب باید در عمل، رفتار، گفتار و ... قابل رؤیت و رعایت باشد.
ما به عنوان یک شهروند باید به قانون اساسى که به آن رأى داده‏ایم احترام بگذاریم. حال هر چند برخى ایمان باطنى به قوانین کشور نداشته باشند، ولى از لحاظ قانونى باید ملزم به رعایت آن باشند.
من هم چون شما از رفتار و پوشش دختران و پسران جوان امروزى متأثر مى‏شوم و این وظیفه روحانیت است که به جوان‏ها تفهیم کنند و بگویند «حُجب» یعنى چه؟ واژه حُجب و «مَحجوب» از یک ریشه‏اند. اما الان متأسفانه در جامعه ما محجوب به آدم‏هاى مظلوم و ساکت و تحت ظلم و خجالتى اطلاق مى‏شود، هر چند حجاب هم نداشته باشند.
حجب باید از طریق مدارس و دانشگاهها به جوانان شناسانده شود. جوان، منطق خودش را دارد و پر از شور و عشق و حرارت است، پس باید با زبان خودش با او صحبت کرد. خودِ من که یک روشنفکر مذهبى هستم و سال‏هاست با جوان‏ها کار مى‏کنم، وقتى با آنها حرف مى‏زنم مرا متهم مى‏کنند که آنان را نمى‏شناسم و وقتى از دین مى‏گویم مرا متهم مى‏کنند که سنتى هستم. باور دینى من براى خودم درونى شده است و دینى که من مى‏شناسم مى‏تواند پاسخگوى تمام سؤالات جامعه باشد، به شرطى که بگذارند دین کار خودش را بکند؛ ولى این باورها هنوز براى جوانان جا نیفتاده است.
هر چند دختران و زنان باید حجاب را رعایت کنند ولى مرد هم نباید اینقدر ضعیف باشد که حتى با صداى یک زن تحریک شود. زنى که با حجاب هم، مردان به او نگاه بدى دارند، چه کار باید بکند؟ فقط نباید به زن گفت خودت را بپوشان، وقتى زن خودش را پوشاند ولى مرد نتوانست جلوى تمایلات خود را بگیرد چه فایده! قرآن کریم مى‏فرماید تو اى مرد، اول نگاهت را نگه دار و بعد مى‏گوید اى زن، تو هم نگاهت را نگه دار و خودت را بپوشان. پس حجاب فقط خاص زنان نیست و مردان هم باید در پوشش و حتى در نگاه به زنان، حجب را رعایت کنند.

دکتر توسلى، جایگاه زنان شاغل را چطور ارزیابى مى‏کنید؟

در جامعه کنونى ما زنان هم مادر هستند و هم همسر و هم کارمند. زنان فکر مى‏کنند که همپاى مردان هستند و باید مثل آنها کار کنند هر چند در برخى موارد شغلى، زنان برترى بیشترى نسبت به مردان دارند؛ اما زنان هنوز در چارچوب ادبیات و نظام اندیشه مردانه فعالیت مى‏کنند. هنوز ادبیات زن/مادرانه در ایران باب نشده است؛ یعنى ادبیات مدیریت و ادبیات سیاسى زنانه حاکم نشده است. مدیریت زنانه اصلاً مثل مردانه نیست. یکى از مواردى که آقاى خاتمى را به خاطر آن متهم مى‏کنند این است که وى مى‏خواهد مدیریت انیمایى بر جامعه حاکم شود ولى ساختار جامعه ما از لحاظ دینى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى، ادبى، و ... همه مردانه است.
باید همه یاد بگیریم که زن مى‏تواند مدیریتى زنانه داشته باشد و با اقتدار زن/مادرانه خود فعالیت کند، نه اینکه مدیریتى در زیرمجموعه قوانین مردانه داشته باشد. البته نظر من یک نظر ایده‏آلى است که معلوم نیست اجرا شود. در حال حاضر هر چند مدیر زن داریم ولى مدیرى که بتواند زن/مادرانه ارگانى را رهبرى کند، نداریم.
زنان ما هم گاهى خشن مى‏شوند، چون در چارچوب خشونت مردانه رشد کرده‏اند. اقتدار مردانه منفعت‏طلب است و یک‏سونگر و تک‏جنسى و تک‏صدایى.
در جهان نیمى از افراد جامعه تحت ستم هستند؛ یا عروسکند و پشت ویترین‏ها خودنمایى مى‏کنند و یا در فیلم‏ها و مجلات مد و زیبایى، جسم خود را مى‏فروشند و یا اینکه اسیر دنیاى تبلیغات شده‏اند و براى فروش حتى یک خودکار، خود را مى‏فروشند تا جیب سرمایه‏داران پر شود و این یک استثمار واقعى است. یک زن خودش را حراج مى‏کند تا جنس یک کارخانه به فروش برسد و در نهایت مبلغى خیلى کم هم به او برسد.
جایى مثل اروپا و آمریکا برخى از زنان این طورى آزادند و مثلاً به قول خودشان زیادى عزت دارند. در عین اینکه زنان بسیار دانشمند و هنرمند هم دارند. اما در جایى مثل افغانستان، طالبان نمى‏گذارند زن دیده شود.
حالا من پس از گشت و گذار در کشورهاى مختلف و دیدن وضعیت زنان آنها، مى‏گویم پس جایگاه زن کجاست و کى یک زن مى‏تواند به حق خودش برسد؟ دنیاى مردانه یک دنیاى نیمه‏کاره است و چرا نباید یک زن مدیر بتواند در ایران رئیس‏جمهور شود؟

خوب فکر نمى‏کنید آن عزت و احترام به زن لااقل در ایران قابل رؤیت است؟

البته در ایران نسبت به کشورهاى دیگر، زن عزت واقعى دارد. اما مشکل ما این است که مى‏خواهیم همه مشکلات را به دولت نسبت دهیم و روى خودمان سرمایه‏گذارى نمى‏کنیم. خودِ ما وقتى جوان بودیم یک سرى از آزادى‏هایى را که الان دختران دارند، در رژیم طاغوت نداشتیم. زن با انقلاب، موجودیت پیدا کرد و رشد فکرى‏اش بالا رفت و در حوزه اندیشه دینى و ادبى پیشرفت‏هاى قابل توجهى کرد. به طور مثال به عنوان یک زن نویسنده مى‏گویم که زنان پیش از انقلاب نمى‏توانستند حس درونى خودشان را روى کاغذ بیاورند و ما زنانه‏نویسى نداشتیم. فروغ فرخزاد تنها کسى بود که حس‏هاى درونى‏اش را به جامعه منتقل کرد. فروغ در عین اینکه یک زن سنتى بود ولى زنى انقلابى هم بود که روحش را آشکار کرد. زنان پس از انقلاب نیز آزادى‏هایى را به دست آوردند که بتوانند اندیشه وجودى‏شان را با آثارشان به دیگران عرضه کنند، آن هم زنانى که پیش از این باید سنگ در دهانش مى‏گذاشتند تا حتى کسى متوجه صداى آنها نشود.
همین مردان در طول تاریخ ایران کارى کرده‏اند که زن عزت خودش را فراموش کند. حرمسرا فاجعه‏اى بود که مردان بر سر زنان آوردند. ریشه همجنس‏بازى در زنان هم از همین حرمسراها بود. مثلاً زنى که همراه 300 زن دیگر در حرمسرا، جزو همسران یک شاه است، ممکن است ده سال طول بکشد تا بتواند براى بار دوم - و حتى بار اول - همسر خود را ببیند. آن وقت است که زن در فضاى محدود و پر از قوانین خاص حرمسرا، با وجود این همه زن و دختربچه به همجنسان خودش روى مى‏آورد.
وقتى در تاریخ ایران برخى از بزرگان گفته‏اند زن حیوانى است که براى بچه‏دار شدن به وجود آمده است، آیا این سخن نوعى ارتداد و توهین به همه زنان نیست، حتى زنان اولیا و انبیا! در حالى که دکتر شریعتى مى‏گوید: زینب زنى است که مردانگى در رکاب او جوانمردى آموخت. زن مصداق آیه شریفه «قد أَفلَح مَن زکَّها و قد خاب من دسَّاها» مى‏باشد. زن مى‏تواند دانه وجودش را که در خاک تن است به رشد وا دارد و حقیقت وجودش را از خواب بیدار کند. فکر و ذهن زنان سال‏ها در زیر خاک سنت‏ها و نگرش‏هاى غلط و تعصبات مدفون بوده و حالا زنان به ویژه پس از انقلاب بار دیگر به ارزش خود پى برده‏اند.
اسلام و نظام اسلامى باید پاسخگوى زنان ما باشد. مسئولین نظام باید فقه را بازخوانى کنند تا حق از دست رفته زنان دوباره به آنان داده شود. اما به هر حال باید همیشه خوش‏بین باشیم و نیمه پر لیوان را ببینیم تا پرتر شود و نه نیمه خالى را که هى خالى‏تر شود.

خانم دکتر، خبردار شدیم که با چند تن از زنان فعال اقدام به تأسیس «حزب زنان ایران» کرده‏اید. در مورد این حزب و اعضاى آن هم برایمان توضیح بدهید.

از بهمن 82 این حزب فعالیت‏هایش را شروع کرد و رسماً از تیرماه 83 عضوگیرى مى‏کند. اعضاى دیگر حزب به غیر از من عبارتند از: خانم «طاهره احمدى» دبیر آموزش و پرورش و فعال حوزه سیاسى اجتماعى با سابقه فعالیت در ستادهاى مختلف دوران جنگ، خانم «فریبا داوودى مهاجر» روزنامه‏نگار، خانم «صدیقه زمانى» همسر فرمانده شهید سپاه خرمشهر هستند که دبیر آموزش و پرورش مى‏باشند و مسئول مؤسسه «بهار خرمشهر»، خانم «ملوک قزوان‏چاهى» که ایشان نیز همسر شهید هستند و در آموزش و پرورش مشغول مى‏باشند، خانم «نرگس کریمى» دبیر آموزش و پرورش و همسر شهید هستند، و نیز خانم «اکرم مصورى‏منش» همسر شهید و نماینده مردم اصفهان در مجلس ششم هستند.

اهداف و خط مشى «حزب زنان ایران» در حول و حوش چه مسائلى است؟

هدف ما ارتقاى دانش و آگاهى زنان نسبت به شرایط خودشان است و تلاش آنها در جهت اعتلاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، فکرى و علمى.
تلاش در جهت رفع تبعیض از زنان و توسعه عدالت و برابرى در جامعه و تلاش در جهت رفع خشونت همه‏جانبه علیه زنان از دیگر اهداف حزب ماست.
ما سعى مى‏کنیم مشارکت زنان را در عرصه‏هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، آموزشى و فرهنگى بالا ببریم و مطالبات زنان ایرانى را بشناسیم و توسط این تشکل، خواسته‏هاى آنها را به سیستم سیاسى کشور منتقل کنیم.
همچنین تلاش در جهت استقرار صلح پایدار در کلیه سطوح ملى و جهانى و ... از جمله هدف‏هاى ما براى تأسیس این حزب بود.
قصد داریم با استفاده از نشریه ارگان حزب، انتشار خبرنامه و برگزارى همایش‏ها و کلاس‏هاى آموزشى و نقد و بررسى سیاست‏ها و برنامه‏ها و ارائه راه حل‏هاى مناسب جهت اصلاح امور و حفظ حقوق زنان به اهداف‏مان برسیم.
تلاش براى همگرایى گروهها، جناح‏ها و تشکل‏هایى که با محوریت مسئله زنان حرکت مى‏کنند، علاوه بر شرکت در شبکه ارتباطى تشکل‏هاى زنان، از جمله دیگر خطمشى‏هاى «حزب زنان ایران» مى‏باشد.

با سپاسگزارى از فرصتى که در اختیار مجله گذاشتید.