مهارت یعنى درآمد
زهره دهخدا
روزنامههاى مختلف و آگهىهاى جور واجورِ کار را براى چندمینبار مرور کرد، اما نتوانست هیچ کار مناسبى براى خودش بیابد.
با ناامیدى بلند شد و به طرف درِ خروجى کتابخانه به راه افتاد. تجمع دخترانِ دانشآموز و دانشجو در گوشه حیاط کتابخانه - که فارغ از کار و کاریابى به گفتگو و خنده مشغول بودند - توجهش را جلب کرد. آرزو کرد کاش فارغالتحصیل نشده بود و هنوز هم درس مىخواند. کاش در دانشگاه به جاى آن همه درسهاى تئورى به او مهارت و تخصصى آموخته بودند. کاش مثل دوستش مریم، حداقل در دوران دانشجویى به کلاس خیاطى رفته بود و حالا از هنر و مهارتش استفاده مىکرد.
از زمانى که مدرک کارشناسىاش را گرفته بود، به امید یافتن کارى همه جا را پشت سر گذاشته بود، اما هر روز دست خالىتر از روز قبل به خانه برمىگشت. تمام آگهىهاى داخل اتوبوسها و آگهىهاى نصب شده بر روى در و دیوار شهر براى چشمهایش آشنا بودند. دیگر خسته شده بود. بیکارى، بیش از پیش آزارش مىداد. احساس مىکرد اگر بخواهد همیشه بیکار بماند واقعاً بیمار مىشود و به افسردگى و سردرگمى دچار مىگردد و ... . به فکر فرو رفت. پیش خود اندیشید که ناامیدى و اندوه و حسرت کارى از پیش نمىبرد. او هنوز فرصتهاى مغتنم و بىشمارى در پیش رو داشت. با امید به خدا بلند شد. تصمیم گرفت این بار با توکل به خدا، جدىتر و مصممتر از قبل به دنبال یادگیرى حرفه و پیدا کردن کارى برود.
کار و اشتغال براى دختران علاوه بر درآمدهاى مالى و اقتصادى، وسیلهاى مطلوب براى ایجاد روابط اجتماعى، ایفاى نقشهاى سازنده در اجتماع، صرف انرژىهاى سرشار از جوانى در راه صحیح و ابزارى براى حیات باعزت و نیکوست که به شکلگیرى صحیح شخصیت فردى و اجتماعى آنها کمک مىکند.
برعکس، بیکارى یکى از مهمترین مسائل و معضلات جوانانى به شمار مىرود و باعث بروز مشکلات بسیارى همچون فسادهاى اخلاقى، اعتیاد، بزهکارى، افسردگى، بالا رفتن سن ازدواج و ... مىشود.
بسیارى از گناهان نیز در دوران جوانى از بیکارى و بیهودگى ناشى مىشود و جوانان بدون توجه به عواقب اعمال خود، اوقات بیکارى خود را با گناه و فساد پر مىکنند.
پیامبر اکرم(ص) وقتى جوانى را مىدید که شغلى ندارد و بیکار است، مىفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینى؛ از چشمم افتاد.» (بحارالانوار، ج23، ص6.)
«ابوالعتاهیه» در سروده معروف خود که در نکوهش دنیا است مىگوید: «انَّ الفراغ و الشَّباب و الجَدَة
مَفْسَدَةٌ لِلْمرءِ اَىَّ مَفْسَدَة؛
بیکارى و جوانى و دارایى براى انسان مایه فساد و تباهى انسان است. آن هم چه مفسدهاى!» (شرح ابنابىالحدید، ج3، ص340.)
بیکارى در جامعه کنونى ما علتهاى مختلفى دارد. گاهى دوستان جوان مخصوصاً دختران بسیار علاقهمند و جویاى پیدا کردن کارى هستند، اما زمینهاى براى اشتغال خود نمىیابند. به تمامى ادارات و مراکز جهت کاریابى مراجعه مىکنند، اما از همه جا ناامید و مأیوس برمىگردند.
دستهاى دیگر از دوستان نیز علىرغم داشتن تحصیلات عالى بیکار هستند و این به خاطر آن مىباشد که دختران اولاً، هنگام انتخاب رشته در دبیرستان و دانشگاه، اطلاعى از رشته انتخابى و وضعیت بازار کارى آن در جامعه نداشته و صرف موقعیت اجتماعى به انتخاب رشته پرداختهاند. ثانیاً، آنها هیچ گونه مهارت و یا تخصصى را در دوره تحصیل فرا نگرفتهاند و از نظر فنى و مهارتى در سطح بسیار پایینى هستند. حتى برخى از این دوستان با تحصیلات عالى حاضرند به منشىگرى و کارهاى دفترى بپردازند که این امر چندان تفاوتى با بیکارى براى آنها ندارد. برخى از دختران جوان و نوجوان نیز در راه اشتغال به دنبال ابتکار نیستند و بدون توجه به نیازهاى جامعه و عدم مهارت خود در یک زمینه خاص، به دنبال شغلى آماده و کارهاى معمول اطرافیان مىگردند. آنها انتظار دارند در یک فرصت بسیار کوتاه، با پیدا کردن شغلى راحت و معمولى، درآمد عالى و خوبى نصیبشان شود.
این مسائل باعث مىشود که بسیارى از دختران همچون دیگر جوانان با معضل بیکارى روبهرو باشند و دستهاى دیگر از آنها نیز به مشاغل کاذب بپردازند و یا دل به مشاغل تصادفى ببندند. این امر انگیزه آنان براى کسب مهارت و ابراز خلاقیت و ابتکار از بین مىبرد و نه تنها لذتى از کار خود نمىبرند، بلکه با خستگى و کوفتگى و بىحوصلگى به کار خود ادامه مىدهند.
درد دل بیشتر آنان حکایت از انتظاراتشان از متولیان امور دارد. آنان انتظار دارند که مسئولان، جوانان تحصیلکرده و بیکار را رها نکنند و با استفاده از ابتکار و نوآورى، در پى ایجاد مشاغل و فرصتهاى شغلى باشند و راههاى جدیدى را براى اشتغال جوانان ارائه دهند.
متأسفانه بسیارى از این دختران از سرِ ناچارى و اجبار به مشاغل کاذب و حرفههاى غیر تخصصى که به هیچ گونه مهارتى نیاز ندارند، رو مىآورند. این امر نه تنها راه 76حل صحیحى براى مشکل بیکارى آنان نمىباشد، بلکه به رشد اقتصادى و برآوردن نیازهاى اجتماعى جامعه نیز کمک نمىکند. آنان انتظار دارند، جامعه و مسئولان، ضمن ایجاد حرفه و کارهایى که جوانان با انجام آنها تجربه و مهارت روزافزون کسب مىکنند، سطح آگاهى علمى و حرفهاى آنان را نیز بالا ببرند.
البته دختران جوان و نوجوان نیز باید در کنار انتظارات خود به این قضیه نیز توجه داشته باشند که پیدا کردن کار، نیازمند داشتن مهارت مىباشد. از طرف دیگر محیط کار و مسئولان آن باید امنیت و صلاحیت کافى براى پذیرش دختران را داشته باشند. بسیارى از اوقات، دختران فقط از جامعه و مسئولان انتظار دارند که براى آنها کاریابى کنند و حاضر نیستند خود را براى یادگیرى کارى به سختى بیندازند. خیلى از مهارتها مثل خیاطى، آرایشگرى، هنرهاى دستى و ... هم هزینه چندانى ندارد و هم پرداختن به آن، فرد را از بیکارى و بطالت کسلآور نجات مىدهد. از طرفى همه کارها و مشاغل در پشت میزنشینى و امور ادارى خلاصه نمىشود.
جاى تأسف است دختر جوان تحصیلکرده، منتظر بنشیند تا در جایى براى او کارى پیدا شود و از بیکارى شکایت کند و یا اینکه نهایتاً دل به منشىگرى و ... خوش کند!
دختران باید ابتدا به دنبال آموختن مهارتى باشند و بعد، امکان پیدا کردن کار را ارزیابى کنند. مسلماً نگاهى دقیق و جوینده به محیط اطراف و شرایط و امکانات موجود همراه با توکل به خداوند، داشتن همت و ارادهاى بلند و تلاشى خستگىناپذیر آنان را در این راه یارى خواهد کرد که:
«اَنْ لیسَ لِلانسانِ الّا ما سعى.» (سوره نجم، آیه 39.)