نویسنده

 

خانواده، جوان، غریزه جنسى و شیوه‏هاى مهار آن‏
«قسمت دوم»

احمد لقمانى‏

ارزش‏ها و لغزش‏هاى زندگى‏
سعدیا، عشق نیامیزد و شهوت با هم‏
پیش تسبیح ملائک نرود دیو رجیم‏
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم(1)
غریزه جنسى امانتى الهى در وجود انسان است که یگانه عامل ادامه موجودیت افراد به حساب مى‏آید و قوانین و سنن اسلامى هرگز آن را محکوم نکرده است. وجود آن وسیله‏اى براى کمال و سیر و حرکت آرمانى است که عامل دوام و بقاى نسل و وسیله‏اى براى آمیزش و سکون و دستیابى به محبت و مودّت خواهد بود.
در نگاه آموزه‏هاى آسمانى «تمایلات شهوانى» امرى زیان‏بخش و هلاکت‏بار نیست تا مبارزه کلى یا حذف آن ارزش محسوب شود، بلکه آمیخته با زیباشناسى و همراه با انگیزه‏هاى والاى انسانى است که لازمه حیات و هستى انسان‏ها و حیوانات دانسته مى‏شود و ارضاى آن هر گاه بر اساس مرزها و معیارهاى شرعى و انسانى باشد، مقبول و مطلوب محسوب مى‏شود.

اندیشه‏هاى دینى روایتگر این حقیقت زنده و پاینده است که غریزه جنسى بر خلاف دیدگاه مرتاضان و یا پاپ‏هاى کلیسا پلید و ناپاک یا زشت و شرمبار نیست بلکه مایه تربیت زندگى و رونق‏بخش و جلادهنده پایندگى است؛ خداوندى که آن را آفریده و در نهاد بشر قرار داده است، بر آن نبوده آن را عامل تباهى قرار دهد تا زمینه‏ساز فساد و انحراف گردد، بلکه سلامت و سعادت و سکون و آرامش از یک سو و تعاون و همکارى و همدردى با همسر براى تشکیل کانون خانواده و دستیابى به برکات بسیار از سوى دیگر، آثار ارزنده آن محسوب مى‏شود. از این‏رو آموزه‏هاى اعتقادى، اخلاقى و فقهى اسلام، دستورالعمل‏هاى برجسته‏اى در باره نکاح، زفاف، آمیزش، آرایش زوجین، فراهم‏سازى زمینه جذب و انجذاب و عشق و اشتیاق ارائه مى‏کند تا این نیروى تأثیرگذار در مسیر اصلى قرار گیرد و به دور از تشدید و تعطیل، تعدیل شود.
این بینش روشنى‏بخش موجب گردیده که «بیدارى زودهنگام» و یا «بیدارى دیرهنگامِ» غریزه، کارى نادرست تلقى شود بلکه «بیدارى بهنگام» آن از سوى پدران و مادران، مربیان و معلمان و حتى مبلّغان دینى توصیه شود و بر هدایت این انرژى ناپیدا در راه خیر و صلاح فرد و اجتماع تأکید گردد.
راز توصیه بسیار از سوى پیشوایان معصوم علیهم‏السلام نسبت به تسریع در ازدواج جوانان و تذکر فراوان به توجه این مسئولیت بر دوش پدران و مادران و در مراحل بعد افراد توانمند و صاحب ثروت و حتى دولت اسلامى، حفظ حریم و حرمت انسان‏ها، دورى از گناهان و انحرافات و دستیابى به زندگى زیبا و به دور از کوچک‏ترین پلیدى‏هاست؛ بدین خاطر، داشتن «روابط زناشویى» با همسر از حقوق زوجین است که نه مرد مى‏تواند از آن سر باز زند و نه زن حق محرومیت شوهر خویش را دارد.
و ارائه حدّ براى افراد بالغ و تعزیر براى کودکان نابالغ نسبت به برخى انحرافات جنسى نیز در راستاى هدایت این میل درونى در راه درست آن است. همان گونه برخورد اسلام با بى‏بند و بارى جنسى «ممنوعیت کامل» است و در صورت عدم توجه از سوى برخى، «انتقام و کیفر» مطرح شده است و در این راه، حتى از لغزش کودکان ممیّز هم چشم‏پوشى نمى‏شود.
دامنه کنترل و منع در آموزه‏هاى دینى به گونه‏اى است که محیط مختلط که دختران و پسران یا زنان و مردان بى‏هیچ ضابطه‏اى در آن به سر برند، ممنوع شده است و هر گونه ارتباط زن و مرد نامحرم تحت کنترل و ضابطه‏اى مشخص در آمده است، چنانکه مجموعه پوشیدنى‏ها، نوشیدنى‏ها، شنیدنى‏ها، دیدنى‏ها و گفتنى‏ها در این راستا باید در چارچوب قوانین آسمانى اسلام و براى حفظ و صیانت گوهر وجود هر انسان یعنى «عقل و
خرد» و دورى از هر گونه «هوا و هوس» تنظیم شود تا «پاسخى به خواسته‏هاى درونى» و گامى به سوى «رشد و تکامل بیرونى» هر یک از افراد محسوب شود.
خواهى که جاودانت باشد تعرف اینجا
از خویشتن جدا دار این شهوت و غضب را
دارى دلى چو کعبه وز جهل وز ضلالت‏
در کعبه مى‏گذارى بوجهل و بولهب را(2)

امام على بن‏موسى‏الرضا(ع) از پدر عزیز خود و آن حضرت از یکایک پدران بزرگوار خویش نقل فرموده‏اند که رسول گرامى اسلام(ص) از بین مجموعه عوامل لغزش‏بار سه عامل را مطرح کرد و فرمود:
«ثلاثةٌ اخافهنَّ على اُمَتى‏: الضلالة بعد المعرفة و مضلات الفتن و شهوة الفرج و البطن؛(3)
سه عامل [انحراف، لغزش و هلاکت ]است که براى امت خود از آنها هراس دارم:
ضلالت و گمراهى [اعتقادى ]بعد از معرفت [و هدایت فکرى‏]، لغزشگاههاى امتحان و پرتگاههاى فتنه، شکم و شهوت و غریزه جنسى.»
در یک نگاه، انحراف فکرى - فرهنگى، سیاسى - اجتماعى و مادى - شهوانى سه زاویه انحرافى است که فرجامى جز پرتگاههاى هلاکت‏بار و سعادت‏سوز نخواهد داشت و هماره باید با همتى والا و با «آگاهى»، «هوشیارى» و «پرهیزگارىِ» روزافزون لحظه لحظه زندگى خویش را با سلامت و هدایت و سعادت قرین ساخت. از این‏رو آن پیامبر پر مهر(ص) در روایتى روشنگر باز سخنى از «امت خود» به میان آورده و راه نجات بیشتر افراد را در «تقوا و پرهیزگارى» و «حُسن خُلق و خوش‏اخلاقى» ترسیم مى‏فرماید:
«اکثر ما تلج به امّتى الجنة: تقوى اللَّه و حُسن‏الخلق.»(4)

... اکنون که ارزش غریزه را در عرصه زندگانى دانستیم و به ابعاد اعتدال و بیدارى بهنگام آن پى بردیم و از حساسیت بسیار آن در امروز و فرداى خود آگاهى یافتیم، با چنین دستمایه‏اى فراز زیبا و بنیادین نوشتار را پیش رو قرار مى‏دهیم:

راهکارها و تدابیر پیشنهادى براى حفاظت غریزى جوانان‏

1- آشنایى و توجیه نوجوانان و جوانان با تغییر و تحولات غریزى آنان‏
در جریان تربیت جنسى نوجوانان، والدین نقش اساسى و اولیه را در رابطه با فرزندان به عهده دارند، زیرا آنان مسئولیت پرورش طفل و حتى پایه‏گذارى عادات او را بر دوش دارند. در این باره برتر از دیگران همچون محیط تعلیم و تربیت یا جامعه تأثیرگذار هستند.(5)
از جهت دیگر، آموزش امور جنسى از مسائل مورد نیاز و ابتلاى خانواده است و پدران و مادران از نظر شرعى موظفند آداب اسلامى را در این رابطه به فرزندان خود بیاموزند تا پیش از هر گونه رخداد تلخ یا شیرینى از نظر فردى، فرزند آنان به طور کامل توجیه باشد و فعل و انفعالات جسمى یا کنش‏ها و واکنش‏هاى روحى، او را دچار دلهره و هراس و یا متهم به گناه و خطایى غیر قابل جبران نسازد و از نظر اجتماعى در دام شیادان و ناپاکان قرار نگیرد.
ویژگى والاى پدران و مادران در این عرصه آن است که مورد اتکا و اعتماد فرزند خود هستند، از دلسوزى و خیرخواهىِ بى‏همتایى برخوردارند و فرزندان، آنان را از اعماق جان و دل دوست دارند و آنان را مى‏ستایند به گونه‏اى که در آغاز رشد، گفتار و رفتار، آنها را بى‏هیچ کم و کاستى تقلید مى‏کنند. ویژگى‏هایى چنین برجسته و بى‏نظیر همراه با حُسن نیّت لازم، والدین را موظف مى‏سازد آگاهى‏هاى لازم و جامع را در باره ریشه غریزه، ابعاد وجودى و کاربردهاى فردى و اجتماعى آن را به طور مستقیم با گفتار خویش یا غیر مستقیم با ارائه نوار یا کتاب و یا از زبان یکى از دوستان و آشنایان مورد اعتماد در اختیار فرزند خویش بگذارند.
به یقین در پرورش جنسى کودکان، نوجوانان و جوانان، آنان باید به خوبى بدانند در چه وضع و موقعیتى قرار دارند؛ در رابطه با حیات شخصى خود چگونه موضع بگیرند؛ با چه شیوه‏اى از شرافت و پاکى خود دفاع کنند و هر روز که مى‏گذرد، پدیده‏هاى خودآگاه و ناخودآگاه درونى آنان چگونه رخ نشان مى‏دهد و آنان پیش از هر حادثه‏اى چگونه باید عمل کنند.

برخورد پدران و مادران با پسران‏

در نظام تربیتى اسلام، ضرورى است پسران هر چه زودتر از دامن مادران و مراقبت‏هاى نظافتى و بهداشتى آنان دور شوند و وارد دنیاى مردان گردند. این خطاست که پسرى ممیّز به همراه مادر به حمام رود و بدن مادر خود و یا دیگران را عریان ببیند.
پدران، مَحرم راز پسران خویشند و باید رابطه تنگاتنگى در این زمینه با فرزندان پدید آورند و گفتنى‏هاى لازم را براى محافظت آنان از خطرهاى پیدا و ناپیدا و یا آداب و اصول رعایت عفت و پاکدامنى و دورى از هر گونه زشتى و تباهى با فرزند خویش بیان کنند. پسر ممیّز باید از طریق تعلیمات یا القائات مستقیم و غیر مستقیم بفهمد با چه کسانى باید معاشرت کند، از چه شوخى‏ها و روابطى بپرهیزد، یا در برابر مستحقان و گرسنگان چگونه موضع بگیرد و یا نسبت به حوادثى که در کوچه و خیابان شاهد است، چگونه رفتار کند.
آموزش چگونگى احتلام یا جُنب شدن و وظیفه بعدى در باره کیفیت غُسل کردن و حالات و وقایعى که در این باره براى پسر ایجاد مى‏شود، ضرورى است و ضرورى‏تر اینکه، مادر از طریق پدر در باره دگرگونى حالات پسر و غسل و احتلام او باخبر شود و از قبل، لباس و جامه زیرین او را جدا نماید و محل خواب او را از دیگران تفکیک کند. پدر باید پولى در اختیار پسر خود قرار دهد تا در موانع لزوم، ابزار و وسایل نظافت تهیه کند و اگر در منزل حمام ندارند و در زمان نیاز به آب و طهارت، بى‏هیچ خجالتى با پول موجود به حمام رود، غسل کند و این عمل را وظیفه‏اى شرعى بداند که در سریع‏ترین زمانِ ممکن باید به آن عمل نماید.

برخورد پدران و مادران با دختران‏

مادران باید مَحرم راز دختران باشند و به گونه‏اى سنجیده عمل کنند که دختر آنها از اوان کودکى تا نوجوانى و جوانى ریزترین برخوردهاى مبهم، هدیه‏ها، تلفن‏ها و نامه‏ها را بى‏هیچ ترس با آنان در میان گذارند و مادرِ خود را نه تنها «رقیب» بلکه «دوست و رفیق» خویش بدانند.
آموزش مسائل مورد نیاز امروز و فرداى آنان، راه و روش بهداشت جسمانى و پاکیزگى روحانى و جلوه‏هاى مختلف اجتماعى از ضروریاتى است که مادران باید بموقع، به طور جامع و به دور از هر گونه بدآموزى، تحریک یا ایجاد عطش و اشتیاق براى آنان بازگو کنند تا در صورت فعل و انفعالات جسمانى فرزند، آنان خود را گناهکار نداند و از واکنش‏هایى که گاه و بى‏گاه دیده و شنیده مى‏شود - همچون خودکشى یا فرار از خانه به خاطر ترس و هراس از پدر و مادر و اطرافیان - پرهیز نماید و با آمادگى کامل حتى به استقبال این پدیده‏ها برود و آداب برخورد با آنها را از قبل بداند.
امروزه با توجه به دسیسه‏هاى رنگارنگ، متعدد و متنوع، بهترین شیوه حفظ عفت و شرافت دختران، رفاقت، دوستى و صمیمیت مادران یا اطرافیان با دختران است، به شرطى که مادر، خود فردى فرهیخته، آگاه و روشن باشد و شیوه برخوردهاى شایسته، بجا و سنجیده را بداند و با آغوش باز از درد دل‏ها، اندوه‏ها و سختى‏هاى ایام نوجوانى و جوانى دختر خود استقبال کند و اگر توان همراهى ندارد، دست‏کم همدلى کند و او را نسبت به آینده، سرشار از امید و ایمان و اطمینان نماید تا فرزندان راه موضع‏گیرى در برابر افراد هرزه را بیاموزند، از خطرهاى روابط ممنوع و معاشرت‏هاى آلوده آگاهى یابند و بدانند هرگز بى‏پروا به هر محلى وارد نشوند و هیچ گاه به سخنان زیبا و شیرین و لبخندهاى فریبا و دلنشین اعتماد نکنند تا پس از گذر از سال‏هاى پر خطر و پر خاطره نوجوان و جوانى، سال‏هایى سرشار از سعادت و سلامت، آرامش درونى با گذشته‏اى پاک و آینده‏اى تابناک نصیب‏شان شود.
مادران باید دختران خود را از حدود 10 - 8 سالگى با مسائلى چون غسل و کیفیت آن آشنا نمایند و از جنبه‏هاى قاعدگى و احکام آن باخبر سازند تا هرگز دچار روان‏پریشى یا اضطراب خطرآفرین در زندگى نشوند و طبیعى بودن بلوغ را براى او، خود، خویشان و همسالان دختر گوشزد نمایند.
پیش از پیدایش اولین قاعدگى به دختر عزیز خود آداب مورد نیاز بیاموزند و با تذکرهاى آرام و دلنواز یاد دهند که او بحمداللَّه بزرگ شده است و باید با گذشته خود از نظر پوشش و گویش تفاوت داشته باشد، باید زنى و مادرى شود که بتواند خانواده‏اى را اداره کند و از اکنون فنون زندگى و آداب اداره منزل را بیاموزد.
پدران نیز از طریق مادران اطلاع لازم در باره دختران خود را به دست آورند و فضاى خانوادگى را با توجه به نیازهاى جسمى و روحى او تنظیم کنند.

2- تقویت بینش‏ها و باورهاى آسمانى در نوجوانان و جوانان‏

برخوردارى دختران و پسران از نظام اخلاقى و فکرى غنى، سرمایه‏اى بزرگ است که توان آنان را در پیچ و خم فشارها و محرومیت‏ها، بر احساسات، امیال و خواسته‏هاى درونى افزایش مى‏دهد و باعث حفظ پاکدامنى و طهارت آنها مى‏شود.
ناگفته پیداست تنها با آموزه‏هاى اخلاقى و پندهاى عرفانى نمى‏توان چشمه خروشان و جوشان غرایز را تسکین بخشید، اما تجربه نشان داده است هر گاه همراه با دیگر عوامل، این ویژگى والا و روح‏پرور در جسم و جان نسل جوان پرورش یابد، دیگر امکانات و بهره‏ها را هدفمند و ارزشمند مى‏سازد.
شیرینى و دلنشینى این مهم، آنگاه جلوه بیشترى مى‏یابد که بدانیم سرزمین وجود نسل نو پاکى و حاصلخیزى مثال‏زدنى دارد و ریشه‏هاى رشد و شکوفایى در دختران و پسران نوجوان بیش از دیگر گروههاى سنى نمایان مى‏شود، از این‏رو هر گاه پدران، مادران، مربیان و مبلّغان از سرِ سوز و علاقه و همراه با اخلاص و پشتکار، رفاقت تمام‏عیارى را با آنان پى‏ریزى کنند، بدون شک در کوتاه‏ترین زمان و بهترین شکل و جریان پاسخ خواهد داد و سال‏هاى آینده زندگى این نسل را نیز بیمه خواهد کرد.
آشنا ساختن نسل نو با ارزش‏هاى والاى انسانى، تقویت ابعاد عقلانى و فراهم ساختن گام‏هاى تقوا و پرهیزگارى از یک سو و معرفى چهره‏هاى ارزشمند به عنوان الگوهاى به‏روز و درس‏آموز در قشرهاى مختلف اجتماعى و در دسترس قرار دادن داستان‏ها و زندگى‏نامه آنان، کارهاى شایسته و بایسته‏اى است که از سوى والدین یا مربیان و یا مبلّغان مى‏تواند انجام پذیرد تا دل‏ها و دیده‏هاى پاک‏صورت و پاک‏سیرت دختران و پسران ما را سمت و سویى الهى بخشد.(6)

3- فراهم‏سازى فرصت‏هاى بحث و گفتگو با نسل جوان‏

پارساترین افراد در سن جوانى با تهاجم غرایز شهوانى و در محیطهاى پر لغزش علمى و اجتماعى، در معرض خطاى اخلاقى مى‏باشند. هرگز نباید از نوجوان و جوان خود انتظار ابوذر و سلمان‏بودن در برخوردهاى فردى و اجتماعى را داشت بلکه باید با فراهم ساختن زمان‏هاى زرّینى براى گفتگو، اطلاعات غلط، دلبرى‏هاى زیانبار و آموزه‏هاى هلاکت‏بار را از رواق وجود آنان دور ساخت و صدمات و لطمات بسیار در راه حفظ ارزش‏ها و آرمان‏هاى اعتقادى و اخلاقى را طبیعى دانست و با روحیه‏اى برتر، عزیزان خود را به آینده امیدوار ساخت تا با تقویت اراده و خویشتندارى و آموزش مداوم و باطراوت روحى روانى، در مسیرى سبز و زیبا قرار گیرند و با کمک آموزه‏هاى دینى، سال‏هاى سخت و دشوار را سهل و آسان نمایند.(7)

4- همدلى و همراهى عملى با نوجوانان و جوانان‏

امروزه با همه تیرگى‏ها و تاریکى‏هاى تشریفات غیر ضرورى و آداب و رسوم جاهلى، شاهد شکوفایى اندیشه پدران و مادرانى فهیم و دانا هستیم که پس از اطمینان و انتخاب همسر براى جوان خود، با کمک‏هاى معنوى در برداشتن موانع نادرست و کمک‏هاى مادى در تشکیل و سامان‏دهى زندگى دختر و پسر خود، الگویى شایسته براى دیگر خانواده‏ها مى‏شوند.
گاه، زمان عقد دختر و پسر خود را تا پایان تحصیل آن دو طولانى مى‏کنند تا آنان با طراوت روحى به دور از جاذبه‏ها و لغزش‏هاى غیر شرعى هر از گاه در کنار هم باشند و گاه والدین دختر و پسر همچون گذشته، خود را مسئول اداره فرزند خویش مى‏دانند و تا کسب درآمد داماد، کمک‏هاى خود را ادامه مى‏دهند و گاهى ... .
به یقین دهها و صدها راه رفته و نرفته‏اى وجود دارد که در آن مراسم عقد و عروسى، رفت و آمدهاى زاید و غیر ضرورى و یا داد و ستدهاى تشریفاتى و معامله‏گونه در ازدواج برداشته مى‏شود و در کنار آن گلستانى از طهارت و پاکى و تشکیل کانونى ملکوتى و افلاکى پدید مى‏آید که لحظه لحظه آن برکات بى‏پایان از پاداش جاودان براى پدران و مادران خواهد داشت؛ به شرط آنکه «بدانند» چه باید انجام دهند و «بخواهند» انجام دهند که دوصد گفته چون نیم کردار نیست.

پى‏نوشتها:
1) سعدى.
2) اوحدى مراغه‏اى.
3) الکافى، ثقةالاسلام کلینى، ج‏2، ص‏79.
4) همان، ص‏100.
5) جوان و نیروى چهارم زندگى، دکتر محمدرضا شرفى، ص‏69.
6) خانواده و مسائل جنسى کودکان، ص‏224 - 220.
7) جوان و نیروى چهارم زندگى، ص‏69.