نویسنده

 

افغانستان با زنانى صبور

معصومه حیدرى - افغانستان‏
نفیسه محمدى‏

افغانستان با 497 ، 647 کیلومتر مربع وسعت، (سى و نهمین کشور جهان) در نیمکره شمالى، نیمکره شرقى، در جنوب غربى آسیا واقع شده است.
جمعیت آن در سال 1979(1358) بالغ بر بیست میلیون و پانصد هزار نفر بوده است که از اقوام مختلفى مانند «پشتو»، «تاجیک»، «ازبک» و «هزاره» تشکیل شده است. اهالى کشور «افغانستان» عمدتاً مسلمان و اکثر آنان اهل تسنن مى‏باشند.
این سرزمین تا قبل از قرن هجدهم میلادى، وحدت سیاسى نداشت. سرزمین‏هایى که امروزه افغانستان نامیده مى‏شوند، در سال‏هاى قبل از میلاد به اشغال اقوام آریایى در آمدند. «افغانستان» در قرون سوم و چهارم میلادى تحت فرماندهى پادشاه ساسانى بود، ولى بعد از مدتى به وسیله قوم وحشى «هپتالیان» به اشغال در آمد و از آن پس، تاکنون صحنه جنگ و درگیرى بوده است.
در سال‏هاى اخیر حمله طالبان به افغانستان شروع شد و تلفات زیادى به همراه داشت. قتل‏عام وحشیانه تعداد زیادى کودک، زن و مردان غیر مسلّح به جرم مسلمان یا شیعه بودن، افغانستان را به کشور وحشت و مرگ تبدیل کرد؛ اما پس از خروج طالبان این کشور روزهاى نسبتاً آرامى را مى‏گذراند، در حالى که مردم هنوز نتوانسته‏اند در امنیت و آرامش به سر ببرند و آوارگان افغانى در کشورهاى مختلف زیاد هستند. امید که آرامش کوتاه به آرامشى پایدار و همیشگى تبدیل شود و مردم براى توسعه و پیشرفت کشور دست به کوشش و تلاشى خستگى‏ناپذیر بزنند.
خانم «معصومه حیدرى»، اهل افغانستان است و اکنون قصد بازگشت به وطن خود را دارد تا در آنجا به تحصیل و فعالیت بپردازد. براى آشنایى بیشتر با کشور افغانستان و آداب و رسوم این کشور، پاى صحبت خانم «حیدرى» مى‏نشینیم. او با رویى باز و چهره‏اى شاد، حضور ما را پذیرا مى‏شود.
خانم حیدرى، با اینکه سال‏ها در ایران زندگى کرده‏اید، آیا با رسوم کشورتان آشنا هستید؟
بله، اگر چه به علت وجود جنگ در این سال‏ها از وطنم دور بوده‏ام اما من و همه هموطنانم در ایران اصالت خودمان را از دست نداده‏ایم و طبق رسوم کشورمان زندگى مى‏کنیم و آنها را فراموش نکرده‏ایم.
آیا به دلیل دور بودن، از اوضاع و احوال کنونى افغانستان بى‏خبرید؟
خیر، چون از سال‏هاى پیش، بستگان من و حتى چند نفر از خانواده‏ام به افغانستان برگشتند و ما با آنها به وسیله تلفن و نامه در ارتباطیم؛ خواه ناخواه از اتفاقات آنجا باخبر مى‏شویم.
از روند تحصیلى در افغانستان توضیح دهید.
روند تحصیلى در افغانستان به این شکل است که شش سال «ابتدایى»، سه سال «راهنمایى» و سه سال هم دوره «متوسطه» دارد. البته تحصیل در کشورم از اهمیت چندانى برخوردار نبود اما الان حدود چند سالى است که تحصیل داراى ارزش زیادى شده است. در سال‏هاى قبل از جنگ طالبان، وضع افغانستان به علت آشفته بودن آن، اجازه تحصیل با وضع مناسب و مطلوب را به بچه‏ها نمى‏داد. به غیر از این مسئله، بعضى از خانواده‏ها به دنبال تحصیل نبودند و دوست نداشتند فرزندان‏شان درس بخوانند، به طورى که پدرم مى‏گفت در آن سال‏ها پدرها و مادرها به مدرسه مراجعه مى‏کردند و با دادن مبلغى پول یا وسیله‏هاى ارزشمند به معلم، از او مى‏خواستند فرزندشان را از مدرسه اخراج کند! اما این وضع در حال حاضر تغییر کرده و خوشبختانه علاقه مردم به درس خواندن زیاد شده است. به طورى که مردم کشورم دوست دارند فرزندانى با تحصیلات عالى داشته باشند تا بتوانند در رسیدن به هدف‏شان که آباد کردن افغانستان است بکوشند.

با وضع جنگ و حضور طالبان در افغانستان، آیا تحصیلات بانوان و دختران افغانى دچار مشکل خاصى نبود؟

اکنون حضور طالبان در افغانستان خیلى کم شده است. گرچه به صورتِ اعمال نفوذ در بعضى از گروه‏ها و مجمع‏ها بعضى از خواسته‏هایشان را پیش مى‏برند، اما در مسائل مهم افغانستان اجازه حضور ندارند، همچنین جلوى تحصیل بانوان را نمى‏گیرند، چرا که علاقه زنان و خانواده‏ها به تحصیل زیاد شده است و همه، این امر را قبول دارند که اگر بخواهند به پیشرفت برسند و بخواهند پا به‏پاى کشورهاى پیشرفته جلو بروند باید تحصیل داشته باشند.

دانشگاه‏هاى مهم افغانستان در چه شهرهایى متمرکز شده‏اند و رشته‏هاى مهمى که مردم آنجا خصوصاً بانوان علاقه‏مند به آنها هستند کدامند؟

دانشگاههاى مهم افغانستان در «مزارشریف» و «کابل» هستند. رشته‏هاى مورد علاقه مردم آنجا بخصوص خانم‏ها، رشته دبیرى یا معلمى است و پزشکى! چون مردم آنجا معتقدند براى رعایت قوانین اسلامى باید در این رشته‏ها که مورد نیاز است، داراى معلم‏ها و پزشک‏هاى زن باشند تا به مشکلى برنخورند.

اگر موافق هستید کمى در مورد سن ازدواج در افغانستان صحبت کنیم.

سن ازدواج در افغانستان تقریباً مثل ایران است، با این تفاوت که جدیداً به این حالت در آمده است. در سال‏هاى پیش آن طور که مادرم گفته است، قبل از اینکه دخترى دست راست و چپ خود را بشناسد، صاحب فرزند شده بود و در سن خیلى پایین بدون اینکه چیزى در مورد ازدواج بداند، شوهر مى‏کرد. دختران از 9 سالگى به بالا و پسرها از شانزده، هفده سالگى ازدواج مى‏کردند. اما اکنون این وضع تغییر کرده و سن دختران براى تشکیل زندگى بالاتر رفته است. مطلب دیگر، این است که دخترها حتى قبل از عقد شوهر خود را نمى‏دیدند. همین طور پسرها! یعنى هیچ انتخابى از طرف دختر یا پسر صورت نمى‏گرفت و انتخاب یک دختر براى ازدواج به رضایت خانواده‏ها بستگى داشت. حتى تا چند سال پیش همین طور بود و پسر خانواده اختیار همسر خود را به پدر و مادر مى‏سپرد و خانواده دخترى را مى‏پسندیدند و براى تعیین مهریه و بقیه مراسم به منزل دختر مى‏رفتند فقط پسر و دختر هنگام خواندن عقد یا بعد از آن همدیگر را مى‏دیدند. حالا بعد از گذشت چند سال و آشنایى با رسوم جاهاى دیگر و آگاهى نسبت به حق انتخاب همسر، این وضع از بین رفته است، مثلاً عروس تقاضاى دیدن داماد را قبل از عقد دارد و حتى قبل از انجام مراسم عقد و تعیین مهریه با داماد صحبت مى‏کند. گاهى اوقات پیش مى‏آید که خودِ پسر کسى را براى ازدواج پیشنهاد مى‏کند و با او ازدواج مى‏نماید.

رسوم ازدواج در افغانستان چگونه است؟

طبق معمول همان طور که در ایران رسم است، اوّلاً دخترى توسط پسر یا خانواده‏اش براى ازدواج در نظر گرفته مى‏شود، سپس قول و قرارها و تعیین شرایط ازدواج است که مثلاً مهریه، فلان زمین یا شیربها، فلان قدر باشد. در افغانستان رسم است مبلغى به عنوان مهریه انتخاب شود. این مبلغ باید به صورت سکه، پول رایج، زمین یا خانه باشد؛ شیربها هم مقدارى پول براى تهیه جهیزیه و احتیاجات عروس است که به صورت نقد به خانواده عروس مى‏دهند. مبلغ شیربها متفاوت است مثلاً پانصد هزار تومان. البته در هر جاى افغانستان مرسوم نیست که حتماً مهریه و شیربها باشد، گاهى اوقات فقط به عروس شیربها مى‏دهند و از مهریه خبرى نیست یا اینکه مهریه عروس را دادن دخترى به خانواده داماد قرار مى‏دهند، یعنى یک دختر از خانواده عروس مى‏گیرند و دخترى در عوض مهریه به عقد برادر عروس در مى‏آورند که معروف به «ازدواج گاو به گاو» است. این برمى‏گردد به رسم طایفه‏هاى مختلف و رسوم مختلف که رسمِ نا به‏جا و بى‏دلیلى است.
بعد از انجام مراسم‏هاى مقدماتى، روز عقد تعیین مى‏شود. در این روز عروس باید لباس صورتى‏رنگ بر تن داشته باشد. بعد از عقد، خانواده داماد به عروس هدیه‏هایى مثل طلا و پول مى‏دهند. بعد از چند ماه که از مراسم عقد گذشت و عروس و داماد با همدیگر آشنا شدند، مراسم عروسى برگزار مى‏شود. البته قبل از عروسى، مراسم حنابندان است که به مراتب از مراسم عروسى مهم‏تر است. در این روز، عروس باید لباسى به رنگ سبز بپوشد یا شالى سبز روى شانه‏هایش بیندازد. در آن شب بستگان داماد براى عروس کاسه حنایى به صورت گل درست مى‏کنند و مى‏برند و دور عروس حلقه مى‏زنند و شادى مى‏کنند. بعد از این مراسم، داماد در دست عروس حنا مى‏گذارد؛ عروس هم دستش را مى‏بندد و باز نمى‏کند تا داماد چیزى به عنوان هدیه به او بدهد. این هدیه شامل حلقه طلا، النگو یا وجه نقد است. بعد از این، همه اقوام پول جلوى پاى عروس مى‏ریزند. مراسم حنابندان با رفتن خانواده داماد خاتمه مى‏یابد. بعد از شب حنابندان، شب عروسى است که عروس در این وقت لباس سفیدى بر تن مى‏کند. از گذشته تاکنون رسم همین بوده است. رسم بوده است که عروس در شب عروسى لباس سفید بپوشد. پس از جشن و پایکوبى، عروس به خانه داماد مى‏رود و مردم هدیه‏هاى خود را به عروس و داماد مى‏دهند. بعد از عروسى، عروس تا یک هفته منزل داماد است. بعد از یک هفته، داماد او را براى دیدار خانواده‏اش به خانه پدرى مى‏برد و شام را نزد آنها مى‏مانند. بعد داماد، عروس را براى یک ماه در خانه پدرش مى‏گذارد تا او بستگان و فامیلش را ببیند. بعد از یک ماه، بستگان داماد به دنبال عروس مى‏آیند و مادر عروس با هدیه‏هاى فراوان و شیرینى‏هاى سنتى، دخترش را دوباره به خانه شوهر مى‏فرستد.

آیا در افغانستان لباس رسمى خاصى دارید؟.

بله. مثلاً لباس «پنجابى» که شامل یک پیراهن تنگ بلند و شلوار گلدوزى‏شده است. این نوع شلوار از بالا گشاد و نزدیک به مچ پا تنگ مى‏شود دور مچ با دست گلدوزى شده است. افغانى‏ها روى پوشیدن این شلوار خیلى اصرار دارند. این شلوار از پارچه نرمى که معروف به «لَیْلُون» است، تهیه مى‏شود. بعد هم پوشیدن نوعى پوشش سرتاسرى است به نام «چادرى» که چادر چین‏دارى است که همه بدن را مى‏پوشاند و فقط در جلوى چشم‏ها تور دارد. خانواده‏هاى افغانى رسم دارند که لباس‏هاى سنتى و پارچه‏هاى گرانقیمت را براى عروس در اعیاد مختلف هدیه بیاورند. البته «چادرى» را خانواده‏هاى اصیل افغانى سر مى‏کنند.

خانم «حیدرى»، اعیاد رسمى افغانستان و مراسم سنتى در افغانستان چیست؟

یکى عید نوروز است که بزرگ‏ترین عید افغانى‏هاست و خیلى بیشتر از عید نوروز ایرانى‏ها اهمیت دارد. عید نوروز افغانى‏ها چهل روز است، یعنى تا چهل روز دید و بازدید و عید دیدنى ادامه دارد. در این روزها همه به دیدار هم مى‏روند و دیدارها را تازه مى‏کنند. سفره مى‏اندازند و انواع شیرینى و آجیل براى پذیرایى در آن مى‏گذارند. البته سفره «هفت‏سین» نداریم. شیرینى‏هایى هم که در سفره قرار مى‏دهند، شامل «بُثْرى‏»، «پَتیر» و «قلمه» است که وقت بازدید آنها را براى خانواده میزبان مى‏بریم. در شب عید غذایى که مى‏خوریم باید سبز باشد، مثل سبزى‏پلو و آش سبز!
یکى دیگر از رسوم شب عید، مراسمى است که در مزارشریف، انجام مى‏شود. در مزار شریف محل زیارتى هست به نام «سخى‏جان» که علت معروفیت آن این است که مردم معتقدند سال‏ها پیش حضرت على(ع) از آنجا عبور کرده است. رسم آن شب این است که مردم در این محل زیارتى جمع مى‏شوند و پرچمى را که متعلق و معروف به پرچم حضرت على(ع) است، بلند مى‏کنند. مردم معتقدند اگر این پرچم در آن سال با سختى بلند شد، سال سختى خواهد بود؛ چون پرچم خیلى بزرگ و سنگین است و صدها نفر براى بلند کردن آن با هم همکارى مى‏کنند. اما اگر پرچم به راحتى از روى زمین بلند شود، سال مبارک و خوبى خواهد بود. مثلاً سالى که طالبان به افغانستان حمله کردند، مى‏گفتند پرچم با سختى بلند شده است. بعد از عید نوروز، «عید قربان»، «عید غدیر»، و «عید سعید فطر» خیلى مورد اهمیت است که مردم در این روزها براى همدیگر شیرینى هدیه مى‏برند و به دید و بازدید مى‏پردازند.

حق و حقوق بانوان در افغانستان چگونه است؟ و آیا رضایت بانوان را جلب مى‏کند؟

تا چند سال قبل در افغانستان مردسالارى بود، حالا هم این مردسالارى دیده مى‏شود. اما حالا اوضاع خیلى بهتر از قبل است و حق و حقوق زن‏ها مورد توجه قرار گرفته است. تا قبل از این، هیچ زنى حق رأى نداشت، اما اکنون زن‏ها مى‏توانند براى تعیین سرنوشت مملکت، در انتخابات شرکت کنند. به غیر از این، چند زن براى ریاست‏جمهورى کاندیدا شده‏اند و این نشان مى‏دهد که حق و حقوق زنان مورد توجه است.

مشکلات خانوادگى زنان بیشتر به چه علت‏هایى است؟

بیشتر مشکلات برمى‏گردد به عدم آگاهى خانواده‏ها از حقوق همدیگر؛ مثلاً مرد فکر مى‏کند زن باید مثل یک کلفت کار کند و از چیزى گله و شکایت نداشته باشد، ولى زن حق انتخاب دارد و باید از زندگى لذت ببرد. چنانچه این گونه نباشد، زندگى ثبات نخواهد داشت و از هم مى‏پاشد. شاید در گذشته به دلایل مختلف، زنان به رغم داشتن وضع نامطلوب، نارضایتى خود را نشان نمى‏دادند، اما حالا وضع فرق کرده و عادات و اخلاق متفاوت‏تر از قبل است.

زبان رایج و خط مرسوم در افغانستان چیست؟

زبان فارسى، پشتو، درى و گاهى هم انگلیسى دیده مى‏شود. رسم‏الخط هم طبق زبان عربى است.

معصومه‏خانم، به عنوان آخرین سؤال، چه خصوصیتى بیشتر در دختران و جوانان افغانستان دیده مى‏شود؟

اکثر زنانى که در افغانستان هستند، بسیار صبورند. گاهى اوقات یک مرد با دو یا سه همسر زندگى مى‏کند. اما زنان هیچ گونه ناراحتى نشان نمى‏دهند. این خصوصیتِ زن افغانى است که با وضع سخت و بد بسازد و همسرش را در رسیدن به زندگى مطلوب یارى کند. زنان افغانى با تمامى مشکلات کنار مى‏آیند و سعى مى‏کنند بهترین یاور براى همسر و فرزندان‏شان باشند. این بهترین خصوصیتى است که در وجود آنها است.

* * *

با تشکر از خانم معصومه حیدرى که به رغم وقت کم خود براى مهاجرت به افغانستان، این فرصت را به ما دادند تا در مورد کشورشان اطلاعاتى داشته باشیم. امیدواریم سفر خوش و بى‏خطرى داشته باشند و همواره بتوانند در راه رسیدن به پیشرفت و آزادى، گام‏هاى استوارى بردارند.