گزینشى از خطبه هاى حضرت آیت الله امینى در نماز جمعه قم 2

نویسنده


 

تشریفات زاید، مهریه سنگین، جهازیه زیاد
«گزینشى از خطبه‏هاى آیت‏اللَّه ابراهیم امینى، در نماز جمعه قم»
«بخش دوم»

تهیه: محمد رضایى‏

اشاره‏

حضرت آیت‏اللَّه امینى، چندى است که دشوارى‏ها و موانع ازدواج را محور اصلى خطبه‏هاى خویش در نماز جمعه قم قرار داده و در هر نوبت به یکى از ابعاد این موضوع اجتماعى فرهنگى مى‏پردازند. چنان که در مقدمه بخش اول توضیح دادیم، اهمیت موضوع، و تجربه و اشراف ایشان در مسائل خانواده که به دهها سال پیش برمى‏گردد و نکته‏هایى راهگشا که در مباحث ایشان وجود دارد، مجله را بر آن داشت که متن خطبه‏ها در موضوع یادشده را عیناً، و البته با اندکى ویرایش، براى خوانندگان منعکس کند. به آن امید که گامى مفید در جهت کاهش موانع و تنگناهاى ازدواج جوانان به شمار رود و جامعه اسلامى با بهره جستن از چنین دیدگاههایى و با حُسن تدبیر و مدیریت همه‏جانبه، بتواند مسیر و روش درستى در این مسئله حیاتى پیش گیرد.
بخش اول شامل چهار خطبه مى‏شد. در این بخش، متن سه خطبه دیگر تقدیم شده است. مجله امیدوار است در ادامه این مباحث، بخش‏هاى بعدى را نیز تقدیم علاقه‏مندان کند. خوشحال مى‏شویم خوانندگان محترم نیز اگر پرسش یا نظرى در خصوص این مباحث دارند ما را از آن آگاه کنند. بار دیگر از حضرت آیت‏اللَّه امینى به خاطر همراهى و مساعدت‏شان سپاسگزارى مى‏کنیم. * * *

جمعه 27/6/83 - قم‏
تشریفات زاید و مسئولیت مسئولان‏

یکى از مشکلات ازدواج جوانان ما، تشریفات زایدى است که متأسفانه جامعه ما به آن آلوده شده است. این سبب مى‏شود که ازدواج‏ها به تأخیر بیفتد، حتى در بسیارى از اوقات سبب مى‏شود که پسر و دختر براى همیشه از ازدواج کردن و تشکیل خانواده محروم شوند.
تشریفات دست و پاگیر را همه شما مشاهده مى‏کنید و مى‏دانید، مثلاً در مراسم عقد و عروسى چه کارهایى که مى‏شود و هیچ ضرورتى ندارند، مانند خریدهاى سنگینى که باید براى عروس و داماد شود، از لباس و زر و زیور و امثال اینها. علاوه بر آن، هدیه‏ها و خریدهاى غیر عاقلانه‏اى است که براى خانواده عروس و خانواده داماد صورت مى‏گیرد. تهیه این هدیه‏ها هم از روى ناچارى و براى حفظ آبروى دو خانواده انجام مى‏شود.
برگزارى مراسم هم هزینه‏هاى زیادى دارد که اگر در تالار برگزار شود، البته در صورتى که قدرت داشته باشند، با آن همه تشریفات زایدى است که در تالارها مشاهده مى‏شود؛ مانند وجود انواع شیرینى‏ها، شربت‏ها، تزئین گل‏ها، غذاها و دسرهاى متنوع و میوه‏هاى گوناگون که هزینه‏هاى سنگینى را بر عروس و داماد و خانواده آنها تحمیل مى‏کند. براى بردن عروس هم باید چندصد هزار تومان بدهند و شاخه‏هاى گل بخرند، آن هم فقط براى چند ساعت جلو و عقب ماشین بگذارند و در خیابان‏ها بچرخانند براى اینکه بگویند مى‏خواهیم عروسى کنیم! این تشریفات کجاى درد جامعه را دوا مى‏کند؟! این تشریفات، مسائل زاید و بى‏خودى است، مخصوصاً تشریفاتى که در تالارها انجام مى‏گیرد که از بیان آنها خوددارى مى‏کنم و گرنه نمونه‏هایى براى بازگو کردن داشتم تا ببینید چقدر هزینه مى‏کنند! آن ریخت و پاش‏ها و هدایا و سکه‏هایى که مى‏دهند و متأسفانه کارهاى دیگرى که همه شاهد آن هستید.
اینها جزء ازدواج نیست. ازدواج، امر ساده و نیاز طبیعى انسان است و باید مثل غذا و چیزهاى دیگرى که براى انسان ضرورت دارد، براى او تأمین شود و با فرا رسیدن زمان مناسب، باید ازدواج کرد. این همه تشریفات ضرورت ندارد، بلکه تشریفات، مضرّ و کار بسیار اشتباهى است. متأسفانه علاوه بر این، گاهى در این مجالس، کارهاى حرامى هم اتفاق مى‏افتد از قبیل موسیقى‏هاى غیر مجاز و حرام و خداى ناکرده، مصرف مشروبات الکلى. مایه تأسف است! از یک جامعه اسلامى که مدعى برپایى حکومت اسلامى است، بعید است! اسلام کى اینها را گفته است؟!

آثار منفى تشریفات زاید

وقتى تشریفات زیاد شد، پسر و دختر مى‏گویند پس حتماً باید باشد و پدر و مادر ناچارند بپذیرند و از راه قرض و وام و یا از راههاى دیگر هزینه تشریفات را فراهم کنند، حتى گاهى از راه سرقت! در جایى نوشته بود کسى را براى سرقت گرفته بودند و او گفته بود: مى‏خواستم براى مراسم عروسى دخترم هزینه کنم، به ناچار دست به سرقت زدم! آیا این کار درست و عاقلانه است؟ آیا این وضع صحیح است؟ متأسفانه این وضع در ابتدا از قشر مرفهان جامعه شروع مى‏شود؛ یعنى کسانى که داراى ثروت و مکنت هستند و درآمد حسابى دارند. اینها شروع به این کار مى‏کنند براى اینکه رفاه و شخصیت خودشان را به رُخ مردم بکشند و بگویند ما دارا هستیم و مى‏توانیم این کارها را بکنیم! آنها چنین مجالسى را در تالارها و برابر چشم همگان برپا مى‏کنند و با ماشین‏ها این طرف و آن طرف مى‏چرخانند و به این صورت مى‏خواهند خود را به دیگران نشان بدهند.
از آن طرف، وقتى طبقه متوسط این برنامه‏ها را مى‏بیند، از روى رقابت و براى اینکه کمتر از آنها نباشد، به تشریفات روى مى‏آورد، مخصوصاً اگر دختران و پسران هم چنین تشریفاتى را تقاضا کنند! از روى ناچارى و به هر طریق ممکن که قرض کنند و یا وام بگیرند، حتى از راه دزدى (همان طور که گفتم) به دنبال آن هستند که تشریفات را به خوبى انجام بدهند و به قول خودشان آبرودارى کنند! طبقه فقیر جامعه هم که چیزى ندارند، ناچار مى‏شوند به هر طریقى خودشان را با طبقات بالاتر همگام کنند و از آنها عقب نیفتند.
متأسفانه این وضعى است که جامعه ما شدیداً به آن گرفتار شده و اسباب ناراحتى زیادى را براى افراد فراهم کرده است. علت اینکه بسیارى از جوانان و همین طور خانواده‏هایشان از ازدواج فرار مى‏کنند، این است که نمى‏توانند این هزینه‏ها را تحمل کنند. علت این گرفتارى، آن بى‏انصاف‏هایى هستند که در سطح بالاى جامعه این کارها را مى‏کنند و دیگران را هم به این طریق به دنبال خود مى‏کشند و طبقات پایین‏تر چاره‏اى جز این ندارند.
ازدواج این همه تشریفات نمى‏خواهد! سابقاً این گونه نبود. اوایل جوانى ما البته تشریفات بود، اما نه اینقدر! تشریفات اینقدر زیاد نبود و یک زندگى سر و ساده‏اى بود و مراسم را در خانه‏هایشان برپا مى‏کردند. نه تالارى بود و نه پذیرایى‏هاى این گونه. این پذیرایى‏ها چیست؟! پذیرایى‏هایى که قسمتى از آنها قطعاً اسراف و تبذیر و حرام است. در جمهورى اسلامى برپایى چنین مجالسى براى ما ننگ است و مایه شرمندگى. ما باید براى وضع به وجود آمده شرمنده باشیم.
وضعى را که مشاهده مى‏کنیم، براى جوانان ما یک مشکل جدى است. حال اگر کارهاى حرام نیز داخل این برنامه‏ها باشد، دیگر وا مصیبت! من خجالت مى‏کشم ریخت و پاش‏هایى را که در این مجالس صورت مى‏گیرد، خدمت شما عرض کنم و وقت عزیز شما را بگیرم، ولى خودتان همه آنها را مى‏دانید و مى‏فهمید. براى رفع این مشکل چه باید کرد؟ آیا باید همین طور به مسابقه و چشم و هم‏چشمى ادامه دهیم و هیچ کس هم به فکر نباشد؟
جامعه ما در حال سوختن است! جوانان ما در حال فاسد شدن هستند براى اینکه نمى‏توانند ازدواج کنند! با این تشریفات چه کنند؟! هیچ کس به فکر اصلاح این مسائل نیست! اگر مسلمانیم، که اسلام اجازه انجام این تشریفات را نداده است! اگر متمدن و روشنفکر هستیم، در کجاى جهان روشنفکران این گونه و با این همه تشریفات ازدواج مى‏کنند؟! واللَّه این گونه نیست! حتى در کشورهاى اروپایى که اینقدر به خودشان مى‏نازند و یا در کشورهاى دیگر، تشریفات ازدواج اینقدر نیست؛ اصلاً این تشریفات را ندارند.
مثال عرض مى‏کنم، گرچه خوب نیست: مرا به خطبه‏خوانى عقدى که زن و شوهر هر دو مسلمان و از طبقه متوسط بودند، نه خیلى ثروتمند و نه فقیر، در یکى از کشورهاى اروپایى دعوت کرده بودند. من هم چون آنها را ندیده بودم، فکر مى‏کردم با چه تشریفاتى روبه‏رو خواهم شد، اما مرا به سالن کوچکى که مرکز فرهنگى آنها بود و مسائل اسلامى خود را در آنجا انجام مى‏دادند، بردند. سالنى بود که مبل و صندلى نداشت و فرش آن فقط موکت بود. براى مراسم در حدود سى - چهل نفر میهمان دعوت کرده بودند که آنها هم روى زمین نشسته بودند، با اینکه مى‏دانید معمولاً اروپایى‏ها روى صندلى مى‏نشینند و روى زمین نشستن براى آنها سخت است، ولى در این میهمانى همه روى موکت نشسته بودند. از داماد پرسیدم: مهریه چقدر است؟ در پاسخ گفت (دقیقاً یادم نیست یا) بیست پوند و یا ده پوند. گفتم: ده پوند؛ بیست پوند؟! گفت: بله. گفتم: این مقدار خیلى کم است. مقدارش را بیشتر کن؛ حداقل صد یا دویست پوند. گفت: هر جور شما مى‏گویید. دخترخانم گفت: آقا! لازم نیست براى اینکه اسلام فقط اصل مَهر را لازم دانسته است و به زیاد و کم آن کارى ندارد. در اینجا مرسوم است که اصلاً مهر نباشد.
به هر حال، داماد مقدارى را که من پیشنهاد کردم قبول کرد. بعد از آنکه عقد را با تشریفات کمى خواندیم، چند پاکت شیرینى آوردند جلوى میهمانان گرفتند و هر کسى یک بسته شیرینى برمى‏داشت. وقتى هم خواستند ولیمه بدهند، در سالن یک سفره پلاستیکى پهن کردند و مقدارى پلو و خورش را که در ظروف یک بار مصرف ریخته بودند، به میهمانان دادند! این یک مجلس ازدواج بود.
خدا مى‏داند که شرمنده شدم و تأسف خوردم! این زندگى چقدر ساده است! مگر مجموع اینها چقدر هزینه دارد؟! خیلى ساده و خیلى راحت! با خود گفتم: اگر ما این گونه بودیم چقدر ازدواج‏هایمان راحت بود. چه کسى تشریفات را آورده است؟ این چه کارى است که کرده‏ایم؟
به هر حال، این تشریفات غیر عقلانى است. چرا مسئولان به فکر اصلاح نمى‏افتند؟

مسئولیت مدیران و مسئولان‏

پیشنهاد من براى حل مشکل آن است که اوّلاً، کسانى که ابزار تبلیغ در اختیار دارند، مثل صدا و سیما و دیگر نهادها، زندگى‏ها و ازدواج‏هاى تشریفاتى را اصلاً ترویج نکنند، حتى افرادى که مى‏خواهند فیلم بسازند، در فیلم‏ها یک زندگى ساده ارائه کنند، نه یک زندگى مرفه و با آن همه تشریفات.

علاوه بر آن، با گفتار و عمل خود، ازدواج‏هاى ساده را ترویج کنند، به گونه‏اى که مردم احساس کنند وجود تشریفات در ازدواج ضد ارزش است.
از طرف دیگر، شخصیت‏هاى بزرگ جامعه در این گونه مجالس شرکت نکنند و اگر هم شرکت مى‏کنند، شرط کنند که تشریفات نباشد و یا لااقل کم باشد. وقتى فلان شخصیت در مجالسى این گونه شرکت مى‏کند، حضورش، تشویق آنها است. دیگران هم مى‏بینند و مى‏خواهند این کارها را بکنند. ما آلوده‏ایم! چرا شخصیت‏هاى بزرگ ما به فکر نمى‏افتند؟ چرا این مشکل را حل نمى‏کنند؟
به هر حال، در مرحله اوّل، باید ازدواج‏هاى ساده را ترویج کرد و این فرهنگ را در جامعه جا انداخت.
در مرحله دوم که بسیار مهم است، شخصیت‏هاى بزرگ کشور سعى کنند ازدواج‏هایى را که در فامیل یا براى فرزندان‏شان صورت مى‏گیرد، به سادگى برگزار کنند؛ تا مردم ببینند! «الناس على دین ملوکهم».
مردم بالاى دست خود را مى‏بینند. وقتى مردم دیدند فلان شخصیت که داراى مقام است، در تالار عظیم و با آن همه تشریفات و ریخت و پاش‏ها مراسم ازدواج پسر یا دخترش را برگزار مى‏کند، بدبین مى‏شوند و خودشان هم به ناچار به همان سو حرکت مى‏کنند.
من از مسئولان خواهش مى‏کنم که این کار را بکنند و تصمیم بگیرند در مراسم پر تشریفات حضور پیدا نکنند. چه اشکالى دارد؟! اگر دعوتش مى‏کنند به ایشان بگوید اگر مجلس ساده است و تشریفات ندارد، مى‏آیم و گرنه شرکت نمى‏کنم.

پروردگارا، جوانان ما را در حل این مشکل توفیق عنایت بفرما! وسیله ازدواج ساده را براى جوان‏هاى ما فراهم بفرما!
پروردگارا! ما و جامعه ما را از این عادت بسیار زشت و دست و پاگیر نجات بده! مسئولان ما را در راه و فکر حل این مشکل و مشکلاتى از این قبیل قرار بده!

جمعه 17/7/83
مهریه‏هاى سنگین‏

یکى دیگر از مشکلات بزرگ که سبب مى‏شود ازدواج به تأخیر بیفتد و حتى گاهى به تجرد و عزب ماندن همیشگى جوانان بینجامد، مهریه‏هاى سنگین و جهازیه‏هاى سنگین است. امروز در باره مهریه صحبت مى‏کنم و در جلسه آینده راجع به جهاز.
شارع مقدس اسلام اصل مَهر را پسندیده، بلکه به آن دستور داده است و ازدواج را بدون تعیین مهریه اصلاً درست نمى‏داند. بر خلاف سایر اقوام و ادیان که بسیارى از آنها اصلاً مهریه را پیش‏بینى نکرده‏اند، اسلام مهریه را در ازدواج پیش‏بینى کرده است. اسلام در مقدار مَهر، حد معینى را پیش‏بینى نکرده، بلکه به فرمایش امام صادق(ع): «ما تراضیا علیه»؛ مقدار مهر آن حدى است که زن و شوهر توافق کنند و مورد رضایت آنها باشد. با این حال، اسلام در حداقل و حداکثر مهر نظر داده است. در حدیثى امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «من کراهت دارم از آنکه مهر کمتر از ده درهم باشد.»
با این بیان روشن است که ایشان موافق افراط و تفریط نیست، به حدى که یک مرتبه اصل مهر را حذف و یا خیلى کم کنند. به همین دلیل، مى‏فرمایند از مهریه کمتر از ده درهم کراهت دارم و به آن راضى نیستم.

اسلام در حداکثر مهریه نیز دخالت کرده و در احادیثى از مزایده و مسابقه در افزایش مهر نهى کرده و آن را امر زشتى دانسته است. از باب نمونه به حدیثى اشاره مى‏کنم:
عن على - علیه‏السلام - قال: «لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوة؛
امیرالمؤمنین - علیه‏السلام - فرمود: در ازدیاد مهر مسابقه نگذارید که باعث دشمنى مى‏شود.»
ازدیاد مهر یعنى اینکه فردى بگوید فلان مقدار و دیگرى از روى چشم و هم‏چشمى مبلغ بیشترى بگوید. زیاده‏روى نکنید و در مهریه‏هاى زنان را مسابقه و زیادى بیش از حد معمول نگذارید. اگر مهر زیاد شد، عداوت و دشمنى را به دنبال مى‏آورد و بین عروس و داماد کدورت پیدا مى‏شود؛ چون از یک طرف، داماد فکر مى‏کند خانواده عروس به او اعتماد نکرده‏اند و به همین دلیل، مهریه را سنگین گرفته‏اند، پس نسبت به خانواده عروس بدبین مى‏شود. از طرف دیگر، نسبت به عروس هم نظر منفى پیدا مى‏کند و با خود مى‏گوید چرا عروسى که مى‏خواهد با من و در کنار من زندگى کند، اینقدر در مقدار مهریه سخت گرفت؟! با همین مسائل، عداوت و دشمنى ایجاد مى‏شود. در روایات دیگرى نیز نظیر این مطلب آمده است.

تأکید بر مهریه متوسط

بنابراین، اسلام حد اعتدال در مقدار مهریه را مى‏پسندد و از جانب خدا به پیغمبر وحى شده است که مهر زنان را این مبلغ قرار بده و پیغمبر در این باره رسماً دخالت کرد: «أوحى اللَّهُ إلى نبیِّه - صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم - : عن سَنِّ مهور المؤمنات خمس‏مئة درهم ففعل ذلک رسول اللَّه؛
مسئله مهر به حدى مهم بود که خداوند به پیغمبر وحى کرد: مهر زنان مؤمن را پانصد درهم قرار بده و رسول خدا هم به دستور پروردگار عمل کرد.»
سنت پیغمبر بر همین اصل بود که اگر مى‏خواست دخترانش را شوهر دهد، پانصد درهم را مهریه آنان قرار مى‏داد، چنان که در مهریه حضرت زهرا(س) انجام داد. چنانچه مى‏خواست خودش ازدواج کند، پانصد درهم را مهریه همسرش قرار مى‏داد و اگر مى‏خواست براى مؤمنان عقد ازدواج بخواند، مهریه آنان را پانصد درهم قرار مى‏داد.
البته براى ما خیلى روشن نیست که ارزش درهم در آن زمان چقدر بوده است. به هر حال، در آن زمان دو پول رایج بود: درهم و دینار. ارزش درهم در آن زمان معلوم و مشخص نیست. اینکه سابقاً عده‏اى مى‏گفتند مهرالسنّة بیست و پنج تومان است یا بعد از آن، به دویست و پنجاه تومان افزایش پیدا کرد و بعد مقدارى زیادتر شد، معلوم نیست درست و یا دقیق باشد. پس باید حساب کرد که در آن زمان با پانصد درهم چه مى‏شد کرد و چه خرید؟ ظاهراً مبلغ کمى نبوده، اما خیلى هم زیاد نبوده و در حدّ متوسطى بوده است؛ یعنى به حدى بوده که پیغمبر اسلام با همین مهریه، جهازیه حضرت زهرا(س) را که جهازیه ساده‏اى بود، خریدند. بنابراین، نمى‏توانیم به طور دقیق بگوییم ارزش پانصد درهم چقدر بوده است، اما مى‏توان این طور استنباط کرد و فهمید که در حدّ متوسطى بوده است. پیغمبر این حدّ را رعایت کرده‏اند.
از این احادیث که تعداد آنها زیاد است، استفاده مى‏شود از آنجا که پیامبر اسلام(ص) به همه مسائل از قبیل اختلافات خانوادگى و طلاق، توجه داشته و به همه چیز آشنا بودند، مهریه معتدل را پیشنهاد کردند.
باید حدّ اعتدال را رعایت کرد. با تجربیاتى که در طول معاشرتم با افراد مختلف و برداشت‏هایى که از اختلافات خانوادگى داشته‏ام، رعایت حدّ اعتدال را بر افراط و تفریط ترجیح مى‏دهم. به نظر من، در اوضاع کنونى اگر مهریه در حدود صد سکه بهار آزادى یا مقدارى کمتر و مختصرى زیادتر باشد، در حدّ متوسط و اعتدال است.
اینکه بعضى‏ها مهریه را خیلى کم تعیین مى‏کنند، مثلاً چهارده سکه بهار آزادى یا یک سکه بهار آزادى، پیامدهاى خوبى ندارد و موجب ناراحتى مى‏شود؛ البته ممکن است دختر به آن راضى شود، اما در آینده مشکل پیدا خواهد کرد. مهریه خیلى کم را صلاح نمى‏دانم، اگر چه مهریه‏هاى خیلى سنگین را نیز به مصلحت جامعه و خانواده‏ها نمى‏دانم.
متأسفانه مهریه‏ها از آنچه پیغمبر اسلام خواسته و عقل آن را اقتضا مى‏کند، فراتر رفته و به یک مسئله تجملاتى و تشریفاتى تبدیل شده است! متأسفانه چند سالى است که رو به فزونى گذاشته و همین امر سبب ایجاد مشکلاتى براى جوانان گشته است! مهریه‏هایى در حدّ پانصد سکه بهار آزادى؛ هزار سکه بهار آزادى و حتى افزون بر اینها به وجود آمده است! مهریه‏ها در این حدّ نه با احکام اسلام سازگار است و نه با نظر عرف و عقلا هماهنگ مى‏باشد.
مگر دختر را خرید و فروش مى‏کنند که این مقدار مهریه معیّن مى‏کنند؟! مرد به عنوان اثبات صداقت خود، چیزى را به عنوان مهریه به همسرش هبه کرده و مى‏بخشد، اما اکنون این مسئله به تشریفات ازدواج تبدیل شده است اما اصلاً به مصلحت نبوده و مشکل‏زا است.
آیا فکر کرده‏اید مهریه پانصد سکه بهار آزادى یا زیادتر چه پیامدهاى سوئى در پى دارد؟! متأسفانه گاهى بعد از عقد، بعضى از دخترخانم‏ها سوء استفاده کرده و مهریه خود را به اجرا مى‏گذارند. پانصد سکه بهار آزادى یا بیشتر را به اجرا مى‏گذارند. شوهر بیچاره که در آغاز راه زندگى قرار دارد، این مبلغ را از کجا بیاورد و به دختر بدهد؟! چرا این گونه است؟!

علل افزایش سطح مهریه‏ها

کسانى که به دنبال بالا بردن مهریه‏ها هستند، مى‏توانند به دنبال یکى از این دو هدف باشند:
اوّل، آنکه به دنبال تجملات و تشریفات هستند و مى‏خواهند خود را به دیگران نشان بدهند، مثلاً مى‏گویند مهریه دخترم را فلان مبلغ قرار دادم و کمتر از این در شأن ما نیست یا اینکه دخترم تحصیلکرده دانشگاه است و صلاح نیست مهریه‏اش را کمتر از این قرار بدهم و امثال این حرف‏هاى بى‏اساس. در این صورت، فرد به دنبال آن است که با تشریفات، خودى نشان دهد، در صورتى که این کار به مصلحت نبوده و کار درستى نیست.
دوم، هدف دیگر از ازدیاد مهر آن است که براى جلوگیرى از طلاق دختر توسط شوهر، خانواده دختر و یا خودِ وى اقدام به بالا بردن مهر مى‏کنند و با خود مى‏گویند: اگر مهریه دختر کم باشد، شوهر به راحتى مى‏تواند او را طلاق دهد اما وقتى مهریه سنگین بود، شوهر نمى‏تواند به راحتى همسرش را طلاق دهد. اما به تجربه ثابت شده و خودم شاهد بوده‏ام که این باور خیلى کارساز نیست؛ زیرا اگر مرد شوهر خوبى باشد و روابط خوب و حسنه میان زن و شوهر برقرار باشد، اصلاً حرف طلاق به میان نمى‏آید، اگر چه مهریه دختر خیلى کم باشد. اما اگر خداى ناکرده مردى بد از کار درآمد و بى‏انصاف و بى‏وجدان بود، نمى‏توان با مهریه زیاد، دختر را در خانه او نگه داشت. مردِ بى‏انصاف، آنقدر زن را اذیت مى‏کند تا اینکه زن مى‏گوید مهرم را بخشیدم و خودم را آزاد کردم! این مطلب بسیار مشاهده شده که نمى‏توان با مهر زیاد از طلاق جلوگیرى کرد. براى جلوگیرى از طلاق راههاى دیگرى وجود دارد که در آینده در باره آن بحث مى‏کنیم. پس این راه هم صلاح نیست و فایده ندارد.
بنابراین، پیشنهاد مى‏کنم جامعه ما و مخصوصاً جوان‏ها و خانواده دختران و پسران با این عادت زشت مبارزه کنند. تا کى و تا کجا مى‏خواهیم ادامه دهیم؟! آیا این کارها درست است؟! آیا ما مسلمانیم، عاقلیم و درست فکر مى‏کنیم؟!

گاهى به سکه هم اکتفا نمى‏کنند و در کنار آن حج واجب براى تیمّن و تبرک ذکر مى‏کنند؛ سرویس طلا هم اضافه مى‏کنند و حتى گاهى صد و چهارده شاخه گل رُز براى تزئین ماشین عروس در مراسم عقد، در مهریه ذکر کرده‏اند. این کارها چیست؟! چه افکار غلطى است؟! جوان‏ها باید براى حل این مشکل به طور جدى تصمیم بگیرند! نباید مهریه زیاد را بپذیرند!
اگر جوانى عشق نسبت به دخترى پیدا کرده است، لزومى ندارد مهریه‏اى را که اینقدر سنگین قرار داده‏اند، بپذیرد و فردا با مشکل مواجه شود. جوان‏ها مهر زیاد را قبول نکنند! با عشق‏هاى کاذب گمراه نشوند و زیر بار مهریه زیاد نروند. با خود فکر کنند احتمالاً مهرى را که امروز قرار مى‏دهند، فردا به اجرا گذاشته و براى آنها مشکل‏ساز مى‏شود. آن مقدار از مهریه‏اى را قبول کنند که اگر به اجرا گذاشته شد، توان پرداخت آن را داشته باشند. خانواده جوان‏ها هم اینقدر سخت‏گیرى نکنند.
پیشنهاد مى‏کنم (البته قطعاً پیشنهاد من عملى نمى‏شود اما به عقیده من) دولت در این کار دخالت کند. مگر نه آنکه خداوند به پیغمبر وحى کرد و میزان مهریه را مشخص نمود؟ خوب، دولت جمهورى اسلامى هم باید دخالت کند و حدّى براى مهریه‏ها قرار بدهد. دولت مى‏تواند این کار را انجام بدهد، مثلاً به دفترخانه‏ها ابلاغ کند مهریه‏هاى بیش از صد سکه بهار آزادى یا معادل قیمت آن را در دفاتر وارد نکنند. اگر این کار امر مهمى بوده که خداوند به پیغمبر وحى کرده است، دولت نیز مى‏تواند در این مسابقه(!) دخالت کند و تا حدودى جلوى آن را بگیرد. به امید آن روز!
پروردگارا، ازدواج‏هاى ساده و معتدل را مبارک گردان!
برکت به زندگى و ازدواج‏هاى ساده و معتدل عطا کن!
انس و آرامش خانوادگى به آن خانواده‏ها عطا کن!
دولت و ملت ما را در شکستن این مسابقه موفق بدار!

جمعه 8/8/83
زیاده‏روى در تهیه جهازیه‏

در خطبه گذشته عرض شد یکى از مشکلات ازدواج، عبارت است از افزایش و ازدیاد مهریه. در این باره تا جایى که فرصت بود، مطالبى عرض کردم. این امر سبب شده است سنین ازدواج جوان‏ها به تأخیر بیفتد و بسى اوقات باعث مى‏شود اصلاً ازدواج نکنند. همین امر موجب بروز مشکلاتى براى آنها مى‏شود. از مسئولان تقاضا کردم براى این مشکل فکرى کنند. این طور که جامعه ما به سوى ازدیاد مهریه پیش مى‏رود، مشکلات فراوانى را به همراه خواهد داشت، البته حرف بنده شاید اثرى نداشته باشد، اما به هر حال، وظیفه خود مى‏دانم این مطالب را بیان کنم.
امروز به یکى دیگر از مشکلات ازدواج مى‏پردازم و آن زیاده‏روى در تهیه جهازیه‏هاى سنگین است. البته تهیه جهازیه کار بدى نیست؛ براى اینکه زن و شوهر جوانى که تازه مى‏خواهند زندگى خود را شروع کنند، به کمک دیگران نیاز دارند. از یک طرف، خانواده دختر به مقدارى که در توان‏شان است، این اسباب و وسایل لازم زندگى را براى دخترشان تهیه مى‏کنند و از طرف دیگر، خانواده پسر به مقدارى که در توان دارند، یک سرى وسایل فراهم مى‏کنند و این، کار خوبى است. درست نیست پدر و مادر دختر و پسر در این موقع به یارى فرزندان‏شان نشتابند و خوب است این کار را بکنند. اصل این کار خوب است، گرچه داماد از خانواده عروس، چیزى طلبکار نیست، اما به هر حال، تهیه جهاز کار و رسم خوبى است. اما اگر از حد معمول تجاوز کرد، چنان که در بین ما این طور است، و به صورت تشریفات درآمد و با چشم و هم‏چشمى همراه شد، مشکلات فراوانى را براى خانواده‏ها ایجاد مى‏کند.
الان مى‏بینید این کار به یکى از وظایف خانواده‏ها تبدیل شده است، مخصوصاً خانواده عروس وظیفه خود مى‏داند جهاز سنگینى تهیه کند، گرچه با قرض باشد و یا به هر طریق ممکن دیگر.
متأسفانه، پسرها هم به دنبال خانواده‏اى هستند که براى دخترشان جهاز سنگینى تهیه کنند. در نتیجه، اگر خانواده‏اى فقیر بود، طبعاً نمى‏تواند جهاز تهیه کند، پس باید دخترشان در خانه بماند و یا اینکه اگر ازدواج کند و جهاز او کم باشد، خانواده داماد شروع به سرزنش او مى‏کنند که جهاز نداشتى، تو را ساده بیرون کردند، تو ارزش نداشتى و اسباب رنجش دختر مظلوم را فراهم مى‏کنند. این امر سبب شده است خیلى از خانواده‏ها که براى دخترشان خواستگار مى‏رود، از ترس آنکه نمى‏توانند جهاز تهیه کنند، خواستگار را جواب مى‏کنند تا جایى که سن دخترشان به قدرى بالا مى‏رود که دیگر نمى‏تواند ازدواج کند و آن وقت، مشکلات دیگرى پیدا مى‏شود.

وضع بسیار بدى پیش آمده است. تهیه جهاز براى مرفّهان مسئله مهمى نیست. آنها ثروت‏هاى بادآورده دارند و به دخترشان جهاز مى‏دهند، اما براى خانواده‏هاى متوسط و فقیر که اکثر جامعه را تشکیل مى‏دهند، تهیه جهاز بسیار سخت و دشوار است. خانواده‏ها و پدرها و مادرها چه کارى مى‏توانند بکنند جز آنکه به این مى‏گویند، به آن مى‏گویند، به این خانه مى‏روند، به آن خانه مى‏روند، به کمیته امداد مى‏روند تا شاید بتوانند جهاز مختصرى تهیه کنند! این مشکل بدى است. جهازهاى امروز نه عقلایى است و نه شرعى! چه کسى گفته است به هر طریق ممکن باید جهاز زیاد و سنگین تهیه کرد، آن هم جهاز تشریفاتى که بسیارى از وسایل در طول سال مورد استفاده قرار نمى‏گیرد و به آنها احتیاج نمى‏شود، بلکه بسیارى از آنها باید تا آخر همین طور بدون استفاده بمانند؟! اگر اجاره‏نشین هم باشند باید از این خانه به آن خانه و از آن خانه به خانه دیگر بکشند که آن هم مشکلات فراوانى به همراه دارد.
به هر حال، این وضع نه عقلایى است و نه اسلامى. من بعضى از کشورهاى غیر اسلامى را دیده‏ام که اصلاً این تشریفات در آنها مرسوم نیست، نه مهریه به این حدّ است و نه جهازى در کار است؛ اصلاً تشریفاتى نیست. اگر فرصت بود عرض مى‏کردم بعضى خانواده‏هایى را که در خارج دیدم و با مراسم ازدواج و عقد و عروسى‏شان آشنا شدم. براى ما خیلى تأسف‏بار است که چرا ما این گونه شده‏ایم؟ آنها به اسلام عمل مى‏کنند! براى اینکه ببینیم ما مسلمان‏ها در مورد ازدواج تا چه حد با اسلام فاصله گرفته‏ایم، به چگونگى ازدواج حضرت زهرا(س) اشاره کنم. خیلى جالب است!

جهازیه حضرت فاطمه(س)

حضرت على(ع) با تشویق بعضى اصحاب تصمیم گرفت به منزل پیغمبر براى خواستگارى حضرت زهرا برود. به منزل پیغمبر رفت و نشست، ولى چیزى نمى‏گفت. پیغمبر فرمود: یا على! مثل اینکه کارى دارى، ولى خجالت مى‏کشى بگویى؟! عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! براى خواستگارى فاطمه آمده‏ام. پیغمبر لبخندى زد و فرمود: باید از فاطمه اجازه بگیرم. رفت و از ایشان اجازه گرفت. حضرت فاطمه(س) گفت: مانعى ندارد؛ چون حضرت على، فاطمه را خوب مى‏شناخت و حضرت فاطمه نیز على را به خوبى مى‏شناخت. پیغمبر برگشت و فرمود: یا على! براى مهریه چه دارى؟ عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! شما بهتر مى‏دانید، من چیزى ندارم، جز یک شتر، یک زره و یک شمشیر.
پیغمبر فرمود: تو مرد جنگى و به شمشیر نیاز دارى. پس شمشیر را نمى‏توانى مهریه قرار دهى. شتر حیوان سوارىِ تو است و با آن به این طرف و آن طرف مى‏روى و آبکشى هم مى‏کنى تا زندگى خود را تأمین کنى. آن را هم نمى‏توانى مهریه قرار دهى، اما مى‏توانى بدون زره زندگى کنى. من قبول مى‏کنم تو را به عقد ازدواج زهرا درآورم با مهریه قرار دادن زره. فاطمه زهرا نیز قبول کرد. پیامبر عقد حضرت زهرا را به همین صورت و با همین مهریه در مسجد و در حضور جمع خواند.
وقتى زمان عروسى فرا رسید، پیغمبر به على بن‏ابى‏طالب(ع) فرمود: زره را بیاور! على(ع) زره را آورد. پیغمبر زره را به دو نفر از اصحاب داد و فرمود: زره را بفروشید و پولش را بیاورید! رفتند و زره را به پانصد درهم فروختند و پولش را خدمت پیغمبر آوردند. ایشان پول‏ها را گرفت و مبلغ زیادى از آن را به دو تن از اصحاب داد و فرمود: بروید براى دخترم جهاز تهیه کنید. اسباب و لوازم زندگى تهیه کنید. قسمتى از پول زره را هم به یکى
از همسرانش داد و فرمود: براى دخترم عطر و بوى خوش تهیه کنید. مقدارى را هم براى ولیمه کنار گذاشت.
فهرست‏وار وسایلى را که براى حضرت زهرا تهیه کردند، خدمت‏تان عرض مى‏کنم: یک پیراهن سفید، یک روسرى بزرگ، یک پیراهن پشمى که پیراهن گرمى بود، یک حوله سیاه خیبرى، دو عدد تُشک کتانى، یک تختخواب که با برگ درخت خرما بافته شده بود، چهار عدد بالش، یک قطعه حصیر، یک آسیاب دستى براى آسیاب کردن گندم، یک کاسه مسى، یک تشت لباسشویى، یک کاسه براى شیر دوشیدن و خوردن، یک ظرف آبخورى، یک آفتابه، یک سبوى گِلى که در آن آب مى‏کردند، یک پوست گوسفند به عنوان زیرانداز، دو کوزه سفالین و یک عبا (چادر).
این مجموعه جهازى است که براى حضرت زهرا تهیه شد، البته درآن زمان، این وسایل، یک زندگى نسبتاً ساده‏اى را تأمین مى‏کرد؛ یعنى با این وسایل، احتیاجات اولیه خانواده تأمین مى‏شد. حضرت على نیز وسایل مختصرى تهیه کرد که آنها را هم نوشته‏اند. جالب اینجاست که جهاز با مهریه حضرت زهرا و با پول فروش زره داماد تهیه شد، نه با پول خانواده عروس!

باید به زهرا(س) تأسى کرد

این جهاز، چگونه است؟ اسلام چه جور مهرى را معین کرده است؟ اسلام براى تهیه جهاز چه اقداماتى را تأیید مى‏کند؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟! مگر نمى‏خواهیم دست‏کم عروسى‏ها و عقدهایمان شبیه زندگى پیغمبر و حضرت زهرا و حضرت على باشد؟! این مهریه حضرت زهرا است! اما اکنون مهریه را رقم‏هاى سنگینى قرار مى‏دهند که آدم خجالت مى‏کشد در تریبون رسمى اعلام کند. در جمهورى اسلامى ایران با همه عنایتى که دارند، مهریه‏ها به مبلغ پانصد سکه، هزار سکه و پنج هزار سکه مى‏رسد. نعوذ باللَّه! تبعاتش همین است که مى‏بینید. مقدار زیادى از طلاق‏ها، اختلافات و جدایى‏ها، معلول همین مسائل است که قبلاً عرض کردم. آیا این کارها سزاوار است؟! آیا درست است که ادعاى اسلام و تشیّع داشته باشیم و وضع‏مان این گونه باشد؟! پس چه کارمان مى‏خواهد شبیه حضرت زهرا باشد؟! حالا مهریه را پانصد سکه بهار آزادى یا هزار سکه و یا زیادتر قرار مى‏دهیم و بعد مى‏گوییم دویست و پنجاه تومان هم به عنوان مهرالسنة! آخر این چه مهرالسنه‏اى است؟! مهرالسنة یعنى مهریه واقعى، نه تشریفاتى. اگر بخواهیم طبق قوانین اسلام رفتار کنیم، باید مهریه‏هایمان را این قرار بدهیم، نه اینکه بعد از تعیین مهریه و در آخر کار، براى تیمّن و تبرک بگوییم این هم به عنوان مهرالسنة! این کارها بازى کردن با اسلام است!
در مورد ولیمه عروسى حضرت زهرا هم عرض کنم: پیغمبر فرمود: یا على! گوشت و نان را براى ولیمه من تهیه مى‏کنم و تو خرما و روغنش را تهیه کن. حضرت على(ع) روغن و خرما را تهیه کرد و پیغمبر گوسفند را و این شد ولیمه عروسى.
حالا از شما مى‏پرسم اگر ما مسلمان‏ها از پیغمبر و خانواده زهرا و على(ع) پیروى مى‏کردیم، آیا دخترها اینقدر در خانه‏ها مى‏ماندند؟! آیا پسرها اینقدر در خانه‏ها مى‏ماندند تا اینکه به سنین بالایى برسند؟ آیا این همه مشکلات براى خانواده‏ها به وجود مى‏آمد؟ این مشکلات تقصیر ماست! ما از اسلام جدا شده‏ایم، ولى مدعى اسلامیم! قبلاً عرض کردم که به یکى از کشورها رفته بودم، وقتى از مهریه و جهاز پرسیدم، شرمنده شدم که چرا ما در ایران این گونه هستیم و آنها، آن گونه؟! آنها به اسلام عمل مى‏کنند، ولى ما فقط اسمش را داریم و حرفش را مى‏زنیم.
امیدوارم مسئولان محترم یک مقدار بیشترى توجه کنند و مشکلات را حل نمایند. ان شاءاللَّه.
پروردگارا! به ازدواج‏هاى ساده برکت عنایت بفرما؛
ما را در تأسى و پیروى از پیغمبر و اهل بیت، براى برگزارى ازدواج‏هاى ساده موفق بدار؛
مسئولان را براى اینکه براى حل مشکلات از جمله ازدواج فکرى کنند، موفق بدار.