نویسنده

 

تقدیم به آنانى که زندگى سرشار از صمیمیتى را آرزو دارند و از منفورترین حلال خداوند گریزانند.
خانواده ، عشق ، استوارى (6)

احمد حیدرى

تحقیق، استخاره و انتخاب‏

در این مقاله با دختران و پسران جوانى سخن مى‏گوییم که تصمیم به ازدواج گرفته‏اند و فرد معینى را در نظر دارند و قلب‏شان به او تمایل پیدا کرده و در صددند چنانچه مورد خوبى باشد، ازدواج کنند. این عزیزان باید با دقت و تأمل پیش روند و از اقدام شتابزده، قبل از تحقیق کافى و اطمینان یافتن به مناسب بودن شخص مورد نظر، خوددارى ورزند.

تحقیقات پیرامونى‏

ابتدا لازم است هر کدام از طرفین در باره شریک احتمالى زندگى، سن، شغل، صفات جسمى و اخلاقى و خانوادگى او تحقیق کافى کنند و در اطلاعات دریافتى تأمل نمایند و کلاه خود را قاضى کنند که آیا مى‏توانند با فردى که این ویژگى‏ها و خصوصیات را دارد، زندگى کنند.
یکى از مواردى که کمتر مورد توجه جوانان در شُرف ازدواج قرار مى‏گیرد (در حالى که باید توجه بیشترى نسبت به آن داشته باشند) ویژگى‏هاى خانوادگى همسر است. برخى مى‏پندارند: جوان در آینده مى‏خواهد با همسرش زندگى کند نه با پدر، مادر، برادر یا خواهر او، از این‏رو ویژگى‏هاى شغلى و اخلاقى و جسمى افراد خانواده همسر از جمله نزدیکان درجه اوّل، یعنى پدر و مادر و برادران و خواهران، اثر و نقشى در زندگى ندارد و نباید براى خواستگار اهمیت داشته باشد؛ در حالى که چنین نیست. وقتى پسر و دختر با هم ازدواج مى‏کنند، دو خانواده به هم وصل مى‏گردند، که این اتصال، بیشترین تأثیر را بر دختر و پسر مى‏گذارد. هر کدام از آن دو بعد از ازدواج علاوه بر پدر و مادر و خویشاوندان خود، داراى پدر و مادر دومى مى‏شود و برادران و خواهران همسر به اندازه برادران و خواهران خود یا کمتر و بیشتر با او رابطه پیدا مى‏کنند. ایمان، اخلاق و رفتار وابستگان همسر با برقرارى ارتباط، در او هم اثر خواهد گذاشت. اگر آن وابستگان مؤمن، نیکوکار، تلاشگر و خادم باشند، او را به درستکارى
سوق مى‏دهند اما اگر لاابالى، ولنگار، تنبل، تبهکار و ... باشند، او را به سوى زشتى‏ها مى‏کشانند. اگر محترم و عزتمند باشند، انتساب به آنان سبب عزت و احترام مى‏گردد اما اگر بدنام و منفور باشند، او هم بدنام و منفور مى‏گردد. او نمى‏تواند از پیامدهاى مثبت یا منفى حاصل از انتساب فرار کند و قطع رابطه با خانواده همسر تقریباً ناممکن است، زیرا همسر به علت انتساب و علاقه‏اى که به خانواده‏اش دارد، به طور طبیعى متمایل به آنان است و قطع رابطه، ضربه شدید روحى به او وارد مى‏کند، حتى اگر مدتى بتواند به سختى قطع رابطه را تحمل کند، بالاخره روزى طاقتش تمام مى‏شود و خواهان ارتباط با خانواده‏اش مى‏گردد و از بى‏اعتنایى یا نفرت همسرش از خانواده‏اش دل‏آزرده مى‏شود و موجبات اختلافات و جدایى فراهم مى‏آید.

البته استثناهایى وجود دارد. چه بسا زن یا مردى از خانواده خود و عقاید و اخلاق و رفتار آنان بیزار بوده و با فردى ازدواج کند که مانند خودش از چنین عقاید، اخلاق و رفتارى نفرت دارد و مى‏پذیرد که هر دو با خانواده همسرش قطع رابطه کنند یا رابطه‏شان را به حداقل برسانند اما با هم باصفا و صمیمیت زندگى کنند و سرزنش‏هاى خانواده نتواند در عزم محکم و استوار آن دو در زندگى و تداوم آن خللى ایجاد کند؛ ولى همان گونه که گفتیم، این موارد استثنا هستند و کسانى مى‏توانند چنین کارى کنند که عزم جزمى داشته و تاب تحمل سرزنش‏ها و نامهربانى‏ها را داشته باشند، یعنى نامهربانى پدر، مادر، برادر و خواهر، عزم آنان را نشکند و از شیوه زندگى و همسرى که انتخاب کرده، دلسرد ننماید. اگر دو طرف از چنین عزم و اراده‏اى برخوردارند، مى‏توانند با هم زندگى کنند و نامهربانى‏ها را نادیده بگیرند اما چنانچه دو طرف یا یکى از آنها از چنین عزم و اراده‏اى برخوردار نباشند، قطعاً ازدواجى موفق نخواهد بود.
اگر پدرِ همسر شما مردى تبهکار باشد و یا اگر مادر همسرتان اخلاق زشت و رفتارهاى ناپسند داشته باشد و خانواده همسرتان در جامعه به بدنامى شناخته شده باشند، آیا مى‏توانید با چنین افرادى ارتباط و انتساب داشته باشید؟ آیا از بدنامى‏ها و رفتارهاى ناپسند بى‏تاب نخواهید شد و از آن وضع ناپسند فرار نخواهید کرد؟ آیا مى‏توانید خودتان و همسرتان با آنان به طور کامل قطع رابطه کنید؟ اگر خانواده شما از بعضى شغل‏ها، برخى رفتارها و اخلاق‏ها متنفر باشند و همسر شما یا یکى از اعضاى خانواده‏اش آن شغل، رفتار و اخلاق را دارد و در صورت ازدواج مورد قهر و سرزنش خانواده قرار مى‏گیرید، برایتان اهمیت ندارد؟ چقدر مى‏توانید در مقابل سرزنش‏ها و قهرها ایستادگى کنید؟ وقتى توان‏تان تمام شد، چاره‏اى جز جدا شدن از همسرتان و خویشان او دارید؟!
با تحقیق است که خواستگار نقاط قوّت و ضعف فرد مورد نظر را مى‏یابد و مى‏تواند آگاهانه تصمیم بگیرد و از پیامد تصمیم خام و مبتنى بر احساس و جهل در امان باشد. به قول یکى از نویسندگان:
نباید به دخترى پیشنهاد ازدواج دهید مگر اینکه بعضى از عیوبش را کشف کرده باشید.(1)
بنابراین جوانانى که مى‏خواهند براى ازدواج اقدام کنند و فردى را به عنوان همسر در نظر گرفته و به او دلبستگى پیدا کرده‏اند، لازم است در اوّلین مرحله، تحقیقات پیرامونى خود را انجام دهند و نسبت به موارد «کفو» و هم‏شأن بودن که در مقاله قبل آمد، تحقیق کافى کنند، آنگاه بعد از اطمینان از مناسب و قابل قبول بودن شخص مورد نظر از جهات مختلف، براى خواستگارى اقدام کنند و مقدمات ازدواج را فراهم آورند.

شناخت حضورى و رو در رو

برخى ازدواج‏ها با برخورد اتفاقى و غیر منتظره صورت گرفته است. در خیابان، دانشگاه، محیط کار یا ... با فردى برخورد کرده و قیافه، اخلاق یا رفتار او را پسندیده و بدو متمایل شده‏اید، یا از اطرافیان وصف فردى را شنیده و با اینکه او را ندیده‏اید، ولى دل‏تان به او تمایل پیدا کرده و این زمینه براى ارتباطهاى بعدى شده و بالاخره به ازدواج منتهى گردیده است. همه شناخت‏هاى اتفاقى، تصادفى، حضورى یا غیر حضورى براى ایجاد تمایل مفید و مناسب است اما دین، اخلاق و وجدان‏ علاوه بر جلب نفع شخصى‏ حکم مى‏کند که‏ در صحبت رو در رو و حضورى‏ سعى کنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهى‏هاى واقعى‏ یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى‏ و فریب متهم سازد.

نباید شناخت‏هاى سطحى، مبناى ازدواج باشد، بلکه شناخت‏هاى سطحى فقط به عنوان اولین خشت بنا مناسب است و باید مراحل بعد با دقت و آرامى پیموده شود.
بعد از تمایل به فردى در برخورد ابتدایى و اتفاقى، شناخت‏هاى پیرامونى لازم است. حال شناخت پیرامونى کسب کرده و مورد را براى ازدواج مناسب یافته‏اید. تا به حال شناخت شما از همسر احتمالى، شناخت‏هاى واسطه‏اى و با برداشت‏هاى تحقیقى است و باید با شناخت‏ها و برداشت‏ها حضورى و بدون واسطه تکمیل و تصحیح گردد و درست و خطاى آن روشن شود تا به آگاهى کافى براى اقدام به ازدواج برسید. در این مرحله باید در پى ملاقات‏هاى خانوادگى و طرفینى در محیط خانواده یا در محیطهاى مناسب و کنترل‏شده دیگر بود.
زن و مردى که تصمیم به ازدواج گرفته‏اند، بعد از مدتى که راجع به همدیگر تحقیق کرده و از یکدیگر اطلاعاتى کسب کردند، نباید بدین شناخت‏هاى اولیه بسنده کنند، بلکه باید اطلاعات تحقیقاتى با اطلاعات مستقیم، حضورى و بدون واسطه تکمیل شود و محک بخورد. ملاقات مستقیم با فردى که مى‏خواهد همسرتان باشد، لازم و ضرورى است. در این ملاقات‏ها شما باید در محیطى آرام و مطمئن به گفتگوى صادقانه بپردازید. لازم است هر دو بدون تعارف، حیاى بى‏جا و دورویى به کسب آگاهى از ویژگى‏هاى جسمى، روحى، و مادى یکدیگر همت بگمارید و هر کدام، طرف مقابل را در رسیدن به آگاهى یارى دهد. بنابراین اگر مى‏خواهید زندگى آینده شما دوام و استحکام داشته باشد، صادقانه ایده‏آل‏ها و خواسته‏هاى خود را به طرف مقابل بگویید و درخواست‏هاى او را بجویید. ویژگى‏هاى شخصى، اخلاقى، خانوادگى و رفتارى خود را توضیح دهید و از او در باره ویژگى‏هایش توضیح بخواهید.

حرام بودن تدلیس و فریب‏

در فقه اسلامى تصریح شده که اگر آرایشگرى آگاهانه دخترى را آرایش کند به گونه‏اى که دختر زیبا جلوه کند و چهره زشت او را در پس آرایش پنهان نماید، آنگاه چهره آرایش شده را به فردى نشان دهند و او را جذب کنند و دختر را به ازدواج او در آورند، کار آرایشگر و اجرت او حرام است، زیرا سبب فریب و گمراه شدن خواستگار مى‏گردد. خواستگار باید صورت واقعى (بَزک نکرده) دختر را ببیند و بپسندد، آنگاه آرایش کردن او بدون مانع است، بلکه کارى پسندیده مى‏گردد.
آرایشگرى و بزک کردن حرام در موارد دیگرى هم مصداق پیدا مى‏کند. کسى که در صحبت رو در رو با خواستگارش ویژگى‏هاى روحى، اخلاقى، رفتارى، خانوادگى و ایده‏آل‏هایش را پنهان کند و مطالبى اظهار نماید و ارائه دهد که حقیقت نداشته باشد، خواستگار را به گمراهى انداخته، علاوه بر اینکه گناه کرده، زمینه ایجاد بنیانى را فراهم آورده که بعداً در معرض فروپاشى است. منهدم شدن این بنیان علاوه بر اینکه به ضرر خواستگار خواهد بود، براى خودش هم ضرر در پى دارد.
بنابراین دین، اخلاق و وجدان، علاوه بر جلب نفع شخصى حکم مى‏کند که در صحبت رو در رو و حضورى سعى کنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهى‏هاى واقعى یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى و فریب متهم سازد.
اگر باور کردیم که «ازدواج عقل‏آزمایى است، نه بخت‏آزمایى»، سعى مى‏کنیم قبل از ازدواج تمام جوانب کار را بسنجیم و آگاهانه اقدام کنیم. اقدام بخت‏آزمایانه در ازدواج اصلاً صحیح نیست.

دیدن جمال و نیکوهاى زن قبل از ازدواج‏

معمولاً زن‏ها جمال و زیبایى ظاهرى مرد را نمى‏خواهند، از طرف دیگر، جمال و زیبایى مردها آشکار است و در برخوردهاى اتفاقى هم مى‏توان آن را مشاهده کرد اما زن‏ها در جامعه اسلامى پوشیده‏اند و در برخوردهاى خارج از خانه و با نامحرم، اندام و زیبایى‏هاى آنان در پوشش پنهان شده و نمى‏توان در برخوردهاى اتفاقى، آن را یافت اما زیبایى و جمال زن، مطلوب و گمشده مردان است و در شیرینى و دوام زندگى بسیار اثر دارد. چون در برخوردهاى اتفاقىِ خارج از منزل، ویژگى‏هاى زن‏ها پنهان است، لازم است مرد در فرصتى قبل از ازدواج بتواند ویژگى‏هاى همسر آینده‏اش را مشاهده کند تا پس از آن تصمیم به ازدواج بگیرد.
یکى از مسائل مهمى که در تحقیق حضورى و رو در رو باید مورد توجه باشد، مشاهده قد و قامت و زیبایى و رعنایى همسر است. زنى که مى‏خواهد به همسرى در آید براى اینکه ازدواجش مطمئن باشد، لازم است ویژگى‏هاى خود را در ملاقات حضورى و در محیطى امن به خواستگار نشان دهد تا او با آگاهى و چشم باز انتخاب کند.
این مطلب در رهنمودهاى اهل بیت(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. در زمان رسول خدا(ص) شخصى زنى را خواستگارى کرد و مى‏خواست با او ازدواج کند اما وى را ندیده بود و انتخاب او بر مبناى شنیده‏ها بود. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«لَوْ نظرتَ إلیها فإنّه اَحْرى‏ أنْ یدوم بینکما؛(2)
کاش او را مى‏دیدى، زیرا در این صورت امید سازش و توافق و دوام زندگى‏تان بیشتر بود.»
مرد هنگام گزینش همسر مى‏خواهد فردى را انتخاب کند که شریک زندگى‏اش‏ محرم اسرارش‏ مادر فرزندانش‏ و وصله تنش باشد.
در حقیقت نیمه کامل‏کننده خود را برمى‏گزیند، همان گونه که‏ زن هنگام ازدواج‏ شریک زندگى، یاور همراه‏ پدر فرزندان و مایه افتخارش‏ را برمى‏گزیند.
چه قیمتى بالاتر از این؟!

از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا مردى که مى‏خواهد با زنى ازدواج کند، مجاز است به مو و جمال زن بنگرد؟ امام فرمود: به شرط آنکه دنبال کامجویى و لذت بردن حرام (سوء استفاده) نباشد.(3)
آیت‏اللَّه امینى از کارشناسان ازدواج و خانواده چنین رهنمود مى‏کند:
به پسران و دختران توصیه مى‏شود از دیدن مانع نشوند و هر یک اجازه بدهد دیگرى او را ببیند. این موضوع بهتر است تا اینکه ندیده ازدواج کنند و بعداً ناراضى باشند، در نتیجه کارشان به طلاق برسد یا ناچار باشند عمرى را در ناراحتى و دلسردى و اختلاف بگذرانند.(4)
چهره، مو، اندام و محاسن زن اگر مورد پسند مرد باشد، در صفا، صمیمیت و گرمى زندگى بسیار مؤثر مى‏باشد. آنچه ابتدا زن و مرد را به هم متمایل مى‏کند و پیوستگى زندگى را تضمین مى‏نماید، زیبایى‏هاى ظاهرى و جسمى و اندامى است. دیگر عوامل پایدارکننده پیوند و وصلت، بعداً پیدا مى‏شوند و در کنار عامل زیبایى قرار مى‏گیرند. اگر این عامل وجود نداشته باشد، تداوم زندگى تا پیدا شدن عوامل دیگر و اصولاً پیدا شدن آن عوامل مورد تردید است. زن عفیف، پاک‏دامن و مقید به پوشش باید هنگام رویارویى با خواستگار، براى آگاهى یافتن او از جمال و زیبایى‏هاى همسر آینده‏اش با او همکارى کند و اجازه دهند جوان خواستگار حداقل از پسِ چادر نازک، چهره، مو، اندام و قد و بالاى او را ببیند تا بتواند تصمیم بگیرد. خود نیز با دقت قد و بالا و اندام مرد را برانداز کند، آنگاه تصمیم بگیرد.
ممکن است بعضى از متدینان بگویند که لازم نیست قبل از ازدواج، خواستگار در صدد دیدن چهره، مو و زیبایى‏هاى همسر باشد، بلکه مادر و خواهر او که زن هستند مى‏توانند دختر را ببینند، بعد براى پسر توصیف کنند تا او انتخاب کند و تصمیم بگیرد.
به این عزیزان تذکر مى‏دهیم هر انسان سلیقه خود را دارد. چه بسا دخترى که به نظر مادرى زیبا نیست و اندامش متناسب نمى‏باشد، از نظر پسر، زیبا و خوش‏اندام جلوه کند. مشهور است لیلى دخترى لاغر و گندمگون بود. روزى امیر آن سامان وى را دید و شناخت و به او گفت: این چهره و اندام، شایسته مجنون و آن دلدادگى نیست. چرا باید مجنون دلداده چنین فردى باشد که رنگش سبزه است و مویش فرفرى و قدش کوتاه و اندامش لاغر و ... . لیلى سخن و کلام امیر را شنید و در جواب گفت: این برداشت شما از قد و قواره من است اما
اگر بر دیده مجنون نشینى‏
بجز زیبایى از لیلى نبینى‏
بنابراین اکتفا به توصیف مادر و خواهر و تصمیم بر ازدواج گرفتن با تکیه بر توصیف‏ها، همه جا درست و کافى نیست. شایسته‏تر آن است که دو طرف در ملاقات حضورى و مطابق با دستور شرع همدیگر را ببینند. نگاههاى خریدارانه اگر در مرحله نهایى و پس از توافق دختر و پسر باشد، از نظر شرع مجاز مى‏باشد.

گران‏ترین قیمت‏

روایاتى مجاز بودن نگاه مرد به مو و جمال زنى را که مى‏خواهد با او ازدواج کند، یادآور گردیده، در توجیه جواز نگاه کردن مى‏گوید:
«إنّما یشتریها بأغلى الثمن؛(5)
زیرا او را به گران‏ترین قیمت مى‏خرد.»
بعضى از علما «گران‏ترین قیمت» را به مهریه‏اى که مرد براى ازدواج مى‏دهد یا هزینه‏هاى مادى که مى‏پردازد تفسیر کرده‏اند،(6) ولى به نظر مى‏رسد «گران‏ترین قیمت» داراى مفهومى وسیع‏تر از هزینه‏هاى مالى و مادى است. مرد هنگام گزینش همسر مى‏خواهد فردى را انتخاب کند که شریک زندگى‏اش، محرم اسرارش، مادر فرزندانش و وصله تنش باشد. در حقیقت نیمه کامل‏کننده خود را برمى‏گزیند، همان گونه که زن هنگام ازدواج، شریک زندگى، یاور همراه، پدر فرزندان و مایه افتخارش را برمى‏گزیند. چه قیمتى بالاتر از این؟! طبیعى است که وقتى معامله‏اى به این اهمیت انجام مى‏دهند، باید اختیارات متناسبى داشته باشند. لازم است بعضى اجازه‏ها که در مواقع عادى وجود ندارد، آن هنگام وجود داشته باشد. زن یا مرد اگر از شخصى راجع به طرف مقابل تحقیق کنند، بر سؤال‏شونده لازم است و اجازه بلکه وظیفه دارد نقاط ضعف فرد را مانند نقاط قوّتش براى پرسشگر بیان کند. بیان نقاط ضعف و عیوب نه تنها غیبت و حرام نیست بلکه نگفتن آنها کتمان و گناه است. اجازه افشاى عیوب به خاطر اهمیت پیوند و وصلتى است که پیش خواهد آمد؛ به همین دلیل دو طرف اجازه دارند خوبى‏هاى همدیگر را ببینند و از آن آگاهى یابند، و این گران‏ترین قیمتى است که هر دو طرف مى‏پردازند.
اگر در روایت «ناظر» و نگاه‏کننده، مرد بیان شده، از آن‏روست که سؤال از اختیار مرد بوده است. دیدن موى زن براى مردان به صورت عادى ممکن نیست، ولى زنان جمال و قد و قواره و اندام مرد را همیشه مى‏توانند ببینند و احتیاج به اجازه فوق‏العاده نیست.
امام صادق(ع) مى‏فرماید:
«ببین جانت را کجا قرار مى‏دهى [به چه کسى دل مى‏بندى‏] و چه کسى را در مالت شریک مى‏کنى و بر دین و راز خود آگاه مى‏گردانى.»(7)
در روایتى دیگر مى‏فرماید:
«شوهر دادن دختر، به کنیزى در آوردن اوست، هر گاه یکى از شما دخترش را به  براى انتخاب شریک آینده‏ زندگى و کسى که مى‏خواهد نزدیک‏ترین فرد به انسان‏ باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است‏ اما باید از افتادن‏ در دام وسواس برحذر بود.
وسواس یعنى تکیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى‏ و حضورى و امید رسیدن به‏ اطمینان قطعى!
همسرىِ دیگرى مى‏دهد، او را کنیز وى گردانیده است. بنگرید عزیز دردانه خود را کنیز چه کسى قرار مى‏دهید!»(8)
این روایت‏ها حاکى از آن است که ازدواج یعنى انتخاب شریک زندگى، آگاه بر ظاهر و باطن، نیمه گمشده و ... و این گران‏ترین قیمتى است که دو فرد هنگام ازدواج مى‏پردازند. عقل حکم مى‏کند در معامله‏اى به این گران‏قیمتى، دقت کافى به عمل آورند تا پس از ازدواج احساس غبن و پشیمانى نکنند.

دقت یا وسواس (تحقیق و توکّل)

براى انتخاب شریک آینده زندگى و کسى که مى‏خواهد نزدیک‏ترین فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما باید از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
بعضى افراد در انتخاب همسر گرفتار افراط مى‏گردند و از ترس عدم موفقیت، ریزبینى‏هاى بى‏جا مى‏کنند و نمى‏توانند کسى را به عنوان شریک زندگى برگزینند. این افراد بیش از حدّ به تحقیق و شناخت بها داده و توکل را فراموش کرده‏اند.
براى در امان ماندن از ورطه وسواس باید تحقیق را با توکل همراه کرد، یعنى از طرفى، دنبال یافتن فرد مناسب با ویژگى‏هاى خوب بود و از طرف دیگر، براى در امان ماندن از خطا و اشتباه احتمالى، به خدا پناه برد و بر او توکل کرد.
اگر کسى در صدد باشد که فرد صد در صد ایده‏آل را پیدا کند و در مورد او به اطمینان قطعى برسد، باید بداند که خواست محالى است، زیرا همه داراى عیب‏ها و نقص‏هاى فراوان هستند. جز ملاک قرار دادن برآیند و جمع امتیازات و عیوب راه دیگرى نیست. براى هر فرد احتمال خطا در تحقیق هم وجود دارد و ممکن است عیب‏ها و نقص‏هایى در فرد مورد نظر باشد که بدان‏ها آگاهى پیدا نکرده است، پس نمى‏توان به فرد صد در صد ایده‏آل و اطمینان قطعى دست یافت. چاره‏اى جز تحقیق و انتخاب فردى که مجموع ویژگى‏هایش مثبت باشد، نیست. براى آینده هم باید به خداوند توکل کرد و با امید به او پیش رفت. وقتى جوانى را داراى ایمان، پشتکار، خانواده محترم و ... یافتیم و ویژگى‏هاى مثبتش را فراوان‏تر از ویژگى‏هاى منفى‏اش دیدیم و نتیجه تحقیقات پیرامونى و حضورى در مجموع امیدبخش بود، باید با امید به خدا پیش رفت و از او کمک طلبید تا نابسامانى‏هاى احتمالى را بسامان کند. خداوند به پیامبرش دستور مى‏دهد که از دشمنان برحذر باشد و براى رفع هجوم و سرکوبى آنان آمادگى لازم را داشته باشد؛ در ضمن دستور مى‏دهد که اگر گروهى از دشمنان خواستار صلح و متارکه دشمنى بودند و قراین حاکى از صداقت آنان در صلح‏جویى بود، احتمالات خلاف را به خدا واگذارد و با توکل بر خدا پیشنهاد مصالحه را بپذیرد.(9) پیامبر به عربى که شتر خود را به امان خدا رها کرده بود، دستور داد اوّل زانوى اشتر را ببندد و بعد آن را به امید خدا واگذار کند. به قول سعدى:
«با توکل زانوى اشتر ببند.»
وسواس یعنى تکیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى و حضورى و امید رسیدن به اطمینان قطعى! اگر کسى در امر ازدواج گرفتار وسواس گردد، امید آنکه بتواند همسر مناسبى پیدا کند، کم مى‏شود و افراد مناسب را از دست خواهد داد. در امر ازدواج نه سهل‏انگارى و انتخاب سریع و بدون تأمل، پسندیده و موافق احتیاط است، نه وسواس و سختگیرى بیش از حد. راه صحیح در این مسئله مهم، دقت و تحقیق و مشورت از طرفى و تضرع و توکل به خداوند و کمک خواستن از او از طرف دیگر است. امام صادق(ع) به یکى از اصحابش فرمود:
«هر گاه یکى از شما خواست ازدواج کند، دو رکعت نماز بخواند و خداى بلندمرتبه را بستاید و به پیشگاه او عرض کند: خدایا! مى‏خواهم ازدواج کنم؛ پس، از زنان آنکه نیکوخُلق‏ترین، رعناترین و عفیف‏ترین است برایم مقدّر گردان. زنى که عفت خود را در غیاب من حفظ کند و حافظ مال، پُر روزى و پر برکت باشد؛ و از او فرزندانى پاک، روزى من کن تا خَلَف و جانشین صالح من در دوران زندگى و بعد از مرگم باشند.»(10)
استخاره در ازدواج‏
استخاره بر دو نوع است:
1- طلب خیر و هدایت از خداوند که معناى حقیقى استخاره و شیوه عملى پیشوایان اسلام علیهم‏السلام بوده است. در حقیقت نوعى دعا، تضرع، یارى‏خواهى از خداوند و توکل بر اوست، که در تمام احوال و کارها و بخصوص کارهاى مهم مانند انتخاب همسر، پسندیده و بلکه لازم است. دعاى سى و سوم صحیفه سجادیه و دعاى اوّل دعاهاى ده‏گانه «الوسائل الى المسائل» دعاى استخاره و(11) براى طلب خیر در کارها مى‏باشد.

طریق این استخاره و طلب، آن است که هر گاه بعد از تأمل، تعقل و مشورت تصمیم به کارى گرفتى، متوجه درگاه خداوند شوى؛ مناسب است دو رکعت نماز به جا آورى و بعد از خداوند بخواهى که اگر تصمیمت صحیح است، تو را بر انجام آن موفق گرداند و خیر و برکت در آن قرار دهد، اما اگر تصمیم نادرستى است و مورد رضایت حق نیست، تو را از آن منصرف سازد و بین تو و انجام آن مانع ایجاد گرداند.
در نقلى آمده است که امام على(ع) هر گاه مى‏خواست کارى را انجام دهد، دو رکعت نماز مى‏خواند و بعد از آن صد بار مى‏گفت: «استخیر اللَّه؛ از خدا طلب خیر مى‏کنم.» بعد این گونه دعا مى‏فرمود:

«خدایا، مى‏خواهم فلان کار را که مى‏دانى، انجام دهم. اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار مى‏بینى، وسیله‏اش را برایم فراهم ساز، اما اگر مى‏دانى که این کار براى دین و دنیا و آخرت من زیان دارد، مرا از انجام آن منصرف کن، چه دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم، زیرا تو مصالح واقعى را مى‏دانى و من از آنها آگاه نیستم. تویى که به امور پنهان آگاه مى‏باشى.»
بعد از دعا، امام با توکل بر خدا تصمیم به انجام یا ترک مى‏گرفت و پى انجام تصمیمش مى‏رفت.(12)
نقل شده که فرزند یکى از علما تصمیم به تحصیل در رشته‏اى دانشگاهى مى‏گیرد اما پدر موافق نبوده و نظر دیگرى داشته است. بالاخره به استخاره متوسل مى‏شوند، ولى با توجه به اختلاف نظر دو طرف، نمى‏توانند با استخاره مشکل را حل کنند و بر یک تصمیم اتفاق نظر نمایند. ناچار از امام خمینى(قدس‏سره) کمک و استخاره مى‏طلبند. امام مى‏فرماید:
«فرزند خود را در انتخاب آزاد بگذارید و شما و مادرش دعا کنید موفقیت در راهى که انتخاب مى‏کند، نصیب او گردد.»(13)
امام به استخاره به معناى واقعى اشاره کرده و رهنمود مى‏دهد. لازم است مؤمن در همه کارها بخصوص در کارهاى مهم از خداوند طلب هدایت و خیر کند و متضرعانه از او بخواهد اگر انتخابش صحیح و در راستاى سعادت دین و دنیایش مى‏باشد، او را موفق گرداند اما اگر انتخابش نادرست و تباه‏کننده دین و دنیایش است، وى را منصرف سازد و مانع انجام اراده‏اش شود. متأسفانه معناى حقیقى و صحیح استخاره کمتر مورد توجه واقع مى‏شود و بدان عمل مى‏گردد.
2- استخاره معمول و متداول بین مردم این است که وقتى مى‏خواهند راجع به امرى مهم تصمیم بگیرند، قبل از تحقیق و تأمل و مشورت یا بعد از تحقیق و تأمل و مشورت و تمایل به انجام کار، با قرآن یا تسبیح استخاره مى‏کنند و کسب تکلیف مى‏نمایند، بعد مطابق دستور استخاره - چنان که خود یا استخاره‏کننده برداشت کرده - تصمیم مى‏گیرند و به انجام کار، مصمم یا از انجامش منصرف مى‏شوند. این نوع استخاره در جاى خودش صحیح است. وقتى انسان بعد از تحقیق، تأمل و مشورت نتوانسته تصمیم بگیرد و حیران و سرگردان است، چنین استخاره‏اى مى‏تواند مفید و راهگشا باشد، ولى متأسفانه در بعضى خانواده‏ها توسل به این نوع استخاره، حالت زیاده‏روى به خود گرفته و جاى تحقیق و مشورت و تصمیم‏گیرى عاقلانه نشسته است. بسیارى خانواده‏ها وقتى دخترى را مى‏بینند و او را براى پسرشان مناسب تشخیص مى‏دهند و یا پسرى از دخترشان خواستگارى کرده، قبل از تحقیق، تأمل، مشورت و تصمیم‏گیرى بر مبناى آن، به استخاره متوسل مى‏شوند و جواب مثبت یا منفى مى‏دهند. صحیح آن است که اجازه دهند خواستگارى مطرح گردد و راجع به خواستگار تحقیق و پرس و جو کنند و ملاقات حضورى ترتیب دهند و بر مبناى تحقیقات و با توکل به خدا تصمیم بگیرند. اگر بعد از تحقیقات و دقت به نتیجه اطمینان‏بخشى نرسیدند، به قرآن و استخاره متوسل گردند.

فال بد زدن یکى از حیله‏هاى شیطان است تا او را از انجام کار خیر باز دارد؛ بر عکس فال خوب که وى را به انجام کار مصمم مى‏سازد و اطمینان و توانش را زیاد مى‏گرداند.
پیامبر(ص) وقتى تصمیمى‏ مى‏گرفت، فال خوب مى‏زد و حوادث و وقایع را مثبت‏ (امیدوارانه) ارزیابى مى‏کرد. با تعریف مثبت‏ در خود و اطرافیانش‏ ایجاد روحیه مى‏نمود.

تفأل خیر

یک نکته دیگر که یادآورى آن مناسب است، تفأل خوب و بد در ازدواج است. بعضى هنگام انجام کارهاى مهم به کوچک‏ترین بهانه‏اى تفأل بد مى‏زنند و از انجام کار منصرف مى‏گردند. قرآن به شدت با تفأل بد مبارزه کرده و آن را از دام‏ها و کید شیطان شمرده و از آن حذر داده است. انسان وقتى مى‏خواهد کار ارزشمندى انجام دهد، شیطان با کمک دستیاران درونى و بیرونى‏اش در صدد منصرف کردن او برمى‏آید. فال بد زدن یکى از حیله‏هاى شیطان است تا او را از انجام کار خیر باز دارد؛ بر عکس فال خوب که وى را به انجام کار مصمم مى‏سازد و اطمینان و توانش را زیاد مى‏گرداند. اسلام همچنان که با فال بد زدن - تطیّر - مخالفت کرده، به فال خوب زدن دعوت نموده است. پیامبر(ص) وقتى تصمیمى مى‏گرفت، فال خوب مى‏زد و حوادث و وقایع را مثبت (امیدوارانه) ارزیابى مى‏کرد. با تعریف مثبت در خود و اطرافیانش ایجاد روحیه مى‏نمود.
ازدواج از کارهاى مهم مورد رضایت خدا و مورد غضب شیطان است. وقتى فردى تصمیم به ازدواج مى‏گیرد، شیطان در صدد است او را به هر بهانه‏اى باز دارد. یکى از راههاى ابلیس براى بازداشتن و منصرف کردن، فال بد زدن و سست کردن و ترساندن مى‏باشد. شاید به همین جهت بسیارى از بزرگان از استخاره در مورد ازدواج خوددارى مى‏ورزند، مبادا خواستگار را بدون جهت منصرف سازند و مانع کار خیر و سبب خشنودى شیطان شوند.
البته تفأل (فال خیر زدن) باید واقع‏بینانه باشد، نه از سرِ سادگى و انتظار بى‏مورد داشتن. نباید خود را گول زد، بلکه پیش از ازدواج مى‏باید چشم و گوش را خوب باز کرد.

چند هشدار

در آخر سخن، ضمن نقل حدیثى راهگشا از امام موسى بن‏جعفر(ع) از چند گونه ازدواج هشدار مى‏دهیم. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر است:
«خیر الجوارى ما کان لک فیه هوى و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلى أنْ تأمر و تنهى؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوى و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلى الاْ مر و النهى؛ و دونها ما کان لک فیها هوى و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریة لیس لک فیها هوى و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛(14)
بهترین زنان، زنى است که بدو علاقه‏مند باشى و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهى او محتاج نیستى. در مرحله بعد، زنى است که او را دوست دارى، ولى ادب نشده و باید او را امر و نهى کنى. در مرحله سوم، زنى است که بدو علاقه‏مند هستى اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادب‏پذیر است و به خاطر علاقه‏اى که به او دارى، تحملش مى‏کنى. اما زنى که نه بدو علاقه‏مندى و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایى بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهى!»
این حدیث شریف، راهنماى خوبى براى همسریابى است و رهنمود مى‏دهد که زیربناى ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلى وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، داراى شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتى که دارد، وظیفه‏اش را تشخیص مى‏دهد اما اگر تربیت نشده ولى شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنى و راه و چاه را نشانش بدهى. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولى عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بى‏ادبى‏ها و نافهمى‏هاى او وا مى‏دارد، ولى ازدواج با زنى که نه به او علاقه‏مندى و نه شعور و ادب دارد، کار غلطى است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزه‏اى براى این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندى محکوم به فروپاشى مى‏باشد.
با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:

1- ازدواج زودرس‏

ازدواج خام و ناپخته؛ کسى که به رشد عقلى نرسیده و ازدواج، همسرى، زندگى مشترک و تعهد متقابل را درک نمى‏کند، طبیعى است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از
همه شناخت‏هاى اتفاقى‏
تصادفى، حضورى‏
یا غیر حضورى براى ایجاد
تمایل مفید و مناسب است‏
اما نباید شناخت‏هاى سطحى‏
مبناى ازدواج باشد.

موعد است. این ازدواج‏ها در معرض فروپاشى مى‏باشند. یکى از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد:
ما فرزندان خود را در کودکى همسر مى‏دهیم.
امام فرمود: اگر در کودکى ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند.(15)
همسر و شوهر دادن پسر و دخترى که هنوز به رشد عقلى نرسیده‏اند، گرچه به رشد جنسى رسیده باشند، ازدواجى است که طرفین به هم علاقه‏مند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکرده‏اند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقه‏مند شوند و زندگى پر از عشق و صمیمیتى را تشکیل دهند، چندان قوى نیست. نباید بناى مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستى نهاد.

2- ازدواج ترحم‏آمیز

ازدواج از روى ترحم هم صحیح نمى‏باشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف براى خدمت به فردى ضعیف و مظلوم گذشت مى‏کند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روى خواسته‏هاى خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسرى که بدو دلبستگى ندارد، به خوبى سر کند. این نوع اقدام، اجبارى و غیر طبیعى است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیرى از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد براى یک اقدام کوتاه‏مدت، حرکتى بر خلاف خواست دل خود انجام مى‏دهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعى نیست، زیرا لذت دارد، ولى ازدواج یک حرکت، دامنه‏دار و طولانى است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمرى را سر کند. بعید است فردى بتواند یک عمر بر خواسته‏هاى طبیعى خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته‏هاى صحیح و پسندیده و طبیعى، شرعى نیست.

3- ازدواج اجبارى‏

ازدواج با فردى که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولى دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردى که به او دلبستگى ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روى ترحم و یک حرکت اجبارى (قسرى) و غیر پایدار است. از چنین اقداماتى باید برحذر بود.

4- ازدواج با بى‏بند و بار

ازدواج با فردى بى‏بند و بار، ولنگار و بى‏قید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیده‏اى نیست، زیرا این افراد در طول زندگى اقداماتى مى‏کنند و کارهایى از آنان سر مى‏زند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگى شماست و مجبور مى‏شوید به خاطر هواى دل‏تان رنج سرشکستگى در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند ازدواج با افراد تن‏پرور و تنبل‏ نیز کار صحیحى نیست.
جوان باید اهل کار و زحمت‏ و تأمین معاش خانواده باشد.
کسى که تن‏پرورى پیشه کرده‏ و از کار و کوشش ابا دارد
و چشم به آسمان دوخته‏ تا روزىِ او بدون حساب‏ از آسمان فرو ریزد
چوب جهالت و خوش‏خیالى‏ خود را خواهد خورد.
همسر محبوب، ولى بى‏تربیت و لاابالى خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعى خود را زیر پا نهید.

5- ازدواج با بى‏عار

ازدواج با افراد تن‏پرور و تنبل نیز کار صحیحى نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمى‏توان به استناد آیات و روایاتى مانند: «خداوند آنان را بى‏نیاز مى‏گرداند»،(16) ازدواج با افراد تنبل و تن‏پرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزى مى‏دهد. یکى از اسباب روزى دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسى که تن‏پرورى پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزىِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوش‏خیالى خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن مى‏باشد.

پى‏نوشتها: -
1) نقش دین در خانواده، صادق احسانبخش، ص‏138.
2) وسائل الشیعه، ج‏20، ص‏90، مؤسسه آل‏البیت.
3) همان، ص‏88.
4) انتخاب همسر، ابراهیم امینى، ص‏114.
5) وسائل الشیعه، ج‏14، ص‏28، چ اسلامیه و ج‏20، ص‏88، چ آل‏البیت.
6) مبانى عروةالوثقى، آیت‏اللَّه خویى، ج‏1، ص‏31؛ کتاب النکاح، شیخ انصارى، ص‏42.
7) وسائل الشیعه، ج‏14، ص‏59، چ اسلامیه.
8) همان.
9) و إنْ جنحوا لِلسَّلْم فاجْنحْ لها و توکَّلْ على اللَّه.» (سوره انفال، آیه 61).
10) وسائل‏الشیعه، ج‏20، ص‏113.
11) این دعاها در حاشیه مفاتیح‏الجنان شیخ عباس قمى، ص‏760 تا 790 آمده است.
12) مکارم‏الاخلاق، طبرسى، ص‏369.
13) صحیفه امام، ج‏21، ص‏309.
14) وسائل‏الشیعه، ج‏20، ص‏27، چ آل‏البیت.
15) همان، ج‏14، ص‏17، چ اسلامیه.
16) سوره نور، آیه 33.