تقدیم به آنانى که زندگى سرشار از صمیمیتى را آرزو دارند و از منفورترین حلال خداوند گریزانند.
خانواده ، عشق ، استوارى (6)احمد حیدرى
تحقیق، استخاره و انتخاب
در این مقاله با دختران و پسران جوانى سخن مىگوییم که تصمیم به ازدواج گرفتهاند و فرد معینى را در نظر دارند و قلبشان به او تمایل پیدا کرده و در صددند چنانچه مورد خوبى باشد، ازدواج کنند. این عزیزان باید با دقت و تأمل پیش روند و از اقدام شتابزده، قبل از تحقیق کافى و اطمینان یافتن به مناسب بودن شخص مورد نظر، خوددارى ورزند.
تحقیقات پیرامونى
ابتدا لازم است هر کدام از طرفین در باره شریک احتمالى زندگى، سن، شغل، صفات جسمى و اخلاقى و خانوادگى او تحقیق کافى کنند و در اطلاعات دریافتى تأمل نمایند و کلاه خود را قاضى کنند که آیا مىتوانند با فردى که این ویژگىها و خصوصیات را دارد، زندگى کنند.
یکى از مواردى که کمتر مورد توجه جوانان در شُرف ازدواج قرار مىگیرد (در حالى که باید توجه بیشترى نسبت به آن داشته باشند) ویژگىهاى خانوادگى همسر است. برخى مىپندارند: جوان در آینده مىخواهد با همسرش زندگى کند نه با پدر، مادر، برادر یا خواهر او، از اینرو ویژگىهاى شغلى و اخلاقى و جسمى افراد خانواده همسر از جمله نزدیکان درجه اوّل، یعنى پدر و مادر و برادران و خواهران، اثر و نقشى در زندگى ندارد و نباید براى خواستگار اهمیت داشته باشد؛ در حالى که چنین نیست. وقتى پسر و دختر با هم ازدواج مىکنند، دو خانواده به هم وصل مىگردند، که این اتصال، بیشترین تأثیر را بر دختر و پسر مىگذارد. هر کدام از آن دو بعد از ازدواج علاوه بر پدر و مادر و خویشاوندان خود، داراى پدر و مادر دومى مىشود و برادران و خواهران همسر به اندازه برادران و خواهران خود یا کمتر و بیشتر با او رابطه پیدا مىکنند. ایمان، اخلاق و رفتار وابستگان همسر با برقرارى ارتباط، در او هم اثر خواهد گذاشت. اگر آن وابستگان مؤمن، نیکوکار، تلاشگر و خادم باشند، او را به درستکارى
سوق مىدهند اما اگر لاابالى، ولنگار، تنبل، تبهکار و ... باشند، او را به سوى زشتىها مىکشانند. اگر محترم و عزتمند باشند، انتساب به آنان سبب عزت و احترام مىگردد اما اگر بدنام و منفور باشند، او هم بدنام و منفور مىگردد. او نمىتواند از پیامدهاى مثبت یا منفى حاصل از انتساب فرار کند و قطع رابطه با خانواده همسر تقریباً ناممکن است، زیرا همسر به علت انتساب و علاقهاى که به خانوادهاش دارد، به طور طبیعى متمایل به آنان است و قطع رابطه، ضربه شدید روحى به او وارد مىکند، حتى اگر مدتى بتواند به سختى قطع رابطه را تحمل کند، بالاخره روزى طاقتش تمام مىشود و خواهان ارتباط با خانوادهاش مىگردد و از بىاعتنایى یا نفرت همسرش از خانوادهاش دلآزرده مىشود و موجبات اختلافات و جدایى فراهم مىآید.
البته استثناهایى وجود دارد. چه بسا زن یا مردى از خانواده خود و عقاید و اخلاق و رفتار آنان بیزار بوده و با فردى ازدواج کند که مانند خودش از چنین عقاید، اخلاق و رفتارى نفرت دارد و مىپذیرد که هر دو با خانواده همسرش قطع رابطه کنند یا رابطهشان را به حداقل برسانند اما با هم باصفا و صمیمیت زندگى کنند و سرزنشهاى خانواده نتواند در عزم محکم و استوار آن دو در زندگى و تداوم آن خللى ایجاد کند؛ ولى همان گونه که گفتیم، این موارد استثنا هستند و کسانى مىتوانند چنین کارى کنند که عزم جزمى داشته و تاب تحمل سرزنشها و نامهربانىها را داشته باشند، یعنى نامهربانى پدر، مادر، برادر و خواهر، عزم آنان را نشکند و از شیوه زندگى و همسرى که انتخاب کرده، دلسرد ننماید. اگر دو طرف از چنین عزم و ارادهاى برخوردارند، مىتوانند با هم زندگى کنند و نامهربانىها را نادیده بگیرند اما چنانچه دو طرف یا یکى از آنها از چنین عزم و ارادهاى برخوردار نباشند، قطعاً ازدواجى موفق نخواهد بود.
اگر پدرِ همسر شما مردى تبهکار باشد و یا اگر مادر همسرتان اخلاق زشت و رفتارهاى ناپسند داشته باشد و خانواده همسرتان در جامعه به بدنامى شناخته شده باشند، آیا مىتوانید با چنین افرادى ارتباط و انتساب داشته باشید؟ آیا از بدنامىها و رفتارهاى ناپسند بىتاب نخواهید شد و از آن وضع ناپسند فرار نخواهید کرد؟ آیا مىتوانید خودتان و همسرتان با آنان به طور کامل قطع رابطه کنید؟ اگر خانواده شما از بعضى شغلها، برخى رفتارها و اخلاقها متنفر باشند و همسر شما یا یکى از اعضاى خانوادهاش آن شغل، رفتار و اخلاق را دارد و در صورت ازدواج مورد قهر و سرزنش خانواده قرار مىگیرید، برایتان اهمیت ندارد؟ چقدر مىتوانید در مقابل سرزنشها و قهرها ایستادگى کنید؟ وقتى توانتان تمام شد، چارهاى جز جدا شدن از همسرتان و خویشان او دارید؟!
با تحقیق است که خواستگار نقاط قوّت و ضعف فرد مورد نظر را مىیابد و مىتواند آگاهانه تصمیم بگیرد و از پیامد تصمیم خام و مبتنى بر احساس و جهل در امان باشد. به قول یکى از نویسندگان:
نباید به دخترى پیشنهاد ازدواج دهید مگر اینکه بعضى از عیوبش را کشف کرده باشید.(1)
بنابراین جوانانى که مىخواهند براى ازدواج اقدام کنند و فردى را به عنوان همسر در نظر گرفته و به او دلبستگى پیدا کردهاند، لازم است در اوّلین مرحله، تحقیقات پیرامونى خود را انجام دهند و نسبت به موارد «کفو» و همشأن بودن که در مقاله قبل آمد، تحقیق کافى کنند، آنگاه بعد از اطمینان از مناسب و قابل قبول بودن شخص مورد نظر از جهات مختلف، براى خواستگارى اقدام کنند و مقدمات ازدواج را فراهم آورند.شناخت حضورى و رو در رو
برخى ازدواجها با برخورد اتفاقى و غیر منتظره صورت گرفته است. در خیابان، دانشگاه، محیط کار یا ... با فردى برخورد کرده و قیافه، اخلاق یا رفتار او را پسندیده و بدو متمایل شدهاید، یا از اطرافیان وصف فردى را شنیده و با اینکه او را ندیدهاید، ولى دلتان به او تمایل پیدا کرده و این زمینه براى ارتباطهاى بعدى شده و بالاخره به ازدواج منتهى گردیده است. همه شناختهاى اتفاقى، تصادفى، حضورى یا غیر حضورى براى ایجاد تمایل مفید و مناسب است اما دین، اخلاق و وجدان علاوه بر جلب نفع شخصى حکم مىکند که در صحبت رو در رو و حضورى سعى کنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهىهاى واقعى یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى و فریب متهم سازد.
نباید شناختهاى سطحى، مبناى ازدواج باشد، بلکه شناختهاى سطحى فقط به عنوان اولین خشت بنا مناسب است و باید مراحل بعد با دقت و آرامى پیموده شود.
بعد از تمایل به فردى در برخورد ابتدایى و اتفاقى، شناختهاى پیرامونى لازم است. حال شناخت پیرامونى کسب کرده و مورد را براى ازدواج مناسب یافتهاید. تا به حال شناخت شما از همسر احتمالى، شناختهاى واسطهاى و با برداشتهاى تحقیقى است و باید با شناختها و برداشتها حضورى و بدون واسطه تکمیل و تصحیح گردد و درست و خطاى آن روشن شود تا به آگاهى کافى براى اقدام به ازدواج برسید. در این مرحله باید در پى ملاقاتهاى خانوادگى و طرفینى در محیط خانواده یا در محیطهاى مناسب و کنترلشده دیگر بود.
زن و مردى که تصمیم به ازدواج گرفتهاند، بعد از مدتى که راجع به همدیگر تحقیق کرده و از یکدیگر اطلاعاتى کسب کردند، نباید بدین شناختهاى اولیه بسنده کنند، بلکه باید اطلاعات تحقیقاتى با اطلاعات مستقیم، حضورى و بدون واسطه تکمیل شود و محک بخورد. ملاقات مستقیم با فردى که مىخواهد همسرتان باشد، لازم و ضرورى است. در این ملاقاتها شما باید در محیطى آرام و مطمئن به گفتگوى صادقانه بپردازید. لازم است هر دو بدون تعارف، حیاى بىجا و دورویى به کسب آگاهى از ویژگىهاى جسمى، روحى، و مادى یکدیگر همت بگمارید و هر کدام، طرف مقابل را در رسیدن به آگاهى یارى دهد. بنابراین اگر مىخواهید زندگى آینده شما دوام و استحکام داشته باشد، صادقانه ایدهآلها و خواستههاى خود را به طرف مقابل بگویید و درخواستهاى او را بجویید. ویژگىهاى شخصى، اخلاقى، خانوادگى و رفتارى خود را توضیح دهید و از او در باره ویژگىهایش توضیح بخواهید.حرام بودن تدلیس و فریب
در فقه اسلامى تصریح شده که اگر آرایشگرى آگاهانه دخترى را آرایش کند به گونهاى که دختر زیبا جلوه کند و چهره زشت او را در پس آرایش پنهان نماید، آنگاه چهره آرایش شده را به فردى نشان دهند و او را جذب کنند و دختر را به ازدواج او در آورند، کار آرایشگر و اجرت او حرام است، زیرا سبب فریب و گمراه شدن خواستگار مىگردد. خواستگار باید صورت واقعى (بَزک نکرده) دختر را ببیند و بپسندد، آنگاه آرایش کردن او بدون مانع است، بلکه کارى پسندیده مىگردد.
آرایشگرى و بزک کردن حرام در موارد دیگرى هم مصداق پیدا مىکند. کسى که در صحبت رو در رو با خواستگارش ویژگىهاى روحى، اخلاقى، رفتارى، خانوادگى و ایدهآلهایش را پنهان کند و مطالبى اظهار نماید و ارائه دهد که حقیقت نداشته باشد، خواستگار را به گمراهى انداخته، علاوه بر اینکه گناه کرده، زمینه ایجاد بنیانى را فراهم آورده که بعداً در معرض فروپاشى است. منهدم شدن این بنیان علاوه بر اینکه به ضرر خواستگار خواهد بود، براى خودش هم ضرر در پى دارد.
بنابراین دین، اخلاق و وجدان، علاوه بر جلب نفع شخصى حکم مىکند که در صحبت رو در رو و حضورى سعى کنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهىهاى واقعى یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى و فریب متهم سازد.
اگر باور کردیم که «ازدواج عقلآزمایى است، نه بختآزمایى»، سعى مىکنیم قبل از ازدواج تمام جوانب کار را بسنجیم و آگاهانه اقدام کنیم. اقدام بختآزمایانه در ازدواج اصلاً صحیح نیست.دیدن جمال و نیکوهاى زن قبل از ازدواج
معمولاً زنها جمال و زیبایى ظاهرى مرد را نمىخواهند، از طرف دیگر، جمال و زیبایى مردها آشکار است و در برخوردهاى اتفاقى هم مىتوان آن را مشاهده کرد اما زنها در جامعه اسلامى پوشیدهاند و در برخوردهاى خارج از خانه و با نامحرم، اندام و زیبایىهاى آنان در پوشش پنهان شده و نمىتوان در برخوردهاى اتفاقى، آن را یافت اما زیبایى و جمال زن، مطلوب و گمشده مردان است و در شیرینى و دوام زندگى بسیار اثر دارد. چون در برخوردهاى اتفاقىِ خارج از منزل، ویژگىهاى زنها پنهان است، لازم است مرد در فرصتى قبل از ازدواج بتواند ویژگىهاى همسر آیندهاش را مشاهده کند تا پس از آن تصمیم به ازدواج بگیرد.
یکى از مسائل مهمى که در تحقیق حضورى و رو در رو باید مورد توجه باشد، مشاهده قد و قامت و زیبایى و رعنایى همسر است. زنى که مىخواهد به همسرى در آید براى اینکه ازدواجش مطمئن باشد، لازم است ویژگىهاى خود را در ملاقات حضورى و در محیطى امن به خواستگار نشان دهد تا او با آگاهى و چشم باز انتخاب کند.
این مطلب در رهنمودهاى اهل بیت(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. در زمان رسول خدا(ص) شخصى زنى را خواستگارى کرد و مىخواست با او ازدواج کند اما وى را ندیده بود و انتخاب او بر مبناى شنیدهها بود. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«لَوْ نظرتَ إلیها فإنّه اَحْرى أنْ یدوم بینکما؛(2)
کاش او را مىدیدى، زیرا در این صورت امید سازش و توافق و دوام زندگىتان بیشتر بود.»
مرد هنگام گزینش همسر مىخواهد فردى را انتخاب کند که شریک زندگىاش محرم اسرارش مادر فرزندانش و وصله تنش باشد.
در حقیقت نیمه کاملکننده خود را برمىگزیند، همان گونه که زن هنگام ازدواج شریک زندگى، یاور همراه پدر فرزندان و مایه افتخارش را برمىگزیند.
چه قیمتى بالاتر از این؟!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا مردى که مىخواهد با زنى ازدواج کند، مجاز است به مو و جمال زن بنگرد؟ امام فرمود: به شرط آنکه دنبال کامجویى و لذت بردن حرام (سوء استفاده) نباشد.(3)
آیتاللَّه امینى از کارشناسان ازدواج و خانواده چنین رهنمود مىکند:
به پسران و دختران توصیه مىشود از دیدن مانع نشوند و هر یک اجازه بدهد دیگرى او را ببیند. این موضوع بهتر است تا اینکه ندیده ازدواج کنند و بعداً ناراضى باشند، در نتیجه کارشان به طلاق برسد یا ناچار باشند عمرى را در ناراحتى و دلسردى و اختلاف بگذرانند.(4)
چهره، مو، اندام و محاسن زن اگر مورد پسند مرد باشد، در صفا، صمیمیت و گرمى زندگى بسیار مؤثر مىباشد. آنچه ابتدا زن و مرد را به هم متمایل مىکند و پیوستگى زندگى را تضمین مىنماید، زیبایىهاى ظاهرى و جسمى و اندامى است. دیگر عوامل پایدارکننده پیوند و وصلت، بعداً پیدا مىشوند و در کنار عامل زیبایى قرار مىگیرند. اگر این عامل وجود نداشته باشد، تداوم زندگى تا پیدا شدن عوامل دیگر و اصولاً پیدا شدن آن عوامل مورد تردید است. زن عفیف، پاکدامن و مقید به پوشش باید هنگام رویارویى با خواستگار، براى آگاهى یافتن او از جمال و زیبایىهاى همسر آیندهاش با او همکارى کند و اجازه دهند جوان خواستگار حداقل از پسِ چادر نازک، چهره، مو، اندام و قد و بالاى او را ببیند تا بتواند تصمیم بگیرد. خود نیز با دقت قد و بالا و اندام مرد را برانداز کند، آنگاه تصمیم بگیرد.
ممکن است بعضى از متدینان بگویند که لازم نیست قبل از ازدواج، خواستگار در صدد دیدن چهره، مو و زیبایىهاى همسر باشد، بلکه مادر و خواهر او که زن هستند مىتوانند دختر را ببینند، بعد براى پسر توصیف کنند تا او انتخاب کند و تصمیم بگیرد.
به این عزیزان تذکر مىدهیم هر انسان سلیقه خود را دارد. چه بسا دخترى که به نظر مادرى زیبا نیست و اندامش متناسب نمىباشد، از نظر پسر، زیبا و خوشاندام جلوه کند. مشهور است لیلى دخترى لاغر و گندمگون بود. روزى امیر آن سامان وى را دید و شناخت و به او گفت: این چهره و اندام، شایسته مجنون و آن دلدادگى نیست. چرا باید مجنون دلداده چنین فردى باشد که رنگش سبزه است و مویش فرفرى و قدش کوتاه و اندامش لاغر و ... . لیلى سخن و کلام امیر را شنید و در جواب گفت: این برداشت شما از قد و قواره من است اما
اگر بر دیده مجنون نشینى
بجز زیبایى از لیلى نبینى
بنابراین اکتفا به توصیف مادر و خواهر و تصمیم بر ازدواج گرفتن با تکیه بر توصیفها، همه جا درست و کافى نیست. شایستهتر آن است که دو طرف در ملاقات حضورى و مطابق با دستور شرع همدیگر را ببینند. نگاههاى خریدارانه اگر در مرحله نهایى و پس از توافق دختر و پسر باشد، از نظر شرع مجاز مىباشد.گرانترین قیمت
روایاتى مجاز بودن نگاه مرد به مو و جمال زنى را که مىخواهد با او ازدواج کند، یادآور گردیده، در توجیه جواز نگاه کردن مىگوید:
«إنّما یشتریها بأغلى الثمن؛(5)
زیرا او را به گرانترین قیمت مىخرد.»
بعضى از علما «گرانترین قیمت» را به مهریهاى که مرد براى ازدواج مىدهد یا هزینههاى مادى که مىپردازد تفسیر کردهاند،(6) ولى به نظر مىرسد «گرانترین قیمت» داراى مفهومى وسیعتر از هزینههاى مالى و مادى است. مرد هنگام گزینش همسر مىخواهد فردى را انتخاب کند که شریک زندگىاش، محرم اسرارش، مادر فرزندانش و وصله تنش باشد. در حقیقت نیمه کاملکننده خود را برمىگزیند، همان گونه که زن هنگام ازدواج، شریک زندگى، یاور همراه، پدر فرزندان و مایه افتخارش را برمىگزیند. چه قیمتى بالاتر از این؟! طبیعى است که وقتى معاملهاى به این اهمیت انجام مىدهند، باید اختیارات متناسبى داشته باشند. لازم است بعضى اجازهها که در مواقع عادى وجود ندارد، آن هنگام وجود داشته باشد. زن یا مرد اگر از شخصى راجع به طرف مقابل تحقیق کنند، بر سؤالشونده لازم است و اجازه بلکه وظیفه دارد نقاط ضعف فرد را مانند نقاط قوّتش براى پرسشگر بیان کند. بیان نقاط ضعف و عیوب نه تنها غیبت و حرام نیست بلکه نگفتن آنها کتمان و گناه است. اجازه افشاى عیوب به خاطر اهمیت پیوند و وصلتى است که پیش خواهد آمد؛ به همین دلیل دو طرف اجازه دارند خوبىهاى همدیگر را ببینند و از آن آگاهى یابند، و این گرانترین قیمتى است که هر دو طرف مىپردازند.
اگر در روایت «ناظر» و نگاهکننده، مرد بیان شده، از آنروست که سؤال از اختیار مرد بوده است. دیدن موى زن براى مردان به صورت عادى ممکن نیست، ولى زنان جمال و قد و قواره و اندام مرد را همیشه مىتوانند ببینند و احتیاج به اجازه فوقالعاده نیست.
امام صادق(ع) مىفرماید:
«ببین جانت را کجا قرار مىدهى [به چه کسى دل مىبندى] و چه کسى را در مالت شریک مىکنى و بر دین و راز خود آگاه مىگردانى.»(7)
در روایتى دیگر مىفرماید:
«شوهر دادن دختر، به کنیزى در آوردن اوست، هر گاه یکى از شما دخترش را به براى انتخاب شریک آینده زندگى و کسى که مىخواهد نزدیکترین فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما باید از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
وسواس یعنى تکیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى و حضورى و امید رسیدن به اطمینان قطعى!
همسرىِ دیگرى مىدهد، او را کنیز وى گردانیده است. بنگرید عزیز دردانه خود را کنیز چه کسى قرار مىدهید!»(8)
این روایتها حاکى از آن است که ازدواج یعنى انتخاب شریک زندگى، آگاه بر ظاهر و باطن، نیمه گمشده و ... و این گرانترین قیمتى است که دو فرد هنگام ازدواج مىپردازند. عقل حکم مىکند در معاملهاى به این گرانقیمتى، دقت کافى به عمل آورند تا پس از ازدواج احساس غبن و پشیمانى نکنند.دقت یا وسواس (تحقیق و توکّل)
براى انتخاب شریک آینده زندگى و کسى که مىخواهد نزدیکترین فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما باید از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
بعضى افراد در انتخاب همسر گرفتار افراط مىگردند و از ترس عدم موفقیت، ریزبینىهاى بىجا مىکنند و نمىتوانند کسى را به عنوان شریک زندگى برگزینند. این افراد بیش از حدّ به تحقیق و شناخت بها داده و توکل را فراموش کردهاند.
براى در امان ماندن از ورطه وسواس باید تحقیق را با توکل همراه کرد، یعنى از طرفى، دنبال یافتن فرد مناسب با ویژگىهاى خوب بود و از طرف دیگر، براى در امان ماندن از خطا و اشتباه احتمالى، به خدا پناه برد و بر او توکل کرد.
اگر کسى در صدد باشد که فرد صد در صد ایدهآل را پیدا کند و در مورد او به اطمینان قطعى برسد، باید بداند که خواست محالى است، زیرا همه داراى عیبها و نقصهاى فراوان هستند. جز ملاک قرار دادن برآیند و جمع امتیازات و عیوب راه دیگرى نیست. براى هر فرد احتمال خطا در تحقیق هم وجود دارد و ممکن است عیبها و نقصهایى در فرد مورد نظر باشد که بدانها آگاهى پیدا نکرده است، پس نمىتوان به فرد صد در صد ایدهآل و اطمینان قطعى دست یافت. چارهاى جز تحقیق و انتخاب فردى که مجموع ویژگىهایش مثبت باشد، نیست. براى آینده هم باید به خداوند توکل کرد و با امید به او پیش رفت. وقتى جوانى را داراى ایمان، پشتکار، خانواده محترم و ... یافتیم و ویژگىهاى مثبتش را فراوانتر از ویژگىهاى منفىاش دیدیم و نتیجه تحقیقات پیرامونى و حضورى در مجموع امیدبخش بود، باید با امید به خدا پیش رفت و از او کمک طلبید تا نابسامانىهاى احتمالى را بسامان کند. خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که از دشمنان برحذر باشد و براى رفع هجوم و سرکوبى آنان آمادگى لازم را داشته باشد؛ در ضمن دستور مىدهد که اگر گروهى از دشمنان خواستار صلح و متارکه دشمنى بودند و قراین حاکى از صداقت آنان در صلحجویى بود، احتمالات خلاف را به خدا واگذارد و با توکل بر خدا پیشنهاد مصالحه را بپذیرد.(9) پیامبر به عربى که شتر خود را به امان خدا رها کرده بود، دستور داد اوّل زانوى اشتر را ببندد و بعد آن را به امید خدا واگذار کند. به قول سعدى:
«با توکل زانوى اشتر ببند.»
وسواس یعنى تکیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى و حضورى و امید رسیدن به اطمینان قطعى! اگر کسى در امر ازدواج گرفتار وسواس گردد، امید آنکه بتواند همسر مناسبى پیدا کند، کم مىشود و افراد مناسب را از دست خواهد داد. در امر ازدواج نه سهلانگارى و انتخاب سریع و بدون تأمل، پسندیده و موافق احتیاط است، نه وسواس و سختگیرى بیش از حد. راه صحیح در این مسئله مهم، دقت و تحقیق و مشورت از طرفى و تضرع و توکل به خداوند و کمک خواستن از او از طرف دیگر است. امام صادق(ع) به یکى از اصحابش فرمود:
«هر گاه یکى از شما خواست ازدواج کند، دو رکعت نماز بخواند و خداى بلندمرتبه را بستاید و به پیشگاه او عرض کند: خدایا! مىخواهم ازدواج کنم؛ پس، از زنان آنکه نیکوخُلقترین، رعناترین و عفیفترین است برایم مقدّر گردان. زنى که عفت خود را در غیاب من حفظ کند و حافظ مال، پُر روزى و پر برکت باشد؛ و از او فرزندانى پاک، روزى من کن تا خَلَف و جانشین صالح من در دوران زندگى و بعد از مرگم باشند.»(10)
استخاره در ازدواج
استخاره بر دو نوع است:
1- طلب خیر و هدایت از خداوند که معناى حقیقى استخاره و شیوه عملى پیشوایان اسلام علیهمالسلام بوده است. در حقیقت نوعى دعا، تضرع، یارىخواهى از خداوند و توکل بر اوست، که در تمام احوال و کارها و بخصوص کارهاى مهم مانند انتخاب همسر، پسندیده و بلکه لازم است. دعاى سى و سوم صحیفه سجادیه و دعاى اوّل دعاهاى دهگانه «الوسائل الى المسائل» دعاى استخاره و(11) براى طلب خیر در کارها مىباشد.
طریق این استخاره و طلب، آن است که هر گاه بعد از تأمل، تعقل و مشورت تصمیم به کارى گرفتى، متوجه درگاه خداوند شوى؛ مناسب است دو رکعت نماز به جا آورى و بعد از خداوند بخواهى که اگر تصمیمت صحیح است، تو را بر انجام آن موفق گرداند و خیر و برکت در آن قرار دهد، اما اگر تصمیم نادرستى است و مورد رضایت حق نیست، تو را از آن منصرف سازد و بین تو و انجام آن مانع ایجاد گرداند.
در نقلى آمده است که امام على(ع) هر گاه مىخواست کارى را انجام دهد، دو رکعت نماز مىخواند و بعد از آن صد بار مىگفت: «استخیر اللَّه؛ از خدا طلب خیر مىکنم.» بعد این گونه دعا مىفرمود:
«خدایا، مىخواهم فلان کار را که مىدانى، انجام دهم. اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار مىبینى، وسیلهاش را برایم فراهم ساز، اما اگر مىدانى که این کار براى دین و دنیا و آخرت من زیان دارد، مرا از انجام آن منصرف کن، چه دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم، زیرا تو مصالح واقعى را مىدانى و من از آنها آگاه نیستم. تویى که به امور پنهان آگاه مىباشى.»
بعد از دعا، امام با توکل بر خدا تصمیم به انجام یا ترک مىگرفت و پى انجام تصمیمش مىرفت.(12)
نقل شده که فرزند یکى از علما تصمیم به تحصیل در رشتهاى دانشگاهى مىگیرد اما پدر موافق نبوده و نظر دیگرى داشته است. بالاخره به استخاره متوسل مىشوند، ولى با توجه به اختلاف نظر دو طرف، نمىتوانند با استخاره مشکل را حل کنند و بر یک تصمیم اتفاق نظر نمایند. ناچار از امام خمینى(قدسسره) کمک و استخاره مىطلبند. امام مىفرماید:
«فرزند خود را در انتخاب آزاد بگذارید و شما و مادرش دعا کنید موفقیت در راهى که انتخاب مىکند، نصیب او گردد.»(13)
امام به استخاره به معناى واقعى اشاره کرده و رهنمود مىدهد. لازم است مؤمن در همه کارها بخصوص در کارهاى مهم از خداوند طلب هدایت و خیر کند و متضرعانه از او بخواهد اگر انتخابش صحیح و در راستاى سعادت دین و دنیایش مىباشد، او را موفق گرداند اما اگر انتخابش نادرست و تباهکننده دین و دنیایش است، وى را منصرف سازد و مانع انجام ارادهاش شود. متأسفانه معناى حقیقى و صحیح استخاره کمتر مورد توجه واقع مىشود و بدان عمل مىگردد.
2- استخاره معمول و متداول بین مردم این است که وقتى مىخواهند راجع به امرى مهم تصمیم بگیرند، قبل از تحقیق و تأمل و مشورت یا بعد از تحقیق و تأمل و مشورت و تمایل به انجام کار، با قرآن یا تسبیح استخاره مىکنند و کسب تکلیف مىنمایند، بعد مطابق دستور استخاره - چنان که خود یا استخارهکننده برداشت کرده - تصمیم مىگیرند و به انجام کار، مصمم یا از انجامش منصرف مىشوند. این نوع استخاره در جاى خودش صحیح است. وقتى انسان بعد از تحقیق، تأمل و مشورت نتوانسته تصمیم بگیرد و حیران و سرگردان است، چنین استخارهاى مىتواند مفید و راهگشا باشد، ولى متأسفانه در بعضى خانوادهها توسل به این نوع استخاره، حالت زیادهروى به خود گرفته و جاى تحقیق و مشورت و تصمیمگیرى عاقلانه نشسته است. بسیارى خانوادهها وقتى دخترى را مىبینند و او را براى پسرشان مناسب تشخیص مىدهند و یا پسرى از دخترشان خواستگارى کرده، قبل از تحقیق، تأمل، مشورت و تصمیمگیرى بر مبناى آن، به استخاره متوسل مىشوند و جواب مثبت یا منفى مىدهند. صحیح آن است که اجازه دهند خواستگارى مطرح گردد و راجع به خواستگار تحقیق و پرس و جو کنند و ملاقات حضورى ترتیب دهند و بر مبناى تحقیقات و با توکل به خدا تصمیم بگیرند. اگر بعد از تحقیقات و دقت به نتیجه اطمینانبخشى نرسیدند، به قرآن و استخاره متوسل گردند.
فال بد زدن یکى از حیلههاى شیطان است تا او را از انجام کار خیر باز دارد؛ بر عکس فال خوب که وى را به انجام کار مصمم مىسازد و اطمینان و توانش را زیاد مىگرداند.
پیامبر(ص) وقتى تصمیمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقایع را مثبت (امیدوارانه) ارزیابى مىکرد. با تعریف مثبت در خود و اطرافیانش ایجاد روحیه مىنمود.تفأل خیر
یک نکته دیگر که یادآورى آن مناسب است، تفأل خوب و بد در ازدواج است. بعضى هنگام انجام کارهاى مهم به کوچکترین بهانهاى تفأل بد مىزنند و از انجام کار منصرف مىگردند. قرآن به شدت با تفأل بد مبارزه کرده و آن را از دامها و کید شیطان شمرده و از آن حذر داده است. انسان وقتى مىخواهد کار ارزشمندى انجام دهد، شیطان با کمک دستیاران درونى و بیرونىاش در صدد منصرف کردن او برمىآید. فال بد زدن یکى از حیلههاى شیطان است تا او را از انجام کار خیر باز دارد؛ بر عکس فال خوب که وى را به انجام کار مصمم مىسازد و اطمینان و توانش را زیاد مىگرداند. اسلام همچنان که با فال بد زدن - تطیّر - مخالفت کرده، به فال خوب زدن دعوت نموده است. پیامبر(ص) وقتى تصمیمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقایع را مثبت (امیدوارانه) ارزیابى مىکرد. با تعریف مثبت در خود و اطرافیانش ایجاد روحیه مىنمود.
ازدواج از کارهاى مهم مورد رضایت خدا و مورد غضب شیطان است. وقتى فردى تصمیم به ازدواج مىگیرد، شیطان در صدد است او را به هر بهانهاى باز دارد. یکى از راههاى ابلیس براى بازداشتن و منصرف کردن، فال بد زدن و سست کردن و ترساندن مىباشد. شاید به همین جهت بسیارى از بزرگان از استخاره در مورد ازدواج خوددارى مىورزند، مبادا خواستگار را بدون جهت منصرف سازند و مانع کار خیر و سبب خشنودى شیطان شوند.
البته تفأل (فال خیر زدن) باید واقعبینانه باشد، نه از سرِ سادگى و انتظار بىمورد داشتن. نباید خود را گول زد، بلکه پیش از ازدواج مىباید چشم و گوش را خوب باز کرد.چند هشدار
در آخر سخن، ضمن نقل حدیثى راهگشا از امام موسى بنجعفر(ع) از چند گونه ازدواج هشدار مىدهیم. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر است:
«خیر الجوارى ما کان لک فیه هوى و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلى أنْ تأمر و تنهى؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوى و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلى الاْ مر و النهى؛ و دونها ما کان لک فیها هوى و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریة لیس لک فیها هوى و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛(14)
بهترین زنان، زنى است که بدو علاقهمند باشى و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهى او محتاج نیستى. در مرحله بعد، زنى است که او را دوست دارى، ولى ادب نشده و باید او را امر و نهى کنى. در مرحله سوم، زنى است که بدو علاقهمند هستى اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادبپذیر است و به خاطر علاقهاى که به او دارى، تحملش مىکنى. اما زنى که نه بدو علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایى بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهى!»
این حدیث شریف، راهنماى خوبى براى همسریابى است و رهنمود مىدهد که زیربناى ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلى وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، داراى شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتى که دارد، وظیفهاش را تشخیص مىدهد اما اگر تربیت نشده ولى شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنى و راه و چاه را نشانش بدهى. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولى عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بىادبىها و نافهمىهاى او وا مىدارد، ولى ازدواج با زنى که نه به او علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، کار غلطى است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزهاى براى این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندى محکوم به فروپاشى مىباشد.
با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:1- ازدواج زودرس
ازدواج خام و ناپخته؛ کسى که به رشد عقلى نرسیده و ازدواج، همسرى، زندگى مشترک و تعهد متقابل را درک نمىکند، طبیعى است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از
همه شناختهاى اتفاقى
تصادفى، حضورى
یا غیر حضورى براى ایجاد
تمایل مفید و مناسب است
اما نباید شناختهاى سطحى
مبناى ازدواج باشد.
موعد است. این ازدواجها در معرض فروپاشى مىباشند. یکى از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد:
ما فرزندان خود را در کودکى همسر مىدهیم.
امام فرمود: اگر در کودکى ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند.(15)
همسر و شوهر دادن پسر و دخترى که هنوز به رشد عقلى نرسیدهاند، گرچه به رشد جنسى رسیده باشند، ازدواجى است که طرفین به هم علاقهمند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکردهاند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقهمند شوند و زندگى پر از عشق و صمیمیتى را تشکیل دهند، چندان قوى نیست. نباید بناى مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستى نهاد.2- ازدواج ترحمآمیز
ازدواج از روى ترحم هم صحیح نمىباشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف براى خدمت به فردى ضعیف و مظلوم گذشت مىکند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روى خواستههاى خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسرى که بدو دلبستگى ندارد، به خوبى سر کند. این نوع اقدام، اجبارى و غیر طبیعى است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیرى از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد براى یک اقدام کوتاهمدت، حرکتى بر خلاف خواست دل خود انجام مىدهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعى نیست، زیرا لذت دارد، ولى ازدواج یک حرکت، دامنهدار و طولانى است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمرى را سر کند. بعید است فردى بتواند یک عمر بر خواستههاى طبیعى خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواستههاى صحیح و پسندیده و طبیعى، شرعى نیست.
3- ازدواج اجبارى
ازدواج با فردى که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولى دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردى که به او دلبستگى ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روى ترحم و یک حرکت اجبارى (قسرى) و غیر پایدار است. از چنین اقداماتى باید برحذر بود.
4- ازدواج با بىبند و بار
ازدواج با فردى بىبند و بار، ولنگار و بىقید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیدهاى نیست، زیرا این افراد در طول زندگى اقداماتى مىکنند و کارهایى از آنان سر مىزند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگى شماست و مجبور مىشوید به خاطر هواى دلتان رنج سرشکستگى در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحى نیست.
جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد.
کسى که تنپرورى پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد
و چشم به آسمان دوخته تا روزىِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد
چوب جهالت و خوشخیالى خود را خواهد خورد.
همسر محبوب، ولى بىتربیت و لاابالى خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعى خود را زیر پا نهید.5- ازدواج با بىعار
ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحى نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمىتوان به استناد آیات و روایاتى مانند: «خداوند آنان را بىنیاز مىگرداند»،(16) ازدواج با افراد تنبل و تنپرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزى مىدهد. یکى از اسباب روزى دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسى که تنپرورى پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزىِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوشخیالى خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن مىباشد.
پىنوشتها: -
1) نقش دین در خانواده، صادق احسانبخش، ص138.
2) وسائل الشیعه، ج20، ص90، مؤسسه آلالبیت.
3) همان، ص88.
4) انتخاب همسر، ابراهیم امینى، ص114.
5) وسائل الشیعه، ج14، ص28، چ اسلامیه و ج20، ص88، چ آلالبیت.
6) مبانى عروةالوثقى، آیتاللَّه خویى، ج1، ص31؛ کتاب النکاح، شیخ انصارى، ص42.
7) وسائل الشیعه، ج14، ص59، چ اسلامیه.
8) همان.
9) و إنْ جنحوا لِلسَّلْم فاجْنحْ لها و توکَّلْ على اللَّه.» (سوره انفال، آیه 61).
10) وسائلالشیعه، ج20، ص113.
11) این دعاها در حاشیه مفاتیحالجنان شیخ عباس قمى، ص760 تا 790 آمده است.
12) مکارمالاخلاق، طبرسى، ص369.
13) صحیفه امام، ج21، ص309.
14) وسائلالشیعه، ج20، ص27، چ آلالبیت.
15) همان، ج14، ص17، چ اسلامیه.
16) سوره نور، آیه 33.