نویسنده

 

آیا فرزند من طبیعى است؟

تهیه: زهرا موسوى‏

با افزایش سطح تحصیلات مادران و اطلاعاتى که رسانه‏هاى جمعى و کتاب‏هاى مختلف تربیتى در مورد چگونگى تربیت فرزند، رفتار با او، رشد وى، نیازهایش و ... در اختیار مادران قرار مى‏دهند، نگرانى‏هاى آنها در مورد طبیعى بودن یا نبودن فرزندان‏شان افزایش یافته است. این نگرانى‏ها مى‏توانند تبدیل به انگیزه‏اى قوى براى درک و برخورد بهتر با کودکان شود و یا تبدیل به اضطراب و آشفتگى رفتارى گردد و به صورت رفتارهاى ناهماهنگ و متغیر ظاهر شود و در نتیجه مادر و کودک را آشفته و سردرگم کند.
با توجه به این مسائل، آشنایى مادران با مراحل رشد طبیعى فرزندان‏شان و آگاهى آنها نسبت به نیازهاى خاص هر سن، به آنها کمک مى‏کند انتظار و توقعى متناسب با سن آنها از آنان داشته باشند و ضمناً نیازهایشان را به بهترین وجه برآورده سازند.
در اینجا به برخى ویژگى‏هاى یک کودک طبیعى و نیازهاى خاص هر سن مى‏پردازیم.

دوره شیرخوارگى‏

پیش از وارد شدن به مبحث اصلى، لازم است خاطرنشان سازیم کودکان در به دست آوردن مهارت‏هاى خاص هر سن متفاوتند. ممکن است کودکى در یازده ماهگى راه برود و کودک دیگرى در این سن، تازه تمرین ایستادن کند. این تفاوت‏ها طبیعى هستند و جاى نگرانى نیست.
از طرف دیگر، سنینى که در اینجا ذکر مى‏شوند سن آغاز یک مهارت حرکتى یا شناختى و غیره مى‏باشد، نه سن پایان آن، بنابراین اگر به طور مثال گفته شد که کودک در نه ماهگى به کمک دیگران مى‏ایستد، در صورتى که مادرى مشاهده کرد کودک او در این سن قادر به ایستادن نیست، نباید نگران شود، چرا که هنوز فرصت براى این کار باقى است.

رشد جسمانى‏

مشخصه اولین سال زندگى کودک، رشد جسمانى سریع اوست. کودکان سالمى که خوب تغذیه شده‏اند، از تولد تا یک سالگى 50% به قدشان و تقریباً 200% به وزن‏شان اضافه مى‏شود. میزان رشد در شش ماه اوّل زندگى سریع‏تر از بقیه سال‏هاى زندگى است، ولى همه قسمت‏هاى بدن به یک میزان رشد نمى‏کنند و لزوماً هیچ رابطه‏اى بین سر و رشد ماهیچه‏ها وجود ندارد.
در دوران شیرخوارگى نوزاد قادر به انجام بازتاب‏هاى حرکتى پیچیده و متنوعى است که بعضى از آن بازتاب‏ها براى بقاى او لازم است.
نوزادان با چشمان خود حرکت نور را تعقیب مى‏کنند، پستانکى را که در دهان‏شان مى‏گذارند مى‏مکند و اگر گوشه لب‏شان را لمس کنیم، صورت خود را به همان طرف برمى‏گردانند و ... .

نشستن‏

هر چند نوزاد نمى‏تواند بدون کمک بنشیند، ولى به زودى قادر به این کار خواهد شد. کودکان چهار ماهه مى‏توانند براى مدت یک دقیقه به کمک دیگران بنشینند. در نه ماهگى، غالب کودکان براى مدت ده دقیقه یا بیشتر بدون کمک دیگران مى‏توانند بنشینند.

سینه‏خیز و چهار دست و پا راه رفتن‏

هر چند از لحاظ سنِ شروع سینه‏خیز یا چهار دست و پا رفتن بین کودکان تفاوت‏هاى فردى وجود دارد، ولى تمام کودکانى که این امکان را دارند روى زمین حرکت کنند، توالى یکسانى را طى خواهند کرد.
سن متوسط سینه‏خیز رفتن حدوداً نه ماهگى است و کودک حدوداً در ده ماهگى چهار دست و پا راه مى‏رود. ممکن است کودکى یک یا دو مرحله را جهشى بگذراند، ولى غالب کودکان بیشتر مراحل را عادى مى‏گذرانند.

ایستادن و راه رفتن‏

توانایى راه رفتن بستگى به یک سلسله از موفقیت‏هاى پیشین دارد. سنینى که هر یک از کودکان به این مراحل دست مى‏یابند، دامنه گسترده‏اى را در بر مى‏گیرد. سن متوسط براى انجام کارى مانند خود را بالا کشیدن به منظور ایستادن و ایستادن به کمک میز یا صندلى بین نه و ده ماهگى است. کودک متوسط در حدود یازده ماهگى بدون کمک دیگران مى‏ایستد. در یک سالگى اگر یک دستش را بگیرند، راه مى‏رود و در سیزده ماهگى بدون کمک دیگران راه مى‏رود، هر چند معمولاً تلوتلو مى‏خورد. در هجده ماهگى مى‏تواند بدون کمک دیگران از پله‏ها پایین و بالا برود و معمولاً زمین نمى‏خورد، نیز مى‏تواند اسباب‏بازى‏اش را روى زمین به دنبال خود بکشاند. در دومین سال زندگى، کودک مى‏تواند بى‏آنکه بیفتد چیزى را از روى زمین بردارد و مى‏تواند بدود یا عقب عقب راه برود.
زمان نشستن، ایستادن یا راه رفتن کودک، هم بستگى به رشد دستگاههاى عصبى و عضلانى دارد و هم تمرین مهارت‏هاى حرکتى.
بنابراین قبل از اینکه کودک از نظر رشد دستگاه عصبى به یک مرحله خاص برسد، هر چه با او تمرین کنیم، نمى‏تواند بنشیند یا راه برود، ولى اگر تا نه ماهگى به کودک اجازه نشستن ندهیم و همواره او را بخوابانیم یا بغل کنیم، على‏رغم اینکه از نظر دستگاه عصبى رشد یافته، ولى به علت فقدان تمرین‏هاى حرکتى قادر به نشستن نخواهد بود اما در همان زمان هم اگر با او تمرین نشستن بکنیم، به سرعت این توانایى را به دست خواهد آورد.

رشد دندان‏ها

بعد از تولد نوزاد و مدت‏ها قبل از اینکه دندان‏ها نمایان شود، دندان‏ها در درون لثه‏ها وجود دارند. نخستین دندان کودک حدود شش تا هشت ماهگى بیرون مى‏آید و بقیه پس از آن و به تدریج رشد مى‏کنند، به طورى که کودک در پایان سال دوم، جمعاً بیست دندان خواهد داشت.

زمان رویش دندان‏ها در کودکان مختلف فرق مى‏کند. بعضى زودتر دندان در مى‏آورند و بعضى دیرتر. ممکن است کودکى در سه ماهگى دندان در بیاورد و کودک دیگرى تا یک سالگى دندان نداشته باشد. دیر یا زود روییدن دندان‏ها هیچ ارتباطى با کم‏هوشى یا باهوشى کودک ندارد.
طبیعى است هر گونه اختلال در تغذیه کودک بخصوص کمبود شیر، موجب ناهنجارى‏هایى در تشکیل و رشد مینا و نسوج دندان مى‏شود و رشد آن را با اشکال روبه‏رو مى‏کند. با دادن شیر کافى به کودک و با اضافه کردن مواد ضرورى به غذاى او، زمینه براى رشد مناسب دندان‏ها فراهم مى‏شود. موادى چون کلسیم و ویتامین Dبراى رشد دندان‏هاى کودک ضرورى است و مادر نباید در دوران شیردهى از خوردن آنها غافل باشد. معمولاً براى اطمینان از اینکه آهن و ویتامین‏هاى A و Dکودک تأمین مى‏شود، این مواد را به رژیم غذایى کودک اضافه مى‏کنند.
رشد گویایى‏
در دو سه هفته اوّل زندگى، صداهاى کودک در موارد مختلف یکسان و یکنواخت است. این صداها، جنبه بازتابى دارد و با اراده و آگاهى انجام نمى‏شود، ولى کم کم بین گریه کودک و وضع او ارتباط برقرار مى‏شود، به گونه‏اى که مادر از طریق لحن گریه کودک مى‏تواند به گرسنگى، خواب‏آلودگى یا نیازهاى دیگر او پى ببرد.
اگر چه معمولاً شروع تکلم را با به کار بردن اولین کلمات مشخص مى‏کند، ولى مى‏توان گفت که کودک از حدود سه ماهگى با ایجاد صدا به نحوى با محیط پیرامون خود رابطه برقرار مى‏کند. ضمن اینکه اطلاعات کودک در مورد وضع خود، از شناخت او از صداها و اصوات بیشتر است.
کودک از ماه سوم به بعد، کم کم خود را با این صداها سرگرم مى‏کند و از این به بعد «قان و قون» کردن کودک شروع مى‏شود. از ماه ششم به بعد به گونه فزاینده‏اى صداها را تقلید و تکرار مى‏کند. صداى کودک از حدود یک سالگى کم کم شبیه تکلم بزرگسالان مى‏شود. کودک در اواخر سال اوّل زندگى، مجموعاً دو، سه کلمه یاد مى‏گیرد، ولى قبل از بیان اوّلین کلمه، بسیارى از صداها، حالات عاطفى، تغییرات چهره و چند کلمه ساده مانند بابا و ماما را درک مى‏کند. اولین پاسخ کودک به محبت‏هاى مادر به صورت لبخند، نشانه فهم و درک کودک است. در حدود نه ماهگى نسبت به اسم خود و کلمه‏هاى «نه» و «نکن»، عکس‏العمل نشان مى‏دهد و شروع به تقلید صداها مى‏کند. نقش والدین از این به بعد اهمیت ویژه‏اى دارد. بعد از اینکه کودک با کمک والدین توانست بسیارى از صداها را تقلید کند، کم کم آمادگى پیدا مى‏نماید که اولین کلمه را به زبان بیاورد.

خواب کودکان شیرخوار

خواب، از جمله نیازهاى بسیار قوى در اولین روزهاى زندگى است. حدود بیست ساعت از اوقات نوزاد در خواب مى‏گذرد. هر مرحله از خواب نوزاد معمولاً بین سه تا چهار ساعت طول مى‏کشد. به موازات رشد کودک، زمان خواب او کاهش مى‏یابد. یعنى از حدود 80% شبانه‏روز به حدود 50% مى‏رسد. آهنگ و عمق خواب نیز در خلال سال اوّل زندگى تغییر مى‏کند. کودک براى سه یا چهار هفته اوّل، به طور متوسط هفت تا هشت بار چرت کوتاه مى‏زند و خواب بسیار سبکى دارد
و با کوچک‏ترین ناراحتى و رنجش و گرسنگى از خواب بیدار مى‏شود، ولى دفعات خوابیدن و بیدار شدن در حدود شش هفتگى کاهش مى‏یابد. در حدود بیست و هشت هفتگى، بیشتر کودکان شب را مى‏خوابند و از آن زمان به بعد تا حدود یک سالگى، دو یا سه بار در روز مى‏خوابند. بعضى از کودکان خواب منظمى دارند و برخى دیگر خواب‏شان بسیار نامنظم است ولى هر چه کودک بزرگ‏تر مى‏شود، در بین شب کمتر از خواب بیدار مى‏شود.

رشد شناختى - عاطفى‏

نخستین سال زندگى کودک، صرف گرفتن مى‏شود. گرفتن غذا و گرفتن اطلاعات به معناى کلى کلمه. به همین دلیل کودکان در این سن هر چیزى را که مى‏بینند، وارد دهان خود مى‏کنند؛ خواه خوراکى باشد، یا اسباب‏بازى و یا حتى یک حشره. هدف او سیر کردن شکمش نیست، بلکه از این طریق مى‏خواهد آن شى‏ء را بشناسد.

نخستین سال، زمانى است که کودک نه تنها بیش از هر دوره دیگرى نسبت به غذا حساس است، بلکه نسبت به تمام نوازش‏ها، بوسه‏ها، تن‏بوسه‏ها و قلقلک‏ها که مادر مهربان نثار کودک مى‏کند نیز حساس است.
کودکان از بدو تولد نیاز دارند با دیگرى رابطه برقرار کنند تا از این راه نیازهاى خود را تأمین نمایند. کودک معمولاً نخستین رابطه را با مادر برقرار مى‏سازد. او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنى به دست آورد، یعنى این احساس را که مادر دایماً براى ارضاى نیازهاى وى در کنارش قرار دارد. مراقبت‏هاى منظم و محبت‏آمیز براى ایجاد احساس اعتماد در کودک، ضرورى است. خصیصه تکرارى و ارضاکننده این مراقبت‏ها موجب مى‏شود بعدها کودک بتواند ناکامى موقت را بهتر تحمل کند یا بتواند یک ارضاى فورى را به تعویق اندازد، زیرا اینک تا حدى نسبت به بزرگسال اعتماد حاصل کرده است. در عوض چنانچه مواظبت‏ها پایدار نباشند، ممکن است در کودک موجب احساس عدم اعتماد نسبت به اطرافیان گردد و سبب شود کودک نسبت به ناکامى، با دلهره از خود واکنش نشان دهد.
اولین رابطه عاطفى اگر خوب برقرار شود، براى کودک یک ایمنى است که اعتماد به دنیاى بیرونى را میسر مى‏سازد. احساس ایمنى شرط هر نوع پیشرفت بعدى است. کودک نمى‏تواند استقلال یابد، نسبت به خود هوشیار شود و به اکتشاف دنیاى بیرونى بپردازد مگر آنکه نسبت به دلبستگى‏هاى خویش اطمینان یابد و یقین داشته باشد در این جهان نقش و جایى دارد.

رشد شناختى‏

همان طور که نوزاد به سرعت از نظر جسمى رشد مى‏کند تا حدى که در پایان یک سالگى قابل مقایسه با آغاز تولد نیست، از نظر توانایى‏هاى شناختى نیز به همین صورت است.
نوزاد از ابتداى تولد تقریباً از همه حواس خود استفاده مى‏کند و طى یک سالگى مى‏تواند بین مزه‏هاى مختلف، صداها، نور و بو تمایز قایل شود. دیگر اینکه بین وقایع فیزیکى مشابه تمییز قایل مى‏شود. اگر به کودک شش ماهه یک پستانک معمولى بدهند تا بمکد، بى‏آنکه بتواند آن را ببیند، بعد پستانک معمولى و پستانکى را که سر آن برآمدگى‏هایى دارد، به او نشان دهند، نوزاد بعد از آنکه پستانک دندانه‏دار را مکید بیش از نوع معمولى نگاه مى‏کند، ولى پس از اینکه نوع معمولى را مکید، به آن بیشتر نگاه مى‏کند. همین نشان مى‏دهد که او تشخیص مى‏دهد پستانکى که در مقابل چشمش بود، شبیه به همانى است که مکیده، ولى ندیده بود. توانایى دیگرى که به دست مى‏آورد این است که بین مجموعه‏اى از اشیا و وقایع، تشابهاتى مى‏یابد تا وقایع و اشیایى را که خصوصیات مشترکى دارند طبقه‏بندى یا رده‏بندى کند.
رده‏بندى عبارت است از بازنمایى ابعاد مشترک امورى که به هم شباهت دارند، ولى یکى نیستند. ابعاد مشترک ممکن است خصوصیات فیزیکى مانند اندازه و رنگ یا اعمالى مانند خوردن یا پرتاب کردن باشند. بعدها که کودک بزرگ‏تر شد، ابعاد مشترک، مفاهیم و کلمات خواهند بود.
نوزادان به تدریج تجارب گذشته را به مدت طولانى‏ترى به خاطر مى‏سپارند. رشد حافظه شاید یکى از علل ایجاد حالت‏هایى عاطفى مثل اضطراب جدایى و ترس از غریبه باشد. کودک در فاصله 12 - 8 ماهگى به علت رشد حافظه و قدرت یادآورى و نگهدارى اطلاعات قبلى، در صورتى که با غریبه‏اى مواجه شود، به سرعت چهره او را با افراد آشنا که تصویر آنها را در ذهن دارد مقایسه مى‏کند. در صورتى که تصویر آن را در حافظه پیدا نکند، دچار نگرانى مى‏شود و گریه سر مى‏دهد. از طرف دیگر، معمولاً بین 7 تا 12 ماهگى کودکان هنگام جدا شدن از مادر دچار ترس مى‏شوند و گریه مى‏کنند. این حالت در 15 و 18 ماهگى به اوج خود مى‏رسد.
یکى از دلایل اجتماعى این حالت آن است که کودک به تدریج که بزرگ مى‏شود بیش از پیش مقایسه مى‏کند و مطالب را به خاطر مى‏آورد. همه اینها همراه است با پیشگویى آینده، یعنى کودک ممکن است از خود بپرسد: «آیا مادرم برمى‏گردد؟»، «حالا چه مى‏شود؟» اگر نتواند پاسخى براى این سؤال پیدا کند، گریه مى‏نماید. شدت اضطراب جدایىِ موقت احتمالاً تا حدودى بستگى به کیفیت رابطه عاطفى با مادر دارد.
اضطراب جدایى بعد از دو سالگى کاهش مى‏یابد، زیرا کودک به مرور که بزرگ مى‏شود، مى‏تواند وقایع را درک کند و بازگشت مادر را پیش‏بینى نماید. تجارب کودک در طول سال دوم زندگى کمک مى‏کند بتواند مشکلاتى را که باعث ایجاد اضطراب مى‏شود حل کند.