درهاى باز موفقیت‏

لیلا اسلامى‏گویا - نویسنده‏

«لیلا اسلامى‏گویا»، نویسنده جوانى است که به تازگى نوشته‏هایش را منتشر کرده است. خانم «اسلامى» متولد سال 1361 است و با اینکه سن زیادى ندارد، در حال نوشتن کتاب‏هاى جدیدى است. براى آشنایى بیشتر با این نوجوان نویسنده، پاى صحبتش مى‏نشینیم تا او از راز موفقیت خود براى ما بگوید.

کمى از خودتان و شروع کارتان براى ما بگویید.

از کودکى به نویسندگى و نوشتن علاقه‏مند بودم و خیلى از کتاب‏هاى خردسالان را مى‏خواندم. همیشه دلم مى‏خواست که یک نویسنده بزرگ باشم، به همین خاطر بارها نوشتن را تجربه کردم. در طول تحصیلاتم، به طور خیلى ابتدایى این کار را انجام مى‏دادم، اما بعد از گرفتن مدرک دیپلم، کار نوشتن را در روزنامه‏هاى محلى آغاز کردم و چند ماهى به صورت خبرنگار افتخارى فعالیتم را ادامه دادم.

چه چیزى باعث شده بود که این قدر نسبت به نوشتن احساس علاقه داشته باشى؟

همیشه حس مى‏کردم باید چشم‏هایم را باز کنم و خوب ببینم. به اطرافم دقت کنم و همه چیز را در خاطر داشته باشم، فکر مى‏کردم که مسئولیت خطیرى بر عهده‏ام گذاشته شده و باید آن را به نحو احسن انجام دهم. به همین خاطر سعى کردم که در این زمینه رشد کنم. فکر مى‏کردم باید از زمینه‏هاى اجتماعى شروع کنم؛ به مشکلات مردم بپردازم، پس شروع کردم. داستان کوتاه مى‏نوشتم، طنز و گاهى هم گزارش. فکر مى‏کردم و هنوز هم معتقدم که باید گفت و نوشت تا درهاى پیشرفت بهتر از پیش نمایان شوند.

لیلاخانم، اولین کار نویسندگى‏ات که به صورت کتاب چاپ شد، چه نام داشت و چگونه مقدمات چاپ کتابت آماده شد؟

بار اول که مى‏خواستم کتابم را چاپ کنم، داستانى داشتم که موضوع اجتماعى داشت، اما هیچ کجا با چاپ آن موافقت نمى‏کردند. کم کم از چاپ کتابم ناامید شدم تا اینکه وقتى کتابم را براى چاپ به یک ناشر معرفى کردم، ایشان کتاب من را دیدند و براى بهتر شدن کارم، پیشنهاد کردند که کار جدیدى انجام بدهم و آن هم اینکه کتابى راجع به معجزه ائمه اطهار(ع) بنویسم و حتى خودشان هم در این زمینه قول همکارى دادند. خودم هم دوست داشتم که چنین نوشته‏اى در کارنامه‏ام باشد و در واقع یک محبت الهى بود که اولین نوشته‏ام راجع به اهل بیت(ع) باشد. از اینکه این زمینه هم برایم آماده شده بود بسیار خوشحال شدم، تا اینکه آقاى «جلالى» که ناشر کتاب من بودند، چند کتاب به من معرفى کردند که با مطالعه آنها کار اصلى‏ام را شکل بدهم، و من کارم را شروع کردم. از کتاب‏هاى مستند در این زمینه کمک گرفتم و اولین کتابم را در زمینه معجزات حضرت فاطمه زهرا(س) با نام «یاس بهشتى» نوشتم. ناشر هم در این زمینه بسیار به من کمک کرد تا کتاب آماده چاپ شد. در آبان‏ماه سال 1381 کتابم وارد بازار شد. با چاپ این کتاب، احساس مى‏کردم که کارم سنگین‏تر و سخت‏تر شده و در واقع بار سنگین مسئولیت را بیشتر حس مى‏کردم. بعد از چاپ این کتاب، گرچه ضعف‏هایى هم داشت اما کار نوشتن کتاب‏هاى دیگر را در زمینه ائمه(ع) در ذهنم جان داد که هم‏اینک هم کتاب‏هایى زیر چاپ دارم که خیلى دوست دارم بهتر از کار ابتدایى‏ام باشد. براى کار اولم گرچه شبانه‏روز مى‏نوشتم و استراحت نمى‏کردم و دوست داشتم هر چه زودتر کار به نتیجه برسد، اما بعد از چاپ فهمیدم که اگر دقتم را بیشتر معطوف مى‏کردم، کار بهتر در مى‏آمد.

کتاب‏هایى که زیر چاپ دارید، چه نام دارد؟

کتاب «راز یک نگاه»، «غریب عطشان» و «علمدار عشق» که هر سه زیر چاپ است و امیدوارم بتواند نظر جوانان و خوانندگان را به خود جلب کند.

لیلاخانم، آیا خانواده‏ات هم در این مورد تو را تشویق مى‏کردند و عکس‏العمل‏شان بعد از چاپ کتابت چه بود؟

در پیشرفت هر هنرمندى در درجه اول به خانواده برمى‏گردد. اگر خانواده‏اى بستر مناسب را براى پیشرفت یک نوجوان آماده نکنند، هر چقدر هم که استعداد داشته نمى‏شود پیشرفت قابل توجهى را در کارهاى آن نوجوان دید. خانواده من هم در ابتداى راه هیچ سختگیرى به من نمى‏کردند و راه را براى من باز گذاشتند تا بتوانم خودم را در این زمینه بسنجم. البته گاهى نگرانى خود را مبنى بر اینکه شاید در نیمه راه کار را رها کنم از خود نشان مى‏دادند اما در کل، مشوق من بودند. بعد از چاپ کتابم، پدرم خیلى خوشحال بود و مرا تشویق مى‏کرد. افراد خانواده‏ام هم از اینکه کارم را به طور کامل انجام داده‏ام و به موفقیتى هر چند اندک دست یافته‏ام، خوشحال بودند که این براى من دلگرمى بزرگى بود.

فکر مى‏کنى خودت چقدر در موفقیتت نقش داشتى و چه کسانى در این زمینه توانستند به تو کمک کنند؟

همیشه در ذهنم یک جمله دور مى‏زند و آن هم این است که راه را باید رفت و تجربه‏هاى جدید به دست آورد. من به کارم ایمان داشتم و آن را واقعاً انتخاب کرده بودم و معتقدم که در این راه مى‏توان به کمال رسید. در کنار خانواده‏ام، ناشرم هم در این زمینه به من یارى مى‏رساند و تشویقم مى‏کرد. در واقع آقاى «جلالى»، راه را براى من هموار کرد تا خودم را امتحان کنم.

تحصیلاتت را تا چه زمینه‏اى پیش بردى؟

من نتوانستم بعد از اخذ دیپلم به دانشگاه راه یابم، گرچه خیلى از این موضوع ناراحت نیستم چون فکر مى‏کنم همه چیز بستگى به درس و مدرک ندارد البته درس خواندن هم یک حُسن بزرگ براى جوانان ماست.

نظر شما در مورد طبیعت و ارتباط آن با هنرمندان چیست؟ در واقع چقدر از آن براى نوشتن بهره مى‏گیرى؟

هر هنرمندى به طبیعت علاقه دارد؛ در واقع در طبیعت انرژى عجیبى وجود دارد که به هنرمند کمک مى‏کند تا هنر خود را شکوفا کند و این بسیار مهم است. من از طبیعت بسیار نیرو مى‏گیرم و کارم را در کنار عشق به طبیعت ادامه مى‏دهم. در واقع طبیعت مرا در رسیدن به گمشده‏ام یارى مى‏کند و این بزرگ‏ترین نعمت الهى به یک هنرمند است.

لیلاخانم، چه حرفى براى دوستان خودت دارى؟

جوان‏ها حق دارند که از استعدادشان استفاده کنند اما باید آنها را خوب بشناسند و در زمینه‏اى مناسب آنها را پرورش دهند. من به عنوان خواهر کوچک‏تر به همه دوستانم توصیه مى‏کنم اول راه درست و صحیح را بشناسند سپس براى پیشرفت قدم بردارند. اگر کسى خوب خودش را نشناسد و نتواند راه درست پیشرفت را بشناسد، همیشه دور خودش مى‏چرخد و نهایتاً از حرکت مى‏ایستد. کمال، بالاترین هدف هر انسانى است، پس رسیدن به کمال بهترین و مهم‏ترین هدف هر جوانى باید باشد. درهاى موفقیت به روى همه و همیشه باز است؛ کافى است چشم‏هایمان را باز کنیم و به سمت آن حرکت کنیم.

از همراهى و همدلى شما ممنونیم.

آقاى «سیدمحمد جلالى‏نژاد»، «انتشارات مصطفى» را اداره مى‏کند و اولین ناشر کتاب‏هاى خانم «اسلامى» است. زمینه‏هاى کار آقاى «جلالى» به ائمه اطهار(ع) تعلق دارد. از ایشان خواستیم تا کمى در مورد کارهایشان توضیح بدهند.
اولین بار که خانم اسلامى براى چاپ کتاب‏شان آمدند من پیشنهاد کردم که کارشان را در زمینه معصومین ادامه دهند تا بتوانیم با ایشان کار کنیم. معتقد بودم که خانم اسلامى مى‏توانند کارشان را از این زمینه شروع کنند و پیشرفت کنند که بحمدللَّه کار شروع شد و نسبتاً راضى هستیم.

نظرتان راجع به جوان‏هایى که مثل خانم اسلامى احتیاج به یک همراه دارند تا به هدف‏شان برسند، چیست؟

ما جوانان مستعد و موفق زیاد داریم، فقط باید به آنها میدان داده شود. اگر ما کمى از توقعات‏مان کم کنیم و دست جوانان‏مان را بگیریم حتماً در این زمینه جلو خواهیم رفت و پیشرفت شامل همه جوانب جامعه خواهد شد.

با جوانان چه صحبتى دارید؟

جوانان کشور ما باید قدر خودشان را بدانند. آنها نسل مملکت اسلامى هستند و باید دین و ایمان خود را حفظ کنند و از ائمه(ع) براى رسیدن به اهداف والا کمک بگیرند.

ضمن تشکر از آقاى «جلالى»، موفقیت روزافزون را براى نویسندگان جوان کشورمان آرزو مى‏کنیم.