زن در جمهورى اسلامى ایران؛ کجا ایستادهایم؟
اینک پس از گذشت ربع قرن از برپایى و شکلگیرى نظام جمهورى اسلامى ایران، که نسخهاى یگانه میان نظامهاى سیاسى گذشته و حال دنیاست، و در حالى که موضوع زن سالهاست تبدیل به موضوعى جهانى شده، این پرسش بزرگ پیش روى ماست که «کجا ایستادهایم؟» مرزبندى کامل میان مسائل زنان و مردان به بداهت عقلى و حسى، معلوم است که مورد نظر و پذیرش هیچ جامعه و نظام سیاسى و دینى نمىباشد. بخش اصلى مسائل فرد، خانواده، جامعه و حکومت، مشترک میان همه افراد است، چه زن و چه مرد. تردیدى نیست از این منظر کلّى، حرکت رو به رشد و دستاوردهاى مادى و معنوى گسترده، در ساحتهاى مختلف، وضعیت و فضا و سامانه اجتماعى بسیار متفاوتى را در مقایسه با گذشته به وجود آورده، خدمات چشمگیر و چشمنوازى را ارائه کرده است. این فرآیند به رغم همه مشکلات و دشوارىها و خصومتها و کارشکنىهاى دشمنان بیرونى و برخى مخالفان و ناسازگاران داخلى بوده است. جنگ تحمیلى را باید فقط یک نمونه روشن و البته نقطه عطف آن شمرد. اما کیست که بتواند جنبههاى گوناگون دشمنى و مانعتراشى و ضربهزنى قدرتهایى را که حرکت و اندیشه امام خمینى، سلاماللَّه علیه، منافع آنان را به خطر انداخت و یا دستکم زیر سؤال برد، نادیده بگیرد؟!
آفتیابى و آسیبشناسى مدیریتها و کارکردها و سیاستها نیز یک محور بسیار مهم و گسترده است که در کنار آن همه برایندها و دستاوردها نمىتواند در این بخش عمومى و کلى، نادیده انگاشته شود.
این پرسش در حوزه مسائل ویژه زنان نیز مطرح است که کجا ایستادهایم؟ اینک با نگاهى به گذشته مىتوانیم بررسى، ارزیابى و مقایسه کنیم که در این زمینه چه کردهایم. آنچه در این ویژهنامه در گستره چهار شماره، در بخشهاى مختلف آمده با همین جهتگیرى است که بتواند پاسخى هر چند گذرا به این پرسش بدهد. اما معلوم است این بررسى و ارزیابى، به رغم گستردگى آن، نمىتواند فراگیر و بیانکننده همه واقعیت باشد؛ چه دستاوردها و خدمات و پیشرفتها و چه کاستىها و نقدهایى که وارد است، زیرا اوّلاً مسائل زنان و خانواده در عمق و عرض خود بسى ژرفتر و گستردهتر از آن است که بتوان طى حدود یکصد مقاله و گفتگو و گزارش - کارى که در ویژهنامه شده - بررسى و ارائه کرد.
دوم اینکه نگاههاى متفاوت و ناهمگونى که در ساحت زنان و خانواده همچون دیگر مسائل اجتماعى وجود دارد، دستیابى به ملاکها و چارچوبهاى همگون و مشترک براى ارزیابى و بازشناسى جایگاه کنونى زنان در جامعه و خانواده را دشوار بلکه ناممکن مىسازد.
بخش زیادى از ناهمخوانىهاى موجود در نظریات کارشناسى و مطالب ویژهنامه برخاسته از همین واقعیت است. البته نمىتوان انتظار داشت دیدگاه یکسان و حتى نگاههاى نزدیک به هم وجود داشته باشد.
سوم اینکه مشکل جامعه ما در موضوع زنان و به پیرو آن دشوارىهاى نظام و مدیریتها به معناى عام آن در باره مباحث و مسائل زنان، فراتر از برخى اختلاف نظرهاى کارشناسانه است که در همه موضوعات، کم و بیش وجود دارد.
هنوز به رغم دستاوردهاى بسیارى که در رشد و بالندگى وضع زنان در زمینههاى مختلف داشتهایم، در بسیارى موضوعات، تعاریف مشخص و پذیرفته شده که چارچوب سیاستها و برنامههاى عملى باشد به دست ندادهایم. از اینرو برخى سیاستگذارىها فراز و نشیب پیدا مىکند و ناهمگونىها و تضادّهاى موجود، بخشى از دستاوردها را خنثى مىسازد، چنان که از وصله و پینه کردن برخى قوانین و مقررات نیز مسیرى کاملاً هموار گشوده نمىشود.
روشن است با نبود چارچوبها و ملاکهاى مشترک، نوع ارزیابىها و بررسى عملکردها بستگى به نوع دید و نگرش صاحبنظر دارد. مدیریت زنان، مشارکت اجتماعى بانوان، حضور سیاسى زنان، اشتغال اینان، حضور در عرصههاى هنرى، حقوق خانوادگى، روابط دختر و پسر، و لباس و پوشش، از جمله موضوعات پردامنه و بحث برانگیزى است که نمىتوان به راحتى، نگاه یکسانى را در باره آنها در یک مجموعه گرد آورد، چه رسد به بررسى کارکردها که مؤلّفهها و عوامل دیگرى نیز در ارزیابى آن دخالت دارد.
چهارم اینکه به رغم کارها و دستاوردهاى علمى پژوهشى ارزندهاى که در طول سالهاى گذشته، هم در حوزه مباحث نظرى، و هم در عرصه عملکردى صورت گرفته، اما کارشناسان و علاقهمندان به این گونه مباحث، همچنان از فقر و محدودیت منابع مطالعاتى و پژوهشهاى بنیادین و میدانى و همهجانبه و بهروز رنج مىبرند. نظام اطلاعرسانى نیز ضعف و کاستى مشهودى دارد، از اینرو آگاهى از همان اندک نیز امرى فراگیر نیست. البته بهرهمندى از شبکه جهانى اینترنت و گسترش آن در چند سال اخیر، راه هموار و بسیار کارگشایى را پیش روى جامعه بشرى و فرهیختگان قرار داده، فرصتى بىهمتا را براى عرضه و دسترسى به گستردهترین و بهروزترین منابع و اطلاعات فراهم ساخته است که امید مىرود با فراگیر شدن و بهرهمندى درست از آن، کاستىها و ضعفها به حداقل برسد.
اما با وجود دشوارىها، محدودیتها، سستىها و برخى ندانمکارىها، به گواهى واقعیت موجود که بخشى از آن در مجموعه ویژهنامه نمایان شده، باید اذعان بلکه افتخار کرد که بخش عمدهاى از راه ناهموار و طولانى دستیابى زنان به جایگاه حقیقى و حقوق انسانى اسلامى و قرار گرفتن در مسیر رشد و بالندگى، در ربع قرن گذشته پیموده شده است، هم در حوزه فکرى نظرى و هم در بخش عملکردى.
دستاوردهاى انقلاب و نظام از جمله در حوزه زنان، بیشتر در بخش کارکردى پیدایش و نمود دارد اما برخى موضوعات همچون مبحث زن و خانواده که در سطح مباحث فکرى نظرى، آن همه بحثانگیز و چالشخیز است، چنان که نقش مستقیم در سطح و چگونگى عملکرد نظام و جامعه دارد، باید از این قاعده بیرون شمرد، چرا که تحولات و پیشرفتهایى که در این عرصه صورت گرفته اگر برتر از سطوح اجرایى و عملکردى نباشد کمتر نیست. خوشبختانه در این سطح، برخاسته از طبیعت انقلاب خجسته و نورانى و دگرگونى اساسى و گستردهاى که به برکت آن در بینش و نگاه عمومى جامعه پدید آمد، نیز اندیشه و نگاهى که حضرت امام خمینى، سلاماللَّه علیه، مطرح و ترویج فرمود، شاهد رشد و ارتقاى مباحث و تحولات چشمگیر فکرى در حوزه مسائل زنان میان فرهیختگان حوزوى و دانشگاهى، همچنین صاحبنظران علوم دینى و اجتماعى، حتى در سطح فقهاى گرانپایه هستیم که بخشى از آن در قالب قوانین و مقررات جارى خود را نشان داده، قسمتى نیز در تحولات عملى و دگرگونىهاى عمومى هویدا شده، چنان که بخشى در مطالعات و پژوهشهاى نظرى، سرمایه و دستمایه کارشناسان و علاقهمندان گشته است.
این تحول و رشد، هم در حوزه مباحث معرفتى و در بُعد انسانشناسى مشهود است؛ هم در سطح مباحث اجتماعى و فرهنگى؛ هم در حوزه فقه و حقوق.
گذشت زمان و پرسشهایى که پیش آمده و نیازهایى که رخ نموده و واقعیتهایى که ملموس صاحبنظران و متفکران و مدیران جامعه شده، زمینه مناسبى را براى توجه بیشتر و بازبینى و جامعنگرى فراهم ساخته است. به نظر مىرسد در گذر زمان و فرصت آینده و پرسشهایى که جدىتر مىشود و نیازهایى که حِسّىتر مىگردد، این روند ادامه خواهد یافت، چنان که طبیعت مدیریت جامعه به ویژه در این عصر از یک سو و اجتهاد زنده و اصل قطعى پاسخگویى دین به نیازهاى بشرى در هر زمانه، چنین برایندى خواهد داشت. از اینرو اگر هنوز در مباحثى در آغاز و میانه راه هستیم و در بسیارى ساحتها، پرسشها و ابهامات و اختلافات نظرى وجود دارد (که طبعاً در سطح داخلى مشکلات مختلفى را پیش مىآورد؛ در سطح جهانى نیز پرسشها و داورىهاى رنجآور و گاه نگرانکنندهاى را مطرح مىسازد) اما در مقایسه با گذشته و راه زیادى که طى شده و دستاوردهاى فکرى نظرى قابل توجهى که پیش روى جامعه به ویژه صاحبنظران و پژوهندگان گذاشته شده، سرمایه بزرگى است که در ادامه حرکت نقشى تعیینکننده دارد. این روند در یک تعامل مثبت و تضارب آرا و زایش دیدگاهها و پژوهشهاى نو و آنچه اینک به جنبش نرمافزارى و تولید علم نام گرفته، امرى دستیافتنى و ماندگار خواهد بود؛ فقط نگرانى این است که افراطگرى و تفریطنگرى، اجتماع و حتى جامعه علمى را به چالش بکشد و عرصه مباحث و کشمکشهاى علمى پژوهشى چنان غبارآلود گردد که جز رو در رویى پیوسته و بىثمر، دستاوردى نداشته باشد و فرصتها از میان برود!
اینک در سطح مباحث نظرى و فکرى زنان، هر چند رو در رو با برخى دشوارىها و ابهامات هستیم و نتوانستهایم چنان که باید، بسیارى پرسشها را پاسخ جامع دهیم و جامعه خویش را از این نظر به سطح مطلوب و قناعت وجدانى و علمى برسانیم، به ویژه نسل جوان و تحصیلکرده را به سطحى از کفایت آگاهى و آرامش علمى راهبرى کنیم و این بار همچنان بر دوش جامعه به ویژه حوزههاى علوم اسلامى و رسانهها و دستگاههاى علمى تبلیغى سنگینى مىکند، اما باید گفت راه روشن و آینده روشنترى پیش رو داریم. این همه به یُمن فرصتى است که انقلاب اسلامى، جمهورى اسلامى، اندیشه و عمل حضرت امام خمینى، سلاماللَّه علیه، پیش روى ما گذاشته است و رهبرى معظم انقلاب تلاش کردهاند همین روند ادامه یابد و ادامه خواهد یافت. «وَ فى ذلکَ فَلْیَتَنا فَسِ المُتنافِسُون.»
در بخش عملکردى نیاز به شرح و بسط بیشترى است که در شماره بعد پى خواهیم گرفت. ان شاءاللَّه.
«سردبیر»