تنظیم خانواده در ایران؛ رویکردى سلامت‏نگر، به جاى جمعیت‏نگر

نویسنده


 

تنظیم خانواده در ایران؛ رویکردى سلامت‏نگر، به جاى جمعیت‏نگر
گفتگو با دکتر حسین ملک‏افضلى‏

فریبا ابتهاج‏

[موضوع کنترل جمعیت در جمهورى اسلامى ایران فراز و نشیب‏هایى را طى کرده و از تشویق به ازدیاد فرزندان در دهه اول به فرهنگ «فرزند کمتر زندگى بهتر» در دهه سوم رسیده است. این امر از دو منظر نظرى و اجرائى قابل بررسى است اما در این گفتگو بیشتر عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران در کنترل جمعیت و پیامدهاى آن، از منظر اجرایى به زبان یکى از مدیران فعال در این عرصه، مورد توجه قرار گرفته است. اینکه نگاه و توضیح جناب آقاى دکتر ملک‏افضلى و طبعاً سیاست جارى، چقدر براى مخالفان کنترل جمعیت قانع کننده باشد، به ویژه اگر در مناطقى از کشور نگران به هم خوردن ترکیب جمعیت باشند، پرسشى است که باید در متن گفتگو جویا شد.]

«تنظیم خانواده» در جمهورى اسلامى ایران یکى از موفق‏ترین اقداماتى بوده که طى سال‏هاى گذشته صورت گرفته، به طورى که میزان موفقیت آن در سطح جهانى به عنوان یک نمونه مطرح شده است. کاهش رشد جمعیت از 2/3 به 2/1 طى 15 سال نمونه‏اى بى همتا است. اما این اقدام با برخى سؤالات روبه‏رو است. هدف از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت چه بوده است؟ آثار این اقدام بر زندگى زنان و کودکان طى سال‏هاى اخیر چگونه بوده و آیا در مجموع «کنترل جمعیت» به شکلى که در ایران اعمال شد، در جهت منافع و مصالح ملى و به طور ویژه بهبود شرایط زندگى زنان کشور بوده است؟
آقاى دکتر حسین ملک‏افضلى، آشناترین چهره در اجراى برنامه تنظیم خانواده کشور است. وى از سال 1363 تا 1368 معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکى در امر توسعه شبکه بهداشت جمهورى اسلامى بوده و از سال 1368 تا کنون رئیس انجمن تنظیم خانواده است.
دکتر ملک‏افضلى همچنین از سال 1368 تا 1375 دبیر بهداشت عمومى وزارت بهداشت و از سال 1378 تا کنون معاون پژوهش و فن‏آورى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى است.
طرح مبارزه با فلج اطفال در ایران و افغانستان از فعالیت‏هاى دوران مسئولیت وى بوده و موفقیت در ساماندهى 000/20 زن بهورز داوطلب به عنوان یک تشکل غیر دولتى با هدف تقویت برنامه‏هاى بهداشتى خانواده در مناطق محروم شهرى، نیز چاپ 80 مقاله در مجلات علمى داخلى و بین‏المللى و 8 تألیف و ترجمه در کارنامه دکتر ملک‏افضلى قرار دارد.
با ایشان که از آغازین روزهاى طرح و اجراى برنامه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده تا کنون درگیر موضوع بوده، در این باره گفتگو کرده‏ایم:

پیام زن: ابتدا تشکر مى‏کنیم از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید. براى آغاز گفتگو لطفاً به طور کلى به موضوع کنترل جمعیت در جمهورى اسلامى با توجه به آنچه شرع و عرف بر آن تأکید دارد، بپردازید.

دکتر ملک‏افضلى: من هم تشکر مى‏کنم که چنین امکانى را براى من فراهم کردید. چنان که اطلاع دارید پس از انقلاب تا حدود 10 سال مردم به داشتن فرزندان زیاد تشویق مى‏شدند. این کار نه فقط در سخن بلکه در امتیازاتى که به خانواده‏هاى پر جمعیت داده مى‏شد، مشهود بود.
البته از همان زمان دیدگاه دیگرى هم مطرح بود که موضوع کنترل جمعیت را دنبال مى‏کرد. بنابراین به تدریج مباحثى در این زمینه مطرح و تلاش شد با ارائه ارقام و آمار نشان داده شود که داشتن جمعیت زیاد از نظر اقتصادى و از نظر بهداشتى به نفع مملکت نیست. من هم از کسانى بودم که با جمع‏آورى و ارائه اطلاعات سعى کردم نشان دهم فرزند زیاد چه تأثیراتى را بر سلامت مادر، سلامت کودک و به طور کلى بر جامعه رو به توسعه و پیشرفت دارد.
البته طبیعى بود که با وجود برخى ذهنیت‏ها لزوم کنترل جمعیت به راحتى پذیرفته نشود. به خاطر دارم یک بار وقتى در وزارت بهداشت به عنوان معاون وزیر در مورد کنترل جمعیت صحبت مى‏کردم یکى از آقایان اعتراض کرد که شما بر خلاف سیاست‏هاى دولت صحبت مى‏کنید. خدمت ایشان عرض کردم هر کارى که سلامت خانواده را به خطر بیندازد باید متوقف شود و ما مکانیزم تنظیم خانواده را راهکارى براى ارتقاى سلامت مادر و کودک و به دنبال آن سلامت خانواده مى‏دانیم.
به عبارت دیگر ما کارى به اینکه جمعیت زیاد یا کم بشود نداریم، بلکه از نظر علمى زایمان خانم‏ها زیر 18 سال و بالاى 35 سال براى سلامتى آنها و فرزندشان زیانبار است و مشکلاتى به وجود مى‏آورد، مثلاً زایمان در سن بالا احتمال عقب‏افتادگى کودک را بالا مى‏برد یا اینکه تعداد زیاد بچه‏ها با فاصله کم میان آنها، بر اساس آمار و ارقام تعداد مرگ و میر را بالا مى‏برد. بنابراین نگاه ما یک نگاه بهداشتى است.

این مباحث حدوداً چه سال‏هایى مطرح شد؟

فکر مى‏کنم از سال 1363 شروع شد و به دنبال آن کارهاى علمى زیادى صورت گرفت و همایش‏ها و کنگره‏هایى برگزار شد. تا اینکه در سال 65 مشخص شد جمعیت کشور حدود 45 میلیون نفر است و سالانه در حدود 2 میلیون و 200 هزار تولد داریم؛ یعنى 42 در هزار تولد زنده. این میزان خیلى بالایى بود و شاید کشور را از این جهت در مقام نخست جهان قرار مى‏داد. بنابراین دامنه مباحث وسیع‏تر شد، اما همچنان دو دیدگاه در این زمینه مطرح بود. باز به خاطر دارم در یکى از نشست‏هایى که در باره ضرورت تنظیم خانواده صحبت مى‏کردم یکى از علماى محترم فرمود: شما دارید راجع به مطلبى صحبت مى‏کنید که در شریعت چندان مد نظر نبوده، بلکه برعکس آن توصیه شده است.
خدمت ایشان عرض کردم: ما در اسلام صیانت نفس را بسیار محترم مى‏شماریم و اولویت مى‏دهیم، تا آنجا که اگر کسى احتمال عقلایى زیان و ضرر در امرى مثل روزه را بدهد آن را بر او حرام مى‏دانیم. در اینجا هم من به عنوان یک پزشک اعتقاد دارم اگر خانمى فرزندان زیاد به دنیا بیاورد یا فاصله کمى میان آنها باشد یا زود و دیر حامله بشود برایش ضرر دارد. این یک اصل شرعى است که انسان حق ندارد به بدن خودش صدمه وارد کند. بنابراین مسئله تنظیم خانواده از این منظر یک امر شرعى است. ناگفته نماند من چون از یک خانواده روحانى هستم، با مسائل شرعى آشنایى داشته و به آن اعتقاد دارم و پایبندم. به هر حال این بحث‏ها خوشبختانه به گوش حضرت امام(ره) رسید و ایشان در نامه‏اى که به حجت‏الاسلام انصارى نوشتند مطرح کردند که الان زمان طرح بحث‏هایى مثل تنظیم خانواده و روشن شدن ابعاد مختلف آن است.

ظاهراً حضرت امام در این زمینه شروطى داشتند.

حضرت امام(ره) مخالفتى با تنظیم خانواده نداشتند، اما تحت چهار شرط: یکى اینکه به خاطر تنظیم خانواده فعل حرامى انجام نشود. دوم اینکه رضایت طرفین شرط است و همسر حتماً باید راضى باشد. سوم اینکه شخص عقیم نشود و چهارم اینکه تبعات پزشکى یعنى عوارض مهمى نداشته باشد.
این چهار شرط به مسائل بسیار اساسى، منطقى و حتى حقوق بشرى مثل رضایت طرفین اشاره داشت. از سوى دیگر شرایط اقتصادى، جنگ و فشارهایى که به دولت براى تأمین نیازهاى مردم وارد مى‏آمد، سبب شد کنترل جمعیت به عنوان سیاست و برنامه رسمى شناخته شود.

این اتفاق در چه سالى افتاد و ساز و کارهاى اجرایى آن چه بود؟

اگر اشتباه نکنم سال 1368 بود. براى اولین گام بودجه لازم در این زمینه در اختیار قرار گرفت و خوشبختانه چون داراى یک نظام خوب ارائه خدمات بهداشتى تا عمق روستاها بودیم توانستیم حرکت وسیعى را آغاز کنیم. خانه‏هاى بهداشت در روستاها عامل بسیار مهمى بود. علاوه بر این تربیت پزشکان زن وضعیت مناسبى را براى انجام این کار فراهم کرد. سوابق اطلاعاتى خوبى هم که در اختیار دولت بود مزید بر علت شده و قرار شد تنظیم خانواده نه تنها از سوى بخش دولتى بلکه در بخش خصوصى نیز با تضمین پرداخت تعرفه‏هایى دنبال شود. به این ترتیب امکان استفاده از وسایل مختلف جلوگیرى از باردارى تا دورترین نقاط کشور گسترش و تعمیق یافت و بعدها با پیشرفت علم و فن‏آورى امکان بستن لوله‏هاى رحمى در زنان یا «توبکتومى» فراهم شد. یعنى از آنجا که این عمل دیگر به عقیم شدن منجر نمى‏شد و با عمل جراحى مجددى امکان بارورى به وجود مى‏آمد، موضوع از دایره شروط حضرت امام(ره) خارج شد. با کسب مجوز در این زمینه، گروه‏هاى سیّار متشکل از یک جراح و یک متخصص بیهوشى و سایر عوامل به روستاها اعزام شده و مورد استقبال داوطلبان زیادى قرار گرفتند. البته ابتدا بیشتر خانم‏هایى که سن نسبتاً بالایى داشتند داوطلب مى‏شدند. در مورد آنها این عمل اگر چه تأثیر زیادى روى کنترل جمعیت نداشت، ولى براى سلامتى داوطلبان که بالاى 35 سال داشتند و اغلب داراى فرزندان زیادى بودند، بسیار مفید بود. رحم این خانم‏ها اغلب شل شده و احتمال خونریزى داشت. بنابراین در ابتدا این اقدام، کارى بهداشتى بود تا پیشگیرى از زاد و ولد بیشتر. بعدها مشخص شد «وازکتومى» یعنى بستن لوله آقایان نیز سبب عقیم شدن نمى‏شود و مجاز شناخته شد.
امروز وقتى به پشت سر نگاه مى‏کنیم، مى‏بینیم مسیر پر فراز و نشیبى را طى کرده‏ایم، اما الحمدللَّه برنامه تنظیم خانواده در کشور جا افتاده و با توجه به مسائل اجتماعى، پیشرفت دانش و اصول پذیرفته شده از نظر شرعى، برداشت مناسبى از آن صورت گرفته است. بخصوص اینکه بنیاد تنظیم خانواده در ایران بر سلامت مادر و کودک استوار است.

این نگاه آیا در همه دنیا حاکم بر موضوع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده است، یا در ایران براى همخوانى آن با شرایط جامعه مطرح شد؟

این نگاه ابتدا در ایران و بعدها در سال 1994 یعنى 1373 در کنفرانس قاهره مطرح شد و جا افتاد. در این کنفرانس موسوم به کنفرانس جمعیت و توسعه که نمایندگان کشورهاى مختلف جمع شده بودند توافق شد که به جاى کنترل جمعیت، سلامت بارورى مطرح باشد، یعنى همان هدف‏گذارى که ما از سال‏هاى 65 - 64 به آن روى آورده بودیم. دنیا هم امروز به این واقعیت واقف شده که رویکرد تنظیم خانواده باید سلامتى افراد آن باشد، به خاطر همین آن را اینک در کنار برنامه‏هاى بهداشتى دنبال مى‏کنند، در حالى که پیشتر در کنار مباحث جمعیت‏شناسى مطرح بود و به آن نگاه کمّى مى‏شد.
به هر حال بعد از کنفرانس قاهره تنظیم خانواده در قالب خدمات بهداشتى قرار گرفت، مثل مراقبت بدن، مثل واکسیناسیون یا لاغر بودن که نوعى راهکار براى تأمین سلامت شناخته مى‏شود، یعنى نگاه ما مصلحتى نیست، بلکه رویکردى واقع‏گرایانه و انسانى است.
البته ناگفته نماند که سوادآموزى و رشد تحصیلات در زنان را هم باید بر عزم دولت، ساز و کارهاى مناسب و رفع مشکلات شرعى در موضوع کنترل جمعیت اضافه کرد. یکى از کارهاى بزرگى که جمهورى اسلامى انجام داد و هنوز ادامه دارد، ارتقاى تحصیلى زنان و سوادآموزى آنان در سطوح گسترده است. این اقدام در کنار گسترش ارتباطات، جاده‏سازى و شبکه‏هاى آب و برق و پوشش رادیو و تلویزیون، میزان آگاهى و نیز تقاضاها را بالا برد. از سوى دیگر تدارکات مناسب براى کنترل جمعیت، حتى تا دورترین نقاط کشور هماهنگ شد و جواب خیلى خوبى داد که در همه دنیا زبانزد است.
در سال‏هاى آغاز این حرکت، رشد جمعیت 2/3 درصد بود. در حالى که امروز 2/1 درصد است. هیچ کشورى در دنیا وجود ندارد که در عرض 15 سال بتواند میزان تولد را تا این حد کاهش دهد. آن هم در شرایطى که به خاطر بهبود و پیشرفت شرایط بهداشتى میزان مرگ و میر نیز بسیار کم شده است.
ما نه تنها توانستیم این مشکل را در کشورمان حل کنیم، بلکه براى کشورهاى اسلامى نیز یک نمونه شده‏ایم. الان هر جا که مى‏خواهند نگاه اسلام را به موضوع کنترل جمعیت دنبال کنند، جمهورى اسلامى ایران را به عنوان نمونه مطرح مى‏کنند. توانستیم با تفاسیر و تعابیر درست و بخصوص رویکرد سلامت‏نگر و با شعار «تنظیم خانواده آرى، سقط جنین نه» که در کنفرانس قاهره مطرح کردیم، مشکل را حل کنیم.
بله، ظاهراً شعار «کنترل جمعیت آرى، سقط جنین نه» توانست در اجلاس قاهره نوعى تعادل میان دیدگاههاى موجود برقرار کند.
بله، شعار جالبى بود که توانست میان کاتولیک‏ها و گروههایى که با سقط جنین و تنظیم خانواده مخالف بودند و از طرف دیگر برخى غربى‏ها که خواستند سقط جنین را آزاد کنند، تعادل ایجاد کند.
آیت‏اللَّه تسخیرى هم که در آن اجلاس حضور داشتند، عنایت زیادى کردند. به نظر من قدم بسیار مهم و خوبى بود که ما الحمدللَّه از برکاتش برخوردار هستیم. چرا که الان مى‏بینیم خانواده‏ها آگاهانه این موضوع را مراعات مى‏کنند؛ زایمان‏هاى سن پایین و همین طور سن بالا حتى در روستاها کمتر و فاصله‏گذارى‏ها بهتر شده است. طبیعى است وقتى خانواده‏ها با فاصله بچه‏دار شوند، مادر فرصت مى‏یابد، بدن او آماده مى‏شود، تغذیه کافى پیدا مى‏کند و بچه‏ها بیشتر رشد مى‏کنند.
امروزه مسئولیت پدرها و مادرها بسیار بیشتر شده و به دلیل رشد فکرى ایجاد شده در خانواده‏ها دیگر خود آنها متقاضى بچه‏هاى زیاد نیستند.
آقاى دکتر، همان طور که مى‏دانید پیش از انقلاب بسیارى از متدینین با سیاست کنترل جمعیت رژیم پهلوى مخالفت مى‏کردند و شاید یکى از دلایل تشویق داشتن فرزندان زیاد پس از انقلاب به همین موضوع باز مى‏گشت. اما آنچه در جمهورى اسلامى به عنوان تنظیم خانواده مطرح شد چه تفاوتى با مورد مشابه خود پیش از انقلاب داشت؟ آیا واقعاً تفاوتى میان آنها وجود دارد؟ چه توجیهى در این زمینه دارید؟
رژیم پهلوى، وابسته به سیاست‏هاى غرب و آمریکا بود. بنابراین این گونه تلقى مى‏شد که برنامه‏هاى آن را غربى‏ها القا کرده و در اغلب موارد هم این تلقى درست بود.
در مورد تنظیم خانواده حتى در حال حاضر هستند متدینینى که همین اعتقاد را دارند. شاه مورد قبول مردم نبود و سیاست‏هایش این گونه تفسیر مى‏شد. از سوى دیگر روحانیت پیش از انقلاب در حوزه مسائل حکومتى قرار نگرفته و برخى از روایات مثل اینکه «ازدواج کنید و بچه‏دار شوید که ما حتى به سقطشده شما افتخار مى‏کنیم» موضع‏گیرى خاصى را در مقابل سیاست‏هاى کنترل جمعیت سبب مى‏شد.
اما پس از انقلاب به دلیل اینکه مسئولیت اداره کشور بر عهده متدینین و روحانیون قرار گرفت، مسائل فقهى با در نظر گرفتن ابعاد وسیع‏ترى از مسائل اجتماعى یا سیاسى مورد عمل واقع شد.
همچنین پس از انقلاب ارتباط و تبادل اطلاعات میان حوزه‏هاى علمیه و دانشگاهها افزایش یافت. به طور یقین شرایط جدید روى ارزیابى و تحلیل مسائل و نتیجه‏گیرى‏ها اثر مى‏گذارد. به علاوه اینکه علم و فن‏آورى هم پیشرفت کرد و بسیارى موانع رفع شد.
اما بهترین موضوع، تفاوت رویکرد ما با رویکرد رژیم پهلوى بود. همچنان که گفتم آنها به کنترل جمعیت نگاه مى‏کردند و ما به سلامتى مادر و کودک، یعنى رویکرد سلامت‏نگر به جاى جمعیت‏نگر مطرح شد و این تفاوت مهم بود.
از نظر ما تنظیم خانواده یک حق است؛ مثل واکسیناسیون که حق همه کودکان است و دولت‏ها بایستى امکان آن را فراهم کنند، مثل بهره‏مندى از آموزش و پرورش یا بهره‏مندى از خدمات پزشکى؛ اینها حقوقى است که انسان‏ها دارند و وظیفه پدر و مادر یا دولت‏هاست که اینها را فراهم کنند.
هر خانواده‏اى حق دارد مادر سالم و فرزند سالم داشته باشد. این حقوق خانواده است و تنظیم خانواده مى‏تواند این حق را فراهم کند. این نگاه در واقع، نگاه جدیدى است.

با توجه به این رویکرد، لطفاً در باره روند افزایش و کاهش رشد جمعیت طى 25 سال گذشته توضیح دهید. در این روند برخى معتقدند سیاست‏هاى کنترل جمعیت به افزایش جمعیت بعضى اقلیت‏ها منجر شده و این پیامدها مى‏تواند عوارض اجتماعى عمیقى داشته باشد. بویژه که گفته مى‏شود برخى از این اقلیت‏ها درست نقطه مقابل این سیاست تلاش براى افزایش جمعیت خویش دارند و آن را به عنوان یک سیاست راهبرى دنبال و تبلیغ مى‏کنند. در این باره چه توضیحى دارید؟

همان طور که اشاره شد طى 10 سال اوّل انقلاب رشد جمعیت در کشور بسیار زیاد شد. این وضع دو دلیل داشت: یکى اینکه جامعه به ازدواج و فرزندان زیاد تشویق مى‏شد؛ دیگرى به دلیل کنترل مرگ و میر بود، یعنى با بالا رفتن زاد و ولد و پایین آمدن تعداد مرگ و میر، جمعیت افزایش یافت. در این حال اگر ما 10 سال زودتر کنترل جمعیت را آغاز کرده بودیم، الان 10 میلیون جمعیت کمتر داشتیم و این ده میلیون همان‏هایى هستند که مدرسه مى‏خواهند، کار مى‏خواهند، رفاه و تأمین اجتماعى مى‏خواهند، امکانات ازدواج و تشکیل خانواده مى‏خواهند. این چنین بود که برخى مدارس ما 3 شیفته شد و مسائلى از این دست پیش آمد. ده میلیون جمعیت شوخى نیست! وقتى تحلیل مى‏کنیم مى‏فهمیم چقدر برنامه تنظیم خانواده مى‏تواند در توسعه اقتصادى و اجتماعى مؤثر باشد.
در مورد افزایش جمعیت برخى اقلیت‏ها و نگرانى که در این زمینه وجود دارد باید گفت بعضى فکر مى‏کنند که هنوز «کمیت» مى‏تواند حرف آخر را بزند. در حالى که این گونه نیست و امروزه «کیفیت» تعیین‏کننده است، یعنى در جهان کنونى فن‏آورى، توانایى و مهارت مؤثر است و انسان توسعه‏یافته با تولید علم و فن‏آورى، قدرت تأثیرگذارى دارد، نه تعداد زیادى انسان‏هاى کم‏سواد و بدون مهارت.
نکته دیگرى هم وجود دارد. برخى یکى از دلایل موفقیت برنامه تنظیم خانواده را در کشور، مشکلات اقتصادى مانند گرانى مى‏دانند. اما این درست نیست. اگر این گونه بود در کشور افغانستان مى‏بایست کنترل جمعیت به شدت رعایت مى‏شد یا در کشورهاى آفریقایى که هنوز نتوانسته‏اند کنترل جمعیت را جا بیندازند، این اتفاق مى‏افتاد.
این دلیل وقتى مى‏تواند مؤثر باشد که با آگاهى و سواد همراه شود. انسان باسواد و آگاه مى‏تواند محاسبه کند و براى زندگى‏اش برنامه‏ریزى نماید. بنابراین اگر چه مشکلات زندگى تأثیر داشته، اما مهم‏تر از آن سواد، آگاهى و درکى بوده که در مردم ایجاد شده است.

جنابعالى هدف برنامه کنترل جمعیت ایران را سلامتى مادر، کودک و خانواده بیان کردید. در این مورد لطفاً روشن‏تر صحبت کنید و بفرمایید این اتفاق چه تأثیرى بر زندگى زنان و بر مجموعه خانواده و جامعه دارد؟

طبیعى است وقتى خانم‏ها پیش از 19 سالگى و بعد از 35 سالگى باردار نشوند و فاصله بین فرزندان آنها کمتر از 3 سال نشود، حداکثر 3 فرزند خواهند داشت. این وضعیت تأثیر مثبتى روى سلامتى مادر دارد و مادر سالم بهتر مى‏تواند فرزندان تندرست تربیت کند و از آنها به خوبى مراقبت نماید. چنین مادرى فرصت توجه به همسرش را هم دارد و این یعنى خانواده سالم؛ وقتى خانواده سالم شد، جامعه سالم مى‏شود چرا که در چنین خانواده‏اى استرس و نگرانى‏ها بسیار کمتر است. خیلى از مشکلاتى که ممکن است به دلیل فقر و بیمارى پیش بیاید، در این گونه خانواده‏ها کمتر است.
ناگفته نماند این موضوع از چنین منظرى آنقدر مهم است که بسیارى صاحب‏نظران، ارتباط مستقیمى میان آن و دستیابى زنان به حقوق و جایگاه خود در خانواده مشاهده مى‏کنند، یعنى اگر در درون خانواده و جامعه، خانمى در جایگاه خود قرار گیرد و جنس دوم نباشد، نیز اجازه رشد پیدا کند، از حقوق انسانى برخوردار باشد، همچنین در تصمیم‏گیرى‏ها نقش و مشارکت داشته باشد، جمعیت کنترل مى‏شود.

یعنى شما ارتقاى وضعیت زنان و تنظیم خانواده را داراى رابطه متقابل مى‏دانید؟

بله، اگر زنان را در موقعیت خود بنشانند و به آنها اجازه دهند صاحب حقوق کامل باشند، همه چیز حاصل مى‏شود. سلامت به دست مى‏آید، جمعیت کنترل مى‏شود، اقتصاد خانواده بهبود یافته و توسعه تحقق مى‏یابد.

آقاى دکتر، اگر چه توضیحات جنابعالى منطقى و مستدل است، اما برخى معتقدند که کنترل و کاهش جمعیت با توجه به سیاست‏هاى سلطه‏گرانه جهانى به نفع کشورها نیست. چنان که امروزه در بعضى کشورهاى غربى که با توقف یا رشد منفى جمعیت روبه‏رو هستند، تدابیرى براى افزایش جمعیت اتخاذ کرده‏اند. در این مورد چه مى‏گویید؟

داشتن تولد و رشد بالاى جمعیت باعث مى‏شود که قاعده هرم سنى جمعیت بسیار گسترده شده و تعداد افرادى که نیازمند تربیت، آموزش و پرورش و رشد و سایر هزینه‏ها از این دست هستند - یعنى فقط مصرف کننده‏اند - بسیار زیاد شود. نسبتى در جمعیت‏شناسى وجود دارد به نام نسبت وابستگى که شامل دو گروه است. این دو گروه (یکى زیر 15 سال و دیگرى بالاى 65 سال) فاقد تولید بوده و فقط مصرف‏کننده هستند، یعنى سایر گروهها باید هزینه‏شان را بپردازند.
البته شاید امروزه به دلیل تحصیلات دانشگاهى بتوان سن 15 را تا 20 سالگى بالا کشید؛ از طرف دیگر هم 70 سالگى را در نظر گرفت.
در کشورهایى که کنترل جمعیت صورت نمى‏گیرد، جمعیت زیر 20 سال زیاد شده و گاه تا 60% هم مى‏رود که باقى جمعیت باید خرج آنها را بدهند. اما وقتى که کنترل بسیار شدید شود تعداد جوان‏ها بسیار کم شده و تعداد افراد مسن زیاد مى‏شود، یعنى افرادى که نگهدارى، بهداشت و رفاه آنها هزینه‏هاى زیادى دارد.
بنابراین مى‏بینیم رشد منفى هم براى توسعه زیانبار است و آسیب مى‏رساند. چنین جوامعى در واقع نیروهاى جوان خود را از دست مى‏دهند و باید منابع را فقط صرف افراد مسن کنند. به همین علت مى‏بینیم این کشورها مهاجرپذیرند، زیرا در تأمین نیروى کار جوان مشکل دارند. روشن است که در این موضوع باید حد تعادل را حفظ کرد. مى‏بایست متخصصین، منابع مملکت را در نظر بگیرند، پیش‏بینى‏هاى لازم را انجام دهند و تعادلى فراهم کنند که به نفع مصالح ملى باشد.
آنچه مسلّم است به خاطر رشد قبلى و به رغم کنترل جمعیت کشور ما تا 30 سال آینده همچنان شاهد رشد جمعیت - البته رشد نسبتاً کمى - هستیم و باید به طور دایم تعادل را در نظر داشته باشیم. یعنى هنوز جوانان پا به رکابى داریم که به سن ازدواج برسند و بتوانند رشد جمعیت بالایى را ایجاد کنند.
براى این گروه به سه موضوع باید توجه کرد: یکى اینکه امکان ازدواج این جوان‏ها را فراهم کنیم؛ دوم اینکه اطلاعات مربوط به تنظیم خانواده را در اختیار آنها بگذاریم؛ نکته مهم سوم اینکه چنانچه توانایى ازدواج را ندارند به آنها اطلاع‏رسانى لازم را داشته باشیم تا خداى نکرده دچار رفتارهاى پرخطر نشوند و بتوانند خود را محافظت کنند.
نکته دیگرى که باید به آن اشاره کنم وجود گروههاى میانسال طى سال‏هاى آینده در کشور است. یعنى جوان‏هایى که در گذشته تولید مى‏کردند، میانسال شده و با خطر بیمارى‏هاى قلبى و عروقى و مشکلات بهداشتى و درمانى مختلف روبه‏رو هستند.
به علاوه اینکه ما داراى ارزش‏هاى فرهنگى و اعتقاداتى هستیم که بر احترام و نگهدارى سالمندان به بهترین روش‏ها تأکید دارد. بنابراین باید خود را آماده پذیرایى از این گروه کنیم. به نظر من اینها مسائلى است که باید در آینده با هدف داشتن یک جمعیت سالم دنبال کنیم. در این صورت مى‏توانیم مصالح ملى را در مقابل سیاست‏هاى سلطه‏گرانه حفظ کنیم.

به «جمعیت سالم» اشاره کردید. توصیه‏هاى شما با توجه به اطلاعات و تجاربى که در زمینه جمعیت و بهداشت دارید براى سال‏هاى آینده چیست؟ در واقع چه راهکارهایى براى داشتن جمعیتى سالم پیشنهاد مى‏کنید؟

براى داشتن جمعیت سالم به چند گروه و چند موضوع باید توجه شود. باید به جوانان که اهمیت فوق‏العاده دارند، میانسال‏ها و سالمندان با در نظر گرفتن سنین خاص آنها توجه داشته باشیم. همچنین به مسئولیت مردان نگاه جدیدترى شود. متأسفانه در کشور ما گاهى به خاطر تفسیرهاى غلط اعتقادى، مسئولیت مردان در مسائل خانوادگى و بهداشت بارورى چندان بااهمیت به نظر نمى‏رسد. این موضوعى است که حتى در میان افراد تحصیل‏کرده رایج است. از سوى دیگر باید به ارتقاى توانایى‏هاى زنان در سیاست‏هاى آینده توجه کنیم. این نکات لازمه داشتن جمعیت سالم است.
براى دستیابى به راهکارهاى مؤثر در توجه به موارد فوق لازم است علماى ما در حوزه‏ها و دانشگاهها کنار هم بنشینند و به سؤالات اساسى در زمینه مسائل جوانان، زنان و خانواده به شکلى که هم از نظر منطقى و عقلانى و هم از نظر شرعى مورد قبول باشد پاسخ دهند.
امروزه جوانان ما به طور جدى مورد سانسور اطلاعات و اطلاع‏رسانى در برخى زمینه‏ها هستند. عدم آگاهى مى‏تواند منجر به بروز هزاران خطر براى آنها شود. باید نقش خانواده‏ها و آموزش و پرورش در این زمینه شناخته و تبیین شود، مثلاً در حال حاضر یک دختر 13 - 12 ساله یا یک پسر 16 - 15 ساله حرفش را در زمینه‏هایى که حجب و حیا او را فرا مى‏گیرد، به چه کسى مى‏زند؟ بدون شک به پدر و مادر یا معلمش نمى‏زند. این قبیل اطلاعات بیشتر بین همسن و سالان رد و بدل مى‏شود. این وضعیت مى‏تواند آنها را دچار خطاهاى بزرگ و دردسرهاى دیگرى کند. یک جوان حق دارد براى داشتن یک زندگى سالم، اطلاعات صحیح به او داده شود. به همین خاطر پیشنهاد کردیم مرکزى تحت عنوان مطالعات بهداشت بارورى تشکیل شود و در آن علماى دینى اسلام و متخصصین از کشورهاى مختلف بنشینند و پاسخ‏هاى شفاف، روشن و مناسبى را براى رفتارهاى صحیح و بهداشت بارورى ارائه کنند.

همین اتفاق باید در خصوص مسائل خاص زنان در این زمینه بیفتد. بسیارى از زنان در کشورهاى مختلف اسلامى دچار مشکلات بسیارى در این زمینه هستند. چه کسى باید مشکلات زنان مسلمان را با توجه به نیازها و اقتضائات امروز حل کند؟ چه کسى باید حقوق انسانى آنها را درخواست کند؟ اکنون در دنیا سالانه 150 هزار زن در اثر سقط جنین غیر قانونى از بین مى‏روند و چندین برابر این جمعیت بى‏مادر مى‏شوند. آیا نباید با راهکارهاى درست این مشکلات را حل کرد؟

البته بدون شک یکى از مهم‏ترین راهکارها در این زمینه احقاق حقوق زنان است، به طورى که بتوانند در تصمیم‏گیرى‏هاى مربوط به خانواده مشارکت داشته باشند. یکى دیگر از راهکارها ایجاد و گسترش مراکز مشاوره است. البته در حال حاضر چنین مراکزى وجود دارد. اما اغلب، جوانان پس از ازدواج و بعد از اینکه به مشکلى برمى‏خورند به این مراکز مراجعه مى‏کنند در حالى که فرهنگ مراجعه به مراکز مشاوره پیش از ازدواج باید رواج یابد. جوانان مى‏بایست پیش از ازدواج با مسائل روحى، عاطفى، جنسى، بهداشتى و تنظیم خانواده خود و همسران‏شان آشنا شوند. اینها به نظر من عواملى است که مى‏تواند ما را در داشتن جمعیت سالم یارى کند.

پیام زن: مجدداً از شما تشکر مى‏کنیم.