زنان در آموزش عالى کشور؛ حضور کمّى یا کیفى؟

نویسنده


 

زنان در آموزش عالى کشور؛ حضور کمّى یا کیفى؟

صدیقه ببران‏

[پژوهش‏ها نشان مى‏دهد روند دسترسى زنان به آموزش جدید و عالى، پیش و پس از انقلاب اسلامى ایران چهار مرحله: محرومیت، نابرابرى، تبعیض‏هاى محدود جنسیتى و مرحله جبران را طى کرده است. موفقیت زنان و دختران در حوزه آموزش و تحصیلات عالى در مرحله چهارم یعنى از دهه دوم انقلاب تاکنون یکى از درخشان‏ترین عرصه‏هاى فعالیت و افزایش خودباورى زنان به شمار مى‏رود بگونه‏اى که تقاضاهاى اجتماعى براى آموزش عالى و ورود به دانشگاه از سوى زنان از مردان پیش گرفته است.
بررسى پیامدهاى این پدیده اجتماعى نشان مى‏دهد افزایش شمار زنان و دختران در آموزش عالى ضمن اینکه نشان از بهبود جایگاه زنان در زندگى فردى و اجتماعى دارد داراى پاره‏اى جوانب منفى نیز مى‏باشد که باید با تدابیر و برنامه ریزى‏هاى صحیح بر آن چیره آمد.]

در اواخر دهه 80 و آغاز دهه 90 میلادى «آلوین تافلر» با عنایت به ظهور آثار و کارکردهاى رایانه‏هاى شخصى و ماهواره‏ها و ارتباطات جدید در کتاب «جابه‏جایى قدرت»، یکى از پیامدهاى جامعه فراصنعتى و موج سومى را تحول مفهومى و ساختارى در توانایى معرفى کرد که دیگر نه در صرف ابزارهاى نظامى یا حتى دلارهاى اقتصادى، بلکه در نظام دانایى و اطلاعات فوران مى‏کند و بدین ترتیب نقش جامعه اطلاعاتى بیش از پیش نمایان شد.
در جامعه اطلاعاتى، آموزش و دانش از انحصار بیرون مى‏رود و قابلیت دسترسى بدان گسترش مى‏یابد، چنانکه در حال حاضر دانایى و اطلاعات، مهم‏ترین منبع قدرت شده است. (کاظمى‏پور، 1382)
آموزش عالى در جهان امروز، از دهه‏هاى پایانى قرن بیستم، رو به همگانى شدن گذاشته و به صورت تقاضاى اجتماعى در آمده است. به ویژه با ظهور عصر اطلاعات، نیاز به دانستن بیش از هر وقت دیگر جنبه حیاتى به خود گرفته است.
بنابراین افزایش دسترسى به آموزش عالى و حرکت به سوى همگانى کردن آن و به عنوان یک نیاز ملى، از پیش‏شرطهاى اساسى برنامه اولویت‏هاى ملى توسعه علوم و فن‏آورى در کشور است.
آموزش نه تنها یکى از حقوق اولیه و اصلى انسانى است، بلکه جزء اصلى توسعه اقتصادى و اجتماعى نیز به شمار مى‏آید و چنانچه برنامه‏ریزى آن به شایستگى انجام شود، مى‏تواند در حوزه‏هاى مختلف حیات اجتماعى راهگشا باشد و از جمله بازده اقتصادى زیادى به ویژه در کشورهاى در حال توسعه داشته باشد.
دسترسى به فرهنگ و آموزش عالى، حق مشترک همه مردمان است و باید بتوانند به مقدار شایستگى و تلاش شخصى و بدون محرومیت، به لحاظ داشتن جنس، زبان، دین و تمایزات طبقاتى و فرهنگى و اجتماعى و جغرافیایى و یا ناتوانى و معلولیت جسمانى، به دانشگاه دستیابى داشته باشند. (کنفرانس جهانى آموزش عالى، 1998).
از این‏رو بخش آموزش عالى به عنوان متولى تربیت و تأمین نیروى انسانى در سطح عالى، رسالت خطیرى را بر عهده دارد. در این حال زنان به عنوان نیمى از نیروى انسانى نه تنها موضوع و هدف توسعه‏اى هستند بلکه عوامل پیشبرد اهداف توسعه اقتصادى و اجتماعى نیز به شمار مى‏روند. تجهیز این منبع انسانى مهم در این جهت از اهمیت بسزایى برخوردار است. آموزش از طریق افزایش ذخیره سرمایه انسانى باعث رشد کارآیى نیروى کار مى‏شود و موجبات رشد اقتصادى را فراهم مى‏کند.
دگرگونى‏هاى شتابنده دانش و فناورى در سده‏هاى اخیر و افزایش نقش زنان در توسعه اقتصادى و اجتماعى موجب شده است کشورهاى پیشرفته جهان دریابند که توسعه اجتماعى، اقتصادى و سیاسى کشورشان بدون توجه به زنان امکان‏پذیر نیست.
پیشرفت فنآورى و نیاز روزافزون به نیروى انسانى متخصص و کارآزموده، ضرورت مشارکت زنان خصوصاً زنان داراى تخصص را در این عرصه مى‏طلبد.
از این‏رو دیدگاههاى موجود، ضرورت آموزش زنان در مقاطع مختلف تحصیلى و بازنگرى در نوع آموزش زنان را در درجه اوّل اهمیت قرار داده و به آن تأکید دارند.

روند دسترسى زنان و دختران به آموزش عالى در ایران‏

بر اساس گزارش تهیه شده توسط مؤسسه پژوهش و برنامه‏ریزى آموزش عالى وزارت علوم، تحقیقات و فنآورى (که به سفارش مرکز امور مشارکت زنان در پاییز 1383 منتشر شده است)، روند دسترسى زنان به آموزش جدید و عالى در ایران در چهار مرحله زیر مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته است. دو مرحله اوّل مربوط به پیش از انقلاب و دو مرحله پسین در بعد از انقلاب قرار گرفته است.

أ) آموزش عالى و زنان پیش از انقلاب اسلامى ایران‏

مرحله اوّل‏

مرحله محرومیت: دوره تجددخواهى و نوگرایى اواخر قاجار (حدود 5/1 قرن پیش). در این مرحله زنان همواره دچار محرومیت چند برابر بودند، به گونه‏اى که در بخش آموزش نیز سهم زنان در نخستین مدارس عالى شامل مدرسه عالى علوم سیاسى، مدرسه عالى طب، مدرسه عالى حقوق، مدرسه عالى تجارت و مدرسه عالى فلاحت در طى سال‏هاى 1277 شمسى تا 1309 شمسى صفر بوده است و علاوه بر این همه محصلان اعزامى به خارج در این دوره مرد بودند.

مرحله دوم‏

مرحله نابرابرى: در دوره شبه‏مدرنیزاسیون دولتى در عصر پهلوى. در این مرحله هر چند حقوق زنان به لحاظ نظرى مورد توجه و در دستور کار قرار مى‏گرفت، ولى محرومیت انباشته شده تاریخى و موانع ساختارى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى موجب مى‏شد که زنان همچنان دسترسى نابرابرى به آموزش عالى داشته باشند. چنان که نابرابرى در تمامى سطوح تحصیلى و اعزام به خارج مشهود مى‏باشد.
در سال تحصیلى 36 - 1335 در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى ایران 11928 نفر دانشجو مشغول به تحصیل بوده‏اند. این تعداد در سال تحصیلى 40 - 1339 و 42 - 1341 به ترتیب 19815 و 24635 نفر بوده است. در این راستا، در سال تحصیلى 1345 - 1344، 29683 دانشجو مشغول به تحصیل بوده که از این تعداد سهم زنان 7/23 درصد بوده است. تعداد دانشجویان ایران در سپیده انقلاب اسلامى یعنى سال تحصیلى 57 - 1356، 160308 نفر بوده است. از این شمار، سهم زنان 9/30 درصد بوده است. (شمسى آورى 1992) این سهم (9/30 درصد) در واقع به لحاظ کمّى، بالاترین میزان مشارکت زنان در آموزش عالى پیش از انقلاب محسوب مى‏شود.
بررسى‏هاى انجام شده در باره شرایط آموزش عالى ایران در دوره پیش از انقلاب اسلامى نشان مى‏دهد که در آستانه انقلاب، آموزش عالى کشور با چند مسئله بنیادى روبه‏رو بوده است: از جمله این مسائل مى‏توان به پیوندهاى نادرست (تقلید از غرب و قطع رابطه کامل با سنت‏هاى استوار پیشین و سنتى ایران)، نخبه‏گرایى آموزشى، ناهماهنگى اشتغال و آموزش و آموزش حین اشتغال به جاى اشتغال حین آموزش، رشد شتابان آموزش عالى و سیاست‏زدگى آن اشاره کرد (مجید تهرانیان، 1357).
در کل، مهم‏ترین ویژگى این دوره آموزش عالى در ایران، گسترش تدریجى، ساختار غیر دینى، مردمحور و دولتى آن بود. چنان که تا دهه 1960، آموزش عالى بیشتر به «طبقات متوسط شهرى» محدود بود. (ودادهیر، 1382).

ب) آموزش عالى و زنان پس از انقلاب اسلامى ایران‏

پیش از ورود به بحث دو مرحله بعدى، شایسته است نگاهى کلى به روند، تحولات و آمارهاى آموزش عالى پس از انقلاب اسلامى تاکنون داشته باشیم.
بنا بر پژوهش منتشر شده در فصلنامه شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، بعد از انقلاب اسلامى (1357) آموزش عالى ایران تحولات کمّى و کیفى ژرفى پیدا کرد. در سال 1359 دانشگاهها، مدت سه سال به منظور ایجاد تغییرات بنیادى، ساختارى و «اسلامى کردن» بسته شد. این رویداد ملازم بود با تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگى» با هدف ایجاد و برنامه‏ریزى گسترش آموزش عالى اسلامى در ایران، به طورى که پس از بازگشایى دانشگاهها در سال 1362، تحولات ساختارى، انسانى و کالبدى عظیمى در نظام آموزش عالى ایجاد شده بود. در سال 1360 دانشگاه آزاد اسلامى، به عنوان یک دانشگاه خصوصى، در بُعد وسیعى با 73 شعبه در 70 مرکز تأسیس شد. علاوه بر این، پس از انقلاب دانشگاههاى متعددى که وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالى (وزارت علوم، تحقیقات و فنآورى) و یا دیگر وزارتخانه‏ها و سازمان‏هاى دولتى، دانشگاه آزاد اسلامى، مراکز آموزش عالى غیر دولتى، غیر انتفاعى بودند، تأسیس شدند. امروزه در کشور حدود 275 مرکز آموزش عالى و دانشگاه وجود دارد. (ودادهیر، 1382)
در طول این دوره 25 ساله پذیرش و توزیع دانشجویان نیز به طور روزافزون در معرض تغییر و دگرگونى بوده است. چنان که در اولین سال بررسى این دوره یعنى 1357 که همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى است، تعداد دانشجویان بخش آموزش عالى (به جز دانشگاه آزاد اسلامى که در آن سال تأسیس نشده بود)، 175675 نفر بوده که این تعداد با رشد متوسط سالیانه 3/6 درصد به 324748 نفر در سال 1367 (همزمان با پایان جنگ تحمیلى) رسیده است. تعداد کل دانشجویان در سال اوّل برنامه اوّل توسعه (1368)، 400458 نفر بوده و میزان رشد متوسط سالیانه تعداد دانشجویان در دوره برنامه اوّل (1372 - 1368) برابر با 3/18 درصد بوده است. تعداد کل دانشجویان در اولین سال برنامه دوم (1374) به 981560 نفر افزایش یافته و میزان رشد متوسط سالیانه تعداد دانشجویان در دوره برنامه دوم، 1/7 درصد بوده است. در سال 1379 یعنى، سال اوّل برنامه سوم، تعداد کل دانشجویان حدود 1421666 نفر بوده و شمار دانشجویان در شروع آخرین سال برنامه سوم به 1533073 نفر رسیده است. (گزارش ربع قرن، 1383)
آمارها نشان مى‏دهد که زنان و دختران سهم بسزایى در تحولات ایفا کرده‏اند. چنان که در یک نگاه، دیده مى‏شود سهم زنان که در سال تحصیلى 58 - 1357، 5/30 درصد بوده، در سال تحصیلى 80 - 1379 به 5/50 درصد و در سال 81 - 1380 به بیش از 60 درصد یعنى 7/61 درصد افزایش یافته است.
با این چشم‏انداز از تحولات آموزش عالى در دوره پس از انقلاب، با جزئیات بیشتر به بیان مراحل سوم و چهارم روند دسترسى زنان به آموزش عالى در ایران مى‏پردازیم.

مرحله سوم‏

مرحله تبعیض‏هاى مجدد جنسیتى نخست: در مرحله تبعیض‏هاى مجدد جنسیتى با در نظر گرفتن تصمیم‏گیرى به صورت واکنشى و آمیخته با ظاهرگرایى، نه تنها روند دسترسى زنان به آموزش عالى اصلاح نشد و توسعه نیافت، بلکه این امر منجر به تبعیض‏هاى جنسیتى چند برابر، مقرر و نهادینه گردید، به گونه‏اى که ورود زنان به برخى از رشته‏هاى دانشگاهى ممنوع شد و سهم زنان در پذیرش دانشگاهى کاهش یافت. (پژوهش مرکز مشارکت زنان 1383)
بر اساس آمارهاى ارائه شده، پس از بازگشایى دانشگاهها در این دوره، تعداد دانشجویان به مدت 5 سال یعنى از سال تحصیلى 62 - 1361 الى 66 - 1365، از تعداد دانشجویان اوّل انقلاب یعنى 58 - 1357 کمتر بود. همچنین در این دوره ده ساله سهم زنان از کل دانشجویان، پایین‏تر از آغاز انقلاب (5/30 درصد) بوده است. بر این اساس، پایین‏ترین سهم زنان از تعداد کل دانشجویان، در سال تحصیلى 70 - 1369 (3/27 درصد) بوده است. گفته مى‏شود از جمله دلایل کاهش سهم زنان در سه سال آخر این دوره، مى‏تواند بازگشت رزمندگان از جنگ تحمیلى و همچنین بازگشت آزادگان و اسرا بعد از جنگ ایران و عراق در سال 1367 و مشارکت هرچه بیشتر آنها در آموزش عالى بوده است (ودادهیر، 1382).

مرحله چهارم‏

مرحله جبران (از دهه دوم انقلاب تاکنون): در مرحله چهارم به منظور جبران محرومیت نابرابرى و تبعیض‏هاى وارده در سه مرحله پیش از اواخر دهه 60 و در طول دهه 70 زنان دست به دگرگونى آرام زده و عواملى همچون پایان جنگ و نیاز به سازندگى، رشد را به کارشناسى در پیرامون نظام تصمیم‏سازى کشور، گفتمان تغییر و اصلاح و فشارهایى همچون افکار عمومى جهان، نهادهاى بین‏المللى، تنگناهاى اقتصادى، و نظایر آن موجب بروز تعدیل و واقع‏گرایى در برخى از سیاست‏هاى دهه نخست انقلاب گردید و در مورد تبعیض‏هاى جنسیتى سازمان‏یافته نسبت به زنان، بازنگرى شد. همگام با روند رشد چشمگیر سواد در جامعه زنان و افزایش نرخ ثبت‏نام ناخالص در آموزش متوسطه زنان، تقاضاهاى اجتماعى آنان براى ادامه تحصیل و گسترش دانش و مهارت و توانایى براى ورود به بازار کار نیز افزایش داشت. در همین راستا با ایجاد نهادها و سازمان‏هاى ویژه زنان سطح کارشناسى مربوط به امور زنان افزایش یافت و این سطح فرصت بیشترى براى تأثیر در تصمیم‏سازى فراهم آورد. این امر منجر به تغییر و تجدید نظر در برخى از سیاست‏ها و مقررات از جمله حذف محدودیت‏هاى مستقیم مربوط به آموزش عالى زنان بود. این تغییر سیاست موجب آزاد شدن نیروى عظیمى از جمعیت فشرده زنان شد که در زیرساخت اجتماعى انباشته شده، و در مسیر آموزش عمومى و متوسطه قرار گرفته بودند. با افزایش فارغ‏التحصیلان زن در مقطع متوسطه و پیش‏دانشگاهى تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه و پذیرفته‏شدگان در دانشگاه افزایش یافت (پژوهش مرکز مشارکت زنان، 1382)
به طورى که در این مرحله و به ویژه در دهه اخیر موفقیت زنان و دختران در حوزه آموزش و تحصیلات عالى یکى از درخشان‏ترین عرصه‏هاى فعالیت و افزایش خودباورى زنان را به نمایش مى‏گذارد، به گونه‏اى که تقاضاى اجتماعى براى آموزش عالى و ورود به دانشگاه از سوى زنان به حدى افزایش یافته است که از مردان پیشى گرفته‏اند. در سال 81، درصد داوطلبان ورود به دانشگاه براى زنان 7/59 درصد و براى مردان 3/40 درصد بوده، طبیعى است که بر اثر افزایش تقاضاى ورود به دانشگاهها نیز زنان از مردان پیشى بگیرند. این شاخص در سال 1381 به 7/62% نسبت به سال 74 با 2/40% رسیده است (دفتر بررسى‏هاى فنى و آمارى وزارت علوم، 1381).
این سیر صعودى رشد را با روندى کُندتر در فارغ‏التحصیلان یا دانش‏آموختگان زن مى‏توان مشاهده کرد. چنان‏که بر اساس آمار موجود در طول دوره آموزش عالى پس از انقلاب اسلامى ایران، بالاترین و پایین‏ترین سهم مشارکت زنان در تعداد فارغ‏التحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالى دولتى به ترتیب در سال‏هاى تحصیلى 79 - 1378 (6/39 درصد) و 70 - 1369 (3/27 درصد) بوده است.

پایوران آموزشى (اعضاى هیئت علمى)

دانشگاهها و مراکز آموزش عالى ایران در سال تحصیلى 45 - 1344، 2486 نفر کادر آموزشى داشتند که بر اساس آمار و ارقام موجود، از این تعداد فقط 236 نفر (5/9 درصد) زن بودند. شمار کادر آموزشى دانشگاهها و مراکز آموزش عالى در سال تحصیلى 50 - 1349 و 55 - 1354، به ترتیب به 6474 و 13392 نفر رسید که سهم زنان در سال تحصیلى 50 - 1349، 3/12 درصد و در سال تحصیلى 55 - 1354، 6/13 درصد بود.
پس از انقلاب اسلامى ایران، تعداد اعضاى هیأت علمى دانشگاهها تغییرات قابل ملاحظه‏اى داشته است.
این تعداد در سال تحصیلى 58 - 1357، 16222 نفر بود که 6/13 درصدشان را زنان تشکیل مى‏دادند. همچنین در سال تحصیلى 80 - 1379 در دانشگاهها و مراکز آموزش عالى (بخش دولتى) 25828 نفر کادر آموزشى و پژوهشى مشغول فعالیت بودند که از این شمار 5031 نفر (5/19 درصد) را زنان تشکیل مى‏دادند.
پس از انقلاب اسلامى ایران، بالاترین و پایین‏ترین سطح مشارکت زنان در تعداد اعضاى هیأت علمى به ترتیب، سال‏هاى تحصیلى 78 - 1377 (8/19 درصد) و 58 - 1357 (6/13 درصد) برمى‏گردد.
در مجموع از آغاز انقلاب (سال تحصیلى 58 - 1357) تا زمان پژوهش (سال تحصیلى 80 - 1379) سهم و مشارکت زنان در تعداد کادر آموزشى دانشگاهها فقط 9/5 درصد افزایش یافته است.
همچنین دانشگاهها و مراکز آموزشى عالى در سال‏هاى تحصیلى 62 - 1361 و 77 - 1376 به ترتیب، کمترین (9042 نفر) و بیشترین (44072 نفر) کادر آموزشى داشته است. بنابراین، بر اساس داده‏هاى مندرج در جدول (2) مى‏توان اذعان کرد که از سال تحصیلى 77 - 1376 تا سال تحصیلى 80 - 1379 تعداد کادر آموزشى دانشگاهها و مراکز آموزش عالى (بخش دولتى) رشد منفى 71 درصدى را نشان مى‏دهد.
طبق آمار در سال تحصیلى 1382 - 1381، در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى کشور 59763 نفر کادر آموزشى تمام وقت و حق‏التدریس مشغول به کار بوده‏اند که این تعداد در مقایسه با سال تحصیلى پیش از آن 22/8 درصد افزایش داشته است. از این شمار 11226 نفر، 78/18 درصد را زنان و 48537 نفر، 22/81 درصد را مردان تشکیل مى‏دهند.
در آن سال تحصیلى تعداد 36869 نفر عضو هیأت علمى، 6145 نفر زن و 30724 نفر مرد، و از 22894 نفر کادر آموزشى غیر هیأت علمى، 5081 نفر زن و 17813 نفر مرد بوده‏اند.
طبق آمار اعلام شده در هفت سال گذشته از نظر کادر آموزشى و هیأت علمى زنان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى کشور تنها 6 درصد رشد داشته‏ایم که این درصد در سطح دانشگاه آزاد اسلامى به 30 درصد مى‏رسد. به عبارت دیگر رشد کادر آموزشى زنان اعضاى هیأت علمى دانشگاهى کُند پیش مى‏رود و از 28/17 در سال 76 به 78/18 در سال 82 رسیده است.

آثار و پیامدهاى افزایش شمار زنان و دختران در آموزش عالى‏

افزایش مشارک زنان و دختران در آموزش عالى واقعیتى است که داراى علل و ابعاد چندگانه بوده و از پیامدهاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى چندگانه مثبت و منفى برخوردار است.
- بررسى تأثیرات آموزش عمومى و آموزش عالى در سطوح مختلف فردى، خانوادگى و اجتماعى زنان نشان از بهبود جایگاه زنان در زندگى فردى و اجتماعى دارد.
- افزایش زنان تحصیل‏کرده در هر جامعه، یکى از شاخص‏هاى توسعه محسوب مى‏شود و حضور آنان در مدارس، دانشگاهها و مراکز مختلف آموزشى به اینان فرصت مى‏دهد بخشى از مهارت‏هاى زندگى و از همه مهم‏تر تجربه حضور در عرصه‏هاى عملى را فراگیرند.
- علاوه بر این آنان را در ایفاى نقش‏هاى گوناگون اجتماعى به عنوان مادر در امر تربیت فرزندان و یا نیروى انسانى ماهر و متخصص در عرصه کار و مدیریت و به طور کلى به عنوان یک شهروند مسئول و آگاه به عنوان زیرمجموعه‏اى از سرمایه انسانى آماده مى‏کند.
آموزش زنان به طور کلى و افزایش مشارکت زنان در آموزش عالى به طور ویژه، در حوزه خانوادگى و خصوصى افراد پیامدهاى متعددى دارد، چنان‏که مى‏تواند نوع و گزینه‏هاى ازدواج و سن ازدواج را تحت تأثیر قرار دهد. بدین ترتیب که دختران تحصیل‏کرده، در ازدواج خود از آزادى عمل بیشترى برخوردارند.
از یک سو اگر چه افزایش مشارکت، موجب افزایش سهم زنان در نیروى کار فعال جامعه و اشتغال اینان شده و مى‏تواند شانس بیشترى براى توسعه شغلى و نیل به مشاغل با مراتب بالا براى آنان فراهم آورد، از سوى دیگر ممکن است ضمن افزایش درخواست آنها باعث «گنگى و ناهمگونى نقش» شود، چرا که زنان مجبورند چندین نقش اجتماعى (خانه‏دارى، فرزنددارى، مسئولیت شغلى و...) را همزمان ایفا نمایند. (ودادهیر، 1382)
افزون بر این برخى از صاحب نظران معتقدند افزایش آموزش زنان در سطح عالى باعث رشد سطح بهداشت خانواده شده، همچنین مى‏تواند بر پایدارى و تزلزل نهاد خانواده، آمار طلاق و نرخ تجرد و ... تأثیرگذار باشد.
- زنان تحصیل‏کرده مزیت دیگرى نیز در جوامع در حال رشد دارند و آن نقش مؤثرى است که مى‏تواند در کنترل پیامدهاى بى‏ثبات کننده ناشى از توسعه و به ویژه در کنترل پیامدهاى موسوم به شوک فرهنگى توسعه ایفا کنند.
برخى از صاحب نظران معتقدند که آموزش زنان و افزایش مشارکت آنها در آموزش عالى، از حیث سیاسى، مى‏تواند منجر به افزایش دسترسى زنان به مجارى قدرت و اقتدار گردد و آنان در نظام‏هاى سیاسى ملى از قدرت سیاسى توانمندى برخوردار شوند. از جمله پیامدهاى مثبت افزایش مشارکت زنان در آموزش عالى، تحول برخى از ارزش‏هاى انتسابى است. بدین ترتیب که در تحولات جوامع، متغیرها و عوامل انتسابى ارزش، پایگاه، و طبقه اجتماعى (از جمله جنسیت، نژاد، قومیت، رنگ پوست و...)، استحاله پیدا کرده و جاى خود را به عوامل اکتسابى همچون (تحصیلات، مهارت، شایستگى، دانایى و...) داده است.
اما برخى دیگر از صاحب نظران معتقدند على‏رغم همه جوانب مثبت پیامدهاى افزایش مشارکت زنان در آموزش عالى، پاره‏اى از جوانب منفى آن نیز بر همه جوامع به ویژه کشور ما سایه انداخته است که باید با تدابیر، سیاستگذارى‏ها و برنامه‏ریزى‏هاى صحیح بر آن چیره آمد، چنان‏که بسیارى بر این باورند که مشارکت زنان در آموزش عالى فقط از حیث صورى و کمّى افزایش یافته و از لحاظ کیفى و محتوایى، تحولى صورت نگرفته، به عبارتى افزایش مشارکت فقط کمّى بوده و توجه چندانى به کیفیت آن نشده است.
از سوى دیگر از نظر پژوهشگران افزایش مشارکت زنان در آموزش عالى به نوعى جبر اجتماعى و هنجارى بدل شده و بر تب مدرک‏گرایى در جامعه دامن زده است. به ناچار در چنین جامعه‏اى، افراد مجبورند براى قرار گرفتن در مراتب بالاى قشربندى اجتماعى و ماندگارى در جامعه مدرک‏سالار، به دنبال آموزش‏هاى عالى‏تر و مدارک بالاتر باشند. به نظر مى‏رسد على‏رغم اینکه افزایش زنان دانش‏آموخته و مشارکت چشمگیر و درخشان آنها در آموزش عالى ایران اسلامى به عنوان نقطه عطفى در روند مردم‏سالارى و توسعه پایدار کشور بر کسى پوشیده نیست، اما تا زمانى که از پیامدهاى مثبت این فرآیند استفاده بهینه نشده و براى رویارویى با برخى پیامدهاى منفى، آن سیاستگذارى و برنامه‏ریزى مطلوب و بلندمدت صورت نگیرد، نیز تا زمانى که از ظرفیت‏ها و توانایى‏هاى این سرمایه انسانى متخصص و سترگ با ایجاد فرصت‏هاى شغلى به ویژه در سطوح تصمیم‏گیرى، بهره کافى گرفته نشود، همچنین تا زمانى که بدون ایجاد انگیزه لازم براى پسران در جهت ادامه تحصیل فقط به آرام‏بخش تبعیض‏آمیز سهمیه‏بندى رشته‏ها توجه شود، دچار غفلت‏هایى هستیم که مى‏تواند بروز و توسعه ناهنجارى‏هاى گوناگون اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و حتى سیاسى را به همراه داشته باشد.

منابع: -
- گزارش ربع قرن عملکرد نظام جمهورى اسلامى ایران (1356 - 1381)، سازمان مدیریت و برنامه‏ریزى کشور، 1383.
- خلاصه گزارش بررسى و تحلیل میزان دسترسى زنان به آموزش عالى و پیامدهاى آن، وزارت علوم، تحقیقات و فناورى - مؤسسه پژوهش و برنامه‏ریزى آموزش عالى، به سفارش مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهورى، پاییز 1383.
- ودادهیر، ابوعلى، «زن و آموزش عالى؛ تکوین هویتى نوین براى زنان در آموزش عالى ایران»، کتاب زنان، فصلنامه شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان، شماره 15، 1382.
- shams avary , 2991: notional system of higher Educat: on , clarkv G.R. Neare.
The Ency clopedia of Higher Educataon , vol. 1 , oxford.
- شهلا کاظمى‏پور، گزارش نهایى کمیته - بررسى زمینه‏ها و پیامدهاى افزایش دختران در آموزش عالى - Cutures: Ty. org.

جدول (1) : تعداد کل پذیرفته شدگان و دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ایران در سالهای 1380-1335

  تعداد پذیرفته شده گان تعداد دانشجویان

سال تحصیلی

زنان کل درصد زنان زنان کل درصد زنان
(1956) 36-1335 - - - - 11928 -
(1960) 40-1339 - - - - 19815 -
(1962)42-1341 - - - - 24635 -
(1965)45-1344 - - - 7039 29683 7/23
(1969)49-1348 - - - 16949 97268 7/24
50-1349 - - - 19027 74708 5/21
51-1350 - - - 28869 97338 7/29
52-1351 - - - 34530 115311 9/29
53-1352 - - - 36112 123114 3/29
54-1353 - - - 38634 135354 5/28
55-1354 - - - 42789 151905 2/28
56-1355 - - - 46019 154215 8/29
57-1356 - - - 49510 160308 9/30
58-1357 17722 56257 5/31 54248 175675 5/30
59-1358 11875 38417 9/30 53571 174217 7/30
60-1359 - - - - - -
61-1360 - - - - - -
62-1361 - - - 36356 117148 31
63-1362 - - - 38643 121048 9/31
64-1363 10242 34025 1/30 45216 14509 31
65-1364 9328 32508 7/28 45402 151495 30
66-1365 12498 43478 7/28 49085 167971 29
67-1366 14585 54528 7/26 58929 204862 8/28
68-1367 17592 61737 4/28 71822 250709 6/28
69-1368 17391 64055 1/27 78573 281392 28
70-1369 17190 66340 9/25 85325 312076 3/27
71-1370 20668 71433 9/28 96969 344045 29
72-1371 23943 80547 7/29 105667 374734 2/28
73-1372 29647 100371 5/29 124350 436564 5/28
74-1373 38927 114463 34 145353 478455 5/30
75-1374 48373 129663 3/37 171816 522621 6/32
76-1375 67456 158056 6/42 209163 579070 1/36
77-1376 66374 154101 1/43 238687 625380 2/38
78-1377 75765 166078 6/45 267650 638913 9/41
79-1378 78898 163284 3/48 299333 678652 1/44
80-1379 89802 177663 5/50 346342 733527 2/47
منبع: صالحی ، 1380، 34-33 ، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران، 1377، 2، آمار آموزش عالی ایران (بخش دولتی) در سال تحصیلی 80-1379، 1380 ، 301-293 و shamsavary ,1992, 329- 328
  تعداد پذیرفته شده گان تعداد دانشجویان

سال تحصیلی

زنان کل درصد زنان زنان کل درصد زنان
(1965)45-1344 - - - 236 2484

5/9

(1969)49-1348 - - - - - -
(1970)50-1349 - - - 797 6474 3/12
51-1350 - - - - - -
52-1351 - - - - - -
53-1352 - - - - - -
54-1353 - - - - - -
(1975)55-1354 - - - 1831 13392 6/13
56-1355 - - - - - -
57-1356 - - - - - -
58-1357 10223 35559 7/28 2214 16222 6/13
59-1358 12507 43221 9/28 2455 16877 5/14
60-1359 - - - - - -
61-1360 - - - - - -
62-1361 2280 5793 3/39 1424 9042 7/15
63-1362 3750 12831 2/29 1822 11496 8/15
64-1363 6714 19944 6/33 2141 13698 6/15
65-1364 9325 28868 3/32 2281 14690 5/15
66-1365 84369 26927 3/31 2293 14341 9/15
67-1366 9706 28637 9/33 2654 16580 16
68-1367 10220 33010 31 2937 17447 8/16
69-1368 10734 37384 7/27 3493 20411 1/17
70-1369 11704 42854 3/27 4050 23374 3/17
71-1370 16576 52353 6/31 4285 25208 17
72-1371 18612 59194 4/31 5539 30262 3/18
73-1372 19559 63866 6/30 5800 32934 6/17
74-1373 21939 74170 5/29 6490 36366 8/17
75-1374 26938 83385 3/32 7232 39502 3/18
76-1375 28361 83882 8/33 7171 40447 7/17
77-1376 32366 91051 5/35 7417 44072 8/16
78-1377 40433 105937 2/38 5309 26723 8/19
79-1378 48492 122297 6/39 4831 24940 4/19
80-1379 - - - 5031 25828 5/19
فارغ‏التحصیلان آموزش متوسطه کشور در سال 74 - 73 مرد 2/49% زن 7/50%
سال داوطلبان ورود به دانشگاه/ شرکت کننده در کنکور مرد % زن %
1373  6/58  4/41
1374  3/56 7/43
1375  8/53 2/46
1376  7/50 3/49
1377  6/48  4/51
1378  1/46  9/53
1379  7/43  3/56
1380  3/42  6/57
1381  3/40  7/59
روند معلوم نسبى در دهه 70  

 

مأخذ: دفتر بررسى‏هاى فنى و آمارى، 1381

 

جدول 6 - افزایش پذیرش زنان در دانشگاهها

سال پذیرش در دانشگاه‏
  مرد  زن‏
1374  8/59 2/40
1375  2/52 8/47
1371  6/50 4/49
1377  48  52
1378  3/42  2/57
1379  1/40  9/59
1380  4/38 6/61
1381  3/37  7/62
 
دانشجویان در سال تحصیلی 82-1381

سال

 

جمع

مردان

زنان
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی جمع 809567 396719 412848
پزشکی 93032 32566 20466
علوم انسانی 346545 141969 204576
علوم پایه 100495 38133 62362
فنی و مهندسی 183234 146512 36722
کشاورزی و دامپزشکی 53840 27252 26588
هنر 32421 10287 22134
دانشگاه آزاد اسلامی جمع 864190 428755 435435
پزشکی 38902 4425 34477
علوم انسانی 43479 170477 260002
علوم پایه 80786 17539 63247
فنی و مهندسی 236003 186934 49069
کشاورزی و دامپزشکی 57163 41621 15542
هنر 20857 7759 13098
       

 

پذیرفته شدگان سال تحصیلی 82-1382

سال

جمع

مردان

زنان
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی 221006 104079 116927
دانشگاه  آزاد اسلام (1) 182009 87164 94845