زنان و ناهنجارىهاى اجتماعى
(اعتیاد، خودکشى، سرقت)شکوه نوابى نژاد
[ناهنجارىهاى اجتماعى و ارتکاب رفتارهایى که با قوانین و ارزشهاى جامعه مغایریت داشته باشد، از هر فرد و گروهى که باشد براى جامعه مضر است و اثرات مخربى به جاى مىگذارد. اما همان انحراف اجتماعى از سوى زنان و دختران، پیامدهاى زیانبارترى خواهد داشت. بزهکارى دختران در ایران هر چند درصد آن هنوز نسبت به پسران کمتر است اما رشد فزاینده آن در سالهاى اخیر نگران کننده است و مىرود که به یک معضل اجتماعى تبدیل شود.
مقاله حاضر کوشیده است ضمن نگاه معرفتى به این قضیه علل گرایش زنان به بزهکارى و علل افزایش سهم زنان در ارتکاب جرایم را با تکیه بر اطلاعات و آمار مورد پژوهش قرار داده، با اشاره به مواردى از انحرافات اجتماعى زنان چون اعتیاد، خودکشى و سرقت، پیامدهاى اجتماعى آنها را متذکر شود.]انحراف و ناهنجارىهاى اجتماعى
بزهکارىها، جرایم و جنایات در تمامى «جوامع سالم» وجود دارد و قسمت مهمى از کیفیت و وقایع این جوامع را به خود اختصاص داده است. به اعتقاد دورکیم،(1) نهادهاى اجتماعى و کارکردهاى نادرست آن عامل پیدایش و گسترش بسیارى از ناهنجارىهاى اجتماعى است.
تعریف
ارائه تعریف جامعى از ناهنجارىهاى اجتماعى که در تمامى سطوح در جوامع کاربرد داشته باشد، عملاً غیر ممکن است؛ با این حال شامل ارتکاب رفتارىهایى است که با قوانین کشور مغایرت دارد، زیرا با حقوق دیگران مداخله مىکند و رفاه مرتکب شونده، افراد دیگر و نیز جامعه را در کل به مخاطره مىاندازد.
ناهنجارىهاى اجتماعى از مفاهیمى است که مانند مفهوم فقر توافق روشن و واضحى در مورد آن وجود ندارد. از نظر جامعهشناسان و جرمشناسان، انحراف و کجروى، رفتارىهایى است که حداقل یکى از این صفات را دارا باشد: رفتار منع شده، رفتار نکوهش شده یا رفتارى که مایه بدنامى است و یا موجب مجازات مىشود. برخى از صاحبنظران انحراف را از امور غیر عادى به شمار مىآورند که در زندگى انسانها وجود دارد. آلبرت کوهن(2) معانى زیر را براى این گونه رفتارها بیان مىکند:
1 - هر رفتارى که قواعد هنجارى، توافقها و انتظارات نظامهاى اجتماعى گوناگون را مىشکند، کجروى محسوب مىشود. این تعریف شامل تمامى رفتارهایى مىشود که به نقض رفتارهاى استاندارد شده جامعه منجر مىشود. درحالى که بسیارى از کجروىها رفتارهاى غیر اخلاقى، خلاف، عجیب و بیمارگونهاند.
طبق این تعریف، کجروى، امرى به شدت نسبى محسوب مىگردد، زیرا محتواى آن از بافت فرهنگى و اجتماعى گروههایى به دست مىآید که کجروى در درون آنها رخ داده است.
2 - رفتارهایى که نادر و کمیاب هستند، به عنوان انحراف اجتماعى شناخته مىشوند. این تعریف بر شمارش و آمار متکى است، از این رو کمتر مورد توجه جامعهشناسان قرار مىگیرد؛ زیرا اگر عملى از میانگین یا حالت استاندارد شده فاصله بگیرد، الزاماً دلیلى بر کجروانه بودن آن نیست.
جامعهشناسان با بهرهگیرى از مبانى نظرى متعددى به بیان رفتار بزهکارانه و مجرمانه مىپردازند. ساتورلند(3) از نظریه «تداعى افتراقى» استفاده مىکند که معتقد است روابط اجتماعى است که رفتارهاى بهنجار و نابهنجار را موجب مىگردد.
بر این اساس ارتباطها و تماسهاى اجتماعى خارج از محیط خانوادگى با تعدادى از همسالان بزهکار و یا منحرف که به صورت گروهى مرتکب خلاف مىشوند، برقرار مىگردد.
رکلس(4) مفهوم «ادراک شخصى» را عامل اصلى در تبیین انحرافات اجتماعى بر مىشمارد.
این جرمشناس سالها درباره نقش خودپنداره به عنوان یک پدیده محرک که فرد را در زندگى به سمت ناهنجارى و انحراف و یا اطاعت از قانون سوق مىدهد، تحقیق و بحث کرده است. بالاخره گلیزر(5) «همانند سازى افتراقى» را رویکردى مناسب براى بیان ناهنجارىهاى اجتماعى مىداند. این نظریه مبتنى بر این عقیده است که فرد رفتار الگوهایى را که با آنان همانندسازى مىکند، بر مىگزیند و با این الگوها الزاماً نباید فرآیند همانندسازى رویارویى و شخص با شخص را تجربه کرد، بلکه گروههاى مرجع مىتوانند شخصیتهاى مجرد باشند، مانند هیپىها، متالیکها و غیره که فرد هرگز با آنها تماس واقعى نداشته است.
در دیدگاه دیگر، بىتوجهى به اصول و ارزشهاى دینى و اعتقادى و هرج و مرج و گسستگى بین ارزشهاى فرهنگى و راههاى عملى نیل به آن نیز از جمله دلایل مهم دیگر سببشناسى رفتارهاى ناهنجار است.پیدایش و بالندگى
در حالى که رفتارهاى ناهنجار در کودکى و در اوایل 9 و 10 سالگى آغاز مىشود، فراوانى و اوج بزهکارى و انحرافات اجتماعى در نوجوانان بین 14 و 15 سالگى است. حدود 40 درصد کلیه بزهکارىهاى نوجوانان در این گروه سنى مشاهده مىشود. بر اساس آمار به دست آمده بیشترین درصد جوانان بزهکار متعلق به اواخر سالهاى نوجوانى یعنى 19 سالگى است و بیشتر جنایتکاران زندگى اجتماعى مطلوب را در اواخر نوجوانى از دست دادهاند.
پسران زودتر از دختران دست به رفتارهاى ناهنجار اجتماعى مىزنند و این نسبت در سنین 11 سالگى 10 به 1 است. در اواسط نوجوانى درصد دختران بزهکار به سرعت افزایش مىیابد و نسبت بزهکارى پسران به دختران به 12 3 به 1 کاهش مىیابد. توضیح علت تفاوت در سنین بزهکارى و انحرافات اجتماعى بین دو جنس را حداقل مىتوان به نظارت بیشتر بر دختران و محدودیت بیشتر آنان دانست که با افزایش سن و کاهش نظارت و کنترل، در رفتارهاى بزهکارانه آنان افزایش قابل ملاحظهاى دیده مىشود.علل گرایش فرد به ناهنجارى و کجروى
معمولاً سرآغاز حرفههاى جنایتکارانه و جنایت، تداوم رفتارها و گرایشهایى است که در کودکى و یا اوایل سالهاى جوانى شروع مىشود.
گلوک(6) در مطالعه خود روى هزار فرد مجرم نتیجه گرفت که 23 تا 34 این افراد نخستین رفتار ناهنجار اجتماعى خود را در کودکى و در محدوده سنى 9 تا 10 سالگى نشان دادهاند.
تحقیقات امروز نشان مىدهد که تیپ بزهکار یا مجرم وجود ندارد، بلکه فرد بزهکار یا مجرم عمدتاً محصول محیط است. از جمله عوامل محیطى مىتوان روابط خانوادگى و نحوه پرورش و تربیت در خانواده، خانواده از هم گسسته، محیط و منطقه زندگى نامطلوب، مدرسه و دوستان و همنشینان و حتى خود فرد و ویژگىهاى او چون هوش پایین، ناشاد بودن، احساس حقارت و هویت ناموفق و ناهنجارىهاى جسمى و ترکیبى از ویژگىهاى شخصیتى و محیطى را برشمرد.تفاوتهاى جنسى در ناهنجارىهاى اجتماعى
طى دهههاى گذشته، افزایش قابل ملاحظهاى در تعداد دختران بزهکار مشاهده مىشود هر چند در صد آنان هنوز نسبت به پسران بزهکار کمتر است. در گذشته نه چندان دور این نسبت را سازمان بهداشت جهانى 7 به 1، به نفع پسران گزارش مىکرد. امروز متأسفانه نه تنها تعداد دختران بزهکار افزایش یافته، بلکه با نرخ درصدى همچنان در حال پیشرفت است.(7)
در نوع جرایم تفاوت بارزى بین دو جنس وجود دارد. در میان پسران، انحرافات و ناهنجارىهاى اجتماعى شامل دزدى شبانه، سرقت، تخریب اموال دیگران، تقلب، تخلفهاى رانندگى، انحرافات جنسى، اعتیاد به مواد مخدر و الکل و آسیب رساندن به دیگران است، در مورد دختران برعکس، متداولترین جرایم، بىنظمىها و روابط جنسى، فرار از خانه، دزدىهاى کوچک، بىکنترلى و اصلاحناپذیرى است. رفتار ناهنجار پسران در مقایسه با دختران از تنوع گستردهترى برخوردار است و در کل، رفتار آنها داراى ماهیت خطرناکتر و آسیبرسانندهتر به دیگران است، در حالى که دختران بیشتر به خود آسیب مىرسانند.کاهش سن بزهکارى زنان و دختران
معاون فرهنگى سازمان زندانها و اقدامات تأمینى و تربیتى کشور با ارائه آمار و اطلاعاتى از میزان بزهکارى دختران و زنان در جامعه گفت: متأسفانه حدود چهار درصد مددجویان کشور را زنان و دختران تشکیل مىدهند و سن بزهکارى در این قشر از جامعه سیر نزولى را طى کرده و به صورت یک بحران اجتماعى خودنمایى مىکند.
به گزارش ایرنا، وى عدم وحدت رویه متولیان فرهنگى و دستگاههاى فرهنگساز کشور را در ارائه مسائل فرهنگى به جامعه، مهمترین دلیل سردرگمى جوانان در مسائل فرهنگى و گرایش آنان به بزهکارى دانست.
مولایىنیا گفت: کمرنگ شدن ارزشهاى اسلامى و فرهنگ قرآن در برنامههاى فرهنگى کشور و هرج و مرج فرهنگى در کشور از سویى، و القاى بىبند و بارى از سوى رسانههاى خارجى و بعضاً داخلى از دیگر سو، بسیارى از جوانان کشور را در بحران پوچگرایى وارد ساخته است.(8)زنان و ناهنجارىهاى اجتماعى
تکرار آسیبهاى اجتماعى و عادىسازى هنجارشکنى در جامعه منجر به مختل شدن بهداشت روانى و اجتماعى جامعه مىشود.
به گزارش خبرنگار همشهرى، مهندس ناهید رامپناهى، مدیر مرکز اطلاعات و آمار شوراى فرهنگى اجتماعى زنان به همشهرى گفت: بررسىهاى انجام شده در خصوص مسائل زنان در جامعه حاکى است آسیبهاى اجتماعى زنان جامعه را تهدید مىکند.
وى افزود: آسیبهاى اجتماعى شامل مسائلى چون خشونت، فساد، قتل و جنایت، طلاق، سرقت، خودکشى و اعتیاد مىباشد که در این موارد، بالاترین میزان خشونت و پایینترین میزان اعتیاد، مربوط به زنان مىباشد. معضلات اجتماعى فعلى در جامعه موجب کاهش سن ارتکاب جرم، اعتیاد و مسائل منکراتى در بین جوانان شده است.
وى افزود: علىرغم کارکرد مثبت رسانهها در زمینه آموزش و پیشگیرى از جرم، در برخى موارد رسانهها مىتوانند کارکرد منفى نیز داشته باشند. درج اخبار آسیبهاى اجتماعى مىتواند به عادىسازى هنجارشکنى، تکرار انحرافات، گسترش پرخاشگرى و تضعیف اعتیاد اجتماعى بینجامد که در این بین، رسانههاى تصویرى نقش مهمترى داشته و اثرگذارى بیشترى دارند. وى افزود: رسانهها باید ضمن طرح اخبار و تأکید بر جنبههاى عبرتآموز آن به تحلیل انحرافات اجتماعى و راههاى مبارزه با آن بپردازند و شیوههاى جایگزینى مثبت را معرفى کنند.
تغییر شرایط و بالا رفتن توقعات و احساس نیازها، افراد جامعه را گاه به نوعى تضاد درونى و تمایلات غیر قابل کنترل دچار مىکند و وضع ناهنجارى را پدید مىآورد که مىتواند زمینهساز جرایم بسیارى شود؛ آن هم در شرایطى که نه از سطح نیازها کاسته شود، نه در آمدها بالا رود، از این رو برخى افراد به سمت اعمال خلاف اخلاق، نامشروع و انحرافات و آسیبهاى اجتماعى مانند سرقت، اعتیاد، فحشا، رشوهخوارى، قتل و جنایت، خودکشى، طلاق، فساد اخلاقى، خشونت، مزاحمت و ... کشیده مىشوند.
کارشناسان بر این باورند که تغییر روحیات و اعتقادات بعضى از مردم نسبت به گذشته، دسترسى آسان نسل جوان به ابزارهاى جدید ارتباطى و رشد رفتارهاى مختلف غربى باعث شده نگرشها و ارزشهاى آنانى که پایگاه فرهنگى ضعیفترى دارند دگرگون شود. از آنجایى که به موازات این تغییرات، مدیران جامعه راهکار مناسبى را براى نسل جوان به گونهاى شایسته و جاذب معرفى نکردهاند، این پدیده هر زمان شکل ناپسندترى به خود گرفته است. هر چند که عوامل دیگرى مانند فقر و مشکلات اقتصادى، عدم اشتغال مناسب و ... نیز باعث شده آسیبهاى اجتماعى در جامعه افزایش پیدا کند.
زنان از جمله اقشار آسیبپذیر جامعه هستند و در این میان، نبود نهاد متولّى امر ساماندهى مسائل و مشکلات خانواده در کنار ارائه آمارهاى تکاندهنده و غیر منطقى از افزایش آسیبهاى اجتماعى زنان که عموماً بدون کار کارشناسى و علمى صورت مىگیرد، نه تنها از مشکلات آنها نکاسته، بلکه خانوادهها را بیشتر نگران کرده است.
یک جامعهشناس درباره ساماندهى آسیبهاى اجتماعى زنان در جامعه مىگوید: در حال حاضر عمدهترین آسیبهاى اجتماعى مربوط به کودکان و زنان است که بر اساس قانون، ساماندهى آنها بر عهده سازمانهاى دولتى مانند بهزیستى است، در حالى که خود این سازمان با نهادهایى مثل نیروى انتظامى و شهردارى در تضاد بوده و معتقد است که چنانچه همکارى نهادهاى دیگر نباشد نمىتوان کار ساماندهى را به نحو مطلوب انجام داد.
انور صمدىراد مىافزاید: در کشور ما تعریف درستى از امر ساماندهى وجود ندارد. هنگامى که این مسئله پیش مىآید، همه نهادها و مردم به جمعآورى و نگهدارى اردوگاهى فکر مىکنند، در صورتى که این مسئله کاملاً مطرود و منسوخ و منحل است و مشکلات زیادى را در بر دارد.
او خاطرنشان مىکند: معلوم نیست خدمات، آموزش، هزینه و نیروى انسانى که در مراکز نگهدارى ارائه و صرف مىشود، به چه صورتى بوده و از سوى کدام یک از نهادها تأمین مىشود، زیرا تمام این کارها در هالهاى از ابهامات قرار دارد.
این جامعهشناس مشکلات اقتصادى و فقر فرهنگى را عامل اصلى افزایش آسیبهاى زنان مىداند و تصریح مىکند: هنگامى که این دو عامل توأم با یکدیگر در خانوادهها رشد کنند، والدین نمىتوانند فرزندان شایستهاى تربیت و از آنها حمایت کنند، بنابراین جوانان سرخورده و اختلاف فکرى و اساسى با پدر و مادر خود پیدا کرده و همین امر باعث بروز آسیبى جدید در خانواده مىشود.
او عنوان مىکند: عدم فکر و اندیشه درست، نیروى کارآمد، نبودِ نهادهاى حمایتى، عدم اطلاع مردم از مراکز مشاوره و همچنین کافى نبودن این مراکز در سطح شهرها باعث مىشود کسانى که مشکل و نیاز به مشاوره و مشاور دارند، نتوانند راهى براى حل و رفع مشکلات خود بیابند. با این اوضاع به جاى کاهش، روز به روز آسیبها، انحرافات و بزهکارىها افزوده خواهد شد. ساماندهى آسیبهاى اجتماعى در گرو برخورد با عوامل ایجاد کننده آسیبها است. بنابراین به منظور از بین بردن و ساماندهى آسیبهاى اجتماعى زنان باید به جاى برخورد با قربانى، عوامل ایجاد کننده آسیب را برطرف کرد و از بین برد، همچنین نگرش جامعه را نسبت به فرد آسیبدیده تغییر داد؛ در آن صورت شاید بتوان از افزایش آسیبها جلوگیرى کرد.
عضو فراکسیون زنان مجلس ششم درباره افزایش آسیبهاى اجتماعى زنان مىگوید: در کشور ما نهاد متولى امر خانواده براى تقویت کیان خانواده وجود ندارد. همچنین عدم برنامهریزى مستحکم و هماهنگ میان دستگاههاى مختلف در ارتباط با جوانان و زنان و نبود پاسخى منطقى و درست به سؤالات نسل جوان، از دلایل افزایش این آسیبها است.
فاطمه راکعى مىافزاید: مشکلات اقتصادى و مالى زنان در خانوادهها، داشتن همسران ناشایست و معتاد، وجود زنان بىسرپرست و یا بدسرپرست در جامعه، عدم الگوسازى مناسب و استفاده از زبان روز براى ارتباط با جوانان، همچنین عدم تغذیه فکرى و روحى آنها و درگیرىهاى جناحى باعث مىشود که اوضاع بحرانى و پیچیدهاى در جامعه ایجاد شود و عدهاى سودجو از موقعیت به نفع خود سوء استفاده کنند و زنان و جوانان را براى گذران زندگى به سمت کارهاى ناشایست سوق دهند.
معاون امور اجتماعى وزارت کشور درباره ساماندهى آسیبهاى اجتماعى زنان مىگوید: در جامعه ما هر روز آمارهاى نادرستى در خصوص آسیبهاى اجتماعى زنان از سوى نهادها ارائه مىشود. تا زمانى که آمار درست، صحیح و منطقى از تعداد زنان آسیبدیده ارائه نشود نمىتوان برنامهریزى درستى براى از بین بردن این آسیبها صورت داد.
اشرف بروجردى مىافزاید: به همین منظور، طرحى در شوراى اجتماعى کشور براى مسائل، مشکلات و آسیبهاى اجتماعى زنان و برخوردار شدن از یک آمار صحیح و منطقى از تعداد زنان آسیبدیده در حال انجام است.
رئیس شوراى فرهنگى اجتماعى زنان با اشاره به عدم وجود سیاستگذارى و برنامهریزىهاى واحد، مناسب و هماهنگ براى مبارزه با آسیبهاى اجتماعى بخصوص آسیبهاى زنان مىگوید: کاهش و مبارزه با آسیبهاى اجتماعى بخصوص آسیبهاى زنان مربوط به یک بخش نیست و تمام دستگاهها باید به طور هماهنگ و با برنامهریزى مشخص در این زمینه فعالیت کنند.
منیره نوبخت مىافزاید: توسط شوراى فرهنگى اجتماعى زنان چهار ماه قبل سیاستهاى مقابله، پیشگیرى و بازتوانى زنان از آسیبهاى اجتماعى مطرح شد و براى تصویب به شوراى عالى انقلاب فرهنگى فرستاده شد، اما تا به امروز به تصویب نهایى نرسیده، در حالى که در صورت تصویب این طرح و با برنامهریزى جامع مىتوان تا حدودى از آسیبهاى زنان کاست.
وى با اشاره به اینکه دستگاههاى فرهنگى و خدماتى زیادى مانند بهزیستى، شهردارى و ... متولى این امر هستند، مىگوید: با توجه به اینکه هر کدام از این دستگاهها یک مسئولیت اصلى دارند، بنابراین در زمینه آسیبهاى اجتماعى نمىتوانند یک کار جدى و مؤثر انجام دهند.
سازمانها و نهادهایى چون مرکز امور مشارکت زنان، دفتر امور زنان، وزارت کشور، شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان، دفتر امور زنان و خانواده، بهزیستى و دهها تشکّل غیر دولتى و ... وجود دارند اما متأسفانه نبود هماهنگى و تعامل میان این دستگاهها و موازىکارى از سویى و عدم سیاست واحد و برنامهریزى یکسان از سوى دیگر، موجب شده اکثر طرحها و راهکارها براى حمایت از زنان آسیبدیده و کاهش مشکلات آنها عقیم و ابتر بماند. متأسفانه در جامعه نیز روز به روز شاهد افزایش آسیبهاى اجتماعى زنان هستیم.(9)علل افزایش سهم زنان در ارتکاب جرایم
به گفته جانشین معاون اجتماعى ناجا، سن رفتار مجرمانه و بزهکارى کاهش یافته، اما بر اساس جرایم، آسیبها و بزههاى مختلف، این کاهش متفاوت است.
وى همچنین اظهار داشت: بحث نگران کننده کنونى، افزایش سهم زنان در بسیارى از جرایم، حتى جرایمى که به عنوان حوزههاى خشن و خاص مردان بوده، مانند سرقتهاى مسلحانه، راهزنى، قاچاق و مواد مخدر است.
حجتالاسلام آقاى حسینى، جامعهشناس با اشاره به اینکه حجم وسیع ورود اطلاعات از طریق گسترش ابزارهاى بدآموزى و ترویج ابتذال و هنجارشکنىها توسط کشورهاى دیگر، از عوامل گرایش جوانان به سوى بزهکارى است، افزود: در داخل کشور نیز مشکلات اقتصادى، فرهنگى، نزاعهاى سیاسى و بحرانها، بر هم خوردن آرامش فکرى افراد، تبعیضها، رفتارهاى ناعادلانه در مسائل سیاسى یا اقتصادى و نارسایىها در ساماندهى امور اجتماعى، جامعه را براى تولید مجرم مستعد کرده است.
این جامعهشناس اشاره کرد: هنجارشکنىها، بدآموزى در تعاملات اجتماعى، حرمتشکنىها، ناکارآمدى بنیاد خانواده و آموزش و پرورش، رشد فساد و فحشا و انواع و اقسام درگیرى و مشاجرات و تخلفات رایانهاى و پیامد منفى گسترش تکنولوژى است که جامعه را با آسیبهاى جدید روبهرو ساخته است.(10)علل گرایش زنان به بزهکارى
با توجه به اینکه پدیدههاى اجتماعى با همدیگر رابطه متقابل و تنگاتنگى دارند براى پدیده جرم و بزهکارى نمىتوان یک عامل را به عنوان تنها علت شناخت. شناسایى عوامل مؤثر در زمینهسازى و رفع این عوامل و بسترهاى مناسب براى بروز جرم مىتواند تأثیر عمدهاى بر کاهش جرایم داشته باشد. اما به طور کلى مطابق نتایج تحقیقات، محققان عوامل اصلى ارتکاب جرایم را به یک سرى عوامل درونى و بیرونى نسبت مىدهند که این دو عامل نیز خود به خود به عوامل متعددى تقسیم مىگردد، از جمله عوامل اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى، روانى، درونى و ... که باز این عوامل از زیرمجموعههاى متعددى تشکیل مىشود که هر کدام جاى بحث و تفصیل طولانى را مىطلبد اما آنچه در اینجا مىخواهیم عنوان کنیم بررسى علل جرایم زنان در منطقه خودمان مىباشد. وقتى مىگوییم هر جامعهاى بزهکار مرد و زن دارد و به طور کلى میزان بزهکارى زنان به مراتب کمتر از مردان مىباشد، ولى روند رو به رشد جرایم زنان بخصوص نوع جرم ارتکابى از سوى زنان به عنوان یک زنگ خطر براى بحرانهاى بعدى مىتواند باشد، با وجود این باز این سؤال در اذهان پیش مىآید که چرا بایستى در فرهنگ غنى ایرانى و دین مبین و انسانساز اسلام (که براى زنان و خانواده جایگاه ویژه و خاصى قائل است و در این خصوص داراى تعلیمات ارزنده و گرانقدرى مىباشد) همانند سایر جوامع در جامعه ما بزهکاران وجود داشته باشند؟! در مورد زنان بنا به دلایل فردى، خانوادگى و اجتماعى که منجر به ایجاد یک سرى تنشها و افسردگىهاى مزمن در آنان مىشود، اکثراً به خلافهایى چون قتل و اعتیاد و منکرات روى مىآورند.
در این خصوص، مشکل اساسى و حاد دیگرى وجود دارد و آن اِعمال تعصبات و محدودیتهاى بیش از حد و افراطى و بعضاً به صورت ناآگاهانه در مورد دختران و زنان است که اکثراً به ازدواجهاى اجبارى و یا اقدام به فرار دختران منجر مىشود. این گونه زنان در زندگى زناشویى ابراز نارضایتى داشته و طیف وسیعى از زنان زندانى را شامل مىشوند که ناشى از بىعلاقگى، بىمهرى، بىتوجهى، بدرفتارى همسر و عدم ارضاى عاطفى و روانى است و خود، منشأ انگیزهاى در جهت روى آوردن به بعضى جرایم محسوب مىشود.رابطه فقر با انحرافات اجتماعى
پژوهش در خصوص ارتباط بین شرایط اقتصادى و کجروى، سابقه بسیار طولانى دارد. این مطالعات، شمار گستردهاى از پژوهشهاى تجربى را به وجود آورده که ارتباط بین دو پدیده را بررسى مىکنند. ابتدا در این پژوهشها، محققان در پى کشف رابطه بین دگرگونىهاى شرایط اقتصادى و نرخ جرم و جنایت برآمدند. آنها نرخ جرم در دوران بحران اقتصادى را با نرخ جرم در دوران رونق اقتصادىِ جوامع گوناگون یا نواحى فقیر و غنى در یک منطقه را با هم مقایسه کردند تا ببینند آیا تفاوت معنادارى در نرخ جرایم وجود دارد؟ علاوه بر آن ببینند آیا تفاوت معنا دارى در نرخ و نوع جرایم وجود دارد؟ در مرحله بعدى، پژوهشها صورت عینىتر به خود گرفت و همبسته بودن یا نبودن نرخ جرم و نابرابرىهاى اقتصادى، نیز جرم با بیکارى به عنوان عامل ناتوانى اقتصادى، مورد بررسى قرار گرفت.
فقر و جرایم زنان
در بررسى میزان تأثیر فقر و مشکلات اقتصادى در جرایم زنان، لازم است در ابتدا چند نکته مورد توجه قرار گیرد.
1 - تفاوتهاى طبیعى بین زن و مرد، سبب تفاوت در عرصههاى مختلف شده است. یکى از عرصههاى متفاوت در نوع و میزان ارتکاب کجروى است. شرایط جسمانى، روحى، عاطفى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى زنان سبب شده تا نرخ جرایمى از قبیل اعمال منافى عفت، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در زنان بالا باشد. در برخى از آنها مانند اعمال منافى عفت 13 کل جرایم زنان را شامل گردد. در این زمینه آمارها نشان مىدهد که اعمال منافى عفت از 49542 مورد در سال 1365 به 59374 مورد در سال 1370 افزایش یافته است.
2 - معمولاً زنان از نظر اقتصادى وابسته به مردان مىباشند؛ بنابراین در معرض آسیب بیشترى قرار دارند، به ویژه در صورتى که در اثر حادثهاى مثل طلاق، ترک همسر و ... به منبع مالى دسترسى نداشته باشند، قادر به مقابله با اوضاع تازه نیستند و بیشتر در معرض انحرافات و کجروى قرار مىگیرند.
با توجه به این نکات، تحقیقات نشان مىدهد که جرایمى همچون اعمال منافى عفت، اعتیاد و سرقت در زنان، عمدتاً از مشکلات اقتصادى و فقر ناشى مىشود و آنها با هدف کسب درآمد، تحصیل پول و تأمین نیازها دست به چنین رفتارهایى مىزنند. اما در جرایم دیگر مثل قتل، نقش فقر و مشکلات اقتصادى کمتر مشاهده مىشود. البته همان طور که پیشتر گفته شد، مجموعهاى از علل در بروز پدیده کجروىها نقش دارند، به ویژه در گرایش به مواد مخدر و سرقت مشاهده مىشود بین نیازهاى مالى، فقر و ارتکاب این نوع جرایم همبستگى بالایى وجود دارد. به عنوان نمونه مىتوان به پژوهش «محمدعلى پولادى» و «گلرخ شلویرى» اشاره کرد. آنها با نمونهگیرى از 78 زن زندانى در زندان سپیدار اهواز، به این نتیجه رسیدند که بین مشکلات اقتصادى - اجتماعى و نوع جرم رابطه وجود دارد.
بر اساس نتایج این تحقیق، تأثیر مشکلات اقتصادى - اجتماعى در نوع جرم افراد، به ترتیب نزولى شامل جرم حمل، خرید و فروش (قاچاق) مواد مخدر، روابط نامشروع و قتل مىباشد.
بر این اساس، به لحاظ اهمیت جایگاه زن در اجتماع (که نقش سازندگى و تربیت سایر افراد جامعه است) لازم است از ابزارهاى مناسب و مفید براى رفع فقر و به دنبال آن کاهش نرخ جرایم در زنان استفاده کرد. این راهکارها عبارتند از: حمایتهاى مالى، کاهش فشارهاى اقتصادى، گسترش برنامههاى آموزشى و هنرى و حرفهاى، بالا بردن سطح آگاهىها، افزایش اطلاعات در مسائل آسیبشناختى، تشویق به ازدواج، فعالیت و کار و ... که همه اینها مىتوانند به عنوان اقدامهاى پیشگیرانه در بزهکارى زنان راهگشا باشند.(11)مواردى از ناهنجارىها و انحرافات اجتماعى زنان:
یکم، اعتیاد
آمارهاى موجود تأیید کننده ارتباط بین اعتیاد و فقرند. به عنوان نمونه طبق آمارى که بین سالهاى 77 - 1371 انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین خانوارهاى زیر خط فقر نسبى و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگى بالایى وجود دارد، نیز یافتههاى برخى پژوهشگران نشان مىدهد که در اعتیاد، چهار عامل مهم وجود دارد که سه عامل آن یعنى فقر اقتصادى، بیکارى و فقر فرهنگى به شکلى با فقر و نابرابرىهاى اقتصادى مرتبط هستند، زیرا فرد معتاد با گسترش اعتیادش، احتیاج بیشترى به پول پیدا مىکند. به سبب آنکه از یک سو، مصرف بالاى مواد مخدر این نیازمندى را ایجاب مىکند و از سوى دیگر، به فرد معتاد کار داده نمىشود، در نتیجه درآمدى براى تأمین نیازهایش ندارد که این دو عامل در روىآورى آنها به فعالیتهاى غیر قانونى از قبیل قاچاق کالا، خرید و فروش مواد مخدر و در خصوص زنان، روى آوردن به فحشا بسیار تأثیرگذار است. این چرخه زشت و سیاه بین فقر و اعتیاد و دیگر جرایم مشاهده مىشود. در یک پژوهش در مورد معتادان مشخص شد که فقط 9/24 از جمعیت نمونه، به طریق غیر قانونى مخارج زندگى و مواد مصرفى خود را تأمین مىکنند.
بررسى تفاوتهاى جنسیتى اعتیاد زنان
به سبب فقدان بررسى تفاوت جنسیتى در خصوص اعتیاد و مسائل پیرامون آن، نیز کمبود یا فقر پژوهش درباره زنان و اعتیاد، مطالعه و بررسى و تحقیقات ضرورى به نظر مىرسد. البته در این میان توجه به تفاوتهاى فرهنگى و اجتماعى و به پیرو آن، تفاوتهاى رفتارى در جوامع مختلف ضرورى است. از اینرو، درباره موضوع یاد شده به مطالعه چند تحقیق (که از سوى مراکز دانشگاهى و تحقیقاتى و نیز برخى بنیادهاى خیریه که نه تنها به کار رسیدگى و درمان معتادان بلکه به امر تحقیق و پژوهش در این زمینه پرداختهاند) اقدام شده است.
یکى از این تحقیقات تحت عنوان «زنان و مسائل جنسیتى در سوء مصرف مواد و درمان اعتیاد» است. این تحقیق توسط بنیادى به نام کرون(12) که به کار درمان معتادان و نیز به تحقیق و پژوهش در این زمینه مىپردازد، انجام شده است. در این تحقیق اطلاعاتى از جامعه امریکا در زمینه اعتیاد زنان و تفاوتهاى جنسیتى آنان در خصوص مصرف مواد مخدر جمعآورى شده است. همچنین به اطلاعات و نتایجى که این بنیاد با توجه به تحقیق درباره افراد معتاد به دست آورده (به ویژه زنان معتادى که به آن مرکز براى معالجه و درمان و حتى اخذ حمایت مراجعه کرده بودند) با تأکید بر جنسیت اشاره شده است.
قبل از ورود به بحث، ابتدا به مفاهیم جنس و جنسیت توجه مىشود و سپس مشخص خواهد شد در این مبحث منظور از جنسیت چیست؟ به عبارت دیگر اگر جنس به طور زیستشناختى تعیین مىشود، جنسیت حاصل فرهنگ و اجتماع مىباشد.(13)
بنابراین، دو نوع جنس (نر و ماده) و دو نوع جنسیت (مذکر و مؤنث) وجود دارد.
روانشناسان اجتماعى هویت جنسیتى را محصول شیوه آموزش و تربیت کودک مىدانند تا نتیجه عوامل زیستشناختى. در کارهاى اخیر مردمشناسى نیز جنس و به طور کلى خصوصیات ویژگىهاى کالبدشناختى، زیستشناختى، و فیزیولوژیکى جسمانى مرد و زن به کار برده مىشود و جنسیت به نهادهاى ویژهاى که به طور فرهنگى تفاوتهاى زیستشناختى و فیزیولوژیکى جسمانى زن و مرد را توضیح مىدهند، ارجاع داده مىشود.
همچنین درباره تمایز جنس و جنسیت بیان شده است: جنس خصلت زیستى و بیولوژیکى دارد و جنسیت ویژگى روانى و در نتیجه فرهنگى را نشان مىدهد.
اگر اصطلاحات مناسب براى جنس، نرینه و مادینهاند، اصطلاحات «مردانه» و «زنانه» نیز براى جنسیت مناسب است. در ذیل بررسى تفاوتهاى جنسیتى درباره سوء مصرف مواد مخدر و اثرات آن، نه تنها تفاوتهاى فرهنگى، اجتماعى و روانى بلکه به تفاوتهاى زیستشناختى و بیولوژیکى خصوصاً در زمینه اثرات استفاده از مواد مخدر توسط زنان نیز اشاره شده است.
تفاوتهاى جنسیتى در نقشهاى اجتماعى و فرهنگى، همانند مخاطرات روانى و فیزیکى ممکن است مردان و زنان نوجوان را به سوى چالشهاى مختلف شخصى و محیطى سوق دهد. چنین تفاوتهایى ممکن است در چگونگى گسترش مسائل مواد مخدر در بین زنان و مردان نوجوان، جست و جوى درمان و نحوه پاسخ دادن آنها به درمان سهیم باشد.
تفاوتهاى جنسیتى باید در زمینه رشد اعتیاد و استراتژىهاى پیشگیرى از آن مورد ملاحظه قرار گیرد. به میزانى که متغیر جنسیت، الگوهاى استعمال مواد مخدر را تعیین مىکند، منطقى است انتظار داشته باشیم که درمان مؤثر با در نظر گرفتن این تفاوتها همراه باشد. در زمینه پیشگیرى نیز برنامه آموزشى پیشگیرانه باید انگیزههاى زنان را در ارتباط با مصرف مواد مخدر و نیز آسیبپذیرى بیشتر آنها در مقایسه با مردان نوجوان (در زمینه نشانههاى بیمارىهاى جسمانى شدید ناشى از مواد مخدر) مورد تأکید قرار دهد.(14)آمار زنان معتاد
زنان معتاد و اعتیاد زنان پدیدهاى است که در سالهاى اخیر به طور چشمگیرى افزایش یافته و سلامت جسمى - روانى جامعه را به شدت تهدید مىکند.
از آنجا که به طور سنتى نسبت زنان در مطالعات مربوط به اعتیاد در مکانى که تحت زمان هستند، کمتر است، مصرف مواد در زنان کمتر شناخته شده است. لیکن شواهد علمى نشان مىدهد که سوء مصرف مواد و اعتیاد، مشکلات گوناگونى را براى سلامت زنان ایجاد کرده و سیر متفاوتى در دو جنس دارد. در حال حاضر در ایران هیچ گونه خدمات خاصى براى اعتیاد زنان وجود ندارد و برخى از خدمات و مراکز فقط به مردان اختصاص دارند.
با توجه به اینکه در جامعه ما مصرف مواد در زنان ناهنجارتر تلقى مىشود، زنان معمولاً از مراجعه به مراکز درمانى معتادان که بیشترین مراجعه کنندگان آنها مردان هستند، اکراه دارند.
کارشناسان معتقدند با توجه به اینکه مراکز درمانى مهمترین مکان دسترسى به معتادان هستند و بیشترین میزان اطلاعات مربوط به معتادان از این مراکز تأمین مىشود، شیوع اعتیاد در زنان کمتر از میزان واقعى تخمین زده مىشود. کارشناسان تأکید دارند: اعتیاد زنان به عنوان یک معضل جدى در جامعه مطرح است که بنیانهاى اجتماعى را تهدید کرده و اثرات مخرّبى بر کل جامعه مىگذارد. همچنین مطالعات نشان مىدهد که مصرف مواد مخدر در زنان بخصوص مصرف تزریقى با آسیبهاى دیگر اجتماعى مانند فرار از منزل و روسپیگرى همراه است.
یکى از خطرات جدى اعتیاد زنان، به دنیا آمدن کودکان معتاد است که معضلى جدى براى نسل آینده به شمار مىرود.
به دلیل آنکه وسعت و ماهیت سوء مصرف مواد و اعتیاد در زنان کشورمان کمتر شناخته شده است، به نیازهاى آنان نیز در برنامهریزىهاى مربوط به اعتیاد توجه نمىشود.
جمعیت زنان معتاد به مواد مخدر در کشور بین 100 تا 150 هزار نفر تخمین زده مىشود.
به عبارت دیگر، بین 5/. تا 75/. درصد زنان بالاتر از 15 سال مواد مخدر مصرف مىکنند که البته میزان واقعى تعداد معتادان زن بسیار بالاتر از این رقم است.
بنابراین تحقیقات انجام شده، میزان مصرف هروئین در زنان کمى نگران کننده است و تعداد زنان مصرف کننده تزریقى مواد بین 4 تا 9 هزار نفر تخمین زده مىشود.
به نظر مىرسد مصرف حشیش در جمعیت عمومى زنان بالغ کشور شایع نباشد، ولى در گروههایى از زنان شیوع بیشترى دارد، همچنین مصرف حشیش و الکل در دختران دانشجو در حال افزایش است. مطالعهاى که توسط گروه جامعهشناسى دانشکده بهزیستى در سال 81 انجام شد، نشان مىدهد که بیش از 650 هزار نفر زن، مصرف کننده تریاک هستند. در این مطالعه، وابستگان زن به تریاک 110 هزار نفر و سوء مصرف کنندگان و وابستگان به هروئین بیش از 10 هزار نفر تخممین زده شده است. دو مطالعه مربوط به سالهاى 1355 و 1356 و دو مطالعه مربوط به سالهاى 1378 و 1379، فراوانى مصرف مواد مختلف را در جمعیت زنان معتاد در زمان انجام مطالعه بررسى کردهاند.
در این چهار مطالعه مشخص شد که تریاک ماده مصرفى غالب و سپس هروئین و بعد از آن شیره بوده است.
همچنین مطالعهاى در سال 1379 نشان داد که در حدود نیمى از زنان معتاد به مواد مخدر، مصرف هروئین را در یک ماه قبل از انجام مطالعه گزارش کردهاند.
گزارشهاى سازمان بهزیستى در سالهاى اخیر نشان مىدهد که بین 2 تا 6 درصد مراجعهکنندگان به مراکز درمانى معتادان در سراسر کشور را زنان تشکیل مىدهند.
بیشترین این میزان از سه استان مرکزى، تهران و خراسان بوده است، به گونهاى که بیش از 50 درصد از کلیه زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز درمانى کشور از این استانها بودهاند.
مطالعات انجام شده نشان داد که اگر چه بروز مصرف مواد در سالهاى اخیر در هر دو جنس افزایش یافته، ولى سرعت افزایش در سالهاى اخیر در زنان به طور معنادارترى بیشتر از مردان بوده است. همچنین مىتوان نسبت زن به مرد معتادان به مواد مخدر را در کشور، بین 1 به 12 تا 1 به 23 تخمین زد.
در تمام دنیا تعداد معتادان زن کمتر است و زنان اغلب در مقابل فشارهاى روانى و افسردگى به اعتیاد روى مىآورند.
یک روانشناس معتقد است: الگوى مصرف مواد مخدر در زنان و مردان متفاوت است و زنان اصولاً از داروهایى که قوى نباشند و خطر کمترى داشته باشند استفاده مىکنند.(15)پژوهش در زمینه اعتیاد زنان
در تحقیقى که دکتر مهدى رحمتى در سال 1382 انجام داد، یافتههاى زیر به دست آمد:(16) جمعیت مورد مطالعه در این مقاله شامل 97 نفر معتاد زن از 10 استان کشور است. انتخاب این استانها به گونهاى انجام گرفته که تا حد امکان از نظر نوع فضاى عمومى، وضع معتادان کشور در آن مورد توجه قرار گرفته است. نمونه مذکور جزو 1456 نفر معتاد نمونهاى است که در سه گروه معتادان زندانى، معتادان خیابانى و معتادان مراجعهکننده به واحدهاى خودمعرف قرار مىگیرند. شایان توضیح است که در موارد ضرورى و معنادار شاخصهاى مربوط به معتادان زن نمونه با شاخصهاى مشابه در معتادان مرد مقایسه شدهاند. میانگین سن معتادان زن در جمعیت نمونه 7/37 سال مىباشد که در سه گروه معتادان خودمصرف، زندانى و خیابانى به ترتیب برابر 6/39، 8/36 و 5/37 سال است.
یافتههاى پژوهش
از آنجا که اعتیاد به مواد مخدر به عنوان رفتارى تلقى مىشود که احتمال تأثیرپذیرى آن از اعتیاد و مصرف موادى مانند سیگار و الکل وجود دارد، قبل از پرداختن به ویژگىهاى مربوط به الگوى شروع سوء مصرف مواد مخدر در زنان معتاد نمونه، ابتدا الگوهاى مصرف سیگار و الکل در این افراد مورد بررسى قرار مىگیرد.
1 - سابقه مصرف سیگار در زنان معتاد نمونه
سن شروع مصرف سیگار فراوانى مطلق فراوانى نسبى 14 سال و کمتر 6 3/8 15 تا 16 8 1/11 17 تا 18 8 1/11 19 تا 20 5 9/6 21 تا 22 5 9/6 23 تا 24 7 7/9 25 تا 26 8 1/11 27 تا 28 7 7/9 29 سال و بالاتر 18 25 جمع 72 00/100 جدول 1: توزیع فراوانى جمعیت نمونه معتادان زن سیگارى بر حسب سن شروع به مصرف سیگار.
همان گونه که ملاحظه مىشود از جمعیت مورد مطالعه، 2/72% آنها سیگار مىکشند.
بالاترین مصرف سیگار در دامنه سن 29 سال و بالاتر با فراوانى نسبى 25 و پس از آن دامنه سنى 16 - 15 سال با فراوانى نسبى 18 - 17 سال و 26 - 25 با فراوانى 1/11 است.
2 - همان گونه که در جدول شماره 2 مشاهده مىشود سن شروع به مصرف مواد در بیشتر زنان معتاد حدود 29 سال و بالاتر است.
سن شروع مصرف مواد فراوانى مطلق فراوانى نسبى 14 سال و کمتر 3 2/3 15 - 16 3 2/3 17 - 18 10 5/10 19 - 20 12 6/12 21 - 22 8 4/8 23- 24 6 3/6 25 - 26 12 6/12 27 - 28 6 3/6 29 سال و بالاتر 35 8/36 جمع 95 00/100 جدول 2: توزیع فراوانى جمعیت نمونه معتادان زن بر حسب سن شروع سوء مصرف مواد. همان گونه که ملاحظه مىشود از 95 نفر زن معتاد حدود 35 نفر در سن 29 سالگى و بالاتر شروع به مصرف مواد کردهاند و کمترین تعداد زنان معتاد در 16 سالگى و کمتر از آن مىباشد. بین 14 سالگى و کمتر فقط 3 نفر و 16 - 15 سالگى نیز فقط 3 نفر شروع به مصرف مواد کردهاند.
3 - همان گونه که در جدول شماره 3 ملاحظه مىشود بیشترین تعداد مربوط به زنان معتادى است که از طریق یکى از افراد خانواده به مصرف مواد روى آوردهاند.
اولین فرد پیشنهاددهنده یکى از افراد خانواده یکى از بستگان بدون پیشنهاد دیگران دوستان یا همکاران سایر افراد توصیه پزشک سایر جمع فراوانى مطلق 28 20 18 16 9 2 4 97 فراوانىنسبى 9/28 6/20 6/18 5/16 2/9 1/2 1/4 00/100 جدول 3: توزیع فراوانى جمعیت نمونه معتادان زن بر حسب اولین فرد پیشنهاددهنده سوء مصرف مواد مخدر.
این جدول نشان مىدهد که از 97 نفر زن معتاد، 48 نفر آنها از طریق پیشنهاد یکى از افراد خانواده یا بستگان معتاد شدهاند، 16 نفر از طریق دوستان یا همکاران و کمترین آن مربوط به پیشنهاد پزشک است که فقط 2 نفر مىباشد.
4 - جدول شماره 4 بر اساس محل و موقعیتى است که زن معتاد براى اولین بار به مصرف مواد. روى آورده است.
اولین موقعیت سوء مصرف مواد مخدر منزل میهمانى دوستان میهمانى خانوادگى سایر جمع فراوانى مطلق 51 23 17 6 97 فراوانى نسبى 6/52 7/23 5/17 1/6 00/100 جدول 4: توزیع فراوانى جمعیت نمونه معتادان زن بر حسب اولین سوء مصرف مواد مخدر.
همان گونه که ملاحظه مىشود، از میان 97 نفر زن معتاد 51 نفر آنها در منزل و پس از آن در مهمانىهاى دوستان (23 نفر) و در مهمانىهاى خانوادگى (17 نفر) براى نخستین بار مواد مصرف کردهاند.
5 - جدول شماره 5 نشانگر علل شروع سوء مصرف مواد مىباشد.
علت شروع درمان دردهاى جسمى مشکلات خانوادگى در دسترس بودن کنجکاوى عدم کنترل خانواده کسب لذت مشکلات روحى فشار دوستان فراوانى مطلق 47 40 33 24 23 20 10 8 فراوانىنسبى 4/47 2/41 34 7/24 7/23 6/20 3/10 2/8 جدول 5: توزیع فراوانى جمعیت نمونه معتادان زن بر حسب علل شروع سوء مصرف مواد مخدر.
بالاترین تعداد معتادان به کسانى اختصاص دارد که مصرف این مواد را براى درمان دردهاى جسمى خود گزارش کردهاند که این تعداد از میان 197 نفر زن معتاد، 47 نفر مىباشد و موارد بعدى به ترتیب مشکلات خانوادگى 40 نفر، در دسترس بودن 33 نفر، کنجکاوى 24 نفر، عدم کنترل خانواده 23 نفر بودهاند. کمترین آن مربوط به افرادى است که تحت فشار دوستان به مصرف مواد تن در دادهاند که تعدادشان 8 نفر است.
6 - جدول شماره 6 عوامل شروع اعتیاد را گزارش مىدهد.
جنس عواملاعتیاد عوامل فردى(1) عوامل خانوادگى(2) عوامل اجتماعى(3) جمع معتادان زن 5/62 7/25 8/11 00/100 معتادان مرد 5/12 10 5/77 00/100 جدول 6: توزیع نسبى عوامل شروع سوء مصرف مواد مخدر به تفکیک جنس
(1) عوامل فردى شامل ناراحتىهاى روحى و روانى، دردهاى جسمانى، تفنن و کنجکاوى، لذتجویى و هیجان، کمبودهاى عاطفى و مشکلات شخصى است.
(2) عوامل خانوادگى شامل مشکلات و تنشهاى خانوادگى، عدم کنترل و نظارت خانواده و مصرف سایر اعضاى خانواده است.
(3) عوامل اجتماعى شامل دسترسى آسان به مواد مخدر، فشار دوستان، محیط اجتماعى آلوده و بیکارى و ... است.(17)دوم. خودکشى
دورکیم و به دنبال او مورتون(18) بر این باورند که در صورت بروز بحرانهاى اقتصادى ناگهانى یا رشد سریع اقتصادى، جامعه دچار آشفتگى اجتماعى مىشود و وضع آنومى یا بىهنجارى به وجود مىآید. این وضع افراد را به سمت انجام رفتارهاى کجروانه از جمله خودکشى سوق مىدهد. بر اساس آمارهاى موجود در خصوص کسانى که اقدام به خودکشى کردهاند، رابطه بین متغیر فقر و خودکشى از همبستگى نسبتاً بالایى برخوردار است. مطالعاتى که در برخى مناطق محروم کشور از جمله در ایلام از سوى صاحبنظران در خصوص این پدیده صورت گرفته، نشان مىدهد که شیوع این پدیده در مناطق فقیر بیش از سایر مناطق است.
البته مطالعات برخى دانشمندان در خصوص این رابطه بیانگر آن است که خودکشى در بین همه طبقات اعم از فقیرو غنى رایج است.خودکشى در ایران
با اینکه میزان خودکشى در ایران در مقایسه با سایر کشورهاى صنعتى غرب فاصله بسیار زیادى دارد و در سطح پایینترى است، اما با این حال در طى دو دهه اخیر روندى رو به افزایش داشته است. مهمترین عاملى که قضاوت دقیق را درباره میزان خودکشى در ایران غیر عملى مىسازد، فقدان آمارهایى است که تمام نقاط کشور را در بر مىگیرد. اطلاعاتى که از طریق سالنامه آمارى کشور منتشر مىشود فقط مناطق شهرى را در بر مىگیرد و در مورد مناطق روستایى کشور مىتوان گفت که اطلاع دقیق و کاملى تقریباً وجود ندارد. اطلاعاتى نیز که سازمان پزشکى قانونى کشور در مورد خودکشى انتشار مىدهد، معمولاً محدود به شهر تهران است.
علاوه بر این، به وسیله این آمارها نمىتوان به کل موارد خودکشى یعنى افراد اقدام کننده به خودکشى که موفق نشده و نجات یافتهاند، پى برد. این اطلاعات به موارد فوت به علت خودکشى محدود مىشود.(19)اقدام به خودکشى در زنان
محدودیت در اعمال ابراز هیجانات، پایین بودن میزان سازگارى فرد با جامعه، فشار ناشى از ساختار معیوب و غیر انعطاف محیط حاکم بر خانواده و دانشگاه و جامعه و نبودن امکان ابراز عقاید، از عوامل زمینهساز آسیبهاى اجتماعى است. به گزارش ایسنا، دکتر محمدنقى فراهانى، رئیس دانشکده روانشناسى و علوم تربیتى دانشگاه تربیت معلم، وظیفه اصلى دانشگاهها را تولید، توزیع و گسترش دانش دانست و گفت: هویت و کارکردهاى دانشگاه، تنها حول این محور شکل مىگیرد؛ به این صورت آسیبهاى مبتلا به دانشگاهها نیز تا حدودى متفاوت از آسیبهاى موجود در جامعه است.
وى بحران جنسیتى و نبود تعریف مشخص از جنسیت را از دیگر آسیبهاى اجتماعى دانشگاهها خواند و تصریح کرد: وظیفه دانشگاه ارائه تعریفى از روابط دختر و پسر نیست، بلکه دانشجو قبل از ورود به دانشگاه باید توسط نهادهایى همچون خانواده، آموزش و پرورش، صدا و سیما و مطبوعات با تعریف جنسیت خود آشنا شود، زیرا بروز نیازهاى جنسى در محیط دانشگاه این مراکز را با مشکلات و آسیبهاى جدى روبهرو مىسازد.
به گفته دکتر فراهانى، اعتقاد برخى از دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاههاى تکجنسیتى مبنى بر ورود به «دبیرستانى بزرگتر از مدارس» نشانگر این مطلب است که دانشجویان در محیطهاى دانشگاهى انتظار بروز نیازهاى جنسى خود را دارند، در حالى که انتظار بر آورده کردن هر نیاز دیگرى جز نیاز کسب علم باید در حاشیه قرار گیرد.
وى در ادامه، به پدیده خودکشى در دانشگاهها اشاره کرد و عوامل آن را این گونه برشمرد و گفت: عوامل ژنتیک، فیزیولوژیکى، روانشناختى، اجتماعى و اقتصادى زمینهساز اقدام به خودکشى است.
این روانشناس عواملى همچون سن، جنس، تجرد، بیکارى، تعارض، ابتلا به بیمارىهاى مزمن جسمانى، بیمارىهاى روانتنى، تمایل شدید به مصرف دارو، افسردگى، اختلال شخصیتى عمیق، سوء مصرف الکل، ناامیدى از خود و جامعه، عزت نفس و خودکنترلى پایین، رفتن جامعه به سمت فردگرایى، احساس حقارت، احساس ضعف و ناتوانى در مقابل مشکلات، درگیرىهاى خانوادگى و وجود کارکردهاى چندگانه و خارج از تحمل براى دانشجو را از دیگر عوامل زمینه ساز خودکشى دانست. وى اقدام به خودکشى در میان زنان را چهار برابر مردان بر شمرد و افزود: در حالى که میزان موفقیت در انجام خودکشى در میان مردان سه برابر زنان است، مىتوان گفت خودکشى زنان بیشتر به صورت نمایشى است.(20)دختران چهار برابر پسران خودکشى مىکنند
اقدام به خودکشى در دختران چهار برابر بیشتر از پسران صورت مىگیرد. طبق بررسىهاى انجامشده طى 50 سال اخیر، خودکشى در جوانان به چهار برابر افزایش پیدا کرده، خودکشى موفق در پسران پنج برابر دختران است، ولى اقدام به خودکشى در دختران چهار برابر بیشتر از پسران صورت مىگیرد که در خیلى از مواقع به مرگ منجر نمىشود. اما به طور کلى این عمل به عنوان یک پدیده اجتماعى 12% از مرگ جوانان را تشکیل مىدهد.
اکنون همراه با پیشرفت جوامع و تغییر و تحولات حاصل شده، خودکشى به عنوان یک پدیده تلخ اجتماعى رشد چشمگیرى یافته، اما میزان و نوع آن با سن افراد نیز در جوامع مختلف، متفاوت است، به طورى که ژاپن در سال جارى با رشد 7 درصدى خودکشى بالاترین رقم را در سطح جهان به خود اختصاص داده است که در بین افراد 19 ساله به بالا 22% افزایش و در میان دانشآموزان راهنمایى و دبیرستان 60% افزایش موارد خودکشى گزارش شده است. کشورهاى حوزه اسکاندیناوى، سوئیس و آلمان، آمار خودکشى بالا (حدود 25 نفر در حد 100 هزار نفر) و کشورهایى مانند اسپانیا، ایتالیا، ایرلند و مصر، آمار خودکشى پایینترى در حدود 10 نفر از هر 100 هزار نفر جمعیت را دارند. در کشور ما ایران بر اساس آخرین آمار منتشر شده در سال 1381 از مجموع 3431 نفرى که در شهرهاى مختلف ایران اقدام به خودکشى کردهاند، 2351 نفر فوت شدهاند و این در حالى است که در سال 1365، تعداد 484 نفر اقدام به خودکشى کردهاند که بخشى از این موارد، به مسائل درون خانوادهها و تنشها و اضطرابهاى محیط خانه باز مىگردد و بخش دیگر، به محیط خارج از خانواده و فشارها و مسائل اجتماعى مربوط مىشود. اما متأسفانه آنچه در سال جارى شاهد آن بودیم به غیر از علل یاد شده، کنکور و عدم قبولى در امتحان ورودى دانشگاههاست، که یکى دیگر از مواردى است که زمینه بروز خودکشى را در بسیارى از جوانان به وجود آورده است در خبرها و گزارشهاى مختلفى که در این زمینه تهیه شده به آمار 560 نفرى جوانان که به دلیل اضطراب ناشى از عدم قبولى در آزمون سراسرى اقدام به خودکشى کردهاند، اشاره شده که میان آنان فقط تعدادى از مرگ نجات یافتهاند. دکتر مولایى روانشناس، در این زمینه مىگوید:
«در حال حاضر رشد بىرویه جمعیت باعث شده که بسیارى از جوانان حتى فارغالتحصیلان دانشگاهها با مشکلاتى در جامعه مواجه باشند که بسیارى از آنان چون نمىتوانند از تحصیلات و معلومات خود استفاده مناسبى ببرند و به استقلال اجتماعى دست پیدا کنند، راهى جز گوشهگیرى و انزوا براى خود نمىیابند که چنین مشکلى با فشارهاى روحى و روانى فراوانى همراه است و ممکن است به اقدامات نادرستى مثل خودکشى منجر شود.»
دکتر مولایى در ادامه مىگوید:
«میان جوانان و نوجوانان، خودکشى کمتر با برنامهریزىهاى قبلى صورت مىگیرد و معمولاً با ناکامىها و مشکلاتى که در زندگى به وجود مىآید، حادث مىشود. در این گروه خودکشى در بعضى مواقع اقدامى است که با یک ژست اجتماعى، روانى توأم است و خصوصیات شخصیتى جوانانى که خودکشى موفقى دارند گاه شامل خصوصیات کمال گرایانه است، به شکلى که ممکن است تنها به خاطر اتفاقاتى که موجب احساس تحقیر و تمسخر آنان شده سعى در خودکشى کنند. البته باید در مورد خودکشى اخیر تعدادى از جوانان که به دلیل عدم قبولى در دانشگاهها اتفاق افتاده است، هم به لحاظ علل درونذهنى و مشخصات شخصیتى و هم علل خارجى باید مورد بررسى قرار گیرد که علل خارجى از عدم توفیق در امتحان شروع مىشود و تا سقوط شخصیتى توسط هر کسى ادامه مىیابد مانند نوجوانانى که احساس مىکنند مورد بىاحترامى قرار گرفتهاند و در ارتباط با مسائل اجتماعى و عاطفى توفیقى پیدا نکردهاند. البته در بسیارى از مواقع در بین قشر تحصیلکرده و در حال تحصیل، امکانات اندک فکرى جوانان در انتخاب و دسترسى به راه حل مناسب در ارتباط با مشکلات مختلف خانوادگى و اجتماعى منجر به اتخاذ تصمیم براى اقدام به خودکشى مىشود.»
بر اساس پژوهشى که در دانشگاه فردوسى مشهد انجام گرفته از هزار دانشجوى تازهوارد، 1/7 درصد در معرض خطر بالاى خودکشى و 8/12 درصد در معرض خطر متوسط هستند.
در هر حال، وجود چنین آمارى نشان دهنده این واقعیت است که دانشگاههاى ما با جاذبههاى فراوان خود که قبل از ورود دارند، عملاً نتوانستهاند رضایت مطلوب پذیرفته شدگان را ایجاد کنند، نیز بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه به دلیل مشکلات موجود بیشتر فارغالتحصیلان براى پیدا کردن کار مناسب دغدغههاى زیادى از جهت اشتغال و امنیت شغلى دارند. بر اساس آمارهاى بینالمللى، درصد کسانى که تحصیلات دانشگاهى دارند و حتى دورههاى فوق تخصصى را گذراندهاند، در خودکشى از نسبت بالایى برخوردارند. به نظر مىرسد که این گونه افراد در بعضى از کشورها با مشغلههاى ذهنى فراوان براى پیدا کردن شغل مناسب و مرتبط با رشته تحصیلى رو در رویند و با توجه به محدودیت فرصتهاى مناسب شغلى در بعضى دیگر از کشورها گاهى به دلیل استفاده بیش از حد از توان و انرژى خود در شغل دلخواهشان و محدودیت فرصتهاى استفاده از اوقات فراغت دچار پریشانى گشته و با پایدارى یک بحران روحى دست به خودکشى مىزنند. اینان چون نتوانستهاند از طریق تحصیلات عالى آن طور که باید به آرمانهاى خود برسند، تصمیم به خودکشى مىگیرند. بىارزش شدن آموزش دانشگاهى و مدرکگرایى و پایین آمدن وجهه اجتماعى فارغالتحصیلان به دلیل ناتوانى در جست و جو و یا امکان یافتن شغل مناسب و مرتبط با رشته تحصیلى و عدم نیاز جامعه به بسیارى از فارغالتحصیلان از جمله عواملى است که باعث ناکامى و شکست جوانان در مقابل مسائلى که درگیر آنند مىشوند.
روانشناسان معتقدند:
به طور کلى در جوامع مختلف مشکلات خانوادگى و اجتماعى منجر به اتخاذ تصمیم براى اقدام به خودکشى مىشود. بىثباتى، عدم امنیت فردى و اجتماعى، ناهماهنگىهاى خانوادگى و اجتماعى از نظر معیارهاى ارزشى و اخلاقى، سردرگمى و بىهویتى، احساس درماندگى، یأس، ناامیدى و پوچى باعث مىشود که شخص به ویژه جوانان براى رهایى از فشارهاى روانى و اجتماعى دست به رفتارهاى خودتخریبگر مانند خودکشى بزنند.علل خودکشى
علل خودکشى و اینکه چرا شخص اقدام به خودکشى مىکند بسیار است که به صورت مختصر توضیح داده مىشود. خودکشى 4 تا 6 درصد از علل کل مرگ و میر را شامل مىشود. در ایالات متحده آمریکا خودکشى نهمین علت مرگ و میر مىباشد. در کل جهان حدود 1000 نفر در هر روز دست به خودکشى مىزنند. در ایالات متحده تقریباً 75 خودکشى در روز یا به عبارتى در هر 20 دقیقه یک خودکشى اتفاق مىافتد که این خود، بیشتر از 000/25 خودکشى در سال مىگردد.
متأسفانه در ایران آمار دقیق از نظر خودکشى و اپیدیولوژى مربوطه وجود ندارد.اما شایعترین علل ایجاد کننده خودکشى:
أ) اختلال روانى: عوامل بسیار مهم خودکشى شامل الکلیسم، سوء مصرف داروى افسردگى، اسکیزوفرنى و سایر بیمارىهاى روانى نیز مىگردد. تقریباً 95 درصد بیمارانى که اقدام به خودکشى مىکنند نوعى بیمارى روانى مشخص دارند. اختلالات افسردگى 80 درصد موارد را شامل مىگردد. اسکیزوفرنى، 10 درصد و دمانس، 5 درصد موارد را تشکیل مىدهد. بیماران مبتلا به افسردگى هذیانى در بالاترین خطر خودکشى قرار دارند. خطر خودکشى در بیماران افسرده 15 درصد است. یک چهارم بیمارانى که سابقه رفتار خلقالساعه یا اعمال خشونتآمیز دارند، در خطر بالاى خودکشى قرار دارند. سابقه بسترى شدن در بیمارستان روانى به هر دلیلى که باشد، خطر خودکشى را افزایش مىدهد.
ب) وابستگى به الکل: تا 15 درصد بیماران الکلى خودکشى مىکنند.
پ) اعتیاد به هروئین: خطر خودکشى معتادین به هروئین 20 بار بالاتر از جمعیت کلى است.
ت) وضع تأهل: خودکشى در متأهلان 11 درصد در هزار است. تقریباً افراد مجرد دو بار بیشتر از متأهلان خودکشى مىکنند.(21)
در پژوهش دیگرى یافتهها نشان مىدهد که اکثر نمونهها عوامل خانوادگى را علت خودکشى دانستهاند و پس از آن، مسائل روانى علت بسیارى از خودکشىها عنوان شده است. با استناد بر تجزیه و تحلیل آمارى، متغیرهایى چون جنس، سن، شغل، میزان تحصیلات و اعتقادات مذهبى در خودکشى مؤثر بوده است، همچنین افراد متأهل که غالباً در سنین 27 - 16 سالگى ازدواج کرده و زندگى زناشویى موفقى نداشتهاند، فراوانى بیشترى را به خود اختصاص دادهاند. در ضمن افراد اقدام کننده به خودکشى که در نواحى جنوب شهر زندگى مىکرده، ولى مشکل اقتصادى عمدهاى نداشتهاند، در مقایسه با ساکنان شمال شهر، بیشتر بودهاند.(22)
همانگونه که در جدول شماره 7 ملاحظه مىشود، نسبت آمار خودکشى زنان در شهر و روستا 8/11 است که بالاترین فراوانى متعلق به دامنه سنى 24 - 20 سال است (195 مورد) و پس از آن سنین 15 تا 19 سال (158 مورد) است.
ضمناًبالاترین فراوانى خودکشى به ترتیب در استان لرستان (97 مورد)، آذربایجان غربى (68 مورد)، فارس (65 مورد)، مازندران (46 مورد)، کهکیلویه و بویراحمد (42 مورد) و کرمانشاه (40 مورد) گزارش شده است.
بر اساس جدول شماره 8 از سال 1365 تا 1380 از مجموع 3275 زن و مرد که اقدام به خودکشى کردهاند، تعداد 2045 مرد و 1230 زن بودهاند که نسبت زنان به مردان 7/11 بوده است. از این تعداد کل 1985 زن و مرد بر اثر اقدام به خودکشى فوت کردهاند که نسبت زنان به مردان 5/12 است.
طبق جدول پیوست شماره 9 بر اساس گزارش نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران، در سالهاى 1375 تا 1381 جمعاً پروندههاى تشکیل شده در مورد اقدام به خودکشى زن و مرد در حوزه استحفاظى نیروى انتظامى جمهورى اسلامى در سنین 17 ساله و کمتر 2059 نفر، در محدوده سنى 24 - 18 سال 6843 نفر، در محدوده سنى 34 - 25، 4879 نفر و در محدوده سنى 35 به بالا، 3997 نفر بوده است که بیشترین فراوانى به دامنه سنى 24 - 18 سال با تعداد 6843 نفر تعلق دارد.
از این مجموعه، تعداد پروندههاى تشکیل شده در مورد اقدام به خودکشى زنان در محدوده سنى 17 سال و کمتر 979 نفر، در محدوده سنى 24 - 18 سال، 3022 نفر، در محدوده سنى 34 - 25 سال، 1883 نفر و در محدوده سنى 35 به بالا، 1402 نفر بوده است که بیشترین فراوانى به دامنه سنى 24 - 18 سال با تعداد 3022 نفر تعلق دارد.
جدول 7 - آمار خودکشى زنان به تفکیک استان برحسب سن و شهرى / روستایى - سال 1378
سال و استان شهرى روستایى جمع 4 - 0 سال 9 - 5 سال 14 - 10 سال 19 - 15 سال 24 - 20 سال جمع 236 447 683 7 4
23 158 195 آذربایجان شرقى 10 0 10 0 0 0 1 2 آذربایجان غربى 26 42 68 0 0 2 20 20 اردبیل 3 5 8 0 0 0
2 3 اصفهان 6 4 10 0 0 1 3 2 ایلام 9 21 30 0 0 1 4 14 بوشهر 6 4 10 0 0 0 3 3 تهران 10 9 19 0 0 2 4 4 چهارمحال و بختیارى 9 6 15 0 1 0 0 4 خراسان 9 26 35 0 0 2 12 9 خوزستان 15 18 33 2 0 0 9 3 زنجان 1 4 5 1 0 1 0 2 سمنان 1 2 3 0 0 1 0 1 سیستان و بلوچستان 2 1 3 0 0 0 1 0 فارس 13 52 65 4 3 2 8 17 قزوین 0 2 2 0 0 0 0 0 قم 0 0 0 0 0 0 0 0 کردستان 12 22 34 0 0 3 11 9 کرمان 5 18 23 0 0 2 4 7 کرمانشاه 9 31 40 0 0 1 11 10 کهکیلویه و بویراحمد 14 28 42 0 0 2 13 12 گلستان 3 20 23 0 0 0 3 8 گیلان 4 20 24 0 0 0 5 5
لرستان 42 55 97 0 0 1 22 39 مازندران 16 30 46 0 0 2 11 12 مرکزى 1 7 8 0 0 0 0
1 هرمزگان 0 10 10 0 0 0 3 3 همدان 7 9 16 0 0 0 6 5 یزد 3 1 4 0 0 0 2 0 مأخذ: معاونت پژوهشى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى
جدول 8 - پروندههاى تشکیل شده در مورد اقدام به خودکشى و فوتشدگان در حوزه استحفاظى نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران
بر حسب جنس
اقدام به خودکشى فوتشدگان سال و استان مرد و زن مرد زن مرد و زن مرد زن 1365 484 - - - - - 1370 1437 - - - - - 1375 2818 1539 1279 1705 1085 620 1377 2797 1532 1265 1741 1151 590 1378 2708 1541 1167 1792 1163 629 1379 2749 1597 1152 1771 1203 568 1380 3275 2045 1230 1985 1421 564 1381 3431 2238 1193 2351 1819 532 آذربایجان شرقى 203 145 58 141 120 21 آذربایجان غربى 126 75 51 82 54 28 اردبیل 51 41 10 34 29 5ا اصفهان 62 45 17 49 40 9 ایلام 198 116 82 54 36 18 بوشهر 56 23 33 37 17 20 تهران 276 219 57 427 389 38 چهارمحال و بختیارى 38 28 10 26 22 4 خراسان 498 248 250 213 147 66 خوزستان 161 104 57 117 81 36 زنجان 41 27 14 25 17 8 سمنان 25 19 6 18 11 7 سیستان و بلوچستان 32 24 8 24 20 4 فارس 171 116 55 128 89 39 قزوین 42 26 16 25 19 6 قم 36 32 4 33 30 3 کردستان 71 39 32 53 39 14 کرمان 150 105 45 68 53 15 کرمانشاه 274 190 84 144 108 36 کهکیلویه و بویراحمد 55 27 28 24 15 9 گلستان 77 34 43 29 17 12 گیلان 124 90 34 112 97 15 لرستان 172 95 77 132 79 53 مازندران 62 32 30 51 34 17 مرکزى 101 79 22 68 54 14 هرمزگان 66 57 9 57 53 4 سمنان 216 175 41 160 138 22 یزد 47 27 20 20 11 9
مأخذ: نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران، معاونت طرح و برنامه و بودجه، اداره آمار.
جدول 9 - پروندههاى تشکیل شده در مورد اقدام به خودکشى در حوزه استحفاظى نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران بر حسب جنس و سن
سال و جنس 17ساله و کمتر 24 - 18 ساله 34 - 25 ساله 35 ساله و بیشتر مرد و زن 1375 373 1048 710 687 1377 336 1043 776 642 1378 322 1062 692 632 1379 371 1049 782 547 1380 339 1248
895 793 1381 318 1393 1024 696 مرد
1375 157 513 403 466 1377 182 551 440 359 1378 179 562 399 401 1379 189 557 477 374 1380 188 746 607 504 1381 185 892 670 491 زن
1375 216 535 307 221 1377 154 492 336 283 1378 143 500 293 231 1379 182 492 305 173 1380 151 502 288 289 1381 133 501 354 205 مأخذ: نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران، معاونت طرح و برنامه و بودجه، اداره آمار.
سوم. سرقت
در بین جرایم اساسى، جرم سرقت با فقر رابطهاى بسیار روشن دارد. با توجه به اوضاع نابسامانى که در اثر فقر در زندگى به وجود مىآید، یکى از سادهترین راهها براى جبران کاستىها، سرقت و دزدیدن چیزهایى است که در بهبود اوضاع اقتصادى فرد تأثیر داشته باشد. به تعبیر دیگر، نوع جرایم مالى به اوضاع اقتصادى بستگى دارد. در تحقیقى که توسط نویسنده صورت گرفته است، افراد محروم از نظر اقتصادى به دنبال جرایمى از قبیل سرقت مىباشند و در مقابل کسانى که وضع مالى بهتر داشتند، به دنبال فحشا، کلاهبردارى و قتل مىباشند. البته باید توجه داشت که جرایم مالى و سرقتها صرفاً مربوط به قشر پایین و محروم جامعه نیست بلکه در قشر بالاى اجتماع نیز که به دلیل توانایىها و قدرت خود مىتوانند آنها را پوشانده و خود را منزّه جلوه دهند، با فراوانى بالا مشاهده مىشود، ولى به هر صورت پژوهشها نشان مىدهند که بین فقر اقتصادى، بیکارى، جرم و سرقت، رابطه معنادارى وجود دارد.(23)
به طور کلى همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، در نوع جرایم و حتى اشکال مختلف یک جرم تفاوت بارزى بین دو جنس وجود دارد. در میان پسران و مردان از جمله انحرافات و ناهنجارىهاى اجتماعى رایج سرقت، دزدىهاى شبانه، سرقت مسلحانه و در کل، رفتارهایى است که بیشتر داراى ماهیت خطرناک و آسیبرساننده به دیگران است. در میان دختران و زنان، علاوه بر آنکه فراوانى سرقت به طور قابل ملاحظهاى کمتر از این تعداد در مردان است نوع آن هم متفاوت است. از جمله سرقت دختران و زنان دزدىهاى کوچک، کیفزنى، دزدى و کش رفتن از مغازهها، جیبزنى و از این قبیل است. همانگونه که در جدول شماره 10 ملاحظه مىشود، نسبت سرقت از اماکن دولتى در زنان نسبت به مردان 1 به 29 است و این نسبت در سرقت از اماکن غیر دولتى 1 به 36 است. این نسبت در سرقت در سایر موارد 1 به 13 مىباشد.(24) که با توجه به فرهنگ و ارزشهاى فرهنگى جامعه و نقش تربیتى و مربىگرى زن در خانواده این نسبت بسیار نگران کننده است.
جدول 10 - دستگیر شدگان در ارتباط با انواع سرقتهاى عادى بر حسب جنس و سن
سرقت از اماکن سال و گروه سنى اماکن دولتى (1) منازل، مغازهها، مراکز صنعتى و تجارى و سایر اماکن سرقت انواع وسایل نقلیه و لوازم آن سرقت احشام سایر 1375 2400 33623 17757 3109 6763 1377 1828 35142 19720 3070 7795 1378 2832 39787 22674 3258 10059 1379 2906 36734 20793 3494 9033 1380 2877 43249 24393 4812 11628 1381
مرد و زن 3243 47888(2) 27278 6136 14367 17 ساله و کمتر - 3630 1832 - 951 24 - 18 ساله - 18675 10624 - 5026 34 - 25 ساله - 17902 10881 - 5994 35 ساله و بیشتر - 6936 3941 - 2396 مرد 3136 47143 27278 6101 13387 17ساله و کمتر - 3630 1832 - 777 24 - 18 ساله - 18675 10624 - 4714 34 - 25 ساله - 17902 10881 - 5584 35 ساله و بیشتر - 6936 3941 - 2312 زن 107 745 0 35 980 17 ساله و کمتر - - 0 - 174 24 - 18 ساله - - 0 - 312 34 - 25 ساله - - 0 - 410 35 ساله و بیشتر - - 0 - 84 (1) شامل اسناد دولتى نیز مىباشد.
(2) علت تفاوت سرجمع با اجزاى آن مربوط به تعداد زنانى است که گروه سنى آنان مشخص نبوده و بنابراین، آمار مربوط به آنان در جمع منظور شده است.
مأخذ: نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران، معاونت طرح و برنامه و بودجه، اداره آمار.سخن پایانى
معضلات و آسیبهاى اجتماعى فرا روى زنان و دختران را به عنوان یک واقعیت دردناک نمىتوان انکار کرد.(25) گسترش این ناهنجارىها و پایین آمدن سن در گروه زنان بزهکار زنگ خطر بزرگى است که نشانگر معضلات اجتماعى در بین قشر بزرگ زنان که نیمى از سرمایههاى انسانى در کشور هستند، مىباشد. چنانچه سیاستگذارى و برنامهریزى کلان و همهجانبه در این زمینه توسط دولتمردان انجام نگیرد، پیامد آن جز افسردگى، آمار رو به تزاید طلاق، انواع ناهنجارىها از جمله اعتیاد در زنان و افزایش تعداد زندانیان زن نخواهد بود.
به طور کلى از عوامل مؤثر در پیدایش ناهنجارىها و انحرافات اجتماعى در جامعه و به ویژه در مورد زنان مىتوان از عواملى چون جوانى جمعیت، مهاجرتهاى بىرویه به شهرهاى بزرگ و افزایش حاشیهنشینى، دسترسى به اینترنت و رواج ماهواره، تقلیل روابط عاطفى حاکم بر خانواده، فقر و مشکلات اقتصادى، اختلافات طبقاتى و کمرنگ شدن ارزشهاى اخلاقى و مذهبى و از همه مهمتر، نبود سیاستى مدوّن در ارتباط با زنان در مجموعه سیاستهاى نظام را نام برد. سیاستگذارى و برنامهریزى کلان و همهجانبه نیز باید با توجه به هر یک از متغیرهاى یاد شده تهیه و تدوین گردد.پىنوشتها:
1) Durkheim، حسین فرجاد، جامعهشناسى انحرافات و مسائل اجتماعى، چ دانشگاه تربیت معلم.
2) albert.kuhen
3) suther land
4) reckless
5) Glaser
6) Gulouh
7) آرشیو روزنامه ایران، به نقل از معاون فرهنگى سازمان زندانها.
8) همان، 6/9/79.
9) همان، 24/3/82.
10) روزنامه رسالت، 23/3/81.
11) مرکز اطلاعات و آمار شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، مقاله تألیف عزیزه باخترى.
12) Crown
13) جنسیت، ترجمه شکوه نوابىنژاد، 1383.
14) روزنامه همبستگى.
15) ندا ریحانى، خبرگزارى ایسنا، 24/5/83.
16) مجله صبا.
17) نشریه شبکه ارتباطى سازمانهاى غیر دولتى زنان جمهورى اسلامى ایران، شماره 7، 20 خرداد 83.
18) morton
19) بررسى علل و عوامل مؤثر خودکشى در استان لرستان، حوزه معاونت سیاسى امنیتى.
20) روزنامه اعتماد، 24/4/81.
21) پایاننامه دکتراى مسعود فرجى هرسینى، 1377.
22) پایاننامه کارشناسى ارشد فرخدخت رنجبر، 1367.
23) شکوه نوابىنژاد، بررسى وضعیت بزهکاران دختر و پسر در کانونهاى اصلاح و تربیت، 1367.
24) سالنامه آمارى کشور(1381).
25) زهرا شجاعى، مشاور رئیسجمهور، روزنامه رسالت.