دختران نسل انقلاب ،تصورات، انتظارات‏

نویسنده


 

دختران نسل انقلاب ،تصورات، انتظارات‏

نزهت بادى‏

[براستى انقلاب اسلامى ایران تا چه حد توانسته است حقوق زنان را استیفاء نموده و به انتظاران زنان به ویژه دختران نسلى انقلاب پاسخ گوید؟ دختران جوان به این پرسش پاسخ مى‏گویند. در این گزارش با مراجعه به دختران جوان، از عوامل ارزش ستیزى برخى دختران در برابر عملکرد حکومت و کارگزاران آن، کارکرد مدارس و برخورد خانواده، و علل پاره‏اى از مشکلات که گریبانگیر دختران جوان مى‏باشد، از قبیل نوسانات امکانات تحصیلى و اشتغال دختران، محدودیت امکانات تفریحى و اوقات فراغت دختران، میزان آگاهى و مهارت‏هاى دختران پیش از ازدواج، بایدها و نبایدهاى تعامل با جنس مخالف و علل بروز انحراف‏هاى اخلاقى در دختران، پرس و جو شده است.
بدیهى است برخى از پاسخ‏هاى ارائه شده مورد تأیید مجله نباشد اما نشان دادن فضاى ذهنى دختران نسل انقلاب براى دست‏اندرکاران مربوطه مفید خواهد بود هر چند و به روشنى پیدا است که همه گفته‏ها واقعیت ندارد، ولى واقعیت آن است که برخى دختران اینها را گفته‏اند!]

مقدمه‏

انقلاب اسلامى به لحاظ ماهیت دینى و نماد اسلامى و وجود تاریخى خود، با همه انقلاب‏هاى سیاسى اجتماعى پیشرفته متفاوت است، زیرا به لحاظ خاستگاه و اهداف، ریشه در تفکر دینى و آرمان‏گرایى اسلامى و ولایى دارد. نادیده گرفتن تفاوت مبنایى جنبش اسلامى با انقلاب‏هاى اومانیستى و بورژوایى جهان، منجر به عدم درک واقعیات مربوط به سیر انقلاب دینى و خدشه‏دار کردن اصالت و حقانیت آن مى‏شود، زیرا نهضت اسلامى رخدادى است که به لحاظ ماهیت، قصد ایجاد دگرگونى انفسى و زنده کردن حیات باطنى بشر را داشته و مى‏خواهد جامعه را در جهت دستیابى به آرمانشهر و مدینه فاضله ترسیم‏شده اسلام، سوق دهد.
در این میان، بینش انقلاب که تحت تأثیر مبانى اسلام، مبتنى بر ارزش نهادن به مقام زن بود، توانست به وضعیت بحرانى زنان در جامعه سر و سامان بدهد. بنابراین کم کم بانوان هویت پایمال‏شده خود را از زیر گورهاى ستم و نادیده انگاشتن و تبعیض بیرون کشیدند و در مسیر اصلاح چهره مخدوش و عاریتى خود گام نهادند، تا زیر سایه جهان‏گستر انقلاب، سیماى حقیقى خود را از چیرگى نقاب‏هاى دروغین تحمیل شده بیرون بکشند. طى قرن‏ها هیچ کس به اندازه حضرت امام خمینى(ره) در جهت روشنگرى جوامع بشرى نسبت به حقوق زنان، تلاش راستین نکرده است.
اما اینکه کارکرد ما چقدر توانسته جایگاه آرمانى و مطلوب را که در اسلام براى زن متصور مى‏شود، به منصه ظهور برساند، جاى بررسى دارد.
گزارشى که مى‏خوانید جستجو در فضاى ایجاد شده براى دختران در طول بیست و پنج سال انقلاب است تا مجال اندیشه و پژوهش بیشتر براى همگان پیش آید، از این‏رو با انگیزه بازتاب صادقانه ذهنیت بعضى از دختران جامعه تلاش کردیم باورها را بازگو کنیم، هر چند در بعضى از موارد، مى‏توان نشانه‏هایى از تندروى و زیاده‏خواهى را مشاهده کرد. به هر حال رویارویى مستقیم با مسائل، بهترین راه براى حل و برطرف کردن آن است.

1- چرا دین‏گریزى؟

تحولى را که انقلاب اسلامى و نفس مسیحایى حضرت امام خمینى در جامعه ما به ویژه در جوانان ایجاد کرد، باید معجزه قرن شمرد. انقلاب و ارزش‏هاى آن نسلى را صحنه‏گردان عرصه‏هاى دیندارى و شرف و جوانمردى و خداترسى و ایثار و انسانیت ساخت که وصف ارزش‏هاى آن در توان هیچ قلمى نیست. دختران و پسران پاک و باایمان و ازجان‏گذشته‏اى که تاریخ انقلاب و دفاع مقدس و بقاى نظام و گسترش ارزش‏هاى اسلامى را رقم زدند و صدها هزار نفر آنان با خون سرخ خود بر حقانیت انقلاب و ماندگارى این ارزش‏ها صحه گذاشتند. اینان نسل انقلاب، نسل امام، زاده دفاع مقدس و از تبار جمعه‏ها و جماعت‏هایند.
نسل دوم و سوم نیز از راه رسیده و مى‏رسند، با تفاوت‏هایى نه فراگیر ولى آشکار. دختران و پسرانى که بسیارى از آنان به رغم تلاش‏هاى تبلیغى فرهنگى، به ارزش‏هاى نسل پیشین وفادار نیستند و قبله آمال خویش را در جاى دیگر مى‏جویند و الگوهاى دیگرى را پیشه خود ساخته‏اند. شاهد روشن و مصداق کامل آن مسئله حجاب و نوع پوشش است که هم براى نظام اسلامى و مسئولان دینى و فرهنگى جامعه بسیار مهم است و هم این بخش از جامعه گویى با بى‏اعتنایى به آن پیام دیگرى مى‏دهد. از این‏رو مى‏توان از آن به عنوان «بدحجابى سیاسى» نام برد. آیا مى‏توان گفت بدحجابى سیاسى، پاسخى غیر مستقیم و معترضانه به نارضایتى‏هاست که اگر درصد بالایى از آن، ریشه در تهاجم فرهنگى غرب و کم‏کارى‏هاى فرهنگى داشته باشد، درصدى از آن نیز، به خاطر بى‏اعتنایى به مسائل جوانان در است؟ به هر حال واقعیت ارزش‏گریزى، بلکه دین‏گریزى برخى جوانان را چگونه باید تفسیر کرد؟

زهرا ایمانى / 25 ساله / بوشهر

به دلیل غیر همسویى جامعه و جوانان که باعث مى‏شود عده‏اى از جوانان تصور کنند که سنت‏ها و ارزش‏هاى دینى مانع پیشرفت و ترقى آنها مى‏شود، ضمن آنکه به طور کلى انجام و تعهد به مسائل شرعى، بیشتر به شکل کسالت‏بار و دست و پاگیر ارائه شده است.

سیده معصومه مدرسى / 20 ساله / کرج‏

براى اینکه دختران غالباً احساس مى‏کنند مسائل شرعى براى آنها محدودیت ایجاد مى‏کند.

ط. م / 16 ساله / تبریز

چون مسئولان هیچ گاه نخواسته‏اند بحران فرهنگى و دینى جوانان را به طور اصولى حل کنند، بلکه فقط با زور رفتار کرده‏اند.

مریم مرادى / 23 ساله / قم

چون بسیارى اوقات مسائل دینى با روش‏هاى خشک و خشن و انعطاف‏ناپذیر ارائه مى‏شود، در حالى که فقط با زبان نرم و منطق مى‏توان جوان را توجیه کرد. همچنین گزینشى برخورد کردن با ارزش‏هاى دینى باعث جبهه‏گیرى نسل جوان مى‏شود، بخصوص در میان دختران که فقط بر مسئله حجاب و روابط با نامحرم تکیه مى‏شود، ولى به معضلات دیگر مثل رعایت نکردن حقوق آنها در جامعه توجهى نمى‏شود.

سیده نگار حسینى / 17 ساله / اصفهان‏

در بسیارى مواقع به گونه‏اى رفتار مى‏شود که انگار مسائل دینى با خواسته‏هاى جوانان منافات دارد، مثل اینکه یک دختر را به بهانه حفظ عفت و حرمتش، از حق تحصیل در دانشگاه محروم کنند.

لیلا خضراء / 22 ساله / ساوه

بعضى از مسئولان نه تنها گامى در جهت آشنایى و پیوند دختران با اصول اسلامى برنداشتند، بلکه به خاطر برداشت‏هاى غلط خود از اسلام، آنها را به گمراهى هم کشانده‏اند، در حالى که شخصى مثل دکتر الهى قمشه‏اى مى‏تواند به گونه‏اى رفتار کند که نه فقط جوانان را از دین گریزان نکند، بلکه هوشمندانه آنها را به سمت اسلام جذب و علاقه‏مند کند.

خ. م / 21 ساله / قم

ارزش‏هاى اسلامى در جوانان این مرز و بوم به خوبى نهادینه نشده است.

فاطمه ضیائى / 23 ساله / روستاى راونج

مسئولان در وهله اوّل باید خود به اسلام عمل کنند. فقط با عمل مى‏توان جوان را جذب کرد. جوان وقتى صداقت ببیند، پیش مى‏آید، اما وقتى با شعارزدگى‏ها روبه‏رو مى‏شود، اعتمادش را از دست مى‏دهد.

* * *

یکى از بزرگ‏ترین چالش‏هاى امروز جامعه ما این است که در بسیارى از عرصه‏هاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى به شعار دادن رو آورده‏ایم، شاید با این گمان که چون نظام، نام و عنوان اسلامى دارد، فقط همین عنوان براى اسلامى بودنِ هر امرى که انجام مى‏شود، کافى است! به همین دلیل براى نهادینه کردن دین در وجود افراد، تلاش منطقى و مؤثر نمى‏شود. به طور کلى برخى از جوانان به دلیل عملکرد ناصحیح و یا ناقص برخى مسئولان فرهنگى، سیاسى و دینى، گمان کرده‏اند که کاستى‏ها و ناهمگونى‏ها در ذات دیندارى نهفته است، از این‏رو نسبت به اصل دیانت، شبهه‏دار شده و چه بسا با دین مشکل پیدا کرده‏اند. متأسفانه در بعضى موارد دستور عمل‏هایى داده شده که چندان مبنا و منشأ دینى نداشته، اما به اشتباه به نام دین مطرح شده است. این فرامین و احکام، گاهى توسط دولت مطرح شده، برخى وقت‏ها توسط آموزش و پرورش در مدارس لازم‏الاجرا شناخته شده و گاه توسط والدین در محیط خانوادگى به اجرا در آمده است. باید این شهامت را داشت که حساب برخى دستورها و مصالح حکومتى را از احکام دینى جدا کرد و حرف‏هاى نادرست را پس گرفت، تا جوانان دین را بدون پیرایه‏هاى تحمیل شده و رنگ و لعاب‏هاى اضافه شده، بشناسند و فقط در باره خودِ دین قضاوت کنند و تصمیم بگیرند.

2- عملکرد تربیتى آموزش و پرورش و دین‏گریزى دختران‏

تربیت امرى همه‏جانبه است و تمام ابعاد جسمانى، عاطفى، اجتماعى و معنوى شخصیت انسان را در بر مى‏گیرد، نیز بنیان و منشأ تمامى خصلت‏هاى فردى و اجتماعى است. یکى از ایرادهاى وارد بر عملکرد برخى از مربیان تربیتى مدارس ،تأکید آنان بر یک بُعد تربیتى یعنى جنبه اعتقادى است؛ بدتر از آن، شیوه اجراى تربیت آنها پر از موارد مشکل‏ساز است، چرا که با امر و نهى‏هاى شدید، به کارگیرى حساسیت‏هاى غیر اصولى و سخت‏گیرى‏هاى افراطى در باره مسائل ظاهرى است.
در مدرسه، مظهر دین و ارزش‏ها مربیان امور تربیتى هستند که متأسفانه گاه افرادى خشن، نامرتب و عصبى مى‏باشند که مطابق سلیقه خود، مسائل اسلام را پیاده مى‏کنند و روش‏هاى تبلیغى‏اى را در باره دین به کار مى‏گیرند که هیچ همخوانى با شرایط و وضع فعلى جوانان ندارد. مى‏توان گفت برخى تعاریفى که توسط مدرسه در باره دین ارائه مى‏شود، با نیازهاى جوان هماهنگى ندارد و بیشتر به شکل مهار و محدودکننده خواسته‏هاى آنان طرح مى‏شود.
بنابراین، هر جا که مربیان تربیتى به خطا مى‏روند و رفتار اشتباهى مى‏کنند، جوان آن را به حساب دین مى‏گذارد و از ارزش‏هاى اسلامى گریزان مى‏شود. چون اغلب افراد مذهبى، معادل و سخنگوى دین گرفته مى‏شوند.
برخوردهاى توهین‏آمیز و تحقیرکننده بعضى از مربیان در باره رعایت حجاب و شرکت اجبارى در مراسم مذهبى مدرسه، همواره با مخالفت درونى دختران نوجوان همراه بوده است، زیرا دختران در سنین نوجوانى نسبت به مسائل ظاهرى، رنگ و زیبایى خود به شدت حساس هستند و از محدودیت و جبر و مسائل کسالت‏بار مى‏گریزند.
توبیخ و تنبیه افراطى دختران نوجوان به خاطر پیدا کردن آیینه جیبى در کیف‏شان و یا برداشتن چند تار ابرو و یا بیرون گذاشتن مو از مقنعه، نه تنها آنها را نسبت به رعایت اصول اخلاقى و موازین شرعى پاى‏بند نمى‏کند، بلکه به ویژگى گستاخى و لجبازى در آنان دامن مى‏زند، به طورى که در بیرون از مدرسه، بر زیر پا گذاشتن مسائل ارزشى و اخلاقى، بیشتر اصرار مى‏ورزند.
متأسفانه، نظام آموزشى ما متأثر از آموزش و پرورش سنتى است که بر خشونت و جبر پافشارى دارد، اما مناسبات جامعه امروز، خشونت را بر نمى‏تابد، پس شیوه تعلیم و تربیت را باید تغییر داد، چون سخت‏گیرى‏هاى مدرسه در بسیارى موارد نتیجه وارونه داده است و به جاى اینکه دختران در طول دوران تحصیل، براى عشق‏ورزیدن به دین، آماده و تربیت شوند، از آن زده مى‏شوند.
آیا نمى‏توان به جاى ایجاد اضطراب و ترس مرگ و روز قیامت و خشم خداوند در دختران نوجوان، و یا در کنار آن با بیان جنبه رحمانى و لطف خداى مهربان، یک رابطه محبت‏آمیز برقرار کرد؟ آیا نباید باور کنیم که بچه‏ها در چنین سنى، با همه دل‏شان مسلمان هستند، بنابراین چنین دلى را نباید زخمى کرد و شکست، بلکه باید عاشق کرد؟
نمونه‏هاى ذکر شده، نظریات دختران جوان در باره عملکرد دینى و تربیتى مدارس است:

ط.م / 16 ساله / محصل

فکر مى‏کنم دین را براى ما خوب تعریف نکرده‏اند و ما نمى‏دانیم نیاز ما براى انجام مسائل دینى چیست؟

فاطمه ضیایى / 23 ساله / دانشجو

مدارس، دختران را بیشتر با مسائل اسلامى به طور تئورى آشنا کرده‏اند. براى اینکه آنها بتوانند اصول دینى کتاب‏هاى درسى را به طور عملى به کار ببرند، باید کار بیشترى صورت بگیرد.

طاهره محمدى / 25 ساله / آموزگار

اگر مدارس بتوانند از مشاوران خوب و قابل بهره بگیرند که بتوانند بچه‏ها را جذب کنند، در رشد تربیت اخلاقى و فرهنگى آنان تأثیر زیادى دارد. در دوره دبیرستان خودم، ماهى یک بار استادى را براى مشاوره مى‏آوردند که حتى از طرف بچه‏هاى شرور مدرسه نیز مورد استقبال قرار مى‏گرفت. بنابراین اگر اولیاى مدارس از افرادى براى سخنرانى در مراسم مذهبى استفاده کنند که مورد علاقه بچه‏ها باشد، بیشتر مى‏توانند در دل آنها نفوذ کنند.

الهه. ک / 21 ساله / دانشجو

معتقدم کار اساسى در راستاى شناخت حقیقت دین صورت نگرفته و به ظواهر امور اکتفا شده است.

ح. م / 21 ساله / دانشجو

به نظر من اصول اسلامى را در قم خیلى پررنگ نشان داده‏اند، به طورى که جوانان را دلزده کرده است و بعضى به اجبار بعضى از مسائل را انجام مى‏دهند. در شهرهاى دیگر هم اصول ارزشى را خیلى کمرنگ ارائه کرده‏اند. در کل زیاد موفق نبوده‏اند.
خانم سلیمانى، مدیر و آموزگار پرسابقه‏
خانم «سلیمانى» با مدرک کارشناسى علوم سیاسى و بیش از 26 سال پیشینه تدریس و مدیریت در دبیرستان‏هاى دخترانه قم و تهران، در این زمینه مى‏گوید:
«از عوامل مهم دین‏زدگى جوانان، ضعیف بودن عملکرد مسئولان در دین‏باورى به جوانان است، مخصوصاً نهادهایى مثل آموزش و پرورش، آموزش عالى، صدا و سیما، وزارت ارشاد و ... که در ارتباط مستقیم با جوانان هستند.»
وى اعتقاد دارد که «تهاجم وسیع و بمباران تبلیغاتى دشمن نیز بى‏تأثیر نبوده، هر چند ریشه قدرت آنها در ضعف ماست. در واقع ما چون ضعیف عمل مى‏کنیم، اسباب اقتدار آنها را فراهم مى‏کنیم. اگر بچه هایمان را پرمایه و عمیق تربیت کنیم، دشمن به فرمایش حضرت امام(ره) هیچ غلطى نمى‏تواند بکند.»
خانم «سلیمانى» دین را در ذاتش، جذاب و زیبا و مطابق با فطرت مى‏داند و اضافه مى‏کند: «اگر دین را درست عرضه کنیم، جوانان که فطرت پاک‏ترى دارند و به ملکوت نزدیک‏ترند، حتماً روى خوش به دین نشان مى‏دهند. اگر جوانان در این زمینه ضعیف هستند، مسئولان باید پاسخگو باشند و نمى‏توانند با دلایل بیهوده اشتباهاتشان را توجیه کنند.»

3- برخوردهاى خانواده و دین‏گریزى دختران‏

آغاز سیر تربیت دینى هر فردى از خانواده جریان مى‏یابد و پایه‏هاى شخصیت انسانى تحت تأثیر گفته‏ها و تفکرات والدین شکل مى‏گیرد، بنابراین مى‏توان رفتار و حالات مثبت یا منفى هر فرزندى را زاییده محیط خانواده دانست. البته با گسترش ارتباطات اجتماعى فرزند و رویارویى با فضاهاى خارج از خانه، مسائل دیگر نیز در تربیت او تأثیر خواهد داشت.
افزایش غیبت‏هاى پیاپى مادران به علت فعالیت‏هاى شغلى و گرفتارى پدران به خاطر نیازهاى اقتصادى، به تدریج فضاى خانه‏ها را از کانون تربیتى استوار بر روابط عاطفى، به یک خوابگاه سرد و خشک تبدیل کرده است که در آن هر کسى راه خود را مى‏رود و ساز خود را مى‏زند.
بدتر از این، به کارگیرى شیوه‏هاى غلط تربیتى توسط والدین است، یکى از مشکلات برخى مادران این است که در تمام امور با فرزندشان بحث مى‏کنند و پیوسته در صدد اثبات خطاى او هستند تا بدین وسیله گستره نظارت و مراقبت خود را گسترده‏تر کنند، به خاطر بحث و جدل‏هاى به ظاهر دوستانه، هم زشتى اعمال اشتباه در نظر جوان مى‏ریزد و هم ابهت و احترام مادر زیر سؤال مى‏رود. تفاوت مادران قدیم با مادران امروزى در این است که مادران نسل گذشته در نظر فرزندان همیشه به عنوان یک مادر موقر و بزرگوار جلوه داشتند و فرزندان هنگام ارتکاب گناه و یا کار خطا، پیش از هر چیز به واکنش مادر فکر مى‏کردند و براى اینکه نزد او دچار شرمسارى نشوند، بسیارى از مسائل را رعایت مى‏نمودند، اما مادران کنونى با دخالت‏هاى نابجا و بحث‏هاى بیهوده، حریم و حیاى فرزندان را نسبت به خود از بین برده‏اند.
اگر فرزند را بدون تأمین نیازها و تصحیح نگرش نسبت به مسائل طبیعى‏اش، از بعضى امور منع کنیم و با گفتن این کار حرام است، او را برحذر بداریم، نتیجه قابل قبولى به دست نمى‏آوریم. به عنوان نمونه چرا باید کارى کرد که جوان در برخورد با جنس مخالف، فقط از نقطه نظر غریزه به مسئله نگاه کند؟ در واقع والدین هستند که با هشدارهاى نادرست خود، توجه به این قضیه را در جوان بیدار مى‏کنند و نگاه منفى خود را به او انتقال مى‏دهند.
اگر مى‏بینیم برخى جوانانِ برخاسته از خانواده‏هاى مذهبى و متدین، در اجراى موازین اولیه اسلامى ضعیف رفتار مى‏کنند، به خاطر این است که والدین از دین، فقط ضعف‏ها و سختى‏ها را منتقل کرده‏اند، به همین دلیل آنها به سراغ چیزهاى دیگرى مى‏روند که به آنان احساس قدرت و نشاط بدهد مثل ماهواره، مد، روابط غیر اخلاقى و ...، اما اگر والدین از کودکى با فرزند خود به شیوه‏اى رفتار کنند که حیا و وقار و عشق به اطاعت از خدا در وجودش ریشه بگیرد، در دوران جوانى نیاز نخواهد داشت که به خاطر حجاب و یا خواندن نماز با او سر و کله بزنند. در واقع وقتى پدر و مادرها، به درستى در اجراى زندگى شخصى و خانوادگى‏شان از الگوهاى مکتبى و دینى پیروى نمى‏کنند، چه انتظارى از فرزندان خود دارند که به سمت الگوگیرى از غرب، جهت پیدا نکنند؟
خانم «سلیمانى» در این زمینه معتقد است:
«متأسفانه خانواده‏هاى مذهبى بر تربیت نسل جدید، سرمایه‏گذارى نمى‏کنند و فکر مى‏کنند چون خودشان دیندارند، لاجرم بچه‏هایشان هم دینى خواهند بود، اما وقتى فرزندان‏شان به سن جوانى و رشد مى‏رسند و نشان مى‏دهند که گرایش دینى ندارند، تازه عمق فاجعه را مى‏فهمند.»

تأثیر و اهمیت نقش خانواده در تربیت دینى دختران را در کلام بعضى از آنان مى‏توان یافت:

فاطمه حسنى / 20 ساله / قم

داشتن یا نداشتن تدیّن دختران به تربیت خانوادگى آنها برمى‏گردد. هر کس در هر خانه‏اى با هر روشى بزرگ شود، همان گونه رفتار مى‏کند.

لیلا خضرا / 23 ساله / ساوه

در ابتدا والدین باید آگاهى‏هاى دینى خود را به طور صحیح افزایش دهند و بعد با ایجاد ارتباط صمیمى و عاطفى، این دانش را به فرزندان‏شان منتقل کنند.

س. و / 22 ساله / قم

والدین مى‏خواهند حرف خود را بدون هیچ توجیه منطقى به فرزندان تحمیل کنند و فرزندان زیر بار زور و جبر خانواده نمى‏روند، حتى اگر بدانند عقیده‏شان اشتباه است!

مریم مرادى / 23 ساله / قم

اولین الگوهاى رفتارى بچه‏ها، پدر و مادر هستند، البته در مورد دخترها، مادر اهمیت بیشترى دارد. هر چه مادرى که به دین پاى‏بند است و موفقیت بیشترى در زندگى کسب کرده باشد، چهره منطقى و قابل قبول‏ترى از خود به عنوان یک فرد مذهبى ارائه داده باشد، تأثیرپذیرى دختر از او بیشتر مى‏شود، مخصوصاً اگر رابطه عمیق عاطفى بین آنها باشد.

مریم نورى سیگارودى / 25 ساله / گیلان

اگر والدین صادقانه، مسائل اخلاقى را رعایت کنند، فرزندان هم در پیروى از آنها به درستى عمل خواهند کرد.

مریم خوشبختى / 28 ساله / تهران‏

غالباً علت انجام مسائل شرعى از سوى خانواده براى دختران مشخص نمى‏شود و فقط حکم تکلیف و وظیفه اجبارى را پیدا مى‏کند.

* *

دکتر جعفر آرشید / عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد

نظریات دکتر «جعفر آرشید» عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد، تکمیل‏کننده بحث مورد نظر است. وى مى‏گوید: «واقعیت این است که ما در زمینه درونى‏کردن ارزش‏ها و هنجارها، احساس نقص و ضعف مى‏کنیم. در واقع وظیفه‏مان را به خوبى انجام نداده‏ایم. همه ما، والدین، معلمان و مسئولان باید در برابر تربیت و رشد اخلاقى نسل آینده احساس مسئولیت بیشترى بکنیم. من واقعاً در این زمینه احساس خطر مى‏کنم و هشدار مى‏دهم که تا دیر نشده باید در زمینه تربیت اخلاقى، تحولى رخ دهد، هم در نظام خانواده و هم روش‏هاى تربیتى آموزش و پرورش.»

4- علل اختلاف میان والدین و دختران‏

عوامل اختلاف دو نسل و ناهمگونى والدین و دختران را مى‏توان در مواردى عنوان کرد که توسط خانم «سلیمانى» بیان شده است:
«اولین عامل، تفاوت در زمان دو نسل است، پس طبیعى است که باهم اختلاف داشته باشند.
مورد دوم این است که به رغم اینکه والدین نیز بعضى از نیازهاى فرزندان را در جوانى داشته‏اند، اما با گذار از سن جوانى، گذشته خود را فراموش مى‏کنند و تغییر موضع مى‏دهند. البته منظورم این نیست که تمام خواسته‏هاى جوانان درست است و والدین باید به تمام آنها تن بدهند، اما اگر پدر و مادر، گذشته و نیازهاى جوانى خود را فراموش نکنند، جوان‏شان را بهتر درک مى‏کنند و برخورد مناسب‏ترى با او انجام مى‏دهند تا نیازهایش تعدیل شود.
سومین عامل، به طور کلى مشکل عمومى جامعه است؛ اینکه فرهنگ جامعه ما، فرهنگ مدارا نیست و ما سرِ کوچک‏ترین مسئله، با یکدیگر اختلاف و ناسازگارى داریم.
علت بعدى مربوط به مشکلات تأمین زندگى از لحاظ اقتصادى است که کسالت روحى و بى‏حوصلگى را براى والدین به دنبال مى‏آورد و همین باعث مى‏شود که در برخورد با جوان، با حوصله و صبر رفتار نکنند، به طورى که اغلب رفتارشان بر اساس خشونت و زور است و از موضع قدرت برخورد مى‏کنند؛ از آن طرف واکنش بچه‏ها لجبازى مى‏شود.
مهم‏ترین دلیل، عدم اطلاع اولیا از اصول تعلیم و تربیت و برخورد صحیح با فرزندان است. والدین اغلب نمى‏دانند که لازم است حتى پیش از ازدواج خود را براى فرزندارشدن آماده کنند، در حالى که به خاطر نداشتن شناخت و آگاهى، با بچه‏ها طبق اصول سنین رشد خاص هر کدام رفتار نمى‏کنند و همه را با یک روش، تربیت مى‏کنند. درست است که همواره برخورد والدین با فرزند درتمام سنین باید محترمانه باشد، اما جوان با ویژگى‏هایش مثل مطلوب‏گرایى، استقلال‏طلبى، مطلق‏گرایى و ... نیاز به برخورد متفاوتى دارد. ضمن آنکه تربیت دختر و پسر با هم تفاوت‏هایى دارد که باید لحاظ شود، ولى اولیا از آن اطلاع ندارند و رعایت نمى‏کنند. در بعضى از موارد هم که بیشتر در جهت اجحاف به دختران، تغییر شیوه تربیت مى‏دهند، مثلاً آنان را خیلى محدود مى‏کنند و زمینه‏هاى دستیابى و ایفاى حقوق‏شان را برایشان فراهم نمى‏کنند. در این میان شناخت زن، نیازهاى دختران جوان و چگونگى برخورد درست با آنها از هدایت تا کنترل، خیلى اهمیت دارد که متأسفانه در این زمینه از ضعف شدیدى برخوردار هستیم».

در این زمینه، دختران نظریات قابل تأملى دارند:

مهرى سعیدى / 23 ساله / تبریز

به نظر من، رفته رفته مادران نسبت به دختران بى‏مسئولیت‏تر مى‏شوند.

الهه. ک / 21 ساله / قم

خیلى از دخترها در ابتدا دنبال جبهه‏گیرى نیستند، بلکه برخورد غلط خانواده آنها را به این کار مجبور مى‏کند. در صورتى که شاید اگر آزاد باشند، خودشان همان ارزش‏هایى را برگزینند که مورد نظر والدین است. البته اگر جوانان آنها را هم انتخاب نکردند، خانواده باید گزینه‏هاى دیگرى در اختیار آنها قرار دهد، نه اینکه آنان را طرد کند.

فاطمه حسنى / 20 ساله / قم

به نظر من شکاف میان نسل‏ها را فقط محبت و تفاهم مى‏تواند پر کند. اگر محبت و عشق میان والدین و دختران باشد هر دو به خاطر هم کوتاه مى‏آیند و مسائل حل مى‏شود.

نگار حسینى / 17 ساله / اصفهان‏

یکى از مشکلات اساسى دختران، ناهمگونى میان سنت‏هاى ارائه شده در خانواده و ارزش‏هاى مورد پسند دوستان و جامعه است و چون هیچ کدام را نمى‏تواند کنار بگذارد و باید همزمان با هر دو زندگى کند، جمع میان سنت‏هاى خانواده و ارزش‏هاى مورد علاقه‏اش سخت مى‏شود.

لیلا خضرا / 22 ساله / ساوه‏

بیکارى جوانان و شاغل بودن والدین و در نتیجه کاهش ارتباطشان، افزایش معضلات خاص دختران را اجتناب‏ناپذیر مى‏کند. به طور کلى محیط رشد و معیارهاى ارزش‏گذارى، هنجارها و ناهنجارها و بایدها و نبایدها در طول زمان تغییر کرده، البته راه حل بسیار است، ولى به نظر من قابل اجرا نیست، چون بحث منطقى در بعضى از خانواده‏ها بى‏فایده است و اغلب از نظر والدین مرغ یک پا دارد.

* *

خانم «سلیمانى» در مقایسه خواسته‏هاى دختران پیش از انقلاب با پس از آن مى‏گوید:
«به هر حال شرایط زمانى تغییراتى را ایجاد مى‏کند، به ویژه انقلاب اسلامى که براى تغییر و تحول مثبت به وقوع پیوست، هر چند میزان این دگرگونى در تمام زمینه‏ها یکسان نیست، چون افراد با زمینه‏هاى درونى و برداشت‏هاى شخصى در ارتباط با انقلاب نقش دارند. بالاخره هر نسلى نسبت به نسل دیگر رشد عقلى بیشترى خواهد داشت، به طورى که در روایت آمده است: عقل‏ها در زمان ظهور حضرت ولى عصر (روحى له الفدا) به نهایت رشد خود مى‏رسد. انقلاب نیز که به قصد روشنگرى اذهان شکل گرفت، به طور طبیعى رشد عقلانى را به همراه آورد، ولى با وجود همه این اتفاقات مثبت، نمى‏توان گفت چون نسل امروز از نظر عقلى جلوتر است، پس بهتر از نسل گذشته مى‏فهمد و جلو مى‏رود، زیرا آنها در معرض انحرافات شدیدترى قرار دارند. در واقع جوانان تحت تأثیر القائات و تبلیغات مصرف‏گرایى و تجمل‏زدگى رسانه‏هاى جهانى، زندگى‏شان را بر اساس اعتبارات رقم مى‏زنند، به همین دلیل نمى‏توانند به درستى از رشد عقلى و آگاهى‏هاى خود استفاده کنند.»
وى معتقد است که «به رغم حاکمیت فرهنگ اسلام، ما در هدایت نسل جوان با ناتوانى و ضعف روبه‏رو هستیم و به جاى هدایت فرهنگى و توجیه و تشویق، همواره از روش‏هاى تنبیه و جبر و زور استفاده کرده‏ایم که البته این قضیه در باره دختران از شدت بیشترى برخوردار است. نکته جالب این جاست که همه این موارد با وجود حاکمیت جوّ فرزندسالارى، رخ مى‏دهد. در حالى که ایده و آرمان والدین و جامعه، جوانان هستند، به خاطر برخوردهاى غلط ،نتیجه‏اى نمى‏گیرند.»
خانواده‏ها اگر کمى بیشتر جوان خود را باور کنند و از نظر و عقاید او براى تصمیم‏گیرى در باره خواسته‏هاى خود بهره بگیرند، بسیارى از مشکلات امروزى جوان حل خواهد شد، به شرط آنکه خانواده‏ها و مسئولان اداى همفکرى و احترام را در نیاورند، بلکه بواقع به توانایى جوانان ایمان بیاورند و به آنها فرصت تجربه کردن بدهند.

5- نوسانات امکانات تحصیلى و اشتغال دختران‏

زمینه‏ها و امکانات تحصیلى و فضاى اشتغال و فعالیت‏هاى اجتماعى که پس از پیروزى انقلاب براى دختران فراهم شد، غیر قابل انکار است. تا آنجا که در حال حاضر بیشترین درصد قبولى در کنکور در اختیار دختران است. طرح سهمیه‏گذارى جنسیتى براى ورود به دانشگاه، نخستین بار در سال 80 در باره سه رشته از پرطرفدارترین رشته‏هاى گروه آزمایشى علوم تجربى یعنى دندانپزشکى، داروسازى و پزشکى بیان شد که مورد اعتراض دختران واقع شد و آن را تبعیض جنسیتى خواندند.
البته امکانات ادامه تحصیل به طور مساوى و متعادل در تمام نقاط کشور توزیع نشده است. به همین دلیل بسیارى از دختران براى ادامه تحصیل در دانشگاه، مجبورند به شهرهاى دیگر بروند که با مشکلات بسیارى مثل رفت و آمدهاى پیایى، تهیه خوابگاه و مسکن و معضلات دورى از خانواده روبه‏رو هستند. به دلیل کمبود امکانات، فقط 70 درصد از متقاضیان خوابگاه مى‏توانند از امکانات دانشگاهها استفاده کنند و 30 درصد بقیه، ناچار به زندگى در خانه‏هاى گروهى یا خوابگاههاى خودگردان هستند که از امنیت کامل برخوردار نیست. هر چند خوابگاههاى زیر نظر دانشگاه نیز ضامن سلامتى روحى و روانى و صدمات اخلاقى دختران نیست. افزون بر این، تراکم جمعیت در اتاق‏هاى کوچک و فاقد امکانات بهداشتى، کیفیت نامطلوب غذا، سر و صداى اتاق‏هاى دیگر و اختلافات هم‏اتاقى‏ها، فضاى مناسب براى مطالعه و درس خواندن را از دخترها مى‏گیرد.
خانم «سلیمانى» که مدت‏ها در ستاد تغییر نظام آموزشى و شوراى فرهنگى، مشغول به فعالیت بود، در زمینه بهبود وضعیت تحصیلى دخترها پس از انقلاب مى‏گوید:
«به دلایل مختلفى مثل جوّ فرزندسالارى، بها دادن نسبى به دخترها و حاکمیت بینش اسلام و ارشادات رهبران نظام، امکانات تحصیلى دخترها بیشتر شده، اما به طور یقین در تمام مناطق ایران، به سطح مطلوب نرسیده‏ایم و تبعیض میان دختر و پسر از بین نرفته است، ولى با وجود همه این تبعیض‏ها، دخترها در این زمینه جلو افتاده‏اند و رتبه قبولى بیشتر کنکور را به خود اختصاص داده‏اند.»
خانم «سلیمانى» در بیان دلایل پیشرفت دخترها اضافه مى‏کند: «در حال حاضر دختران همت بیشترى براى ادامه تحصیل دارند که البته ذاتى نیست، بلکه به این موضوع مربوط است که ادامه تحصیل، یک ارزش اجتماعى معرفى شده و دختران چون آزادى پسران را ندارند و نگران تأمین زندگى آینده نیستند، به ادامه تحصیل به عنوان یک ارزش اجتماعى نگاه مى‏کنند و بیشتر دنبال علم مى‏روند، همچنین چون دخترها بدون تحصیلات نمى‏توانند شغل مناسبى پیدا کنند، در این مورد پافشارى بیشترى از خود نشان مى‏دهند، اما پسران به خاطر اینکه تا حدودى از «بهره‏مندى ادامه تحصیل و یافتن شغل بر اساس آن» ناامید شده‏اند، خیلى زود از مقاطع تحصیلى بیرون مى‏آیند و جذب بازار کار مى‏شوند تا پایگاهى براى تأمین مادى خانواده خود در آینده داشته باشند، بنابراین پیشرفت و ارتقاى سطح تحصیلى دختران به دلیل از بین رفتن تبعیض‏هاى جنسیتى نیست.»
نظریات و پیشنهادهاى دختران پیرامون امکانات آموزشى و فعالیت‏هاى اجتماعى، بااهمیت است، البته به این امید که مورد توجه متولیان و مسئولان قرار بگیرد.

فاطمه ضیایى/ دانشجو / روستاى راونج

مهم‏ترین کار در این زمینه، ایجاد کلاس‏هاى آموزشى است، به طورى که تمام مردم از عهده بودجه و مخارج آن برآیند، نیز ایجاد فرصت‏هاى شغلى.

ا. ک / دانشجو / قم

جوانان بیش از هر چیز نیاز به این دارند که مورد اعتماد و باور مسئولان قرار بگیرند و عرصه‏هاى مدیریتى و تخصصى به آنها سپرده شود و از آنان حمایت کنند.

مریم مرادى / دیپلم / قم

مهم‏ترین چیز براى یک جوان، حمایت معنوى و روحى و بُعد مادى است، یعنى اگر جوانى با وجود امکانات کم خلاقیتى نشان داد، باید به استعداد او اعتماد شود و امکانات لازم براى رشد بیشتر را در اختیار وى بگذارند تا انگیزه‏هایش تقویت شود، و گرنه یا آن حرفه را رها مى‏کند و به تکرار و کپى‏بردارى از تجربه‏هاى دیگران بسنده مى‏کند، یا دست به مهاجرت مى‏زند و از روستا به شهر، از شهرستان به پایتخت و از آنجا به خارج کشور خواهد رفت.

ط. م / محصل / تبریز

به نظر من کلاس‏هاى آموزشى رایگان و فراهم کردن محیطى سالم براى فعالیت و کار دختران، باعث شکوفایى استعدادهاى آنها مى‏شود.

معصومه مدرسى / دیپلم / کرج

ایجاد انگیزه‏هاى مناسب در دختران و فراهم کردن زمینه فعالیت و تشویق آنها، بسیار مهم است.

ا.ح / دانشجو / قم

جوانان بیش از هر چیزى نیاز به انگیزه، امید، برنامه‏ریزى و تشویق دارند که هیچ کدام در جامعه ما به سادگى یافت نمى‏شود.

مریم خوشبختى / لیسانس / تهران

ارج نهادن و حمایت همه‏جانبه از یافته‏ها، اختراعات و اطلاعات علمى جوانان، نقش مؤثرى در شکوفایى استعدادهایشان دارد.

زهرا ایمانى / لیسانس / بوشهر

مشارکت عملى جوانان در انجام امور اجتماعى، به صورتى که فقط در کلام مطرح نشود و تنها مدرک و سطح تحصیلات دانشگاهى آنها مورد توجه قرار نگیرد، بلکه به تمام آموخته‏هاى جوان احترام گذاشته شود.

6- محدودیت امکانات تفریحى و اوقات فراغت دختران

پژوهشگران معتقدند که برقرارى روابط دوستانه و همنشینى‏هاى صمیمانه براى دختران اهمیت خاصى دارد. ارتباط با همسن و سالان به دنیاى پر آشوب درون‏شان آرامش مى‏بخشد و خلأناشى از بحران هویت در دوره نوجوانى را پر مى‏کند. همچنین برقرارى ارتباط عاطفى با دوستان مى‏تواند در نوع برخورد دختران با عوامل استرس‏آور و تنش‏زاى زندگى روزمره تأثیر داشته باشد.
تحقیقات پزشکى نشان داده است که هر چه تعداد دوستان صمیمى دختر بیشتر باشد و ارتباطات اجتماعى‏اش گسترده‏تر، احتمال گرفتارى او به آسیب‏هاى جسمى کمتر است. نداشتن دوست نزدیک و یا همراز، عامل زیان‏آورى براى بهداشت روان و جسم دختران به شمار مى‏رود.
در فرهنگ خانواده‏هاى ایرانى بخصوص سنتى‏ترها، رفت و آمدهاى دوستانه و وقت‏گذراندن با همسن و سالان، در موارد بسیارى فاقد اعتبار و مقبولیت است و اغلب با تردید و بى‏اعتمادى و سخت‏گیرى‏هاى نابجا همراه است، در حالى که والدین مى‏توانند با تقویت دوستیابى مثبت و گسترش روابط اجتماعى دختران‏شان با همجنسان خود، در ثبات و شکل‏گیرى شخصیت هنجار و حفظ سلامت روان آنها نقش مؤثرى ایفا کنند.
در ارتباط با اوقات فراغت جوانان به ویژه دختران، اغالب دیدگاه بدبینانه‏اى وجود دارد که حاکمیت آن را در بسیارى از خانواده‏ها و اولیاى تربیتى و فرهنگى جامعه مى‏توان مشاهده کرد. این دیدگاه مبتنى بر این است که دختران جوان به علت مستعد بودن براى شرارت و انحراف، اگر لحظه‏اى بیکار و بى‏برنامه باشند، دچار سوء رفتار و کجروى مى‏شوند، پس به هر طریقى بایستى وقت آزادشان را پر کرد و آنها را مشغول نگه داشت، مثلاً با وادار کردن آنها براى شرکت در کلاس‏هاى خیاطى، گلدوزى، یادگیرى احکام و ... که گاه مورد علاقه آنان نیست و یا اجبار بر همراهى والدین در برنامه‏هاى کسالت‏بار خود، تا به این طریق از تنهایى آنها در خانه جلوگیرى شود، در حالى که مى‏توان میان آرا و نظریات دختران و صلاحدیدها و ملاحظات والدین، تعامل و رابطه مطلوبى برقرار کرد که در برنامه‏ریزى اوقات فراغت دختران، هم خواسته‏هاى مورد علاقه آنان در نظر گرفته شود و هم با نظارت و مراقبت خانواده (که چاره‏اى جز آن نیست و باید از آن دفاع کرد) همراه باشد.
شرکت در کتابخانه‏هاى عمومى، کلاس‏هاى مورد علاقه، مهمانى‏هاى شناخته شده و مورد اطمینان دوستانه و اردوهاى آموزشى تفریحى دسته‏جمعى، یکى از راهکارهاست. به صرف ماندن دختران در خانه و روابط بسته خانوادگى و فامیلى نمى‏توان از بروز آسیب‏هاى اجتماعى و اخلاقى جلوگیرى کرد، بلکه باید آنان را براى رویارویى با مسائل سخت و ناهنجار اجتماع آماده کرد و کم‏تجربگى‏شان را به رشد همه‏جانبه تبدیل نمود.
خانم «سلیمانى» در این زمینه مى‏گوید: «جامعه به طور کلى در زمینه امکانات تفریحى جوانان دچار مشکلات اساسى است، اما به خاطر محدودیت خاص دختران، این مشکلات در باره آنان بیشتر است، به طورى که سلامتى جسمى و روحى دختران که مادران آینده هستند، در خطر است و این خطر خیلى جدى است. متأسفانه افسردگى میان دختران جوان خیلى رایج است، ولى کسى براى رفع آن فکرى نمى‏کند.»
اما خود دختران چه مى‏گویند؟

ط. م / 16 ساله / تبریز

دوستان یکدیگر را بهتر درک مى‏کنند و حرف هم را مى‏فهمند، مثلاً اگر به خانواده‏ام بگویم با یک پسر، دوست شده‏ام، آنها برخورد شدیدى با من مى‏کنند، ولى اگر همین مورد را به دوستم بگویم، با من خیلى منطقى صحبت مى‏کند و در حل مشکلم به من کمک مى‏کند.

فاطمه ضیایى / 23 ساله / راونج‏

جوان سرشار از شور و نشاط و انرژى است و باید آن را در جهتى صرف کند. اگر راه مناسبى براى ارضاى نیروى جوانى‏اش نباشد، خود به خود به سمت بیراهه کشیده مى‏شود. ایجاد مکان‏هاى تفریحى سالم مثل پارک و باشگاه ورزشى در تمام نقاط کشور، تأثیر بسیارى در ارضاى نیازهاى دختران جوان دارد.

اما حامدى / 23 ساله / قم

بى‏اعتمادى و عدم مقبولیت دو طرفه میان خانواده و دختران مى‏تواند باعث دورى آنها از یکدیگر شود. همچنین فقر اقتصادى که باعث گرفتارى شغلى خانواده‏ها و غفلت‏شان از بچه‏ها مى‏شود. فرزندان نیز فقدان محبت و دوستى در خانواده را با دوستى‏هاى افراطى با همسالان خود جبران مى‏کنند. البته رواج تفریحات فردى و انزواطلبانه مثل بازى‏هاى رایانه‏اى، چت کردن اینترنتى و دیدن فیلم و سى‏دى، نیز سست شدن روابط خانوادگى مؤثر است.

زهرا ایمانى / 25 ساله / بوشهر

دختران امروز به خاطر برخوردارى از امکانات آموزشى بسیار، احساس مى‏کنند از والدین خود بیشتر مى‏فهمند، بنابراین با همسالان خود ارتباط بهترى برقرار مى‏کنند. در مورد امکانات تفریحى نیز باید گفت اگر مراکز ورزشى و فرهنگى اختصاصى ایجاد شود که دختران بتوانند بدون حجاب و آزادانه در آنجا فعالیت کنند، موقعیت خوبى براى آنهاست.

مریم مرادى / 23 ساله / قم

دختران جوان بیشتر دوست دارند هر چیزى را خودشان تجربه کنند و باید و نبایدهاى دیگران برایشان قابل درک نیست. چون دوستان به اقتضاى سن خود با آنها در کسب تجربه‏ها به ویژه تجربه جوانى شریکند، گرایش بیشترى به سمت دوستان خود پیدا مى‏کنند که البته طبیعى و مناسب شرایط و روحیات آنهاست.
«جعفر آرشید» فوق لیسانس روانشناسى معتقد است که «یکى از دانشمندان معروف به نام «ژان پیاجه»، از عوامل مؤثر در تحول روانشناختى را تعامل اجتماعى مى‏داند، بنابراین ارتباطهاى اجتماعى به خودى خود مشکل‏زا نیست. اگر دخترمان را در برخورد با عوامل بیمارى‏زا واکسینه کرده باشیم، او مى‏تواند با دوستانش رفت و آمد کند، دانشگاه برود و در کلاس‏هاى مورد علاقه‏اش شرکت کند، بدون اینکه آسیب ببیند. در ضمن اگر با عامل بدى هم روبه‏رو شد، از خود دفاع کند. اما اگر درست تربیت نکرده باشیم و به آنها ملاک تعیین کننده نداده باشیم، محیط هم مى‏تواند اثرات آسیب‏زا داشته باشد.»

7- میزان آگاهى و مهارت‏هاى دختران پیش از ازدواج

مسئله مشاوره قبل از ازدواج و کسب آگاهى و مهارت‏هاى مربوط به تشکیل خانواده به اندازه خود ازدواج و زندگى مشترک بااهمیت است. مشاوره مى‏تواند در زمینه کمک به فرد در انتخاب معیارهاى درست براى همسر آینده، اطلاع‏رسانى در زمینه مسائل زناشویى، آموزش راهکارهاى پیشگیرى و رفع مشکلات زندگى مشترک باشد. البته، اخیراً علاوه بر این موارد، آزمایش‏هاى روانى و تست‏هاى روان‏پزشکى پیش از ازدواج نیز انجام مى‏شود که به افراد کمک مى‏کند افزون بر درک ویژگى‏هاى آشکار شخص مقابل، نسبت به خصوصیات پنهانى شخصیتى، روانى و رفتارى او نیز، شناخت پیدا کنند و اگر اختلالات رفتارى مثل بدبینى، تندخویى، تنگ‏نظرى و ... در فرد باشد، براى طرف مقابل، روشن شود. البته باید این نکته را به خاطر سپرد که مشاوره گرفتن در ازدواج به معنى نقص یا ناتوانى طرفین در تصمیم‏گیرى یا تفکر نیست، بلکه آنها را در جهت شناخت بهتر عواقب و پیامدهاى تصمیم‏شان یارى مى‏دهد، هر چند متأسفانه بهره‏گیرى از کمک‏هاى تخصصى در کشور ما چندان رایج نیست.
بسیارى از دختران، اولین تجربه‏شان از سن بلوغ را غافلگیرکننده و ناخوشایند مى‏دانند. آزارهاى مزاحمان خیابانى در دوره نوجوانى دختر، هرگز با خانواده‏اش در میان گذاشته نمى‏شود. موضع انفعالى و جاهلانه زن نسبت به مسائل ویژه خود، باعث مى‏شود که در وظایف زناشویى به شدت آسیب‏پذیر و شکننده باشد.
ناآگاهى دختران از مسائل مربوط به ازدواج فقط به این مورد محدود نمى‏شود؛ آنها از شروط ضمن عقد و حقوق زناشویى نیز اطلاع چندانى ندارند. حق انتخاب مسکن و تعیین اقامتگاه، حق درس خواندن و کار کردن (تحصیل و اشتغال)، حق حضانت (نگهدارى) فرزندان و حق طلاق از جمله مواردى است که دختر مى‏تواند هنگام عقد، اعطاى آن را از مرد بخواهد، تا در آینده با مشکلاتى همچون جدایى از خانواده خود به دلیل مهاجرت همسر، انصراف از ادامه تحصیل و شغل مورد علاقه به خاطر اجبار همسر و یا مواجه شدن با مشکلات زیاد به خاطر جدایى از مردى که فاقد صلاحیت لازم براى ادامه زندگى است، دست و پنجه نرم نکند.
مهم‏ترین علت بى‏اطلاعى دختران از این شروط را مى‏توان در نبود اطلاع‏رسانى درست در باره این موضوع جستجو کرد. در حالى که ارتقاى سطح دانش و آگاهى دختران از حقوق خود، مى‏تواند به آنان کمک کند زندگى زناشویى سالم‏ترى بر مبناى انصاف و تعادل دو سویه برقرار کنند، نه اینکه همواره در موضع مظلومیت و محرومیت و درماندگى باقى بمانند.
یکى از مشکلات اساسى دختران، کاهش نرخ ازدواج و افزایش سن ازدواج میان آنهاست.

دکتر «آرشید» با تأکید بر دخالت مشکلات اقتصادى در کاهش ازدواج مى‏افزاید:
«در حال حاضر حداکثر ظرفیت دانشگاهها به دخترها اختصاص دارد. در جامعه ما این طور نیست که کسى فقط به خاطر افزایش آگاهى‏هاى اجتماعى درس بخواند، بنابراین هر دخترى با ادامه تحصیل، شغلى را به دست مى‏آورد که پسرها باید داشته باشند، در نتیجه پسرها بیکار مى‏مانند و نمى‏توانند تشکیل خانواده بدهند. پس تا زمانى که عدم تناسب و توازن میان زن و مرد در جامعه وجود دارد، معضل ازدواج حل نخواهد شد.»

عوامل مؤثر در کاهش ازدواج را در سخنان برخى از دختران مى‏توان پیدا کرد.

زینب شاکرى / 24 ساله / مجرد

در حال حاضر در زمینه ازدواج، جاى طالب و مطلوب تغییر کرده است. این قدر که دخترها باید به سوى پسرها گرایش نشان دهند، پسرها به دخترها توجه نمى‏کنند، درچنین شرایطى آیا لازم است که همچنان دخترها به انتظار خواستگارى پسرها بنشینند؟

مهدیه سعیدى / 25 ساله / متأهل

یکى از علل افزایش سن ازدواج دختران این است که آنان خیلى زیاد مى‏فهمند و هر چه بیشتر مى‏فهمند، سطح توقعات‏شان بالاتر مى‏رود، به ناچار منتظر مردان ایده‏آل خود مى‏مانند، در حالى که مرد ایده‏آل به ندرت پیدا مى‏شود.

هنگامه شریفى / 21 ساله / مجرد

در مورد شروط ضمن عقد و حقوق زن در زندگى زناشویى خیلى کم مى‏دانم، ولى مطرح کردن چنین چیزهایى همراه با واکنش منفى و برخورد بدِ خانواده داماد است. به ویژه در مورد حق طلاق که با ابراز آن، در باره آدم قضاوت مى‏کنند که زنِ زندگى نیست.

مریم مرادى / 23 ساله / مجرد

کمى در باره حقوق زن در زندگى مشترک مى‏دانم، ولى راههاى قانونى گرفتن آن را نمى‏شناسم. به طور کلى احساس مى‏کنم به مشاوره پیش از ازدواج خیلى نیاز دارم. چون باید در باره مسائل پس از ازدواج و چگونگى برخورد با مشکلات و ... چیزهاى زیادى بدانم.

نگار حسینى / 18 ساله / مجرد

گاهى اوقات زمان انتخاب همسر ممکن است آدم احساسى و غیر منطقى برخورد کند. مشاوره باعث بهتر انتخاب کردن مى‏شود.

* *

خانم «سلیمانى» که سابقه 18 سال کار مطالعاتى و تحقیقاتى در باره زنان را دارد، چالش کاهش ازدواج را براى همه جوانان اعم از دختر و پسر مى‏داند، ولى وضعیت دخترها را بحرانى‏تر مى‏بیند، زیرا پسرها در آینده با بهبود وضعیت اقتصادى در سنین بالاتر، مى‏توانند ازدواج کنند، اما در آن صورت با دخترهاى کوچک‏تر از خود ازدواج مى‏کنند و دختران همسن آنها براى همیشه از پیوند زناشویى محروم مى‏شوند.
وى بالا رفتن سطح تحصیلات دختر را که منجر به افزایش انتظاراتش مى‏شود، عامل بعدى در این مسئله مطرح مى‏کند و مى‏افزاید: «البته بخشى از این توقعات منطقى است، چون نمى‏توان دخترها را مجبور کرد با وجود برخوردارى از سطح شعور و فهم بیشتر، با پسرى ازدواج کنند که در سطح پایین‏ترى است. درست است که تحصیلات صد در صد تضمین‏کننده شعور و فهم انسان نیست، اما به هر حال زمینه‏هاى رشد و آگاهى را فراهم مى‏کند. در ضمن اگر همین دختر با پسرى که از لحاظ رشد عقلانى پایین‏تر است ازدواج کند، در آینده دچار مشکل مى‏شود. چون این دختر طبق دستورهاى اسلام باید از شوهرش پیروى داشته باشد، اما او نمى‏تواند از مردى که از خودش کمتر مى‏فهمد، اطاعت کند.»
در کل، مسئولان باید پیش از هر کارى، با ایجاد فضاهاى شغلى در تمام زمینه‏ها و رفع موانع اقتصادى، به جوانان در امر ازدواج کمک کنند، چون با حذف حق دخترها از شرکت در کنکور و مشاغل اجتماعى و ... نه فقط مشکلى حل نمى‏شود، بلکه علاوه بر مشکل قبلى، معضل اجتماعى و فرهنگى تبعیض جنسیتى نیز افزوده مى‏شود.

8- بایدها ونبایدهاى ارتباط با جنس مخالف

افزایش حضور اجتماعى دخترها، دایره برخورد و ارتباط با جنس مخالف را نیز گسترده‏تر کرده است. در جامعه معاصر، دیگر نمى‏توان دختران و پسران را تا پیش از نشستن بر سر سفره عقد، از رویارویى با یکدیگر به صورت مطلق برحذر داشت. برخورد منکراتى، خشن و تنبیهى نیز نمى‏تواند کاملاً مانع ارتباط شود، زیرا تا زمانى که تمایلات درونى فرد به درستى برآورده و ارضا نشده باشد، کنترل برون‏فکنى‏هاى او فقط باعث مى‏شود فرد به پنهان‏کارى و فریبکارى روى بیاورد و زوایاى واقعى زندگى‏اش را از خانواده و جامعه پنهان و کتمان کند.
به هر حال با پیشرفت جامعه و گسترش فناورى، امکانات ارتباط نیز تغییر و گاه آسان‏تر مى‏شود، به عنوان مثال، یکى از دلایل گرایش شدید دختران به گفتگوهاى اینترنتى و برقرارى روابط عاطفى الکترونیکى، این است که خانواده‏ها نسبت به این مسئله، احساس خطر کمترى مى‏کنند، در نتیجه از سخت‏گیرى و مراقبت شدید مى‏کاهند، پس دخترى که نمى‏تواند از طریق تلفنى و یا ارتباط حضورى در محافل عمومى، با جنس مخالف ارتباط برقرار کند، به اینترنت پناه مى‏برد و در یک فضاى عاطفى مجازى، با جنس مخالف گفتگو مى‏کند. نمى‏توان چشم بر واقعیت‏ها بست و در برابر هر تحولى، موضع منفى مطلق گرفت، بلکه باید با افزایش آگاهى جوانان، از پیامدهاى منفى ابزار تکنولوژى جدید کم کرد.
جامعه و نظام اسلامى باید بتواند راهکارها و تمهیداتى بیابد که علاوه بر پاسخگویى به نیازها و خواسته‏هاى طبیعى جوانان، راه را بر انحراف اخلاقى وآسیب‏هاى روانى ببندد. اینکه آیا ازدواج موقت به نفع و مصلحت دخترها است یا خیر، در محدوده این گزارش نمى‏گنجد، اما به هر حال وقتى جامعه بیان مى‏کند که دین براى همه نیازهاى انسان، جواب دارد، باید در تمام زمینه‏ها پاسخگوى جوانانش باشد و براى مشکلات آنها راه حل داشته باشد.
باید پیش از اینکه دختران دچار بحران سن بلوغ شوند، آنان را براى رویارویى با مسائل آن دوره آماده و مهیا کرد، زیرا بیشترین ضربه‏اى که دختر در طول زندگى‏اش خورده، از پیامدهاى روابط ناسنجیده و شتاب‏زده با جنس مخالف است که گاه در دوستى‏هاى زودگذر خلاصه مى‏شود.
دکتر «آرشید»، استاد دانشگاه و روانشناس و مشاور اجتماعى مى‏گوید:
«اینکه بگوییم مسئله ارتباط با جنس مخالف در جامعه ما وجود ندارد، دور از واقعیت است، ولى متأسفانه چیزى که در جامعه به آن اهمیت داده نمى‏شود، این است که همیشه به جاى اینکه راه حلى پیدا کنیم، واقعیت ناخوشایند را انکار مى‏کنیم. بدترین اشتباه مربیان اجتماعى همین است که در مورد ضوابط و معیارها و روش ارتباط، به پسر و دختر آگاهى نمى‏دهند و به آنها نمى‏گویند این روابط تا چه حدى مجاز است و تا چه محدوده‏اى از سوى جامعه پشتیبانى مى‏شود و اگر از کدام مرز بگذرد، جامعه با آن برخورد مى‏کند. آموزش دادن به حل خیلى از مسائل کمک مى‏کند. این منطقى نیست که هر جا احساس ضعیف و ناتوانى کردیم، صورت مسئله را پاک کنیم. در واقع مقصر ما هستیم که نتوانستیم حدود روابط را کنترل کنیم و شیوه درست آن را آموزش دهیم.»
اما خود دختران چه مى‏گویند؟ همه حرف‏هاى آنان هر چند مورد تأیید نیست اما دانستن آن مفید است.

خدیجه شریعتیان / 23 ساله / قم

ارتباط با جنس مخالف لازم است، زیرا اگر این ارتباط از زندگى فرد حذف شود، نمى‏تواند نسبت به تفاوت‏هاى خود و جنس دیگر شناخت پیدا کند، در نتیجه زندگى موفقى نخواهد داشت.

م.خ / 28 ساله / تهران

روابط سالم در محیط آموزشى چه به صورت حضورى و چه به روش اینترنتى، موجب رشد هر دو گروه مى‏شود، در غیر این صورت سبب بحران هویت فردى مى‏شود.

الهه. ک / 21 ساله / قم

چنین روابطى به صورت کنترل شده و آگاهانه و با اطلاع خانواده و با رعایت حدود خاص، زیانبار نیست و مى‏تواند در شکل‏گیرى شخصیت، نقش مثبت داشته باشد، ولى اگر از مرز خود خارج شود، خطرآفرین است.

اعظم نعمتى / 23 ساله / میانه

با چنین ارتباطى موافقم. به هر حال آدم با شناخت نسبت به فرد مقابل اقدام به برقرارى چنین رابطه‏اى مى‏کند. هر زمان که احساس خطر کرد، مى‏تواند دیگر ادامه ندهد.

س. و / 22 ساله / قم

رابطه‏هاى اینترنتى اغلب باعث ایجاد دوستى‏هاى کاذب و دروغین مى‏شود که در صورت تداوم، عواقب بدى را براى هر دو طرف در پى خواهد داشت.

معصومه مدرسى / 20 ساله / کرج

یکى از دلایل چنین گرایش‏هایى، کمبود محبت و عاطفه از سوى پدر است که برخى مى‏خواهند آن را در دوستى با پسرها جبران کنند.

زینب شاکرى / 23 ساله /مشهد

تا زمانى که شغل و حرفه و ضرورت ایجاب نکند لازم نیست، زیرا اثرات روانى و وابستگى و تصورات خیالى که در ذهن فرد ایجاد مى‏شود، به او آسیب روحى مى‏رساند، در ضمن پسرهاى این زمانه قابل اعتماد نیستند.

مریم مرادى / 23 ساله / قم

در روابط اینترنتى به علت گستردگى آن در حد جهان، کنترل مشکل‏تر است و خطر تهاجم فرهنگ‏هاى بیگانه بیشتر احساس مى‏شود. به هر حال چون در سن جوانى هستند و به طور طبیعى به محبت احتیاج دارند که از جنس دیگر و فراتر از علایق دیگر باشد، به این سمت کشیده مى‏شوند. در واقع براى ارضاى آن راه غلطى در پیش مى‏گیرند، هر چند عدم دوراندیشى و غفلت از عواقب و پیامدهایش علت دیگر است.
فاطمه ضیائى / 23 ساله / راونج
چنین روابطى لازم است، هر چند عرف جامعه اقتضا مى‏کند که از آن دورى شود. به نظر من اگر فرد بتواند وارد فضاى ارتباط با جنس مخالف شود و گناه نکند، هنر کرده است.

ح. م / 21 ساله / دانشجو

روابط اگر سالم باشد، مفید است، چون دختر یا پسر مى‏تواند با روحیات و اخلاق جنس مخالف آشنا شود، اگر چه اغلب به دلیل آموزش ندادن به آنها، چنین روابطى مشکل‏ساز مى‏شود.

9- علل بروز انحراف‏هاى اخلاقى دختران

جوانى هنگامه عشق و شور، سرگشتگى‏هاى مختلف و تجربه‏هاى جسورانه است. نمى‏توان و نباید با این ویژگى‏هاى طبیعى مبارزه کرد. ماجراجویى‏ها و پرت و پلا رفتن‏هاى ظاهرى، به نوعى مرحله‏اى از رشد و کمال و دگرگونى مثبت در سیر حیات هر انسانى است، بنابراین باید کوشید تا در این دوران خاص که توأم با صفا و خلوص و راستى است، جوان را از ابتذال و گرایش به پستى‏ها و انحرافات اخلاقى حفظ کرد.
بیشترین انحرافات و معضلات اخلاقى در فاصله سنى 15 تا 25 سال که اوج دلباختگى و شیفتگى انسان است، رخ مى‏دهد. اگر خانواده و مسئولان جوانان را نه در فضاى جبر و تکلیف و تقید، بلکه در فضاى اعتماد به نفس و خوش‏اخلاقى به مسیر درست زندگى رهنمون شوند، آنها نیز به جاى گرایش به دوستان ناباب و مفاسد اجتماعى و الگوهاى فرهنگ مهاجم، به سویى قدم برمى‏دارند که مطلوب خانواده و انقلاب است.
سوء ظن‏ها، تندروى‏ها و برخوردهاى سرزنش‏آمیز نسبت به خطاهاى کوچک آنها باعث مى‏شود در سنى که بیش از همیشه به یارى و دلسوزى و تجربه نیاز دارند، از فضاى خانه و خانواده گریزان شوند و دست به اشتباهات بزرگ‏تر و غیر قابل جبران بزنند، به طور نمونه، روى آوردن به مصرف مواد مخدر و قرص‏هاى شادى‏بخش و روان‏گردان، نتیجه طرد شدن و ناامیدى از همراهى و اعتماد خانواده است و یا به خاطر فرار از فضاى پرتشنج و پر از سوء ظن محیط پیرامون. به همین دلیل، دختران بیش از پسران به مصرف این قرص‏ها اشتیاق نشان مى‏دهند. مهم‏ترین علت گرایش به آن مربوط به افسردگى و اختلالات اضطرابى و ناامیدى دختران است که به غلط ترجیح مى‏دهند براى رفع حالات ناخوشایند روانى و ایجاد شور و نشاط البته کاذب، به این قرص‏ها پناه ببرند. در حالى که به خاطر عوارض ناگوارى که دارد، مشکل آنها را چند برابر مى‏کند. البته معلوم است که حضور در چنین مجالسى و مصرف داروهاى توهم‏زا، براى دختران، با خطرات و آسیب‏هاى بیشترى همراه است.
خانم «سلیمانى» سه عامل را در بروز معضلات اخلاقى دختران قابل توجه مى‏داند:
«ابتدا فشارها و نابسامانى‏هاى خانوادگى، شرایط نامناسب اقتصادى و فرهنگى، تبعیض و کمبود محبت؛
در مورد دوم عوامل آسیب‏زاى محیط مثل باندهاى فساد، افراد فریب‏خورده به عنوان دوست، تأثیر رسانه‏هاى مجاز و غیر مجاز در الگوسازى نادرست، نقش دارد؛ عامل سوم، به سبب احساس خلأهاى درونى است. بنابراین به خاطر نداشتن بن‏مایه‏هاى درونى به عنوان نیروهاى بازدارنده که باید توسط خانواده و مدرسه به فرزند داده مى‏شد، در مقابل عوامل فریب، منفعل و تأثیرپذیر رفتار مى‏کند.»
وى اضافه مى‏کند: «جوانان به خاطر روحیه استقلال‏طلبى و برخوردهاى نادرست والدین، روحیه فراگیرى از تجربه نسل گذشته را ندارند، به همین دلیل جذب فرهنگ مهاجم مى‏شوند، چون متوجه نیستند که آنها دشمن و مهاجم هستند، زیرا در کسوت جنگ نیامده‏اند و به شکل شبیخون فرهنگى به تعبیر مقام معظم رهبرى، حمله کرده‏اند.»
شاید لازم باشد پیش از هر قضاوتى، دلایل انحرافات اخلاقى دختران را در سخنان خودشان پیدا کنیم.

زهرا ایمانى / کارمند

علت کج‏خُلقى و فرار یک دختر از خانه، مى‏تواند توقع زیاد او از خانواده و درک نادرستش از زندگى اجتماعى باشد.

معصومه مدرسى / دیپلم

چون با افکار خانواده‏اش همخوانى ندارد و گمان مى‏کند که در بیرون از خانه کسى را مى‏یابد که او را درک مى‏کند، دست به فرار مى‏زند.

فاطمه ضیائى / دانشجو

گرایش جوانان به غرب ناشى از این اصل است که انسان همیشه طالب چیزى است که دور از دسترس اوست. آنها نیز گمان مى‏کنند که رشد و پیشرفت صنعت غرب به دلیل آزادى بى‏قید آنهاست و با پیروى از آنها مى‏توان به آن تمدن و ترقى دست یافت، در حالى که رشد و پیشرفت بستگى به تلاش و کوشش فردى دارد، نه چنین امور واهى.

لیلا خضرا / دانشجو

نارسایى‏هاى اقتصادى در بسیارى از اوقات منجر به ناهنجارى‏هاى اجتماعى مى‏شود. تبلیغات و رسانه‏هاى جهانى نیز در راستاى اهداف تعیین شده نظام فرهنگى مهاجم، به راحتى در کشورهاى جهان سوم نفوذ مى‏کند. البته دلیل فرار بعضى در ناتوانى‏شان براى مبارزه و متقاعد کردن و دفاع از حقوق مسلّم خودشان است.

مریم مرادى / دیپلم

الگوهاى ایرانى و مسلمان، دعوت به فطرت مى‏کنند و الگوهاى غربى، دعوت به غریزه و مسائل بى‏ارزش دنیا. اگر از کودکى روى تربیت جوان کار نشده باشد، به طور طبیعى در این رقابت، غرب برنده مى‏شود.

مهرى سعیدى / دیپلم

به نظر من از زمان ورود ماهواره و سى‏دى‏هاى غیر اخلاقى، دختران از هر نظر منحرف شدند. در واقع همه معضلات از همین جریان شروع شد.

خ. م / دانشجو

یکى از دلایلى که جوانان بیشتر به مُدهاى غربى گرایش دارند، به خاطر ضعفى است که در طراحى و دوخت لباس‏هاى ایرانى وجود دارد و نمى‏توانند لباسى را طراحى کنند که با سلیقه جوانان هماهنگى داشته باشد و آنها را به خود جذب کند.

* *

دکتر «آرشید» مى‏گوید: «وقتى نیازهاى طبیعى جوانان شناخته و برآورده نشود، جوانان کم کم دچار احساس دلمردگى و افسردگى مى‏شوند. بیشتر انحراف‏هاى اخلاقى ناشى از افسردگى‏هاى عادى است که به دلیل مشکلات خانوادگى و عدم ارزش‏گذارى والدین به دختر و مخصوصاً تبعیض بین دختران و پسران در خانواده پیش مى‏آید. پس از انقلاب در زمینه‏هاى زیادى کار کردیم اما توجه کمترى را روى مسئله تربیت متمرکز کردیم، به طورى که اصلاً خانواده‏ها را آموزش نمى‏دهیم که چگونه باید بچه را تربیت کنند، به ویژه تربیت دختر که از لحاظ روانشناسى، خیلى حساس‏تر و دقیق‏تر است. اغلب دخترهاى بزهکار و فرارى، از خانواده‏ها و برخوردهاى غلط آنها شکایت دارند. در صورتى که خانواده‏ها به روانشناسى زن و تفاوت‏هاى جنسیتى زن و مرد آگاهى پیدا کنند، از انحرافات اجتماعى دختران بسیار کاسته مى‏شود.»

پایان‏

زندگى دختران بیست و پنج ساله، هر یک برگ‏هاى روزشمار سالنامه عمر انقلاب است؛ دخترانى که پا به پاى درخت انقلاب قد کشیدند و اکنون شاخ و برگ خویش را بالاتر از همه دیوارهاى محدودیت و محرومیت مى‏گسترانند.
باید پذیرفت که پیروزى انقلاب اسلامى به منزله زمینه مساعد، خاستگاههاى ابتدایى را براى رشد و پیشرفت دختران فراهم کرد، اما اینکه در طول این سال‏ها، وارثان انقلاب، چقدر در باغبانى جوانه‏هاى شکننده و نورسیده، کوشیده و موفق بوده‏اند، پرسشى است که براى رسیدن به پاسخش، باید ورق‏هاى گذشته را با دقت و حوصله مرور و بررسى کرد.
یادمان بماند که در بازنگرى عملکرد خویش در طول حیات انقلاب، آنقدر شهامت و انصاف داشته باشیم و بپذیریم دخترانى که علف‏هاى هرزگى و فساد به دور تنه زندگیشان پیچیده شده است، ریشه در آب و خاکى دارند که ما باغبانش بودیم. اگر مسئولان از برداشت خود احساس رضایت نمى‏کنند، چاره‏اى ندارند جز اینکه طریقه کشت خود را تغییر دهند. چون بذر وجود دختران، توان رشد و کمال همه‏جانبه را دارد. بقیه مراحل آن مربوط مى‏شود به اینکه در چه فضایى به آنان بها داده شود.
با امید به اینکه این گزارش با همه کاستى‏اش، بتواند بهانه‏اى باشد براى اینکه نگاهى تازه به وضعیت دخترها بیندازیم و براى رفع و پیشگیرى مسائل مربوط به آنها، به راهکارهاى جدید و قابل قبول بیندیشیم. در پایان از دوستان‏مان خانم‏ها «صدیقه مشایخى» و «شمسى وفایى» به خاطر همکارى صمیمانه‏شان، در تهیه برخى از گفتگوها تشکر و قدردانى مى‏کنیم.