نویسنده

 

گزینشى از خطبه‏هاى آیت‏اللَّه ابراهیم امینى در نماز جمعه قم بخش سوم‏
ازدواج و بیکارى، لزوم ایجاد اشتغال و توجه به کشاورزى‏

تهیه: محمد رضایى‏

[چنان که در دو بخش گذشته نیز اشاره شد، حضرت آیت‏اللَّه امینى چندى است موضوع ازدواج و موانع آن در جامعه را به صورتى گسترده، در خطبه‏هاى نماز جمعه قم مورد توجه قرار داده‏اند. برخى از محورهاى بحث مستقیماً مربوط به ازدواج مى‏باشد و برخى عنوان عام‏ترى است که هر چند جزء مسائل ازدواج نیست اما در ریشه‏یابى مشکلات و با توجه به هدف ایشان که پرداختن به ریشه‏ها و راهکارهاست، مورد توجه ایشان قرار گرفته است. یکى از موانع عمده، مسئله بیکارى و اشتغال جوانان، از جمله جوانان روستایى و طبعاً توجه به امر کشاورزى است. مجله نیز با همین انگیزه و توجیه، این دست مباحث خطبه‏ها را نیز منعکس مى‏کند، هر چند بخشى از آنها، لااقل به این تفصیل، تناسب چندانى با فضاى مباحث مجله ندارد.]

جمعه 29/8/83

یکى از موانع بزرگ که باعث تأخیر ازدواج جوانان مى‏شود، بیکارى و نیافتن شغل است. جوان بیکار چگونه مى‏تواند ازدواج کند و حال آنکه از هر دخترى خواستگارى کند، سؤال اوّل خانواده و خودِ دختر، شغل و درآمد وى مى‏باشد؟! به علاوه، جوانان با خود فکر مى‏کنند وقتى ازدواج کردند، باید خودشان زندگى را تأمین کنند. الان که کارى ندارند و سربارِ خانواده هستند، چگونه مى‏توانند ازدواج کنند؟! به همین دلیل، از قبول ازدواج خوددارى مى‏کنند.
مشکل بیکارى جدّى است و باید براى حل آن بیشتر فکر کرد و تحرک بیشترى نشان داد. آمارِ درست و دقیقى از بیکاران نداریم، اما طبق برخى آمار، در کشور حدود دو میلیون بیکار داریم که اکثر آنها جوانان هستند. از این جهت، اجازه مى‏خواهم بیشتر در باره معضل بیکارى صحبت کنم. به هر حال، این مسئله، یک مشکل واقعى است.
دسته‏اى از بیکاران جوانانى هستند که تحصیلات آنها در حدّ دیپلم یا سیکل و گاهى کمتر از آن است که به هر دلیل، نتوانسته‏اند تحصیلات‏شان را ادامه داده و وارد دانشگاه شوند. بیشتر این عزیزان، خدمت سربازى خود را انجام داده و با کمال میل و رغبت به دنبال یافتن شغل هستند تا نه تنها سربار خانواده نباشند، بلکه در حد امکان‏شان به خانواده کمک کنند و بعد از آن، زندگى تشکیل داده و مستقل شوند. این مسئله نهایت آرزوى جوانان است، اما متأسفانه بسیارى از آنان، هر چه این طرف و آن طرف مى‏روند، شغلى پیدا نمى‏کنند و هر درى را مى‏زنند، راهى پیدا نمى‏کنند که شغل آبرومندى بیابند!
بدترین حالات براى جوانان، بیکارى است. جوان میل دارد در جامعه، منشأ اثر باشد، بتواند کار کند و مستقل باشد. بیکارى براى او بسیار رنج‏آور است.
گاهى در اثر این درد و رنج به بیمارى‏هاى عصبى مبتلا مى‏شوند. فراوان هستند افرادى که در اثر بیکارى به ضعف اعصاب، افسردگى، یأس و امثال اینها مبتلا شده و به مصیبات و مشکلاتى گرفتار مى‏شوند! بعضى اوقات، خداى نکرده در اثر بیکارى به کارهاى زشتى مبتلا مى‏شوند؛ معتاد مى‏شوند، دست به سرقت و یا دست به خیانت مى‏زنند. همچنان که آمار نشان مى‏دهد، تعداد زیادى از کسانى که مرتکب اعمال خلاف شده‏اند، بیکار بوده‏اند و چون نتوانستند کارى پیدا کنند، به طرف کارهاى خلاف رفتند تا فشارهاى روحى خود را کم کنند.
دغدغه واقعى جوانان، کار است. کار است که آنها را در زندگى مستقل مى‏کند. اگر کار پیدا نکنند، مشکلات زیادى براى آنها پیدا مى‏شود. جوانان حق دارند این دغدغه را داشته باشند و به این مسئله بیندیشند! جوانان و بسیارى از بیکارها، معمولاً گناه بیکارى خود را گردن دولت مى‏اندازند و مى‏گویند دولت سرمایه‏گذارى نکرده و براى ما کار تولید نکرده است و به همین دلیل کار نداریم. آنان بیکارى خود را از چشم دولت مى‏بینند، در صورتى که خود شاهد بوده‏ام و مى‏دانم دولت، نهایت سعى خود را در ایجاد شغل و اشتغال جوانان به عمل مى‏آورد. دولت هم مى‏خواهد مشکل بیکارى را حل کند، ولى ایجاد اشتغال کارى ساده نیست!
اشتغال چیزى مثل ذرت و دانه‏هاى روغنى و امثال اینها نیست که از خارج وارد کنیم! اشتغال باید در داخل ایجاد شود. براى ایجاد اشتغال نیازمند سرمایه‏گذارى‏هاى کلان هستیم، چه از طرف دولت و چه از طرف بخش‏هاى خصوصى. بعد از ایجاد شغل هم باید آن را عادلانه تقسیم کرد که بعداً به این مسئله مى‏پردازم.
به هر حال، دولت نهایت سعى و کوشش خود را مى‏کند، ولى هنوز بیکار داریم. به جوانان عرض مى‏کنم که براى حل مشکل بیکارى، علاوه بر اینکه باید دولت و بخش خصوصى سرمایه‏گذارى کنند، به همکارى بیکاران هم نیازمند هستیم. براى همین، به فعالیت فرهنگى نیاز است. باید فرهنگ کار و ارزش کار در جامعه ترویج شود! باید جوانان توجه داشته باشند که کار چقدر ارزش دارد!
همه باید در رفع این مشکل با دولت همکارى کنند و گرنه به سختى مى‏توان مشکل بیکارى را حل کرد.
چطور همکارى کنند؟! به جوانان عزیزى که دیپلمه یا کمى پایین‏تر هستند، عرض مى‏کنم: توقع نداشته باشید حتماً شغل ادارى پیدا کنید یا در مؤسسه خصوصى مشغول به کار شوید و پشت میز بنشینید. به این فکر نباشید! هدف‏تان این نباشد! براى اینکه دولت نمى‏تواند بیش از این، خانواده خود را بزرگ کند. طبق نظر کارشناسان، حدود نیمى از کارمندان ادارى دولت، افزون بر نیاز هستند و دولت براى تأمین حقوق آنها، ناچار است با مشکلات فراوانى نظیر کسرى بودجه مواجه شود. پس دیگر نمى‏توان این خانواده را بیش از این گسترش داد، بلکه به نظر و توصیه کارشناسان، دولت باید به کم کردن حجم خانواده خود بپردازد.
بنابراین، نباید انتظار داشته باشید که حتماً در یک شغل دولتى و پشت میز بنشینید، بلکه همه مشاغل، آبرومندانه و محترمند؛ همه کارگران و کارمندان عزیزند و هر شغلى که پیدا شد، باید قبول کرد و به آن مشغول شد. کار در شغل ادارى منحصر نیست! نمى‏شود هر کسى توقع داشته باشد در اداره‏اى شغل پیدا کند! باید وارد بازار کار شد و کار اختصاص به کار ادارى ندارد. سابقاً کار ادارى مقدارى ارزش داشت، اما الان نه درآمد کافى دارد و نه مزیتى بر کارهاى دیگر. کارهاى دیگر هم کار است، مثل صنایع دستى و هنرهاى دستى. مگر کارهاى دستى، کارهاى کم‏ارزشى هستند که جوان‏ها نمى‏توانند آنها را بپذیرند؟! خیاطى، گلدوزى، قالى‏بافى و امثال اینها. دهها شغل هست که لازم نیست آنها را ذکر کنم. همه این شغل‏ها آبرومندند و مى‏توان آنها را پذیرفت.
یکى از شغل‏ها کشاورزى است. کشاورزى یکى از کارهاى بسیار خوب است که در دنیا از ارزش خاصى برخوردار است. کشاورزان همه جا محترمند. در ایران هم کشاورزان باید مورد احترام قرار بگیرند. کشاورزى یک شغل بسیار محترم و خوبى است. اگر این شغل پیدا شد، به جوانان توصیه مى‏کنم به دنبال آن بروند.
بسیار مایه تأسف است که انسان مى‏بیند در روستاها، برخى جوانان روستایى بیکار مى‏چرخند، کار نمى‏کنند و یا اینکه به سوى شهرها براى یافتن کار، مهاجرت مى‏کنند و پدران پیر خود را در آنجا تنها مى‏گذارند؛ پیرمردهایى که کار کردن براى آنان واقعاً سخت است. آنها به ناچار براى حفظ آبروى خود در روستاها کار مى‏کنند. خوب، باید هم کار کنند و کار مى‏کنند. من از آنها تشکر مى‏کنم، ولى براى جوان‏ها خیلى زشت است که محیط به آن خوبى، روستا را رها مى‏کنند؛ آب و هواى خوب، غذاى سالم، البته زرق و برق زندگى شهرى را ندارد، اما خوبى‏هاى فراوان دارد. چرا خوبى‏ها را رها مى‏کنند و به طرف شهرها سرازیر مى‏شوند؟! چرا باید الان به گونه‏اى باشد که در روستاها و براى کشاورزى با کمبود کارگر مواجه باشیم؟! یعنى اگر کشاورز بخواهد چند کارگر بگیرد، پیدا نمى‏کند! جوان‏ها، آیا این گونه درست است؟! باید دیگران کار کنند و شما زیر بار کار نروید؟! مگر دیپلم گرفته‏اید که کار نکنید؟! دیپلم گرفته‏اید براى اینکه باسواد شوید، حالا که باسواد شده‏اید، خیلى خوب است اما بروید دنبال کار! کار عبادت و شریف است، کشاورزى ارزش دارد. در کشورهاى خارجى کشاورزى ارزش دارد و آنان براى کشاورزان ارزش قائلند. بروید دنبال کشاورزى!
هیچ فکر کرده‏اید که وقتى دیگران به کشورشان بازگشتند، آیا جوان‏ها زیر بار همه کارهایى که آنان انجام مى‏دادند، مى‏روند؟! الان کارهایى که اینان با جدیت در کوره‏ها، مرغدارى‏ها و کشاورزى‏ها مى‏کنند قابل تقدیر است، اما آدم مى‏ترسد اگر زمانى از کشورمان رفتند، کارها بخوابد! باید فرهنگ کار را در جامعه ترویج کرد. مسئله جدى است! مخصوصاً در مورد کشاورزى.
در حدیثى امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود:
«مَن وجد ماءً و تراباً ثم افتقر، ابعده اللَّه؛
هر کسى آب و زمین در اختیار داشته باشد و ادعاى فقر کند، خدا او را از رحمتش دور کند.»(1)
خوب، زمین داریم، آب داریم، چرا نمى‏رویم دنبال استفاده از زمین و آب؟! الحمدللَّه زمین وسیع و فراوان داریم؛ به اندازه چند برابر جمعیت خودمان زمین در اختیار داریم. الحمدللَّه آب هم داریم، البته باید آب را مهار کرد و نباید منتظر شد که باران ببارد. باید دعا کرد باران هم ببارد، اما به هر حال، باید آب را مهار کرد. اگر آب‏هاى کشور را که در حال هدر رفتن است، مهار کنیم، چند برابر جمعیت فعلى را مى‏توانیم اداره کنیم. کشاورزى ما اقتضا مى‏کند که این کار را بکنیم و این، امرى طبیعى است. شاهدید در اثر عنایت خاصى که مسئولین دولتى به عمل آورده‏اند، در اثر زحمات و تلاش‏هاى کشاورزان، در تولید گندم به خودکفایى رسیده‏ایم. این کار، پرارزش است. در زمان رژیم پهلوى واردکننده گندم بودیم، بعد از آن هم واردکننده بودیم، اما الحمدللَّه اکنون به حدى از رشد رسیده‏ایم که دیگر واردکننده نیستیم و نیازى به وارد کردن گندم از خارج نداریم، حتى به تعبیر بعضى از مسئولین، باید به صادر کردن محصول گندم خود فکر کنیم.
من عرض مى‏کنم لازم نیست به صادر کردن بیندیشیم، همان محصول را، خودمان با اتکاى به نیروى داخلى تولید کنیم، بس است! کارى بکنیم که نه فقط در گندم، بلکه در سایر محصولات هم خودکفا شویم. با کمال تأسف، الان اکثر دانه‏هاى روغنى را از خارج وارد مى‏کنیم، ذرت و حتى مقدارى از نیاز به جُو را از خارج تأمین مى‏کنیم، شکر هم همین طور. مى‏توانیم در همین موارد نیز خودکفا شویم، البته در این زمینه‏ها خیلى کار شده و پیشرفت‏هاى خوبى در قسمت‏هاى مختلف و مخصوصاً تولید دانه‏هاى روغنى و ذرت داشته‏ایم، ولى هنوز کافى نیست. باید سعى کنیم در آنها هم به خودکفایى برسیم. به نظر مى‏آید، مهم‏ترین مسئله بعد از گندم، دانه‏هاى روغنى است و همه اینها نیازمند همکارى مردم با دولت است. با اینکه پس از پیروزى انقلاب، دولت در قسمت کشاورزى خیلى سرمایه‏گذارى کرده، ولى کافى نیست! ظرفیت کشور بیش از اینها است. اگر عنایت بیشترى نسبت به کشاورزى به عمل آوریم، علاوه بر اینکه کار تولید مى‏کنیم، مى‏توانیم صادرکننده بسیارى از محصولات کشاورزى باشیم.
از جوانان تقاضا مى‏کنم این شغل‏هاى شریف را بپذیرند. براى روشن‏تر شدن ارزش این شغل‏ها، به چند روایت در این زمینه اشاره مى‏کنیم:
رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم: فرمود: «العبادة عشرة اجزاءٍ، تسعة اجزاء فى طلب الحلال؛(2)
عبادت ده جزء است که نُه جزء آن در طلب حلال است.»
وقتى یک کشاورز در حال بیل زدن و یا هر کار دیگرى است، مشغول عبادت است. پیغمبر(ص) فرمود:
«طلب الحلال فریضة على کُلِّ مسلمٍ و مسلمةٍ؛(3)
طلب روزى حلال بر هر زن و مرد مسلمانى واجب است.»
این مطلب جالب است که از «مسلمة» هم نام برده شده؛ یعنى زن‏ها هم باید طلب روزى حلال کنند که بعداً در این باره صحبت مى‏کنم. مشابه این احادیث، فراوان وجود دارد. اصولاً در سیره پیغمبر اسلام(ص) و ائمه(ع)، کار کردن از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است. خود پیغمبر کار مى‏کرد، حضرت على(ع) کار مى‏کرد که فرصت بررسى و ذکر آنها نیست. شیبانى که یکى از اصحاب امام صادق(ع) است، مى‏گوید:
رأیت اباعبداللَّه(ع) و بیده مسحاة و علیه إزار غلیظ، یعمل فى حائط له و العرق یتصاب عن ظهره. فقلتُ: جعلتُ فداک! اعطنى اکفک.
فقال لى: إنّى اُحبُّ أنْ یتأذّى الرجل بحرّ الشمس فى طلب المعیشة؛(4)
امام صادق(ع) را در روز گرمى دیدم که بیلى در دست داشت و لباس خشنى پوشیده بود و در مزرعه خود کار مى‏کرد و عرق مى‏ریخت. عرض کردم: یابن‏رسول‏اللَّه! بیل را به من بدهید تا من کار کنم. فرمود: دوست دارم مرد در گرماى آفتاب، براى معیشت و روزى خود، زحمت بکشد و عرق بریزد.»
اما صادق(ع) با آن مقام والا، این طور مى‏فرماید. از این نمونه‏ها فراوان است که به مختصرى اشاره کردم.
بنابراین، از جوانان خواهش مى‏کنم در عمل و تصمیم خود تجدید نظر کنند و در تمام فعالیت‏ها، همکارى کنند؛ در قبول کار، واقعیت را بسنجند، درک کنند و همکارى نمایند، مخصوصاً در مسئله کشاورزى.
آخرین مطلبى که به جوانان عرض مى‏کنم آنکه وارد هر کارى شدند، با دل و جان کار کنند؛ درست کار کنند و به گونه‏اى عمل کنند که صاحب کار ضرر نکند. حالا فرصت نیست که عرض کنم در کشورهاى دیگر، مردم چگونه کار مى‏کنند و چه عنایتى به کار دارند. امیدوارم جوانان ما در این جهت هم جدّى باشند.
پروردگارا! جوانان ما را با فرهنگ درست کار آشنا بفرما و مسئولین ما را در توسعه بیشتر و عنایت بیشتر به مسئله کشاورزى موفق بدار.

جمعه 20/9/83

در خطبه گذشته عرض شد یکى از موانع بزرگ ازدواج جوانان، بیکارى است. جوان بیکار چگونه مى‏تواند ازدواج کند، در صورتى که باید هزینه زندگى خود و خانواده‏اش را تأمین کند؟! اصولاً به هر خانه‏اى براى خواستگارى برود، سؤال اول آنها از شغل او است.
براى جوان‏هاى ما بیکارى یک مشکل اساسى است و متأسفانه قشر وسیعى از جوانان ما، چه در روستاها و چه در شهرها، بیکارند. دولت در این قسمت خیلى تلاش کرده و مى‏کند که اشتغال ایجاد نماید، ولى هر چه شغل هم ایجاد کند، پاسخگوى نیاز جامعه نیست؛ چون تقاضاکننده زیاد است.
همچنین عرض شد یکى از عوامل بیکارى، مهاجرت روستاییان، مخصوصاً جوانان روستایى به شهرها براى یافتن کار است. وقتى روستاییان به شهرها مى‏آیند، اولاً فرصتِ شغلى را از ساکنان شهرها مى‏گیرند. وقتى آنها مشغول مى‏شوند، کسانى که در شهر هستند، بیکار مى‏مانند. علاوه بر این، کشاورزى لطمه مى‏بیند و روستاها خالى مى‏شود. در خطبه قبلى به جوانان توصیه کردم که در روستاها بمانند و به شغل شریف کشاورزى ادامه دهند.
امروز در دنبال همان سخن، با مسئولین دولتى و دولتمردان سخنى دارم و حاصل سخنم آن که کارى کنید جوانان و روستاییان از روستاها مهاجرت نکنند. بهترین راه براى جلوگیرى از مهاجرت آنان، ایجاد اشتغال براى آنان در روستاها است. در این رابطه، ابتدا به دو حدیث اشاره مى‏کنم و بعد از آن، توضیح عرض مى‏کنم.
احادیث فراوانى در فضیلت و ارزش کشاورزى داریم که از جمله آنها، این حدیث است: یزید بن‏هارون مى‏گوید: از جعفر بن‏محمد علیه‏السلام در باره فلاحین سؤال کردم که شغل آنها چگونه شغلى است؟ حضرت فرمود: «هُم الزارعون»؛ فلاحین زراعت‏پیشه‏گان و به اصطلاح امروزى، کشاورزان هستند. بعد در باره آنها فرمود: «هم کنوز اللَّه فى ارضه(5)؛ آنها گنج‏هاى خدا روى زمین هستند.» کشاورزان گنج خدا و کسانى هستند که زمین و محصولات آن را در اختیار دارند. تعریف بسیار جالبى است! یعنى کشاورزان گنج‏هاى کشور هستند. حضرت در ادامه فرمود: «و ما فى الاعمال شى‏ء أحَبّ الى اللَّه من الزراعة(6)؛ نزد خدا، هیچ کارى در دنیا محبوب تر از زراعت نیست.» زراعت، عبادت است! در تعبیر چنین آمده که زراعت از همه کارهاى دیگر، مهم‏تر و ارزشمندتر است.
رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم در حدیثى مى‏فرماید:
«ما من مسلم یغرس غرساً، یأکل منه انسان أو دابة أو طیر إلا أنْ یکتب له صدقة الى یوم القیامة؛(7)
هر مسلمانى نهالى را غرس کند، [مثل درخت و محصولات کشاورزى نظیر گندم و جو] که انسان یا حیوانات از ثمره آن بهره برند و مرغان هوا از آن بخورند، براى او تا قیامت ثواب صدقه دادن نوشته شود.»
کسى که یک درخت را مى‏نشاند و آن را به بار مى‏آورد، به این وسیله، تا قیامت براى او ثواب صدقه دادن نوشته مى‏شود؛ براى اینکه از دانه درخت هم درخت‏هاى دیگرى به وجود مى‏آید و هم انسان‏ها و حیوانات از آنها استفاده مى‏کنند. کدام دین را سراغ دارید که در مورد کشاورزى این گونه تشویق کرده باشد؟! دهها حدیث دیگر با همین مضمون وجود دارد که بیانگر اهمیت بسیار زیاد کشاورزى در دین اسلام است.
با توجه به اهمیت و ارزش کشاورزى، امام راحل در اوایل پیروزى انقلاب و حتى قبل از آن، بارها از کشاورزان تجلیل کردند و به مسئولین توصیه مى‏نمودند که کشاورزى را ترویج کرده و توسعه بدهند. اگر کسى به صحیفه امام مراجعه کند، خواهد دید که حضرت امام(ره) تا چه حدى بر این امر تأکید مى‏کردند. ایشان فرمود: «کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند.» تعبیر خیلى بلندى است! یعنى آنان هستند که کشور را بى‏نیاز کرده و به استقلال مى‏رسانند. پس استقلال کشور در دستان آنها است.
ایشان در ادامه فرمود: «اگر به طور دلخواه عمل کنند، گرفتارى‏هاى کشور ان شاءاللَّه رفع مى‏شود.» حضرت امام، بارها در این مورد با تعبیرات بلند خود از این مسئله یاد مى‏کنند که در اینجا فرصت ذکر آنها نیست.
با توجه به تأکیدات و تشویقات امام در باره کشاورزى بود که جهاد سازندگى در سال‏هاى اول انقلاب، وارد عمل شد و فعالیت بسیار گسترده‏اى را در روستاها انجام داد که مهم‏ترین آنها، فراهم کردن آب آشامیدنى و برق براى روستاییان بود. جهاد سازندگى بسیارى از راههاى روستایى را اصلاح نمود و یا آسفالت کرد، حتى امکانات مخابراتى و تلفن را فراهم آورد، به طورى که الان مى‏توانیم بگوییم اکثر قریب به اتفاق روستاها داراى آب، برق و امکانات رفاهى هستند. منظور امام از تشویقات و توصیه‏ها، این بود که وقتى کشاورزى توسعه پیدا کرد، طبعاً شغل ایجاد مى‏شود. همان طورى که قبلاً عرض کردم، همه شغل‏ها که کار کردن در کارخانه و اداره نیست. فعالیت در کشاورزى هم شغل است و شریف هم هست.
خوب، اگر در روستاها شغل به وجود آمد، روستاییان و جوانان روستایى در همان جا مشغول مى‏شوند و به شهرها مهاجرت نمى‏کنند. علاوه بر این، در اثر این کار، کشور در مواد خوراکى و بسیارى از مواد دیگر، از خارج بى‏نیاز مى‏شود. اگر کشاورزى باشد، گندم، جو، برنج، دانه‏هاى روغنى و همه این مواد در ایران تهیه مى‏شود و وابستگى به کشورهاى خارجى از بین مى‏رود، در نتیجه، مستقل مى‏شویم. این هم یکى از اهداف امام بود.
منظور دیگرى که امام از بیان این مطالب داشت و در برخى تعبیرات‏شان هم مى‏توان آن را یافت، این بود که مى‏توانیم صادرکننده بسیارى از مواد غیر نفتى باشیم و نباید همیشه به نفت تکیه کنیم. ظرفیت کشاورزى ما خیلى زیاد است و مى‏توانیم بسیارى از چیزها را تولید کرده و صادر کنیم، پس نباید فقط به نفت وابسته باشیم.
جهاد سازندگى در آن زمان خیلى فعالیت کرد. خدا همه خدمتگزاران را حفظ کند و بهترین اجر را به آنها بدهد. در ابتداى انقلاب تلاش بسیارى شد و بیشتر در امور رفاهى روستاها سرمایه‏گذارى صورت گرفت، ولى با کمال تأسف، از مهاجرت روستاییان به شهرها کاسته نشد و تلاش‏هاى فراوان مسئولان نتوانست مانع مهاجرت روستاییان به شهرها شود. همان طور که مى‏دانید، مهاجرت ادامه داشته و همچنان ادامه دارد.
جوانان روستایى، کشاورزى را در روستاها رها کرده و براى پیدا کردن شغل به شهرها مى‏آیند که پیامد منفى مهاجرت‏ها بر کسى پوشیده نیست؛ براى اینکه وقتى کسى از روستا به شهر رفته و در آنجا شغلى پیدا مى‏کند، یک فرصت شغلى را از شهرى‏ها مى‏گیرد. به هر حال، با همه تلاش‏هایى که صورت گرفت، در این جهت موفق نبودیم.
یکى از علل عدم موفقیت، این است که روستاییان علاوه بر آب و برق و تلفن و دیگر امور رفاهى، در روستاها به کار احتیاج دارند. نباید به آنها گفت شما آب و برق و تلفن دارید، پس باید همین جا بمانید! از کجا بیاورند بخورند؟! چکار کنند؟! چه شغلى داشته باشند؟! احتیاج داشتن به شغل و به وجود نیامدن اشتغال در روستاها، باعث مى‏شود روستاییان، روستاها را رها کنند و به شهرها بیایند. براى پیدا کردن کار به سوى شهرها هجوم مى‏آورند.
مسئولین امر علاوه بر خدماتى که انجام دادند، باید براى ایجاد شغل در روستاها سرمایه‏گذارى وسیعى مى‏کردند. فکر مى‏کنم در این قسمت به مقدار کافى، کار نشده است. اگر در روستاها، شغل ایجاد شده بود، کشاورز آنجا مى‏ماند. وقتى مى‏بیند در اول جوانى، هیچ کارى در روستا براى او پیدا نمى‏شود، مى‏گوید به شهر مى‏روم، شاید در آنجا کارى پیدا شد، در نتیجه به شهر مى‏آید و همه مشکلات زندگى شهرى را هم تحمل مى‏کند. مهاجران روستایى هم در شهرها مشکلات فراوانى دارند که حالا وقت ذکر آنها نیست.
به نظر من، در این جهت مقدارى کوتاهى شده است، البته منکر فعالیت مسئولان امر در قسمت کشاورزى نیستم؛ آنها خیلى تلاش کرده‏اند و نمونه بارز آن، خودکفایى گندم است که آن را جشن گرفتیم و به نوبه خود از همه آنها تشکر مى‏کنم. در سایر موارد هم، گرچه به خودکفایى نرسیده‏ایم، ولى افزایش تولید داشته‏ایم. با این حال، به نظر من، حتى اینها هم کافى نیست! با قدردانى و تشکر از مسئولین، این مقدار کافى نیست! باید در کشاورزى سرمایه‏گذارى بیشترى شود، حالا چه توسط دولت و چه بخش‏هاى خصوصى. باید بیشتر توجه شود، اگر توجه شده بود، الان بیکارى در کشور خیلى کمتر بود؛ مشکلات شهرنشینى هم خیلى کمتر بود. جدیت بیشتر، سرمایه‏گذارى افزون‏تر و تشویق بخش‏هاى خصوصى به سرمایه‏گذارى در کشاورزى، باعث کاهش بیکارى خواهد شد.
همان طور که عرض کردم، امکانات ما خیلى زیادتر است. اگر آن کارها را کرده بودیم، الان این قدر بیکارى نداشتیم. علاوه بر این، ناچار نبودیم خیلى از چیزها را از خارج وارد کنیم. الان بیشتر دانه‏هاى روغنى از خارج مى‏آید، ذرت هم همین طور، البته تولید هم داشته و داریم و در کشاورزى هم سرمایه‏گذارى شده، اما به قدر کافى نیست. مى‏توانستیم خیلى بیشتر از اینها کار کنیم؛ ظرفیت کشاورزى ما بیش از این است و باید این کار را مى‏کردیم. علاوه بر اینکه باید در کشاورزى سرمایه‏گذارى مى‏شد، باید در ایجاد شغل‏هایى غیر از کشاورزى هم در روستاها سرمایه‏گذارى مى‏شد. چه اشکالى دارد که در روستاها، کارهاى دستى و صنایع دستى و بسیارى دیگر از کارها را ترویج کنیم، اگر که روستاییانى نمى‏خواهند کشاورزى کنند، به آن کارها مشغول شوند و در روستاها بمانند. مى‏توانستیم این کار را بکنیم، ولى در این قسمت کم‏کارى شده است.
براى نمونه به بعضى از کشورها که در این قسمت سرمایه‏گذارى کرده‏اند، اشاره مى‏کنم. خیلى از کشورهاى دیگر هم مشکل مهاجرت روستاییان را دارند، ولى این مشکل را حل کرده‏اند. از جمله به تجربه چین، اشاره مى‏کنم: مى‏دانید چین کشور بسیار بزرگى است؛ بزرگ‏ترین کشور جهان است که حدود یک میلیارد و نیم جمعیت دارد. طبق آمارى که دیده‏ام، حدود هشتاد درصد جمعیت آن، هنوز در روستاها زندگى مى‏کنند که طبق آمار، هفتاد و سه درصد آنها در روستاها به کشاورزى اشتغال دارند.
خوب، این خیلى مهم است! خیلى مهم است که توانسته‏اند جلوى مهاجرت را بگیرند. در بین چینى‏ها شعار معروفى است که مى‏گویند اگر نمى‏خواهى کشاورزى هم کنى، در روستا بمان. در روستاها شغل ایجاد کردند، بعد گفتند در روستا بمان. اینکه مى‏بینید چین بازارهاى جهان را پُر از محصولات خود کرده، به واسطه اشتغالاتى است که در روستاها به وجود آورده‏اند. این یک تجربه موفقى است.
در آمار دیگرى مى‏خواندم، چین، در طول بیست سال اخیر، چهارصد و دو میلیون شغل جدید به وجود آورده‏اند؛ شغل جدید، نه شغل‏هاى سابق که این مسئله خیلى مهمى است. باید از این تجربه‏ها استفاده کنیم. البته کارى که صورت گرفته، عادى نیست، بلکه با برنامه‏ریزى پیش رفته‏اند، سرمایه‏گذارى کرده و مردم را تشویق نموده‏اند. ما هم مى‏توانیم از این تجربه موفق استفاده کنیم، ولى گویا به مقدار کافى استفاده نکرده‏ایم.
باز تذکر مى‏دهم که قصد من، انتقاد از کشاورزى نیست! آنها تلاش خود را کرده‏اند. عرض بنده این است که بیش از این، تلاش لازم است. الان هم اگر مقدارى سرمایه‏گذارى بیشترى در این قسمت کنند، مخصوصاً در روستاها، هم در کشاورزى و هم در ایجاد شغل و صنایع دستى براى روستاییان، دیر نشده است. مقصود این نیست که وقتى مى‏گوییم براى روستاییان شغلى ایجاد کنید، یک کارخانه بزرگ بر پا کنید! دیگران برنامه دارند؛ یک برنامه دقیق معینى که الان فرصت ذکر آن نیست و فایده‏اى هم ندارد که در اینجا، آن را ذکر کنم.
پروردگارا! مسئولین ما را در حل مشکل بیکارى موفق بدار.
پروردگارا! جوانان کشور ما و روستاییان عزیز را در جدیت هر چه بیشتر در کشاورزى موفق بدار.
خدایا! به ذات خودت سوگند، مشکل بیکارى را به دست دولت و با برنامه‏ریزى حل بفرما.
البته این را عرض کنم که فقط با دعا کردن، اشتغال ایجاد نمى‏شود! اشتغال، سرمایه‏گذارى و برنامه‏ریزى مى‏خواهد که ان شاءاللَّه موفق مى‏شوند.

جمعه 11/10/83

در خطبه گذشته عرض شد امام در سخنرانى‏هاى فراوان خود به طور مکرر در باره توسعه کشاورزى و سرمایه‏گذارى در بخش کشاورزى تأکیدات فراوانى داشتند، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. وقتى به صحیفه امام مراجعه کنید، خواهید دید چقدر ایشان بر این مسئله تأکید کرده است. ایشان از این همه تأکیدات، چند منظور مهم را دنبال مى‏کردند: اول، ایجاد اشتغال براى کشاورزان روستایى تا به این وسیله جلوى مهاجرت کشاورزان و روستاییان را به شهرها بگیرند که این مسئله، تبعات سویى در پى داشته و دارد.
منظور دوم امام، خودکفایى در همه نیازهاى کشاورزى و استقلال مردم ایران بود. اگر در محصولات کشاورزى، مثل میوه، گندم و دانه‏هاى روغنى خودکفا شویم، به دیگران وابسته نیستیم و یک قدم در راه استقلال خود، پیش رفته‏ایم.
منظور سوم امام، این بود که ایران با موقعیت خاصى که در منطقه دارا است و امکانات فراوانى که از جهت آب، زمین و نیروى انسانى دارد، بتواند صادرکننده مواد غذایى به کشورهاى نزدیک باشد و این امکان هم وجود دارد.
چهارمین و مهم‏ترین منظور امام، خروج تدریجى کشاورزان زحمتکش از استضعاف و وابستگى به سرمایه‏داران و سودپرستان و استقلال پیدا کردن و خودکفا شدن آنان بود تا هر روز به وام گرفتن از این و آن محتاج نباشند و خودشان بتوانند مستقل باشند.
براى تحقق آرمان امام چه مقدار سرمایه‏گذارى کرده و تا چه حدى موفقیت پیدا کرده‏ایم؟ براى پاسخ به این سؤال، خوب است در ابتدا به بودجه‏اى که دولت به بخش کشاورزى اختصاص داده، اشاره کنیم تا معلوم شود عنایت دولت به بخش کشاورزى چه مقدار است. در برنامه توسعه اقتصادى کشور، پنج درصد بودجه عمرانى یا کمى بیشتر از پنج درصد به کشاورزى اختصاص یافته است.
این مقدار در بودجه سال‏هاى قبل وجود داشته و در بودجه برنامه توسعه اقتصادى سوم هم وجود دارد. آیا این مقدار بودجه کشاورزى براى تحقق آرمان‏هاى امام، کافى است؟ آیا مى‏توانیم با این بودجه، کشاورزان را از استضعاف نجات دهیم؟ آیا مى‏توانیم با این مقدار بودجه در تولید مواد مختلف غذایى به جایى برسیم که حتى صادرات داشته باشیم، آن هم صادرات فراوان؟!
گمان مى‏کنم مقدارى به بخش کشاورزى کم‏لطفى شده است. این مقدار براى بخش کشاورزى که بخش عظیم اقتصادى در ایران است، بسیار کم است. بخش کشاورزى بخش اقتصادى مهمى است و به نظر من، این مقدار کافى نیست.
در اینجا به یکى از مشکلات کشاورزان و بخش کشاورزى اشاره مى‏کنم. ببینیم آیا توانسته‏ایم این مشکل را حل کنیم؟ تا آن جا که به یاد دارم، اکثر کشاورزان قبل از انقلاب محروم و مستضعف بودند و امکاناتى نداشتند که بتوانند خودشان در کشاورزى سرمایه‏گذارى کنند و موفق شوند.
سابقاً امکانات کافى در اختیار آنان نبود و آنها ناچار بودند از ارباب‏ها مساعده بگیرند. آیا بعد از انقلاب و پس از آنکه ارباب‏ها نابود شدند، وابستگى آنها تمام شده است؟ آیا خودِ کشاورزان مى‏توانند در کشاورزى سرمایه‏گذارى کنند؟ همه ما جواب را مى‏دانیم! متأسفانه اکثر کشاورزان وضع‏شان خوب نیست که روى پاى خود بایستند و به طور مستقل کشاورزى کنند؛ وام نگیرند و سود محصول‏شان را خود استفاده کنند و از استضعاف نجات پیدا نمایند، اگر چه این مطلب منظور امام بوده، اما آیا تحقق یافته است؟!
کشاورزان هنوز در بخش‏هاى مختلف به وام گرفتن نیاز دارند. وام گرفتن تا کى؟! بیشتر کشاورزان باید از بانک کشاورزى با بهره سیزده و نیم درصد وام بگیرند، البته بهره سیزده و نیم درصد از بهره سایر بانک‏ها کمتر است، ولى بالاخره، باید بهره بدهند و اگر در بازپرداخت وام تأخیر بیفتد، باید بهره دیرکرد هم بدهند. مشکل این است که بانک کشاورزى هم به مقدار کافى بودجه در اختیار ندارد که به کشاورزها وام بدهد. بعضى از کشاورزان اصلاً نمى‏توانند وام بگیرند و دست خالى مى‏مانند، البته بانک‏هاى دیگر هم موظف هستند مقدارى از امکانات و بودجه خود را در اختیار کشاورزان قرار بدهند، ولى چون سود وام‏هاى کشاورزى کم است، آنها از اینکه به کشاورزان وام بدهند، طفره مى‏روند و بیشتر علاقه دارند بودجه‏هاى خود را در جاهایى که سود بیشترى دارد، صرف کنند و در آن موارد وام بدهند.
در نتیجه، بسیارى از کشاورزان، حتى وام‏هاى بخش کشاورزى را هم نمى‏توانند بگیرند و خیلى از آنها به ناچار باید از بازار آزاد وام بگیرند، آن هم با سودهاى کلان و یا اینکه از روى ناچارى، باید محصولات خود را به ثروتمندان و سودجویان، پیش‏فروش کنند که این رسم از قدیم بوده و متأسفانه هنوز هست.
با این وضعیت، کشاورز ناچار است براى وام‏هایى که مى‏گیرد، سود بدهد، حالا کم یا زیاد. از آن طرف، براى کشت محصول خود ناچار است مبالغ زیادى صرف کند، براى مبارزه با آفات و براى برداشت محصول، همچنین حمل آن به بازار. حال کشاورز که یک سال زحمت کشیده و محصولاتى را به دست آورده، اگر آفات نیاید، اگر سرما نزند، اگر خشکسالى نباشد، محصولات خود را مى‏آورد و در بازار عرضه مى‏کند. وقتى به بازار مى‏آورد، باید به میدانى‏ها و واسطه‏ها بدهد. آنها هم که معلوم است چگونه با او معامله مى‏کنند. خوب، در آخر کار براى کشاورز چقدر مى‏ماند؟ آیا به حدى هست که او را از وابستگى به سرمایه‏داران نجات دهد؟ نیست!
به اندازه قوت لایموتى براى او و خانواده‏اش باقى مى‏ماند. سال دیگر هم مثل امسال و سال‏هاى بعد هم مثل هر سال دیگر. این درست است؟! این همان استضعافى نیست که این قشر زحمتکش از قدیم داشته و حالا هم آن را دارند؟ تا کى باید اینها به این حالت باشند؟ تا کى باید متکى به وام‏هایى با این شرایط باشند؟ آیا نباید روى پاى خود بایستند؟ آیا نمى‏توان برنامه‏اى ریخت آنها به مقدارى که زحمت مى‏کشند، صاحب درآمد باشند و با افتخار زندگى کنند؟ حتى وقتى آفتى آمد و بلایاى طبیعى واقع شد، بتوانند روى پاى خود بایستند و نخواهند از دیگران کمک بگیرند. آیا این مقدار هست؟! گمان کنم نباشد!
آیا مستضعفین باید در استضعاف خود باقى بمانند و ادامه زندگى بدهند؟! یا وقتى مى‏بینند کشاورزى براى آنها صَرف نمى‏کند، آن را رها کرده و با زن و بچه از روستاها به شهرها بیایند؟ آثار و تبعات سوء این مهاجرت‏ها بر همگان روشن است.
آیا نمى‏توانیم قدمى برداریم که تحولى در کشاورزى به وجود بیاید؟ آیا مسئولین نمى‏توانند کارى کنند که کشاورزان از حالت استضعاف خارج شوند؟ آیا نمى‏توانند لااقل به مدت چند سال، وام‏هاى بدون بهره یا بسیار کم‏بهره در اختیار کشاورزان قرار بدهند؟ یا در حمل و نقل و در بعضى جاهاى دیگر به کشاورزان کمک کنند تا بتوانند به تدریج از استضعاف بیرون بیایند و خودکفا بشوند؛ روى پاى خودشان بایستند و بتوانند جلوى سودجویان و واسطه‏ها را بگیرند؟! آیا نمى‏شود این کار را کرد؟!
مسئولین باید در این باره فکر کنند. گمان مى‏کنم بشود. به یک تحول و انقلاب در کشاورزى احتیاج داریم، همان طور که امام مى‏خواستند.
نمى‏خواهم زحمات مسئولین بخش کشاورزى و خدماتى را که نسبت به کشاورزان انجام داده و در اختیار آنها قرار مى‏دهند (مثل کود ارزان‏قیمت، مبارزه با آفات و کمک‏هاى دیگرى که کم و بیش در اختیار کشاورزان قرار مى‏گیرد) انکار کنم. از این جهت، از آنها تشکر مى‏کنم، مخصوصاً در این ایام که روز جهاد کشاورزى را در پیش داریم.
از همه عزیزان که در خدمت به این قشر ضعیف، فعال هستند، تشکر مى‏کنم. منظور من این نیست که خدمات آنها را منکر شوم. مى‏دانم در بسیارى موارد موفقیت‏هاى خوبى داشته‏ایم، مخصوصاً در تولید گندم که به خودکفایى رسیده و در بخش‏هاى دیگرى نیز افزایش تولید داشته‏ایم. همه اینها را قبول دارم و تشکر مى‏کنم، اما سؤال من این است: ظرف بیست و پنج سال گذشته، در تحقق آرمان‏هاى امام در بخش کشاورزى، چه مقدار موفق بوده‏ایم؟
امیدوارم خداوند متعال توفیق بیشترى به مسئولین محترم عنایت کند تا به بخش کشاورزى توجه بیشترى کنند.
پروردگارا! تو را به ذات مقدس خودت قسم مى‏دهم کشاورزان زحمتکش ما را موفق و سالم بدار و بهترین جزاى خیر را به این عزیزان عنایت بفرما؛
به کسانى که در خدمت به کشاورزى تلاش و کوشش مى‏کنند، موفقیت بیشتر عنایت فرما و دولت را براى سرمایه‏گذارى بیشتر در بخش کشاورزى، موفق بدار.

پى‏نوشتها: -
1) وسائل‏الشیعه، ج‏17، ص‏40.
2) مستدرک‏الوسائل، ج‏13، ص‏12.
3) بحارالانوار، ج‏100، ص‏9.
4) کافى، ج‏6، ص‏502.
5) تهذیب، ج‏6، ص‏384.
6) همان.
7) مستدرک، ج‏13، ص‏26.