«مقاله وارده»
زن بر دو راهى خانه و بازار

احمد طاهرى‏نیا

مقدمه‏

از آیات و روایات استفاده مى‏شود که عرصه عمومى و ایفاى نقش در موقعیت‏هاى مختلف اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى ویژه گروه یا جنس خاصى نیست. زن به عنوان جنس مؤنث، در هیچ آیه و روایتى از فعالیت اجتماعى و کار و تلاش در بیرون از خانه منع نشده است. بنابراین گرچه در طول تاریخ، خدمات خانگى و رسیدگى به خانواده از دغدغه‏هاى اصلى و عرصه‏هاى مهم فعالیت زنان بوده اما هیچ گاه به عنوان حوزه انحصارى مطرح نبوده است. در نتیجه این سخن که زنان نیز مى‏توانند مثل مردان، فعالیت‏هاى اجتماعى داشته باشند، در جاى خود سخن درستى مى‏نماید اما نکته‏اى که باید بدان توجه شود این است که:
اولاً: جواز یک عمل، غیر از مطلوبیت و رجحان آن کار است. کارها و فعالیت‏هایى که مجاز است و زن و مرد، مى‏توانند شرعاً و عقلاً آنها را انجام دهند وقتى با یکدیگر مقایسه شوند اهمیت و مطلوبیت آن متفاوت خواهد بود. عوامل متعددى نظیر ذوق و سلیقه، استعداد، توانایى جسمى، ویژگى‏هاى روانى، مصلحت خانواده و جامعه در تعیین درجه مطلوبیت عمل مؤثر است. بنابراین کارهایى که فرا روى انسان قرار دارد از حیث ارزش و مطلوبیت براى وى یکسان نیست. از این‏رو مجاز بودن یک کار به معناى عدم ممنوعیت است نه مطلوبیت و رجحان.
ثانیاً: انسان در دنیا در دو حصار زمان و توان زندانى است. نه مى‏تواند فوق قدرتش فعالیت کند و نه فراتر از زمان قدمى بردارد. محدودیت در توان، انسان را مجبور مى‏کند که اوقات خود را تقسیم کند: پاره‏اى از وقت خود را براى کار و تلاش و زمانى را براى استراحت و تفریح قرار دهد. مدتى را نیز به دیگر نیازهاى حیاتى اختصاص دهد. محدودیت زمانى نیز مى‏طلبد که از میان کارهاى مختلف که همزمان در برابر او صف مى‏کشند، یکى را برگزیند.
این دو ویژگى، که به طور طبیعى مانع از اقدام انسان به همه کارهاى مجاز و مورد علاقه است، اقتضا مى‏کند که فرد با درایت و تیزبینى و بر اساس ملاک‏هاى مشخص و واقع‏گرایانه، کارهاى مختلفى را که فرا روى اوست، در جدول اختیارش رتبه‏بندى کند. اشتغالات مهم‏تر و امور مطلوب‏تر را در ردیف اول و سایر کارها را در اولویت‏هاى بعدى قرار دهد و از میان آنها کارى را که مطلوب‏تر و در اولویت اول است، گزینش کند. لازمه رتبه‏بندى و گزینش، تقدیم مهم‏تر بر مهم و انجام برخى از کارها و رها کردن برخى دیگر است.
با توجه به این مقدمه، گرچه زن از نظر شرعى مجاز است علاوه بر ارائه خدمات خانگى و پرورش و تربیت فرزند، فعالیت اقتصادى و اجتماعى بیرون از خانه داشته باشد، اما آیا توان تکوینى نیز بر این کار دارد؟ آیا مى‏تواند علاوه بر حضور فعال و بانشاط در خانه و اشتغال به کارهاى طاقت‏فرساى آن، ساعات مشخصى را در کارخانه، کارگاه، ادارات دولتى، و مراکز قدرت و تصمیم‏گیرى حضور چشمگیر داشته باشد؟ آیا براى زنان میسر است در دو عرصه خصوصى و عمومى تلاش و فعالیت داشته باشند؟ خدمات خانگى و رسیدگى به همسر و فرزند کار ارزشمند و اشتغال به کارهاى اجتماعى در بیرون از خانه نیز مجاز است اما آیا پرداختن به هر دو به طور کامل و بدون کم و کاست براى زن ممکن است یا انجام یکى سبب بازماندن یا کاهش توجه به دیگرى مى‏شود؟
بى‏شک با توجه به محدودیتى که براى انسان اعم از زن و مرد، بیان شد روشن مى‏شود که ایفاى هر دو نقش به طور کامل براى زن در عمل میسر نیست؛ زیرا محدودیت زمانى به زن اجازه نمى‏دهد در ساعاتى که به فعالیت اقتصادى و اجتماعى اشتغال دارد، به کودک خود رسیدگى کند و خواسته‏هاى همسر و خانه را هم برآورد.
محدودیت در قدرت نیز سبب مى‏شود زن پس از انجام وظیفه اجتماعى و بازگشت از محل کار، با تنى رنجور و روانى خسته در خانه حاضر شود، در نتیجه نتواند نقش همسرى و مادرى را به خوبى ایفا کند. شواهد تجربى نیز بیانگر آن است که اشتغال زن به امور اقتصادى و اجتماعى وى را از ایفاى نقش خانگى باز داشته یا از توجه او به خانه و خانواده مى‏کاهد.(1) یکى از جامعه‏شناسان مى‏گوید: زنى که شاغل است و مسئولیت اجتماعى بر عهده دارد، اگر ناچار باشد تمام وظایف خانه را طبق سنت‏ها بپذیرد و انجام بدهد، قطعاً دچار تعارض مى‏شود ... اگر ما به این موضوع توجه نکنیم و مسئولیت خانه و خارج از خانه را بر دیگر تعادل حیاتى ندارند چون بار سنگین دوگانه را نمى‏توانند تحمل کنند ... اگر بنا باشد زن در اجتماع مشاغل بزرگ داشته باشد و با قدرت و صلابت این وظایف را ایفا کند و سپس به خانه بیاید و نقش یک زن عاطفى و جنس دوم را ایفا کند، دچار تعارض مى‏شود.(2)
همه این اعترافات بیانگر آن است که جمع میان این دو نقش ممکن نیست، به همین سبب جامعه‏شناسان ازدواج و مسئولیت‏هاى خانگى را یکى از عوامل مؤثر در کاهش کار زنان و از موانع اشتغال آنان معرفى کرده‏اند.(3)
البته ممکن است برخى از زنان با تلاش چند برابر و ازخودگذشتگى بیشتر، فعالیت اجتماعى خود را به طور کامل انجام داده و در اداره منزل نیز موفق باشند. چنان که برخى از کارها به سبب همسویى با وظایف خانه‏دارى، این امکان را براى زن فراهم مى‏کند که بتواند در هر دو عرصه فعالیت داشته باشد. اما این موارد، استثنایى و خارج از بحث ماست، بنابراین اگر ورود زن به عرصه عمومى و اشتغال به فعالیت اجتماعى او را از عرصه خصوصى باز داشته یا لااقل از توجهش بکاهد وظیفه‏اش چیست؟ اگر زن نتواند میان نقش‏هاى دوگانه جمع کند، نتواند هم فضاى خانواده را به بوى خوشِ مهر و محبت معطر سازد و کام تشنه همسر و فرزندان را با زلال عاطفه‏اش سیراب کند و به زندگى صفا و طراوت بخشد و هم در بیرون از خانه با دست تواناى خود چرخ اقتصاد جامعه را به حرکت در آورد و در کارهاى اجتماعى مشارکت داشته باشد، ترجیح با کدام است؟ به ناچار باید اولویت این دو کار را معین کرده و یکى را که داراى امتیاز بیشترى است و اولویت اول دارد انتخاب کرده و در رأس کارهاى خود قرار داده و کار درجه دوم را ترک کرده و فداى دیگرى کند.
بى‏شک قانون کلى در موارد تزاحم و تلاقى دو پدیده، توجه به کار مهم‏تر و به اصطلاح پیش داشتن مهم‏تر بر مهم است. اما نکته اساسى، شناخت و تشخیص مهم‏تر از میان چند کار است. بدین سبب سؤال اصلى ما در این نوشته آن است که اولویت اول زن در موارد تزاحم چیست؟ کدام یک از دو حوزه خصوصى و عمومى براى زن بایسته‏تر است؟ آیا زن محیط خانه و تربیت فرزند را اصل و اولویت اول خود دانسته و سایر اشتغالات را فرع و درجه دوم، یا به عکس، به کار و تلاش اجتماعى امتیاز بالاتر داده و آن را اولویت اول خود قرار دهد و ازدواج و رسیدگى به خانه و فرزندان را در درجه دوم و کارى استطرادى و فرعى؟ آیا زن، خانواده و فرزندان را فداى کار و تلاش اقتصادى کند یا کار و تلاش را فداى خانواده کند؟ این پرسشى است که به دنبال پاسخ آن هستیم.
بى‏شک مکتب‏هاى مختلف با توجه به جهان‏بینى‏هاى متفاوت، پاسخ‏هاى گوناگونى به این پرسش خواهند داد. اسلام نیز به عنوان یک مکتب زنده و جهانى که پاسخگوى همه نیازهاى فردى و اجتماعى بشر است براى این پرسش پاسخى دارد که در صدد یافتن و بیان آن هستیم.

أ) دیدگاه اسلام‏

بى‏شک براى بیان دیدگاه اسلام در این مسئله و هر مسئله دیگر باید سراغ کتاب، سنت و عقل به عنوان منابع اصلى اسلامى برویم و پاسخ پرسش را از آنها جویا شویم. اما این سخن بدین معنا نیست که پاسخ هر پرسش و مسئله‏اى به طور صریح و جزیى در قرآن شریف و روایات اهل بیت(ع) مطرح شده است. بسیارى از مسائل جزیى به علل مختلف در کتاب و سنت نیامده، ولى از اصول کلى و محکم قرآنى قابل استنباط است. مسئله حاضر نیز از همین قرار است.
اینک با توجه به برخى از اصول حتمى که از قرآن و روایات برگرفته شده، جهت‏گیرى اسلام را در ارتباط با پرسش یادشده بیان و در تأیید آن برخى از شواهد تجربى را نیز ذکر خواهیم کرد.

اصل اول: بنیان مقدس خانواده‏

میل به جنس مخالف یکى از نیازهاى طبیعى انسان است. اسلام نه تنها با ارضاى این میل مخالفتى نکرده، بلکه بر ارضاى آن به صورت ضابطه‏مند و در چارچوب قرارداد زناشویى تأکید دارد. قرآن کریم خطاب به همه مسلمانان مى‏فرماید: «به افراد مجرد و غلامان و کنیزانى که براى ازدواج شایستگى دارند همسر بدهید.»(4) فراگیر بودن خطاب آیه، شاهدى است بر اینکه سامان دادن امر ازدواج جوانان و افراد مجرد وظیفه همه مردم است. مسلمانان نه تنها وظیفه دارند نسبت به ازدواج فرزندان خود اقدام کنند، بلکه نسبت به تزویج سایر جوانان نیز مسئولند. از نظرگاه دینى وساطت در امر ازدواج بهترین شفاعت است(5) و کسى که مجردى را همسر بدهد خداوند به نظر لطف به وى مى‏نگرد.(6) رسول گرامى اسلام(ص) نیز ازدواج را سنت خود دانست و به مسلمانان سفارش کرد که از آن پیروى کنند.(7) در آموزه‏هاى دینى آمده: کسى که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده(8) و دو رکعت نماز وى بهتر و بالاتر از هفتاد رکعت نماز فرد بى‏همسر دانسته شده است.(9) قرآن شریف همسران را مایه آرامش(10) و لباس یکدیگر معرفى کرده است.(11)
اسلام، ارضاى غریزه جنسى و تولیدمثل و تکثیر نسل(12) را فقط در چارچوب خانواده مجاز دانسته و کسانى را که از این مرز فراتر روند، متجاوز مى‏داند(13) و براى آنان مجازات‏هاى سختى مثل ضرب و قتل پیش‏بینى کرده است. بنابراین ارتباط جنسى به جز از راه زناشویى از دیدگاه اسلام محکوم و مطرود است.(14)
آموزه‏هاى دینى از یک سو انسان‏ها را به ازدواج و تشکیل خانواده تشویق و ترغیب کرده، براى کسانى که در ساختن این بناى مقدس مشارکت دارند، پاداش‏هاى مادى و معنوى فراوانى بیان کرده، از سوى دیگر براى متجاوزان از حریم خانواده، مجازات‏هاى سختى تا حد قتل در نظر گرفته، از احکام و دستورهایى که جهت استحکام و استوارى بناى مهم و سرنوشت‏ساز خانواده تشریع شده است استفاده مى‏شود:
اول: در اسلام، زناشویى تنها شکل منحصر به فرد ارتباط انسان با جنس مخالف و ارضاى غریزه جنسى و تولیدمثل، و تکثیر نسل است. (موضوع کنیزان نیز در همین فضا تفسیر و ارزیابى مى‏شود.)
دوم: خانواده در فرهنگ اسلامى نهادى مقدس، ارزشمند و محبوب‏ترین بنا نزد خدا است.(15) قانونگذار اسلام حفظ حریم آن را واجب و بر بقا، استمرار و استوارى آن پاى مى‏فشارد و به هیچ وجه به نابودى و از بین رفتن و تبدیل و جایگزینى آن رضایت نمى‏دهد و آن را به سود فرد و جامعه نمى‏داند.
سوم: خانواده سنگر مستحکمى است که همسران در پناه آن از آسیب تیرهاى انحراف و کژى در امان مى‏مانند.
چهارم: تشکیل خانواده تنها براى ارضاى غریزه جنسى و پاسخ به هوس‏هاى آنى و زودگذر نیست بلکه یک پیوند معنوى و عاطفى میان دو انسان است. در این پیمان هر یک از زوجین علاوه بر ارضاى غریزه جنسى خود، نیازهاى عاطفى طرف مقابل را نیز پاسخ مى‏دهد و سکونت و آرامش وى را فراهم مى‏سازد.
بنابراین از مجموع مطالب مى‏توان به این نتیجه رسید که نهاد خانواده در اسلام یک اصل است و احکامى نظیر حرمت نگاه به نامحرم براى زن و مرد، وجوب پوشش براى زنان، خوش نداشتن طلاق،(16) احترام به پدر و مادر(17) و صله رحم(18) در راستاى حفظ و حراست از بنیان ارزشمند و اصیل خانواده است. اهتمام اسلام به امر خانواده به عنوان یک نهاد مقدس اقتضا مى‏کند که زن و مرد در حفظ آن بکوشند و رفتار فردى و مناسبات خانوادگى و اجتماعى خود را به گونه‏اى تنظیم کنند که در راستاى حفظ و تقویت این نهاد باشد.

اصل دوم: محوریت زن در خانواده‏

گرچه زن و مرد در بنیانگذارى خانواده یکسان و هسته اصلى آن به شمار مى‏روند اما ویژگى‏هاى جسمى و روانى هر یک از همسران، نقش خاصى را مى‏طلبد، به همین دلیل سهم آنان در استحکام و استمرار این بنا یکسان نخواهد بود.
زن در آرام‏بخشى و تلطیف فضاى خانه نقش ویژه دارد. قرآن به صراحت مى‏فرماید: «او خدایى است که شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار او بیاساید.»(19) آرام‏بخشى گرچه در سوره روم(20) به عنوان کارکرد هر یک از همسران بیان شده اما تأکید بر آرام‏بخش بودن زن براى مرد در آیه 189 سوره اعراف، نشانگر نقش ویژه زن در این امر است. بنابراین گرچه تهیه مسکن از وظایف مرد است و جسم و جان زن در خانه مرد، و در سایه حمایت او به آرامش مى‏رسد اما خود از حیث روانى و عاطفى، منزل و مأواى مرد است و شوهر در کنار او آرامش مى‏یابد. زن با نقش عاطفى و احساسى ویژه‏اى که دارد به خانواده نشاط و حیات مى‏بخشد. آرام‏بخشى زن، روح خانواده است و تا زمانى که این روح در آن جریان دارد خانواده استوار و پابرجا خواهد بود. استمرار و برپایى خانواده تا زمانى است که مرد در منزل امنى که زن براى او فراهم کرده است، احساس آرامش و سکونت کند، نه تا زمانى که خانه ظاهرى برپا باشد.
اگر مردى بهترین و بزرگ‏ترین خانه و باغ و ویلا را براى همسرش آماده کند اما زن نتواند نقش آرام‏بخشى خود را در آن به خوبى ایفا کند و از نظر عاطفى و روانى، نیازهاى همسرش را تأمین نکند آن خانه و باغ و ویلا به تنهایى در تحکیم خانواده و استمرار حیات معنوى زوجین تأثیرى نخواهد داشت. انسان‏هاى فراوانى خانه ندارند اما خانواده دارند. باغ و ویلا ندارند، از نظر امکانات مادى و مسکن دچار مشکلند اما از حیث عاطفى و آرامش روانى مشکلى ندارند. باصفا و صمیمیت زندگى مى‏کنند. بنابراین، خانه‏اى که زن با دستِ دل مى‏سازد کارآمدتر از خانه‏اى است که مرد با خشت و گِل بنا مى‏کند.
از سوى دیگر، نقش برجسته زن در تولیدمثل که یکى از کارکردهاى مهم خانواده است و در استحکام آن نقش اساسى دارد قابل انکار نیست. مشارکت مرد در تولیدمثل، مربوط به مرحله آغازین آن و در حد انتقال نطفه است. اما در مراحل بعدى یعنى رشد و پرورش جنین و تولد، که مهم‏ترین مراحل تولید و تکثیر مثل است نقشى نداشته و در شیردهى و تغذیه و نگهدارى کودک نیز نقش چشمگیرى ندارد. این زنِ خانه و مادر است که نهال نوپاى خانواده را با مواظبت و صبر و تحمل طى این مراحل پرورش داده و به ثمر مى‏رساند. قرآن مى‏فرماید: «ما به انسان در باره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد.»(21) در آیه دیگر فرمود: «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند. مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏کند و با ناراحتى بر زمین مى‏گذارد.»(22) در این آیات ضمن سفارش انسان‏ها نسبت به پدر و مادر، بلافاصله به زحمت‏ها و سختى‏هاى دوره باردارى و زایمان (که ویژه مادر و از مراحل پراهمیت تولیدمثل است) اشاره کرده که از نقش برجسته مادر و مسئولیت سنگین او حکایت دارد.
روایات فراوانى، بهترین غذاى کودک را شیر مادر دانسته و آداب و دستورهایى را براى شیر دادن به کودک بیان کرده، بر نقش ویژه مادر در مرحله شیردهى دلالت دارد.(23) همچنین کودک علاوه بر نیاز مادى، دهها نیاز معنوى و عاطفى دارد که برآوردن آنها در درجه اول به دست مادر است.
بنابراین، جنس مؤنث هم به سبب نقش همسرى و هم به جهت ویژگى مادرى، در بنیان خانواده نقش محورى دارد. زن سنگ بناى بنیان خانواده و محور اصلى آن است. کلید حفظ و حراست خانواده در دست زن است. بناى عظیم خانواده با حضور پررنگ و بانشاط زن در خانه پابرجا و استوار و با حضور کمرنگ و خسته وى، متزلزل خواهد بود.
بر اساس اصل اول، خانواده در اسلام نهادى مقدس، باارزش، بى‏همتا و محبوب‏ترین بنا نزد خدا مى‏باشد و رعایت حدود آن بر همه مسلمانان واجب است و بر اساس اصل دوم، زن به سبب ویژگى طبیعى و نقش همسرى و مادرى در استحکام و استمرار این بنا نقش برجسته، محورى و ویژه دارد. از این‏رو باید حضور وى در خانه از نظر کمّى و کیفى با نقش ویژه او در حفظ بنیان خانواده متناسب باشد. این امر اقتضا مى‏کند که زن در خانه حضور جدى داشته باشد به این معنا که هم فرصت بیشترى را در خانه در کنار خانواده و فرزندان باشد و هم حضورى پررنگ و بانشاط داشته باشد. معناى این سخن آن است که خانواده و مسئولیت‏هاى خانگى، براى زن مهم‏تر و کار درجه اول و اشتغال در درجه دوم خواهد بود؛ با این بیان در تزاحم و تلاقى میان خانه و اشتغال، حق تقدم با خانه و خدمات خانگى است. این قاعده در مورد دختران نیز جارى است زیرا اصولى که پیش از این بیان شد مربوط به جنس مؤنث بود نه زن شوهردار. علاوه بر اینکه از دیدگاه اسلام هزینه‏اى بر عهده دختر نیست تا به دست آوردن مال و درآمد براى او مهم‏تر باشد، بنابراین اشتغال اولویت اول دختر نیست و نباید مانع و مزاحم ازدواج او شود. در دو راهى اشتغال و ازدواج، حق تقدم براى دختر، ازدواج است. بنابراین آنچه در برخى گزارش‏ها و نظرسنجى‏ها آمده که اشتغال به عنوان اولین مسئله و دغدغه زنان و دختران جوان مطرح است و امورى همچون ازدواج در رده پنجم یا ششم قرار دارند(24) با دیدگاه اسلام که از اصول یادشده به دست آمد، ناسازگار مى‏نماید. البته این امر در مورد پسران شاید به عکس باشد زیرا پرداخت مهریه به زن و مسئولیت‏هاى مالى خانواده از دیدگاه اسلام بر عهده مرد است. جوانى که در صدد تشکیل خانواده است باید در اندیشه داشتن کار آبرومند با حداقلى از دستمزد باشد تا بتواند از آن طریق هزینه خانواده را تأمین کند. قرآن مردانى را که توانایى مالى براى ازدواج ندارند، به عفت و خوددارى امر کرده و فرموده است: «آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بى‏نیاز سازد.»(25) بنابراین مى‏شود از این آیه و آیاتى که مهر و نفقه را بر عهده مردان قرار داده استفاده شود که اولویت اول مرد اشتغال و کسب درآمد است.

اشتغال زنان، ناهمگون با طبع مردان‏

اشتغال زنان با خواست طبیعى مردان ناسازگار و عکس انتظارى است که آنان از زن دارند. بر اساس برخى از تحقیقات، حتى در کشورهاى غربى «مردان به طور طبیعى زنى مى‏خواهند که محور خانواده باشد و نقش مادرى و همسرى خود را به خوبى ایفا کند. یک بررسى اخیر از شش دانشکده و دانشگاه شمال شرقى، بیانگر واقعیتى تکان‏دهنده بود. اکثریت دانشجویان مرد انتظار دارند با زنانى ازدواج کنند که در خانه بوده و کار نکنند. آنان خودشان را نان‏آور مى‏دانند و زنان‏شان در خانه در کنار بچه‏ها مى‏مانند. ... «جسى برنارد» در کتابش تحت عنوان «آتیه ازدواج» مى‏نویسد: پشتکار و تکاپوى زیاد که منجر به موفقیت خواهد شد، ویژگى‏هایى که براى به دست آوردن شغل پردرآمد در جامعه‏مان مورد نیاز است، دقیقاً آن چیزى است که اکثر مردان نمى‏خواهند در زنان وجود داشته باشد. امروز مردان حرفه‏اى و متخصص آینده، آنانى که حداقل در مدارس هستند، هنوز به دنبال مادرانى براى اولاد خود هستند. آنان به دنبال زنان متخصصى نیستند که بتوانند در دنیا به اندازه همان پیشرفت و استقلال آنها کار کنند.»(26)
«اصولاً مردان ترجیح مى‏دهند زنان‏شان خانه‏دار باشند. این نکته پس از یک تحقیق در چند دانشگاه در آمریکا بار دیگر نشان داد که حتى در مجتمع‏هاى آموزش عالى در یک کشور متمدن که همواره شعار دفاع از حقوق بشر و آزادى سر مى‏دهد، مردان زن را به عنوان یک همسر و یک مادر براى اولاد خود مى‏شناسند و دل‏شان نمى‏خواهد که همسران آنها حتى داراى یک شغل پردرآمد باشد.»(27)
«مطالعات و تحقیقات نیز بیانگر این مسئله است که در همه جوامع نقش اصلى براى زنان، نقش مادرى و همسرى است.»(28)

فروپاشى بنیان خانواده‏

دنیاى غرب که اشتغال زنان را در رأس شعارهاى خود قرار داده و مدّعى تساوى زن و مرد در تمام عرصه‏هاى فردى و اجتماعى است، به خانواده به عنوان یک اصل اساسى و مقدس، و نقش محورى زن در آن، توجه نکرده است، بدین سبب بنیان عظیم خانواده در آن دیار بسیار سست شده است. یکى از جامعه‏شناسان مى‏گوید: «در سال‏هاى اخیر عموماً این موضوع مطرح است که خانواده به ویژه در جوامع صنعتى در حال از بین رفتن است یا حداقل از نظام و شیوه خود خارج شده است ... طى سال‏هاى اخیر به ویژه در جوامع صنعتى گرچه عموماً ازدواج با تأخیر مواجه شده یا سن ازدواج افزایش یافته است، لیکن نحوه جدیدى از زندگى، یا به تعبیرى «جایگزینى» براى ازدواج موسوم به همزیستى مشترک پدیدار گردیده است. افزایش این نوع خانواده‏ها (خانوارها) باعث گردیده است تا قداست خانواده کاهش یافته، خانواده هر چه بیشتر به سوى ناپایدارى سوق یابد ... . به عبارت دیگر، این جریان باعث شده تا به تعبیر نویسندگان غربى، خانواده در مغرب‏زمین با مرگ مواجه گردد. یعنى از حدود نیم میلیون مورد [خانواده‏هاى فروپاشیده‏] در سال 1970، این رقم در سال 1986 به دو میلیون مورد افزایش یافته است.»(29)
مونا شارن، نویسنده آمریکایى در مقاله‏اى تحت عنوان «اشتباه فمینیست‏ها» مى‏نویسد: «آزادى زنان براى ما افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، حق انتخاب براى تنها زیستن، و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران تجاوز، اعتبارات فردى، عشق آزاد، و زنان متخصص بیمارى‏هاى زنان را به ارمغان آورد و لکن در ازاى آن چیزى را به غارت برده که خوشبختى بسیارى از زنان در گرو اوست و آن همسر و خانواده است. اسلام به حد فراوانى روى ازدواج و تشکیل خانواده اصرار دارد و عزب بودن و تنها زیستن را مذمت کرده است و خوابیدن بدون همسر را نامطلوب دانسته اما در فرهنگ نادرست غربى بر تنهایى و عزب بودن تأکید مى‏شود. با انقلاب صنعتى، نهضت‏هاى فمینیستى نیز فشار خود را در راستاى اشتغال زنان در فعالیت‏هاى صنعتى افزایش دادند. بدون آنکه براى کانون خانواده و نقش حیاتى زن به عنوان همسر و مادر برنامه‏اى اندیشیده باشند، به نام آزادى زن و برابرى او با مرد جایگاه والاى زن به عنوان مربى جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادى دادن به وقت و کار وى، جانشین ارزش و نقش تربیتى او گردید.»(30)
ممکن است گفته شود کار خانه و ایفاى نقش‏هاى همسرى و مادرى معمولاً مجانى است و براى آن مزدى در نظر گرفته نمى‏شود در حالى که اشتغال زن به فعالیت اجتماعى ارزش اقتصادى معینى دارد و براى زن درآمد دارد؛ با این وجود چه ترجیحى براى کار خانگى وجود دارد که در زمان تزاحم، زن را به خدمات خانگى الزام کند؟! براى پاسخ به این شبهه اصل سومى را بیان مى‏کنیم.

اصل سوم: ارزش‏هاى والاى معنوى‏

ارزش اقتصادى و مزد مادى، نمى‏تواند ملاک و میزان براى تعیین ارزش همه کارها باشد. برخى از کارها مسلّم ارزشمند است و کسى در اهمیت آن شک ندارد که با معیار مادى قابل اندازه‏گیرى نیست. هیچ کس شک ندارد که کار مکتشِف و مخترع با ارزش است و میلیاردها انسان از آن بهره مى‏برد اما با کدام معیار مادى مى‏توان ارزش آن را تعیین کرد؟ کسى که براى حفظ وطن خویش جانفشانى مى‏کند و از جان خویش مى‏گذرد با کدام پاداش مادى مى‏توان کار او را پاداش داد؟ بنابراین ارزش مادى معیارى فراگیر براى تعیین ارزش کار نیست. در نتیجه این پندار که مزد مادى مى‏تواند ارزش هر چیز را تعیین کند، باطل است. هیچ گاه کم بودن ارزش مادى یک کار دلیل بر کمتر بودن ارزش آن نیست چنان که عکس آن نیز درست است؛ یعنى بیشتر بودن مزد مادى نمى‏تواند دلیل بر باارزش بودن باشد. در اسلام ارزش‏هاى دیگرى برتر از ارزش‏هاى مادى مطرح است. خداوند در قرآن شریف پاداش کسانى را که با مال و جان خویش در راه خدا فداکارى مى‏کنند بهشت قرار داده است.(31)
از دیدگاه اسلام فعالیت‏هاى خانگى زن ارزش اقتصادى دارد. بنابراین کارى که زن در خانه انجام مى‏دهد الزاماً مجانى نیست و زن مى‏تواند در مقابل عملى که انجام مى‏دهد از همسرش مزد دریافت کند. اما اجرت مادى در برابر پاداش معنوى‏اى که در آموزه‏هاى دینى در نظر گرفته شده، بسیار ناچیز است.
از نگرش اسلام، خانه براى زن خط مقدم جبهه است و کارى که زن در آنجا انجام مى‏دهد با ارزش جهاد مردان برابر است. پیامبر اکرم(ص) در ارتباط با خدمات خانگى زن فرمود:
«هر زنى که هفت روز خدمت شوهرش را انجام بدهد خداوند هفت در از درهاى آتش را بر او مى‏بندد و درهاى هشت‏گانه بهشت را بر او مى‏گشاید که از هر در بخواهد وارد شود.»(32)
گروهى از زنان خدمت رسول‏اللَّه(ص) شرفیاب شده و گفتند: مردان با جهاد در راه خدا فضایل فراوانى براى خود کسب مى‏کنند. آیا براى ما عملى نیست که ثواب مجاهدان در راه خدا را درک کنیم؟ پیامبر(ص) به آنان فرمود: «خدماتى که شما در خانه ارائه مى‏کنید ثواب جهاد دارد.»(33) همچنین از رسول‏اللَّه(ص) نقل شده است: «هر زنى که به منظور اصلاح امور خانه چیزى را از جایى بردارد و در جاى دیگر بگذارد، خدا نظر مرحمت به او خواهد کرد و هر کس مورد نظر خدا واقع شود به عذاب الهى گرفتار نخواهد شد.» ام‏سلمه عرض کرد: یا رسول‏اللَّه، پدر و مادرم قربانت، براى زنان ثواب‏هاى بیشترى بفرمایید. رسول خدا(ص) فرمود: «هنگامى که زن آبستن مى‏شود، پاداش روزه‏دار و شب‏زنده‏دار را دارد و خدا به او اجر کسى را مى‏دهد که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى‏کند. هنگامى که بچه‏اش را به دنیا آورد، آن قدر پاداش دارد که کسى نمى‏داند و هر بار شیر مى‏دهد، برابر آزاد کردن برده‏اى از فرزندان حضرت اسماعیل است. وقتى از شیر دادن فارغ شد، به او خطاب مى‏رسد: گناهانت آمرزیده شد؛ اعمالت را از سر بگیر.»(34)
در ارتباط با نقش همسرى زن نیز روایاتى از امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم‏السلام نقل شده است که: «جهاد زن، خوب شوهردارى کردن است.»(35) اسماء، دختر یزید انصارى به نمایندگى گروهى از زنان خدمت رسول‏اللَّه شرفیاب شد و عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، من به نمایندگى زنان نزد تو آمده‏ام ... خداوند تو را براى زنان و مردان مبعوث کرد و ما زنان به تو و خدایت ایمان آوردیم. ما در خانه‏هاى خویش نشسته و نیازهاى شما را برآورده مى‏کنیم. مادر فرزندان شما و پرورش‏دهنده آنهاییم. در حالى که کارهاى بزرگ و پرارزش به مردان اختصاص یافته و ما از آنها محرومیم. مردانند که توفیق جمعه و جماعت دارند، به عیادت بیماران مى‏روند، در تشییع جنازه شرکت مى‏کنند، حج مکرر انجام مى‏دهند و از همه بالاتر توفیق جهاد در راه خدا دارند در حالى که وقتى مردى در جهاد یا مراسم حج شرکت مى‏کند، ما اموالش را نگه مى‏داریم و براى جامه‏هایش نخ مى‏ریسیم، فرزندانش را تربیت مى‏کنیم. چرا در زحمت‏ها شریک شما هستیم اما در وظایف بزرگ و مقدس و کارهاى پر ارج و پاداش شرکت نداشته و از آنها محرومیم؟
پیامبر رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا تا کنون سخنى به این خوبى در امر دین از زنى شنیده‏اید؟ اصحاب گفتند: گمان نمى‏کنیم زنى به این خوبى سخن بگوید! پیامبر رو به زن کرد و فرمود: «اى زن، برو به زنان دیگر بگو که خوب شوهردارى شما و جلب رضایت همسر و پیروى از وى معادل تمام ثواب‏هایى است که مردان از راههاى دیگر کسب مى‏کنند.»
اسماء در حالى که از این خبر مسرت‏بخش زبانش به تکبیر و تهلیل گویا بود از خدمت رسول‏اللَّه بازگشت.(36)
رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «یک جرعه آب به شوهر دادن براى زن بهتر است از یک سال عبادتى که روزها را روزه و شب‏ها را به نماز مشغول باشد. خداوند به شمار دفعاتى که به همسرش آب بنوشاند خانه‏اى در بهشت براى او مى‏سازد و شصت گناه او را مى‏بخشد.»(37)
در ارتباط با ارزش مادرى نیز رسول گرامى اسلام فرمود: «خداوند براى زن باردار، اجر و پاداش کسى را که روزها را روزه دارد و شب‏ها را به عبادت مشغول است مى‏نویسد ... در وقت زایمان به اندازه‏اى به او اجر مى‏دهد که جز خدا نمى‏داند. وقتى که کودک را به دنیا آورد به تعداد مکیدن‏هاى کودک از سینه مادر برایش ثواب نوشته و از گناهانش مى‏گذرد.»(38) در روایات فراوانى به تعبیرهاى مختلف آمده که بهشت زیر پاى مادران است(39) و نسبت به مادر بسیار سفارش شده است.(40)
از مجموع این روایات، به خوبى استفاده مى‏شود که ارزش والاى کار زن در خانه در عصر ائمه نیز براى مردم روشن نبوده است. کار خانگى که معمولاً توسط زنان انجام مى‏شده در هر زمان با بى‏مهرى روبه‏رو بوده، در حالى که کارهاى بیرون از خانه که مردانه بوده باارزش‏تر و چشمگیرتر به نظر مى‏آمده است. این امر، زنان عصر ائمه(ع) را نیز به این پرسش وادار کرده که چرا باید چنین باشد و زنان از بسیارى از ارزش‏ها محروم باشند.
مفسران وحى با بیان ثواب بى‏شمار براى حمل و زایمان و بچه‏دارى، ارزش والاى کار زن در خانه را به مردم گوشزد کرده و آنان را متوجه این مهم کردند که بچه‏دارى و تربیت فرزند به دست تواناى زن، کمتر از کار مردان در بیرون از خانه نیست. اسلام فرهنگ خانه‏دارى و مادرى را ارزشمند دانست و آن را بین مسلمانان ترویج کرد. بنابراین بر خلاف فمینیست‏ها(41) و برخى از نویسندگان مسلمان(42) که علت فرودستى زنان را حامله شدن و بچه‏زایى مى‏دانند، آموزه‏هاى دینى با تبیین جایگاه واقعى همسر و مادر، زنان را به همسردارى و بچه‏دارى ترغیب و تشویق کرده است. در حالى که «مادر اگر فرزند صالح و سالمى تربیت کند و به اجتماع تحویل دهد مثل آن است که دنیایى را زنده کرده است.»(43)
همچنین یکى از نویسندگان مى‏گوید: «مادر به عقیده ما باید فقط مادر بماند تا جامعه بهشت را در زیر پاى او احساس کند. هیچ خدمتى ضرورى‏تر و حیاتى‏تر و مقدس‏تر از خدمت مادرى نیست. مادر باید تمام وقت مادر بماند. مادران نیمه‏وقت، آینده فرزندان خود را فداى درآمد ناچیز از خدمات عمومى مى‏نمایند. هیچ درآمدى، آینده سعادت‏بخش فرزندان ما را به جاى محبت مستمر و مراقبت مادر تأمین نمى‏کند. این خدمت تمام‏وقت مادران است که هرگز قابل ارزیابى نیست، به همین مناسبت از لحاظ جرم‏شناسى حضور مادر در کانون خانوادگى، ابتدایى‏ترین ضرورت به نظر مى‏رسد.»(44)
دکتر الکسیس کارل مى‏گوید: «تعلیم و تربیت کودک، دقتى دائمى را ایجاب مى‏کند که جز به وسیله پدر و مادر تأمین نمى‏شود زیرا فقط اینان مخصوصاً مادر از آغاز زندگى، خصایص بدنى و روانى و استعدادهاى کودک را (که پرورش آنها باید هدف تعلیم و تربیت قرار گیرد) شناخته‏اند. خبط بزرگ اجتماع امروزى در این است که از سنین کوچکى، کودکستان و دبستان را جایگزین کانون خانواده و دامان مادر کرده است. این امر را باید معلول خیانت زنان دانست. مادرانى که کودکان خود را به کودکستان مى‏سپارند تا به شغل ادارى و هوا و هوس و تفننات ادبى و هنرى خود بپردازند یا فقط وقت خود را به بطالت بگذرانند، سبب خاموشى اجاق‏هاى خانوادگى مى‏شوند که کودکان در آنها بسى چیزها را فرا مى‏گیرند. رشد کودکانى که در میان خانواده خود به سر مى‏برند بیشتر از اطفالى است که در مدارس شبانه‏روزى بین همسالان خود زندگى مى‏کنند.»(45)
همان کارهایى را که پیشوایان دینى ما بر آن تأکید داشته و با بیان ثواب‏هاى فراوان، ارزش و جایگاه آن را براى زنان مسلمان بیان کرده‏اند امروزه تحقیر شده و کم‏ارزش جلوه داده مى‏شود. امروز دنیاى غرب که به ارزش‏هاى معنوى اعتقادى ندارد با تبلیغات مسموم بر ضد نقش همسرى و مادرى و به کار بردن عناوین تحقیرکننده مثل نوکرى مردان، کهنه‏شویى و زندانى در خانه براى آن و پررنگ کردن ارزش‏هاى مادى و اقتصادى، کارى کرده است که برخى بانوان مسلمان و معتقد ما نیز باور کرده‏اند که این کارها ارزش ندارد و ناخودآگاه ارزش‏هاى مادى براى آنان در رتبه اول قرار گرفته است. بى‏شک این گونه زنان، کار پردرآمد و سودآور را، اولویت اول خود دانسته و در موارد تزاحم میان اشتغال و ازدواج و خدمات خانگى، گزینه اشتغال را ترجیح داده و انتخاب خواهند کرد.
بنابراین، با توجه به اهمیت و ارزش والاى نقش مادرى و همسرى در اسلام و با توجه به اینکه یکى از معیارهاى انتخاب کار در مواقع تزاحم، ارزشمندتر بودن کار است، به خوبى فهمیده مى‏شود در مورد تزاحم میان خدمات خانگى و اشتغال، ترجیح با خدمات و مسئولیت خانگى است؛ زیرا ارزش آن به مراتب از ارزش فعالیت اقتصادى بیشتر است.
افزون بر آن که در حقوق اسلامى تأمین هزینه‏هاى زن و فرزند به عهده مرد است. هزینه زن به عنوان دختر و فرزند خانواده بر عهده پدر و پس از پیمان زناشویى به عنوان همسر بر عهده شوهر است. زن در اوضاع عادى هیچ الزامى به تأمین هزینه زندگى خود ندارد. مرد وظیفه دارد با تلاش خود هزینه‏هاى زن و فرزندان را مطابق با شئون آنان تأمین کند.(46) اگر زنى سرپرست خانواده نیست و ضرورتى براى فعالیت اقتصادى او وجود ندارد تا به کار وى اولویت بخشد، اشتغال براى او اولویتى نخواهد داشت.
نتیجه اینکه: اگر زن بخواهد دور از هوا و هوس و جوّزدگى و تبلیغات، با فکر و اندیشه، از میان کارهایى که مى‏تواند انجام دهد یکى را هماهنگ با ساختمان جسمى و روانى، که از دیدگاه اسلام ارزش بیشترى دارد برگزیند و اولویت اول خود قرار دهد چیزى جز مسئولیت خانگى (خانه‏دارى و همسردارى و فرزنددارى) نخواهد بود.

ب) علاقه قلبى و میل باطنى زنان‏

تا کنون مسئله اولویت شغلى زنان را با رویکرد دینى بررسى کرده، به این نتیجه رسیدیم که اولویتِ اول زن از دیدگاه اسلام، ایفاى نقش‏هاى همسرى، مادرى و خانه‏دارى است. اکنون صرف نظر از گرایش دینى، ببینیم میل درونى زنان متوجه کدام یک از این دو گزینه است. منابع ما در این بررسى، مطالعات و تحقیقات دانشمندان و آمار و اطلاعات کشورهاى مختلف است.
1- تحقیقات دانشمندان‏
بررسى‏ها و تحقیقات دانشمندان نشان مى‏دهد که زنان به کارهاى خانگى تمایل بیشترى دارند. خانم لمبرزو مى‏گوید: «فطرت اولیه زن به خاطر وظیفه مادرى و شوهردارى و صفا بخشیدن به زندگى زناشویى و تشکیل خانواده و نیز از خودگذشتگى در راه زندگى خانوادگى سرشته شده است.»(47)
یکى دیگر از روانشناسان غربى مى‏گوید: «خداوند که جنس مذکر را براى مبارزه و تلاش آفریده، جسم و جان زن را براى مادرى، عشق و بقاى خانواده برگزیده است.»(48)
برخى از جامعه‏شناسان غربى اعتراف دارند: «زنان به طور طبیعى و غریزى تمایل به کارهاى خانه از قبیل فرزندآورى و بچه‏دارى دارند. طرفداران تساوى حقوق مرد و زن گرچه با شعارهاى خود، زنان را از خانه‏ها خارج کرده و به سوى مراکز اقتصادى و خدماتى روانه کردند اما نتوانستند تمایل قلبى زنان را به بچه‏دارى و خانه‏دارى از بین ببرند. در تحقیقى مارتین و رابرتز به این نتیجه رسیدند که «بیشتر زنان شوهردار که به سن بازنشستگى نرسیده‏اند هنوز هم کار با حقوق را در زندگى‏شان چندان مهم نمى‏دانند و در نظر آنها خانه و فرزند هدف واقعى و شغل اصلى زن است.»(49)
این نویسنده مى‏افزاید: «به رغم آنکه حقیقت دهه 1960 حاکى از مشارکت بیشتر مردان در این عرصه از زندگى خانوادگى بود، بررسى‏هاى اخیر نشان داده است نگهدارى از کودکان در جوامع صنعتى غرب، عمدتاً کارى است زنانه و بیشتر مردان و نیز غالب زنان از زن خانواده انتظار دارند مسئولیت مراقبت و نگهدارى روزمره از کودکان را بر دوش گیرند.»(50)
خانم کارول ا.تورکینگتون که خود 27 سال به عنوان کارمند کار کرده است در مقدمه کتاب خود به نام زنان شاغل (Working woman) مى‏گوید: «جالب است بگویم کلیه زنان موفق، شادترین لحظات زندگى‏شان را بر خلاف آنچه دیگران ممکن است تصور کنند از قبیل ارتقاى شغلى، تغییر شغل به شغل مورد علاقه، یا داشتن یک خانه لوکس و مجلل ندانسته بلکه بسیارى از آنان معتقدند که شادترین لحظات زندگى، لحظات آرام و شادى‏بخشى است که در کنار فرزندان و شریک زندگى‏شان داشته‏اند ... آنها ثابت کرده‏اند با وجود اینکه در دنیایى به سر مى‏برند که هر روز ارزش‏ها کم‏رنگ‏تر مى‏شوند، در دنیایى که به نفع مردان تبعیض قائل مى‏شوند، در دنیاى تعصب‏ها و سیاست‏هایى از این قبیل که شرکت‏ها از آن پیروى مى‏کنند، لحظات کوچک و شیرین زندگى خانوادگى مى‏تواند مسرت‏بخش‏ترین لحظات زندگى به شمار آید.»(51)
«زنانى که خود به کارهاى بیرون از خانه اشتغال داشته و طعم تجربه تلخ آن را درک کرده‏اند تمایل ندارند فرزندان خود را بى‏جهت از زندگى و خانواده جدا کنند.
یکى از زنان که از بازرسان عالى‏رتبه وزارت آموزش و پرورش مصر بود قبول نکرد که دخترش تحصیلات دانشگاهى را به پایان برساند و او را پس از گرفتن دیپلم متوسطه شوهر داد و در باره علت این اقدام چنین گفت: من نمى‏خواهم که به دست دخترم همان اسلحه‏اى را بدهم که مرا در طول زندگى عذاب داد.»(52)
مارتین و رابرتز، بر آنند زنان جوان بیش از پیش احتمال دارد براى کار اولویت بالایى قائل شوند اما براى اغلب دخترانى که مدرسه را ترک مى‏کنند ازدواج هنوز مهم‏ترین هدف است، حال آنکه در نظر پسرها مهم‏ترین هدف داشتن شغل است.(53)
یک بررسى توسط وال استریت ژورنال بیانگر این است که تولیدکنندگان شکایت از این دارند که نمى‏توانند کارمندان زن خود را در برنامه‏هاى توسعه‏اى که این شرکت‏ها به ویژه براى آنها برنامه‏ریزى کرده‏اند دخالت دهند. برخى زنان کار خود را رها مى‏کنند و ابراز مى‏دارند کار، استرس و نگرانى بیشتر از حد توان براى آنها ایجاد مى‏کند. این زنان که اکثراً ازدواج کرده و داراى فرزند هستند نگرانى خود در مورد پیشرفت‏شان را با مسئله امن‏تر «بیشتر مورد نیاز بودن در خانه» جایگزین مى‏کنند. برخى از این زنان خانه‏دار با نگرانى اظهار داشتند که از شوهران خود تقاضا کرده‏اند به خانه‏هاى کوچک‏تر و همسایگانى که خوشایند نیستند نقل مکان کنند، چرا که آنها مى‏خواستند کارشان را رها کنند و دوباره خود را وقف خانواده نمایند؛ تصمیمى که معتقد بودند به آنها احساس «رهایى بى‏نهایت» مى‏دهد.(54) آنچه امروز شگفت‏آور است این است که نیمى از زنانى که ازدواج کرده‏اند و با شوهران‏شان زندگى مى‏کنند، هنوز ترجیح مى‏دهند همچنان کنار بخارى در خانه بنشینند.»(55)
«در یک بررسى ملى که دو سال پیش انجام شد، از زنان شاغل پرسیده شد که از نظر شخصى بیشتر کار در خانه آنها را راضى مى‏کند یا کار بیرون از خانه؟ جواب این بود: کار در خانه.»(56)
در سرشمارى سال 1985 در آمریکا پنجاه درصد از مردان و بیش از چهل و پنج درصد از زنان با این فرآیند موافق بوده‏اند که اگر مرد به کسب درآمد و زن به مراقبت از خانه و خانواده بپردازد براى همه خیلى بهتر خواهد بود. همچنین زمانى که از دانش‏آموزان سال آخر دبیرستان سؤال شد که مطلوب‏ترین شکل تنظیم کار و مسئولیت براى زن و شوهرى که فرزندان پیش‏دبستانى دارند چیست، نخستین اولویت آنان کار تمام‏وقت براى شوهر و دست کشیدن کامل زن از شغل بود.(57)
جان استوارت‏میل معتقد است: گرچه زنان باید حق کار کردن داشته باشند ولى وقتى ازدواج کردند آنها اداره خانه و تربیت خانواده را به عنوان اولین اولویت در تلاش خود انتخاب مى‏کنند. زنان مسن‏تر که این وظیفه را انجام داده‏اند مى‏توانند براى صرف کردن انرژى خود در زندگى ملى تصمیم بگیرند، مانند آنکه به مجلس راه یابند اما باز بهترین مکان براى زنان متأهل خانه است.(58)
سیمون دوبوار رهبر فمینیست‏هاى رادیکال مى‏گوید: «به هیچ زنى نباید اجازه داد تا در خانه بماند و به امر پرورش کودکانش بپردازد. جامعه باید به کلى تغییر کند و به زنان اجازه ندهد که فقط وظیفه پرورش فرزندان را بر عهده گیرند؛ یعنى اگر به هر زنى حق انتخاب در خانه ماندن و پرورش کودکان خود و یا شاغل بودن در بیرون را بدهند، اغلب زنان ترجیح مى‏دهند تا در خانه بمانند.»(59)
خانم سفیرى نیز در گفتگویى بیان داشته است: «یک بررسى تطبیقى که میان کشورهاى صنعتى و در حال توسعه انجام دادم (با اینکه آنان خیلى داد از این مى‏زنند که همه خانم‏ها و آقایان از حقوق مساوى برخوردارند) باز دیده مى‏شود که خانم‏ها در بعضى مشاغل متمرکز هستند مانند: مشاغل پزشکى و پرستارى و دیگر مشاغل خدماتى.»(60) این امر بیانگر آن است که زنان به طور طبیعى خدمات خانگى را به عنوان اولویت اول شغلى خود برمى‏گزینند. میل غریزى زنان به این گونه مشاغل گرایش دارد که با وجود آزادى و عدم محدودیت در انتخاب شغل به طور طبیعى به مشاغلى که با روحیه مادرى سازگار است روى مى‏آورند.

2- آمار و ارقام‏

آمار و ارقامى که در ارتباط با اشتغال زنان منتشر مى‏شود به دو نکته اشاره دارد:
نخست اینکه تولد فرزند بر اشتغال زنان اثر منفى دارد و درصد فراوانى از زنان را از کار کردن در بیرون از خانه منصرف مى‏کند؛
دوم اینکه، بیشتر زنانى را که جذب بازار کار شده‏اند، به سوى کارهاى همساز با کارهاى خانه نظیر پرستارى، کودک‏دارى و تربیتى کشانده است.
این دو امر بیانگر آن است که زنان به طور طبیعى بچه‏دارى و خانه‏دارى را اولویت اول خود مى‏دانند.
«بر اساس یک بررسى انجام شده در کشورى نظیر فرانسه با تولد اولین فرزند، بازگشت زن به خانه آغاز مى‏گردد و با دومین فرزند مقاومت زن در بازار کار کاهش مى‏یابد، به طورى که با تولد سومین فرزند در گروههاى شغلى نظیر کارمندان فقط 15 درصد زنان شاغل به چشم مى‏خورند. در حالى که قبل از تولد فرزندان 78 درصد شاغلین در بین گروههاى کارگر، 72 درصد در بین گروههاى کاسب و 68 درصد در بین کارمندان را زنان تشکیل مى‏دادند.»(61)
در آمارى که از زنان شاغل در ایران به دست آمده است: «بالاترین نسبت اشتغال زنان در بخش دولتى به وزارتخانه‏هاى آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و آموزش پزشکى است که به ترتیب 1/42% و 1/41% است ... به استناد آمار و اطلاعات موجود در حال حاضر 30% از کارکنان دولت را زنان تشکیل مى‏دهند که از این تعداد 70 درصد در وزارت آموزش و پرورش، 11 درصد در وزارت بهداشت و درمان و 19 درصد بقیه نیز در سایر وزارتخانه‏ها و سایر سازمان‏ها مشغول به کار هستند.»(62)
بر اساس این آمار اوّلاً اکثر زنان در خانه یا کارى که با خانه‏دارى آنان همسازتر باشد مشغولند و حدود 30 درصد در کارهاى دولتى اشتغال دارند. مقدار اکثریت (که حدود 70 درصد است) در بخش آموزش و پرورش مشغولند که همسو با روحیه و کار خانگى آنان است. به موجب آمار رسمى در سال 1374 مجموعاً 616974 نفر مستخدم زن در وزارتخانه‏ها و مؤسسات مشمول و غیر مشمول قانون استخدام کشورى اشتغال داشته‏اند که از این جمعیت تعداد 549732 نفر زن در دو وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى به خدمات عمومى اشتغال داشته‏اند. این تعداد برابر 1/89 درصد از کل مستخدمان زن مى‏باشد. کمترین میزان استفاده از خدمات شغلى زنان مربوط به وزارتخانه‏هایى با وظایف فنى و صنعتى مانند وزارت نیرو، صنایع و امثال آنها بوده است. بالا بودن اشتغال زنان در بخش مشمول فقط به علت وجود اکثریت قاطع زنان در مشاغل معلمى و آموزگارى در وزارت آموزش و پرورش، نیز اشتغال آنان به مشاغل پرستارى و مامایى و غیره در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى است.(63) در سال 1365 این دو وزارتخانه 93 درصد از زنان شاغل در بخش مشمول را در خود جاى داده‏اند. با حذف دو وزارتخانه مذکور در مجموعه اشتغال بخش مشمول، سهم اشتغال زنان به 6/9 درصد تنزل مى‏کند.(64)
این امر به کشور ایران اختصاص ندارد. به گفته جونى زیگر: «کار معمول زنان در سطح جهان، امور مربوط به کودکان، پرستارى و آموزگارى مدارس ابتدایى است.»(65)
استفانى مى‏گوید: «در نظر «اوکلى» و سایر فمینیست‏ها طنز مسئله در اینجاست که صرف نظر از معدودى استثنا، زنان تنها در یافتن کارهایى توفیق داشته‏اند که به دقت مشابه کارهایى است که مادر (زن خانه‏دار) انجام مى‏دهد.»(66)
همچنین از همین نویسنده مى‏خوانیم: «در جوامع غربى، مردان را در اغلب حرفه‏ها مى‏یابیم (به جز کار خانه و بچه‏دارى) اما زنان شاغل در حرفه‏هاى معدودى متمرکز شده‏اند که بیشتر آنها به نقش جنسیتى «خانگى» زنان مربوطند و اغلب کارگر ساده و غیر ماهرند.»(67) یکى از نویسندگان مى‏گوید: در کشورهاى صنعتى بیش از دو سوم کارگران زن در بخش خدمات کار مى‏کنند. آنها در مشاغل خاصى به عنوان خدمه خانگى، فروشنده، پرستار و معلم (خصوصاً در دوره ابتدایى) متمرکز شده‏اند. همچنین بخش‏هاى بانکدارى، هتلدارى و جهانگردى زنان زیادى را جذب کار کرده است.(68)
در آمارى که از اشتغال زنان در کشورهاى غربى منتشر شده آمده است: «در بیشتر کشورها میزان ساعات کار زنان دست‏کم دو برابر ساعات کار مردان در کارهاى بى‏مزد است. این رقم در ژاپن 9 برابر است ... در استرالیا و بریتانیا زنان بیشتر از سه برابر مردان به مراقبت از کودکان مى‏پردازند ... در ژاپن و اسپانیا زنان 6 برابر مردان در مراقبت از کودکان وقت صرف مى‏کنند.»(69)

نتیجه:

همسردارى و مادرى کارى ارزشمند و متناسب با ویژگى‏هاى جسمى و روانى زن است. تربیت فرزند شایسته و باکفایت، یکى از راههاى خدمت زن به اجتماع است. بنابراین از دیدگاه اسلام اولویت اول براى زن، اشتغال به کارهاى خانه و ارائه خدمات خانگى است و اشتغال به کارهاى دیگر در درجه دوم اهمیت است.

تذکر دو نکته:

نخست: خواننده محترم توجه دارد که در این نوشته در مقام نفى یا اثبات کار زن و بررسى ادله موافق و مخالف نبودیم بلکه صرفاً در مقام درجه‏بندى کارها و بیان اولویت آن براى زنان بودیم و به این نتیجه رسیدیم که اشتغال به کار خانگى براى زن در اولویت اول است.
دوم: اولویت کارهاى خانگى براى زن، مشروط به آن است که ضرورتى براى فعالیت‏هاى اجتماعى و اقتصادى زن وجود نداشته باشد و کار زن به دلایلى نظیر فرار از تنهایى، ارتباط بیشتر با افراد جامعه، کمک به اقتصاد خانواده، استقلال مالى و عدم وابستگى به همسر، توجیه شود. اما در مواردى که حضور گروهى از زنان در عرصه‏هاى اجتماعى و اقتصادى ضرورت داشته باشد، ضرورت تعیین‏کننده اولویت آن کار خواهد بود. به عنوان نمونه، جامعه کنونى به معلم، پزشک، پرستار و پلیس زن نیاز دارد. در نتیجه اشتغال به کارهایى نظیر معلمى، پزشکى، پرستارى و خدمت در نیروى انتظامى براى گروهى از زنان، ضرورت اجتماعى است. این دسته از کارها که مورد نیاز جامعه است بر زنانى که شرایط و توانایى انجام آن را داشته باشند واجب کفایى است و بر عده‏اى از زنان لازم است که این مسئولیت‏ها و وظیفه‏ها را به عهده گیرند. همچنین زنانى که بر اثر فوت همسر یا جدایى از وى یا به علل دیگر نظیر معلولیت یا از کارافتادگى همسر، سرپرست خانواده بوده و تأمین خانواده را بر عهده دارند، کار و تلاش اقتصادى، جهت تأمین زندگى خود و خانواده لازم است.

پى‏نوشتها: -
1) طبق آمارى در آمریکا، از هر پنج خانواده آمریکایى که کودکان دبستانى یا حتى خردسال‏تر دارند، مادر یکى از آنها روزها را در خارج از خانه به سر مى‏برد. قریب به 20% کودکان که مادران‏شان کار مى‏کنند در ساعات قبل و بعد از مدرسه سرپرستى ندارند. صدها نفر از کودکان در خانواده‏هاى آمریکایى به علت غیبت مادر ناگزیرند عصرانه و شام‏شان را خود تهیه کنند و قسمتى از شب را تنها به سر برند. ساروخانى، باقر، مقدمه‏اى بر جامعه‏شناسى خانواده، ص‏169، سروش، تهران، 1370 به نقل از بلاد 1333، ص‏7.
2) ساروخانى، باقر، ضرورت بازتعریف جایگاه زنان، همشهرى، پنج‏شنبه 8/5/83.
3) کار زنان در حقوق ایران و حقوق بین‏المللى کار، علویون، سیدمحمدرضا، ص‏48.
4) وَ أَنکِحُوا الأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم، نور، 32 «انکاح» به معناى ازدواج دادن دیگران است. «ایامى» جمع «ایم» به زن و مردى که مجرد و بدون همسرند گفته مى‏شود.
5) افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فى نکاح حتى یجمع اللَّه بینهما؛ بهترین وساطت‏ها این است که انسان میان زن و مرد براى ازدواج، وساطت نماید تا خداوند بین آنها پیوند دهد. کافى، شیخ کلینى، ج‏5، ص‏331.
6) من زَوَّج اعزباً کان ممَّن ینظر اللَّه إلیه یوم القیامه. همان.
7) قال امیرالمؤمنین علیه‏السلام: تزوَّجوا فإنّ رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله قال: مَن أَحَبَّ أنْ یتَّبع سنتى فإنّ مِنْ سنتى التزویج، همان، ص‏329.
8) عن أبى‏عبداللَّه علیه‏السلام قال: قال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: مَنْ تزوَّجَ أحرز نصفَ دینه و فى حدیث آخر فلیتق اللَّه فى النصف الآخر أو الباقى. همان، ص‏330.
9) قال أبوعبداللَّه (علیه‏السلام): رکعتان یصلیهما المتزوِّج أفضل مِنْ سبعین رکعة یصلّیها أعزب. همان، ص‏328.
10) وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً. روم، 21.
11) هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَّهُنَّ، بقره، 187.
12) جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزواجاً وَ مِنَ الأَنْعامِ أَزواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ. شورى، 11.
13) وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى‏ أَزواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُم فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئکَ هُمُ العادُونَ؛ آنان که دامان خود را حفظ مى‏کنند؛ تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزان‏شان دارند که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند. و کسانى که غیر این طریق را طلب کنند تجاوزگرند. معارج، 31 - 29، مؤمنون، 7 - 5.
14) الزانیةُ و الزانى فاجْلدوا کلَّ واحدٍ منهما مأة جلدة. نور، 1. عن أبى‏عبداللَّه علیه‏السلام أنه دخل علیه نسوة فسألتْه امرأة منهن عن السحق، فقال: حدُّها حد الزانى، کافى، ج‏7، ص‏201.
15) و قال صلى اللَّه علیه و آله و سلم: ما بُنى فى الاسلام بناء أحَبّ إلى اللَّه عزّ و جلّ مِن التَزویج. الهدایة، شیخ صدوق، ص‏257؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج‏100، ص‏222؛ کافى، ج‏5، ص‏328.
16) قال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله ... و ما مِنْ شى‏ءٍ أبغض الى اللَّه عزّ و جلّ مِنْ بیتٍ یخرب فى الاسلام بالفرقة. همان. و عنه علیه‏السلام قال: تزَوّجوا و لا تطلقوا، فإنّ الطلاق یهتَزّ منه العرش. مکارم الاخلاق، شیخ طبرسى؛ عوالى اللئالى، ابن‏ابى‏جمهور أحسائى، ج‏2، ص‏139.
17) بقره، 83، نساء، 36، انعام، 151، احقاف، 15 وَ قَضى‏ رَبُّکَ ألاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ. اسراء، 23. وَ وَصَّیْنا الإِنسانَ بِوالِدَیْهِ. لقمان، 14. وَ صاحِبْهُما فِى الدُّنیا مَعْرُوفاً. لقمان، 15. وَ وَصَّیْنا الإِنسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً، عنکبوت، 8.
18) وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى تَساءَلُونَ بِهِ وَ الأَرْحامَ. نساء، 1، الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ، رعد، 21.
19) هُوَ الَّذى خَلَقَکُم مِن نَّفْسٍ واحِدَهٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها. اعراف، 189.
20) وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم منْ أَنفُسِکُمْ أَزْواجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْها. روم، 21.
21) وَ وَصَّینَا الإنسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ، لقمان، 14.
22) وَ وَصَّیْنَا الإنسانَ بِوالِدَیهِ إحساناً حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً، احقاف، 15.
23) عن أبى‏عبداللَّه علیه‏السلام قال: قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: «ما مِنْ لبن یرضع به الصبى أعظم برکةً علیه مِنْ لبن أمّه.» عن محمد بن‏العباس بن‏الولید، عن أبیه، عن امه ام‏اسحاق بنت‏سلیمان قالت: «نظر إلىّ أبوعبداللَّه علیه‏السلام و أنا أرضع أحد بنى‏محمداً أو إسحاق فقال: یا ام إسحاق لا ترضعیه من ثدى واحد و ارضعیه من کلیهما یکون أحدهما طعاماً و الآخر شراباً.» عن أبى‏عبداللَّه علیه‏السلام قال: «الرضاع واحد و عشرون شهراً فما نقص فهو جور على»، کافى، شیخ کلینى، ج‏6، ص‏40.
24) مجله حورا، سال 83، شماره 8، ص‏2.
25) وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدونَ نِکاحاً حَتى یُغنِیهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ، نور، 33.
26) عقده سیندرلا، ص‏255.
27) راز آشکار، ص‏262.
28) سفیرى، خدیجه، جامعه‏شناسى اشتغال زنان، ص‏86.
29) شیخى، محمدعلى، جامعه‏شناسى زنان و خانواده، ص‏105.
30) صدیقى، مرضیه، نگاهى به روند جنبش زنان و موقعیت زن در جمهورى اسلامى ایران، کتاب نقد، پاییز 78، ص‏69، شماره 12.
31) إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ. توبه، 111.
32) عوالى اللئالى: عن النبى(ص) أنه قال: «أیما امرأة خدمتْ زوجَها سبعة أیام، أ غلق اللَّه علیها سبعة أبواب النیران، و فتح لها أبواب الجنان الثمانیة، تدخل مِنْ أیّها شاءتْ.» مستدرک الوسائل، میرزاحسین نورى، ج‏14، ص‏254؛ الدر المنثور، جلال‏الدین سیوطى، ج‏2، ص‏153.
33) صحیح بخارى، ج‏6، ص‏192.
34) أمالى، شیخ صدوق، ص‏496؛ امالى، شیخ طوسى، ص‏618.
35) عن أبى‏ابراهیم علیه‏السلام قال: «جهاد المرأة حسن التبعل.» کافى، ج‏5، ص‏507؛ صفوان بن‏یحیى، و محمد بن‏أبى‏عمیر، عن موسى بن‏بکر، عن زرارة عن الصادق جعفر بن‏محمد علیهماالسلام قال: «... جهاد المرأة حسن التبعل ...» من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج‏4، ص‏416؛ عن جابر بن‏یزید الجعفى قال: سمعتُ أباجعفر محمد بن‏على الباقر علیهماالسلام یقول: «جهاد المرأة حسن التبعل.» خصال، شیخ صدوق، ص‏585؛ کنزالعمال، متقى الهندى، ج‏16، ص‏140.
36) درالمنثور، جلال‏الدین سیوطى، ج‏2، ص‏153.
37) عوالى اللئالى، ابن‏ابى‏جمهور أحسائى، ج‏1، ص‏270. وسائل‏الشیعة (آل‏البیت)، حر عاملى، ج‏20، ص‏172؛ وسائل‏الشیعة، (الاسلامیة)، ج‏14، ص‏123.
38) دعائم الاسلام، قاضى نعمان مغربى، ج‏2، ص‏191 و ج‏3، ص‏292. مستدرک الوسائل، میرزا نورى، ج‏14، ص‏245 - 238.
39) فإنّ الجنة تحت رجلیها.» إعانة الطالبین، بکرى دمیاطى، ج‏4، ص‏223؛ «الزمْ أمک فإنّ الجنة تحت رِجْل أمک.» در المختار حصفکى، ج‏4، ص‏300؛ «فالزمها فإنّ الجنة تحت رجلها.» الآحاد و المثانى، ضحاک، ج‏3، ص‏58. امالى، شیخ صدوق، ص‏601؛ الراوندى فى لب اللباب: عن النبى صلى اللَّه علیه و آله، أنه قال: «الجنة تحت أقدام الامهات.» مستدرک الوسائل، میرزا نورى، ج‏15، ص‏180؛ تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسى، ج‏8، ص‏11.
40) روضة الواعظین، فتال نیشابورى، ص‏368؛ تفسیر مجمع‏البیان، شیخ طبرسى، ج‏8، ص‏11.
41) به نظر بسیارى از فمینیست‏ها استثمار و فرودستى زنان ناشى از آن است که بچه مى‏زایند؛ همین واقعیت زیست‏شناختى است که به مردان امکان داد زنان را به انقیاد بکشند و زنان به این ترتیب در سایه حمایت مردان قرار گرفتند. برخى مانند فایرستون (1974) معتقدند که زنان فقط زمانى مى‏توانند خود را از کنترل مردان برهانند که از قید تولیدمثل آزاد شده باشند. البته همه فمینیست‏ها این استدلال زیست‏شناختى را توضیح مناسبى براى استثمار و انقیاد زنان در بریتانیاى امروز نمى‏دانند ... فمینیست‏ها خاطرنشان کرده‏اند که باید میان قابلیت طبیعى بچه‏دار شدن و نقش اجتماعى مادر تمایز قائل شد. فرض بر این است که زنان چون بچه مى‏زایند، بچه‏دارى هم خواهند کرد اما به قول میریام دیوید (1985): «مادر شدن مفهومى اجتماعى است در حالى که پدر شدن را به ندرت به رسمیت مى‏شناسند. پدر شدن تنها به عمل نطفه‏گذارى اطلاق مى‏شود». مادر شدن تنها مفهومى ساخته و پرداخته اجتماع نیست بلکه از نظر تاریخى نیز مفهومى خاص دارد، به این معنا که هویت اصلى و مشغولیت عمده زن پنداشته شده است.» جامعه‏شناسى زنان، ترجمه منیژه نجم عراقى، ص‏130.
42) به نظر مى‏رسد در علت فرودستى زنان از مردان دو نکته نقش اساسى داشته‏اند: یکى حمل و رضاع و دیگرى وابستگى اقتصادى. منصورنژاد، محمد، مسئله زن، اسلام و فمینیسم، ص‏84.
43) تربیت فرزند از نظر اسلام، مظاهرى، حسین، چ‏4، ص‏127، قم، سازمان تبلیغات اسلامى، 1369.
44) کى‏نیا، مهدى، مبانى جرم‏شناسى، ج‏1، ص‏218، انتشارات دانشگاه تهران، چ‏5، 1376.
45) مبانى جرم‏شناسى، ج‏1، ص‏218.
46) و عَلَى المولودِلَهُ رِزْقُهنّ و کِسْوَتُهنَّ، بقره، 233.
47) روح زن، جینا لمبرزو، به نقل از راز آشکار، ص‏252.
48) دکتر پیرواشه، لبخند زندگى، ص‏145، به نقل از راز آشکار، تحلیل روانى اجتماعى زن، احمد حسینا، ص‏268.
49) استفانى گرت، جامعه‏شناسى جنسیت، ترجمه کتایون بقایى، ص‏142.
50) همان، ص‏66.
51) کارول ا.تورکینگتون، زنان‏شاغل، ترجمه شیرین خلدى ثابتى، چ اول، نیکونشر، 1379، ص‏7.
52) شلبى، احمد، زندگى اجتماعى از دیدگاه اسلام، ترجمه دکتر سیدمحمود عبداللهى، چ اول، آستان قدس رضوى، 1376، صص‏116 - 120.
53) استفانى گرت، جامعه‏شناسى جنسیت، ترجمه کتایون بقایى، ص‏142.
54) کولت دولینگ، عقده سیندرلا، ترجمه منصوره یعقوبى، ص‏65.
55) عقده سیندرلا، ص‏69.
56) همان، ص‏291.
57) بستان، حسین، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، ص‏136.
58) فمینیسم و دانش‏هاى فمینیستى، ترجمه عباس یزدانى و بهروز جندقى، ص‏88.
59) همان، ص‏140.
60) حضور، شماره 9، میزگرد در گفتگو با اساتید دانشگاه الزهرا، خانم خدیجه سفیرى، خانم مرضیه موسوى و خانم زهرا شجاعى.
61) راز آشکار، تحلیل روانى اجتماعى زن، ص‏258.
62) زنان شاغل مصاف با آوار مشکلات، (بدون نام)، روزنامه ایران، تاریخ 6/3/77.
63) علویون، سیدمحمدرضا، کار زنان در حقوق ایران و حقوق بین‏المللى کار، ص‏31، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، چ 1، 1381.
64) همان، ص‏31.
65) جونى زیگر، کار زنان، ترجمه زهره زاهدى، نشریه زنان، شماره 66.
66) استفانى گرت، جامعه‏شناسى جنسیت، ترجمه کتایون بقایى، ص‏125.
67) همان، ص‏127.
68) کار زنان در حقوق ایران و حقوق بین‏المللى کار، ص‏33.
69) به نقل از مجله حقوق زنان، ص‏9، مقاله جایگاه زن در بخش اقتصاد کشور، مریم جهانى.