نویسنده

 

خانواده، جوان و دشوارى‏هاى پیدا و پنهان (1)

احمد لقمانى‏

صبح سخن‏

تو پیدایى و پنهانى و دشوارى و آسانى‏
تو را این است پیدا تن، تو را آن است پنهان جان‏
به دشوارى توانى یافتن مر دور چیزى را
ولیکن زود شاید یافتن نزدیک را آسان(1)
روزهاى جوانى، زمان گشوده شدن افق‏هاى جدید ایده‏ها و آرمان‏هاى متعددى است که در اثر آشنایى نسل نو با افراد و افکار مختلف شیوه‏هاى متنوع زندگى و جلوه‏هاى رفاه و پایندگى پدید مى‏آید.
در این ایام نسل جوان از رهگذر آشنایى با ابزارها و امکانات فن‏آورى جدید و مدرن، دریچه‏اى به وقایع و حقایق جهان بر گستره کنونى باز مى‏کنند که در آن بزرگ‏ترین و کوچک‏ترین رویداد و رخدادى در کمترین زمان ممکن در اختیار آنان قرار مى‏گیرد!
اما در این میان، معادلات پیدا و پنهان فرهنگ‏ها و تعاملات گوناگون اندیشه‏ها در سطح جهانى، رهاوردى به ظاهر زیبا و زرین و در حقیقت زشت و زیانبارى به وجود مى‏آورد که در بسیارى از عرصه‏ها، افواج بى‏شمارى از افراد «فعال» را به «انفعال» و سپس به «ابتذال» مى‏کشاند و بالندگى، پویایى و پایدارى آنان را به طور جدى تهدید مى‏نماید.
این «رویداد» و به تعبیر بهتر «بحران» چنان با ریشه‏ها و شیوه‏هاى گوناگونى رخ مى‏دهد که گاه سیلاب‏ها و گرداب‏هاى حاصل از آن تا عصرها و نسل‏هاى بعدى باقى خواهد ماند؛ عمیق و دقیق ذخایر عظیم فرهنگى و گنجینه‏هاى گرانقدر اعتقادى را در خود فرو مى‏برد و بدانجا مى‏انجامد که نوع باورها و بینش‏هاى نسل جوان را دگرگون و یا واژگون مى‏سازد، به گونه‏اى که تمامى «هویت» و «شخصیت» خویش را در پیروى تمام‏عیار از رنگ‏ها و فرهنگ‏هاى وارداتى و مُدها و مدل‏هاى ضد اخلاقى مى‏دانند و به جاى «پویایى و پایدارى»، «پیروى» بى‏چون و چرا مى‏نمایند.
دیرى نمى‏پاید که مفهوم «زندگى» تنها به «زنده ماندن» تغییر مى‏یابد، بى‏آنکه بدانند چرا زندگى مى‏کنند؟ و چگونه باید زندگى کنند؟ و به جاى هدفمندى و تلاش براى ارزش‏هاى والاى انسانى در سطح جامعه، تنها و تنها «خوردن» و «خندیدن» و «دویدن» و «چرخیدن» آن هم از روزنه «جنسیت» نه «انسانیت» مطرح مى‏شود!
آثارى چنین تلخ و اندوهبار برخى از خردمندان و اندیشمندان را بر آن داشته، توجه همگان به ویژه نسل جوان را به چنین زلزله فکرى - فرهنگى جلب کنند و آنان را از حضور و ورود به این سراشیبى هلاکت‏بار دور سازند تا از رهگذر دانش و بینش شایسته‏اى که در خانه‏ها و خانواده‏ها پدید مى‏آید، پدران و مادران و سپس مربیان و مبلّغان انواع و ابعاد شیوه‏هاى شیطانى را بیاموزند و با جلوه‏ها و جنبه‏هاى متنوع، به‏روز و مؤثر، عظمت شخصیت و عزت و هویت خود و دیگران را از هر گزندى حفظ نمایند.
دکتر «راجا روى سینگ» در اجلاس منطقه‏اى یونسکو در سخنان خود با اشاره به این موضوع بسیار مهم مى‏گوید: «مسائل جهانى، ایجاب مى‏کند نگرش‏هایى پرورانده شود که به یارى آن نسل جوان کنونى بتواند خود را با نسل‏هاى آینده همدل بدانند و توانایى دوراندیشى و تفکر در باره آینده دوردست را داشته باشد.»(2)

جلوه‏هایى از دشوارى‏هاى جدید در زندگى جوان امروز

1. تبدیل شدن خانه‏ها به خوابگاهها

فرهنگ ملى و آموزه‏هاى مذهبى، «خانه» را «مسکن» یعنى سراى سکونت، آرامش جسم و آسایش روان مى‏داند که در آن روابط عاطفى شکل مى‏گیرد، خانواده بنیان مى‏شود، نسل جدید رشد و رویش مى‏یابد، مجموعه‏اى از بهترین و ناب‏ترین مناسبات انسانى و اخلاقى برقرار مى‏شود و یکایک افراد ریشه‏هاى شخصیتى خویش را در کانون آن مى‏بینند و مى‏یابند.
«بیت»، واژه‏اى است که در آیات قرآن و سخنان معصومان علیهم‏السلام، جایگاه والایى دارد، به گونه‏اى که پروردگار حکیم نخستین عبادتگاه بندگان دین‏باور و خداجو را بیتى مى‏داند که براى خدا بنا شده است و در محلى بابرکت قرار دارد. (اِنَّ أَوّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلناسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارکاً)(3) سرایى آسمانى که محل دیدار مردم و خانه امن الهى است و انسان‏هاى پاک‏سرشت از طریق «عبودیت» به «ربوبیت» مى‏رسند. (إذْ جَعَلنا البَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً)(4) خداوند مهربان آن را به گونه‏اى صریح «بیتى» یعنى خانه خود مى‏نامد و به دو پیامبر سختکوش خود، حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام امر به پاکیزه‏سازى آن براى طواف‏کنندگان، معتکفان و سجودکنندگان مى‏نماید (وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبراهیمَ وَ إِسماعیلَ أََنْ طَهِّرا بَیْتِىَ لِلطَّائِفینَ و العاکِفینَ و الرُّکُّعِ السُّجُودِ).(5)
در فرازهایى دیگر آموزه‏هاى ارزنده‏اى به چشم مى‏خورد که در یکایک واژه‏هاى آن اهمیت خانه براى یکایک تبادلات و تعاملات روحانى و جسمانى نمایان مى‏شود. به طور مثال براى ورود به خانه‏هاى دیگران، «کسب اجازه» را شرط مى‏داند، «سلام» به صاحبخانه را لازم مى‏شمرد و افزون بر آن در صورت «نبود» فردى در خانه یا «ندادن» اجازه، «بازگشتن» از خانه را رفتارى برتر و پاکیزه‏تر مى‏شمرد که خداوند بدان داناست.(6)
با تأسف بسیار امروزه شاهدیم که رخسارها و فرا رخسارهاى زندگى تفاوت و تناقض ویژه‏اى یافته است، عزت و عظمت خانه و خانواده رو به فرسایش چشمگیرى است، سرعت زندگى، مناسبات انسانى را با خود برده است و بسیارى از خانه‏ها به خوابگاههایى تبدیل شده که ساعاتى اندک «قرار جسم» در آن وجود دارد، بى‏آنکه «قرار روح و روان» و تعاملات عاطفى و انسانى دو نسل بالغ و جوان احساس شود. پدران و مادران یگانه دغدغه خویش را دلخوشى کودکانه فرزندان مى‏دانند تا آنان را با ظاهرى آراسته روانه مدرسه و دانشگاه کنند، بى‏آنکه از زوایاى روحى، نیازهاى عاطفى و خواسته‏هاى معنوى آنان باخبر باشند، حال آنکه این پدیده نامبارک به تدریج منجر به فاصله و شکاف نسل‏ها مى‏شود و آثار ویرانگر خود را زمانى نمایان مى‏سازد که گاه راه درمانى براى آن وجود ندارد و این «بحران» یعنى «سقوط خانواده»، «سقوط جامعه» و در یک کلام «سقوط انسانیت»!

2. اشتغال روزافزون والدین‏

از ویژگى‏هاى جوامع معاصر، تغییرات بسیار در الگوى شغلى و اقتصادى زندگى است. این رخداد تلخ پدران و مادران را براى کسب درآمد بیشتر، پاسخگویى به مخارج سنگین‏تر و رفع نیازهاى مالى روزافزون‏تر وادار مى‏کند که بیشتر اوقات خویش را در خارج از منزل مشغول شوند و گاه به شغل دوم و سوم بپردازند و دیرهنگام خسته و فرسوده به خانه برگردند، در حالى که توان و تدبیر لازم براى گفتگوى صمیمانه و نشست و برخاست دوستانه با یکدیگر و نوجوانان و جوانان خود را ندارند و در اثر کم‏حوصلگى با کمترین صدا و حرکت غیر عادى، خشن‏ترین رفتار و گفتار از خود نشان مى‏دهند، به گونه‏اى که نبودشان در جمع بهتر از بودن‏شان به نظر مى‏رسد.
بدون تردید این پیشامد ناخوشایند، «رها شدن» و «فراموش شدن» را در اندیشه جوانان تقویت مى‏کند و آنان را به جبران خلأ عاطفى سوق مى‏دهد که در بسیارى از موارد رخدادهاى غیر قابل پیش‏بینى و یا بى‏جبرانى را پدید مى‏آورد.

3. نظام جدید آموزش متوسطه‏

تنوع و ابهام در برنامه نظام جدید آموزشى، جوانان را با دشوارى‏هاى خاصى مواجه نموده است. آنان به درستى نمى‏توانند بر این همه موضوعات درسى، احاطه داشته و یا نمى‏توانند رابطه منطقى میان نسل‏هاى دبیرستان، پیش‏دانشگاهى و دانشگاه برقرار کنند. از این‏رو عاملى که پیش از پدیده شخصى دیگرى، لطمه مى‏بیند، اعتماد به نفس آنان از یک سو و از دست دادن شخصیت خانوادگى و اجتماعى و ترس بسیار نسبت به حوادث زندگى از سوى دیگر است که هر یک از این پیامدها، زیان روزافزونى به روح و روان نسل جوان مى‏رساند به گونه‏اى که در برخى موارد تمامیت زندگى آنان را تهدید جدى مى‏نماید.

4. موج رو به گسترش فرهنگ بیگانه‏

نوجوانان و جوانان ما از سطح راهنمایى تا دبیرستان و دانشگاه در حالى هدف حملات فرهنگى غرب یا تهاجم و شبیخون ددمنشانه بیگانگان قرار مى‏گیرند که نه تنها شناخت شفاف نسبت به عزت و عظمت شخصیت خویش ندارند و از نقشه‏هاى شیطانى دشمنان براى خود، ملت و مرز و بوم‏شان بى‏خبرند، بلکه از تحلیل درست و دقیقى در باره فرهنگ خانمان‏برانداز غرب بى‏بهره‏اند و افزون بر آن آگاهى کامل و جامعى از ارزش‏هاى والا و گنجینه‏هاى بى‏همتاى فرهنگ خودى ندارند، به همین دلیل نقطه اتکاى مناسبى در مقابله با تهاجم فرهنگى نمى‏یابند و به گونه‏اى سریع دچار انفعال و تأثیرپذیرى مى‏شوند و در پى آن تبعیت بى‏چون و چرا، به دور از هر گونه اندیشه شایسته‏اى مى‏نمایند که این رخداد تلخ باعث غصه بسیار دلسوزان جامعه مى‏شود.
رهبر روشن‏اندیش انقلاب، حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏اى با نگاه پرگستره خویش، ریشه‏ها و شیوه‏هاى ضد فرهنگى دشمن را این گونه ترسیم فرمود:
«اساس کار دشمن تخریب وحدت ملى، تخریب ایمان و باورهاى مردمى و تخریب روح امید به آینده است. غم بزرگ این است که برخى عناصر که از سلطه آمریکا بر ایران، هیچ سودى نمى‏برند، از روى غفلت، اشتباه، ضعف و عقده‏هاى شخصى در جهت سلطه آمریکا بر این کشور تلاش مى‏کنند و این مایه غصه است.»(7)
هر چند که آدمى ملک‏سیرت و خوست‏
بد گر نبود به دشمن خود نیکوست‏
دیوانه دل کسى است کین عادت اوست‏
کو دشمن جان خویش مى‏دارد دوست(8)

5. ابتذال و پوچ‏گرایى‏

رنج عمیق و دیرینه نسل جوان در خلأ روحى و روانى آنان نهفته است. دورى بسیار از اندیشه و تسلط فراوان احساس بر جسم و جان مایه ابتذال مى‏شود، از این‏رو آنچه «دیده» مى‏بیند، «دل» مى‏خواهد، زندگى به ظاهر زرین و زیبا، لذت‏هاى زودگذر و لحظه‏اى و توجه به امروز زندگى و اسارت روزمرّگى، آثار عصیان‏بار ابتذال است که بسیارى از جوانان با آن دست به گریبان هستند؛ بدین خاطر به تدریج احساس «از درون تهى شدن» مى‏کنند و کمترین نتیجه این حالت، رواج «روحیه بى‏تفاوتى» نسبت به ارزش‏هاى والاى انسانى و گوهرهاى بى‏همتاى معنوى است.

6. شتاب خاص زندگى‏

دنیاى ما در محاصره تغییر و تحولات شدید و فزاینده‏اى است که از هر سو، نوجوانان و جوانان عزیزمان را در خود مى‏گیرد و گاه فرصت تفکر و تأمل را نسبت به بایدها و نبایدهاى زندگى، ارزش‏ها و لغزش‏هاى انسانى و یا شایسته‏ها و بایسته‏هاى اجتماعى از این نسل پرخروش و پرتوان سلب مى‏کند.
این پدیده غیر قابل انکار، نوعى ناپایدارى و بى‏ثباتى در وراى این تحولات به آنان تلقین مى‏کند که ثمره آن ظاهربینى، سطحى‏نگرى و ارزش‏گریزى در تمامى امور حتى محکمات هستى بر اساس جهان‏بینى توحیدى است.

7. تخصصى شدن موقعیت‏هاى اجتماعى‏

صنعتى شدن و رسیدن به مرحله «پُست‏مدرنیسم» و در پى آن تخصصى شدن مشاغل، جوانان را وادار مى‏کند که براى دستیابى به شغل مناسب، دوره به نسبت طولانى تخصص را در آن رشته پشت سر بگذرانند تا موقعیت اجتماعى و درآمد بیشترى کسب کنند و از سوى دیگر در تنگناى شغل شایسته و رقابت فراوان، منصبى قابل توجه به دست آورند. در حالى که این مهم نیاز به سال‏ها تحصیل، تحقیق و مطالعه و یا صرف هزینه‏هاى چشمگیر مادى و معنوى دارد که همه جوانان توانایى آن را ندارند.
از این‏رو خود را با هیولاى فقر مادى، محرومیت از موقعیت‏هاى برجسته اجتماعى، عقب ماندن از دوستان و آشنایان در صحنه‏هاى رقابت‏هاى جدى و نکوهش‏هاى بسیار در امروز و فرداى زندگى روبه‏رو مى‏بینند که در پاره‏اى عرصه‏ها آنان را وادار به افسردگى و زوال و یا گریز و انفعال نسبت به تمامى آرمان‏هاى دیرینه خود و خانواده مى‏نماید که این رخداد ناگوار، پیامدهاى تلخ و زیانبارى به همراه خواهد داشت.

8. استرس‏ها و فشارهاى فزاینده زندگى‏

پدیده محسوس و ویرانگرى که همه گروههاى سنّى به ویژه نسل جوان از آن رنج مى‏برند، دغدغه خاطر فراوان، فشارهاى روحى روانى غیر متعادل و فکرمشغولى‏هاى بیش از توان و طاقت در زندگى است.
«مونتاکو»، پزشک زیبانگر و زیباسخن در باره نگرانى و تشویش خاطر نسبت به حال و آینده مى‏گوید: «آنچه مى‏خورید باعث زخم معده نمى‏شود؛ بلکه آنچه شما را مى‏خورد، سبب پدید آمدن این زخم مى‏گردد.» این موضوع زنده و جارى در لحظه لحظه‏هاى زندگى فیلسوفان، حکما، روانشناسان و حتى قهرمانان ورزش جهان را نیز وادار به اظهار نظر نموده است که با هم برخى از این سخنان را مى‏خوانیم:
انسان آنقدر که از فکر حوادث آینده ناراحت مى‏شود، از خود آن حوادث در زحمت نیست.(9)
زیان و رنجى که کشیده‏ام آنقدر مهم نیستند، اما چیزى که باعث ناراحتى مى‏شود، به خاطر آوردن آنهاست.(10)
به خاطر داشته باش، امروز همان فردایى است که دیروز در باره آن نگران بودى، از خودت بپرس اصلاً این چیزى که در باره آن نگرانم، به وقوع خواهد پیوست؟(11)
بهترین لحظه براى حمله نگرانى، دلواپسى و آشوب فکر هنگام خستگى است، حتى پنج دقیقه چُرت زدن در رفع نگرانى بسیار مؤثر است.(12)
شاعر شیرین‏گفتار و نکته‏سنج، صائب تبریزى نیز با ظرافت بسیار آثار تشویش و اضطراب را چنین توصیف مى‏کند:
از مستى چشم تو چه تقریر توان کرد
این خواب نه خوابى است که تعبیر توان کرد
با دل‏نگرانى چقدر راه توان رفت‏
با پاى گران‏خواب چه شبگیر توان کرد

9. گسترش شهرهاى بزرگ‏

ظهور «شهرهاى بزرگ» یا «کلان‏شهرها» به گفته آسیب‏شناسان اجتماعى وسوسه جرم‏زایى را در نسل جوان، به ویژه مهاجران و بخصوص قشر ضعیف و ناتوان تشدید مى‏کند. این پیآمد زیانبار از آن‏روست که نوجوانان و جوانان، دختران و پسران همسان و همسال خود را مى‏نگرند که با بهترین امکانات و شیرین‏ترین لذّات مادى در خیابان‏ها و بزرگ‏راهها به نمایش ثروت مى‏پردازند، بى‏آنکه کمترین رنج و زحمتى براى کسب این امکانات خیره‏کننده تحمل کرده باشند و یا عنصر مفید و مؤثرى براى جامعه محسوب شوند؛ بدین خاطر وسوسه ثروت بادآورده در وجودشان رخنه مى‏کند و به دور از هر گونه اندیشه صحیح یا تصمیم درست، دست به ناهنجارى‏هاى زیانبار و یا جرم‏هاى دهشتناک مى‏زنند تا به قول خودشان، حق خویش را از جامعه طلب نمایند.

10. دنیاگرایى نسل جوان‏

فاصله گرفتن جوانان از معنویت و معرفت دینى، روى دیگر سکه دنیاگرایى است که در حقیقت ارزش‏هاى اخلاقى و آسمانى به سود ارزش‏هاى دنیوى عقب‏نشینى کرده است و راه را براى ورود اخلاق، گفتار و رفتار شیطانى باز نموده است.(13) گریز از معنویت و گرایش به مادیت رهاورد نوع نگرش نسل جوان به حیات و هستى است که نخست پدران و مادران، سپس دوستان و آشنایان و سپس معلمان و مربیان و یا مبلّغان دینى و در یک سخن، مدرسه و جامعه به آنان مى‏دهد؛ در این هنگام تمامى ارزش‏هاى الهى و انسانى نقش دوم و سوم را خواهد داشت و یگانه معیار سنجش شخصیت افراد «پول» و «ثروت» خواهد بود!

11. تردیدها و تعارض‏هاى فکرى‏

«نوجوانى و جوانى» دو فصل زیبا و پرخاطره عمر انسان‏ها، همراه با هجوم پرشتاب و رعدآساى پرسش‏هاى فرهنگى است که در پاره‏اى موارد آنان را دچار تردید و ترس و یا تعارض و اضطراب مى‏نماید. بخش وسیعى از نسل نو دشوارى‏هاى جدید را با این جلوه پیچیده و ناپیدا تجربه مى‏کنند و از آنجا که از مختصات فکرى و علمى مناسبى برخوردار نیستند تا حوادث و رویدادهاى عصر حاضر را بر مبناى آن مختصات تبیین و توجیه کنند دچار سردرگمى و دوگانگى و یا تردید و تضعیف مى‏شوند.
مقام معظم رهبرى، حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏اى به گونه‏اى گویا و شیوا این دشوارى نسل جوان را از زاویه‏اى دیگر چنین ترسیم مى‏سازند:
«اکنون فضاى جدیدى از لحاظ طرح افکار خدشه‏آمیز و شبهه‏هاى دینى و سیاسى در کشور به وجود آمده است که در مقایسه با گذشته بیشتر است. همچنین همزمان با این فضاى جدید، رادیوهاى بیگانه نیز به طور مستمر در حال ابداع شبهات هستند و عناصرى را در داخل به این معنا تشویق و ترغیب مى‏کنند.
... شبهه به صورت مطلق بد نیست و گاهى بیان شبهه مایه برکت و نعمت مى‏شود زیرا افرادى را وادار به پاسخگویى مى‏کند و بر این اساس ،حوزه علمیه مى‏تواند در این زمینه از تجربیات گذشته بهره بگیرد و به صورت برنامه‏ریزى شده، مناسب با وضع کنونى به شبهات مربوط به مبانى فکرى که به اصل نظام اسلامى و دین برمى‏گردد، پاسخ دقیق بدهد و اجازه ندهد کسانى بتوانند میان دو قشر اصلى جامعه [روحانیون و جوانان ]یک دیوار معنوى ایجاد کنند.»(14)

پى‏نوشتها: -
1) ناصرخسرو.
2) آموزش و پرورش براى آینده، دکتر راجا روى سینگ، ص‏14.
3) آل‏عمران، 96.
4) بقره، 125.
5) همان.
6) نور، 27 و 28 (یا أَیُها الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُم حَتّى‏ تَسْتَأْنِسُوا و تُسَلِّمُوا عَلى‏ أَهْلِها ... فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتّى‏ یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ ...).
7) روزنامه جمهورى اسلامى، ش‏5947، روز 27/9/1378 (خطبه‏هاى نماز جمعه تهران).
8) ابوسعید ابوالخیر.
9) مونتین، فیلسوف فرانسوى.
10) کنفوسیوس، حکیم چین باستان.
11) دیل کارنگى، روانشناس آمریکایى.
12) کانى ماک، قهرمان بیسبال آمریکا.
13) جوان و نیروى چهارم زندگى، دکتر محمدرضا شرفى، ص‏95 - 93.
14) سخنان رهبر انقلاب، حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏اى در دیدار با اعضاى شوراى عالى مدیریت حوزه علمیه قم در آغاز سال تحصیلى 78 - 77.